چگونگي انس و قرائت قرآن
نويسنده:محمود رجبي
قرآن سخن خدا، جلوهگاه پروردگار جهان و سفره گسترده الهي است كه بشريت را با بهترين بيان به استوارترين راه و روش زندگي براي تأمين بيشترين و بالاترين سعادت وي راهنمايي ميكند. در آيات فراوان بر اين نكته تأكيد شده است كه قرآن سخن و پيام خداست كه فرشته وحي آن را در اختيار پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ قرار داده تا بر مردم تلاوت كند. در آيات آغازين سورة مزمل پس از آنكه خداوند به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دستور شب زندهداري ميدهد ميفرمايد: «انا سنلقي عليك قولاً ثقيلا»[1] به راستي كه ما بر تو گفتاري گران سنگ به زودي نازل ميكنيم. حضرت ميفرمايد: «لقد تجلي الله سبحانه لخلقه في كتابه و لكن لا يبصرون»[2] خداوند در كتاب خود (قرآن) براي مردم جلوهگر شد ولي او را نميبينند. هر چند خدا را با چشم ظاهر نميتوان ديد ولي قرآن را ميتوان آيينه تمام نماي خداوند سبحان دانست كه با توجه و تأمل و گشودن چشم و گوش دل به آن ميتوان خداوند و صفات او را در آن مشاهده كرد.
پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «القرآن مأدبة الله فتعلموا من مأدبة الله ما استطعتم»[3] قرآن سفره آماده و گسترده الهي است پس هر چه ميتوانيد از سفره آماده خدا بهره گيريد و معارف آن را فراگيريد، خداوند طبق بيان اين حديث شريف بندگان خويش را براي بهرهگيري از اين سفره آماده دعوت كرده است و به ميهماني قرآن فراخوانده است به همين دليل در بينش اسلامي و قرآني هرگونه انس و ارتباط با قرآن در صورتي كه از روي اخلاص صورت پذيرد ارزشمند و سبب نزديكي به خدا و تعالي انسان ميشود.
بر اين اساس فهميدن، باور داشتن، عمل كردن، خواندن و حتي نوشتن و نگاه كردن[4] به اين كتاب بزرگ ارزش آفرين و كمال بخش است و به ميزان اخلاص و تقوايي كه با آن همراه باشد انسان را در راه وصول به قرب خداوند به پيش ميبرد هر چند تأثير انواع مختلف انس و ارتباط با قرآن در سعادت انسان علاوه بر دلالت روايات و آيات از نظر عقلي نيز در سطحي عميق قابل اثبات و تبيين است ولي چه بسا براي برخي از آنها توجيه قابل فهم عموم و يا اكثريت مردم ميسر نباشد گرچه شواهد تجربه روشن بر آن ميتوان يافت؛ به عنوان نمونه ميتوان از جريان مرحوم كربلائي كاظم[5] و حافظ قرآن شدن او در يك لحظه و چگونگي تشخيص دادن آيات قرآن نام برد اين جريان شاهدي تجربي بر اين است كه حتي عبارت قرآن با عبارتهاي ساير كتابها متفاوت است و توجيهي هر چند مبهم از تأثير نگاه كردن به قرآن در سعادت انسان به دست دهد ولي با استدلال برهاني و تبيين عقلي نميتوان اين تأثير را در سطح عموم بيان كرد و براي اين تفاوت، توجيه قابل فهم عموم ارائه داد وي در يك جريان خارق العاده، حافظ كل قرآن شد و تعداد بسياري از علماء و افراد عادي وي را آزمايش كردند و هر آيهاي را كه ميپرسيدند بلافاصله تلاوت ميكرد. وي نه تنها حافظ قرآن بود بلكه خطوط قرآني را نيز با آنكه بيسواد محض بود تشخيص ميداد و هنگامي كه صفحهاي از يك كتاب عربي و يا روزنامهاي را پيش روي او قرار ميدادند بيدرنگ آيه قرآن را در آن صفحه نشان ميداد و آن را تلاوت ميكرد آيت الله جعفر سبحاني در ملاقاتي كه با نامبرده داشتهاند در اين زمينه ميفرمايند آيهاي را از ايشان سؤال كردم و آن را كامل خواند قرآنم را از جيب درآوردم و به او دادم گفتم در كجاي اين قرآن آن آيه آمده است فوراً آن را باز كرد و آيه را نشانم داد. و كربلائي كاظم در پاسخ كساني كه به او گفتند از كجا ميفهمي كه فلان قسمت اين كتاب يا روزنامه آيه قرآن است ميگفت: من نور سبزي را در آنجا ميبينم و آيه را ميخوانم اين جريان و موارد مشابه آن نشان ميدهد كه بسياري از روابط جهان براي انسان مجهول است و جز وحي راهي براي پي بردن به آن نداريم.
نكته شايان توجه ديگر آن است كه اثرپذيري از قرآن داراي درجات متفاوتي است و اين درجات وابسته به فراهم آمدن زمينه و شرايط اثرپذيري از قرآن است. كم نبودهاند كساني كه با شنيدن يا خواندن يك آيه بكلي دگرگون شدهاند و از مسيري كاملاً انحرافي به راه صواب آمده و در مسير صواب به قلههاي رفيع سعادت و معنويت رسيدهاند و (ره) صد ساله را يك شبه طي كردهاند.
فضيل بن عياض سارق مسلحي بود كه راه را بر مردم ميبست و اموال مردم را سرقت ميكرد دچار انحرافهاي ديگري نيز بود. ولي يك شب هنگامي كه به قصد گناه از پشت بامها ميگذشت صوت قرآن را از خانهاي شنيد لحظهاي گوش فرا داد شخصي اين آيه را تلاوت ميكرد الم يان للذين آمنوا آن تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق[6] آيا براي مؤمنان آن زمان فرا نرسيده است كه دلهاشان به خاطر ياد خدا و حقايقي كه از سوي او آمده خاشع شود. فضيل ناگهان به خود آمد فرياد زد آري آن زمان فرا رسيده است و از همان لحظه از كليه اعمال خلاف خويش توبه كرد و ديگر گرد گناه نگشت و از زاهدان و عارفان شد.[7]
از سوي ديگر افراد فراواني را ميتوان يافت كه سالياني به تلاوت و انس با قرآن مشغولاند ولي نه تنها درجا زدهاند و به كمال و رشدي دست نيافتهاند بلكه بر كوري و دوري آنان افزوده شده است يكي از خلفاي بنيعباس به نام وليد بن يزيد به قرآن زد و تفأل اين آيه آمد «و استفتحوا و خاب كل جبّار عنيد»و ياري خواستند و هر ستمگر خودسري نوميد شد.[8]
او از اين هشدار قرآن ناراحت شد، قرآن را در هم جويد و اشعاري در اهانت به قرآن خواند.[9] از اين روست كه در روايات آمده است: «رب تال القرآن و القرآن يلعنه»چه سيار تلاوت كننده قرآن كه قرآن او را لعنت ميكند.
اينجاست كه اين سؤال مطرح ميشود كه راز اين تفاوتها كجاست. اگر قرآن روشنگر راه، شفابخش بيماريهاي قلبي و روحي، دگرگون كننده و رام كننده دلها است و با آن ميتوان به بالاترين مراحل قرب الهي رسيد پس چرا جمعي اينچنين با خواندن قرآن گمراهتر، دورتر و سنگدلتر ميشوند چرا اين نور براي جمعي ظلمت ميشود و اين هدايت گمراه كننده و اين موعظه سبب سنگدلي و اين حكمت زمينه جهل و ناداني ميشود چرا حتي برخي از مسلمانان و مؤمنان به قرآن همواره قرآن ميخوانند و درجا ميزنند. راز آن تحول آفريني و اين ركود چيست و چگونه و از چه راهي ميتوان از اين ركود و سقوط نجات يافت و با خواندن آيه و آياتي به آن تحول دروني نائل شد. چه كنيم تا با خواندن و شنيدن آيهاي رشدي محسوس در خود بيابيم و تحولي در خود ايجاد كنيم و انس با قرآن كه نور است ما را قرآني و نوراني كند؟ آنچه در پي ميآمد قدمهايي هر چند كوتاه در اين مسير و در پاسخ به اين سؤال اساسي است؟
پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «القرآن مأدبة الله فتعلموا من مأدبة الله ما استطعتم»[3] قرآن سفره آماده و گسترده الهي است پس هر چه ميتوانيد از سفره آماده خدا بهره گيريد و معارف آن را فراگيريد، خداوند طبق بيان اين حديث شريف بندگان خويش را براي بهرهگيري از اين سفره آماده دعوت كرده است و به ميهماني قرآن فراخوانده است به همين دليل در بينش اسلامي و قرآني هرگونه انس و ارتباط با قرآن در صورتي كه از روي اخلاص صورت پذيرد ارزشمند و سبب نزديكي به خدا و تعالي انسان ميشود.
بر اين اساس فهميدن، باور داشتن، عمل كردن، خواندن و حتي نوشتن و نگاه كردن[4] به اين كتاب بزرگ ارزش آفرين و كمال بخش است و به ميزان اخلاص و تقوايي كه با آن همراه باشد انسان را در راه وصول به قرب خداوند به پيش ميبرد هر چند تأثير انواع مختلف انس و ارتباط با قرآن در سعادت انسان علاوه بر دلالت روايات و آيات از نظر عقلي نيز در سطحي عميق قابل اثبات و تبيين است ولي چه بسا براي برخي از آنها توجيه قابل فهم عموم و يا اكثريت مردم ميسر نباشد گرچه شواهد تجربه روشن بر آن ميتوان يافت؛ به عنوان نمونه ميتوان از جريان مرحوم كربلائي كاظم[5] و حافظ قرآن شدن او در يك لحظه و چگونگي تشخيص دادن آيات قرآن نام برد اين جريان شاهدي تجربي بر اين است كه حتي عبارت قرآن با عبارتهاي ساير كتابها متفاوت است و توجيهي هر چند مبهم از تأثير نگاه كردن به قرآن در سعادت انسان به دست دهد ولي با استدلال برهاني و تبيين عقلي نميتوان اين تأثير را در سطح عموم بيان كرد و براي اين تفاوت، توجيه قابل فهم عموم ارائه داد وي در يك جريان خارق العاده، حافظ كل قرآن شد و تعداد بسياري از علماء و افراد عادي وي را آزمايش كردند و هر آيهاي را كه ميپرسيدند بلافاصله تلاوت ميكرد. وي نه تنها حافظ قرآن بود بلكه خطوط قرآني را نيز با آنكه بيسواد محض بود تشخيص ميداد و هنگامي كه صفحهاي از يك كتاب عربي و يا روزنامهاي را پيش روي او قرار ميدادند بيدرنگ آيه قرآن را در آن صفحه نشان ميداد و آن را تلاوت ميكرد آيت الله جعفر سبحاني در ملاقاتي كه با نامبرده داشتهاند در اين زمينه ميفرمايند آيهاي را از ايشان سؤال كردم و آن را كامل خواند قرآنم را از جيب درآوردم و به او دادم گفتم در كجاي اين قرآن آن آيه آمده است فوراً آن را باز كرد و آيه را نشانم داد. و كربلائي كاظم در پاسخ كساني كه به او گفتند از كجا ميفهمي كه فلان قسمت اين كتاب يا روزنامه آيه قرآن است ميگفت: من نور سبزي را در آنجا ميبينم و آيه را ميخوانم اين جريان و موارد مشابه آن نشان ميدهد كه بسياري از روابط جهان براي انسان مجهول است و جز وحي راهي براي پي بردن به آن نداريم.
نكته شايان توجه ديگر آن است كه اثرپذيري از قرآن داراي درجات متفاوتي است و اين درجات وابسته به فراهم آمدن زمينه و شرايط اثرپذيري از قرآن است. كم نبودهاند كساني كه با شنيدن يا خواندن يك آيه بكلي دگرگون شدهاند و از مسيري كاملاً انحرافي به راه صواب آمده و در مسير صواب به قلههاي رفيع سعادت و معنويت رسيدهاند و (ره) صد ساله را يك شبه طي كردهاند.
فضيل بن عياض سارق مسلحي بود كه راه را بر مردم ميبست و اموال مردم را سرقت ميكرد دچار انحرافهاي ديگري نيز بود. ولي يك شب هنگامي كه به قصد گناه از پشت بامها ميگذشت صوت قرآن را از خانهاي شنيد لحظهاي گوش فرا داد شخصي اين آيه را تلاوت ميكرد الم يان للذين آمنوا آن تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق[6] آيا براي مؤمنان آن زمان فرا نرسيده است كه دلهاشان به خاطر ياد خدا و حقايقي كه از سوي او آمده خاشع شود. فضيل ناگهان به خود آمد فرياد زد آري آن زمان فرا رسيده است و از همان لحظه از كليه اعمال خلاف خويش توبه كرد و ديگر گرد گناه نگشت و از زاهدان و عارفان شد.[7]
از سوي ديگر افراد فراواني را ميتوان يافت كه سالياني به تلاوت و انس با قرآن مشغولاند ولي نه تنها درجا زدهاند و به كمال و رشدي دست نيافتهاند بلكه بر كوري و دوري آنان افزوده شده است يكي از خلفاي بنيعباس به نام وليد بن يزيد به قرآن زد و تفأل اين آيه آمد «و استفتحوا و خاب كل جبّار عنيد»و ياري خواستند و هر ستمگر خودسري نوميد شد.[8]
او از اين هشدار قرآن ناراحت شد، قرآن را در هم جويد و اشعاري در اهانت به قرآن خواند.[9] از اين روست كه در روايات آمده است: «رب تال القرآن و القرآن يلعنه»چه سيار تلاوت كننده قرآن كه قرآن او را لعنت ميكند.
اينجاست كه اين سؤال مطرح ميشود كه راز اين تفاوتها كجاست. اگر قرآن روشنگر راه، شفابخش بيماريهاي قلبي و روحي، دگرگون كننده و رام كننده دلها است و با آن ميتوان به بالاترين مراحل قرب الهي رسيد پس چرا جمعي اينچنين با خواندن قرآن گمراهتر، دورتر و سنگدلتر ميشوند چرا اين نور براي جمعي ظلمت ميشود و اين هدايت گمراه كننده و اين موعظه سبب سنگدلي و اين حكمت زمينه جهل و ناداني ميشود چرا حتي برخي از مسلمانان و مؤمنان به قرآن همواره قرآن ميخوانند و درجا ميزنند. راز آن تحول آفريني و اين ركود چيست و چگونه و از چه راهي ميتوان از اين ركود و سقوط نجات يافت و با خواندن آيه و آياتي به آن تحول دروني نائل شد. چه كنيم تا با خواندن و شنيدن آيهاي رشدي محسوس در خود بيابيم و تحولي در خود ايجاد كنيم و انس با قرآن كه نور است ما را قرآني و نوراني كند؟ آنچه در پي ميآمد قدمهايي هر چند كوتاه در اين مسير و در پاسخ به اين سؤال اساسي است؟
پی نوشت
[1] . مزمل / 5.
[2] . مستدرك الوسايل، ـ عزّوجلّ ـ 1، ص 287.
[3] . مستدرك الوسايل، ـ عزّوجلّ ـ 1، ص 287.
[4] . در روايات آمده است كه خواندن از روي قرآن در مقايسه با خواندن حفظي آن، از فضيلت بيشتري برخوردار است و دليل آن را كمال آفرين بودن نگاه كردن به قرآن دانسته است.
[5] . براي توضيح بيشتر، ر. ك: كتاب «كربلائي كاظم» از انتشارات مؤسسه در راه حق.
[6] . حديد / 16.
[7] . نمونههايي از تأثير و نفوذ قرآن تأليف كريمي جهرمي ص 161.
[8] . ابراهيم / 15.
[9] . منتخب التواريخ، ص 425.