این یادداشت در پی آن است که به موضوع مذاکره در شرایط موجود نگاه دقیقی داشته باشید تا بفهمد آیا مذاکره با این شرایط مطلوب است یا نه؟ اگر خواستیم مذاکره کنیم چگونه باید وارد میدان شویم و از همه مهمتر این مذاکره بناست به کدام طرف نفع برساند و به کدام طرف ضرر بزند.
تجربه نشان داده که امریکا سالها با هیبت پوشالی وارد معرکه های مختلف شده است و پس از مدتی اصرار به کشتار و خشونت، با درد، جراحت و بدهی سرسامآور خارج شده است. آنچه که باعث شده امریکا هنوز هم همان قلدر قبلی باشد وادادگی کشورها و سیاستمداران تاریخ بوده و هست! حالِ امروزِ ایالات متحده مانند قبل، بسیار بد است اما زالو صفتی و قلدر بودنش توانسته او را در این جایگاه حفظ کند. مکیدن خون مردم جهان در طول صد سال گذشته امری طبیعی برای این دولت است اما اینکه برخی هنوز اجازه بدهند که خونشان توسط امریکا مکیده شود از عجایب روزگار است.
بدهکارترین کشور دنیا
امریکا یکی از بدهکارترین کشورهای دنیاست که اقتصادش سال هاست یک تار مو تا فروپاشی فاصله دارد اما چرا این تار مو پاره نمی شود؟ پاسخ ساده است. این استقامت به دلیل هیبت دروغینی که برخی افراد آن را واقعی می بینند. فهماندن این مطلب به اهالی سیاست و مدعیان اندیشه و تفکر سیاسی جهان، به خصوص کشور خودمان کار راحتی نیست وقتی می خواهند با بزرگ نشان دادن یک دولت، دولت های دیگر را کوچک کنند یا وقتی فکر می کنند امریکایی که خودش غرق در مشکلات و بدهی است می تواند دیگران را نجات دهد.آنچه که امریکا توانست در وجود مردم جهان ایجاد کند تا همیشه مطیع او باشند «ترس» است. ترس از غارت شدن، کشته شدن، شکنجه شدن، ترس از براندازی، شورش، کودتا و... که راه حل آن توسط امام راحل(ره) شهامت داشتن، جهاد کردن و آمادگی برای شهادت بود. بنابر اندیشه امام(ره) اگر کسی می خواهد در مقابل زورگویان جهان بایستد باید روحیه جهادی و شهادت طلبانه خود را تقویت کند و پس از آن ببیند که تمام قدرت های مدعی در مقابلش سر خم می کنند. البته برای این مهم باید برنامه داشت و از قدرت های سیاسی، اقتصادی، نظامی و... استفاده کرد.
به همین مناسبت یکی مهمترین اقدامات مستکبران این است که مردم و رؤسای کشورهای جهان را از شجاعت و بی باکی و استقامت، مقاومت و... خالی کنند و پس از آن متوسل به زور شوند. به بیانی ساده تر اقدامات نرم افزاری بر علیه انسانیت مقدم بر اقدامات سخت افزاری است چون هم خرجش کمتر است و هم اثرش بیشتر است! مثلا وقتی تفرقه در میان مسلمانان وجود داشته باشد، امریکا می تواند با تمام توان از رژیم کودک کش حمایت کند، هر نوع کمک اطلاعاتی و تسلیحاتی برای او داشته باشد، از هر جنایت و شرارتش حمایت کند و مسلمانان جهان هم صدایی در اعتراض بلند نکنند یا وقتی رسانه ها با حمایت امریکا در کشورها بذر ناامیدی و یأس می کارند، امریکا توان پیدا می کند که خود را امید افزا و نجات دهنده نشان دهد و در نمایشی دروغین کشورهای جهان را به زیر سلطه خود درآورد. وقتی گروه های تروریستی با حمایت امریکا در مناطق مختلف جهان به کشتار دست می زنند او می آید و خود را ناجی مردم و احیاگر دموکراسی نشان می دهد. وقتی اهل تفکر و سیاستمداران در کشوری مانند کشور خودمان دچار اختلاف می شوند، خود را می بازند یا به سمت تحلیل های اشتباه می روند، امریکا می تواند توأمان با تهدید به بمباران و حمله نظامی، دم از مذاکره بزند!
وادادگی در برابر دولتی که در حال سقوط در درّه است و به علفی نازک دست انداخته است باعث تعجب و رنج است. با این اوصاف، با بررسی وضعیت داخلی امریکا و شرارت های مختلف او در جهان اگر بخواهیم مذاکرات اخیر خودمان با امریکا را بررسی کنیم می بینیم آنقدر که او نفع می برد ما منتفع نمی شویم. نفع او این است که قدرت پوشالیاش در ذهن ها حقیقی دیده می شود و عمر منحوس خود را تمدید می کند. مهمترین دست آورد امریکا در مذاکره با ایران است که می تواند با پروپاگاندایی که در اختیار دارد خود را در جایگاه ابرقدرتی تقویت کند و به مردم جهان این موضوع را مخابره کند که من ایران را پای میز نشاندم.
باید امتیاز بیشتر طلب کنیم
متاسفانه عجله ما در مذاکره هم جای سوال دارد زیرا ترامپ از روزی که آمد تلاش کرد یک دولت را پای میز مذاکره بنشاند اما کسی قبول نکرد. حتی زلنسکی هم در حین مذاکره از زورگویی ترامپ به ستوه آمد و گفتگویش را نیمه تمام گذاشت. دقت کنید هیچ کشور تا امروز حاضر نشد به طور رسمی با ترامپ مذاکره کند جز ایران و این یکی اتفاق تلخ است که ما برای سرپا ماندن امریکا ایفای نقش می کنیم. آنچه که به نظر می رسد کشورهای مختلف جهان در حال مشاهده ما و عبرت گرفتن از ما هستند تا ببینند نتیجه این مذاکرات چه می شود تا آنوقت برای آینده خود تصمیم قطعی بگیرند. به عبارتی تنها کشوری که ترامپ را آدم حساب کرد ما بودیم و مطمئنا ضربه بزرگی از این موضوع خواهیم خورد.اگر کشورهای مختلف جهان با هماهنگی و همکاری یکدیگر فقط در معطل کردن و بازی دادن ترامپ اتحاد داشتند امریکا ظرف چند روز ساقط می شد. امریکا مانند فردی است که با خون دیگران زنده است و به محض اینکه این خونرسانی قطع شود باید فاتحه او را خواند. پس از اولین جلسه گفتگو، ترامپ از مذاکره با ایران ابراز خشنودی کرد که باید هم خشنود باشد. علت این خوشحالی هم این است که او بنا دارد جایگاه خود را حفظ کرده و به مصیبت های متعدد امریکا پایان دهد. او در حال ارسال پیام های مفهومی به دیگر کشورها است که «ببینید ما توانستیم با ایران که دشمن دیرینه ما است مذاکره کنیم، شما هم می توانید با اعتماد به ما و آدم حساب کردن ما بیایید مذاکره کنید و امتیازاتی رد و بدل کنید تا بتوانید به حیات خود ادامه دهید.»؛ اما این ادعا واقعیت ندارد.
اشتباه نشود ما از مذاکره نمی ترسیم و اتفاقا همیشه پای کار مذاکره بودیم منتها در این شرایط که تهدید هر روزه ترامپ و اطرافیانش را می بینیم باید ابتدا منطق مذاکره توسط ترامپ را به چالش می کشیدیم و باید با بررسی بدون عجله و تحلیل وضعیت امریکا پای میز مذاکره می رفتیم. مطمئنا عدم مذاکره برای ما به جنگ منتهی نمی شد زیرا از هر نظر ما قدرت پاسخگویی داریم و می توانیم به شدت امریکا را به چالش بکشانیم اما وقتی از نظر رسانه ضعف داریم، افرادی در داخل کشورمان مدام از لزوم مذاکره می گویند و نمی خواهند قبول کنند که این مذاکرات در واقع تنفس مصنوعی به امریکاست و اینکه امریکا در مشکلات بی حد خود گرفتار شده و الان باید روی اسقاط امریکا فکر کنیم، چاره ای نداریم جز قبول برخی شرایط و نشستن پای میز مذاکره.
ظاهرا برخی افراد در کشور ما انقدر که به قدرتمند شدن امریکا متعهد هستند به قدرتمند شدن کشور خودشان تعهد ندارند. با توجه به استدلال های بالا که گفته شد اعداد و ارقام و گزارش های علمی و دقیق آن وجود دارد تنها با استقامت و شجاعت می توانیم وضعیت بهتری را برای خود رقم بزنیم. اکنون ما در این مذاکره به عنوان داوطلب اول در جهان باید امتیازات بیشتری در نظر بگیریم. باید ثابت کنیم امریکا در حال سقوط است و نباید کاری کنیم که اعتبار و قدرت او افزوده شود. این مهم نیاز به برنامه ریزی جداگانه ای دارد که مسئولین باید در پی آن باشند.