تفکیک و تعیین هویت پنج کتاب از حسن بن سلیمان حلی

از دوران صفویه وسیله علامه مجلسی و شماری دیگر از دانشمندان و محدثان امامیه، از آثار حدیثی عالمی به نام عز الدین ابو محمد الحسن بن سلیمان بن محمد (بن خالد) الحلی (العاملی) نام برده شده و بهره گرفته شده که اطلاعات ما
سه‌شنبه، 31 فروردين 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تفکیک و تعیین هویت پنج کتاب از حسن بن سلیمان حلی

تفکیک و تعیین هویت پنج کتاب از حسن بن سلیمان حلی
 

 

نویسنده: حسن انصاری





 
از دوران صفویه وسیله علامه مجلسی و شماری دیگر از دانشمندان و محدثان امامیه، از آثار حدیثی عالمی به نام عز الدین ابو محمد الحسن بن سلیمان بن محمد (بن خالد) الحلی (العاملی) نام برده شده[۱] و بهره گرفته شده که اطلاعات ما درباره او بسیار اندک است. گفته اند که در محرم ۸۰۲ق زنده بوده است[۲] و از شاگردان شهید اول بوده و از او در اجازه ای از شهید در ۱۲ شعبان ۷۵۷ ق نام برده شده است[۳]. مشخصات او در امل الآمل[۴] و شماری از کتابهای تراجم مانند ریاض العلماء[۵] و اعیان الشیعة[۶] و طبقات اعلام الشیعة و الذریعة آقا بزرگ تهرانی مورد توجه قرار گرفته است. اما عمده منبع آگاهی های این کتابها از وجود حسن بن سلیمان الحلی، آثار موجود این مؤلف بوده و آنان بخشی از اطلاعات مربوط به نام، مشایخ و تألیفات او را تنها بر اساس نسخه های خطی کتابهای این مؤلف فراهم کرده بودند. متأسفانه مانند بسیاری از علمای سده های هفتم به بعد که تا آغاز دوران صفوی می زیسته اند، منابع مستقل کمتر اطلاع درستی درباره عالمان امامیه این دوران ارائه کرده اند و بسیاری از اطلاعات ما مرهون وجود اجازات و یا اطلاعاتی است که بر روی نسخه های خطی دیده می شده و بخشی از آنها با همت میرزا عبد الله اصفهانی معروف به افندی در ریاض العلماء و آثار دیگرش و نیز وسیله آقا بزرگ تهرانی در کتابهای متعددش گرد آمده است. در این میان اجازات بحار الأنوار و یکی دو کتاب دیگر بی اندازه در این مورد اهمیت دارند و باید دانشمندانی همت کنند و اجازات دیگر را از میان نسخه های خطی و جنگها و دفاتر بیاض و سواد و مجموعه ها گرد آورند تا اطلاعات ما در این مورد کامل تر شود؛ به ویژه اطلاعاتی که در حواشی نسخه ها و یا در اوراق اجازات و گواهی های همراه آنها و یا انجامه ها دیده می شود و البته در سالهای اخیر هم بخشی از آنها به همت محقق طباطبایی و نیز استاد سید احمد اشکوری گرد آمده اند. به هر حال به همین دلیل عمده اطلاعاتی که درباره حسن بن سلیمان حلی در اختیار است، متکی بر نسخه های خطی آثارش بوده و طبعا این منبع نمی تواند منبع مستقلی قلمداد شود، چرا که نسخه های خطی آثار این شخص نسخه های گواهی شده ای نیستند و عمدتا نیز نسخه های بسیار متأخری هستند و نمی توانند به تنهایی وجود تاریخی چنین کسی را با تمامی مشخصات ذکر شده ثابت کنند؛ به ویژه همانطور که خواهیم گفت اغتشاشی شگفت انگیز در آثار باقی مانده از این نویسنده دیده می شود، به طوری که هر گونه اعتماد بر آنها را برای شناسایی این مؤلف و به ویژه عناوین آثارش از میان می برد. تنها موردی که می توان آن را در مورد حسن بن سلیمان الحلی به عنوان منبع قابل اطمینان یاد کرد، اجازه ای است به خط شهید اول که گفتیم از سوی وی برای جمعی و از جمله برای حسن بن سلیمان الحلی العاملی نوشته شده است؛ اما در آن اجازه طبعا اشاره ای به تألیفات این شخص نشده و این پرسش مطرح خواهد بود که ارتباط کتابهای منسوب به یک حسن بن سلیمان الحلی با آن شاگرد و راوی شهید اول چیست؛ به ویژه که در تعبیر شهید او را العاملی هم خوانده و در نسبش هم اختلافی در منابع دیده می شود. آیا ممکن است ما با دو شخصیت متفاوت روبرو باشیم؟ اما از دیگر سو در آثار منسوب به حسن بن سلیمان، روایت مستقیم از شهید اول دیده می شود (به طور مثال، نک: مختصر بصائر الدرجات، ص ۳۰). در اجازه ای هم که گفته می شود حسن بن سلیمان برای یکی از شاگردانش نوشته، به روایت او از شهید در آن اجازه تصریح شده است[۷] . به هر حال این نکته هم قابل طرح است که نام حسن بن سلیمان در میان شاگردان شهید اول دست کم در اجازات بحار و امثال آن دیده نمی شود و می دانیم که به دلیل سهم محوری شهید اول در اجازات متأخر امامیه، این مسئله خود پرسش بر انگیز است که چطور نام حسن بن سلیمان در حلقه های ارتباطی اجازات به شهید نیامده است؟ در خود کتابهایی که به نام حسن بن سلیمان در اختیار است، البته اشاراتی به زمان و مشایخ او وجود دارد که کما اینکه گفتیم عمدتا همین موارد محل استناد منابع تراجم متأخر بوده است. به هر حال گرایشات و سنت فکری وی دقیقا روشن نیست و ما میزان پایبندی او را به افکار شهید اول نمی دانیم. برخی از روایات او مأخوذ از کتابهای شناخته شده است که امروزه در اختیارند و در مورد آنها دست کم از لحاظ اصالت ادعا می توان اعتماد کرد؛ اما در مواردی هم حسن بن سلیمان از منابعی نقل می کند که گرچه خود آن منابع شهرت دارند و یا قابل اعتماد بوده اند، اما نمی توان در نقلهای حسن بن سلیمان اعتمادی کرد، چون معلوم نیست آن احادیث را از کدام نسخه های خطی اقتباس کرده است. اما مهمتر از همه نقلهای زیادی است که او از منابع ناشناخته امامی ارائه می دهد که نام کتابها و مؤلفان آنها در منابع قابل اعتماد نیامده و اصلا معلوم نیست که وی این مطالب را از کجا و به چه صورت گرد آورده است[۸]. به ویژه اینکه او به روایات کتابهای غلات و نصیریه علاقه وافری دارد. اصولا حسن بن سلیمان، آن طور که در کتابهای باقی مانده او دیده می شود، شخصیتی است حدیث گرا با گرایشات تند غالیانه و بدون روحیه نقادی نسبت به احادیث و روایات که هر گونه روایتی را از هرگونه منبعی می تواند نقل کند و عمده توجه او به موضوعات خاصی است که عمدتا غلات شیعه از آنها روایتی خاص را ارائه می داده اند و درست همان دیدگاههای خاص مورد توجه حسن بن سلیمان قرار گرفته است؛ در موضوعاتی مانند رجعت و کرّات، عوالم ذر و امثال آنها. وی در این گونه مباحث، عموما جانب روایاتی را می گیرد که معمولا از سوی فقیهان و رجالیان و محدثان معتبر امامیه مورد انتقاد قرار گرفته است و به ویژه از روایات و احادیث و منابعی استفاده می کند که دست کم بخشی از آنها حتی وسیله علامه مجلسی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است و تکیه آنها بر منابع غلات و نصیریه کاملا گواهی می شود؛ مانند روایات او از حسین بن حمدان الخصیبی و یا در مورد مقتل عمر بن الخطاب که ریشه در روایات نصیری دارد[۹]. در سده هشتم البته این نوع تمایلات غالیانه در میان برخی محافل و مجامع شیعی گسترش پیدا کرده بود و نشانه عمده آن هم حافظ رجب برسی است که دقیقا معاصر حسن بن سلیمان الحلی بوده است؛ اما در حالی که رجب برسی آشکارا تحت نفوذ جریانهای عرفانی و نهضتهای تندروی گنوسیستی شیعی و با گرایشات خاص تأویلی بوده است؛ حسن بن سلیمان بیشتر در چارچوب احادیث سنتی باقی می ماند اما بر خلاف بسیاری از فقیهان امامی که در نقل احادیث جانب ضوابط را رعایت می کرده اند، وی در دسته شماری از نویسندگانی است که گرایش آشکاری به نقل احادیث از منابع مشکوک و یا با مضامین غالیانه دارد.
در مورد کتابی که به نام مختصر بصائر الدرجات منتشر شده، باید گفت که ما از اینکه واقعا حسن بن سلیمان نامی، کتابی به این نام داشته اطلاع مستقلی نداریم. ظاهرا این نام بر روی برخی نسخه های خطی این کتاب دیده می شده و یا برخی، بنابر عبارت نخستین نسخه ای از این کتاب، آنرا به این نام خوانده اند. چنین اظهار شده که این کتاب منتخبی از بصائر الدرجات سعد بن عبد الله الأشعری بوده است که می دانیم نسخه آن تا سده ششم قمری دست کم موجود بوده است[۱۰]. در متن این کتاب، مؤلف حسن بن سلیمان معرفی شده، اما نسبت کتابی به این نام به او تنها از رهگذر وجود نسخه هایی به این نام در منابع بعدی ارائه شده است. دست کم از نسخه چاپی این کتاب روشن است که این متن همه چیز می تواند باشد جز منتخب و یا مختصری از کتاب بصائر الدرجات سعد اشعری. این کتاب در حقیقت دفتری از احادیث است در موضوعات متعدد که بخشی از آن منتخبی است از احادیث بصائر الدرجات سعد اشعری و بخشی نیز احادیثی است که به رجعت مربوط می شود و در سه قسمت مختلف این کتاب ارائه شده است. بخش دیگری از احادیث کتاب هم نه به بصائر الدرجات مربوط است و نه به موضوع رجعت. احادیث رجعت کما اینکه گفتیم در سه بخش کتاب آمده است: یک بخش آن احادیثی است که در اوائل کتاب و به نقل از بصائر الدرجات سعد اشعری آمده است (از صفحه ۱۷ به بعد)؛ قسمتی دیگر احادیثی است که در پی یک عبارتی از مؤلف آمده که ظاهرا نشان از آن می دهد که آن عبارت مقدمه مؤلف است بر کتابی یا دفتری درباره رجعت و با اینکه این عبارت نه در آغاز نسخه موجود بلکه در صفحه ۳۰ نسخه چاپی دیده می شود، اما باید آنرا مقدمه کتاب دانست؛ کتابی درباره رجعت که نوشته حسن بن سلیمان معرفی شده است. در این کتاب، حسب آنچه که در همان عبارت مقدمه وار گفته شده، مؤلف تنها می خواسته است احادیثی را نقل کند که در منابعی جدا از بصائر الدرجات سعد اشعری نقل شده بوده است؛ بنابراین کتاب مشتمل بر روایاتی درباره رجعت بوده که در غیر کتاب بصائر نقل شده بوده است. یک بخش از این کتاب همینجا و در این بخش نقل می شود و بخش دیگر همان بخشی است که از آن به بخش سوم احادیث رجعت یاد کردیم و در اواخر کتاب می آید (از صفحه۱۷۶ به بعد). به نظر می رسد که نسخه کتاب مختصر بصائر الدرجات آن طور که امروزه به چاپ رسیده، دفتر مسوده مؤلف بوده و یا نسخه ای پریشان شده بوده که برگهای آن به هم ریخته بوده است. باید تمامی نسخه های این کتاب را از این نقطه نظر مورد بررسی قرار داد. نویسنده چند نسخه ای را از این کتاب مورد بررسی قرار داده است که مؤید وجود این آشفتگی است؛ به این دلیل که برخی از نسخه های این کتاب به نام کتاب الرجعة نامیده می شود و برخی دیگر مختصر بصائر الدرجات[۱۱]. به همین دلیل برخی از محققان معاصر بر این اعتقادند که کتاب مختصر بصائر الدرجات موجود به نام نادرستی منتشر شده و این کتاب عینا کتاب الرجعة مؤلف است. اما روشن است که تنها بخشی از احادیث این کتاب درباره رجعت است و بیشتر آن ارتباطی با مباحث رجعت ندارد. بنابراین راه حل مسئله این نیست که تنها نام کتاب را به کتاب الرجعة تصحیح کنیم. راه حل مسئله همان است که ارائه کردیم و آن اینکه کتاب حاضر دفتر و یا نسخه ای پریشان احوال است که یا پریشانی آن مربوط به آن است که کتاب مسوده مؤلف است که در آن در بخشهای مختلفی قسمتهای مختلفی از کتابهای مختلف خود را کتابت کرده بوده و بعد موفق به تبییض و جدا کردن این کتابها از هم نشده است؛ یا اینکه نسخه این کتاب شامل دست کم سه کتاب بوده که برگهای آن نسخه اصلی در طول زمان پریشان و پس و پیش شده و آنگاه بسیاری از نسخه های بعدی بر اساس همان نسخه پریشان کتابت شده بوده است. این نسخه های پریشان گاهی به نام مختصر بصائر الدرجات و گاهی به نام کتاب الرجعة خوانده شده و در واقع هر کدام از این نامها ناظر به بخشی از این نسخه بوده است[۱۲]. راقم این سطور، خود یک نوبت نسخه ای از کتاب الرجعة را به خیال آنکه چیزی غیر از مختصر بصائر است، درست یادم نیست شاید از کتابخانه آیة الله مرعشی سفارش دادم و بعد متوجه شدم که آن کتاب چیزی نیست جز نسخه ای دیگر از متن چاپ شده مختصر بصائر الدرجات. به نظر می رسد که در برخی نسخه های این کتاب، آغاز نسخه دقیقا از همان آغاز کتاب الرجعة آغاز می شده است و لذا برخی این متن را کتاب الرجعة می خوانده اند. علامه مجلسی با وجود آنکه در آغاز بحار الأنوار و در ذکر مصادر بحار، از هر دو کتاب مختصر بصائر الدرجات و نیز کتاب الرجعة او نام می برد (۱/۱۶)، و می گوید که هر دو را در اختیار دارد، اما عملا تنها از کتاب مختصر بصائر الدرجات در طول کتاب بحار الأنوار نقل می کند، حتی در مبحث رجعت[۱۳]. ظاهرا وی دو نسخه در اختیار داشته که هر دو همین متن چاپی کنونی بوده اند اما یکی از آنها با متن الرجعة آغاز می شده و یکی از آنها عینا مانند متن کنونی ما بوده است. اما در طول کتاب وی ترجیح داده از نسخه ای نقل کند که مانند نسخه چاپی کنونی بوده و لذا همه جا هم آنرا کتاب مختصر بصائر الدرجات خوانده است. جالب این است که با وجود نقلهای متعدد مجلسی از احادیث رجعت حسن بن سلیمان، به دلیل آنکه او عملا از کتاب الرجعة در مطاوی بحار الأنوار نامی نبرده، شاگردش ملا ذوالفقار بن حاج علی در نامه خود به او که به شماری از مصادر حدیثی اشاره می کند که می بایست مورد استفاده قرار گیرد، از جمله از رسالة الرجعة نام برده و نسخه ای از آن را مورد اشاره قرار می دهد:
بحار الأنوار - العلامة المجلسی ج ۱۰۷ ص ۱۷۰
... ورسالة الرجعة للحسن بن سلیمان رأیتها فی البیت المعمور بمحمد وآله صلوات الله علیهم إلى یوم النشور...
اینجا هم ملاحظه می کنیم که او از الرجعة به "رساله" تعبیر کرده که طبعا مختصری بیش نبوده است و آن همان قسمت نسبتا کوچکی است از متن چاپی مختصر بصائر الدرجات. متن موجود بنابراین مشتمل بر کتاب الرجعة حسن بن سلیمان می شود منتهی به این شکل که این کتاب در دو قسمت جداگانه نسخه چاپی ارائه شده و میانشان فاصله افتاده است. در پایان نسخه ای از کتاب الرجعة که در آغاز آن نسخه بخش منقولات از سعد اشعری نیز بوده و به رؤیت آقابزرگ رسیده بوده[۱۴]، کتاب با این عبارت پایان می گرفته است:
"هذا آخر ما وجدناه من كتاب الرجعة والرد على أهل البدع (شاید: البدعة) ، وهو بخط مصنفه الشیخ الكامل الزاهد الورع جمال الدین حسن بن سلیمان الحلى من أجل تلامذة الشهید ابن مكى ..." بنابراین در آن نسخه که نسخه مبیضه مؤلف هم بوده، ظاهرا مطالب دیگر نسخه موجود چاپی نیامده بوده است. نام کتاب هم کما اینکه ملاحظه می کنیم، دقیقا با عنوان کتاب الرجعة والرد علی أهل البدع معرفی شده بوده است. کنیه مؤلف هم به جای عزالدین، جمال الدین ذکر شده است. به هر حال منابع ما کتاب الرجعة را به حسن بن سلیمان نسبت می دهند. اما آیا او کتابی هم به نام مختصر بصائر الدرجات داشته است؟ در این مورد در میان منابع اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی معتقدند که او منتخبی از مختصر البصائر سعد اشعری داشته که آن مختصر البصائر تألیف خود سعد بوده و آنرا از بصائر صفار گزین کرده بوده است. این مطلب البته خطایی بیش نیست و نیازی به بررسی ندارد[۱۵]. واقعیت این است که از عبارت مقدمه کتاب الرجعة حسن بن سلیمان تنها بر می آید که یک مختصر البصائری وجود داشته و مقصود او از بصائر هم بصائر الدرجات سعد اشعری بوده و نه بصائر الدرجات صفار قمی. ولی ظاهرا عدم دقت در عبارت او (فعل ارجع را به صورت امری باید خواند و نه به صورت متکلم) و نیز به دلیل آنکه کل متن موجود یک کتاب خاص فرض می شده، بنابراین این تصور نادرست ایجاد شده است. عبارت او در آغاز کتاب الرجعة (که از صفحه ۳۰ متن چاپی مختصر بصائر الدرجات آغاز می شود و تکه اول آن تا صفحه ۵۱ ادامه می یابد) چنین است:
مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سلیمان الحلی ص ۳۰
"یقول العبد الضعیف الفقیر إلى ربه الغنى حسن بن سلیمان: انى قد رویت فی معنى الرجعة احادیث من غیر طریق سعد بن عبد الله فانا مثبتها فی هذه الاوراق ثم ارجع إلى ما رواه سعد بن عبد الله فی كتاب (مختصر البصائر) . فمما اجاز لی الشیخ السعید الشهید أبو عبد الله محمد بن مكی الشامی روایته عن شیخه السعید عمید الدین عبد المطلب بن الاعرج الحسینی . عن الحسن بن یوسف بن مطهر عن أبیه عن السید فخار بن معد الموسوی عن شاذان بن جبرائیل عن العماد الطبری عن أبی علی ابن الشیخ أبى جعفر محمد بن الحسن الطوسی عن أبیه عن محمد بن محمد بن النعمان عن محمد بن علی بن بایویه قال حدثنا محمد بن ابراهیم..."
در متن چاپی کنونی، بخش اول کتاب (از صفحه ۱ به بعد) مشتمل بر مختصر بصائر الدرجات سعد اشعری است که البته بخشی از آن احادیث هم به رجعت مربوط می شود (از صفحه ۱۷ به بعد). اما از آغاز این قسمت تنها برمی آید که احادیثی که در پی می آید احادیثی از مختصر البصائر است اما تصریحی بر آن نشده که آن مختصر را حسن بن سلیمان تنظیم کرده بوده است؛ به عبارت دیگری دلیلی در دست نداریم که نشان دهد حسن بن سلیمان منتخبی از بصائر سعد را تنظیم کرده بوده است؛ باری ظاهرا تنها او این منتخب و یا مختصر را در همان دفتر مسوده مانند خود نقل کرده بوده است. عبارت آغازین دفتر چاپ شده به خوبی گواه آن است که او تنها ناقل متن مختصر البصائر سعد بوده؛ اما اصلا از آن عبارت و یا عبارت آغازین کتاب الرجعة (که پیشتر نقل شد) بر نمی آید که مختصر کاری از خود حسن بن سلیمان بوده است.
در اینجا عین عبارت آغازین متن چاپ شده را نقل می کنیم:
مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سلیمان الحلی ص ۱
بسم الله الرحمن الرحیم نقلت من كتاب مختصر البصائر تألیف سعد بن عبد الله بن أبى خلف القمی رحمه الله عن محمد بن خالد البرقی عن محمد بن سنان أو غیره عن بشیر الدهان عن حمران بن اعین ...
در طول کتاب بخش دیگری هم دیده می شود که کاملا روشن است که آن بخش نیز، قسمتهای مختلف متن گزین شده بصائر سعد اشعری است (از ص ۵۱ تا صفحه ۱۰۶). به احتمال قوی او نسخه ای از بصائر سعد اشعری در اختیار داشته که مختصری از آن تنها بوده (و به همین دلیل مختصر البصائر خوانده می شده) و وی هم آنرا در دفتر مسوده خود مورد نقل قرار داده و احتمالا همه آن را هم در اینجا نقل نکرده بوده است. در حقیقت وی تنها آن احادیث را که قسمتی از آنها هم به رجعت مربوط بوده در "دفتر مسوده" خود نقل کرده بوده است. بعید نیست که نویسنده قصد داشته بعدا هنگام تبییض کتاب الرجعة خود، احادیث رجعت سعد اشعری را هم به کتاب الرجعة منتقل کند. در حقیقت در دفتر موجود قسمتی از احادیث سعد اشعری که بخشی از آنها به رجعت مربوط بوده به نقل از نسخه ناقصی که مختصر بصائر نامیده می شده و حسن بن سلیمان آنرا در اختیار داشته تنها نقل شده است و این به معنی تألیف مختصر بصائر الدرجات از سوی حسن بن سلیمان نیست. به هر حال هیچ دلیلی از درون همین متن موجود وجود ندارد که نشان دهد حسن بن سلیمان کتابی هم به نام مختصر بصائر الدرجات داشته است.
در دفتر موجود بخش زیادی از کتاب، احادیثی است در موضوعات خارج از رجعت و نیز خارج از نقلهای نویسنده از مختصر البصائر که در موضوعات متعددی هستند که پی در پی می آیند (فی المثل از صفحه ۱۳۱ به بعد). این موضوعات شامل مباحث توحیدی و امامت و ولایت می شود و از منابع مختلف و از جمله الخرائج والجرائح راوندی و نیز بصائر الدرجات صفار قمی بهره گرفته شده است. این بخش که بخش نسبتا بزرگی از دفتر موجود را هم تشکیل می دهد، ظاهرا بخشهایی از یک کتاب حسن بن سلیمان در موضوع حادیث بوده که شامل موضوعات متعددی می شده است. وی البته تنها مسوده ای از آنرا فراهم کرده بوده و آنرا بر اساس منابع مختلفی تنظیم کرده بوده است. اما نه مقدمه آن متن در نسخه موجود باقی مانده و نه نام آن روشن است. اما در میان آن قسمتها، یک بخش درباره احادیث عالم ذر دیده می شود که از آغاز آن به خوبی بر می آید که آن قسمت یک رساله مستقل حسن بن سلیمان بوده که باز آن هم در لابلای این نسخه درهم برهم از چشمها به دور افتاده است. آغاز آن چنین است:
مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سلیمان الحلی ص ۱۴۹-۱۵۰
أحادیث الذر قال الله عز وجل ( وإذا اخذ ربك من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم واشهدهم على انفسهم الست بربكم قالوا بلى شهدنا ان تقولوا یوم القیامة اناكنا عن هذا غافلین أو تقولوا انما اشرك اباؤنا من قبل وكنا ذریة من بعدهم افتهلكنا بما فعل المبطلون.
یقول العبد الضعیف الفقیر إلى ربه الغنی حسن بن سلیمان بن محمد الحلی رویت : عن الشیخ الفقیه الشهید السعید ابی عبد الله محمد بن مكی الشامی عن السید عبد المطلب بن الاعرج الحسینی عن الحسن بن یوسف بن المطهر عن ابیه عن السید فخار بن معد الموسوی عن شاذان بن جبرئیل عن العماد الطبری عن ابی علی ابن الشیخ ابی جعفر الطوسی عن ابیه عن الشیخ المفید محمد ابن محمد بن النعمان عن الصدوق محمد بن علی بن بابویه عن محمد بن عصام الكلینی وعلی بن ( محمد ) أحمد بن عصام الكلینی وعلی بن أحمد ..."
البته در اواخر کتاب مختصر هم باز بازگشتی به احادیث ذر هست که آن، تکه دیگر متن کتاب احادیث الذر حسن بن سلیمان بوده است (از صفحه ۲۱۴ تا پایان کتاب). عبارت مختصر در آغاز این بخش چنین است:
مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سلیمان الحلی ص ۲۱۴
تتمة ما تقدم من أحادیث الذر: من كتاب علل الشرایع تألیف محمد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی رحمه الله قال حدثنا سعد بن عبد الله عن محمد بن الحسین بن ابی الخطاب عن جعفر بن بشیر عن الحسین بن ابى العلا...
از وجود چنین کتابی از طریق اعیان الشیعة مطلعیم که آغاز آن را هم گزارش داده و شاید نسخه ای از آنرا دیده بوده است[۱۶]. آن نسخه احتمالا نسخه مستقلی بوده، اما در متن موجود مختصر بصائر الدرجات با دیگر متنهای این مجموعه درهم آمیخته شده است (نیز نک: توصیف حسن بن سلیمان در متن کتاب احادیث الذر درباره ابن جحام، در ص ۱۷۲ و توصیف مفصلتر دیگر او درباره ابن جحام در ص ۲۰۵ تا ۲۰۶ که آن یکی مربوط به کتاب الرجعه حسن بن سلیمان است؛ پس او در دو کتاب جداگانه ابن جحام را توصیف کرده و از کتاب او بهره برده است).
بدین ترتیب نویسنده این سطور معتقد است که متنی که به نام مختصر بصائر الدرجات منتشر شده، کتابی است مشتمل بر چهار کتاب که سه تا از آنها تألیف حسن بن سلیمان است و چهارمی نقلی از یک کتاب دیگر؛ بدین ترتیب: ۱- کتاب الرجعة، ۲- کتابی شاید با عنوان جامع الأحادیث در موضوعات متنوع اعتقادی،۳- رساله احادیث الذر او، ۴- و بالاخره کتاب چهارمی که نوشته او نبوده و تنها وی آنرا از نسخه ای نقل کرده بوده؛ کتابی با عنوان مختصر البصائر است که تنها نسخه ای ناقص از بصائر سعد اشعری بوده که معلوم نیست که آنرا چه کسی گزین کرده بوده و یا چرا آن نسخه ناقص کتاب سعد به نام مختصر البصائر معروف شده بوده است.
از دیگر سو، حسن بن سلیمان کتابی هم به نام المحتضر دارد که در حقیقت در اثبات حضور امامان در هنگام مرگ مؤمنان است. وی این کتاب را در رد عقاید شیخ مفید در این باره نوشته بوده است. کتابی در نجف منتشر شده به همین نام المحتضر و منسوب به حسن بن سلیمان. اما اولا نسخه ای که اساس کار چاپ بوده نسخه ای ناقص بوده است. علامه مجلسی نسخه کاملتری از کتاب در اختیار داشته است و نقلهایی از این کتاب در بحار الأنوار آمده که در نسخه کنونی نیامده است. میرزا عبد الله اصفهانی نیز در ریاض العلماء از اختلاف نسخه های المحتضر خبر می دهد[۱۷]. اطلاعاتی هم که آقابزرگ از نسخه ای از کتاب المحتضر می دهد مبین این نکته است که نسخه کنونی چاپ شده ناقص است؛ اما در نسخه معرفی شده از سوی آقابزرگ ابوابی درباره تک تک امامان به شکل مختصر آمده[۱۸] که به نظر ما همگی آنها مربوط به کتاب دیگر حسن بن سلیمان موسوم به کتاب افضلیة الأئمة بوده است (نک: سطور بعد). از کتاب المحتضر چندین نسخه می شناسیم: یکی نسخه ای در کتابخانه مرحوم محدث ارموی به تاریخ ۱۲ رجب ۹۱۹ ق به کتابتِ (چنانکه آقابزرگ ادعا می کند) یکی از افراد خاندان مشهور فتحان قمی که الذریعة آنرا گزارش کرده است[۱۹]. در مورد کامل یا ناقص بودن و یا وضعیت و حجم این نسخه اطلاعی ندارم و نمی دانم که آیا این نسخه در هنگام خرید نسخه های آن کتابخانه به کتابخانه مرکز احیاء التراث قم منتقل شده است یا نه؟ نسخه ای هم در کتابخانه سپهسالار (نک: فهرست آن کتابخانه، ۱/۳۱۳) موجود است که عکسی از آن در اختیار بنده بود، اما هم اینک دسترسی به آن ندارم. آن نسخه بنابر نقل الذریعة با نام مناقب اهل البیت در فهرست آن کتابخانه معرفی شده است. اما عنوان مناقب الأئمة، کما اینکه از پایان نسخه ناقص موجود در متن المحتضر می توان آنرا دریافت (ص ۱۶۷)، ظاهرا مربوط به افضلیة الأئمة او بوده است. نسخه کهنه دیگری که شاید اقدم نسخ باشد (در این مورد همینک اطمینان ندارم و باید بعدا در تجدید چاپ این مقاله این مطلب را از نو مورد مطالعه قرار داد) سالها پیش از کتابخانه ای نیمه خصوصی در اختیار بنده قرار گرفت که متأسفانه آن هم همینک در اختیار من نیست، اما به یاد دارم که آن نسخه با نسخه چاپی تفاوتهای بارزی داشت. به هر حال یک چیز مسلم است و آن اینکه نسخه چاپ شده نسخه ای ناقص و در عین حال مغشوشی است. از همین نسخه چاپی بر می آید که این نسخه هم دستخوش همان گرفتاری نسخه مختصر البصائر شده است؛ بدین صورت که این نسخه هم شامل مطالبی جدا از موضوع کتاب المحتضر است و آن مطالب به افضلیت ائمة بر انبیاء مشتمل است که اساسا موضوع کتاب دیگر مؤلف ما بوده است. از دیگر سو گرچه مقدمه کتاب المحتضر در اختیار است؛ اما پایان آن کتاب در دست نیست. پس از بخش مربوط به مباحث کتاب المحتضر که تنها قسمت محدودی از متن موجود را تشکیل می دهد (تا صفحه ۳۱ از متن کتاب المحتضر)؛ ما بقی متن، مباحث مربوط به افضلیت امامان است که به نظر می رسد همگی این بخش از کتاب افضلیة الأئمة مؤلف به این نسخه منتقل شده است. بدین ترتیب که نسخه حاضر باز شامل دو کتاب می شده که اولی آن کتاب المحتضر بوده و پس از آن متن افضلیة الأئمة آمده بوده است، اما به دلیل افتادگی میان اوراق این دو متن، خاتمه کتاب اول و آغاز کتاب دوم از میان رفته است. اما بخش پایانی کتاب افضلیة الأئمة در نسخه موجود در متن چاپی المحتضر دیده می شود (ص ۱۶۷). این مطلب البته با مقایسه میان نسخه چاپی کتاب المحتضر با نسخه کتاب افضلیة الأئمة روشن می شود؛ به هر حال بعید است که وی علاوه بر آنچه که در کتاب افضلیة الأئمة نگاشته بوده، دیگر بار در کتابی که مطلقا به این موضوع مربوط نیست، بخش اصلی را به همین موضوع اختصاص داده باشد. در برخی منابع مانند بحار الأنوار علامه مجلسی، به شکل محدود به احادیث کتاب افضلیة الأئمة با عنوان كتاب تفضیل الائمة على الانبیاء ارجاع داده شده است (نک: ۲۶/۳۰۹). از کتاب افضلیة الأئمة نویسنده که از آن به رسالة فی تفضیل الائمة علی الانبیاء والملائکة[۲۰] و یا رسالة تفضیل محمد وآله على الأنبیاء والملائكة [۲۱]نیز تعبیر شده، راقم این سطور سالها پیش نسخه ای در اختیار داشت که درست به یاد نمی آورم که از چه کتابخانه ای بود و بر اساس آن نسخه ای تایپی هم در اختیار من قرار داشت. متأسفانه هم اینک این کتاب در اختیار من نیست. اما تنها باید به این نکته اشاره کرد که نسخه ای از افضلیة الأئمة را در دانشگاه تهران، کتابخانه مرکزی دیده ام که قطع رقعی داشت و به نظر می رسد که از آن نسخه دیگر که در اختیار داشتم به مراتب کوچکتر بود[۲۲]. در ریاض العلماء هم به مختصر بودن این رساله اشاره شده است[۲۳]. به نظر می رسد که بخش مربوط به افضلیت در در متن چاپی المحتضر بخش عمده ای از متن افضلیة الأئمة را تشکیل می دهد که باید در این مورد کما اینکه گفتیم تحقیق بیشتری بر اساس نسخه های مختلف رساله اخیر انجام گیرد. به هر حال این احتمال هست که میان نسخه های افضلیة الأئمة هم اختلاف باشد و آن نسخه ها هم یا بعضا ناقص بوده و یا شامل کتابهای دیگر او هم می شده است. اما آنچه اینجا گفتنی است اینکه آن کتاب را هم حسن بن سلیمان در انتقاد گفته های شیخ مفید و شیخ طوسی در موضوع افضلیت ائمه بر انبیاء و در تأیید این نظر نگاشته بوده است. بنابراین او دو کتاب در انتقاد از شیوه متکلمان و فقیهان اصولی داشته است.
به نظر می رسد که آشفتگی های کتابهای حسن بن سلیمان به دلیل آن بوده که وی نسخه های کتابهای خود را تبییض نکرده بوده و یا همه آنها در یک نسخه فراهم آمده بوده و بعد برگهای آن نسخه مادر پیش و پس شده و به وضع موجود گرفتار آمده بوده است. آنچه در این مقاله گفته شد البته باید با مطالعه نسخه های خطی آثارش به شکل کاملتری عرضه شود که آنرا به مقاله و مجالی دیگر وا می گذاریم. به هر حال همین آشفتگی ها موجب شده که علامه مجلسی[۲۴] و دیگران درباره آثار او دچار اشتباهات متعدد شوند و احادیث کتابی را به کتابی دیگر نسبت دهند و داوریهای گاه نادرستی درباره کتاب مختصر بصائر الدرجات سعد اشعری ارائه نمایند.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] برای این نام و نسب نک: الذریعة، ۲۰/۱۸۲ که البته اسم خالد در اجازه شهید اول ذکر نشده است
[۲] نک : الذریعة، ۲۰/۱۸۳؛ نیز نک: صورت اجازه ای از او که تاریخ ۸۰۲ق را دارد در مجله تراثنا، شماره ۱۰، ص ۱۰۷ به بعد.
[۳] نک: الذریعة، ۱/۲۴۷ به نقل از ریاض العلماء میرزا عبدالله اصفهانی
[۴] نک : امل الآمل، ۲/۶۶؛ ۲/۱۴۵؛ ۲/۲۰۶
[۵] نک: ریاض العلماء، ۱/۱۹۳-۱۹۶
[۶] نک: السید محسن الأمین، اعیان الشیعة، تحقیق وتخریج: حسن الأمین، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۵/۱۰۶-۱۰۷
[۷] نک: الذریعة، ۲۰/۱۸۳
[۸] برای برخی منابع او نک: آقا بزرگ، الذریعة، ۲۰/۱۸۳
[۹] در این مورد نک: مختصر بصائر، ص ۱۷۹؛ المحتضر،ص ۴۴ به بعد؛ در جای دیگری در این موضوع بحث کرده ایم.
[۱۰] نک: مقاله من در مورد بصائر سعد اشعری که در همین سایت منتشر خواهد شد؛ نیز نک: رساله دکتری من.
[۱۱] نمونه نک : آقابزرگ، الذریعة، ۲۰/ ۱۸۲-۱۸۳ اما او از اینکه این دو عنوان مربوط به یک نسخه بوده اطلاعی نداشته است.
[۱۲] نک : الذریعة، ۱۰/۱۶۲؛ ۱/۹۱-۹۲
[۱۳] مقایسه کنید با آنچه در الذریعة، ۱۰/۱۶۲ در این باره و برخلاف نظر ما گفته است.
[۱۴] نک: الذریعة، ۱۰/۱۶۲
[۱۵] نک : الذریعة، ۳/۱۲۴
[۱۶] نک: اعیان الشیعة، ۵/۱۰۷
[۱۷] نک: ریاض، ۱/۱۹۶
[۱۸] نک: الذریعة، ۲۰/۱۴۳
[۱۹] الذریعة، ۲۰/ ۱۴۳-۱۴۴
[۲۰] نک: ریاض العلماء، ۱/۱۹۴
[۲۱] نک: اعیان الشیعة، ۵/۱۰۷
[۲۲] نسخه دانشگاه در فهرست، ۳/۵۳۷ معرفی شده و در ضمن مجموعه ای است.
[۲۳] نک: ریاض، ۱/۱۹۴
[۲۴] نک : بحار الأنوار، ۱/۱۶

منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها