نویسنده: علی غفوری
در سرتاسر سالهای 1807 تا 1809 ناپلئون گرفتار نبردهای کوچک اما بیسرانجام اسپانیا بود. نبردهای اسپانیا بیش از 200 هزار سرباز فرانسوی را معطل خود کرده و سبب ریختن ترس پادشاهانی اروپایی از ناپلئون شده بود. اما این همه بدبختی ناپلئون نبود لرد ولینگتن انگلیسی توانسته بود پرتغال را از دست فرانسویها خارج کند و الکساندر تزار روسیه نیز از فرمان ناپلئون برای حمله به متصرفات شرقی اتریش خودداری میکرد. مجموعه این شرایط سبب شد تا اتریشیها تحریک به حرکت به سمت غرب و بازپسگیری بخشی از متفرقات از دست رفتهشان شود غافل از آن که «امپراتور» هنوز همان «قدرت» قبلی را در اختیار داشت.
در بهار 1809 در برابر 200 هزار سرباز اتریشی ناپلئون 300 هزار سرباز را در مرز غربی اتریش ردیف کرد. (100 هزار نفر از این سربازان آلمانی بودند)
نفسها در سینه نیمی از اروپا حبس شد چرا که نیم میلیون جوان اروپایی اکنون در آستانهی بزرگترین جنگ تاریخ اروپا قرار گرفته بودند.
آبنسبرگ Abnesberg
اتریشیها تحت فشار افکار عمومی (مردم امپراتوری) که پیروزی میخواستند در آوریل 1809 ارتشی بزرگ را روانه باواریای آلمان کردند. ارتشهای تحت فرمان آرشیدوک شارل در آبنسبرگ حملات شدیدی را علیه سربازان ناپلئون آغاز کردند اما در 14 آوریل با تحمل 13 هزار کشته عقب نشستند. 8 روز بعد نیز در اکمول نیز مجدداً فرانسویها پیروز میدان بودند. آرشیدوک ناگزیر سپاه بزرگ خود را به سمت شرق هدایت کرد. ناپلئون مطابق شیوه همیشگی خود دست از سر دشمن شکست خورده برنداشت و با ضربات متوالی اتریشیها را به عقب راند او در 3 نبرد دیگر در مجموع 50 هزار سرباز اتریشی را کشته و مجروح کرد شهرهای اتریشی زیر پای سواران ناپلئون به آتش کشیده شدند و جنگ به نظر تمام شده میرسید.نبرد جزیره لوباو
در حالی که همه انتظار تسلیم ارتش آرشیدوک را در اثر حملات گازانبری ناپلئون میکشیدند وی توانست با حرکتی اعجابانگیز در مدتی کوتاه ارتش خود را به سمت چپ دانوب انتقال دهد. ناپلئون نیز با ایجاد پلی از کشتیها (چون ارشیدوک پلهای دانوب سوزانده بود) به تعقیب او پرداخت. در 17 مه 1809 مارشال لان پیش قراول ارتش فرانسه خود را به ساحل چپ دانوب رساند و غافل از آن که اتریشیها منتظر آنها بودند.اتریشیها دفعتاً با حملهای سخت سپاه 30 هزار نفری لان را تحت فشار قرار دادند و با آتش توپخانه پلهای تغذیه کنندهی سپاه وی را نیز منهدم ساختند. ناپلئون که مشاهده میکرد چگونه مارشال بزرگ او و سپاهش در حال نابودی کامل هستند به او دستور عقبنشینی داد اما تا زمانی که سپاه او عقب نشستند حداقل 15 هزار سرباز فرانسوی و شخص لان کشته شدند. این شکست سنگین سبب شد تا ناپلئون تصمیم به خودداری از تعقیب آرشیدوک بگیرد و نیروهای فرانسوی پشت جزیره لوبار در انتظار نیروهای کمکی نشستند. 2 ماه بعد در 5 ژوئیه 1809 آنها با رسیدن 550 توپ قدرتمند بارانی از ارتش را به سر سپاه اتریش ریختند. اکنون نبرد اصلی آغاز شده بود.
26 گردان فرانسوی به فرماندهی ژنرال داوو با آرایش مربعی مشابه لژیونهای رُم باستان مستقیماً به قلب سپاه اتریش حمله بردند در حالی که ژنرال دروت، توپچی معروف فرانسوی، نیز با دقت سپاه دشمن را زیر آتش گرفته بود.
نبرد یک روز تمام به درازا کشید و در 6 ژولای 1809 اتریشیها با عقبنشینی از قریه واگرام تن به شکست دادند. در حالی که ده هزار جنازه سرباز بر روی زمینهای اطراف این قریه خودنمایی میکرد.
تلفات اتریشیها در این نبرد 37 هزار کشته، زخمی و اسیر اعلام شد و گمان میرود فرانسویها نیز حداقل 20 هزار کشته داده باشند.
نتیجه نبرد
نبرد واگرام یکی از خونینترین نبردهای ناپلئون محسوب میشود. مجموعه نبردهای آوریل تا ژوئیه 1809 که سبب تکرار شکستهای خونین استرلیتز در 1805 بود منجر به سرافکندگی جدی هاپسبورگها (خاندان سلطنتی اتریش) و پرداخت غرامت و سرزمینهای جدید به ناپلئون شد اما این نبرد برای ناپلئون نیز چندان بدون هزینه نبود. او در مقابل حدود 100 هزار کشته و زخمی اتریشی حداقل 40 هزار سرباز فرانسوی را از دست داد.ناپلئون در نبرد واگرام ثابت کرد که هنوز قدرت اول اروپاست و اگرچه نیمی از ارتش او در اسپانیا گرفتار جنگی بیسرانجام است اما با نیمه دیگر ارتش خود میتواند اتریش، پروسی و روسیه را پشت مرزهایی که خود او تعیین میکند نگاه دارد.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم