تاریخ و جغرافیای خلیج فارس

خلیج فارس در جنوب ایران واقع شده، طول آن از دهانه‌ی شط العرب تا شبه جزیره‌ی مسندم در عمان 800 کیلومتر است، عرض آن 180 تا 350 کیلومتر تغییر می‌کند باریکترین محل آن در تنگه‌ی هرمز 56 کیلومتر است و عمقش از 36 متر و
شنبه، 29 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تاریخ و جغرافیای خلیج فارس
 تاریخ و جغرافیای خلیج فارس

 

نویسنده: عزیزالله بیات




 

خلیج فارس در جنوب ایران واقع شده، طول آن از دهانه‌ی شط العرب تا شبه جزیره‌ی مسندم در عمان 800 کیلومتر است، عرض آن 180 تا 350 کیلومتر تغییر می‌کند باریکترین محل آن در تنگه‌ی هرمز 56 کیلومتر است و عمقش از 36 متر و در نزدیک مسندم به 180 متر می‌رسد، در طرفین خلیج نجدهای ایران و عربستان قرار دارد، سواحل ایرانی خلیج بطور کلی محدود است به کوههای آهکی، امتداد عمومی کوهها و تپه‌های ساحلی موازی ساحل است، موقعیت خلیج فارس از نظر جغرافیایی برای کشور ما بسیار مهم است زیرا تنها راهی است که ایران را به دریای آزاد مربوط می‌سازد و امروز بر اثر استخراج منابع عظیم نفتی که در کشورهای مجاور آن قرار دارد بیش از پیش بر اهمیت آن افزوده است.

تاریخچه خلیج فارس و اسامی آن در طول تاریخ

ظاهراً محقق است که از زمانهای بسیار قدیم سواحل عربی خلیج فارس دشتهای جنوب غربی ایران و کشورهای سومری اورمسکن قومی سامی نژاد بوده است و به احتمال زیاد در حدود 2600 سال قبل از میلاد در ماکان که شاید عمان امروزی باشد مردمی دریانورد سکونت داشته‌اند و حتی بیش از این زمان بین هند و جنوب عراق ارتباط برقرار بوده است، مسلماً بابلیها در قرن هفتم قبل از میلاد در خلیج فارس دریانوردی می‌کرده‌اند و از داستان اردوکشی سناخریب ثابت می‌شود که بحرپیمایی در خلیج فارس از قرن هشتم قبل از میلاد به این طرف سابقه داشته است، پیش از تسلط آریاییها بر سرزمین ایران در کتیبه‌های خود از این دریا به نام نارمرتو (1) که به معنی رود تلخ است نام برده‌اند (2).
پس از تأسیس دولت هخامنشی سلاطین این سلسله متوجه اهمیت نیروی دریایی شدند و بتدریج ایرانیان در سواحل خلیج نفوذ یافتند. در کتیبه‌ای که از داریوش اول در کانال سوئز یافته‌اند بند سوم آن چنین است: «من پارسی‌ام از مصر را تسخیر کردم امر کردم این کانال را بکنند از پی‌رو (یعنی نیل) که در مصر جاری است تا دریایی که در پارس بدان روند این کانال کنده شده چنانکه امر کردم و کشتیها روانه شدند چنانکه اراده‌ی من بود» (3).
در زمان هخامنشیان تمام سواحل و جزایر خلیج تحت نفوذ ایران بوده و ملوانان ایرانی با کشتیهای خود در سرتاسر آن با حمایت دولت مقتدر هخامنشی که کلیه کشورهای بزرگ آن زمان را از پای درآورده بود به سیر و سیاحت مشغول بودند، زمانی که داریوش اول در هند بود (512 ق. م) سفاینی ساخت و اسکیلاس (4) دریانورد یونانی را مأمور تحقیقات درباره‌ی خلیج فارس و دریای عمان کرد که نتیجه این مسافرت اکتشافات جغرافیائی مهمی را دربرداشت و به توسط بنادر و جزایر خلیج با سرزمینهای دوردست از جمله عربستان و هندوستان و چین و آفریقا به تجارت می‌پردازند، به احتمال زیاد می‌توان ادعا کرد که این حالت تا دوران تسلط پرتغالیها بر خلیج برقرار بوده است.
یکی از مورخان یونانی به نام آریان که در قرن دوم میلادی می‌زیسته در یکی از تألیفات خود که آنابازیس یا تاریخ سفرهای جنگی اسکندر نام دارد ضمن شرح دریانوردی نئارخوس، که به فرمان اسکندر مأموریت یافته بود که امتداد شط سند را گرفته تا انتهای خلیج فارس را سیاحت کند، نویسنده مذکور خلیج فارس را به اسم پریسکون کاای تاس (5) نوشته است، استرابن (6) جغرافیادان معروف یونانی که در نیمه‌ی دوم قرن اول میلادی می‌زیسته به کرات همین نام را در مورد خلیج فارس در کتاب خود نوشته است، بطلمیوس منجم و ریاضیدان و جغرافیادان معروف حوزه‌ی اسکندریه در قرن دوم میلادی در اثر معروف خود به نام مجسطی از خلیج فارس به نام پرسیکوس سینوس (7) یاد کرده است. در کتابهایی که به زبان لاتینی تألیف شده است اصطلاح مذکور را غالباً سینوس پرسیکوس (8) یا ماره پرسیکوم (9) (یعنی دریای پارس) نوشته‌اند، تاریخ استقرار ایرانیان در خلیج فارس و جزایر آن دقیقاً روشن نیست ولی ظاهراً اواسط دوران سلسله اشکانیان سواحل عمان متعلق به ایران بوده است. آنچه مسلم است این است که بنا به گفته‌ی طبری، اردشیر بابکان مؤسس سلسله‌ی ساسانی سپاهی روانه‌ی بحرین کرد و شخصی را به نام ساطرون که در آنجا علم طغیان برافراشته بود مغلوب کرده شاپور پسر خود را به حکومت بحرین منصوب نمود، در مدت سلطنت انوشیروان (531- 579 م.) گذشته از سواحل و جزایر خلیج فارس، از دریای عمان و سواحل جنوبی عربستان گذشته عدن و یمن را نیز تصرف کردند و نفوذ خود را تا سواحل بحر احمر و افریقا گسترش دادند.
بنابه قول بلاذری (10) مقارن ظهور اسلام بحرین به ایران تعلق داشته است. بعد از انقراض ساسانیان در نتیجه‌ی فتوحات سپاهیان اسلام کشور ایران تحت حکومت اسلامی قرار گرفت که تا تأسیس سلسله آل بویه خلفای بنی امیه و بنی عباس بر جزایر و سواحل خلیج فارس تسلط داشتند و در حدود یک قرن هم بعد از جنگ نهروان (39 هـ.) بحرین و عمان و جزایر دیگر خلیج فارس پناهگاهی برای خوارج شد. الخلیج الفارس یا خلیج فارس یاد کرده‌اند، از جمله ابن فقیه همدانی و ابن خردادبه و استخری و مسعودی و ابن حوقل و ابن بلخی و شریف ادریسی و یاقوت حموی و زکریای قزوینی و حمدالله مستوفی و ابن بطوطه و حاج خلیفه و مقدسی و ابوریحان بیرونی را می‌توان نام برد (11).
بعد از آنکه امرای آل بویه قدرت را در دست گرفتند برای سرکوبی خوارج و قرامطه به خلیج فارس توجه پیدا کردند، یکی از مهمترین فتوحات معزالدوله دیلمی فتح ناحیه عمان و بحرین در سال 355 هجری است که آن را به کمک برادرزاده‌ی خود عضدالدوله تصرف کرد و به قلمرو آل بویه ضمیمه کرد و از آن به بعد تا مدت قریب به یک قرن تحت تسلط امرای آل بویه بود. در این زمان یکی از مهمترین بنادر خلیج فارس سیراف بود که کشتیهای تجارتی چین به آنجا رفت و آمد می‌کرد. از تاریخ 456-536 هـ. ق عمان و جزایر خلیج فارس ضمیمه قلمرو سلاجقه کرمان بود. تورانشاه بن قاورد از امرای این سلسله جزیره کیش را به جای سیراف مرکز تجارت خلیج فارس قرار داد و در نتیجه بتدریج امرای کیش صاحب نفوذ و قدرت شدند و غالباً بر سر تصرف جزایر خلیج با ملوک هرمز نزاع داشتند، اتابک ابوبکر سعد (623- 658 هـ.) در پنجمین سال زمامداری خود به خلیج فارس لشکر کشید و عمان و بحرین و کیش و سواحل خلیج را از حدود بصره تا سواحل هند به تصرف خود درآورد، از 626 هـ. ق. به بعد مهمترین بندر تجارتی خلیج فارس بندر هرمز بود، پرتغالیها بعد از کشف راه دریای هندوستان برای اینکه ارتباط خود را با این نواحی زرخیز حفظ نماید مصمم شدند که تجارت بین بنادر سواحل اقیانوس هند را هم که تا این تاریخ در دست مسلمین عربستان و اهالی سواحل خلیج فارس بود تحت نظر خود قرار دهند، برای رسیدن به این هدف برخورد آنها با امرا و متنفذین محل اجتناب‌ناپذیر خود قرار دهند، برای رسیدن به این هدف برخورد آنها با امرا و متنفذین محل اجتناب‌ناپذیر بود، در سال 911 هجری قمری (5. 15 م.) به فرمان دن مانوئل اول (12) پادشاه پرتغال شخصی به نام دن فرانسیسکو دوآل میدا (13) را به حکومت مستعمرات پرتغال در هند منصوب نمود که وی در مدت مأموریت خود درصدد مداخله در امور داخلی اقوامی که در سواحل اقیانوس هند و خلیج فارس داشتند برنیامد و تمام جدیت وی صرف حفظ مناسبات تجاری و روابط دوستانه با اقوام مذکور شد ولیکن جانشین او آلفونسودوآلبو کرک (14) درصدد برآمد که دولتی قوی تحت سرپرستی دولت پرتغال در سواحل اقیانوس هند تشکیل دهد و برای عملی شدن این نقشه جزیره سقوط راه را در سال 912 هـ. (15.6 م.) تصرف کرد و از طریق دریای عمان به نزدیک مسقط رسید و در این تاریخ تعداد زیادی از جزایر و بنادر ساحلی دریای عمان جزو قلمرو سلطان جزیره هرمز بودند، در اوایل قرن هشتم هجری بعد از خراب شدن بندر هرمز رهسپار جزیره هرمز که در سه فرسنگی بندر هرمز واقع شده بود شدند، چندی نگذشت که این جزیره از اهمیت و اعتبار زیادی برخوردار شد و مرکز آن بندر جرون یکی از بنادر مهم و معتبر خلیج فارس گردید. از اواخر قرن پنجم هجری جزیره هرمز تحت تصرف عده‌ای از سلاطین محلی عرب بود و غالباً خراجگزار امرای کرمان و اتابکان فارس بودند، بعد از آنکه هرمز جدید بوجود آمد یک نفر از همان سلسله قدیم سلاطین هرمز به سلطنت آن اختیار گردید و او در سال 720 هـ. ق (1320 م.) جزایر کیش و بحرین را هم ضمیمه متصرفات خود کرد، جانشینان وی بتدریج دامنه‌ی متصرفات خود را از مسقط تا بصره توسعه دادند، در همین زمان هرمز یکی از مهمترین مراکز بازرگانی داد و ستد خلیج فارس گردید.
همانطور که گفته شد آلبوکرک بعد از ویران کردن مسقط خود را به ساحل هرمز رسانید. در این ایام پادشاه هرمز نوجوانی دوازده ساله به نام سیف‌الدین بود که به کمک امرای خود به دفاع از هرمز پرداخت و سرانجام مغلوب آلبوکرک گردید و چاره‌ای نداشت جز آنکه تحت‌الحمایگی پرتغال را بپذیرد، آلبوکرک بعد از غلبه بر سلطان هرمز در ساحل جزیره قلعه مستحکمی جهت اقامت پرتغالیها بنا کرد، اگرچه قبل از آمدن پرتغالیها به جزیره هرمز سلطان آن محل در اداره‌ی متصرفات خود مستقل بود لیکن بعد از تأسیس سلسله‌ی صفویه زمامدار هرمز به شاه اسماعیل مؤسس سلسله‌ی صفویه خراج می‌داد و در حقیقت متصرفات وی قلمرو ایران محسوب می‌شد، همینکه شاه اسماعیل اول در سال 913 هـ. ق (7. 15 م.) خراج سالیانه هرمز را مطالبه کرد سیف‌الدین به آلبوکرک مراجعه کرد و از او چنین پاسخ شنید که هرمز به پادشاه پرتغال تعلق دارد و حاکم آنجا تنها مکلف است خراج سالیانه خود را به کشور پرتغال ارسال دارد. در سال 918 هـ. ق (513 م.) آلبوکرک به پرتغال احضار شد، در مراجعت خود به هند مطلع گردید که در غیبت او شیخ عدن سر به شورش برداشته و سلطان هرمز تحت‌الحمایگی شاه اسماعیل را پذیرفته است، آلبوکرک برادرزاده‌ی خود را مأمور سرکوبی آنها کرد و چون وی از این مأموریت نتیجه‌ای نگرفت به بندر گوآ پایتخت هند- پرتغال مراجعت کرده آلبوکرک را از جریان امر آگاه کرد، آلبوکرک در اوایل سال 921 هـ.ق (1515 م.) به طرف هرمز حرکت کرد و آنجا را تصرف کرد، در همین زمان از جانب شاه اسماعیل سفیری نزد وی آمد، سرانجام برای قطع دعاوی بین فرستاده شاه اسماعیل و آلبوکرک معاهده‌ای بسته شد که به موجب آن جزیره هرمز خراجگزار پرتغال شد و در مقابل پرتغالیها متعهد شدند که با ایرانیها علیه عثمانیها متحد باشند، با وجود این معاهده پرتغالیها در سال 926 هـ. ق بحرین یعنی ساحل الحسا و جزایر مجاور آن را از تصرف شاه اسماعیل خارج کردند، شاه اسماعیل از طرفی بعلت گرفتاریهای داخلی و از طرف دیگر به علت نداشتن کشتی نتوانست که از تجاوزات پرتغالیها جلوگیری کند و حتی در انقلاب عظیمی که از سال 925- 928 هـ. ق در سرتاسر سواحل و جزایر خلیج فارس توسط ایرانیها علیه پرتغالیها بوجود آمده بود شاه اسماعیل هیچگونه فعالیتی برای قطع ریشه تسلط آنها از خود نشان نداد. در سال 1009 هـ. ق الله وردیخان ابتدا خوانین لار را که از همدستان پرتغالیها بودند سرکوب کرد، سپس سپاهی را مأمور تسخیر بحرین کرد، پرتغالیها درصدد دفاع از بحرین برآمدند، الله وردیخان برای کاستن فشار آنها بندر جرون را مورد تعرض قرار داد و با بکاربردن این تدبیر از استیلای مجدد پرتغالیها بر بحرین جلوگیری کرد و این قسمت اولین نقطه‌ای بود از سواحل خلیج که پس از یک قرن از تسلط پرتغالیها خارج شد و ضمیمه قلمرو صفویه گردید.
هنگامی که در سال 941 هـ. ق(1534 م.) عثمانیها بغداد را تصرف کردند بتدریج در احسا و بویژه در قطیف نفوذ پیدا کردند، پرتغالیها که بعلت بدرفتاری و اعمال ظلم و ستم خارج از اندازه نسبت به ساکنین سواحل خلیج فارس دشمنان زیادی پیدا کرده بودند در اواسط قرن شانزدهم میلادی با رقابت دولت عثمانی روبرو شدند، طولی نکشید که در اواخر این قرن کشورهای مستعمراتی دیگر اروپا از جمله انگلیس و هلند به خیال استفاده از منابع سرشار کشورهای آسیایی افتادند، پس از شکست جهازات شکست‌ناپذیر اسپانیا در سال 1588 میلادی که کشور پرتغال در آن زمان جزو آن بود پای بازرگانان انگلیسی و هلندی در اقیانوس هند باز شد. در سال 1600- 1602 شرکتهای انگلیسی و هلندی، هند شرقی بریتانیا و هند شرقی هلند تشکیل گردید، شعبه شرکت انگلیسی هند شرقی در سورات تشکیل شد. در این زمان شاه عباس که قبلاً حق تجارت را بطور کلی به مسیحیان اعطا کرده بود فرمانی به کارگزاران شرکت انگلیسی اعطا کرد، در نتیجه شرکت در بندر جاسک فعالیت خود را برای فروش پارچه‌های پشمی ادامه داد، کشتیهای شرکت هند شرقی در سال 1030 هـ. ق در بندر جاسک پرتغالیها را شکستی بزرگ دادند، در همین زمان به فرمان شاه عباس امام قلیخان با نمایندگان شرکت انگلیسی داخل مذاکره شد که از آنها برای حمله به جزیره قشم کمک بگیرد، نمایندگان شرکت در میناب با امام قلیخان عهدنامه‌ای بستند و قرار بر این شد که ایرانیها از خشکی و انگلیسیها از دریا به جزیره قشم و هرمز حمله کنند، بعد از عقد قرارداد امام قلیخان ابتدا به قشم حمله برد و آنجا را تصرف کرد، پس از فتح قشم قوای متحدین قلعه هرمز را محاصره کردند و آنجا را نیز در سال 1031 هـ. ق فتح کردند که با فتح هرمز مهمترین پناهگاه پرتغالیها در خلیج فارس پس از یک قرن که هرمز تحت سلطه‌ی پرتغالیها بود پرچم ایران بر بالای قلعه‌ی جزیره به اهتزاز درآمد، ضمناً سلطه‌ی قدیم امرای هرمز که از چند قرن پیش در هرمز قدیم (میناب حالیه) و هرمز جدید (جزیره فعلی هرمز) و سواحل عمان گاهی به استقلال و زمانی دیگر تحت فرمان حکومت ایران و چندی هم در تحت حمایت پرتغال و اسپانیا بسر می‌بردند برافتادند، از این زمان به بعد که جزیره هرمز به تصرف ایران درآمد دیگر رونق بازرگانی سابق خود را پیدا نکرد، شاه عباس بندرعباس را بندر تجارتی خلیج قرار داد و انگلیسیها از جاسک بدانجا منتقل شدند، پرتغالیها هرچند کوشیدند که هرمز را پس بگیرند توفیق نیافتند، سرانجام در سال 1034 هـ. ق با شاه عباس هم بعلت اینکه مایل نبود از دوستی با پادشاه پرتغال و اسپانیا صرف نظر کند- تا در صورت بروز دشمنی با انگلیسیها تنها نماند- بهمین جهت به پرتغالیها اجازه داد در بحرین به صید مروارید مشغول شوند و می‌توانستند در شمال شرقی بندر لنگه برای خود قلعه و دارالتجاره بنا کنند. بطور کلی در این موقع بنادر و جزایر خلیج فارس میدان فعالیتهای تجارتی و اقتصادی ممالک مختلف اروپایی مانند انگلیسیها، هلندیها، فرانسویها و پرتغالیها شد، هلندیها قبل از وقایع هرمز چندان توجهی به خلیج فارس و بنادر و جزایر آن نداشتند تنها بعلت رقابتی که در هندوستان و جزایر هند شرقی با پرتغالیها داشتند در جنگ هرمز چند فروند کشتی به کمک ایرانیها و انگلیسیها فرستادند و از این تاریخ به بعد شرکت هند شرقی هلند بتدریج وارد در صحنه‌ی سیاست خلیج فارس می‌شود و طولی نکشید که یکی از رقبای خطرناک انگلیسیها در خلیج فارس شدند و روزبروز بر قدرت و نفوذ آنها اضافه شد تا جایی که در سال 1036 هـ. ق(1627 م.) موافقت شاه عباس اول را نسبت به تجارت ابریشم جلب کردند. در زمان سلطنت شاه عباس دوم (1052- 1077 هـ. ق) تجار هلندی پیشنهاد کردند که حق آزادی تجارت در خلیج فارس از انگلیسیها سلب شود و نظر به اینکه این پیشنهاد مورد موافقت شاه عباس قرار نگرفت هلندیها شدت عمل نشان دادند و جزیره‌ی قشم را تصرف کردند، شاه عباس ناچار به دادن امتیازات بیشتری به آنها شد. در زمان سلطنت شاه سلیمان (1077- 1106 هـ. ق) هلندیها جزایر و مواضعی را که تصرف کرده بودند بعد از مدت یازده ماه آنها را تخلیه کردند. در زمان سلطنت شاه سلطان حسین (1106- 1135 هـ. ق) هلندیها تمام امتیازات خود را به سبب توسعه‌ی نفوذ انگلیسها از دست دادند و حتی از معامله‌ی ابریشم با ایران نیز محروم شدند، در دوره‌ی انحطاط سلسله‌ی صفویه تسلط ایران بر خلیج فارس ضعیف شد، مضافاً به اینکه بعد از کوتاه شدن دست پرتغالیها از خلیج خوارج صاحب قدرت و اهمیت شدند تا جایی که در دوران امامت سیف‌بن سلطان که با شاه سلطان حسین معاصر بود تجاوزات آنها سرتاسر اقیانوس هند را از ساحل زنگبار تا هند غربی دچار وحشت کرده بود، در اواخر امامت سیف‌بن سلطان خوارج بحرین را تصرف کردند و هرمز و کیش و قشم را ضمیمه عمان نمودند. در این ایام شاه سلطان حسین برای دفع شر آنها از دولتهای انگلیس، هلند و فرانسه یاری خواست ولی درخواست او مورد قبول واقع نگردید بناچار از نایب‌السلطنه پرتغال که در گوآ اقامت داشت درخواست کمک کرد، پرتغالیها در سال 1131 هـ. ق (1719م.) در بندر کنگ خوارج را درهم شکستند و بعد از این رویداد در عمان یک رشته جنگهای داخلی بوجود آمد، در این گیرودار اعراب تابع ایران به نام هوله بحرین را بعد از گذشت ده سال که در تصرف قبیله‌ای از خوارج بود از آنها پس گرفتند.
بعد از انقراض سلسله صفویه با روی کارآمدن نادر موقعیت ایران در خلیج فارس تاحدی تثبیت شد و بعد از پایان مراسم مجلس تاریخی دشت مغان به فرمان نادر در سال 1149 هـ. ق محمدتقی خان بیگلربیگی فارس مأمور فتح بحرین شد و نظر به اینکه کشتی در اختیار نداشت با توسل به زور هلندیها را به نقل و انتقال سپاهیان خود واداشت، به این ترتیب عمان و مسقط را تصرف کرد، احمدبن سعید بوسعیدی حاکم قلعه صحار که بر امام سیف شوریده بود سر به اطاعت نهاد و به حکومت صحار منصوب شد، بعد از کشته شدن نادر حاکم مذکور از اوضاع و احوال آشفته آن روزی ایران سوء استفاده کرده بر مسقط و بیشتر نواحی عمان تسلط یافت که جانشینان او تاکنون عمان را در تصرف خود دارند، بهرحال چون در این لشکرکشیها انگلیسیها به دولت ایران کمکی نکردند بلکه برعکس به دولت عثمانی در دفاع از بصره مساعدت کردند بهمین سبب نادر نسبت به آنها متغیر شد و درصدد تهیه کشتیهای جنگی در خلیج فارس برآمد و دستور داد که در بندر بوشهر کشتی بسازند و برای انجام این کار از جنگلهای مازندران چوب به ساحل خلیج فارس حمل کنند ولیکن این اقدام نتیجه مطلوبی دربر نداشت. در زمان نادر امتیازات شرکت هند شرقی بریتانیا تجدید شد ولی از یکطرف بعلت هرج و مرجی که در سال 1160 هـ. ق (1747م.) بعد از قتل نادر در ایران بوجود آمد و از طرف دیگر بروز جنگ هفت ساله (1756- 1763 م.) بین فرانسه و انگلیس بر سر تسلط بر هندوستان باعث بوجودآمدن مشکلاتی تازه در فعالیت شرکت هند شرقی انگلستان شد و لیکن در زمان سلطنت کریم خان (1163- 1193هـ. ق) تحولات زیادی در اوضاع خلیج فارس به وقوع پیوست. مقارن این ایام تجارت بحری خلیج در دست هلندیها و انگلیسیها بود، فرانسویها هم که در این زمان با انگلیسیها در حال جنگ بودند در خلیج فارس نیز مزاحم دشمنان خود می‌شدند و حتی یک بار هم در محرم سال 1173 هـ. ق با چهار فروند کشتی جنگی به بندرعباس آمدند و مراکز بازرگانی انگلیسیها را گلوله باران کردند، چهار سال بعد از این واقعه انگلیسیها مرکز بازرگانی خود را به بندر بصره که آن زمان به امپراتوری عثمانی تعلق داشت منتقل کردند و هلندیها هم مراکز بازرگانی خود را از خلیج فارس به خاک عثمانی بردند، در نتیجه بروز این حوادث لطمه‌ی زیادی به تجارت ایران وارد شد، کریم خان که علاقه زیادی به پیشرفت بازرگانی ایران داشت در سال 1177 هـ. ق انگلیسیها را به بندر بوشهر برگرداند و به آنها امتیازاتی داد و آنها عملاً انحصار صادرات و واردات را از راه بوشهر را در انحصار خود داشتند و تا سال 1183 هـ. ق در بوشهر به توسعه‌ی تجارت خود اشتغال داشتند و در این تاریخ باز هم بعلت تعدیات شیوخ عرب و نداشتن امنیت ناچار بوشهر را رها کرده و رهسپار بصره شدند.
در سال 1167 هـ. ق کنیپ هاوزن (15) رئیس تجارتخانه هلندی جزیره خارک را تصرف کرده و قلعه نظامی در آنجا بنا نمود و آن جزیره را مرکز صید و تجارت مروارید قرار داد، چندی نگذشت شیخ بندر ریگ یعنی میرمهنا بر صادقخان والی فارس شورید و چون نتوانست در مقابل سپاهیان صادقخان مقاومت کند در سال1179 هـ. ق به جزیره خارک حمله برد و آنها را از هلندیها گرفت و سپس به راهزنی در دریا پرداخت، کریم خان برادر مادری خود زکی خان را مأمور سرکوبی وی کرد، میرمهنا به بصره گریخت و در آنجا کشته شد و جزایر خارک و خارکو به تصرف کریم خان درآمد.
بعد از انتقال مرکز تجارتی انگلیسیها بار دوم به بصره کریم خان مصمم شد آنجا را تصرف کند تا هم بصره را از اعتبار تجارتی بیندازد و هم انگلیسیها را مرعوب نماید، برای رسیدن به این هدف سوء رفتار عثمانیها را نسبت به زوار ایرانی برای مداخله در خاک عثمانی بهانه قرار داد و سرانجام بصره در سال 1190 هـ. ق به تصرف صادقخان درآمد، اختلافات شدیدی که بر سر تصرف تاج و تخت بعد از درگذشت کریم خان بین جانشینان او بوجود آمد به نفوذ دولت ایران در خلیج فارس و سواحل آن لطمه زیادی وارد ساخت مضافاً به اینکه مقارن این ایام وهابیه هم از موقعیت استفاده کرده محمدبن خلیفه در سال 1193 هـ. ق بحرین را تصرف کرد. در اواخر سلسله‌ی زندیه اغلب بنادر و سواحل خلیج فارس تحت نفوذ قواسم بود، در سال 1209 هـ. ق سلطان احمدبن احمد هم پس از تثبیت موقعیت خود در عمان بنادر چاه‌بهار و جاسک و گواتر و بندرعباس و جزایر قشم و هرمز را تصرف کرد و برای تحکیم موقعیت خود در نقاط مذکور فرمانی از آغامحمدخان قاجار گرفت که تا مدت 75 سال بندرعباس و جزایر قشم و هرمز در اجاره‌ی او و فرزندانش می‌باشد.
تا قرن نوزدهم میلادی فعالیتهای شرکت هند شرقی بریتانیا تنها جنبه‌ی تجارتی داشت ولیکن در قرن مذکور با حمایت دولت انگلستان به فعالیتهای نظامی و سیاسی پرداخت. در این قرن مسئله دریازنی و برده فروشی نیز بهانه‌ای برای دخالت انگلستان در خلیج فارس و مقابله با رقابتهای سیاسی روسیه و فرانسه با بریتانیا گردید و صدمات زیادی به ایران وارد ساخت و بسیاری از حقوق حقه‌ی ایران را پایمال کرد.
در خلیج فارس دریازنی سابقه‌ی طولانی داشته است، مراکز مهم دریازنی و برده‌فروشی شیخ‌نشینهای سواحل عربستان بود. بعد از کشته شدن نادر قواسم بر فعالیت دریازنی خود افزودند و ناحیه‌ای را که به سواحل متصالح یا دریازنان معروف شد تصرف کردند و بندر بوشهر در معرض تهدید آنها قرار گرفت. فتحلیشاه قاجار برای جلوگیری از تجاوزات قواسم و اعراب عتوبی در دوازدهم ذیحجه سال 1229 هـ. ق مطابق بیست و پنجم نوامبر سال 1814 میلادی پیمانی که شامل یازده فصل بود با دولت انگلستان منعقد کرد که این معاهده یکی از بدترین معاهدات در تاریخ ایران است، زیرا به موجب مفاد آن ایران در حقیقت از لحاظ ارتباط سیاسی بطور دربست تحت نظر دولت انگلستان قرار می‌گرفت. خلاصه تعهدات انگلستان به شرح زیر بود:
1. سالی یکصد و پنجاه هزار لیره به فتحلیشاه بپردازد به شرط آنکه به نظارت نماینده‌ی آن دولت در ایران فقط صرف نگهداری سپاه در سرحدات شمالی بشود.
2. در امور داخلی افغانستان بهیچوجه مداخله نکند.
3. از کمک و معاونت به سرکشان و شاهزادگانی که علیه تاج و تخت پادشاه قاجار قیام کنند خودداری نماید.
4. دادن کمک از نیروی دریایی خود در خلیج فارس هنگامی که ایران به آن احتیاج داشته باشد مشروط بر آنکه این امداد از لحاظ عمل برای آن دولت میسر گردد.
5. اگر دولت دیگری به خاک ایران تعرض کند حتی‌المقدور از کمک و مساعدت با ایران خودداری نکند.
سرانجام قواسم مقهور شدند و شیوخ سواحل دریازنان در سال 1235 هـ. ق (1820 م.) با انگلستان پیمانی مبنی بر ترک دریازنی امضاء کردند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی خرید و فروش سلاح در خلیج فارس جانشین برده‌فروشی شد و مراکز مهم فروش بوشهر و مسقط بود، دولت ایران که خطر مسلح شدن ایلات و عشایر را احساس کرده بود با کمک انگلستان مبادرت به اقدامات شدیدی کرد، با این همه قاچاق سلاح ریشه‌کن نشد و تنها مراکز فروش از مسقط به بندرگاههای کوچک مکران منتقل گردید.
انگلستان بعد از اینکه از توجه دولت روسیه به خلیج فارس و آلمانها به کویت مطلع گردید در سال 1899 میلادی عهدنامه‌ای با شیخ مبارک شیخ کویت منعقد کرد و هرچند که کویت تا اکتبر سال 1914 میلادی تابع دولت عثمانی بود، لیکن پیمان مذکور آن را تحت الحمایه انگلستان قرار داد.
در اوایل قرن بیستم به موجب مفاد قرارداد 1907 میلادی که بین دولتین روسیه و انگلستان منعقد گردید انگلستان نقشه‌ی روسیه را برای نفوذ در خلیج فارس نقش بر آب کرد، در همین گیرودار پیدایش نفت در مسجدسلیمان بیش از پیش خلیج فارس و سواحل و بنادر و جزایر آن مورد توجه انگلستان قرار گرفت، دولت آلمان برای راه یافتن به خلیج فارس در سال 1903 میلادی امتیاز امتداد راه آهن از آناطولی تا بغداد و بصره را از دولت عثمانی گرفت، از طرف دیگر طبق پیمانی که در سال 1913 میلادی بین دولتین عثمانی و انگلستان بسته شد به موجب مفاد آن انگلستان حق نظارت بر امتداد راه‌آهن در جنوب بصره را بدست آورد، گذشته از این دولت عثمانی خودمختاری کویت و پیمانهای منعقده بین انگلستان و شیوخ خلیج فارس را به رسمیت شناخت و همچنین از دعاوی خود نسبت به قطر و بحرین و مسقط صرفنظر کرد و تسلط عثمانی تنها محدود به نواحی جنوب نجد شبه‌جزیره‌ی عربستان شد. در سال 1913 میلادی عبدالعزیزبن سعود ترکها را از احساء بیرون کرد، در حقیقت بار دیگر نفوذ و قدرت وهابیان در خلیج فارس گسترش یافت. در جنگ جهانی اول دفاع از منافع انگلستان در خلیج متضمن دفاع از شیوخ دست نشانده و منابع نفتی جنوب ایران بود. نقض بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول و دخالتهای ناروای انگلستان در امور داخلی ایران و انعقاد قرارداد 1919 میلادی با وثوق‌الدوله- نخست وزیر وقت- برای حفظ منافع آن دولت در تمام ایران بویژه سواحل خلیج فارس بود، در جنگ جهانی دوم نیز خلیج فارس برای رسانیدن مهمات از طریق راه‌آهن سرتاسری به دولت روسیه کمک بسیار مؤثری به متفقین کرد، با این همه دولتین انگلیس و روسیه شوروی توجهی به بیطرفی ایران نکرده از طریق خلیج فارس و جلفا یکی بعد از دیگری سرتاسر ایران را اشغال کردند، امریکا نیز در این جنگ برای اینکه از همرزمان خود عقب نماند وارد میدان شد و به تثبیت موقعیت خود در خلیج فارس و سرزمینهای آن پرداخت (16).
جزایر خلیج فارس که به ایران تعلق دارند عبارتند از:

1. جزیره لارک:

جزیره لارک دارای 11 کیلومتر طول و 7/5 کیلومتر عرض است که در نزدیکی تنگه‌ی هرمز واقع شده است، شغل اکثریت قریب به اتفاق ساکنان جزیره پرورش دام و نخل و صید ماهی است؛ کمی جمعیت در آن بعلت کمی آب آشامیدنی است.

2. جزیره هرمز:

جزیره هرمز در شمال جزیره‌ی لارک واقع شده است، تقریباً به شکل بیضی است که قطر اطول آن 7/5 و قطر اصغرش 5/5 کیلومتر طول دارد و محیط آن قریب شش هزار متر است، در اطراف جزیره جلگه‌های کوچک و همواری وجود دارد، هرچند که وسعت آن چندان زیاد نیست ولی بعلت اینکه در مدخل خلیج فارس قرار گرفته است از نظر نظامی و بازرگانی دارای اهمیت زیادی است.
این جزیره در سابق زرون نام داشته که معرب آن جرون است و هرموز نام بندر معروف بسیار معتبری بوده است نزدیک مصب رود میناب یعنی میناب حالیه، هرمز قدیم که در اوایل عهد مغول یکی از مراکز معتبر تجارت بین سواحل ایران و عربستان و هندوستان بود از خود سلسله ملوک و امرایی داشت که باجگزار پادشاهان فارس و کرمان بودند، پس از ضعف اتابکان فارس در اواخر قرن هشتم هجری امیرتیمور شهرهای ساحلی نزدیک به هرموز را مورد تاخت و تاز خود قرار داد و هفت قلعه را در آنجا تصرف کرد، اسامی این هفت قلعه را شرف‌الدین علی یزدی چنین ذکر کرده است: قلعه‌ی مینار، در هرموز کهنه، قلعه تنگ زندان، قلعه کشکک، حصار شامل قلعه‌ی منوجان، قلعه ترزک و قلعه تازیان (17).
در نتیجه محافظین قلعه‌های نامبرده به اتفاق امیرهرموز که یارای پایداری را در خود نمی‌دید و عده‌ای از ساکنین شهر ابتدا به جزیره قشم و سپس به جزیره جرون (هرموز حالیه) رهسپار شدند، از این زمان به بعد هرموز قدیم روبه ویرانی نهاد و بتدریج متروک شد و بجای آن جزیره جرون دارای اهمیت و اعتبار گردید و رفته رفته جای هرموز قدیم را گرفت و امرای آن نه تنها شوکت و قدرت سابق خود را بدست آوردند بلکه بر اغلب نواحی خلیج از جمله عمان و مسقط و بحرین استیلا یافتند و این وضع تا دو قرن یعنی تا استیلای دریانوردان پرتغالی بر این نواحی دوام داشت و بعد از آن هم تا سال 1031 هـ. ق- که هرموز به تصرف شاه عباس اول درآمد و خراب شد- دارای اهمیت و اعتبار گذشته بود، بیشتر سیاحانی که در دوران صفویه به ایران مسافرت کرده‌اند هرمز را دیده‌اند و در سفرنامه‌های خود به تفصیل از آبادی و رونق تجارت آن سخن به میان آورده‌اند. آثار شهرهای قدیمی هرموز از زمان اردشیر و خرابه‌های ابنیه و قلعه پرتغالیها در شمال جزیره قرار دارد، هنگامی که مسلمین به ایران حمله کردند ایرانیانی که پیرو دین زردشت بودند در مهاجرت به هندوستان در حدود یک سال و نیم در جزیره هرمز اقامت کردند و به احتمال زیاد آثاری هم در این مدت از خود باقی گذاشته‌اند، غیر از خرابه‌های قلعه پرتغالیها آثار دیگر هرمز عبارتند از: برج گلک، قصر بی بی گل، قصر صورت، مکتب‌خانه، خانه زعفرانی، برج تیرانداز، برج ناقوس، زیارت خضر و الیاس، الواح مقابر (18).

3. جزیره قشم:

جزیره‌ی قشم بزرگترین و پرجمعیت‌ترین جزیره‌ی خلیج فارس است، طول آن 115 کیلومتر و عرضش از 10 تا 35 کیلومتر است، جزیره‌ای است کوهستانی که بلندترین نقطه‌ی آن کیش کوه نام دارد و دارای 450 متر ارتفاع است، این جزیره متجاوز از 40 آبادی دارد که مهمترین آنها جزیره قشم می‌باشد که مرکز جزیره است، آبادیهای معروف دیگر آن عبارتند از: باسعیدو، درگهان، لافت، دیرستان.
جزیره‌ی قشم در ایران قبل از اسلام برخت و ابرکافان (ابرکاوان) نام داشته است و حتی اسم برخت تا اوایل استیلای پرتغالیها متداول بوده است. اسم دیگر این جزیره به مناسبت طول زیاد آن در قرون اول اسلامی طویله بوده است، در طول زمان اسامی قدیمی این جزیره فراموش شده و در دوران بعد گاهی به مناسبت بندر لافت که در شمال جزیره قرار دارد جزیره لافت و گاهی هم به اسم بندر قشم آن را جزیره‌ی قشم خوانده‌اند، بنای مسجد برخ را که در آبادی کوسه واقع شد است به احتمال زیاد به دوران عمر خلیفه‌ی دوم نسبت می‌دهند، ای بسا که محل این مسجد در سابق آتشکده بوده است، به استناد مندرجات صفحه 761 کتاب آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس، تألیف احمد اقتداری، در زمان حمله‌ی مغول گروهی از مردم به سرپرستی شخصی به نام توران به این جزیره آمدند و توران نام تورانشاه برخود نهاد و در آبادی توریان سکنی گزید. از قرن 17 تا 19 میلادی بارها جزیره میان پرتغالیها، انگلیسیها، ایرانیها و عربها دست به دست می‌گشت. انگلیسیها در قرن نوزدهم میلادی پایگاههای دریایی را در بنادر قشم و باسعیدو بنا کردند لیکن به علت گرمای شدید تابستان متروک شد، آثار تاریخی موجود در قشم عبارتند از: قلعه قشم که یادگار دوران تسلط پرتغالیها است و آثار شهر لافت و آثار سدهای آب‌رسانی و منابع ذخیره در جزیره و آثار قریه توریان و زیارتگاه بی بی مریم، نام جزیره قشم را کشم هم ضبط کرده‌اند.

4. جزیره هنگام:

جزیره هنگام در جنوب جزیره قشم واقع شده دارای 10 کیلومتر طول و عرض آن 3 تا 6 کیلومتر است، پایگاههای بزرگ نورافکنهای دریایی ایران برای هدایت کشتیها در این جزیره بنا شده است.

5. جزیره کیش:

جزیره کیش بعد از قشم مهمترین جزیره ایران است که دارای 15 کیلومتر طول و 8 کیلومتر عرض است؛ کیش نیز مانند اغلب جزایر خلیج فارس جزیره‌ای است کوهستانی و بمنزله‌ی یکی از قلل آتشفشانی خاموش است که دامنه‌های اطراف آن به صورت جلگه‌های هموار درآمده و قابل کشت و زرع است، جزیره کیش بعلت داشتن آب شیرین و موقعیت جغرافیایی مناسب از قدیم‌الایام مسکون بوده است، جغرافیانویسان دوره‌ی اسلامی و نیز بنیامین تودلائی و مارکوپولو از آن نام برده‌اند، بنیامین بازار آن را بسیار جالب و پررونق یافته است.
در زمان سلطنت اتابک ابوبکربن سعد دولتخانه نامیده می‌شد، در همین دوره است که تسلط امرای محلی بنوقیصر بر جزیره کیش پایان می‌پذیرد و به تصرف ملوک هرمز درمی‌آید. خرابه‌های قدیم شهر کیش در امتداد ساحل شمالی جزیره باقی مانده است، کیش از خیلی پیش مرکز داد و ستد مروارید بوده است، دارای بازاری قدیمی و مسجدجامعی است که از تمام مساجد کیش بزرگتر است، نام این جزیره را بصورت قیس یا قیش هم ضبط کرده‌اند.

6. جزیره‌ی لاوان (شیخ شعیب):

جزیره‌ی شیخ شعیب در جنوب غربی بندر نخیلو قرار گرفته، دارای 24 کیلومتر طول و 5 کیلومتر عرض است و دارای چاههای آب شیرین است.

7. جزیره‌ی خارک:

جزیره‌ی خارک که در زبان لاتینی آن را آراکیا گویند در شمال غربی بندر بوشهر به فاصله 60 کیلومتر از آن بندر واقع شده است، طول آن 10 کیلومتر و عرضش 4/5 تا 5 کیلومتر است. این جزیره دارای آب شیرین و اراضی آن برای کشاورزی مستعد است. به استناد گفته‌ی زمین‌شناسان قریب یک میلیون سال از عمر خارک می‌گذرد، لیکن بیش از 14 هزار سال نیست که سر از آب بیرون آورده است، به احتمال زیاد خارک از سه هزار سال قبل از میلاد جزو قلمرو عیلام بوده است، بنابراین در زمان هخامنشیان خارک ناشناخته نبوده است و احتمالاً در زمان اسکندر یونانیان از آن خبر یافتند زیرا نئارک دریادار اسکندر از مصب رود سند حرکت کرد تا به رودخانه‌ی فرات برسد هرچند بحریه او از کناره‌های خارک عبور نکرد اما به مجرد رسیدن به مقصد یکی از همراهان خود به نام آندرستن (19) را مأمور کرد تا کشف خلیج فارس را بپایان رساند، بنا به گفته‌ی استرابون نویسنده‌ی قرن اول قبل از میلاد آندرستن در حالیکه خلیج فارس را سیر می‌کرد به جزیره‌ی ایکاریا رسید که در آن جزیره معبد آپولو را یافت، به احتمال زیاد می‌توان گفت جزیره‌ای که آندرستن دور زده همان جزیره خارک بوده است، یکی از نویسندگان قرن اول میلادی روم به نام پلین (20) از جزیره‌ی خارک به نام آراکیا نام برده است که در آن می‌توان به آسانی ریشه‌ی امروزی خارک را پیدا کرد، در دوره‌ی اسلامی خارک از توقفگاههای دریایی بین بصره و هند و عمان بود، مسجدجامع خارک که استخری در مسالک الممالک از آن نام برده است دلیل بر تعداد قابل ملاحظه‌ای از مسلمانان در خارک می‌باشد. از اواسط اول نیمه‌ی قرن هفتم هجری تا قرن دهم اطلاعات زیادی از خارک در دست نیست. در قرن شانزدهم میلادی خارک به تصرف پرتغالیها درآمد، هلندیها در سال 1683 میلادی خارک و بعضی جزایر دیگر خلیج فارس را گرفتند، دیری نگذشت که میرمهنای عرب هلندیها را مغلوب کرد و جزیره‌ی خارک را تسخیر کرد. کریم خان زند در سال 1183 هـ. ق خارک را از میرمهنا گرفت، در دوران سلسله‌ی قاجار در جنگ هرات انگلیسیها خارک را اشغال کردند، حتی پس از پایان مخاصمات و انعقاد عهدنامه‌ی پاریس از تخلیه‌ی خارک خودداری نمودند و قصد داشتند که آنجا را مرکز نیروی دریایی انگلیس قرار دهند لیکن به این هدف نرسیدند، سرانجام در سال 1274 هـ. ق خارک را تخلیه کردند و آن را تحویل ایران دادند.
قدیمترین آثار تاریخی خارک دو مقبره سنگی است که مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد است، همچنین از آثار یونانیان چهار دیوار از معبد پوسیدون (21) است که در قرن چهارم میلادی ویران شد و بجای آتشکده‌ای بنا گردید که در دوره‌ی اسلامی تبدیل به مسجد شد، آثار دیگر آن بقعه‌ای است دارای گنبد هرمی شکل به نام میرمحمد که آن را به محمد حنفی فرزند علی علیه‌السلام نسبت می‌دهند.
در سالهای اخیر که لوله‌ی نفت از گچساران به این جزیره کشیده شده است، خارک بصورت بندر مهم بارگیری نفت درآمده و اهمیت بسیار یافته است، در شمال آن جزیره‌ی کوچکی موسوم به خارکو (خارک کوچک) وجود دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Narmartu
10 Atlas historique, l"antiquite, carte 11 presses universitaire, paris, 1955.
3. ایران باستان، تألیف پیرنیا، ج1، ص 571.
4. skylas
5. Pesikonkaitas
6. strabon
7. Persicussinus
8. Sinuspersicus
9. Marepersicum
10. فتوح البلدان، تألیف بلاذری، ص 78.
11. برای کسب اطلاع بیشتر به منابع زیر مراجعه شود:
مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، ص 48 مسالک الممالک، تألیف ابن خردادبه، به کوشش دخویه، ص 233؛ مسالک الممالک، تألیف استخری، به کوشش ایرج افشار، ص 33؛ مروج الذهب، تألیف مسعودی، به کوشش باربیه دومینار، ج1، ص 238؛ تألیف مقدسی، به کوشش دخویه، ص 17؛ فارسنامه، تألیف ابن بلخی، به کوشش سیدجلال الدین تهرانی، ص 124؛ نزهت المشتاق، تألیف شریف ادریسی، ص 9؛ معجم البلدان، تألیف یاقوت حموی، ج2، ص 68؛ آثار البلاد، تألیف زکریای قزوینی، به کوشش و. وستفلد، ص 154؛ نزهت القلوب، تألیف حمدالله مستوفی، به کوشش دبیرسیاقی، ص 164؛ سفرنامه، تألیف ابن بطوطه، ج2، ص 139؛ جهان‌نما، تألیف حاج خلیفه، ص 78؛ حدودالعالم، به کوشش سیدجلال الدین تهرانی، ص 8؛ البداء و التاریخ، تألیف مقدسی، به کوشش کلمان هوار، ج4، ص 58؛ التفهیم، تألیف ابوریحان، به کوشش جلال الدین همائی، ص 167.
12. Don Manuel I
13. Don Francisco de Almeda
14. Alfonso de Alboquerque
15. Kniphausen
16. برای کسب اطلاع بیشتر به منابع زیر مراجعه شود:
خلیج فارس، تألیف عبدالرضا امیرابراهیمی، خلیج فارس، تألیف سدیدالسلطنه؛ خلیج فارس، تألیف جهانگیر قائم‌مقامی؛ خلیج فارس، تألیف لایروس، ترجمه محمود خواجه نوری؛ بستک و خلیج فارس، تألیف جمیل موحد؛ آثار شهرهای باستانی و سواحل خلیج فارس، تألیف احمد اقتداری؛ خلیج فارس، تألیف غلامحسین ساعدی؛ اوضاع سیاسی خلیج فارس، تألیف احمد مدنی؛ مطالعاتی درباره‌ی بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس، تألیف عباس اقبال؛ تاریخ خلیج فارس، تألیف فرامرزی؛ تاریخ خلیج فارس، تألیف غلامحسین مقتدری؛ تاریخ خلیج فارس، تألیف احمد میریان؛ تاریخ خلیج فارس، تألیف وادلار، ترجمه شفیع جوادی.
17. ظفرنامه تیموری، تألیف شرف الدین علی یزدی، ج1، ص 789- 810.
18. برای کسب اطلاع بیشتر به منابع زیر مراجعه شود:
مسالک الممالک، استخری، به کوشش ایرج افشار، ص 139، 143، 145؛ نزهت القلوب، حمدالله مستوفی، ص 139، 141، 187، 234؛ سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه دکتر محمدعلی موحد، ص 300- 301؛ مسالک و الممالک، تألیف ابن خردادبه.
19. Androstenes
20. Pline
21. پوسیدون Poseydon در دین یونان یکی از خدایان دریاست که حامی همه‌ی آبهاست.

منبع مقاله :
بیات، عزیزالله؛ (1393)، کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.