كلام وحى و مهدويت(2)
سوره اعراف
آيات 38-53-28 1-57 1- 59 1- 165-87 1
1- (و نادي أصحاب الاعراف يعرفونهم بسيماهم قالوا ما أغني عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون. )[1]
و اصحاب اعراف مرداني (از دوزخيان را) كه از سيمايشان آنها را مي شناسند صدا مي زنند و مراگويند ديديد كه گردآوري شما (از مال و ثروت و زن و فرزند) و تكبرهاي شما به حالتان سودي ندارد؟
حضرت مهدي (عج) و آباء طاهرينش اصحاب اعراف هستند، امام صادق (ع) فرمود ابن كوا آمد خدمت حضرت اميرالمومنين صلوات الله عليه و از حضرت تفسير اين آيه (و نادي اصحاب الاعراف...) پرسيد حضرت فرمود:
اعراف ماييم و ما انصار و ياري كنندة خودمان را به سيما و صورتشان مي شناسيم و ماييم اعرافي كه خداي سبحان شناخته نمي شود مكر از مسير معرفت ما و ماييم اعراف.
خدا روز قيامت ما را بر صراط قرار مي دهد و داخل دوزخ نمي شود مكر آن كه ما را انكار كند و ما منكر او باشيم، خداي تعالي ا گرمي خواست خودش را به مردم مي شناساند، ليكن ما را باب شناسايي خود و راه و روش آن و جهتي كه از آن سو به او مي رسند قرار داد، پس كسي كه از ولايت، سرپيجي كند و يا غير ما را بر ما برتري د!، آنها از صراط بر كنارند تا آخر حديث. [2]
2- (هل ينظرون إلأ تاويله يوم يأتى تأويلة. )[3]
آيا آنها انتظار دارند سرانجام تهديدهاى الهى را مشاهده كنند؟ روزى خواهد آمد كه اين امور انجام گيرد.
روز تأويل آيات خواهد آمد و آن روز روز قيام قائم آل محمد (عج) مى باشد. [4]
3- (قال موسى بقوم! استعينوا بالله و اصبروا إن الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين. )[5]
موسى به قوم خود گفت از خدايارى جوئيد و استقامت پيشه كنيد، كه زمين از آن خدا است. و آن را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) وا گذارمى كند و سرانجام (نيك) براي برهيزگاران است.
امام باقر (ع)فرمودند: در كتاب على (ع) چنين يافتيم كه پس از ذ كرآيه " ان الارض لله يورثها " حضرت فرمودند:
من و اهل بيتم كسانى هستيم كه خداوند زمين را به ما منتقل ساخته و مائيم پرهيزگاران. [6]
آرى وارثان حقيقى زمين و حا كمان بر آن، اينها هستند و آخرين جانشين آنها حضرت مهدى (عج) مى باشد.
4- (الذين يتبعون الرسول النبي الأمي- الى قوله- وابتغوا النور الذي انزل معه اولئك هم المفلحون. )[7]
آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر امى- تا- و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردند آنان رستگارا نند.
امام صادق (ع)فرمود: " نور " در اين آيه على و امامان (ع) مى باشند. [8]
كسانى كه از اينها پيروى كنند و از دشمنانشان دورى جويند " هم المفلحون " آنان رستگارند و در ظهور قائم (عج) به آنان بشارت نجات و رهايى داده خواهد شد. [9]
5- (و من قوم موسى أمه يهدون بالحق و به يعدلون. )[10]
و از قوم موسى گروهى راهنمايان به سوى حق مى باشند و حاكم به حق و عدالتند.
عياشى از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود:
" هم اهل الاسلام " و مفضل از آن حضرت روايت كرده درباره اين آية شريفه " و من قوم موسى امة... " آنها بيست و پنج نفر هستند كه جزء اصحاب قائم (عج) هستند كه از پشت كوفه و در نسخة ديگر از پشت كعبه خارج مى شوند. [11]
و حضرت اميرالمؤمنين (ع) پيرامون ((و به يعدلون)) فرمودند: بعضى از انبياء و سلف أمتهاى آنها در ركاب حضرت بقية الله حاضر خواهند شد و از اصحاب او خواهند بود. [12]
و نيز اميرالمؤمنين (ع) (در مورد آية مذكور) فرمود: من و دوستانم و پيروانم مى باشيم.[13]
6- (و أوحينا الى موسى اذ استسقاه قومه أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينأ. )[14]
به موسى وحى فرستاديم كه عصاى خود را بر سنگ بزن نا گهان دوازده چشمه از آن بيرون جهيد.
ابى حمزه ثمالى مى گويد: از امام صادق (ع)شنيدم مى فرمود: الواح موسى نزد ماست، عصا موسى نزد ماست و ما وارثان پيغمبران مى باشيم و اين آيه در شأن ما نازل گرديده است. [15]
امام باقر (ع)، دربارة اين آيه شريفه " و أوحينا الى موسى " تا آخر مى فرمايد: بدرستى كه ظهور و قيام قائم (عج) در مكه خواهد بود و بعد از آن به سوى كوفه حركت مى كند، منادى ندا مى دهد (اى ياران امام زمان- عج-) كسى از شما با خود (طعام و شرابى) غذا و آبى حمل نكند، حضرت مهدى(ع) حجر موسى بن عمران اعلا را با خود دارد و در هر منزلى كه وارد مى شوند (نياز به غذا و آب ندارد) از آن سنگ آبى رواق خواهد شد هر كس گرسنه و تشنه باشد از آن مى خورد و همه سير خواهند شد و اين حالت در تمام منزلگاههاى بين راه ادامه دارد تا از پشت كوفه وارد نجف شوند. [16]
7- (يسئلون! عن الساعه ايان مرسيها، قل إنما علمها عند ربي لايجليها لوقتها الا هو ثقلت فى السموات و الارض لا تأتيكم الا بغتة. )[17]
درباره قيامت از تو سؤال مى كنند كه وقوع آن در چه زمانى است؟ و بگو علمش نزد پروردگار من است و هيچكس جز او (نمى تواند) وقت آن را آشكار سازد، (اما قيام قيامت) حتي در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پراهميت) است، و جز به طور نا گهانى به سراغ شما نمى آيد.
زراره بن اعين مى گويد: از امام باقر (ع) دربارة ساعت در اين آيه سؤال كرده ام حضرت فرمود: اين ساعت (ظهور) قائم است كه ناگهان قيام خواهد كرد. [18]
پينوشت:
[1] اعراف آيه 48
[2] الف) ينابيع الموده ، ص 102 باب 29 - ب) تفسير فرات ابن ابراهيم كوفي ص 143
[3] اعراف آيه 53
[4] الف ) تفسير برهان ج 2 ص 23 - ب) غايه المرام ص 730
[5] اعراف آيه 128
[6] الف) تفسير نمونه ج 6 ص 312 - ب ) تفسير برهان ج 2 ص 27 - ج ) غايه المرام ص 72
[7] اعراف آيه 157
[8] تفسير صافي ج 2 ص 243
[9] غايه المرام ص 730
[10]اعراف آيه 159
[11]الف) تفسير برهان ج 2 ص 42 - ب) غايه المرام ص 730
[12] تفسير اطيب البيان ج 6
[13] الف) ينابيع الموده ص 109 - ب) تفسير صافي ج 2 ص 244
[14] سوره اعراف ، آيه 160
[15] تفسير برهان ج 2 ص 41
[16] تفسير اطيب البيان ج 6 ص 6
[17] اعراف آيه 187
[18] ينابيع الموده ص 428
سوره الملك
بگو:
به من خبر دهيد اگرآبهاى (سرزمين) شما در زمين فرو رود چه كسى مى تواند آب جارى در دسترس شما قرار دهد.
ابوبصير از امام صادق (ع) نقل مى كند:
كه حضرت در تأويل اين آيه شريفه فرمود:
يعنى اگر امامتان غايب شود كيست امام ظاهرى كه برايتان آورد خبرهاى آسمان و زمين و حلال و حرام خدا را برايتان بيان كند.[2]
و نيز امام باقر (ع) فرمود :
اين آيه در حق امام قائم (ع) نازل گرديد.
پينوشت:
[1] ملك آيه 30
[2] الف) تفسير صافي ج 5 ص 5 و 2 - ب) اثبات الهدي ج7 ص 136 - ج ) ينابيع الموده ص 429
سوره انبياء
1- (و كم قصمنا من قريه كانت ظالمة و انشأنا بعدها قومآ آخرين، فلما أحسوا بأسنا اذا هم منها يركضون ، لاتركضوا و ارجعوا إلى ما أترفتم فيه و مسا كنكم لعلكم تسئلون.)[1]
چه بسيار مناطق آبادى كه ستم در آن مى شد را ما در هم شكستيم و بعد از آنها قوم ديگرى روى كار آورديم.
آنها هنگامى كه عذاب ما را احساس كردند نا گهان پا به فرار گذاشتند.
فرار نكنيد، به زندگى پرناز و نعمتتان و به مسكنهاى پرزرق و برقتان بازگرديد تا سائلان بيايند و از شما تقاضا كنند.
امام باقر(ع) (ذيل اين آيات) فرمود:
زمانى كه حضرت قائم (ع) ظهور كند جمعى را مى فرستد تا بنى اميه را از شام به حضورش بياورند. بنى اميه چون اين خبر را مى شنوند به سوى روم فرار مى كنند.
اهل روم، به آنها مى گويند ما نمى گذاريم داخل مملكت ما بشويد، تا آن كه در دين ما وارد شده و نصرانى شويد آنها صليب بگردن خودشان انداخته، وارد شوند، هنگامى كه اصحاب حضرت قائم (ع) وارد روم شوند
روميان از انان امان و صلح مي طلبند، ايشان گويند ما امان به شما نمى دهيم تا بنى اميه را تسليم بنمائيد، تمام افراد بني اميه را به اصحاب آن حضرت تحويل دهند، در آن وقت به انها خطاب مى كند فرار نكنيد، به سوى شام برگرديد، بايد بازخواست شويد و از ايشان سؤال مي كنند،گنجها را كجا پنهان كرده ايد و به چه علت حضرت سيد الشهداء (ع) و ارانش وائمه و پيروان آنان را به قتل رسانديد، هر ان هنگام با كمال حسرت و ندامت مىگويند واى بر ما كه مردمى ظالم و ستمگر بوديم، اصحاب آن حضرت ايشان را با شمشير قهر خويش درو كرده و انها را هلا ك و نابود كنند. [2]
2. (ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يورثها عبادي الصالحون)[3]
ما در زبور بعد از دكر (تورات) نوشتيم كه بندگان صالح من وارث (حكومت) زمين خواهند شد. از حضرت باقر و حضرت صادق (ع) روايت شده است كه فرمود: بندگان صالح مذكور در اين ايه كه زمين را به ارث مى برند قائم و اصحاب او هستند. [4]
پينوشت:
[1] انبياء آيات 11 ـ 12 ـ 13
[2] الف) تفسير صافي ج3 ص332 - ب) تفسير برهان ج 3 ص 53
[3] انبياء آيه 105
[4] الف) ينابيع الموده ص 425 - ب) غايه المرام ص 741
سوره انشقاق
1ـ لتركبن طبقا" عن طبق.[1]
كه همه شما دائما" از حالي به حال ديگر منتقل ميشويد.
امام صادق فرمود:
براي قائم ما غيبت طولاني خواهد بود اصحاب كه در حضور بودند عرض كردند به چه سبب غيبت آن بزرگوار طولاني خواهد شد پيامبر فرمود:
بايد اعمال و طريقه زشتي كه امتهاي گذشته در غياب پيامبرانشان مرتكب شدند اين امت هم در غيبت حضرت قائم امام فردا فرد انجام دهند سپس اين آيه را تلاوت نمود: لتر كبن طبقا" عن طبق
طبرسي از امير المومنين روايت كرده كه حضرت فرمود:
همان مكر و حيله اي كه امتهاي گذشته نسبت به خلفا و اوصياء پيامبران نمودند اين امت نيز نسبت به من و فرزندانم مرتكب خواهند شد . [2]
اين كلام مبارك اشاره به ظلم هايي است كه بعد از پيامبر u اين مردم مرتكب شدند ،اجتماع آنها در سقيفه بني ساعد ه وبر كناري امام امير المومنين از مقام خلافت و وصايت كه خلاف نص صريح قرآن و پيامبر است ، و برگزيدن ابوبكر به جاي حضرت امير المومنين علي و سپس حلال خدا راحرام و حرام او را حلال كردن و آتش زدن درب خانه امير المومنين u كه منجر به ضرب و شتم [3] و سقط جنين « محسن » شد و ستم هايي كه زمامداران جور و ستم به خاندان عترت و طهارت كردند ، همچون قتل و زندان و شكنجه و اسارت و ... ستمي كه به دوستداران و علاقمندان اهل بيت روا داشته اند ـ به اميد روزي كه منجي عالم بشريت حضرت مهدي آل محمد «عج» ظهور نمايند و با قدرت يد اللهي خود از آنان و از اعوان و انصار و يارانشان انتقام بگيرند ـ اللهم ارنا الطلعه الرشيده و الغره الحميده ... .
پينوشت:
[1] انشقاق ، آيه 19
[2] تفسير برهان ، ج 4 ، ص 444
[3] حضرت زهرا (سلام الله عليها)
سوره انفال
ا- (ليحق الحق و يبطل الباطل ولوكره المجرمون. )[1]
تا حق تثبيت شود و باطل از ميان برود، هر چند مجرمان كراهت داشته باشند.
جابر مى گويد:
شنيدم امام باقر(ع) دربارة آيه شريفه " ليحق الحق و يبطل الباطل،) تا آخر... مى فرمود:
مراد اين است كه هنگام خروج، حضرت قائم (عج)، حق آل محمد (ع)را تثبيت كند، و باطل را براندازد كه اشاره به بنى اميه است. [2]
2- (و قاتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين كله لله. )[3]
و با آنها پيكار كنيد تا فتنه (شرك و سلب آزادى) برچيده شود و دين (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد.
محمد بن مسلم گويد:
به امام باقر (ع)عرض كرده تأويل آيه شريفه " و قاتلوهم " تا آخر را بفرماييد.
حضرت فرمود:
هنوز تأويل اين آيه فرا نرسيده است، هنگامى كه قائم ما قيام كند
كساني كه در آن زمان بر روى زمين باشند تأويل اين آيه را خواهند ديد، و دين محمد (ص)جهان را فرا خواهد گرفت و مشركى بر روى زمين باقى نخواهد ماند. [4]
پينوشت:
[1] انفال آيه 8
[2] الف ) تفسير برهان ج 2 ص 68 - ب ) اثبات الهدي ج 7 ص 98
[3] انفال آيه 39
[4] الف ) ينابيع الموده ص 423 - ب ) مجموع البيان ج 4 ص 543 - ج ) تفسير صافي ج 2 ص 303 - د ) غايه المرام ص 731
سوره آل عمران
آيات 8 1-83- 40 1- 41 1-00 2
1 ـ (شهدالله انه لا اله الا هو و الملئكه و اولو العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزيز الحكيم* إن الدين عند الله الاسلام. ) [1]
خداوند شهادت داد، كه خدايي جز او نيست كه قائم به عدل است و ملائكه و دانشوران نيز گواهى داده اند، خدايي جز آن خداي عزيز و حكيم نيست؟ همانا دين نزد خدا اسلام است.
محمد بن عثمان سمرى (ثائب خاص حضرت حجت) مي گويد:
چون حضرت مهدي (عج) متولد شد نورى از بالاي سر او تابيد و سر به آسمان كشيد، سپس آن جناب به سجده افتاد، و سر بلند نمود و اين آيه را خواند: شهد الله انه لا اله تا آخر آيه. [2]
2- (و له اسلم من في السموات و الارض طوعا و كرها و اليه يرجعون.) [3]
تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند از روي اختيار يا از روي اجبار در برابر (فرمان) او تسليمند و به سوي او باز مي گردند،
رفاعه بن موسي مي گويد: از امام جعفر صادق (ع) شنيدم كه فرمود: در زمان ظهور قائم آل محمد7 زميني باقي نمي ماند مگر آن كه در آن به شهادت ندا مي شنوند. [4]
3- (و تلك الايام نداولها بين الناس. ) [5]
و ما اين روزها (پيروزي و شكست) را در ميان مردم مي گردانيم (كه اين خاصيت زندگي جهان است).
امام صادق (ع) فرمود: از زمان خلقت آدم، دولتي از خدا و دولتي از شيطان بوده پس در اين زمان دولت خدا كجا است؟ آري صاحب دولت خدا فقط قائم آل محمد (عج) است. [6]
4- (وليمحص الله الذين آمنوا و يمحق الكافرين. ) [7]
و تا خداوند افراد با ايمان را خالص گرداند و ورزيده شوند و كافران را تدريجا نابود سازد.
ابن عباس مي گويد:
پيامبر اسلام (ص) فرمود: همانا علي وصي من است و قائم منتظر مهدي از فرزندانش مي باشد كه زمين را پر از عدل و داد ميكند، پس از آن كه از جور و ستم پر شده باشد، سوگند به آن كس كه مرا به حق، بشير و نذير برانگيخت، كساني كه ثابت قدم بمانند محققاً از كبريت احمر عزيزتر و گران بهاترند، جابر بن عبدالله برخاست و عرض كرد:
اي رسول خدا: آيا براي قائم از فرزندان شما غيبتي باشد؟ فرمود: آري سپس اين آيه را تلاوت نمود: و ليمحص الله الذين آمنوا تا آخر آيه. [8]
5- (يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقو الله لعلكم تفلحون.) [9]
اي كساني كه ايمان آورده ايد (در برابر مشكلات و هوسها) استقامت كنيد و در برابر دشمنان (نيز) استقامت نماييد و از مرزهاي خود مراقبت به عمل آوريد و تقوي الهي پيشه سازيد شايد رستگار شويد.
يزيد بن معاويه از امام باقر (ع) نقل كرده كه حضرت دربارة تفسير اين آيه فرمود اي كساني كه ايمان آورده ايد، بر انجام واجبات صبر و استقامت داشته باشيد و در برابر آزار و اذيت دشمنان بردبار و صبور باشيد و با امام خودتان حضرت مهدي منتظر (عج) در تماس و ارتباط باشيد.[10]
پينوشت:
[1] آل عمران ، آيات 18 ـ 19
[2] اثبات الهدي ، ج 7 ، ص 294
[3] آل عمران ، آيه 83
[4] الف ) ينابيع الموده ، ص 421 - ب ) غايه المرام ، 727 - ج ) اثبات الهدي ، ج 7 ، ص 294
[5] آل عمران ، آيه 140
[6] بحار الانوار ، ج 51 ، ص 54
[7] آل عمران ، آيه 141
[8] الف) ينابيع الموده ، ص 448 - ب) اثبات الهدي ، ج 6 ص 390 - ج ) فرائد السمطين ، ج 2 ، ص 335
[9] آل عمران ، آيه 200
[10] الف) ينابع الموده ، ص 421 - ب) غايه المرام ، ص 727 - ج) تفسير برهان ، ج 1 ، ص 334