رسوم نوروزي و اتحاد ملي
يكي از كاركردهاي عمده آيين ها، ايجاد وفاق و همبستگي در سطوح مختلف از خانواده تا روستا و محله و شهر و كشور تا حوزه هاي فرهنگي و جغرافيايي فراتر از آن است. نوروز از جمله آيين هايي است كه در اجزا و در كليت خود داراي كاركرد نيرومند وفاقي است و اين خصلت را در همه سطوح ياد شده دارا است.
باورها و رفتارهاي آييني در سنت هاي نوروزي معمول در گوشه و كنار سرزمين هاي پهناور حوزه نوروز، همه سرشار از عناصري است كه مهر آفرين و آشتي سازند، و نوروز در كليت خود، پرچم بلند و همبستگي است كه در سراغاز هر سال و هر بهار، بر بلنداي روابط ديرين سال مردمان اين سرزمين هاي برافراشته مي شود.
ببينيم خصلت وفاقي و وحدت آفريني را با چه مشخصه هايي در رسم هاي نوروزي جستجو كنيم؟ پاسخ را در نگاه به خود نوروز و توصيف رسم هاي آن مي جوييم.
از زبان شاه عباس صفوي نقل كرده اند كه گفته بود در سال فقط يك شب با خيال راحت “ پلو” مي خورم و آن شب نوروز است كه مي دانم همه مردم كشور همين غذا را مي خورند. صرف نظر از درستي يا نادرستي اين نقل آنچه مهم است اين كه پادشاه مقتدري مثل شاه عباس براي اين كه خود را به مردم نزديك كند، به اين خصوصيت نوروز تكيه مي كند، و حاكي از اين واقعيت است كه در شب نوروز در همه خانه ها در حد توان اجاق ها هم مثل چراغ ها روشن است و دل ها هم با گرد آمدن افراد خانواده، ازگرماي محبت و با هم بودن، شاد.
خانواده، نخستين هسته اجتماعي است كه در شمول كاركرد وفاقي نوروز قرار مي گيرد. در نوروز همه مردم هر جا باشند به خانه و كاشانه خويش باز مي گردند تا در ساعت تحويل سال و صبح نوروز در جمع خانواده و كنار سفره عيدي باشند. اين حضور جمعي خانواده در پي فعاليت يك ماه استقبال از نوروز و تميز كردن وآماده ساختن خانه و تدارك لوازم عيد است، و همراه با آدابي است كه همه ملزم به رعايت آن هستند. رعايت اين آداب نقشي پويا در انسجام خانواده دارد. براي حضور در كنار سفره عيدي و لحظه تحويل سال كه هر دو از بار تقدس برخورداند، بايد پاكيزه بود، بايد شست و شو كرد و آراسته، به ادب و به آيين بايد بر كنار سفره عيد نشست. آيينه و آب ، چراغ روشن ، كتاب و شمايل مقدس و سبزه نورسته و سكوت در انتظار آغاز سال، فضاي راز آميز و روحاني ايجاد مي كند، كه براي هميشه در خاطره كودكان تصويري ماندگار و آميخته باشادي و محبت است، و بزرگترها را به فراموش كردن دل آزردگي ها مي خواند. سپس كلام مبارك باد وشيريني سفره عيد، همه را شيرين كام مي كند و راهي ديد و بازديدهاي نوروزي.
نقش وفاقي تحويل سال، در نقاطي كه مكان زيارتگاهي و مقدسي داشته باشند، از محدوده فضاي خانواده فراتر مي رود. مردم در مكان مقدس گرد مي آيند و نوروز را با هم آغاز مي كنند. چنانكه تدر بارگاه امام رضا( ع ) در مشهد، حرم حضرت معصومه( س ) در قم، و شاه چراغ ( ع ) در شيراز و سحن و سراي امامزادگان و قدمگاه ها در شهر و روستاهاي ديگر و در كنار علم مقدس كه از نوروز تا چهل روز با نام شاه مردان بر مزار پاك در افغانستان برافراشته مي شود.
همچنين است در ساير رسم ها ومراسم نوروزي در نقاط گوناگون
وقتي در خانه خانواده سوكوار، خويشاوندان و همسايگان سفره نوروزي مي گسترند، شمع و چراغ مي افروزند، حتا بر دست هاي سوكواران مي گذارند و مباركباد مي گويند: اشك هاي اندوه و شوق درهم مي شوند و شادي و يگانگي زيبا و دلنشيني جايگزين اندوه تنهايي آنها مي شود. وقتي آنها را با خود همراه مي كنند تا با يكديگر به عيد مباركي اهل محله و آبادي بروند، به راستي غم و اندوه، با همه معناي آن جايش را به كيفيتي مي دهد كه آنان خود را جزيي از جمع و فارغ از غم و اندوه نوروز بي عزيز از دست رفته احساس مي كنندو تنهايي و غم آنها در شادي جمع، جمعي كه دراندوه آنها نيز اندوهگين و همراه بوده اند، گم مي شود.
( تالش )
وقتي دختر پا به بخت براي “ گلاب زني” همراه با دختران هم سن و سال خود صبح نوروز به عيدي پدر و مادر نامزدش مي رود، بر اهل خانه گلاب مي پاشد، عيد مباركي مي گويد و عيدانه مي گيرد، بذر صميميت ويگانگي در دل ها مي افشاند و شالوده خانواده آينده اش را استحكام مي بخشد.
( گيلان )
وقتي جوانان روستا همگروه براي گردآوردن بوته ها به تپه هاي اطراف ده مي روند تا تدارك افروختن آتش شب نوروز را ببينند، همكاري و همياري را تجربه و تمرين مي كنند.
( كرمانشاه.گوران )
وقتي كودكان تخم مرغ هاي رنگين عيدانه خود را با هم يكي مي كنند و دوباره آن را ميان خود تقسيم مي كنند، رها كردن “ من “ خود را در “ ما “ جمع تمرين و تجربه مي كنند.
(قروه)
وقتي در روز سيزده همه غذاهاي خود را يكجا بر سر يك سفره مي گذارند وهمسفره مي شوند.
( همه جاي ايران )
و در موارد بسيار ازاين گونه پيوندهاي يگانگي و همبستگي و هماهنگي و هم رايي را به نمايش مي گذارند.
وقتي اهل محله و آبادي، در همه جاي ايران، همگروه و خانه به خانه به عيد ديدني مي روند و كدورت ها را به ميانجي ريش سفيدان به آشتي بدل مي كندد.، گل هاي شادي، محبت و همدلي مي شكوفد و همه خود را جزوي از يك خانواده بزرگ احساس مي كنند.
جان كلام اين اشتراك در مباني اعتقادي و به تبع آن آيين ها و رسم هايي كه بر بنياد اين مباني پديد مي آيند محكم ترين پوندها را ميان گروه هاي انساني ايجاد مي كنند. اين مشتركات هر چه كهن تر و ريشه دارتر باشد و به ويژه اگر از پيوستگي تاريخي برخوردار باشند در وفاق و همبستگي ميان گروه هاي انساني نقشمندتر خواهند بود.
نوروز با توجه به تعلق مشترك به همه گروه هاي قومي و اعتقادي و عدم وابستگي به هيچ گروه خاصي و با داشتن همه اين ويژگي و با توجه به ماهيت وحدت آفرين اجزاء آن در شمار مهم ترين عوامل نزديكي و پيوند مردمان سراسر پهنه ايران فرهنگي است. نقشي كه هنوز در نظام روابط سنتي زنده و پويا است. كنش متقابل همه ويژگي ها و عناصر ياد شده راز ماندگاري و رمز گسترش نوروز است.
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
باورها و رفتارهاي آييني در سنت هاي نوروزي معمول در گوشه و كنار سرزمين هاي پهناور حوزه نوروز، همه سرشار از عناصري است كه مهر آفرين و آشتي سازند، و نوروز در كليت خود، پرچم بلند و همبستگي است كه در سراغاز هر سال و هر بهار، بر بلنداي روابط ديرين سال مردمان اين سرزمين هاي برافراشته مي شود.
ببينيم خصلت وفاقي و وحدت آفريني را با چه مشخصه هايي در رسم هاي نوروزي جستجو كنيم؟ پاسخ را در نگاه به خود نوروز و توصيف رسم هاي آن مي جوييم.
از زبان شاه عباس صفوي نقل كرده اند كه گفته بود در سال فقط يك شب با خيال راحت “ پلو” مي خورم و آن شب نوروز است كه مي دانم همه مردم كشور همين غذا را مي خورند. صرف نظر از درستي يا نادرستي اين نقل آنچه مهم است اين كه پادشاه مقتدري مثل شاه عباس براي اين كه خود را به مردم نزديك كند، به اين خصوصيت نوروز تكيه مي كند، و حاكي از اين واقعيت است كه در شب نوروز در همه خانه ها در حد توان اجاق ها هم مثل چراغ ها روشن است و دل ها هم با گرد آمدن افراد خانواده، ازگرماي محبت و با هم بودن، شاد.
خانواده، نخستين هسته اجتماعي است كه در شمول كاركرد وفاقي نوروز قرار مي گيرد. در نوروز همه مردم هر جا باشند به خانه و كاشانه خويش باز مي گردند تا در ساعت تحويل سال و صبح نوروز در جمع خانواده و كنار سفره عيدي باشند. اين حضور جمعي خانواده در پي فعاليت يك ماه استقبال از نوروز و تميز كردن وآماده ساختن خانه و تدارك لوازم عيد است، و همراه با آدابي است كه همه ملزم به رعايت آن هستند. رعايت اين آداب نقشي پويا در انسجام خانواده دارد. براي حضور در كنار سفره عيدي و لحظه تحويل سال كه هر دو از بار تقدس برخورداند، بايد پاكيزه بود، بايد شست و شو كرد و آراسته، به ادب و به آيين بايد بر كنار سفره عيد نشست. آيينه و آب ، چراغ روشن ، كتاب و شمايل مقدس و سبزه نورسته و سكوت در انتظار آغاز سال، فضاي راز آميز و روحاني ايجاد مي كند، كه براي هميشه در خاطره كودكان تصويري ماندگار و آميخته باشادي و محبت است، و بزرگترها را به فراموش كردن دل آزردگي ها مي خواند. سپس كلام مبارك باد وشيريني سفره عيد، همه را شيرين كام مي كند و راهي ديد و بازديدهاي نوروزي.
نقش وفاقي تحويل سال، در نقاطي كه مكان زيارتگاهي و مقدسي داشته باشند، از محدوده فضاي خانواده فراتر مي رود. مردم در مكان مقدس گرد مي آيند و نوروز را با هم آغاز مي كنند. چنانكه تدر بارگاه امام رضا( ع ) در مشهد، حرم حضرت معصومه( س ) در قم، و شاه چراغ ( ع ) در شيراز و سحن و سراي امامزادگان و قدمگاه ها در شهر و روستاهاي ديگر و در كنار علم مقدس كه از نوروز تا چهل روز با نام شاه مردان بر مزار پاك در افغانستان برافراشته مي شود.
همچنين است در ساير رسم ها ومراسم نوروزي در نقاط گوناگون
وقتي در خانه خانواده سوكوار، خويشاوندان و همسايگان سفره نوروزي مي گسترند، شمع و چراغ مي افروزند، حتا بر دست هاي سوكواران مي گذارند و مباركباد مي گويند: اشك هاي اندوه و شوق درهم مي شوند و شادي و يگانگي زيبا و دلنشيني جايگزين اندوه تنهايي آنها مي شود. وقتي آنها را با خود همراه مي كنند تا با يكديگر به عيد مباركي اهل محله و آبادي بروند، به راستي غم و اندوه، با همه معناي آن جايش را به كيفيتي مي دهد كه آنان خود را جزيي از جمع و فارغ از غم و اندوه نوروز بي عزيز از دست رفته احساس مي كنندو تنهايي و غم آنها در شادي جمع، جمعي كه دراندوه آنها نيز اندوهگين و همراه بوده اند، گم مي شود.
( تالش )
وقتي دختر پا به بخت براي “ گلاب زني” همراه با دختران هم سن و سال خود صبح نوروز به عيدي پدر و مادر نامزدش مي رود، بر اهل خانه گلاب مي پاشد، عيد مباركي مي گويد و عيدانه مي گيرد، بذر صميميت ويگانگي در دل ها مي افشاند و شالوده خانواده آينده اش را استحكام مي بخشد.
( گيلان )
وقتي جوانان روستا همگروه براي گردآوردن بوته ها به تپه هاي اطراف ده مي روند تا تدارك افروختن آتش شب نوروز را ببينند، همكاري و همياري را تجربه و تمرين مي كنند.
( كرمانشاه.گوران )
وقتي كودكان تخم مرغ هاي رنگين عيدانه خود را با هم يكي مي كنند و دوباره آن را ميان خود تقسيم مي كنند، رها كردن “ من “ خود را در “ ما “ جمع تمرين و تجربه مي كنند.
(قروه)
وقتي در روز سيزده همه غذاهاي خود را يكجا بر سر يك سفره مي گذارند وهمسفره مي شوند.
( همه جاي ايران )
و در موارد بسيار ازاين گونه پيوندهاي يگانگي و همبستگي و هماهنگي و هم رايي را به نمايش مي گذارند.
وقتي اهل محله و آبادي، در همه جاي ايران، همگروه و خانه به خانه به عيد ديدني مي روند و كدورت ها را به ميانجي ريش سفيدان به آشتي بدل مي كندد.، گل هاي شادي، محبت و همدلي مي شكوفد و همه خود را جزوي از يك خانواده بزرگ احساس مي كنند.
جان كلام اين اشتراك در مباني اعتقادي و به تبع آن آيين ها و رسم هايي كه بر بنياد اين مباني پديد مي آيند محكم ترين پوندها را ميان گروه هاي انساني ايجاد مي كنند. اين مشتركات هر چه كهن تر و ريشه دارتر باشد و به ويژه اگر از پيوستگي تاريخي برخوردار باشند در وفاق و همبستگي ميان گروه هاي انساني نقشمندتر خواهند بود.
نوروز با توجه به تعلق مشترك به همه گروه هاي قومي و اعتقادي و عدم وابستگي به هيچ گروه خاصي و با داشتن همه اين ويژگي و با توجه به ماهيت وحدت آفرين اجزاء آن در شمار مهم ترين عوامل نزديكي و پيوند مردمان سراسر پهنه ايران فرهنگي است. نقشي كه هنوز در نظام روابط سنتي زنده و پويا است. كنش متقابل همه ويژگي ها و عناصر ياد شده راز ماندگاري و رمز گسترش نوروز است.
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله