نویسنده: محمدهادی معرفت
مورّخان در شمارهی مصحفهای تهیه شده هم آهنگ كه به اطراف بلاد اسلامی فرستاده شده است، اختلاف دارند. ابن ابی داوود تعداد آنها را شش نسخه میداند كه هریك به یكی از شش مركز مهم اسلامی آن روز ارسال شد. این شش مركز عبارتند از مكه، كوفه، بصره، شام، بحرین و یمن. وی اضافه میكند كه علاوه بر این شش نسخه، یك نسخه نیز در مدینه نگه داشته شد كه آن را به نام «اُمّ» و یا «اِمام» مینامیدند. (1) یعقوبی دو نسخهی دیگر را بر این تعداد اضافه كرده كه به مصر و الجزیره فرستاده شده است. (2) مصحفی كه به هر منطقهای فرستاده شده بود، در مركز منطقه حفظ میشد و از روی آن، نسخههای دیگری استنساخ میشد تا در دسترس مردم قرار گیرد. و تنها قرائت این مصحفها رسمیت داشت و هر نسخه و یا قرائت كه با این مصحفهای هم آهنگ، مخالف بود، غیر رسمی و ممنوع شناخته میشد و استفادهی از آنها موجب مجازات بود.
مصحف مدینه مرجع عمومی بود و اگر میان مصحف های فرستاده شده در بلاد دیگر، اختلافی پیدا میشد، برای رفع اختلاف و تصحیح آنها مصحف مدینه ملاك قرار میگرفت و مطابق با آن، مصحفهای دیگر تصحیح میشد.
گفته شده است عثمان همراه هر مصحف، یك قاری قرآن نیز به منطقهی موردنظر اعزام میكرد، تا قرائت قرآن را مطابق با آن مصحف به مردم بیاموزد؛ از جمله عبدالله بن سائب همراه با قران مكه و مغیره بن شهاب همراه با مصحف شام و ابوعبدالرحمان سُلَمی با مصحف كوفه و عامربن عبدالقیس با مصحف بصره به مناطق مذكور اعزام شدند. افراد دیگری به همین ترتیب به مناطق دیگر فرستاده شدند. زید بن ثابت نیز از جانب خلیفه به عنوان قاری مدینه تعیین گردید. (3)
مقامات حكومت و عمّال خلیفه، عنایت و توجه خاصی به این مصحفها و حفاظت از آنها داشتند، و همین علاقه و توجه زیاد مردم نسبت به حفظ آنها، موجب بقا و دوام آنها گردید. پس از گذشت زمانی طولانی، تغییرات و دگرگونیهایی در این مصحفها به وجود آمد كه نقطه گذاری و علامت گذاری و تقسیم آن به حزبها از آن جملهاند. آخرالامر، خط این مصحف ها كه خط كوفی ابتدایی بود، به خط كوفی متعارف تبدیل شد. در زمانهای بعد، نوشتن قران با خط نسخ زیبای عربی و دیگر خطوط متداول گردید. این تغییرات به تدریج مصحفهای اولیه را كه در زمان عثمان نوشته شده بود، به دست فراموشی سپرد و رفته رفته اثری از آنها باقی نماند.
یاقوت حموی (متوفای 626) نقل میكند كه مصحف عثمان بن عفان در مسجد دمشق است كه میگویند به خط خود اوست. (4) این مصحف را فضل الله العمری (متوفای 749) دیده و میگوید: «مصحف عثمانی به خط عثمان بن عفان در سمت چپ مسجد دمشق باقی است. » (5) البته در جایی ذكر نشده است كه عثمان به خط خود مصحفی نوشته باشد و شاید مصحف یاد شده، همان مصحف شام بوده كه تا آن زمان باقی بوده است.
ابن كثیر (متوفای 774) نیز از این مصحف یاد كرده، ولی نوشتن آن را به عثمان نسبت نداده است. او گفته است: «مشهورترین مصحف عثمانی در روزگار ما مصحفی است در شام كه در نزدیكی ركن شرقی مقصورهی مسجد دمشق محفوظ است. این مصحف در گذشته در شهر «طبریه» بوده و در حدود سال 518 هجری از آنجا به دمشق منتقل شده است. من آن را دیدهام، كتابی است قطور با خطی زیبا و روشن و پخته و با مركبی خوب. در ورقهایی نوشته شده بود كه به گمان من از پوست شتر بود. » (6)
جهانگرد معروف، ابن بطوطه (متوفای 779) میگوید: «در ركن شرقی مسجد و در مقابل محراب خزانهای است بزرگ كه در آن مصحفی را كه عثمان بن عفان به شام فرستاده است، قرار دادهاند. این خزانه را در هر جمعه، پس از نماز باز میكنند و مردم برای بوسیدن آن هجوم میآورند. در همین جا، مردم دربارهی حل اختلافات و دعاوی خود با یكدیگر، قسم یاد میكنند. » (7) گفته شده است كه این مصحف هم چنان در مسجد دمشق باقی بود تا این كه به سال 1310 هجری دست خوش حریق گردید. (8)
دكتر صبحی صالح میگوید: «دوست من، استاد دكتر یوسف العش، به من گفت كه قاضی عبدالحسن الاسطوانی به او گفته كه مصحف شام را قبل از سوختن دیده و آن در مقصورهی مسجد دمشق در محفظهای چوبی نگهداری میشد. » (9)
استاد زرقانی میگوید: «هم اكنون دلیل قاطعی بر وجود مصحفهای عثمانی در دست نداریم تا چه رسد به آنكه محل وجود آن را تعیین كنیم. »
دربارهی برخی از مصحفهای تاریخی كه در كتاب خانههای مصر موجود است، گفته میشود كه از مصاحف عثمانی است. ولی در صحت این انتساب تردید بسیار است، زیرا در این مصاحف علایم و نقوشی مانند نشانهها و علایم فصل و جدایی بین سوره ها و علایمی برای تعیین اعشار قرآن وجود دارد. در حالی كه میدانیم مصحفهای عثمانی از این قبیل علایم و نشانهها عاری بوده است.
در خزانهی حرم امام حسین (علیه السلام) مصحفی است منسوب به عثمان كه با خط كوفی كهن نوشته شده است. با توجه به خالی بودن حروف آن از علایم و حجم بسیار بزرگ آن، با مصحف مدینه و یا مصحف شام هم آهنگ و همانند است. به خصوص كه كلمهی «یَرْتَدَّ» (10) از سورهی مائده را به صورت «یَرتَدِدْ» ضبط كرده است. به احتمال قوی این قرآن، از یكی از قرآنهای عثمانی استنساخ شده و رونوشتی از یكی از آنهاست. (11)
هم چنین مصحفی كه برخی از اوراق آن در خزانهی علوی در نجف اشرف موجود است، به امیرمؤمنان (علیه السلام) نسبت داده شده و گفتهاند كه به خط آن حضرت است. این قرآن به خط كوفی كهن نوشته شده و در آخر آن آمده كه آن را علی بن ابوطالب به سال چهلم هجری نوشته است.
استاد ابوعبدالله زنجانی میگوید: «من ماه ذوحجه سال 1353 در كتاب خانهی علوی در نجف مصحفی را به خط كوفی دیدم كه در پایان آن نوشته شده بود: «كتبه علی بن ابی طالب فی سنه اربعین من الهجره» و به علت تشابه بین «أبی» و «أبو» در رسم الخط كوفی، گمان میرود كه «كتبه علیّ بن ابوطالب» میباشد. (12)
در موزهی مسجد امام حسین در قاهره نیز مصحفی است كه گفته میشود علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) آن را به خط خود نوشته است. این قرآن به خط كوفیِ كهن است. استاد زرقانی دربارهی این مصحف گفته: «ممكن است نویسندهی آن علی (علیه السلام) بوده و یا به امر او در كوفه كتابت شده است. »
ابن بطوطه میگوید: «در مسجد امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در بصره مصحفی كه عثمان در هنگام كشته شدن آن را قرائت میكرد، موجود است و آثار خون او بر ورقی كه در آن آیهی «فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (13) نوشته شده باقی است» (14) كه البته بعید است.
سمهودی از محرز بن ثابت نقل كرده است كه او گفت: «به من خبر رسید كه مصحف عثمان به دست خالد بن عمرو بن عثمان رسید. وقتی كه مهدی (عباسی) به حكومت رسید، آن مصحف را به مدینه فرستاد و آن همان قرآنی است كه امروز در مدینه خوانده میشود. با رسیدن آن مصحف به مدینه مصحف حجاج كه در درون صندوقی در پایین منبر قرار داشت، كنار گذاشته شد.
ابن زباله گفته است: مالك بن انس به من گفت: حجاج به شهرهای مهم مصحفهایی را فرستاده بود. به مدینه هم مصحفی بزرگ فرستاد. این مصحف در صندوقی كه در طرف راست ستونی كه نشانهی مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله) است، قرار داشت و روزهای پنجشنبه و جمعه صندوق باز میشد. پس از آنكه مهدی عباسی مصحف با ارزشی به مدینه فرستاده و در صندوق گذاشته شد، مصحف حجاج برداشته شد. »
سمهودی میگوید: «در مورد این مصحفی كه امروز در قبهای در وسط مسجد است و منسوب به عثمان می باشد، كسی چیزی نگفته است. »
ابن نجّار اولین كسی است كه شرح حال مصحفهای مساجد را نوشته است؛ او میگوید: مصحفهای اولیه به مرور زمان كهنه شده است و اوراق آنها متفرق گردیده و چیزی از آنها باقی نمانده است. » (15)
پینوشتها:
1. همان، ص34.
2. تاریخ یعقوبی، ج2، ص 160.
3. مناهل العرفان، ج1، ص 396-397.
4. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج2، ص 469.
5. مسالك الابصار فی ممالك الامصار، ج1، ص 195.
6. فضائل القرآن، ص49.
7. رحله ابن بطوطه، ج1، ص 54.
8. احمد بن علی مقریزی، الخطط، ج5، ص 279.
9. صبحی صالح، مباحث فی علوم القران، پاورقی، ص89.
10. مائده5: 54.
11. مناهل العرفان، ج1، ص 397-398.
12. تاریخ القران، ص46.
13. بقره2: 137.
14. رحله ابن بطوطه، ج1، ص 116.
15. سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج2، ص667-668.
معرفت، محمدهادی؛ (1389)، علوم قرآنی، قم: مؤسسهی فرهنگی تمهید، چاپ پانزدهم.