آغامحمدخان قاجار چگونه به سلطنت رسيد

مردي که مي خواست سلطان باشد ايل قاجار طايفه اي هستند از نژاد مغول که در زمان لشکرکشي چنگيزخان همراه او از مغولستان به آسياي غربي آمدند و در کشور ايران و در حدود ارمنستان ساکن شدند. اما در زمان شاه عباس اول صفوي، قاجارها از گنجه به استرآباد غگرگان امروزيف کوچانده شدند.گروهي از آنان در ساحل راست رود گرگان مستقر شدند که به يوخاري باش غبالاسرف معروف شدند و دسته ديگر که در ساحل چپ رود گرگان استقرار يافتند، اشاقه باش غپايين سرف خوانده شدند.
شنبه، 9 شهريور 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آغامحمدخان قاجار چگونه به سلطنت رسيد
آغامحمدخان قاجار چگونه به سلطنت رسيد
آغامحمدخان قاجار چگونه به سلطنت رسيد

مردي که مي خواست سلطان باشد

ايل قاجار طايفه اي هستند از نژاد مغول که در زمان لشکرکشي چنگيزخان همراه او از مغولستان به آسياي غربي آمدند و در کشور ايران و در حدود ارمنستان ساکن شدند. اما در زمان شاه عباس اول صفوي، قاجارها از گنجه به استرآباد غگرگان امروزيف کوچانده شدند.گروهي از آنان در ساحل راست رود گرگان مستقر شدند که به يوخاري باش غبالاسرف معروف شدند و دسته ديگر که در ساحل چپ رود گرگان استقرار يافتند، اشاقه باش غپايين سرف خوانده شدند.فتحعلي خان فرزند شاه قلي خان رئيس ايل اشاقه باش بود که مورد کينه محمدخان ترکمان حاکم گرگان قرار گرفت و به فرمان او زنداني شد. اما فتحعلي خان از زندان فرار کرد و به طايفه ترکمان يموت پناه برد و بعد از مدتي به کمک اين طايفه به قلعه مبارک آباد گرگان حمله کرد و محمدخان و ميرزا احمد قزويني حاکم گرگان را کشت و خود به حکومت گرگان رسيد. فتحعلي خان قاجار امنيت و نظم را در گرگان برقرار کرد و در زماني که افغان هاي غلجه زايي قندهار به رهبري محمود افغان به اصفهان تاخته، اين شهر و شاه سلطان حسين را محاصره کردند او به کمک پادشاه صفوي آمد ولي شاه سلطان حسين به خاطر محاصره اصفهان و به خطر افتادن جان خانواده صفوي که اسير محمود بودند؛ به او پيغام داد که با افغان ها درگير نشود به همين سبب او دوباره به مازندران برگشت.با به سلطنت رسيدن شاه طهماسب دوم فرزند شاه سلطان حسين، فتحعلي خان به خدمت او درآمد و لقب اميرالامرايي گرفت و در لشکرکشي شاه طهماسب به خراسان در رکاب او بود.اما بخت با او يار نبود و پيش از تصرف مشهد به تحريک نادرقلي افشار و به حکم شاه طهماسب به دست يکي از مخالفانش که مهدي خان يوخاري باش نام داشت، کشته شد. (1139 هـ.ق)قتل فتحعلي خان قاجار يکي از خطاهاي سياسي طهماسب دوم بود و او تصور نمي کرد که نادر پس از فتح مشهد و سرکوب افغان ها داعيه تاج و تخت سلطنت داشته باشد ولي اين واقعه مانع از شرکت سران ايل قاجار در جنگ هاي شاه طهماسب با عثماني نشد و بار ديگر در اردوکشي طهماسب دوم به آذربايجان ايل قاجار شرکت کردند و چون در اين نبرد طهماسب از قواي عثماني شکست خورد و عهدنامه ننگيني با عثماني ها بست، مقدمه برکناري او از سلطنت فراهم شد و از همان زمان نادر سياست تند و خشني نسبت به ايل قاجار پيش گرفت و در سراسر دوره زمامداري نادر راه هرگونه جنبش و نهضت بر روي ايالات قاجار بسته شده بود و حتي جانشينان نادرشاه نيز همان سياست بي رحمانه را نسبت به اين ايل تعقيب کردند.در دوره آخر سلطنت نادرشاه پس از آنکه قساوت و بي رحمي و سياست خشن و ناهنجار نادر مردم ايران را به ستوه آورده و در هر ناحيه شورشي برخاسته بود، ترکمانان يموت کنار اترک عليه حکمران گرگان قيام کردند و ايلات قاجار که در دوره صفويه در برابر اين گونه قيام ها از منافع دولت مرکزي دفاع مي کردند در اين مورد با ترکمانان همدست شدند؛ ولي سپاهي که نادر به گرگان فرستاد بسياري از سران ايلات قاجار و يموت را به قتل رساندند و از سرهاي مقتولان کله منار ساختند و بعضي را زنده به گور کردند و اين واقعه بار ديگر کينه ايلات قاجار را نسبت به خاندان افشار و جانشينان نادرشاه تجديد و تقويت کرد.محمدحسن خان فرزند فتحعلي خان قاجار که بعد از مرگ پدرش فرمانروايي ايل قاجار را برعهده داشت، ضعف و انحطاط حکومت نادري را در اواخر سلطنت او با مسرت کامل تعقيب مي کرد و پيوسته درصدد به دست آوردن فرصتي بود تا از تجزيه و انقراض دولت نادر سهمي ببرد و چون در نخستين شورش عليه نادر با سياست خشن و بي رحمانه سپاهيان اعزامي نادر مواجه شد، با حيله و تدبير از چنگ قواي نادر گريخت و اندکي بعد که نادر در خراسان به قتل رسيد و زمام امور خراسان و ايران شمالي به دست برادرزاده او عليقلي خان معروف به عادلشاه افتاد، ايلات قاجار مانند ايلات جنوب و مغرب ايران سر به طغيان برداشتند. (1161 هـ.ق)به همين سبب سپاهيان عادلشاه به گرگان تاختند و جمعي از کلانتران ايل قاجار را دستگير و در آن ميان يکي از فرزندان محمدحسن خان را به نام آغامحمدخان به امر عادلشاه مقطوع النسل کردند و بار ديگر آتش کينه و نفرت سران قاجار را نسبت به جانشينان نادر و وابستگان به قدرت نادري برافروختند.در آن موقع اختلاف و کشمکش بين عادلشاه و ابراهيم خان، برادرزادگان نادر که هر دو مدعي سلطنت بودند، عرصه را براي خودنمايي محمدحسن خان فراهم کرد و اگر حوادث ايران مرکزي و قوت گرفتن ايل زند و هواداري اکثريت مردم از حکومت زنديه پيش نمي آمد، موفقيت او در به دست آوردن مقام سلطنت ايران قطعي بود.با به سلطنت رسيدن کريم خان زند غوکيل الرعاياف نيز محمدحسن خان همچنان در تکاپوي رسيدن به سلطنت بود و همواره عليه حکومت زنديه شورش مي کرد.اما سرانجام به فرمان کريم خان، توسط شيخ علي خان زند سرکوب شد و در هنگام فرار به دست يکي از سران ايل يوخاري باش کشته شد.پس از اين واقعه، خاندان محمد حسن خان اعتبار و حيثيت سياسي و نظامي خود را در گرگان از دست دادند و پسران او نيز از ترس انتقام سران يوخاري باش به ترکمانان دشت پناه بردند.و درصدد بودند از ميان افراد ايلات ترکمان، هواخواهاني دور خود جمع کنند و دوباره حکومت گرگان را به دست آورند، اما پس از چهار سال کوشش بي فايده، ناگزير به رقيب سياسي خاندان خود، يعني کريم خان زند پناه بردند و در دربار کريم خان اقامت گزيدند.کريم خان زند از ميان پسران محمد حسن خان تنها آغا محمد خان را در شيراز به عنوان گروگان و نه اسير نگاه داشت تا مبادا او هم سربلند کرده و انديشه ياغي گري و سلطنت طلبي در دلش راه يابد.آغامحمد خان نزديک به شانزده سال در شيراز به سر برد، اما با مرگ کريم خان در سال 1193 هـ.ق، از شيراز گريخت و خود را به گرگان رساند و بعد از سرکوب کردن دشمنان داخلي و مدعيان زورمند خانوادگي به تدريج قواي خود را براي مقابله با رقباي جنوب ايران آماده کرد و طي 6 سال که شيراز و اصفهان در آتش ناامني و بحران مي سوختند او بر کليه ايالات شمالي ايران دست يافت و ايلات قاجار را از دشت گرگان، که پناهگاه و مرکز سکونت آنان بود، به دامنه هاي جنوبي البرز يعني ولايات تهران و دامغان سوق داد.سپس مشغول زد و خورد با جانشينان کريم خان شد و بعد از غلبه بر لطفعلي خان زند حکومت فارس را به برادرزاده خود باباخان سپرد و حاجي ابراهيم خان کلانتر را با لقب اعتماد الدوله به وزارت خود منصوب کرد و سپس به تهران بازگشت.اما به سبب شورش ايالات شروان و گرجستان که تابع دولت ايران بودند در سال 1209 هـ.ق از طريق آذربايجان رهسپار گرجستان شد و هراکليوس والي گرجستان که خود را تحت الحمايه کاترين امپراتور روس کرده بود مغلوب کرد و پس از غارت تفليس به تهران بازگشت و در نوروز سال 1210 هـ.ق، به نام پادشاه ايران تاجگذاري کرد.سپس به بهانه زيارت حضرت امام علي بن موسي الرضا(ع) عازم خراسان شد و خراسان را از تصرف شاهرخ فرزند رضا قلي ميرزا به درآورد و محمد ولي خان قاجار را با ده هزار سوار به سرداري کل خراسان منصوب کرد.و بعد از خاتمه کار خراسان در اواخر سال 1211 هـ.ق، براي سرکوبي روس ها که در اواخر سلطنت کاترين دوم به تفليس و گرجستان لشکر اعزام کرده بودند، عازم آن نواحي شد و پس از عبور از رود ارس، قلعه شوشي را تسخير کرد، اما در همين محل توسط چند تن از ملازمان خود کشته شد. (1211 هـ.ق)به دستور فتحعلي شاه، جنازه او را به تهران آوردند و در مرقد حضرت عبدالعظيم به امانت نگاه داشتند و پس از آنکه موافقت دولت عثماني جلب شد تا جسد را در نجف اشرف به خاک بسپارند، فتحعلي شاه يک هيات شصت نفري از قاريان قرآن را طلب کرد تا با جنازه از تهران به نجف بروند، رياست اين هيات را نيز برعهده ميرزا موسي منجم باشي گذاشت و به آنان دستور داد که در بين راه در شهرهاي قزوين، همدان، کرمانشاه و قصر شيرين نيز مراسم عزاداري و سينه زني برپا کنند و ضمناً يک روز فقرا را اطعام کنند.
اما آيا اين همه، براي آمرزش گناهان مردي که به قولي کارنامه زندگي اش را با خون بي گناهان رقم زده اند، کفايت مي کرد؟،
منبع: روزنامه اعتماد




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.