نویسنده: رسول سعادتمند
ضعف ایمان، منشأ اختلافات
یکی از اموری که در اخلاق توجه به آن مهم است اینکه مسائل تکرار شود و این تکرار و تذکر، هم در خود انسان و هم در دیگران تأثیر میکند. از این جهت، من بعضی از مسائل را تذکر میدهیم. شما میدانید آن چیزی که این نهضت و این انقلاب را به ثمر رساند ایمان بود و مؤمنین، همانطور که قرآن شریف فرموده است، برادر یکدیگر بوده و فرقی بین آنها نیست. (1) هوای نفس انسان میخواهد هر چه بشود، بگوید من کردهام، و این آثار خودخواهی است و اختلافاتی هم که مشاهده میشود، از ضعف ایمان است. آنها که میخواهند برای خدا کار کنند، چه خودشان و چه برادرانشان و چه افرادی دیگر انجام بدهند، برای آنها فرقی نمیکند. و من امیدوارم همه ما بتوانیم در جمهوری اسلامی این قدم را، که بالاترین قدمهاست، برداریم. آن روزی که شما احساس کردید محبت و برادری بین شما و سایر قشرهای خدمتگزار زیادتر میشود، بدانید که ایمانتان زیادتر گردیده است. (2)دنیا طلبی، سرمنشأ اختلافات
کسانی که توجه به دنیا دارند، نمیشود اختلاف نداشته باشند، هر کسی برای خودش میخواهد. آنهایی که اختلاف ندارند، آنهایی هستند که به دنیا اعتنا ندارند، آنهایی هستند که ارزشها را بهش توجه دارند، آنها بینشان اختلاف واقع نمیشود. اگر همه انبیا جمع بشوند و همه اولیا جمع بشوند، با هم اختلاف نمیکنند، یک کلمه اختلاف ندارند، لکن اگر دو تا کدخدا در یک ده باشد اختلاف پیدا میکند. اگر دو عالم باشد- روحانی واقعاً صد عالم روحانی باشد، ممکن نیست با هم اختلاف داشته باشند. اما اگر دو عالم باشد یا دو صورت عالم باشد که بخواهد دکان درست کند برای خودش، شکی نیست که با عالم دیگری که باز آن هم همین جور است اختلاف پیدا می شود. و همینطور چنانچه سران یک کشوری برای خدا کار بکنند، اینها اختلاف نخواهند پیدا کرد و باید توجه کنند که گمان نکنند که مأموناند از این که به راه ابلیس بروند. هیچ امری یکدفعه نمیشود، بتدریج، یک قدم یک قدم انسان را می کشانند به جهنم. از ابتدا نمی آید نفس اماره انسان بگوید بیا برو جهنم، یا ابلیس بگوید بیا برو جهنم، یا نفس اماره بگوید یاالله پا شویم دعوا راه بیندازیم، نخیره ابتدائاً، از اول شروع میشود یک قدم جلو می رود، آدم ازش غفلت میکند، تبعیت میکند، یک قدم دیگر جلو میرود، یک وقت میبیند که سر از این بیرون آورد که با هم دارند اختلاف میکنند. آیا تکلیف ما این نیست که جلوی این اختلافات را بگیریم؟ تکلیف شرعی ما، تکلیف عقلی ما، تکلیف وجدانی ما این نیست که نگذاریم یک وقت خدای نخواسته بین اقشار اختلاف پیدا بشود؟ او به این است که هواهای نفسانی کم بشود، غیر از این راهی ندارد. اگر هواهای نفسانی در کار باشد، این منجر به اختلاف میشود، ولو اینکه هر مقدار هم یک نفری آدمی باشد که به ظواهر خیلی اعتقاد داشته باشد و خیلی هم دنبال ظواهر باشد، لکن وقتی که در قلبش هوای نفسانی باشد قهراً آن هوای نفسانی او را دنبال میکند. این هوای نفسانی در همه هست، تعرضش نمیشود کرد، لکن بعضیها مهار میکنند و بعضیها مهار نمیکنند. اینکه میگویم در همه، یعنی همه مردم متعارف نه اولیای خدا.ما باید فکر این معنا باشیم که در این کشور یک وقت خدای نخواسته بتدریج اختلاف واقع نشود. همه پشتیبان هم باشیم. بنابراین، دندان روی جگر بگذاریم و هوای نفسانی را زیر پا بگذاریم و با هم خوب بشویم. اگر در قلب هم یک چیزی هست که الآن نمیتواند یک آدمی جلویش را بگیرد، ولی در عمل قدرت دارد به اینکه جلویش را بگیرد، جلویش را بگیرد. (3)
هوای نفس، منشأ تمام دعواها
دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همهتان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، اما برای مصالح اسلام دعوا میکنیم. خیرا مسئله این حرفها نیست. من را نمیشود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا میکنند همه برای خودشان است. همه میگویند پیش بده برای ما! همه میخواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمیفهمم چه قدرتی الآن در کار هست! خوب، محمدرضا اگر دنبال این مسائل میرفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود قدرت شیطانی بود کسی حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سرمحله میآید و میگوید که برادر نخست وزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیس جمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست. یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دستهشان شانسشان آورده است آنجا نشستهاند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه میزنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. و این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم میفرستد! در همین دنیا هم به تباهی میکشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کردهاید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم]! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز میخواهم چه بکنم، میخواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را باز کنید، و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسی ما برای دولت این را وظیفه کرده است؛ برای رئیس جمهور این را؛ برای مجلس این را؛ برای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسی که شما رأی دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سر فرود بیاورید به قانون؛ و واقعاً سر فرود بیاورید به اسلام. (4)مهذب نبودن نفوس، منشأ اختلافات
همه اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطه تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر تزکیه بشوند، طغیان پیش نمیآید. کسی که تزکیه کرد خود را، هیچگاه خودش را مستغنی نمیداند و «إن الإنسان لیطغی، أن رآه استغنی)؛ وقتی که خودش را میبیند و برای خودش مقام قائل است و برای خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است. اختلافاتی که بین همه بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همه بشر هست، این اختلافات ریشهاش این طغیانی است که در نفس هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود، این اختلافات برداشته میشود. اگر تمام انبیای عظام جمع بشوند در یک شهری و در یک کشوری، هیچگاه با هم اختلاف نمیکنند؛ برای اینکه تزکیه شدهاند، علم و حکمت را بعد از تزکیه در نفس دارند. گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشدهایم، تربیت نشدیم. (5)خوف ایجاد اختلاف بین گروههای متعهد
گروههایی که متعهد به اسلام هستند، خدمتگزار به اسلام هستند. در بعضی از بلاد، همین گروهها با بعضی گروههای دیگری که آنها هم متعهد به اسلام و خدمتگزار هستند، ایجاد اختلاف دارند میکنند. من به این گروهها، هر جا هرکس هست، تمام گروهها، این تنبه را میدهم که توجه داشته باشید که دست جنایتکار خارجیها از هر راهی میخواهند اختلاف ایجاد کنند. اگر شما برای اسلام میخواهید خدمت بکنید، همه با هم یک صدا باشید تا بتوانید خدمت بکنید. اگر هر کدام بخواهید یک صدای علی حده داشته باشید و یک بساط علی حدهای داشته باشید، آن هم با هم به خلاف برخیزید، اختلاف با هم بکنید، مطمئن باشید که این اختلاف بین گروههای متعهد با اینکه حسن نیت دارند، به جایی میرسد که یک وقت خدای نخواسته بین دو گروه متعهد در سرتاسر کشور مخالفت بیفتد و یک وقت منتهی بشود به جنگ مسلحانه و دشمنهای شما از خدا میخواهند که بین شما یک همچو چیزهایی واقع بشود. و من البته اطمینان دارم که شما هوشیارتر از این هستید که یک همچو مسائلی پیدا بشود، لکن من تذکر را لازم میدانم که بدهم. تمام اموری که از او بوی نفاق و بوی اختلاف میآید باید کنار گذاشت.شما الآن از تمام اطراف دنیا هدف هستید؛ یعنی، این انقلاب اسلامی ایران همچو در دنیا چهره پیدا کرده است که همه قدرتهای بزرگ را به وحشت انداخته است که مبادا این انقلاب به آن چهره واقعی که دارد، همه جا توجه به آن بکنند و یک وقت ابرقدرتها ببینند که ممالک اسلامی و ممالک دیگر هم از دست آنها رفت. از این جهت، کوشش میکنند، به همه قوا کوشش میکنند که اینجا، که هسته مرکزی این انقلاب و نهضت اسلامی است، اینجا را بکوبند. کوبیدن، بهترین کوبیدنها آن است که از داخل، این مسئله واقع بشود: اختلاف داخلی، خودمان توی سر خودمان بزنیم. (6)
ایادی قدرتهای بزرگ، عوامل تفرقه و بدبینی
آنها، قدرتهای بزرگ نشستهاند آنجا که با ایادی خودشان در این کشور راههایی درست کنند که خود اهالی این کشور برای آنها جاده را صاف کند. آنها مستقیماً نمیآیند سراغ شما، آنها با این راهها، با قلمهای فاسد، با فکرهای فاسد که در خدمت میگیرند در سراغ شما میآیند و با شایعه افکنیها و دروغپردازیها در بین شماها هرکس را به دیگری بدبین میخواهند بکنند. و آن روزی که قشرهای ملت خدای نخواسته، برخلاف الآن که هستند، به هم بدبین بشوند، آن روز است که رخنه کردهاند آنها و استفاده خواهند کرد. و همه مسئول هستیم، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علمای بلاد اسلامی تا دستاندرکاران، مجلس، رئیس جمهور، ارتشیها، پاسدارها و همه قشرهای ملت در مقابل خدا مسئولاند و همه یک روز در پیشگاه خدا خواهیم رفت و از ما سؤال خواهد شد، نعمت را از ما سؤال میکنند و آن نعمت، اسلام است. ما مسئول هستیم، ما باید پا روی غرضهای شخصی خودمان بگذاریم برای خدا و برای مقصد. ما همه باید برای خدا باشیم، چون از او هستیم و هرچه داریم از اوست، قدرت هرچه هست از اوست، نعمت هرچه هست از اوست و او نور سماوات و ارض است. و ما موظف هستیم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان که به آن کسی که ولی همه چیز ما هست خدمت بکنیم، و آمال و آرزوی ما این باشد که دین او را تقویت بکنیم و اسلام را در بین بشر پیاده کنیم؛ و این نمیشود الّا به وحدت کلمه شما و دست برداشتن از اختلافات، اگر خدای نخواسته باشد و انشاءالله نباشد. و من امیدوارم که با وحدت کلمه و با اخوت ایمانی محکم بایستیم و بایستید و این کشور را از حوادث دهر حفظ کنید. (7)هدف دشمن، ایجاد اختلاف بین همه اقشار ملت
من یک کلمه هم تکرار میکنم و مکرر گفتهام. و آن کلمه برای اشخاصی است که متصدی امور مملکت هستند، از رئیس جمهور تا هر جا که باشد و هر کس که باشد و هر ارگانی که اشتغال به یک کاری در این کشور داشته باشد؛ از ارتشیها و ژاندارمری و سپاه پاسداران و پاسبانها و همه عشایر و قشرهایی که از ملت هستند و مشغول خدمت هستند. به همه آنها این کلمه را میگویم که توجه کنید که شما را دارند میکشند به سوی اختلاف. توجه ندارید به این مطلب! میآیند پیش این دسته از آن دسته شکایت میکنند؛ و پیش آن دسته از آن دسته شکایت میکنند... .توجه کنند که اینهایی که به عنوان خیرخواهی پیش آقای رئیس جمهور میروند و حرفهایی از دیگران میزنند؛ شیاطینی هستند به صورت انسان و در سیرت شیطان. و آنهایی که پیش اجزای دولت میروند، پیش نخست وزیر میروند، پیش دیگران میروند، و از آقای رئیس جمهور انتقاد میکنند؛ اینها هم شیطانهایی هستند به صورت انسان و در سیرت شیطان. آنهایی که میخواهند بین شماها اختلاف بیندازند، دشمنی ایجاد کنند، میخواهند که این مملکت را به دست غیر بسپارند، همه شما را از بین ببرند، و یک دولتی به دست امریکا یا به دست شوروی در این مملکت ایجاد کنند. عقل سیاسی اقتضا میکند که ما امروز با آن اشخاصی که در رویه هم حتی با ما مخالفت دارند، لکن در اصل مقصد با ما موافقاند، با ملت موافقاند، مسیرشان مسیر ملت است؛ عقل سیاسی اقتضا میکند که ما امروز دست از تمام این اختلافات برداریم، تا این مملکت را آرام کنیم و این مقصد اصلی که ما داریم، و آن اینکه اسلام در این مملکت پیاده بشود و جمهوری اسلامی با محتوای حقیقی خودش در اینجا پیاده بشود، موفق بشویم انشاء الله. من به همه، به همه آنها عرض میکنم که شما دست از اختلافات بردارید. این طور نباشد که هر کدام در یک اجتماعی که پیدا کردید بر ضد دیگران صحبت کنید. این طور نباشد که هر کدام قلم به دست گرفتید بر ضد دیگران قلمفرسایی کنید. همه شما امیدوارم که به اسلام معتقد و به جمهوری اسلام متعهد باشید؛ و در این صورت همه شما مسیرتان یک مسیر است ولو عقایدتان در بعضی از امور [و] رویههاتان اختلاف دارد. لکن امروز وقت اعمال رویههای مختلف نیست. من این را از همه کسانی که متصدی امر هستند چه آقایانی که در مجلس هستند و چه آقایانی که در جاهای دیگر متصدی امر هستند من به آنها با کمال اخلاص سفارش میکنم که این یک تکلیفی است شرعی الهی؛ و تخلف او خلاف مسیر اسلام است. (8)
غفلت از بازسازی اقتصادی و مصالح کشور، خواست آمریکا
خوب، شما انصاف میدهید که یک مملکتی که خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سر مسند جنگ بکنید؟ دعوا بکنید؟ هر روز صحبت بکنید؟ هر روز انتقاد بکنید؟ روزنامهها هر روز انتقاد بکنند؟ هم را بکوبند؟ به هم تهمت بزنند؟ به هم افترا بزنند؟ آخر این انصاف است؟ پیش خدا چه میخواهد شد این؟ پیش ملت چه انعکاسی دارد؟ خارجیها چه استفاده از آن میکنند؟ آنها همه دلشان میخواهد که شما [توی] سروکله هم بزنید و از مصالح مملکت غافل باشید و آنها یک وقتی کار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند. آنها در طول تاریخ و خصوصاً در این پنجاه سال، کوشش کردند که جوانهای ما و ملت ما را غافل کنند و احیاناً به جان هم بریزند و خدا خواست که آن خدعه آنها تا این حد باشد و از بین بروند و رفتند. اگر حالا همان مسائل را ما تکرار کنیم، یعنی مسائلی که امریکا برای ما پیش میآورد که ما را از مسائل اصلی غافل کند، به مسائل دیگر متوجه کند... .اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید، ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرتهای بزرگ میخواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم در آید. این همان است. شما هم عمال امریکایید، منتها ملتفت نیستید! یک عاملی داریم که مستقیماً از سفارت امریکا دستور میگیرد، یک عاملی داریم که برای او کار میکند و خودش نمیفهمد. خود آدم نمیفهمد که برای کی دارد کار میکند. اگر شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید، فقط مشغول این باشید که من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطورید، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فکر این باشید، این همان است که امریکا میخواهد و شما از اعمال امریکا هستید و در عذاب با آنهایی که از عمال امریکا بودند با توجه، مشترک هستید، با کم و زیادش. (9)
هدف دشمن از ایجاد اختلاف
ما باید حتی الامکان کاری بکنیم که یک وقت خدای نخواسته این طور نباشد که در خارج بگویند این یک کشوری است که نمیتواند خودش درست کند. بزرگانش اینها هستند؛ ریختند به جان هم، و پایینتر آنها هم آنها هستند که ریختند به جان هم! در حالی که مملکتشان در معرض خطر است، جنگ داخلی راه انداختهاند. پس اینها رشد ندارند. اگر رشد داشتند وقتی که دشمن به آنها حمله میکند، همه باید قلمها و زبانها را غلاف کنند، و برای دشمن به کار بیندازند. قلمها به ضد دشمن؛ قدمها به ضد دشمن؛ همه چیز به ضد دشمن. وقتی دیدند که ما این طور نیستیم،... این همان است که آنها از خدا میخواهند. در دنیا منعکس بشود یک ملتی هستند که قیم لازم دارند. خودشان نمیتوانند خودشان را اداره کنند. باید یک قیمیبیاید آنها را اداره کند! این را مشروع کند در خارج، و بعد به واسطه مشروعیت این، وارد بشوند در ایران. یک وقت این است که مشروع نیست. فرض کنید که فلان کشور به ما حمله میکند، دیگران محکومش میکنند، اگر انسان باشند آنها. یک وقت صورت مشروعیت به او میدهند. وقتی صورت مشروعیت به او دادند، هر کدام از اینها که میخواهند قیم بشوند وارد میشوند میگویند ما دیدیم که این مملکت دارد از بین میرود، برای انسان دوستی و برای خیرخواهی آمدیم اینجا که اینها را اداره بکنیم! (10)پینوشتها:
1- اشاره است به آیه 10 سوره حجرات.
2- صحیفه امام، ج 17، ص 14.
3- همان، ج 20، ص 224 و 225.
4- همان، ج 14، ص 379-380.
5- همان، ص 390-391.
6- همان، ج 15، ص 368-369.
7- همان، ج 17، ص 436.
8- همان، ج 14، ص 191-192.
9- همان، ج 13، ص 201-202.
10- همان، ج 14، ص 174-175.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: آداب انتقاد، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم