فتحي‌ ‌ شقاقي

زندگی سه‌ سال‌ پس‌ از شكست‌ 1948 اعراب‌ در برابر رژيم‌ صهيونيستي، در سال‌ 1951 م‌، در اردوگاه‌ رفح‌ واقع‌ در نوار غزه‌، نوزادي‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود كه‌ خانواده فقير و متديّن‌ وي‌، او را «فتحي‌ ابراهيم‌» نام‌ نهادند. پدرش‌ يك‌ كارگر بود كه‌ در عين‌ حال‌ امام‌ جماعت‌ دهكده‌ «زرنوقه‌» نزديك‌ «يافا» نيز به‌ شمار مي‌آمد. خانواده‌اش‌ در سال‌ 1948 آواره‌ شد و به‌ نوار غزه‌ مهاجرت‌ نمود.
سه‌شنبه، 29 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فتحي‌ ‌ شقاقي
فتحي‌ ‌  شقاقي
فتحي‌ ‌ شقاقي

زندگی

سه‌ سال‌ پس‌ از شكست‌ 1948 اعراب‌ در برابر رژيم‌ صهيونيستي، در سال‌ 1951 م‌، در اردوگاه‌ رفح‌ واقع‌ در نوار غزه‌، نوزادي‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود كه‌ خانواده فقير و متديّن‌ وي‌، او را «فتحي‌ ابراهيم‌» نام‌ نهادند. پدرش‌ يك‌ كارگر بود كه‌ در عين‌ حال‌ امام‌ جماعت‌ دهكده‌ «زرنوقه‌» نزديك‌ «يافا» نيز به‌ شمار مي‌آمد. خانواده‌اش‌ در سال‌ 1948 آواره‌ شد و به‌ نوار غزه‌ مهاجرت‌ نمود.
ابراهيم‌، ايام‌ نوجواني‌ را در اردوگاه‌ سپري‌ كرد. تحصيلات‌ ابتدايي‌ و متوسطه‌ را طي‌ كرد و با دلي‌ آكنده‌ از كينه‌ مزدوران‌ صهيونيستي‌ ـ مانند بسياري‌ ديگر از جوانان‌ فلسطيني‌ ـ به‌ آزادي‌ فلسطين‌ مي‌انديشيد. در پانزده‌ سالگي‌ مادرش‌ را از دست‌ داد. وي‌ فعاليت‌هاي‌ سياسي‌ خود را پس‌ از شكست‌ اعراب‌ در جنگ‌ ژوئن‌ 1967 شدت‌ بخشيد و با شور ايام‌ جواني‌، در آن‌ مقطع‌ زماني‌ با توجه‌ به‌ اوج‌گيري‌ گرايش‌هاي‌ ناصريسم‌، به‌ شدت‌ تحت‌ تأثير اين‌ گرايش‌ها قرار گرفت‌ و به‌ جمال‌ عبدالناصر به‌ عنوان‌ يك‌ شخصيت‌ و يك‌ رهبر عرب‌ علاقه‌مند شد.
وي‌ در سال‌ 1966 با همكاري‌ چند تن‌ از دوستانش‌ يك‌ تشكل‌ سياسي‌ را در چارچوب‌ انديشه‌هاي‌ ناصريسم‌ به‌ وجود آورد تا بتواند «فتحي‌» را شاهد باشد و «شقاقي‌» در دل‌ دشمن‌ اندازد. اما ديري‌ نپاييد كه‌ اين‌ تشكل‌ در اثر مشكلات‌ و موانع‌ موجود بر سر راه‌ فعاليت‌ آن‌ منحل‌ گرديد. شكست‌ سال‌ 1967 ميلادي‌، تحول‌ عميقي‌ را در نگرش‌ فتحي‌ شقاقي‌ به‌ وجود آورد. وي‌ در اين‌ باره‌ مي‌نويسد:
«اين‌ شكست‌ مسير حركت‌ جواني‌ را كه‌ خواستار آزادي‌ و بازگشت‌ به‌ وطن‌ اشغال‌ شده‌اش‌ بود تغيير داد؛ زيرا براي‌ من‌ قابل‌ تحمل‌ نبود كه‌ شخصيتي‌ چون‌ عبدالناصر شكست‌ بخورد.» (سايت‌: qodstv.ir).
در سال‌ 1967 م‌ بود كه‌ يكي‌ از دوستان‌ فتحي‌ شقاقي‌، كتاب‌ «نشانه‌هاي‌ راه‌» از شهيد سيد قطب‌ را در اختيار او گذاشت‌ و اين‌ كتاب‌ در واقع‌ پايه‌ و مايه تأسيس‌ «جنبش‌ جهاد اسلامي‌» شد. وي‌ در هجدهمين‌ سال‌ بهار عمرش‌، در سال‌ 1968 م‌ در دانشگاه‌ «بير زيت‌» در كرانه‌ باختري‌ پذيرفته‌ شد و پس‌ از طي‌ دو سال‌ تحصيل‌ به‌ عنوان‌ معلم‌ رياضيات‌ عازم‌ مدرسه‌ «النظامية» در بيت‌المقدس‌ شد.
شقاقي‌ در طي‌ اين‌ دوران‌ به‌ رغم‌ وجود حساسيت‌ شديد و تنش‌ ميان‌ نيروهاي‌ داخل‌ فلسطين‌، با برخي‌ از گروه‌ها و نيروهاي‌ ملي‌ ارتباط‌ برقرار كرد و در بعضي‌ از فعاليت‌هاي‌ سازمان‌هاي‌ ملي‌ و چپ‌گرا مشاركت‌ نمود.
فتحي‌ در سال‌ 1974 براي‌ ادامه‌ تحصيل‌ در رشته‌ پزشكي‌ وارد دانشگاه‌ «الزقازيق‌» مصر شد و موفق‌ گرديد دكتراي‌ طب‌ اطفال‌ را از اين‌ دانشگاه‌ دريافت‌ كند. حضور فتحي‌ شقاقي‌ در مصر را مي‌توان‌ از پربارترين‌ و مهم‌ترين‌ مراحل‌ سياسي‌ و فكري‌ زندگي‌ وي‌ به‌ شمار آورد؛ دوره‌اي‌ كه‌ از سال‌ 1974 تا 1981 ـ يعني‌ تاريخ‌ اخراج‌ او از مصر ـ به‌ درازا كشيد. در دانشگاه‌ الزقازيق‌ بود كه‌ نطفه‌ يك‌ جنبش‌ واقع‌گراي‌ اسلامي‌ منعقد گرديد و نخستين‌ هسته‌هاي‌ اين‌ سازمان‌ متشكل‌ از برخي‌ دانشجويان‌ جوان‌ فلسطيني‌ اين‌ دانشگاه‌ به‌ رهبري‌ او شكل‌ گرفت‌ و بعدها اين‌ هسته‌ به‌ قلب‌ فلسطين‌ انتقال‌ يافت‌ و هسته‌ اوليه‌ سازمان‌ جهاد اسلامي‌ در داخل‌ فلسطين‌ ايجاد شد.
با پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌، و به‌ طور دقيق‌ در همين‌ دوران‌ (تاريخ‌ 1979/2/16 م‌) كتابي‌ از سوي‌ فتحي‌ شقاقي‌ با عنوان‌ «خميني‌، راه‌حل‌ اسلامي‌ و جاي‌گزين‌» نشر يافت‌ كه‌ اولين‌ كتاب‌ نشر يافته‌ در سطح‌ جهان‌ در مورد پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ زبان‌ عربي‌ بود.
به‌ گفته‌ محمد ابو جهاد (از رهبران‌ جنبش‌ جهاد اسلامي‌) اين‌ كتاب‌ ـ كه‌ در يك‌ طرف‌ آن‌ عكس‌ امام‌ قرار داشت‌ كه‌ در نوفل‌ لوشاتو زير درخت‌ سيب‌ نشسته‌ بود و در طرف‌ ديگر، عكس‌ شاه‌ قرار داشت‌ كه‌ سرش‌ شكافته‌ شده‌ بود ـ همان‌ شب‌ اول‌ چاپ‌، تيراژ ده‌ هزار جلدي‌ آن‌ تمام‌ شد و بار ديگر به‌ زير چاپ‌ رفت‌. دستگاه‌ امنيتي‌ مصر به‌ جرم‌ چاپ‌ اين‌ كتاب‌، در تاريخ‌ 1979/7/20 م‌ حكم‌ بازداشت‌ دكتر شقاقي‌ را صادر كرد و او را به‌ زندان‌ «القلعة» انداخت‌ و شكنجه‌ نمود. (روزنامه‌ رسالت‌، شماره‌ 5937). هم‌چنين‌ وي‌ به‌ دليل‌ ديگر فعاليت‌هاي‌ اسلامي‌ ـ سياسي‌ خود تحت‌ پيگرد دولت‌مردان‌ مصر قرار داشت‌ و سرانجام‌ به‌ جرم‌ بنيان‌گذاري‌ جنبش‌ جهاد اسلامي‌ در سال‌ 1980 پس‌ از تحمل‌ چند ماه‌ زندان‌ از خاك‌ مصر اخراج‌ شد و در تاريخ‌ 1981/11/1 وارد سرزمين‌ فلسطين‌ گرديد.
شقاقي‌ بلافاصله‌ پس‌ از بازگشت‌ به‌ فلسطين‌ در نوامبر 1981 به‌ تأسيس‌ هسته‌هاي‌ سازمان‌ جهاد اسلامي‌ در سرتاسر اراضي‌ اشغالي‌ و به‌ خصوص‌ در غزه‌ و كرانه‌ باختري‌ پرداخت‌ و هم‌زمان‌ براي‌ آموزش‌ و تربيت‌ كادرهاي‌ جديدي‌ براي‌ جنبش‌ و ساختن‌ نيروي‌ نظامي‌ و عقيدتي‌ آن‌ اقدام‌ نمود تا اين‌ كه‌ سرانجام‌ فعاليت‌هاي‌ سياسي‌ وي‌ توجه‌ نيروهاي‌ اشغال‌گر صهيونيستي‌ را جلب‌ نمود.
اين‌ پزشك‌ جوان‌ كه‌ در آن‌ هنگام‌ در بيمارستان‌ «ويكتوريا» در بيت‌المقدس‌ كار مي‌كرد در سال‌ 1983 به‌ اتهام‌ تشكيل‌ سازمان‌ جهاد اسلامي‌ دستگير و يازده‌ ماه‌ زنداني‌ شد و بار ديگر، در سال‌ 1986 به‌ اتهام‌ تحريك‌ مردم‌ عليه‌ رژيم‌ صهيونيستي‌ و انتقال‌ اسلحه‌ به‌ غزه‌، به‌ چهار سال‌ زندان‌ و پنج‌ سال‌ حبس‌ تعليقي‌ محكوم‌ شد. زماني‌ كه‌ رژيم‌ صهيونيستي‌ متوجه‌ شد شقاقي‌ از درون‌ زندان‌ نيز فلسطينيان‌ را رهبري‌ مي‌كند، وي‌ را به‌ همراه‌ برخي‌ از دوستانش‌ ـ پيش‌ از پايان‌ محكوميتشان‌ ـ در تاريخ‌ 1988/8/1 م‌ به‌ جنوب‌ لبنان‌ تبعيد نمود. شايان‌ ذكر است‌ كه‌ خود «اسحاق‌ رابين‌» وزير دفاع‌ وقت‌ رژيم‌ صهيونيستي‌ دستور اخراج‌ شقاقي‌ از فلسطين‌ را صادر نموده‌ بود.
وي‌ در سال‌ 1995 با گذرنامه‌ جعلي‌ با نام‌ «ابراهيم‌ شاويش‌» به‌ ليبي‌ رفت‌ تا پيرامون‌ وضعيت‌ آوارگان‌ فلسطيني‌ در مرزهاي‌ ليبي‌ و مصر با سرهنگ‌ قذافي‌ رهبر اين‌ كشور ديدار كند. اما به‌ دليل‌ تحريم‌ هوايي‌ ليبي‌، وي‌ مجبور شد با كشتي‌ به‌ «مالت‌» برود و سرانجام‌ در ساعت‌ يك‌ بعد از ظهر پنج‌ شنبه‌ مورخ‌ 1995/10/26 وقتي‌ به‌ هتل‌ «ديپلماتيك‌» جزيره‌ مالت‌ باز مي‌گشت‌ توسط‌ عوامل‌ موساد ترور شد و به‌ شهادت‌ رسيد. (www.Jamaa-qou.com).

اندیشه

1. فلسطين‌ از مظاهر وحدت‌ مسلمانان‌
فلسطين‌ از نظر دكتر فتحي‌ شقاقي‌ اصل‌ و اساس‌ كليه‌ مسايل‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ شمار مي‌رود. وي‌ هميشه‌ مي‌گفت‌: «تا وقتي‌ بر سه‌ اصل‌ متكي‌ باشيم‌ پيروز و موفق‌ خواهيم‌ شد: الف‌) فلسطين‌ را بدون‌ اسلام‌ مطرح‌ نكنيم‌؛ ب‌) اسلام‌ را بدون‌ فلسطين‌ نخواهيم‌؛ ج‌) اين‌ دو بدون‌ جهاد و شهادت‌ ميسّر نخواهد شد». (روزنامه‌ رسالت‌، شماره‌ 5937).
به‌ نظر او آرمان‌ فلسطين‌ مي‌بايست‌ براي‌ تمامي‌ مسلمانان‌ و گروه‌هاي‌ ملي‌گرا و چپ‌گرا در سراسر جهان‌ عرب‌ و اسلام‌ از مركزيت‌ برخوردار باشد و وجود وضعيت‌ فعلي‌ در فلسطين‌ به‌ نقش‌ رهبران‌ فرصت‌طلب‌ غيراسلامي‌ بر مي‌گردد كه‌ زمام‌ رهبري‌ توده‌ها را به‌ دست‌ گرفته‌اند.
با وجود تأثيرپذيري‌ شقاقي‌ از امام‌ خميني‌؛ و اعتقاد راسخ‌ وي‌ به‌ مقاومت‌ به‌ عنوان‌ تنها راه‌ مقابله‌ با رژيم‌ صهيونيستي‌ هيچ‌گاه‌ از همكاري‌ غيرمسلمانان‌ (مسيحيان‌) در انتفاضه‌ فلسطين‌ روي‌گردان‌ نبود. وي‌ معتقد بود در جنبش‌ جهاد اسلامي‌ بايد ديگر هم‌وطنان‌ فلسطيني‌ نيز عليه‌ رژيم‌ غاصب‌ متحد شوند. انتخاب‌ اين‌ هدف‌ و حركت‌ در اين‌ راستا، يكي‌ از دلايل‌ اصلي‌ شهادت‌ وي‌ به‌ نظر مي‌رسد. علاوه‌ بر اين‌ كه‌ در زمينه‌ فكري‌، نوشته‌هاي‌ او بهترين‌ دليل‌ و گواه‌ بر تيزبيني‌ و دقت‌ نظر و عمق‌ ديدگاه‌ وي‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ و آينده‌ مسلمانان‌ است‌.
مقالات‌ و سخنراني‌هاي‌ پرشور و عميق‌ او در اجلاس‌ها و سمينارهايي‌ كه‌ در ايران‌، لبنان‌، سوريه‌ و كشورهاي‌ ديگر برگزار گرديد، تأييد كننده اين‌ ادعا است‌. او با تمام‌ وجود به‌ وحدت‌ مسلمانان‌ معتقد بود و روحيه‌ جهاد و شهادت‌ را راه‌گشاي‌ مشكلات‌ مسلمين‌ مي‌دانست‌.

2. تأكيد بر وحدت‌ و مشاركت‌ مسلمانان‌ و مسيحيان‌ فلسطين‌

نگاه‌ به‌ وحدت‌ امت‌ اسلامي‌، در افقي‌ گسترده‌تر به‌ تأكيد بر وحدت‌ و مشاركت‌ مسلمانان‌ و مسيحيان‌ در دفاع‌ از فلسطين‌ و آزادي‌ آن‌ از اشغال‌ رژيم‌ غاصب‌ صهيونيستي‌ انجاميد. دكتر شقاقي‌ درباره مسيحيان‌ فلسطيني‌ چنين‌ عقيده‌اي‌ داشت‌: «هدف‌ ما آزادي‌ فلسطين‌ است‌. در امر آزادي‌، تمامي‌ فلسطينيان‌ چه‌ مسلمان‌ و چه‌ مسيحي‌ براي‌ دفاع‌ از وطن‌ و مقدسات‌ خويش‌ بايد مشاركت‌ داشته‌ باشند. ما در جنبشمان‌ آمادگي‌ آن‌ را داريم‌ تا در صفوف‌ خود مسيحياني‌ را كه‌ قصد جهاد و مبارزه‌ دارند، بگنجانيم‌. آنها مي‌توانند در عقيده‌ خويش‌ آزاد باشند؛ (لا اكْراه‌َ في‌ الدَّين‌). هدف‌ ما آزادي‌ فلسطين‌ است‌؛ هدف‌ ما پيروزي‌ اسلام‌ در فلسطين‌ و در جاي‌ جاي‌ گيتي‌ است‌. ما ايمان‌ قلبي‌ داريم‌ كه‌ اسلام‌ راه‌ صلاح‌ و رستگاري‌ بشريت‌ است‌، با اين‌ حال‌ بايد اصول‌ و قوانين‌ اسلامي‌ كه‌ به‌ كسي‌ ظلم‌ روا نداشته‌ و همه‌ را يكسان‌ مي‌داند، مد نظر قرار گرفته‌ و به‌ اجرا درآيد. مسيحيان‌ در سايه‌ قوانين‌ و اصول‌ اسلامي‌، عزت‌ و كرامت‌ خواهند يافت‌؛ همان‌ گونه‌ كه‌ در قرن‌هاي‌ گذشته‌ زير سايه اسلام‌ زندگي‌ كردند و تنها پس‌ از غروب‌ آفتاب‌ اسلام‌ از آن‌ مناطق‌ بود كه‌ آنان‌ ذلت‌ و خواري‌ را به‌ چشم‌ خود ديدند. من‌ تأكيد مي‌كنم‌ كه‌ اين‌ مسيحيان‌ ]مسيحيان‌ فلسطين‌[ به‌ وطن‌ خويش‌ ايمان‌ داشته‌ و خواهان‌ آزادي‌ آن‌ هستند، و در راه‌ انجام‌ وظيفه‌ دفاعي‌ خويش‌ نه‌ خراجي‌ بايد بپردازند و نه‌ جزيه‌اي‌». (سايت‌: qodstv.ir).

3. دكتر فتحي‌، تجلي‌بخش‌ وحدت‌ در ارتباط‌ با انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌

در آستانه‌ ورود به‌ قرن‌ پانزدهم‌ هجري‌، پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ در ايران‌ طليعه‌اي‌ براي‌ خودباوري‌ مسلمانان‌ در سراسر جهان‌ به‌ ويژه‌ در منطقه‌ خاورميانه‌ شده‌ است‌. توجه‌ مناديان‌ وحدت‌ مسلمين‌ و اهتمام‌ آنان‌ به‌ پيوند بيشتر گروه‌ها و ارتباط‌ ملت‌هاي‌ مسلمان‌ با يك‌ديگر، دشمنان‌ اسلام‌ را به‌ وحشت‌ انداخت‌. دكتر شقاقي‌ در اين‌ جهت‌، جزء افراد نادر يا اولين‌ كساني‌ بود كه‌ دروازه‌ ارتباط‌ و علاقه‌ بسياري‌ از مسلمانان‌ را به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ گشودند. وي‌ غير از مسئله‌ فلسطين‌ و حركتي‌ كه‌ در فلسطين‌ آغاز كرد و در آن‌جا به‌ معرفي‌ امام‌ خميني‌1 و انتقال‌ روحيات‌ انقلابي‌ ملت‌ مسلمان‌ ايران‌ به‌ مردم‌ فلسطين‌ پرداخت‌، رسالت‌ ارتباط‌ ديگر گروه‌هاي‌ مسلمان‌ در كشورهاي‌ ديگر با جمهوري‌ اسلامي‌ را هم‌ بر عهده‌ گرفت‌ و بسيار تلاش‌ كرد تا گروه‌هاي‌ مسلمان‌ ديگر را به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ نزديك‌ كند.
رسالت‌ ديگر وي‌ در جنگ‌ تحميلي‌ عراق‌ عليه‌ ايران‌ انجام‌ گرفت‌؛ زماني‌ كه‌ بوق‌هاي‌ تبليغاتي‌ دشمنان‌ ما، آمريكا، صهيونيزم‌ و كشورهاي‌ غربي‌، در حمايت‌ از صدام‌ به‌ كار گرفته‌ شده‌ بود تا كشورها و مردم‌ مسلمان‌ عرب‌ را از جمهوري‌ اسلامي‌ دور نگه‌ دارند و ضمن‌ ايجاد تفرقه‌، چنين‌ قلمداد كنند كه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ منافع‌ امت‌ عرب‌ را به‌ خطر انداخته‌ است‌، وي‌ در زدودن‌ اين‌ طرز تفكر از جامعه‌ عرب‌ نسبت‌ به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ نقش‌ بسيار اساسي‌ داشت‌؛ با شخصيت‌هاي‌ مختلف‌ ملاقات‌ و آنها را توجيه‌ مي‌كرد و مواضع‌ صحيح‌ جمهوري‌ اسلامي‌ را به‌ آنها منتقل‌ مي‌نمود.

4. دكتر شقاقي‌ مبلّغ‌ علمي‌ و عملي‌ وحدت‌ شيعه‌ و سني‌

هنگامي‌ كه‌ همه مزدوران‌ استعمار و استكبار جهاني‌ به‌ ايجاد تفرقه‌ و تشتت‌ امت‌ اسلامي‌ پرداخته‌ بودند و با هجوم‌ به‌ مظاهر وحدت‌ مسلمانان‌، پراكندگي‌ عميق‌ قومي‌ و طايفه‌اي‌ را گسترش‌ مي‌دادند، مقاله‌اي‌ ارزشمند در مجله‌ «النور» در فلسطين‌ نشر يافت‌ كه‌ با شعار و شعور علمي‌، بر وحدت‌ و يك‌پارچگي‌ امت‌ اسلامي‌ تأكيد نموده‌ بود. اين‌ مقاله‌ بعدها به‌ صورت‌ قطع‌ وزيري‌ در سال‌ 1405 ق‌. از سوي‌ سازمان‌ تبليغات‌ اسلامي‌ (بخش‌ روابط‌ بين‌الملل‌) و در قطع‌ جيبي‌ از سوي‌ انتشارات‌ الهدي‌ در سال‌ 1424ق‌. با عنوان‌ «السنّة و الشيعة ضجّة مفتعلة» چاپ‌ گرديد.
نويسنده‌ اين‌ مقاله‌ معتقد است‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌، كشورهاي‌ غربي‌ به‌ دليل‌ ترس‌ از گسترش‌ و تأثيرگذاري‌ اين‌ انقلاب‌ در ساير كشورهاي‌ منطقه‌، به‌ اختلافات‌ بين‌ شيعه‌ و سني‌ دامن‌ زدند. وي‌ در اين‌ نوشتار سعي‌ كرده‌ ديدگاه‌ها و نظريات‌ انديشمندان‌ و رهبران‌ مسلمان‌ را درباره‌ ضرورت‌ وحدت‌ شيعه‌ و سني‌ مطرح‌ كرده‌ و به‌ برخي‌ از شبهات‌ مطرح‌ شده‌ درباره‌ شيعيان‌ پاسخ‌ دهد.
آن‌چه‌ در پي‌ مي‌آيد گزارشي‌ اجمالي‌ از اين‌ نوشتار است‌ كه‌ اهتمام‌ نويسنده‌ آن‌ را در طرح‌ مسئله‌ وحدت‌ با استفاده‌ از ديدگاه‌هاي‌ برخي‌ از دانشمندان‌ فريقين‌ (به‌ ويژه‌ اهل‌ سنت‌) نشان‌ مي‌دهد:
الف‌) طرد نوشتار محب‌ الدين‌ خطيب‌، نويسنده‌ اهل‌ سعودي‌ ضد شيعه‌ و تبيين‌ پيشينه اين‌ شخص‌ در برخورد با خلافت‌ اسلامي‌ (حكومت‌ عثماني‌) و پناه‌ بردن‌ به‌ برخي‌ كشورها بر اساس‌ گزارش‌ دكتر فهمي‌ جدعان‌ در كتاب‌ «اسس‌ التقديم‌ عند مفكري‌ الاسلام‌ في‌ العالم‌ العربي‌ الحديث‌»، چاپ‌ اول‌، ص‌ 562ـ561.
ب‌) شهيد حسن‌ البنّا يكي‌ از رهبران‌ حركت‌ اسلامي‌ معاصر از جمله‌ كساني‌ است‌ كه‌ فكر تقريب‌ بين‌ شيعه‌ و سني‌ را رواج‌ مي‌داد. استاد سالم‌ بهنساوي‌ يكي‌ از متفكران‌ اخوان‌ المسلمين‌ در كتاب‌ «السنة المفتري‌ عليها»، ص‌ 57، به‌ نقش‌ حسن‌ البنّا هم‌ پرداخته‌ است‌.
ج‌) فراموش‌ نكنيم‌ كه‌ تشكيلاتي‌ به‌ نام‌ «جماعة التقريب‌ بين‌ المذاهب‌ الاسلامية» راه‌اندازي‌ شد و شخصيت‌هايي‌ همانند شيخ‌ الازهر عبدالمجيد سليم‌ و امام‌ مصطفي‌ عبدالرزاق‌ و شيخ‌ شلتوت‌ در آن‌ عضويت‌ داشته‌اند.
د) ذكر نمونه‌هايي‌ از تلاش‌ آيت‌الله‌ كاشاني‌ و نواب‌ صفوي‌ در ايجاد وحدت‌ اسلامي‌ طبق‌ گزارش‌ استاد عبدالمتعال‌ الجبري‌ در كتاب‌ «لماذا اغتيل‌ حسن‌ البنا» چاپ‌ اول‌، دار الاعتصام‌، ص‌ 32 و استاد محمدعلي‌ ضناوي‌ در كتاب‌ «كبري‌ الحركات‌ الاسلامية في‌ العصر الحديث‌، ص‌ 150، و استاد فتحي‌ پكن‌ در كتاب‌ «الموسوعة الحركية»، ص‌ 163 و نيز در كتاب‌ «الاسلام‌ فكرة و حركة و انقلاب‌»، ص‌56 و گزارش‌ مجله‌ «المسلمون‌» (نشر يافته‌ از سوي‌ اخوان‌ المسلمين‌) در شماره‌ اول‌، جلد پنجم‌، آوريل‌ 1956، ص‌ 76ـ73.
ه.) ذكر فتواي‌ رئيس‌ (سابق‌) الازهر شيخ‌ شلتوت‌ مبني‌ بر جواز تعبّد به‌ مذهب‌ شيعه‌ اثنا عشر همانند ساير مذاهب‌ اهل‌ سنت‌.
و) استناد به‌ بخش‌هايي‌ از مطالب‌ صفحات‌ 142، 143، 144 و 145 كتاب‌ «كيف‌ نفهم‌ الاسلام‌» نوشته‌ شيخ‌ محمد غزالي‌ و صفحات‌ 79 و 158 كتاب‌ «نظرات‌ في‌ القرآن‌» او.
ز) استناد به‌ سخنان‌ دكتر صبحي‌ صالح‌ در كتاب‌ «معالم‌ الشريعة الاسلامية»، ص‌ 52 و استاد سعيد حوي‌ در كتاب‌ «الاسلام‌»، ج‌ 2، ص‌ 165 و پژوهش‌گر مسلمان‌ دكتر مصطفي‌ الشكعة در كتاب‌ «اسلام‌ بلا مذاهب‌» در صفحات‌ 182 و 187 مبني‌ بر وجود مذاهب‌ مختلف‌ از جمله‌ اماميه‌ اثنا عشريه‌ در ميان‌ مسلمانان‌ و ضرورت‌ وحدت‌ مسلمانان‌.
ح‌) استناد به‌ اظهارات‌ شيخ‌ محمد ابو زهره‌ در كتاب‌ «تاريخ‌ المذاهب‌ الاسلاميه‌»، ص‌ 39 و 52 و دكتر عبدالكريم‌ زيدان‌ در كتاب‌ «المدخل‌ لدراسة الشريعة الاسلامية»، ص‌ 128، در مورد مذهب‌ شيعه‌ و عدم‌ وجود اختلاف‌ اساسي‌ ميان‌ آن‌ و ساير مذاهب‌ اسلامي‌.
ط‌) استناد به‌ سخنان‌ استاد انور الجندي‌ در كتاب‌ «الاسلام‌ و حركة التاريخ‌»، ص‌ 420 و 421، كه‌ نسبت‌ به‌ جريان‌ توطئه‌ دشمنان‌ اسلام‌ براي‌ ايجاد تفرقه‌ بين‌ مسلمانان‌ هشدار مي‌دهد و يادآور مي‌شود كه‌: «حق‌ آن‌ است‌ كه‌ اختلاف‌ ميان‌ اهل‌ سنت‌ و شيعه‌ از اختلافي‌ كه‌ ميان‌ مذاهب‌ چهارگانه‌ است‌، بيشتر نيست‌».
ي‌) استناد به‌ نوشته‌هاي‌ استاد سميع‌ عاطف‌ الزين‌ در كتاب‌ «المسلمون‌... من‌ هم‌؟» ص‌ 9، كه‌ بحث‌ سني‌ و شيعي‌ را مورد مناقشه‌ قرار مي‌دهد و در ص‌ 99ـ98 تأكيد مي‌كند كه‌ بر همه‌ مسلمانان‌ واجب‌ است‌ از كينه‌توزي‌ دست‌ بردارند و همگي‌ به‌ عنوان‌ امت‌ اسلامي‌، يك‌ديگر را دوست‌ بدارند و از دشمني‌ بپرهيزند.
ك‌) استناد به‌ نوشته‌ ابوالحسن‌ ندوي‌ در مجله‌ مصري‌ «الاعتصام‌ الاسلامية» (محرم‌ 1398 ق‌) كه‌ آرزو مي‌كند با شكل‌گيري‌ تقريب‌ مذاهب‌ اسلامي‌ (شيعه‌ و سني‌) انقلابي‌ در ميان‌ مسلمانان‌ به‌ وجود آيد كه‌ در تاريخ‌ تجديد فكر اسلامي‌ نظير نداشته‌ باشد.
ل‌) استناد به‌ نوشته‌ استاد صابر طعيمه‌ در كتاب‌ «تحديات‌ امام‌ العروبة و الاسلام‌»، ص‌ 208، مبني‌ بر عدم‌ اختلاف‌ ميان‌ شيعه‌ و سني‌ در اصول‌ دين‌ و تصريح‌ به‌ اين‌ مطلب‌ كه‌: «... و من‌ الحق‌ ان‌ السنّة و الشيعة هما مذهبان‌ من‌ مذاهب‌ الاسلام‌، يستمدان‌ من‌ كتاب‌ الله‌ و سنة رسوله‌».
م‌) اشاره‌ به‌ اين‌ نكته‌ مهم‌ كه‌ نزد دانشمندان‌ علم‌ اصول‌ فقه‌، تحقّق‌ اجماع‌ مشروط‌ به‌ اتفاق‌ نظر جميع‌ مجتهدان‌ مسلمان‌ (اعم‌ از سني‌ و شيعه‌) است‌، چنان‌ كه‌ استاد عبدالوهاب‌ خلاّف‌ در كتاب‌ «علم‌ اصول‌ الفقه‌»، چاپ‌ 14، ص‌ 46 به‌ اين‌ موضوع‌ تصريح‌ كرده‌ است‌.
ن‌) اشاره‌ به‌ اظهارات‌ استاد احمد ابراهيم‌ بيك‌ (استاد آقاي‌ شلتوت‌ و ابو زهره‌ و خلاّف‌» كه‌ در صفحه‌ 21 و 22 كتاب‌ «علم‌ اصول‌ الفقه‌»، بخش‌ ضميمه‌، از مذهب‌ شيعه‌ و فقها و دانشمندان‌ و آثار علمي‌ آنان‌ ياد مي‌كند.
دكتر شقاقي‌ در پايان‌ اين‌ نوشتار، ضمن‌ نقد آراي‌ ابن‌ تيميه‌، به‌ اهميّت‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ و نقش‌ آن‌ در آگاهي‌ دادن‌ به‌ ملت‌هاي‌ مسلمان‌ به‌ ويژه‌ مردم‌ منطقه‌ و ترس‌ قدرت‌هاي‌ بيگانه‌ از تبلور و نقش‌ اسلام‌ در ايران‌ مي‌پردازد و بار ديگر با الهام‌ از سخنان‌ امام‌ خميني‌؛ امت‌ اسلامي‌ را به‌ وحدت‌ و يك‌پارچگي‌ دعوت‌ مي‌كند.

منابع‌ :

1ـ سايت‌: .qodstv.ir
2ـ سايت‌: .www.Jamaa-qou.com
3ـ روزنامه‌ رسالت‌، شماره‌ 5937.

4- http://test.taghrib.ir/persian/?pgid=7&scid=7&dcid=36168




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط