نویسنده: عیسی ولائی
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
در مبحث عام در مورد الفاظی كه افادهی عموم میكنند از شافعی نقل شده كه گفته: ترك استفصال (1) در موردی كه احتمال دیگر وجود دارد، نازل منزلهی عموم گفتاری است. در روایت است كه «غیلان بن سلمه ثقفی» قبل از آنكه اسلام را بپذیرد، ده همسر داشت. وقتی مسلمان شد پیامبر فرمود: چهار زن را نگهدار، و از بقیه جدا شو (2)، اینكه پیامبر ترك استفصال كرده، و نپرسید آیا آن ده زن را یك جا عقد كردهای یا با فاصله گرفتهای. به همین دلیل است كه این جهت تأثیری در حكم ندارد. سید مرتضی (3) در افاده عموم «ترك استفصال» میگوید: وقتی از حكم مفطر از معصوم سؤال میشود: 1.یا سؤال خاص است، طبعاً جواب مطابق همان سؤال خواهد بود. مثلاً میپرسد اگر حسن روزهاش را خورده باشد، تكلیف چیست؟ جواب میشنود «كفاره بر او لازم است». طبیعی است كه این جواب افاده عموم نخواهد كرد. 2.گاهی سؤال خاص نیست، بلكه سؤال در مورد شخصی است كه روزهاش را افطار كند، و پاسخ هم با لفظ عام ادا میگردد، میفرماید: بر هر مفطری كفاره دادن لازم است. (4) بدیهی است این پاسخ افاده عموم میكند و نیاز به توضیح نیست. 3.زمانی هم سؤال مانند شكل دوم است. اما در پاسخ لفظ عام به كار نرفته است، بلكه جواب از نظر معنی عام است. زیرا حضرت بدون آنكه سؤال از جزئیات امر بنماید، و تفصیلاً مورد را بررسی كند، ترك استفصال كرده میفرماید: كفاره بر او لازم است. (5) این پاسخ در معنی چنین خواهد بود. كسی كه افطار كند پس بر او كفاره لازم است. (6) پس ترك استفصال افاده عموم میكند. البته میرزای قمی بیان دیگری دارد كه به جهت طولانی شدن از ذكر آن خودداری میشود، و پژوهندگان را به قوانین الاصول، ج1، ص 225 ارجاع میدهیم.پینوشتها:
1.الوافیه فی اصول الفقه، ص114؛ الذریعه الی اصول الشریعه، ج1، ص 292؛ قوانین الاصول، ج1، ص 225؛ كفایة الاصول، ج2، ص 393؛ محمد ابوالنور زهیر، اصول الفقه، ج2، ص 232، القواعد و القوائد فی الفقه و الاصول و العربیه از شهید اول، ج1، ص 205.
2.قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) «امسك اربعا و فارق سائرهن»، زهیر، اصول الفقه، ج2، ص 232.
3.الذریعه الی اصول الشریعه، ج1، ص 292.
4.كل مفطر فعلیه الكفاره.
5.علیه الكفاره.
6.من افطر فعلیه الكفاره.
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم