روايتي از روزهاي ورود مرجعيت به عرصه سياست
يكصدوبيستوپنج سال از اعلام فتواي ميرزاي شيرازي ميگذرد؛ فتوايي تاريخساز كه حركتي بزرگ و بيسابقه را رقم زد و فصلي جديد در تاريخ ايران گشود كه به درون كاخ استبداد نيز نفوذ كرد
اعطاي امتياز انحصار محصول توتون و تنباكوي ايران از مرحله كشت تا فروش در داخل و خارج كشور بهمدت پنجاه سال به يك شركت انگليسي از سوي ناصرالدينشاه، تبعات و پيامدهاي زيادي را در ايران به همراه داشت و با مخالفتهاي شديد علما، بازرگانان و برخي از دولتمردان مواجه شد. در اين بين حكم تحريم استعمال توتون و تنباكو از سوي مرجع بزرگ شيعيان ميرزا حسن شيرازي، اعتراض عمومي بينظيري عليه حكومت بهوجود آورد كه پيامدهاي ناگوار واگذاري امتياز دخانيات ايران به بيگانگان را از ميان برد.
از اينرو ميتوان تحريم تنباكو را كه در سال 1275 خورشيدي (1309 ه. ق) در پي حكم آيتالله ميرزاي شيرازي شكل گرفت، بهعنوان سرسلسله جنبشهاي آزاديخواهانه در تاريخ معاصر ايران به شمار آورد چرا كه مخالفت با واگذاري امتياز تجارت تنباكو به بيگانگان، بسترهاي همراهي تجددخواهان و روحانيون را در كنار مردم بهوجود آورد و آنها را به قيام عليه استبداد داخلي و استعمار خارجي ترغيب كرد.
در 28 رجب 1307 (20 مارس 1890) امتياز تجارت توتون و تنباكو بهمدت پنجاه سال به تالبوت اعطا شد. اين امتياز كه به امضاي شاه و سرهنري ولف رسيد، داراي پانزده فصل بود كه حكايت از اختيارات تام تالبوت در امور دخانيات ايران و بياعتنايي به منافع ملت ايران داشت. مطابق با اين قرارداد، شركت رژي متعهد ميشد كه در ازاي انحصار خريد و فروش توتون و تنباكوي ايران بهمدت پنجاه سال، سالانه مبلغ 15 هزار پوند استرلينگ به همراه يك چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد. با انعقاد اين قرارداد، توليدكنندگان و فروشندگان داخلي نيز استقلال خود را از دست داده و براي فروش توتون و تنباكو بايد از شركت خارجي اجازه ميگرفتند كه با مخالفتهاي گستردهاي از سوي مردم و روحانيون مواجه شد.
انتشار اعلاميهاي رسمي از سوي دولت كه واگذاري امتياز تنباكو را تذكر ميداد و در عين حال به زارعين توتون و تنباكو نيز وعده خريد عادلانه و نقدي محصولات آنها را ميداد، موج گستردهاي از نارضايتي را دامن زد.
در سال1890، روزنامه فارسي زبان اختر كه در عثماني منتشر ميشد، طي مصاحبهاي با تالبوت، تفاوت فاحش امتياز دخانيات ايران را با امتيازي كه كمپاني رژي از عثماني گرفته بود، يادآور شد و ضمن انتقادهاي گسترده از دولت، تبعات و پيامدهاي قرارداد را براي مردم ايران روشن ساخت.
توتون و تنباكو از مهمترين اقلام تجاري و صادراتي ايران بود و انحصار خريد و فروش اين محصول به يك شركت انگليسي منافع بسياري از مردم ايران را به خطر ميانداخت.
اعتراض بازرگانان به اين قرارداد و مهلت شش ماهه براي فروش ذخاير توتون نيز نتوانست خسارت ناشي از واگذاري امتياز را جبران كند.
همزمان با ورود حدود 200 هزار نفر از اتباع دولت بريتانيا بهعنوان كاركنان شركت رژي به ايران، حدود 100 هزار مبلغ مسيحي نيز وارد ايران شدند و ضمن بناي كليسا در مناطق مختلف، دختران ايراني را نيز به امور پرستاري در بيمارستانها و بيحجابي واداشتند. در تهران و اكثر شهرها مراكز فساد برپا كردند و كافههايي با انواع وسايل قمار و رقصهاي محلي و مشروبات الكلي پديد آوردند. علاوه بر اين، انگليسيها هر جا كه ميرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نيز ميبردند و اين همان شيوهاي بود كه انگليسيها در تصرف هند و ايجاد كمپاني هند شرقي و سپس حضور نظامي به بهانه حفظ امنيت اين كمپاني و در نهايت مستعمره كردن هند به كار گرفته بودند.
در اينجا بود كه زنگ خطر براي آگاهان جامعه ايراني به صدا درآمد. امتياز تنباكو علاوه بر آسيبهاي تجاري و اخلال در نظام بازرگاني ميرفت كه به تدريج سلطه بيگانگان بر كشور را رسميت بخشد.
در واقع از اين تاريخ به بعد بود كه نهاد مرجعيت شيعه بهعنوان يك قدرت بيرقيب سياسي وارد عرصه شد و با بسيج عمومي در برابر استبداد و استعمار قد علم كرد.
نخستين اعتراضها از سوي سيدعلياكبر فالاسيري از علماي برجسته شيراز صورت گرفت.
آيتالله حاج ميرزا جواد آقامجتهد تبريزي در تبريز رهبري حركتهاي مردمي را بهعهده داشت. در اصفهان كه تجار و علما همكاري بيشتري داشتند نيز به رهبري سه عالم مجاهد، حاج شيخ محمدتقي (آقانجفي)، شيخ محمدعلي و ملاباقر فشاركي، با قرارداد مخالفت شد. علماي اصفهان در منطقه خود استعمال دخانيات و تنباكو را تحريم كردند. حاكم اصفهان براي لغو اين حكم با علما مذاكره كرد اما با مخالفت آنان روبهرو شد.
ميرزا حسن آشتياني از علماي بزرگ تهران بارها با شاه و امينالسلطان ملاقات و مضار امتياز را گوشزد كرد ولي به اين اعتراضها وقعي ننهادند. سيدجمالالدين اسدآبادي نيز كه در تهران به سر ميبرد، به مخالفت علني با امتياز پرداخت و در نتيجه صدور اعلاميه عليه اين قرارداد از ايران اخراج شد.
علما چاره كار در اين ديدند كه ميرزا محمدحسن بن ميرزا محمود بن محمد اسماعيل حسيني شيرازي از علماي عاليقدر شيعه را همزمان با وقايع ايران در جريان قرار دهند.
ميرزاي شيرازي به واسطه نامههايي كه از علماي ايران دريافت ميكرد و از طريق اخباري كه سيدعلي اكبر فال اسيري و آقا منيرالدين بروجردي به وي ميدادند، از اعطاي امتياز انحصار تجارت تنباكو و پيامدهاي آن مطلع شده بود. از سوي ديگر سيدجمالالدين اسدآبادي نيز كه در بصره در تبعيد به سر ميبرد، طي نامهاي درباره مظالم شاه به ميرزاي شيرازي نوشت.
ميرزاي شيرازي، همزمان با شروع ناآرامي در تبريز در اول ذيحجه سال 1308 ه.. ق با ارسال تلگرافي مفصل به شاه، ضمن اشاره به مضار و مفاسد اجازه مداخله خارجيها در ايران به اعطاي امتيازات نيز توجه كرد و همه آنها را منافي صريح قرآن، نواميس الهيه و استقلال ايران خواند.
شاه به تلگرام پاسخ نداد و براي توجيه اقدامات دولت و ذكر دلايل اعطاي امتياز و مشكلات ناشي از لغو آن، ميرزا محمود خان مشيرالوزاره كارپرداز ايران در بغداد را نزد ميرزاي شيرازي در سامرا فرستاد. مشيرالوزاره ضمن اشاره به ضرورت قرابت با دول بزرگ اروپا براي استخلاص از روسيه تزاري، لزوم تقويت بودجه و قشون و رفع نقايص و كمبودن مالياتها، موهن بودن الغاي قرارداد از نظر بياعتبار شمرده شدن امضاي پادشاه و...، صراحتاً از ناتواني دولت در فسخ امتياز و خسارات هنگفت اين اقدام سخن گفت.
ميرزا در پاسخ تنها بر اين نكته تأكيد كرد كه فقط بايد به ملت مسلمان تكيه كرد و «دولت اگر از عهده جواب بيرون نتوان آيد، ملت از جواب حسابي عاجز نيست».
به هر روي شاه و دربار، وقعي به گفتههاي ميرزا ندادند در نتيجه در اوايل جماديالاولي صورتي از حكم در ميان مردم منتشر شد: «بسمالله الرحمن الرحيم اليوم استعمال تنباكو و توتون باي نحو كان در حكم محاربه با امام زمان عليهالسلام است.»
با صدور اين فتوا، مردم مبارزه سياسي عليه قرارداد امتياز تنباکو را يک وظيفه شرعي و تکليفي الهي دانستند و قليانها را شکسته و توتون و تنباکو را به آتش کشيدند.
پيرو اين فتوا ساير علما هم از آن تبعيت کردند و اين امر را واجبهالاطاعه دانستند.
در ادامه جريان، مقاومتهاي دربار و تلاش براي گرفتن حكم حليت استعمال تنباكو ادامه يافت و در پي اين تلاشها و فشار بر ميرزاي آشتياني براي اعلام مخالفت با حكم ميرزاي شيرازي، وي ترك تهران را به مخالفت ترجيح داد و پس از آن مخالفتها و مقاومت مردم بالا گرفت و ملت در برابر دربار صفآرايي كردند و اين پيشروي مردم، دربار را وحشتزده كرد.
سرانجام شاه در پنجم جماديالاخر 1309 در دستخطي به امينالسلطان لغو كامل امتياز را اعلام كرد تا وي به آگاهي علما و مردم برساند ولي مخالفان آرام نگرفتند و عزل امينالسلطان ـ كه از نظر آنان حامي امتياز بود ـ و لغو تمام قراردادهايي كه با خارجيان منعقد شده بود را خواستار شدند.
در نهايت و پس از لغو امتياز تنباكو، حكم تحريم تنباكو نيز پس از 55 روز از سوي علما لغو شد.
اعطاي امتياز انحصار محصول توتون و تنباكوي ايران از مرحله كشت تا فروش در داخل و خارج كشور بهمدت پنجاه سال به يك شركت انگليسي از سوي ناصرالدينشاه، تبعات و پيامدهاي زيادي را در ايران به همراه داشت و با مخالفتهاي شديد علما، بازرگانان و برخي از دولتمردان مواجه شد. در اين بين حكم تحريم استعمال توتون و تنباكو از سوي مرجع بزرگ شيعيان ميرزا حسن شيرازي، اعتراض عمومي بينظيري عليه حكومت بهوجود آورد كه پيامدهاي ناگوار واگذاري امتياز دخانيات ايران به بيگانگان را از ميان برد.
از اينرو ميتوان تحريم تنباكو را كه در سال 1275 خورشيدي (1309 ه. ق) در پي حكم آيتالله ميرزاي شيرازي شكل گرفت، بهعنوان سرسلسله جنبشهاي آزاديخواهانه در تاريخ معاصر ايران به شمار آورد چرا كه مخالفت با واگذاري امتياز تجارت تنباكو به بيگانگان، بسترهاي همراهي تجددخواهان و روحانيون را در كنار مردم بهوجود آورد و آنها را به قيام عليه استبداد داخلي و استعمار خارجي ترغيب كرد.
در 28 رجب 1307 (20 مارس 1890) امتياز تجارت توتون و تنباكو بهمدت پنجاه سال به تالبوت اعطا شد. اين امتياز كه به امضاي شاه و سرهنري ولف رسيد، داراي پانزده فصل بود كه حكايت از اختيارات تام تالبوت در امور دخانيات ايران و بياعتنايي به منافع ملت ايران داشت. مطابق با اين قرارداد، شركت رژي متعهد ميشد كه در ازاي انحصار خريد و فروش توتون و تنباكوي ايران بهمدت پنجاه سال، سالانه مبلغ 15 هزار پوند استرلينگ به همراه يك چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد. با انعقاد اين قرارداد، توليدكنندگان و فروشندگان داخلي نيز استقلال خود را از دست داده و براي فروش توتون و تنباكو بايد از شركت خارجي اجازه ميگرفتند كه با مخالفتهاي گستردهاي از سوي مردم و روحانيون مواجه شد.
انتشار اعلاميهاي رسمي از سوي دولت كه واگذاري امتياز تنباكو را تذكر ميداد و در عين حال به زارعين توتون و تنباكو نيز وعده خريد عادلانه و نقدي محصولات آنها را ميداد، موج گستردهاي از نارضايتي را دامن زد.
در سال1890، روزنامه فارسي زبان اختر كه در عثماني منتشر ميشد، طي مصاحبهاي با تالبوت، تفاوت فاحش امتياز دخانيات ايران را با امتيازي كه كمپاني رژي از عثماني گرفته بود، يادآور شد و ضمن انتقادهاي گسترده از دولت، تبعات و پيامدهاي قرارداد را براي مردم ايران روشن ساخت.
توتون و تنباكو از مهمترين اقلام تجاري و صادراتي ايران بود و انحصار خريد و فروش اين محصول به يك شركت انگليسي منافع بسياري از مردم ايران را به خطر ميانداخت.
اعتراض بازرگانان به اين قرارداد و مهلت شش ماهه براي فروش ذخاير توتون نيز نتوانست خسارت ناشي از واگذاري امتياز را جبران كند.
همزمان با ورود حدود 200 هزار نفر از اتباع دولت بريتانيا بهعنوان كاركنان شركت رژي به ايران، حدود 100 هزار مبلغ مسيحي نيز وارد ايران شدند و ضمن بناي كليسا در مناطق مختلف، دختران ايراني را نيز به امور پرستاري در بيمارستانها و بيحجابي واداشتند. در تهران و اكثر شهرها مراكز فساد برپا كردند و كافههايي با انواع وسايل قمار و رقصهاي محلي و مشروبات الكلي پديد آوردند. علاوه بر اين، انگليسيها هر جا كه ميرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نيز ميبردند و اين همان شيوهاي بود كه انگليسيها در تصرف هند و ايجاد كمپاني هند شرقي و سپس حضور نظامي به بهانه حفظ امنيت اين كمپاني و در نهايت مستعمره كردن هند به كار گرفته بودند.
در اينجا بود كه زنگ خطر براي آگاهان جامعه ايراني به صدا درآمد. امتياز تنباكو علاوه بر آسيبهاي تجاري و اخلال در نظام بازرگاني ميرفت كه به تدريج سلطه بيگانگان بر كشور را رسميت بخشد.
در واقع از اين تاريخ به بعد بود كه نهاد مرجعيت شيعه بهعنوان يك قدرت بيرقيب سياسي وارد عرصه شد و با بسيج عمومي در برابر استبداد و استعمار قد علم كرد.
نخستين اعتراضها از سوي سيدعلياكبر فالاسيري از علماي برجسته شيراز صورت گرفت.
آيتالله حاج ميرزا جواد آقامجتهد تبريزي در تبريز رهبري حركتهاي مردمي را بهعهده داشت. در اصفهان كه تجار و علما همكاري بيشتري داشتند نيز به رهبري سه عالم مجاهد، حاج شيخ محمدتقي (آقانجفي)، شيخ محمدعلي و ملاباقر فشاركي، با قرارداد مخالفت شد. علماي اصفهان در منطقه خود استعمال دخانيات و تنباكو را تحريم كردند. حاكم اصفهان براي لغو اين حكم با علما مذاكره كرد اما با مخالفت آنان روبهرو شد.
ميرزا حسن آشتياني از علماي بزرگ تهران بارها با شاه و امينالسلطان ملاقات و مضار امتياز را گوشزد كرد ولي به اين اعتراضها وقعي ننهادند. سيدجمالالدين اسدآبادي نيز كه در تهران به سر ميبرد، به مخالفت علني با امتياز پرداخت و در نتيجه صدور اعلاميه عليه اين قرارداد از ايران اخراج شد.
علما چاره كار در اين ديدند كه ميرزا محمدحسن بن ميرزا محمود بن محمد اسماعيل حسيني شيرازي از علماي عاليقدر شيعه را همزمان با وقايع ايران در جريان قرار دهند.
ميرزاي شيرازي به واسطه نامههايي كه از علماي ايران دريافت ميكرد و از طريق اخباري كه سيدعلي اكبر فال اسيري و آقا منيرالدين بروجردي به وي ميدادند، از اعطاي امتياز انحصار تجارت تنباكو و پيامدهاي آن مطلع شده بود. از سوي ديگر سيدجمالالدين اسدآبادي نيز كه در بصره در تبعيد به سر ميبرد، طي نامهاي درباره مظالم شاه به ميرزاي شيرازي نوشت.
ميرزاي شيرازي، همزمان با شروع ناآرامي در تبريز در اول ذيحجه سال 1308 ه.. ق با ارسال تلگرافي مفصل به شاه، ضمن اشاره به مضار و مفاسد اجازه مداخله خارجيها در ايران به اعطاي امتيازات نيز توجه كرد و همه آنها را منافي صريح قرآن، نواميس الهيه و استقلال ايران خواند.
شاه به تلگرام پاسخ نداد و براي توجيه اقدامات دولت و ذكر دلايل اعطاي امتياز و مشكلات ناشي از لغو آن، ميرزا محمود خان مشيرالوزاره كارپرداز ايران در بغداد را نزد ميرزاي شيرازي در سامرا فرستاد. مشيرالوزاره ضمن اشاره به ضرورت قرابت با دول بزرگ اروپا براي استخلاص از روسيه تزاري، لزوم تقويت بودجه و قشون و رفع نقايص و كمبودن مالياتها، موهن بودن الغاي قرارداد از نظر بياعتبار شمرده شدن امضاي پادشاه و...، صراحتاً از ناتواني دولت در فسخ امتياز و خسارات هنگفت اين اقدام سخن گفت.
ميرزا در پاسخ تنها بر اين نكته تأكيد كرد كه فقط بايد به ملت مسلمان تكيه كرد و «دولت اگر از عهده جواب بيرون نتوان آيد، ملت از جواب حسابي عاجز نيست».
به هر روي شاه و دربار، وقعي به گفتههاي ميرزا ندادند در نتيجه در اوايل جماديالاولي صورتي از حكم در ميان مردم منتشر شد: «بسمالله الرحمن الرحيم اليوم استعمال تنباكو و توتون باي نحو كان در حكم محاربه با امام زمان عليهالسلام است.»
با صدور اين فتوا، مردم مبارزه سياسي عليه قرارداد امتياز تنباکو را يک وظيفه شرعي و تکليفي الهي دانستند و قليانها را شکسته و توتون و تنباکو را به آتش کشيدند.
پيرو اين فتوا ساير علما هم از آن تبعيت کردند و اين امر را واجبهالاطاعه دانستند.
در ادامه جريان، مقاومتهاي دربار و تلاش براي گرفتن حكم حليت استعمال تنباكو ادامه يافت و در پي اين تلاشها و فشار بر ميرزاي آشتياني براي اعلام مخالفت با حكم ميرزاي شيرازي، وي ترك تهران را به مخالفت ترجيح داد و پس از آن مخالفتها و مقاومت مردم بالا گرفت و ملت در برابر دربار صفآرايي كردند و اين پيشروي مردم، دربار را وحشتزده كرد.
سرانجام شاه در پنجم جماديالاخر 1309 در دستخطي به امينالسلطان لغو كامل امتياز را اعلام كرد تا وي به آگاهي علما و مردم برساند ولي مخالفان آرام نگرفتند و عزل امينالسلطان ـ كه از نظر آنان حامي امتياز بود ـ و لغو تمام قراردادهايي كه با خارجيان منعقد شده بود را خواستار شدند.
در نهايت و پس از لغو امتياز تنباكو، حكم تحريم تنباكو نيز پس از 55 روز از سوي علما لغو شد.