ویژه نامه روز چهاردهم ضیافت الهی

سؤالی که مطرح است این است که چرا در آیه ی 100 و 101 سوره ی شعراء که در بالا ذکر گردید «شافعین» جمع آورده شده و «صدیق» به صورت مفرد با این که در ظاهر هر دو باید به صورت جمع یا مفرد بیاید؟ بعضی از علما گفته اند: سببش این است که در هنگام گرفتاری و درماندگی، شفاعت کننده فراوان و دوست کم است، پس جا دارد که «شافعین» را جمع و «صدیق» را مفرد بیاورد تا اشاره به کثرت شافعین و کمی دوست باشد.
يکشنبه، 24 شهريور 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ویژه نامه روز چهاردهم ضیافت الهی
ویژه نامه روز چهاردهم ضیافت الهی
ویژه نامه روز چهاردهم ضیافت الهی

نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

دعای روز چهاردهم

اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فيهِ بِالْعَثَراتِ وَاَقِلْنى فيهِ مِنَ الْخَطايا وَالْهَفَواتِ وَلا تَجْعَلْنى فيهِ غَرَضاً لِلْبَلايا وَالاْفاتِ
بِعِزَّتِكَ يا عِزَّ الْمُسْلِمينَ
خدايا مگير مرا در اين ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در اين روز هدف بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان

زلال وحی
قرآن و انتخاب دوست

قرآن کریم درباره دوست دو گونه آیه دارد.
خداوند متعال در آیه ی 28 سوره ی فرقان از زبان اهل جهنم می فرماید: «یویلتی لیتنی لم اتّخذ فُلانا خلیلا، ای کاش با فلانی دوست نمی شدم. »
همچنین در آیه 100 و 101سوره شعراء، خداوند متعال از زبان اهل دوزخ می فرماید:
« فما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم، افسوس که امروز نه شفاعت کنندگانی برای ما وجود دارد و نه دوست گرم و پرمحبتی.»
جمع بین دو آیه فوق، آیه ی زیر است: «الاخلّاء یومئذ بعضهم لبعض عدّو الّا المتّقین.» (1)
دوستان بد، عاقبت باهم دشمن می شوند. تنها دوستان مناسبی که دوستی شان بر اساس تقواست، نجات می یابند.
نکته:
سؤالی که مطرح است این است که چرا در آیه ی 100 و 101 سوره ی شعراء که در بالا ذکر گردید «شافعین» جمع آورده شده و «صدیق» به صورت مفرد با این که در ظاهر هر دو باید به صورت جمع یا مفرد بیاید؟
بعضی از علما گفته اند:
سببش این است که در هنگام گرفتاری و درماندگی، شفاعت کننده فراوان و دوست کم است، پس جا دارد که «شافعین» را جمع و «صدیق» را مفرد بیاورد تا اشاره به کثرت شافعین و کمی دوست باشد.

پی نوشت:

1- سوره ی زخرف آیه ی 67.
منبع: نکته هایی ازقرآن محمد هادی المحققین ص 694.

کلام نور

دعاى روزه‏داران

قال الكاظم (عليه السلام): دعوة الصائم تستجاب عند افطاره
امام كاظم (عليه السلام) فرمودند: دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.
بحار الانوار ج 92 ص 255

بهار مومنان

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) : الشتاء ربيع المومن يطول فيه ليله فيستعين به على قيامه و يقصر فيه نهاره فيستعين به على صيامه.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانى‏اش براى شب زنده‏دارى واز روزهاى كوتاهش براى روزه دارى بهره مى‏گيرد.
وسائل الشيعه، ج 7 ص 302

روزه مستحبى

قال الصادق (عليه السلام): من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلك صيام ثلاثة ايام من كل شهر.
امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.
وسائل الشيعه، ج 7، ص 313

روزه ماه رجب

قال الكاظم (عليه السلام): رجب نهر فى الجنه اشد بياضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام يوما من رجب سقاه الله من ذلك النهر.
امام كاظم (عليه السلام) فرمودند: رجب نام نهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او مى‏نوشاند.
من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 56

حکمت های شگرف

حكمت 157 نهج البلاغه: فراهم بودن راه هاى هدايت(اخلاقى، اقتصادى)
قَالَ الامام علیٌ [عليه السلام] قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند : اگر چشم بينا داشته باشيد، حقيقت را نشانتان داده اند ، اگر هدايت مى طلبيد شما را هدايت كرده اند ، اگر گوش شنوا داريد ، حق را به گوشتان خواندند.
حكمت 158 : روش برخورد با دوستان بد (اخلاق اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : برادرت را با احسانى كه در حق او مى كنى سرزنش كن ، و شر او را با بخشش بازگردان.
حكمت 159 : پرهيز از مواضع اتهام (اخلاق اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: كسى كه خود را در جايگاه تهمت قرار داد ، نبايد جز خود را نكوهش كند!.
حكمت 160 : قدرت و زورگويى (اخلاقى، سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هر كس قدرت به دست آورد ، زورگويى دارد.
حكمت 161 : ارزش مشورت و پرهيز از خودمحورى(اخلاقى،سياسى،اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِى عُقُولِهَا .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هر كس خود رأى شد به هلاكت رسيد، و هر كس با ديگران مشورت كرد ، در عقل هاى آنان شريك شد.
حكمت 162 : ضرورت رازدارى (اخلاقى، سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كَانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن كس كه راز خود را پنهان دارد ، اختيار آن در دست اوست.
حكمت 163 : فقر و نابودى (اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَكْبَرُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : فقر مرگ بزرگ است!
حكمت 164 : روش برخورد با متجاوزان(اخلاقى،سياسى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِى حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : رعايت حق كسى كه او حقش را محترم نمى شمارد نوعى بردگى است.
حكمت 165 : پرهيز از نافرمانى خدا (اخلاقى، اعتقادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِى مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هيچ اطاعتى از مخلوق ، در نافرمانى پروردگار نيست!.
حكمت 166 : پرهيز از تجاوز به حقوق ديگران(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ إِنَّمَا يُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَيْسَ لَهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : مرد را سرزنش نكنند كه چرا حقّش را با تأخير مى گيرد، بلكه سرزنش در آنجاست كه آنچه حقش نيست بگيرد.(1)
حكمت 167 : خودپسندى و محروميت ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : خود پسندى مانع فزونى است.
حكمت 168 : توجه به فناپذيرى دنيا (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْأَمْرُ قَرِيبٌ وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آخرت نزديك ، و زمانِ ماندن در دنيا اندك است.
1. ناصر خسرو علوى : در فعل ، منافقى و بى باك، در قول حكيمى و خردمند.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین
دلدادگی حضرت مهدی (علیه السلام) به حضرت امام حسین (علیه السلام)

خدمت در محضر امام حسین (علیه السلام) و توفیق یاری حضرت و شمشیر زدن در رکاب ایشان،از بزرگترین توفیقات الهی بود که نصیب عده ای از خواص عصر امام حسین (علیه السلام) شد و همچنین فراهم نمودن شرایط و مقدمات ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) و توفیق جنگیدن در رکاب آن بزرگوار، از دیگر موهبت های الهی است که نصیب عده ای از خواص می شود. در عظمت و شرافت خدمتگزاری، نصرت به آن آستان بلند، همین بس که امام زمان (علیه السلام) نیز عاشق جد برگوار خود و مشتاق خدمت به ایشان است.
آن حضرت در زیارت ناحیه ی مقدسه می فرمایند:
«اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و مقدرات ازیاری و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت. هر آینه من صبح و شام بر تو ندبه می کنم و به جای قطرات اشک، بر تو خون می گریم.»

مواعظ جاوید

شجره ی طیبه

* بسیج ، لشگر مخلص خداست.
* تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران، یقینا از برکات و الطاف جلیه ی خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد. حقیقتا اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام ارایه دهیم، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود.
* بسیج شجره ی طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوات یقین و حدیث عشق می دهد.
* اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشمع دشمنان جهانخواران از آن دور خواهد گردید والا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.
* من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که دراین دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام.
* من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم؛ و می دانم که اگر مسوولین نظام اسلامی از شماغافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.
منبع: کلمات قصار امام خمینی (رحمت الله علیه) ص 166.

در محضر ولایت

رحمت الهى در ماه رمضان، ناشى از حسناتى است كه شما در اين ماه مبارك توفيق آن را پيدا مى‌كنيد. در ماه رمضان، توجّه به خدا و احسان به مستمندان و صله‌ى رحم و توجّه به ضعفا و پاكدامنى و پارسايى هست؛ آشتى با كسانى كه از آنها دورى گزيده‌ايد، هست؛ انصاف با كسانى كه با آنها دشمنى داشته‌ايد، هست. ماه رقّت و توجّه و توسّل است؛ دلها نرم و جانها با نور فضل و رحمت الهى نورانى مى‌شود و انسان نسبت به انجام اين حسنات توفيق پيدا مى‌كند. اين را تا سال آينده ادامه دهيد؛ درس ماه رمضان را براى دوره‌ى سال فرا گيريم. اين مى‌شود يكى از بزرگترين پاداشهاى خداوند، كه چنين توفيقى را به ما بدهد. رضا و رحمت و قبول و عفو و عافيت را از خداى متعال طلب كنيم.
منبع: برگزیده بيانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر، 25/09/1380

شمیم هدایت
آثار تقوا

حضرت علی (سلام الله علیه) فرمودند: «المتقی من اتقی الذنوب؛ متقی کسی است که گناه نکند.» (1)
متقی کسی است که واجبات را بیاورد و محرمات را ترک کند.
خداوند متعال می فرماید:«عبدی اطعنی حتی اجعلل مثلی؛ اطاعت مرا بکن تا بشوی مثل من.» یعنی همان طور که من به هر چیز بگویم باش، می باشد، تو هم اگر به هر چیزی بگویی باش، می باشد.
... تقوا چنین حالتی دارد. زیر بنای آن، اتیان واجبات و ترک محرمات است کسی که چهل درجه تب دارد، اگر بهترین غذا را برای او ببرند، از غذا تنفر دارد. این حالت، در اثرتب برای او پیدا شده است. کسی هم که تقوا دارد، چنین حالتی نسبت به گناه دارد. اثر دیگر تقوا، کشف حقیقت است. متقی می بیند حقیقت این غذا چه هست، چشم او باز است. حقیقت معصیت را می بیند، لذا انبیاء کوچکترین معصیت خدا را هم نمی کردند، برای این که تالی فاسد و اثر این عمل را می دیدند.
کسی که تقوا دارد، خدا او را دوست دارد. «ان الله یحب المتقین» (2) آن کسی که خدا او را دوست دارد چه غمی دارد؟ آن که خدا را دارد، غمی ندارد، همه چیز دارد. «و من یتق الله یجعل له مخرجا» (3) کسی که تقوا داشته باشد، در کارهایش در نمی ماند، نه کارهای دنیوی و نه درکارهای اخروی، البته اگر تقوا واقعی باشد.
... اگر تقوا داشته باشی، فرق بین حق و باطل را می فهمی. تقوا نمی گذارد شما را منحرف کنند و از اسلام، قرآن و ولایت جدا کنند. ازآثار تقوا این است که خداوند متعال اعمال تو را قبول می کند، همه اش را می پذیرد.
تقوا سبب آمرزش گناهان و محبت زیادی به حق است. تقوا، سبب حفظ از انحراف جنسی و اخلاقی و سبب استجابت دعا می شود. و متقی مستجاب الدعوه است.

پی نوشت:

1- غررالحکم، ج56.
2- سوره ی توبه، آیه ی 7.
3- سوره ی طلاق، آیه ی 2.
منبع: بیانات حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» در تفسیر خطبه ی متقین «همام» در نهج البلاغه.

نکته های ناب
تابستان و اوقات فراغت

فراغت بخشی از ساعات ارزشمند عمر انسان است که نباید به بطالت و سردر گمی از بین برود. خداوند متعال درخطابی به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «فإذا فرغت فانصب؛ ای پیامبر هنگامی که از کار مهمی فارغ می شوی، به مهم دیگری بپرداز.» (1)
در معارف اسلامی، عباراتی وجود دارد که فراغت را توصیف به سلامت و یا توصیف به تعب و گناه و غیر از اینها می نماید. به عنوان مثال در دعایی از امام سجاد (سلام الله علیه) آمده: «فإن قدّرت لنا فراغا من شغل فاجعله فراغ سلامة؛خداوندا! اگر بعد از مشغله، فراغتی را برای من قرار دادی، پس آن را فراغتی سالم قرار بده» و در ادامه می فرمایند: «لاتدرکنا فیه تبعة و لا تلحقنا فیه سئمة ؛خداوندا فراغتی کرم کن که تبعاتی به همراه نداشته باشد و در آن خستگی و ملامت به مانپیوندد.» (2)
برنامه هایی که برای پر کردن اوقات فراغت مطلوب است عبارتند از:

الف- برنامه های عبادی

حضرت امام رضا (سلام الله علیه) در این باره می فرمایند:
ساعتی را برای خداوند قرار دهید و در آن با خداوند مناجات کنید.

ب- فعالیت های علمی و آموزشی

مانند شرکت در کلاس های قرآنی، احکام، عقاید، اخلاق و...

ج- برنامه ی اقتصادی

می توانیم در اوقات فراغت با برنامه ریزی صحیح در زمینه ی اقتصادی مؤثر باشیم.

د- کارهای اجتماعی

خداوند متعال در آیه ی 2 سوره ی مبارکه ی مائده می فرماید:
«تعاونوا علی البر و اتقوی و لا تعاونوا علی الإثم و العدوان؛در کار های نیک با یکدیگر همکاری داشته باشید و در گناهان و دشمنی، یکدیگر را یاری نکنید.» ارتباط با دوستان خوب، خویشان، شرکت در تفریحات جمعی در قالب مسابقات علمی، ورزشی و تفریحی از این نمونه اند.

هـ- تفریحات سالم

انسان از نظر جسمی به تفریحات سالم نیاز دارد. همان طور که از نظر روحی و معنوی، عبادت غذای روح است، لذت های حلال تفرّح آن می باشند.
انواع تفریحات سالم عبارتند از: ورزش، مسافرت و گردش، معاشرت با دوستان خوب، در کنار خانواده بودن، برنامه علمی و تفریحات معنوی مانند: زیارت و شرکت در مجالس مذهبی و...

پی نوشت:

1- سوره ی الشرح، آیه ی 7.
2- صحیفه ی سجادیه، دعای 11.
منبع: اوقات فراغت در اسلام مهدی گرجی، صفحه های 70 الی 88.

دل نوشته

راه آفتاب

عباس محمدی
الهی! من بی‏تو، در آستانه تنهایی ایستاده‏ام. همه درهای جهان بی‏تو، به رویم بسته خواهد شد.
الهی! دست‏هایم از آستان دعای تو فراتر نمی‏روند؛ پس اجابتم کن که دستانم عادت نکرده است غیر از تو به سوی کسی نیاز آورند.
الهی! من سال‏هاست که از تو دور افتاده‏ام، گم کرده راهم، در حوالی من، هیچ پرنده‏ای جریان ندارد.
پنجره‏هایم راه آفتاب راگم کرده است و ماه از ایوان خانه‏ام سرازیر نمی‏شود. چونان ماهی تنگی‏ام که در تنگنای آب‏ها گیر کرده است؛ ماهی کوچکی که از دریای مهربانی تو دور افتاده است.
الهی! مخواه بام خانه‏ام دور از بوی کبوتران دق کند، مخواه آینه‏ها تصویرم را فراموش کنند! الهی! مخواه که دور از یاد تو، در تنهایی خویش بپوسم؛ چونان آینه زنگار گرفته‏ای که پشت غباری از فراموشی بمیرد.
الهی! اگر تو برانی‏ام به کدام سو رو آورم؟به هر سو که رو می‏گردانم، عطر تو سرشارم می‏کند.
الهی! دست‏های قنوتم را از ستاره‏های باران‏زده لبریز کن تا شب‏های تاریکی ام را با یاد تو چراغان کنم.
بین من و یاد تو، فرسنگ‏ها فاصله افتاده است؛ تو بخوانم تا به اندازه هزاران سال خورشیدی به تو نزدیک شوم.
الهی! تویی که هیچ‏گاه مرا فراموش نمی‏کنی و من ذره‏ای ناچیزم در برابر آفتاب بی‏نهایت مهربانی تو یا نور!
مرا در روشنایی مطلق خویش غرق کن که تاریکم.

ای یگانه مهربان

طیبه تقی‏زاده
الهی! تو را می‏خوانم در زمزمه‏های جاری زندگی‏ام، در تکاپوی همیشه حیاتم.
الهی! از تو هستم و به سوی تو خواهم آمد. کدام دریچه مرا به سوی تو خواهد کشاند؟ کدام زمزمه مرا به لحظات با تو بودن می‏رساند؟
سردرگم ثانیه‏های هر روزه‏ام؛ هراسان و پرشتاب، تو را می‏جویم. کیست برای من جز تو؟!
آن‏گاه که تمام دریچه‏ها بسته می‏شوند، آن‏گاه که پرده‏های سیاه ناامیدی، فراسوهای روشن را تاریک می‏کند، آن‏گاه که هیچ‏کس فریادرس من نیست، فقط تو را می‏بینم.
روحم را سپرده‏ام به جاری چشمه‏سار لطف تو، می‏خواهم زلال شوم. می‏خواهم بجوشم و سردی درون را به گرمای پرستش‏ات از بین ببرم.
الهی اینک، خسته از خویشتن به تو می‏پیوندم.
الهی! سپیدترین قلب‏ها را می‏خواهم در «یوم تبلی السرائر».

صدایم کن!

سید محمدصادق میرقیصری
یا سامع الدعا! می‏دانم که دعاهایم را می‏شنوی.
هنگامی که سر سجاده نیاز، من و تو با هم خلوت می‏کنیم، فقط دلم به این خوش است که صدایم را می‏شنوی و هیچ گاه از درددل‏هایم خسته نمی‏شوی.
آن‏گاه که زانوی غم بغل می‏کردم، تنها تو سنگ‏صبورم بودی و ناله‏هایم را می‏شنیدی.
آن‏گاه که امواج خروشان بلا به سوی من سرازیر می‏شد، تو بودی که به فریاد استغاثه‏ام گوش فرامی‏دادی.
آن‏گاه که دشواری‏های زندگی، یکی پس از دیگری مرا در تنگنا قرار می‏داد، تو ندای «اَمَّن یجیبُ المضطرّ اذا دعاهُ و یکشفُ السّوءَ» را از من شنیدی و اجابت کردی.
آن‏گاه که بیماری مرا رنج می‏داد، به ذکر «یا من اسمه دواءُ و ذکرهُ شِفاء» پناه می‏بردم. آن‏گاه که در مرداب گناهانم فرو می‏رفتم، تو غریو الهی العفو مرا می‏شنیدی و یاری‏ام می‏کردی.
آن‏گاه که از تو درخواستی می‏کردم که به صلاحم نبود، تو بودی که می‏شنیدی و حکیمانه اجابت نمی‏کردی و در گوشم عسی أن تُحبّوا شیْئا و هو شرٌّ لکم را می‏خواندی.
اینک ای خدایی که صدایم را می‏شنوی! دوست دارم که این بار تو صدایم کنی... صدایم کن!

تو بزرگی

شیما اصغری
معبود من! در نیایش تو زبان چقدر عاجز و اشک چقدر عاجل است.
تو خوب می‏دانی که من چقدر کوچکم؛ آن‏قدر که بزرگی‏ات را نمی‏بینم؛ پس مرا به همان بزرگی خودت ببخش و در حقارت خویش وامگذار!
معبود من! می‏دانم که خانه‏ات را بنفشه‏ها می‏دانند؛ می‏دانم که راهت را شقایق‏ها می‏شناسند و می‏دانم یاس‏ها چقدر پیراهنشان را از عطر تو آکنده‏اند که این‏چنین، صحن تمام خانه‏ها را شایسته درک حضور تو کرده‏اند؛ کمکم کن تا نشانه‏های بودنت را برای بودنم بیابم!
خدایا! می‏دانم که هستی. باران هم می‏داند که هستی؛ آنقدر که دامنش پر از بوی سجاده و تسبیح و ستاره است. کوه‏ها می‏بینندت و رودها در شور هر پرده آواز زمزمه‏ات می‏کنند؛ من اما چگونه بخوانمت؟
ایستاده‏ام بگذار تا ببینمت؛ آن‏گاه که عظمت نگاهت در بلور کوچک باران و ظرافت قدرتت روی بال‏های شاپرک تجلی می‏یابد.
معبود من! قفس را اگر نشان من دادی، پرواز کردن را هم به من بیاموز.
... و چشم‏های من پر از مهتاب است.
...و چشم‏های من چقدر دوستت دارد.
معبود من! ای مأمن نگاه من و ای یگانه خالق من!
هر روز موسیقی الهام را از دریا می‏شنوم که می‏گوید:
«الا بذکر اللّه‏ تَطمئِنُ القُلوبُ».

آرزوی دیدار

سعیده فضل زرندی
خدایا!
آن روز که زلال روح پاکت را به کالبد وجود خاکی من هدیه فرمودی، وجودی که سرشار از نور بود و شور، آن روز که تنها به تو نگاه می‏کردم تا در هبوط به این بیغوله راه را تحمل کنم و رنج فراق ازل از یاد ببرم، آن روز تنها به این امید، شانه‏های لرزانم بار امانت به دوش کشید که خیلی زود به درگاه ایزدی‏ات خواهد پیوست.
خدایا! وجود خاکی‏ام به آرزوی دیدار دوباره‏ات بود که به دنیا چشم گشود تا امتحان شود؛ پس تنها نگذار این وجودی را که به وجود تو بسته است.
خدایا! نشانه‏های لرزان و قدم‏های ترسانم با نام تو استوار مانده؛ نگذار غرورهای نابجا، سستش کند.
خدایا! در این زمانه که پرواز از یاد همه رفته است، یاری‏ام کن تا دویدن را از یاد نبرم.
خدایا! نگذار آرزوی‏های غلط، شرافت مخلوقات را به سخره بگیرد!
خدایا! کمکم کن تا هیچ‏گاه از یاد نبرم آخرت را و فریفته ظواهر نشوم.
خدایا! خودم را به خودم وامگذار؛ حتی یک لحظه.

یاد ابرار
شهید صدر و بنت الهدی

در 25 ذیقعده ی سال 1353 هجری قمری، در خانواده ای اهل علم و تقوا در شهر کاظمین، فرزندی به دنیا آمد که نامش را محمد باقر گذاشتند. پدر بزرگوار ایشان مرحوم (سید حیدر صدر) از نوابغ و شخصیت های برجسته ی شیعه در عصر خود به شمار می رفت و مادر گرامیشان دختر (عبدالحسین آل یاسین) از رجال مذهبی عراق و بانویی پرهیزکار بود. ایشان در نوجوانی عازم نجف اشرف گشتند و در حوزه ی علمیه ی این شهر مشغول فراگیری علم و تحقیق در فقه اصول و سایر علوم اسلامی شدند. اوایل دهه ی دوم عمر با برکتشان بود که به سرعت دروس سطح حوزه را با موفقیت پشت سر نهاده و در بیست سالگی به درجه ی اجتهاد مطلق نایل گردیدند.
در سال 1370 هـ.ق به تحریر کتاب (غایة الفکر) در علم اصول پرداختند و در این راه تا جایی پیش رفتند که در سال 1373 هجری قمری، از حضور در درس منع و اصطلاحا مستغنی از استاد شدند و خود تدریس اصول فقه خارج را شروع نمودند. حضرت آیت الله سید محمد باقر صدر (رحمت الله علیه) در حوزه ی علمیه، سیستم آموزشی جدید را بنیان نهادند و قسمتی از خارج فقه و اصول خود را به دروس تفسیر تبدیل ساختند .
روابط حضرت آیت الله صدر (رحمت الله علیه) با حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و انقلاب اسلامی بر اساس زیر بنای محکم ولایت استوار بود. ایشان با شروع نهضت اسلامی در ایران در سال 1342 شمسی با موضع گیری قاطع خود از حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) حمایت کردند و با تبعید امام راحل به نجف اشرف، رابطه ی نزدیکی میان این دو عالم روحانی برقرار شد.
در جریان حاکمیت حزب بعث در عراق، ایشان ضمن بر حذر داشتن مردم از عضویت در این حزب، از آنان خواستند تا در جهت مقابله با رژیم فاسد حاکم در عراق و براندازی این رژیم، گام های محکم و سریع تری را بردارند تا این که بتوانند حکومتی اسلامی را جایگزین آن کنند.
ایشان به همراه خواهر بزرگوارشان (بنت الهدی صدر)، بارها دستگیر و در زندان مورد شکنجه قرار گرفتند و سرانجام در روز 19 فروردین سال 1359 در زندان عراق به شهادت رسیدند.
پیکر مطهر این دو شهید بزرگوار پس از غسل و کفن در جوار مرقد مطهر حضرت علی (علیه السلام) و در مقبره ی خانوادگی به خاک سپرده شد.
منبع: روزها و رویدادها، دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا، برگزیده صص129 - 125.

حکایت ها و پندها
سروش هدایت

شخصی به حضور امام سجاد (علیه السلام) آمد و نسبت به آن حضرت جسارت کرده و سخنان درشت و ناسزا گفت. امام سجاد (علیه السلام) سکوت کردند، و هیچ سخنی به او نگفتند؛ او رفت (با توجه به این که آن شخص در یک جریان نسبت به امام ناراحت شده بود و مربوط به کیان دین نبود.)
امام سجاد (علیه السلام) به همراهان فرمودند: «شنیدید که این مرد، با من چگونه برخورد کرد؟ اینک دوست دارم، با من نزد او برویم تا بنگرید جواب او را چگونه خواهم داد؟» همراهان با امام حرکت کردند، شنیدند که آن حضرت در مسیر راه مکرر این آیه را می خواندند: والکاظمین الغیظ: « از ویژگیهای پرهیزکاران این است که، خشم خود را فرو می برند»(1)
همراهان دریافتند که امام با او برخورد شدید نخواهد کرد. وقتی امام سجاد (علیه السلام) به در خانه ی او رسیدند، او را صدا زدند؛ او از خانه بیرون آمد، در حالی که تصور می کرد با برخورد شدید امام، روبرو خواهد شد، برخلاف انتظار، شنید امام (علیه السلام) به او فرمودند: «برادرم! اگر آنچه به من گفتی. در من وجود دارد، از درگاه خدا طلب آمرزش می کنم، و اگر در من وجود ندارد، از خدا می خواهم که تو را بیامرزد.»
آن مرد با شنیدن این سخنان، بین دو چشم امام را بوسید و عرض کرد: «آنچه گفتم در وجود شما نیست، بلکه من به آن سزاوارترم.»

پی نوشت:

1- سوره ی آل عمران آیه ی 134.
منبع: اعلام الوری، ص 256 به نقل از کتاب داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاری، صحفحات 133 و 134.

معرفی کتاب
کتابِ (آذرخشی دیگر از آسمان کربلا!)

عاشورا نه یک حادثه که یک فرهنگ است؛ فرهنگی برخاسته از متن اسلام ناب که نقش حیاتی را در استحکام ریشه ها، رویش شاخه ها و رشد بار و برگهای آن ایفا کرده است.
این کتاب مجموعه ای از بیانات حکمت آمیز و عبرت آموز استاد بزرگوار حضرت آیت الله علامه مصباح یزدی (دامت برکاته) می باشد که در ماه محرم 1421 ایراد گردیده است. گفتار استاد مصباح در عین برخورداری از صلابت و متانت، بی پیرایگی خاص خود را دارد، و ازبرکات وجود شخصیت گرانقدری نشأت می یابد که زبانش بیان قرآنی، دلش مالامال از عشق الهی، و جانش لبریز از محبت و ارادت به حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیه¬السلام) است. این کتاب در 6 بخش تحت عناوین ذیل تنظیم گشته است:
1- شبهاتی پیرامون عاشورا و بزرگداشت آن.
2- زمینه های قیام عاشورا.
3- هدف قیام عاشورا.
4- امر به معروف و نهی ازمنکر.
5- وظایف حکومت و مردم در شرایط حاضر.
6- امر به معروف ونهی از منکر در قرآن کریم.
مؤلف: استاد آیت الله محمد تقی مصباح یزدی (دامت برکاته)
ناشر: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمت الله علیه).

احکام
اقسام روزه

الف- روزه¬های واجب که عبارتند از:
1- روزه ی ماه مبارک رمضان.
2-روزه ی قضا.
3- روزه ی استیجاری (روزه هایی که شخص مزد می گیرد و به نیابت از میت انجام می دهد.)
4- روزه ی کفاره.
5- روزه ی سوم ایام اعتکاف (اگر شخص دو روز اول اعتکاف را روزه باشد، روز سوم اعتکاف روزه بر او واجب می گردد.)
6- روزه ی بدل قربانی حج (اگر حاجی نتواند قربانی کند، باید به جای آن، سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج روزه بگیرد.)
7- روزه ای که به سبب نذر واجب می گردد.
8- روزه ی قضای پدر پس از فوت که بر پسر بزرگتر واجب می گردد.
ب- روزه های حرام که عبارتند از:
1- روزه ی عید سعید فطر (اول ماه شوال)
2- روزه ی عید سعید قربان (دهم ماه ذیحجه)
3- روزه ی روزی که انسان نمی داند آخر شعبان است یا اول ماه مبارک رمضاه، اگر به نیت ماه مبارک رمضان روزه بگیرد، حرام است.
ج- روزه های مکروه که عبارتند از:
1- روزه ی روز عاشورا.
2- روزه ی روزی که انسان شک دارد عرفه است یا عید قربان.
د- روزه های مستحب (روزه ی تمام روزهای سال به غیر از روزهایی که روزه گرفتن حرام و مکروه است؛ مستحب است) روزهایی که بیشتر سفارش شده است عبارتند از:
1- پنجشنبه ی اول و پنجشنبه ی آخر و چهارشنبه ی وسط هر ماه.
2- سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه.
3- روز در روزهای ماه رجب و شعبان
4- روز عید نوروز.
5- روز بیست و پنجم و بیست و نهم ماه ذیعقده.
6- روز اول تا روز نهم ماه ذیحجه.
7- روز عید سعید غدیر(18 ذیحجه)
8- روز اول و سوم ماه محرم.
9- روز میلاد مسعود نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) (17 ماه ربیع الاول)
10- روز مبعث حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) (27 رجب)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط