لهستان در جنگ جهانى اول
در طول جنگ جهانى اول، در جنگ روسيه با کشورهاى آلمان و امپراتورى اتريش - مجارستان، خاک لهستان مورد تاخت و تاز اين کشورها قرار گرفت. در اين دوران مردم اين کشور خسارات و لطمات بسيارى را متحمل شدند. رهبران لهستان در پايان جنگ توانستند حمايت متفقين خصوصاً فرانسه را براى تشکيل کشور مستقل بدست آورند.
ويلسيون رئيسجمهور آمريکا نيز در مادهٔ ۱۴ اعلاميه مشهور خود در سال ۱۹۱۸ براستقلال لهستان تأکيد نمود. لذا در اين سال لهستان برهبرى يوطف پيلسودسکى Hoseph Pilsoudski استقلال يافت و توسط وى پادرفسکى Padrewski پيانونواز مشهور لهستانى بهعنوان نخستوزير اين کشور معرّفى گرديد.
يوزف پيلسودسکي رهبر استقلال لهستان از شخصيتهاى مؤثر در تاريخ اين کشور است که در طول جنگ جهانى اول و پس از آن نقش مهمّى در روند تحولات سياسى اين کشور ايفاء کرده است. وى در سال ۱۸۶۷ در روسيه متولد و در دانشگاه خارکوف فارغالتحصيل شد. وى در سال ۱۸۹۲ حزب سوسياليست را در لهستان تأسيس و بصورت مخفى روزنامهٔ چپگراى روبوتنيک Robotnic که داراى تفکرات سوسياليستى و ناسيوناليستى بود منتشر مىکرد. اين روزنامه در سال ۱۹۰۰ ميلادى تعطيل و پيلسودسکى دستگير شد. وى پس از گريختن از زندان در سال ۱۹۰۸ يک واحد نظامى را تأسيس کرد که در سالهاى بعد با توسعهٔ آن به ارتش انقلابى تغييرنام يافت. تمام تلاش ارتش تحت امر وى به مبارزه با ارتش روسيه و جنگ براى استقلال معطوف بوده است. در سال ۱۹۱۴ پيلسودسکى و ۱۰ هزار تن از نيروهاى تحت امر وي، به همراه اتريش عليه ارتش روسيه جنگيدند. اما پس از انقلاب روسيه وفادارى وى زير سوال رفته و در ژوئيه ۱۹۱۷ دستگير و زندانى شد. پس از آزادى وى در سال ۱۹۱۸ وى بعنوان رهبر حکومت موقت و رهبر کل نيروهاى نظامى لهستان درآمد.
در فوريه ۱۹۱۹ ارتش نوبنياد جمهورى لهستان برهبرى پيلسودسکى در غرب دست به حملات دامنهدارى زده و همهٔ سرزمينهايى را که آلمانها تخليه کرده بودند را به تصرف درآوردند. در آن هنگام درشرق لهستان، شوروى به شدّت از جانب روسهاى سفيد در خطر بوده و پيلسودسکى اصرارى نداشت که سرزمينهاى مزبور را به شوروى پس بدهد و سپس بر سر راه مالکيت آنها به چانه زدن بپردازد. او نيز مانند بسيارى از رهبران آن زمان عقيده داشت کمونيسم، شوروى را در حال هرج و مرج نگاه خواهد داشت و اين امر به نفع کشور خودش خواهد بود. به اين جهت وقتى همزمان با ژنرال دنيکين Denicin به مسکو نزديک شد از همکارى با وى خوددارى و در ماه دسامبر آن سال تماسهاى محرمانهاى با مسکو برقرار کرد. اما در خلال اين مدّت درگيرىهاى پراکندهاى بين ارتش طرفين صورت مىگرفت. در ۲۲ دسامبر اين سال چيچرين کميسر امور خارجه شوروى رسماً مذاکره درباره امضاء پيمان صلح پايدار بين دو کشور را به ورشو پيشنهاد کرد. اما پيلسودسکى به هيچوجه آمادگى نداشت و در فکر تجزيه اوکراين و روسيه سفيد و تأسيس فدراسيونى بين اين دو کشور و لهستان بود و در نظر داشت بعدها ليتوانى را نيز به آن ملحق سازد.
در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹ عهدنامهاى که در تالار آئينهٔ کاخ ورساى امضاء شد و به عهدنامهٔ صلح ورساى موسوم گرديد براساس مفاد آن آلمان، استقلال لهستان را برسميت شناخت و پارهاى از مناطق اشغال شده از جمله شهر پزنانPoznan و پارهاى از مناطق سيللسيا Silisia و پومرانيا Pomerania را به اين کشور پس داد ولى بقيه سرزمينهاى لهستان همچنين در تصرف آلمان باقى ماند. بندر گدانسک (دانزيک)Gdansk به شهرى آزاد تبديل و مقرر گرديد زيرنظر جامعهٔ ملل اداره شود.
در ۲۷ مارس اين سال دولت لهستان شروع مذاکرات را به صورت اصولى پذيرفت ولى اقدامى نکرد زيرا در هيچ موردى مخصوصاً دربارهٔ محل مذاکرات توافق نمىشد. در ۲۵ آوريل بدنبال ائتلافى که بين پيلسودسکى و پتليوراPetliora فرماندهٔ کل قزاقهاى تجزيهطلب اوکراین بهعمل آمد نامبرده پذيرفت که تحت فرمان مارشال لهستانى به جنگ بپردازد. پيلسودسکى اعلام کرد که به ارتش دستور داده است که عميقاً وارد خاک اوکراين شود و تا زمانى که دولت اکراين اعلام کرد که به ارتش دستور داده است که عميقاً وارد خاک اوکراين شود و تا زمانى که دولت اوکراين مستقل، استحکام نيافته است آنجا را ترک نکند. چند روز بعد ارتش لهستان وارد کىيف شد. طى ماههاى بعد لهستانىها در مقابل سواره نظام ارتش سرخ به رهبرى ژنرال بودينى Bodini با بىنظمى به عقبنشينى پرداختند و ارتش شوروى به سمت ورشو حمله برد و يک کميته انقلابى در لهستان تشکيل شد. سپس در دومين کنگره بينالملل کمونيستها که در ماه ژوئيه در مسکو منعقد شده بود کنگره قطعنامه خود را با اين جمله پايان داد: زنده باد جمهورى شوروى لهستان.
در ۱۲ اوت، پيشقراولان ارتش سرخ به حومه ورشو رسيدند و سقوط پايتخت لهستان مسئله روز و ساعت بود. به اين جهت، وقتى لهستانىها مذاکره براى ترک مخاصمه را پذيرفتند و مذاکرات در ۱۷ اوت در شهر مينسک آغاز شد، شوروىها پيشنهادهاى بسيار سختى را مطرح کردند که يک بار ديگر لهستان را به صورت تحتالحمايه روسيه در مىآورد. اما غافل از اين بودند که يک بار ديگر بخت از آنان روى برتافته و پيلسودسکى توانسته است با کمک هيئت نظامى فرانسه بهرهبرى ژنرال وگانVogan دست به حمله متقابل بزند اين جنگ و گريزها نمىتوانست مدت مديدى بهطول انجامد. هر دو طرف خسته شده بودند و لنين بناچار پذيرفت که ملت لهستان در برابر نداهاى انقلابي، درمجموع ناشنوا مانده است. سرانجام پيشنويسان پيمان صلح در اکتبر ۱۹۲۰ در ريگا (پايتخت فعلى لتوني) پاراف شد و مرزهاى بين دو کشور در دويست کيلومترى شرق خط کرزن قرار گرفت. خط مزبور به نام وزير امور خارجهٔ وقت انگليس نامگذارى شده بود زيرا نامبرده در سال ۱۹۱۹ پيشنهاد کرده بود که مرز شرقى لهستان روى خطى که اهالى لهستانى تبار را از ساکنين اوکراين و روسيه سفيد مجزا مىکند تعيين شود. بدينترتيب روسيهٔ سفيد و اوکراين به دو بخش تقسيم شدند. مسلّم بود که مسکو از اولين فرصت استفاده خواهد کرد و اين مرز مصنوعى را از ميان برخواهد داشت. اين فرصت را تجاوز آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹ فراهم آورد و شوروى نيز بىدرنگ اراضى وسيعى را که متعلق به خودشان مىدانستند تصرف کردند و خط کرزن کم و بيش مرز بين نيروهاى آلمان و شوروى قرار گرفت.
همانطور که پيشتر توضيح داده شد در سال ۱۹۲۱ رهبران وقت شوروى و لهستان پيمان صلحى را در ريگا - پايتخت فعلى لتونى - امضاء که براساس آن قلمروى لهستان در شرق بخشهايى از اوکراين و روسيهٔ سفيد را نيز شامل مىشد. پيلسودسکى در اين مذاکرات نقش مهمّى را ايفاء کرد. پيلسودسکى تا سال ۱۹۲۳ فرمانده کل ارتش لهستان بود. در آن دوران اوضاع سياسى لهستان از آرامش برخوردار نبود. پيلسودسکى پس از ۳ سال بازنشستگى در سال ۱۹۲۶ با راهاندازى و هدايت کودتاى نظامى رهبرى کشور را عهدهدار و در سال ۱۹۲۷ ضمن کنترل کامل کشور خود را رئيسجمهور و نخستوزير لهستان معرفى کرد. پس از مرگ وى در سال ۱۹۳۵ ميلادى ناآرامىهاى سياسى مجدداً توسعه يافت و کشور در آستانهٔ جنگ جهانى دوم در دست اشغالگران افتاد.
ويلسيون رئيسجمهور آمريکا نيز در مادهٔ ۱۴ اعلاميه مشهور خود در سال ۱۹۱۸ براستقلال لهستان تأکيد نمود. لذا در اين سال لهستان برهبرى يوطف پيلسودسکى Hoseph Pilsoudski استقلال يافت و توسط وى پادرفسکى Padrewski پيانونواز مشهور لهستانى بهعنوان نخستوزير اين کشور معرّفى گرديد.
يوزف پيلسودسکي رهبر استقلال لهستان از شخصيتهاى مؤثر در تاريخ اين کشور است که در طول جنگ جهانى اول و پس از آن نقش مهمّى در روند تحولات سياسى اين کشور ايفاء کرده است. وى در سال ۱۸۶۷ در روسيه متولد و در دانشگاه خارکوف فارغالتحصيل شد. وى در سال ۱۸۹۲ حزب سوسياليست را در لهستان تأسيس و بصورت مخفى روزنامهٔ چپگراى روبوتنيک Robotnic که داراى تفکرات سوسياليستى و ناسيوناليستى بود منتشر مىکرد. اين روزنامه در سال ۱۹۰۰ ميلادى تعطيل و پيلسودسکى دستگير شد. وى پس از گريختن از زندان در سال ۱۹۰۸ يک واحد نظامى را تأسيس کرد که در سالهاى بعد با توسعهٔ آن به ارتش انقلابى تغييرنام يافت. تمام تلاش ارتش تحت امر وى به مبارزه با ارتش روسيه و جنگ براى استقلال معطوف بوده است. در سال ۱۹۱۴ پيلسودسکى و ۱۰ هزار تن از نيروهاى تحت امر وي، به همراه اتريش عليه ارتش روسيه جنگيدند. اما پس از انقلاب روسيه وفادارى وى زير سوال رفته و در ژوئيه ۱۹۱۷ دستگير و زندانى شد. پس از آزادى وى در سال ۱۹۱۸ وى بعنوان رهبر حکومت موقت و رهبر کل نيروهاى نظامى لهستان درآمد.
در فوريه ۱۹۱۹ ارتش نوبنياد جمهورى لهستان برهبرى پيلسودسکى در غرب دست به حملات دامنهدارى زده و همهٔ سرزمينهايى را که آلمانها تخليه کرده بودند را به تصرف درآوردند. در آن هنگام درشرق لهستان، شوروى به شدّت از جانب روسهاى سفيد در خطر بوده و پيلسودسکى اصرارى نداشت که سرزمينهاى مزبور را به شوروى پس بدهد و سپس بر سر راه مالکيت آنها به چانه زدن بپردازد. او نيز مانند بسيارى از رهبران آن زمان عقيده داشت کمونيسم، شوروى را در حال هرج و مرج نگاه خواهد داشت و اين امر به نفع کشور خودش خواهد بود. به اين جهت وقتى همزمان با ژنرال دنيکين Denicin به مسکو نزديک شد از همکارى با وى خوددارى و در ماه دسامبر آن سال تماسهاى محرمانهاى با مسکو برقرار کرد. اما در خلال اين مدّت درگيرىهاى پراکندهاى بين ارتش طرفين صورت مىگرفت. در ۲۲ دسامبر اين سال چيچرين کميسر امور خارجه شوروى رسماً مذاکره درباره امضاء پيمان صلح پايدار بين دو کشور را به ورشو پيشنهاد کرد. اما پيلسودسکى به هيچوجه آمادگى نداشت و در فکر تجزيه اوکراين و روسيه سفيد و تأسيس فدراسيونى بين اين دو کشور و لهستان بود و در نظر داشت بعدها ليتوانى را نيز به آن ملحق سازد.
در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹ عهدنامهاى که در تالار آئينهٔ کاخ ورساى امضاء شد و به عهدنامهٔ صلح ورساى موسوم گرديد براساس مفاد آن آلمان، استقلال لهستان را برسميت شناخت و پارهاى از مناطق اشغال شده از جمله شهر پزنانPoznan و پارهاى از مناطق سيللسيا Silisia و پومرانيا Pomerania را به اين کشور پس داد ولى بقيه سرزمينهاى لهستان همچنين در تصرف آلمان باقى ماند. بندر گدانسک (دانزيک)Gdansk به شهرى آزاد تبديل و مقرر گرديد زيرنظر جامعهٔ ملل اداره شود.
شهر پزنان
در ۲۷ مارس اين سال دولت لهستان شروع مذاکرات را به صورت اصولى پذيرفت ولى اقدامى نکرد زيرا در هيچ موردى مخصوصاً دربارهٔ محل مذاکرات توافق نمىشد. در ۲۵ آوريل بدنبال ائتلافى که بين پيلسودسکى و پتليوراPetliora فرماندهٔ کل قزاقهاى تجزيهطلب اوکراین بهعمل آمد نامبرده پذيرفت که تحت فرمان مارشال لهستانى به جنگ بپردازد. پيلسودسکى اعلام کرد که به ارتش دستور داده است که عميقاً وارد خاک اوکراين شود و تا زمانى که دولت اکراين اعلام کرد که به ارتش دستور داده است که عميقاً وارد خاک اوکراين شود و تا زمانى که دولت اوکراين مستقل، استحکام نيافته است آنجا را ترک نکند. چند روز بعد ارتش لهستان وارد کىيف شد. طى ماههاى بعد لهستانىها در مقابل سواره نظام ارتش سرخ به رهبرى ژنرال بودينى Bodini با بىنظمى به عقبنشينى پرداختند و ارتش شوروى به سمت ورشو حمله برد و يک کميته انقلابى در لهستان تشکيل شد. سپس در دومين کنگره بينالملل کمونيستها که در ماه ژوئيه در مسکو منعقد شده بود کنگره قطعنامه خود را با اين جمله پايان داد: زنده باد جمهورى شوروى لهستان.
در ۱۲ اوت، پيشقراولان ارتش سرخ به حومه ورشو رسيدند و سقوط پايتخت لهستان مسئله روز و ساعت بود. به اين جهت، وقتى لهستانىها مذاکره براى ترک مخاصمه را پذيرفتند و مذاکرات در ۱۷ اوت در شهر مينسک آغاز شد، شوروىها پيشنهادهاى بسيار سختى را مطرح کردند که يک بار ديگر لهستان را به صورت تحتالحمايه روسيه در مىآورد. اما غافل از اين بودند که يک بار ديگر بخت از آنان روى برتافته و پيلسودسکى توانسته است با کمک هيئت نظامى فرانسه بهرهبرى ژنرال وگانVogan دست به حمله متقابل بزند اين جنگ و گريزها نمىتوانست مدت مديدى بهطول انجامد. هر دو طرف خسته شده بودند و لنين بناچار پذيرفت که ملت لهستان در برابر نداهاى انقلابي، درمجموع ناشنوا مانده است. سرانجام پيشنويسان پيمان صلح در اکتبر ۱۹۲۰ در ريگا (پايتخت فعلى لتوني) پاراف شد و مرزهاى بين دو کشور در دويست کيلومترى شرق خط کرزن قرار گرفت. خط مزبور به نام وزير امور خارجهٔ وقت انگليس نامگذارى شده بود زيرا نامبرده در سال ۱۹۱۹ پيشنهاد کرده بود که مرز شرقى لهستان روى خطى که اهالى لهستانى تبار را از ساکنين اوکراين و روسيه سفيد مجزا مىکند تعيين شود. بدينترتيب روسيهٔ سفيد و اوکراين به دو بخش تقسيم شدند. مسلّم بود که مسکو از اولين فرصت استفاده خواهد کرد و اين مرز مصنوعى را از ميان برخواهد داشت. اين فرصت را تجاوز آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹ فراهم آورد و شوروى نيز بىدرنگ اراضى وسيعى را که متعلق به خودشان مىدانستند تصرف کردند و خط کرزن کم و بيش مرز بين نيروهاى آلمان و شوروى قرار گرفت.
همانطور که پيشتر توضيح داده شد در سال ۱۹۲۱ رهبران وقت شوروى و لهستان پيمان صلحى را در ريگا - پايتخت فعلى لتونى - امضاء که براساس آن قلمروى لهستان در شرق بخشهايى از اوکراين و روسيهٔ سفيد را نيز شامل مىشد. پيلسودسکى در اين مذاکرات نقش مهمّى را ايفاء کرد. پيلسودسکى تا سال ۱۹۲۳ فرمانده کل ارتش لهستان بود. در آن دوران اوضاع سياسى لهستان از آرامش برخوردار نبود. پيلسودسکى پس از ۳ سال بازنشستگى در سال ۱۹۲۶ با راهاندازى و هدايت کودتاى نظامى رهبرى کشور را عهدهدار و در سال ۱۹۲۷ ضمن کنترل کامل کشور خود را رئيسجمهور و نخستوزير لهستان معرفى کرد. پس از مرگ وى در سال ۱۹۳۵ ميلادى ناآرامىهاى سياسى مجدداً توسعه يافت و کشور در آستانهٔ جنگ جهانى دوم در دست اشغالگران افتاد.