دانش‌آموز نوآور : آيا مي‌توان دانشمند شد؟

بيش‌تر وقت‌ها درباره‌ي دانشمندان تصور درستي نداريم. گاه گمان مي‌كنيم آن‌ها برحسب تصادف موفق شده‌اند. گاه آنان را افراد گيج و گولي مي‌پنداريم كه در درياي تفكراتشان غرق شده‌اند و با دنياي خارج كاري ندارند. البته، اين گناه برخي از نويسندگان بازاري است كه از دانش چندان چيزي نمي‌فهمند و به جاي آن مي‌كوشند مطالب "جالب و خواندني" به خورد خوانندگان بدهند. دانشمند كيست؟ دانشمند، چه در گذشته و چه امروز، انساني است كه با دقت و كنجكاوي به بررسي پديده‌هاي جهان مي‌پردازد
شنبه، 19 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دانش‌آموز نوآور : آيا مي‌توان دانشمند شد؟
دانش‌آموز نوآور : آيا مي‌توان دانشمند شد؟
دانش‌آموز نوآور : آيا مي‌توان دانشمند شد؟

نويسنده: آقاي غلامحسين صدري افشار
بيش‌تر وقت‌ها درباره‌ي دانشمندان تصور درستي نداريم. گاه گمان مي‌كنيم آن‌ها برحسب تصادف موفق شده‌اند. گاه آنان را افراد گيج و گولي مي‌پنداريم كه در درياي تفكراتشان غرق شده‌اند و با دنياي خارج كاري ندارند. البته، اين گناه برخي از نويسندگان بازاري است كه از دانش چندان چيزي نمي‌فهمند و به جاي آن مي‌كوشند مطالب "جالب و خواندني" به خورد خوانندگان بدهند.

دانشمند كيست؟

دانشمند، چه در گذشته و چه امروز، انساني است كه با دقت و كنجكاوي به بررسي پديده‌هاي جهان مي‌پردازد و مي‌كوشد علت پيدايش آن‌ها، رابطه‌ي آن‌ها و فايده‌ي كاربردشان را دريابد. هزاران انسان در زير درخت سيب نشسته بودند و هزاران سيب از درخت به زير افتاده بود، بي آن كه موجب كشف قانون گرانش(جاذبه) شود. هزاران انسان به سوي درياهاي بيكران بادبان برافراشته بودند، بي آن كه يكي به كشف آمريكا نائل شود. هزاران دانشمند با دقت و جديت به اندازه‌گيري وزن و جرم عناصر شيميايي پرداخته بودند، بي آن كه يكي متوجه رابطه‌ي شگفت‌انگيز ميان آن‌ها گردد. بخت تنها با كساني يار مي‌شود كه با تلاش و پيگيري فراوان به دنبالش باشد.
دانشمند خوشبخت و موفق كسي است كه كارهاي پيشينيان خود را خوب مي‌شناسد، آن‌ها را ارزيابي مي‌كند، ناكامي‌ها و كاميابي‌هايشان را درمي‌يابد و كار را از جايي دنبال مي‌كند كه پيشينيانش ناتمام رها كرده‌اند. او هرگز از هيچ شروع نمي‌كند، بيراهه و بن بست را دوباره نمي‌پيمايد – مگر اين كه در جايي از آن‌ها به شاه‌راهي برخورد كرده باشد. او همه چيز را خودش بررسي نمي‌كند. همه چيز را آزمايش نمي‌كند، در مواردي به بررسي‌ها و آزمايش‌هاي پيشينيان خود اعتماد و اتكا مي‌كند. در موارد ديگر آن‌ها را مقايسه مي‌كند و در بسياري موارد هم ناگزير خود به بررسي‌ها و تجربه‌هاي تازه‌اي دست مي‌زند – در آن جا كه نتايج مهم، متناقض يا نارسا باشد.
لويي پاستور دانشمند و كاشف بزرگ فرانسوي در چهل‌سالگي دچار سكته‌ي مغزي شد و نيمي از مغزش از كار افتاد. او از آن پس مهم‌ترين كارهاي علمي خود را تنها به كمك نيمي از مغز يك انسان انجام داد.

چگونه دانشمند شده‌اند؟

هرگز بر حسب تصادف نمي‌توان دانشمند شد. همه‌ي دانشمندان داراي شوق و كنجكاوي بي‌پايان و اراده‌اي استوار بودند. براي زندگي و آينده‌ي خود هدف روشني داشتند و به نيروي خودشان و آينده‌ي تلاش‌هايشان اميدوار بودند. محيط، اجتماع، اعضاي خانواده، آشنايان و نزديكان، معلمان همگي در ايجاد علايق و تشويق افراد موثرند. اما در هر حال، بدون داشتن شوق و كنجكاوي، اراده و اعتماد به نفس، تلاش و پيگيري نمي‌توان دانشمند شد.
امروز، براثر وجود دانشگاه‌هاي متعدد در بسياري از كشورها و آساني دسترسي به تحصيلات، عده‌ي زيادي از مردم از آموزش‌هاي عالي در سطح تخصصي برخوردار مي‌شوند و هزاران كارشناس و متخصص هر ساله تربيت مي‌شوند. اينان كارمندان علمي هستند، ولي تنها عده‌ي كمي را مي‌توان دانشمند ناميد. كارمندان علمي، هر كدام در رشته‌ي معيني كه دامنه‌ي آن سخت محدود است، كار و تحقيق مي‌كنند. اما دانشمند كسي است كه چنين تحقيقاتي را برنامه‌ريزي مي‌كند. سازمان مي‌دهد و نتايج آن‌ها را براي ايجاد يك نظريه‌ي علمي به كار مي‌گيرد. كارمندان علمي دستياران و همكاران يك دانشمندند و گاه ممكن است خودشان يك دانشمند بشوند.
يك دانشمند ناگزير است تحصيلات پايه داشه باشد. يعني مقدمات فيزيك، شيمي، علوم طبيعي، رياضيات را به خوبي بداند و بتواند مطالب علمي را دست كم به يك زبان بين المللي خوب بفهمد. آن‌گاه، او در يك زمينه‌ي معين، يعني روي يك پديده به كار علمي مي‌پردازد. آثار مهمي را كه در آن‌باره وجود دارد مي‌خواند و از پژوهش‌هايي كه درباره‌ي آن شده است آگاه مي‌گردد. آن‌چه را كه معلوم شده و آن‌چه را كه هنوز مجهول است جدا مي‌كند، راه‌هايي را كه براي رسيدن به آن مرحله پيموده شده است مورد بررسي قرار مي‌دهد، درباره‌ي كساني كه در آن‌باره كار مي‌كنند اطلاعاتي به دست مي‌آورد. در صورت امكان سعي مي‌كند با آنان همكاري كند، يا دست كم از روش كار و مرحله‌ي پيشرفت آنان آگاه شود. آن‌گاه، براي پيشرفت در راه پژوهش تدوين مي‌كند و به اين كار مي‌پردازد. اگر اين پژوهنده‌ي جوان كار را درست آغاز كرده باشد، از راه درستي برود، كار را با پيگيري دنبال كند و توفيق يابد، ممكن است به زودي دامنه‌ي پژوهش‌هايش گسترش يابد و او را به كشفي بنيادي يا تدوين نظريه‌اي اساسي رهنمون شود و به صورت دانشمندي صاحب‌نظر در يك زمينه درآورد.
پاولف دانشمند روسي مي‌نويسد: " مگذاريد كبر و غرور بر شما مستولي شود. اين غرور موجب مي‌شود جايي كه بايد نرم و آشتي‌پذير باشيد، سرسختي و لجاجت به خرج دهيد و نظرهاي مشورتي سودمند و ياري‌هاي دوستانه را نپذيريد."

چگونه مي‌توان دانشمند شد؟

هم‌چنان كه گفتيم، نخستين راه كسب دانش و آگاهي است. يعني كسي كه مي‌خواهد دانشمند بشود بايد معلومات پايه را به دست آورد و آن‌گاه در يك زمينه‌ي معين به كسب معلومات تخصصي – و چه بهتر كه دانشگاهي- بپردازد. معلومات تخصصي دانشگاهي از آن لحاظ مهم است كه پژوهنده را با مسئله‌ها و موضوع‌هاي پيوسته و نزديك به موضوع مورد علاقه‌اش به صورت پايه‌اي و منظم آشنا مي‌سازد و به او مقدمات پژوهش و تحقيق را مي‌آموزد.
اما، به جز تحصيل، مطالعه‌ي كتاب‌ها و مقاله‌هاي مربوط به موضوع مورد علاقه هم يكي از ضرورت‌هاي بنيادي است. كسي كه مي‌خواهد در يكي از رشته‌هاي علمي دانشمند بشود، نوشته‌ها، انديشه‌ها و يافته‌هاي كساني را كه در همان رشته يا رشته‌هاي نزديك و پيوسته به آن كارهاي درخشاني كرده‌اند يا مي‌كنند، بايد به خوبي بشناسد و اگر مي‌تواند بكوشد تا با آنان ارتباط مستقيم برقرار كند. هم چنين، پژوهنده‌ي جوان بايد به مشاهده و آزمون دقيق و پيگير عادت كند و حاصل و نتيجه‌ي هر مشاهده و آزموني را ثبت و هر يك را با مشاهده‌ها و آزمون‌هاي پيشين – خواه مال خودش يا مال ديگران- مقايسه كند. دانش كتابي، دانشي كه تنها بر صفحه‌ي كاغذ وجود داشته باشد، در خور اعتماد نيست و بايد با محك عمل و آزمون سنجيده و ارزيابي شود.
سنجش و ارزيابي كاري بسيار جدي و در همان حال دشوار است. زيرا پژوهنده بايد هم تيزبين و هشيار باشد و هم با انصاف و بدون تعصب. او نبايد يافته‌هاي خودش و ديگران را قطعي و بي‌اشتباه پندارد. بلكه در عين اعتماد به دانش و كار خويش، هر لحظه آماده باشد تا با پديده‌اي تازه و نامنتظر روبه‌رو گردد. هنگامي هم كه به چنين پديده يا نتيجه‌گيري تازه‌اي برخورد، نبايد شناب‌زده به آن دل ببندد و زود به آن يقين كند. بلكه برعكس، بايد با حوصله به تكرار پياپي آزمايش‌هاي پيشين و بازرسي مجدد راه طي شده بپردازد. اين همه ممكن نمي‌شود مگر با در پيش گرفتن يك شيوه‌ي جدي در زندگي. بهتر است در اين‌باره اندكي بيشتر توضيح دهيم:
1. هدف: كسي كه مي‌خواهد دانشمند شود، بايد هدف خود را به طور جدي برگزيند، يعني براي خودش مشخص كند در چه رشته‌اي مي‌خواهد كار علمي بكند و آيا قصد دارد كار علمي هدف زندگي‌اش باشد، يا يك سرگرمي خصوصي و شخصي. البته، در سراسر جهان عده ي زيادي بازرگان، روزنامه‌نگار، كارگر، سياست‌مدار و ديگران هستند كه در وقت فراغت به مطالعه و پژوهش علمي مي‌پردازند، ولي عده‌ي به نسبت كمي هم وجود دارند كه كار اصلي آنان مطالعه و پژوهش علمي است و وقت فراغت خود را به موسيقي، ورزش، شادي يا كار ديگر صرف مي‌كنند. او بايد اين مسئله را براي خودش به صورت قطعي روشن كند، چون از لحاظ برنامه‌ريزي‌هاي تحصيلي و براي آينده‌اش اهميت دارد.
2. برنامه: وقتي هدف براي يك دانش‌دوست جوان معلوم شد، او بايد راه‌هاي رسيدن به اين هدف را كشف و شيوه‌ي پيمودن آن را برنامه‌ريزي كند. براي مثال، اگر دانش‌آموزي مي‌خواهد گياه‌شناس بشود و در جايي كه او درس مي‌خواند رشته‌ي علوم تجربي وجود ندارد، بايد به كمك خانواده‌اش ترتيبي بدهد تا در جاي ديگري اين رشته را تحصيل كند. گاه چنين كاري مستلزم چند سال صرف وقت اضافي، كار كردن و پس‌انداز كردن است. اما درست كساني موفق شده‌اند كه همين راه‌هاي دشوار را برگزيده و از دشواري‌ها، پيچ و خم‌ها و بيراهه‌ها نهراسيده‌اند.
از اين گذشته، دانش آموزي كه مي‌خواهد گياه‌شناس بشود، بايد همه‌ي درس‌ها را خوب فراگيرد و گمان نكند چون گياه‌شناس خواهد شد، ديگر جغرافيا يا فلسفه به درد او نمي‌خورد. بي‌گمان او به اين آگاهي‌هاي مقدماتي براي گسترش ذهن و بينش خود نياز دارد.
يك جوان دانش پژوه بايد به نظم عادت كند. يعني ساعت خواب، بيداري، كار، مطالعه، گردش، ورزش و غذاي خود را منظم سازد، به سلامت جسمي و رواني خود توجه كند، در خواندن و نوشتن مطالب دقيق باشد و به نظم و ترتيب وسايل شخصي خود اهميت بدهد. يك موجود شلخته و بي‌بند و بار هرگز دانشمند باارزشي نميشود. سادگي و فروتني دانشمندان راستين را هزگز نبايد مانند نويسندگان كج‌فهم به حساب بي‌توجهي و بي‌بند و باري آنان گذاشت.
به اين موضوع هم بايد توجه كرد كه هرزه‌گردي فكري، از اين شاخه به آن شاخه پريدن، به هر سوراخي سركشيدن و بي‌برنامه و هدف دنبال مجهولات گشتن هيچ حاصلي ندارد و تنها آن نوع دانش‌ها و آگاهي‌ها سودمند است كه داراي نظم و ترتيب و برنامه باشد. چون دانش به آن گونه آگاهي‌هاي نظام‌داري گفته مي‌شود كه با گسستگي و هوي و هوس سازگاري ندارد.
3. خودسازي: دانش‌پژوه جوان بايد برنامه‌هاي خود را در جهتي تنظيم كند كه موجب تربيت روحي و جسمي او شود. انجام تمرين‌هاي پيگير براي تقويت اراده، حافظه و دقت، براي مطالعه سريع، براي كار طولاني و مانند اين‌ها گام‌هاي مقدماتي براي كامياي در اين راه است.
4. الهام: دانش‌پژوه جوان بايد از زندگي و كار دانشمندان الهام گيرد و رفتار و كردار آنان را سرمشق خود سازد. خواندن زندگي‌نامه‌ي آنان و كتاب‌هايي كه درباره‌ي تاريخ علم و فرهنگ نوشته شده است. به او درس‌هاي سودمندي خواهد داد. اين كتاب‌ها پژوهنده‌ي جوان را در شناسايي راه و هدف دانشمندان ياري خواهد كرد، هدفي كه افكندن روشنايي بيشتر به جهان، و زدودن تاريكي‌ها از گوشه و كنار آن است. پس بگذار براي جواناني كه در راه دانشمند شدن گام برمي‌دارند پيروزي و كاميابي آرزو كنيم.

از زبان دانشمندان

• رازي پزشك و انديشمند نامدار ايراني مي گويد: " آنان كه معاشر من بوده‌اند، مي‌دانند و ديده‌اند چگونه از ايام جواني تا كنون عمر خود را وقف دانش كرده‌ام. تا آن‌جا كه اگر كتابي را نخوانده يا دانشمندي را نديده بودم، تا از آن كار فراغت نمي‌يافتم، به كار ديگري نمي‌پرداختم، ولو اين كه زيان بزرگي به من مي‌رسيد. حوصله و جهد من در طلب دانش چنان بود كه در يك فن مخصوص بيش از 20000 صفحه به خط ريز نوشتم و پانزده سال از عمر خود را شب و روز صرف تأليف جامع كبير (كتاب حاوي) كردم. بر اثر همين كار نيروي بينايي‌ام ضعيف شد و دستم دچار ناتواني گشت و از خواندن و نوشتن محرومم ساخت. با اين همه از جستجو باز نمانده‌ام و پيوسته به ياري اين و آن مي‌خوانم و مي‌نويسم." (به نقل از كتاب فيلسوف ري، نوشته‌ي دكتر مهدي محقق، ص 225-226)
محمد زكرياي رازي نظريه‌ي ايمني اكتسابي را كه پايه‌ي واكسيناسيون است، مطرح كرد و معتقد بود كه ماده‌ي پيش از پديد آمدن هستي عبارت بود از ذرات تجزيه‌ناپذير(اتم‌ها) كه به نسبت‌هاي مختلفي با خلاء آميخته‌اند و عناصر را پديد آورده‌اند.
• محمد بن موسي خوارزمي رياضي‌دان نامي درباره‌ي اقسام دانشمندان مي‌گويد: " يا مردي است كه براي نخستين بار دانشي را مي‌شناسد و مي شناساند و آيندگان را ميراث‌خوار علمي خود مي‌سازد. يا مردي است كه آثار به جا مانده از پيشينيان را شرح و تفسير مي‌كند و مطالب مهم و پيچيده‌ي كتاب‌ها را روشن مي‌سازد، براي بيان مطلب راه ساده‌تري نشان مي‌دهد و نتيجه‌گيري را آسان مي‌كند. يا مردي است كه در برخي از كتاب‌ها به نادرستي و آشفتگي برمي‌خورد، پس نادرستي‌ها را اصلاح مي كند و آشفتگي‌ها را سامان مي‌بخشد، با خوش‌بيني به كار مولف مي‌نگرد، بر او خرده نمي‌گيرد و از اين كه متوجه خطا و اشتباه ديگري شده به خويشتن نمي‌بالد." (به نقل از كتاب جبر و مقابله خوارزمي، ترجمه حسين خديو جم، چاپ دوم ص 36)
محمد بن موسي خوارزمي، كتابي با عنوان جبر و مقابله(درباره‌ي روش حل معادله‌هاي خطي و درجه دوم) و كتاب ديگري در روش حساب هندي نوشت كه ترجمه‌ي لاتين آن باعث آشنايي اروپايي‌ها با عددهاي هندي شد و نام او را در واژه‌ي الگوريتم ماندگار كرد.
منبع: جزیره دانش




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط