کعبه قلب زمين

جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ؛ «خداوند، كعبه ـ بيت‏الحرام ـ را وسيله‏اي براي استواري و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد.» (مائده : 97) افراد و اجتماعي داراي حيات انساني هستند كه قرآن بر افكار، رفتار و كردارشان حاكم و اين كتاب الهي امام و الگوي آنها باشد: ...إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ * لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ ؛ « (اين كتاب آسماني) فقط ذكر و قرآن مبين است تا افرادي را كه زنده‏اند بيم دهد (و بر
جمعه، 10 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کعبه قلب زمين
کعبه قلب زمين
کعبه قلب زمين

نويسنده: محمّدمهدي فيروزمهر

مقدّمه

جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ؛ «خداوند، كعبه ـ بيت‏الحرام ـ را وسيله‏اي براي استواري و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد.» (مائده : 97)
افراد و اجتماعي داراي حيات انساني هستند كه قرآن بر افكار، رفتار و كردارشان حاكم و اين كتاب الهي امام و الگوي آنها باشد:
...إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ * لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ ؛ « (اين كتاب آسماني) فقط ذكر و قرآن مبين است تا افرادي را كه زنده‏اند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد.» (يس : 69 و 70)
امّتي به‏بهترين راهِ هدايت دست يافته‏است‏كه قرآن امام وپيشواي آن باشد:
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ... ؛ «اين قرآن به راهي كه استوارترين راهها است هدايت مي‏كند.» (اسرا : 9)
جوامعي از بيماري روحي و رواني رنج نمي‏برند كه نسخه و دستور العمل آنان قرآن باشد:
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُوءْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلاّ خَساراً ؛ «و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براي مؤمنان، نازل مي‏كنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمي افزايد.» (اسرا : 82)
ملّتي از ملل دنيا و جهان اسلام پويا، مطرح و زنده و نزد صاحب قرآن معروف و شناخته شده‏اند كه قرآن نزد آنان مهجور و متروك نباشد:
وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً... ؛ «و پيامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم‏من قرآن‏را رهاكردند».(فرقان : 30)
و بالأخره افراد و گروهي از مردمان در تاريكي‏هاي شبهات فكري و فرهنگي سرگردان و بي‏پناه نمي‏شوند كه چراغ هدايتشان قرآن باشد. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود:
«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ»1 . «هرگاه فتنه‏ها مانند پاره‏هاي شب تاريك بر شما روي آورد، بر شماباد به قرآن.»(الميزان، ج1، ص12)
سالانه هزاران بلكه ميليونها انسانِ مؤمن از سراسر دنيا براي زيارت خانه خدا و انجام حج و عمره و زيارت قبور اولياي خدا رهسپار سرزمين وحي (مكه مكرّمه و مدينه منوّره) مي‏شوند تا شاهد بهره‏هاي سرشار مراسم و موسم حج ابراهيمي باشند. از زمان ابراهيم خليل عليه‏السلام تا كنون، كه بيش از چهار هزار سال مي‏گذرد، همواره حج و زيارت خانه خدا رايج و داير بوده است. آنچه از امور حج توسّط ابراهيم خليل عليه‏السلام پايه‏گذاري شده، در تاريخ، به «حج ابراهيمي» شهرت يافته كه ويژگي عمده آن عبارت است از منطبق و همسان بودن با فطرت و نياز واقعي انسان و پيراسته بودن از اوهام و خرافات كور و دست و پاگير؛ امّا به‏تدريج در كنار حجّ ابراهيمي به‏جاي آن، حج ديگري پديد آمد كه نه منطبق با فطرت و نياز واقعي انسان بود و نه عاري از اوهام و خرافات. اين نوع حج در فرهنگ اسلامي، به «حج جاهلي» شهرت يافت. در اينجا مناسب است به چند نمونه از آموزه‏هاي حجّ جاهلي اشاره شود:
در حج جاهلي، به‏جاي خدا و توحيد، شرك و بت و انصاب محور بود.(حج :3 و .31)
در حج جاهلي، حج‏گزار، لخت و عريان و با سوت و كف خانه خدا را طواف مي‏كرد.(اعراف : 28 ؛ انفال : 35)
در حج جاهلي، كساني‏كه محرم مي‏شدند، نمي‏بايست از در و راههاي معمول وارد خانه شوند، بلكه نقبي در پشت خانه مي‏زدند و از آن آمد و شد مي‏كردند و اين به عنوان يك كار نيك برايشان مطرح بود.(بقره : 189)
در حج جاهلي، مشركانِ حج‏گزار پس از انجام حج، در سرزمينِ منا جمع مي‏شدند و به‏جاي ذكر خدا، به بيان آثار و مفاخر پدران خود مي‏پرداختند. (بقره : 200) و...
در اينجا اين پرسش مطرح مي‏شود كه منشأ پيدايش اينگونه حج‏گزاري، چه بود؟ پاسخ قرآن كريم اين است كه چون آنها دستشان از وحي و معارف آسماني تهي بود، به چنين حجّي روي آوردند؛ (بقره : 200)
آنچه حجّ جاهلي را نسخ و حجّ ابراهيمي را احيا كرد، قرآن و سنتِ پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و تلاش جانشينان آن‏حضرت بود. امروز هم اگر در عرصه حج و ديگر عرصه‏هاي زندگي، از قرآن و سنت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و رهبري امامان معصوم عليهم‏السلام فاصله بگيريم، مانند گذشتگان، به حجّ مرده و بي‏روح و حجّ جاهلي مبتلا خواهيم شد؛ چرا كه عمل هر فرد و جامعه‏اي، بازتاب شاكله و شخصيت (افكار و پندار و خُلق و خوي) اوست:
قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلي شاكِلَتِهِ»؛ « (اي پيامبر) بگو: هر كس بر طبق روش و خلق و خوي خود عمل مي‏كند»(اسرا : 84)
و از سوي ديگر، عمل پاك و طيّب، نشانه شاكله و شخصيت پاك و طيّب است و عمل پليد وخبيث، نشانه شاكله و شخصيت پليد و خبيث است:
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً... ؛ «سرزمين پاكيزه (و شيرين) گياهش به فرمان پروردگار مي‏رويد، اما سرزمين‏هاي بد طينت (و شوره زار) جز گياه ناچيز و بي‏ارزش، از آن نمي رويد»(اعراف : 58)
بنا بر اين، افراد و اجتماعي كه داراي شاكله و شخصيت قرآني (كه پاكترين و كامل‏ترين شاكله و شخصيت است) باشند، اعمالشان، و از جمله حجّشان، پاك و طيّب خواهد بود و به هر اندازه از قرآن فاصله بگيرند، به همان اندازه، داراي شاكله و شخصيت و به تبع آن، اعمال و رفتار پليد و خبيث خواهند شد.
تحوّل آفريني از وجوه تشابهِ «قرآن» و «حج» است:
قرآن، نازل شد كه بناهاي فكري و عملي فرسوده و كهنه بشرِ دور از معارف الهي را در عرصه‏هاي مختلف، از جمله در عرصه حج، ويران كند و به‏جاي آن، بناهاي فكري و عملي كارآمد و نو بسازد و چنين كرد.
و حج، براي اين است كه حج‏گزار با حضور در مسجد الحرام و كنار خانه خدا و اماكن مقدس و با انجام مناسك حج، سازمان فكري و عملي خويش را تغيير دهد و تعالي و تكامل بخشد كه از نمونه‏هاي تغيير و تكاملِ حاصل شده از حج، آنگونه كه قرآن2 و روايات گفته‏اند، اين است كه حج‏گزارِ واقعي، از حج بر مي‏گردد، بدون اينكه گناهي بر ذمّه‏اش مانده باشد و حج، تنها زماني تحوّل آفرين است كه قرآني باشد و حجّ قرآني جز در سايه انس و الفت با قرآن حاصل نمي‏شود و انس و الفت با قرآن، ارتباط مستقيم و مكرر با اين كتاب نوراني است و از شروط ارتباط مستقيم با قرآن، دانستنِ زبان آن است كه اين شرط براي بسياري از علاقه‏مندان به قرآن حاصل نيست؛ و لذا لازم است معارف قرآن در موضوعات مختلف؛ از جمله موضوع حج و امور مربوط به آن، به نحو شايسته تدوين شود و در اختيار عموم قرار گيرد و اين نوشته با تمام نقصي كه دارد، تلاشي است در اين راستا.

كعبه

آثار كعبه

كعبه، داراي خير و بركت فراوان براي عموم مردم: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً... .(آل عمران : 96)
كعبه، مايه هدايت براي همه جهانيان:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلْعالَمِينَ .(آل عمران : 96)
هدايتگري كعبه از آن رو است كه اين خانه در اصل براي پرستش خدا ايجاد گرديده و انواع مناسك و طاعات خدا در ارتباط با آن تشريع شده است و انسان به‏واسطه پرستش خدا در اطراف و سمت كعبه و انجام آن مناسك و طاعات، به كرامت و قرب خدا و سعادت و بهشت دست مي‏يابد.
كعبه، مايه پويايي و دوام زندگي و مانع هلاكت و نابودي انسان‏ها: جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... . .(مائده : 97)
از اهل بيت عليهم‏السلام نقل شده است كه در تفسير آيه بالا فرمودند: «مادام كه كعبه وجود داشته باشد و مردم به سويش روند و حج بگزارند، نابود نمي‏شوند و هرگاه كعبه نابود شود و مردم حج را ترك كنند، نابود خواهند شد. (مجمع البيان، ذيل آيه)
امام صادق عليه‏السلام فرمود: «لا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ»؛ «تا زماني كه كعبه برپاست، دين نيز پايدار است.»(وسائل الشيعه، ج8 ، ص14)

امنيت كعبه

امنيت داشتن همه پناهندگان به خانه خدا، حتّي غير انسان‏ها: وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً... .(آل عمران : 96 و 97)
تقييد واژه «مَثابَةً» به وسيله «النّاس» و مقيّد نشدنِ «أَمْناً» با آن، گوياي اين نكته است كه در خانه خدا هركس و هر چيزي در امنيت است.
ضرورت ايجاد امنيت براي حاضران در محيط خانه خدا و حراست آنان از هرگونه آسيب و گزند:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً... .(آل عمران : 96 و 97)
برداشت، بنابراين احتمال است كه جمله خبريه در مقام انشا باشد.
تعيين كعبه به عنوان محلّ امن براي همگان، نعمتي شايسته و بايسته به يادداشتن:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
و «إِذْ» در اصل «و اذكر اذ...» و به معناي «به ياد آور هنگامي را كه...» است.
امنيت كعبه، از آياتِ روشن الهي:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ... فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ... .(آل عمران : 96 و 97)
مرحوم علاّمه طباطبايي، افزون بر «مقام ابراهيم»، «امنيت و حجّ خانه خدا» را هم از مصاديق «آيات بيّنات» مي‏داند.(الميزان، ذيل آيه)
امنيت و اقتصاد قريش، در سايه امنيت كعبه:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ.(فيل : 5 ـ 1)
لاِءِيلافِ قُرَيْشٍ * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ * فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ .(قريش : 4 ـ 1)

ايجاد كعبه

كعبه، خانه مقدّس و ايجاد شده از سوي خدا: جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .(مائده : 97)
براي «جَعَلَ» در اين آيه، چند معنا ذكر شده است: بين و حكم، صير، خلق (روح المعاني، ذيل آيه)، و نصب (مجمع البيان، ذيل آيه). برداشت، بر اساس دو معناي اخير است.
فلسفه ايجاد كعبه:
شناخت هر چه بيشتر خدا و پي‏بردن به علم بي‏نهايتِ او، فلسفه ايجاد كعبه و قرار دادن آن به عنوان خانه مقدّس و مركز قيام و قوام زندگي مردم از سوي خداوند:
جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّه‏َ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللّه‏َ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ .(مائده : 97)
معناي اين آيه و وجه اين برداشت، با توجّه به آيه 12 سوره طلاق ـ كه به‏طور كلّي فلسفه خلقت را پي‏بردن به علم و قدرت بي‏نهايت خداوند معرفي مي‏كند ـ : اللّه‏ُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ اْلأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ اْلأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّه‏َ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللّه‏َ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماًواضح و روشن است.

بانيان كعبه

ابراهيم عليه‏السلام بنا كننده اصليِ كعبه و اسماعيل عليه‏السلام ياور و كمك‏كار او در بناي آن:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ... .(بقره : 127)
عطف كردن فاعلي بر فاعلِ ديگر، پس از آوردن فاعلِ نخست و متعلّقات فعل ـ چنانكه در آيه بالا اين‏گونه است ـ مي‏تواند اشاره به تفاوت آن فاعل در انجام كار باشد. اين برداشت را، علاوه بر آيه 26 سوره حج، روايتِ امام صادق عليه‏السلام نيز كه فرمود: «ابراهيم عليه‏السلام خانه را بنا كرد و اسماعيل عليه‏السلام از ذي‏طوي سنگ آورد...» تأييد مي‏كند.5
توجه وخلوص كامل بناكنندگان كعبه (ابراهيم واسماعيل عليهما‏السلام ) به‏خداوند، هنگام بناي‏آن:
وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ‏الْقَواعِدَ مِنَ‏الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّناتَقَبَّلْ مِنّاإِنَّكَ أَنْتَ‏السَّمِيعُ‏الْعَلِيمُ .(بقره :127)
دعا و راز و نياز بانيان كعبه (ابراهيم واسماعيل عليهما‏السلام با خداوند، هنگام ساختنِ آن:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ... * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ .(بقره : 129 ـ 127)
فرمان يافتن پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از جانب خداوند، بر يادآوري و بزرگداشت بنيانگذاران كعبه (ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام ):
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ ... .(بقره : 127) «و اذ» در اصل «و اذكر اذ...» بوده است.
ابراهيم عليه‏السلام مجدّد و معمار بناي كعبه:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ .... .(بقره : 127)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ... .(حج : 26)
تجديد بناي كعبه توسط ابراهيم خليل عليه‏السلام ، واقعه‏اي بس مهم و شايان ياد آوري:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ ... .(بقره : 127)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ... .(حج : 26)

بناي كعبه

كعبه بنايي ساخته شده بر اساس توحيد محض: وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً... .(حج : 26)
كعبه بنايي ساخته شده بر اساس نقشه خداوند و معماريِ ابراهيم عليه‏السلام : وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ... .(حج : 26)
ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام برپاكننده ديوارهاي كعبه و سازنده آنها:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ... .(بقره : 127)
دعا و درخواست‏هاي ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام از خداوند، هنگام بناي كعبه:
1 . پذيرش عمل بناي كعبه 2 . رسيدن به مقام تسليمِ محض در برابر خدا 3 . آموزش مناسك حج به آنان 4 . پذيرش توبه ايشان 5 . پديد آمدن امّتي فرمانبردار در برابر خدا، از ميان نسلشان 6 . بعثت پيامبري از ميان ايشان، به هدف تلاوت آيات الهي بر آنان، تعليم كتاب و حكمت به ايشان و تزكيه آنان:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا... * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا... * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ... .(بقره : 129 ـ 127)
توجه ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام به اسماء و صفات الهيِ «رب، سميع، عليم، توّاب، رحيم، عزيز و حكيم»، در دعاهاي خود، هنگام بناي كعبه:
وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ‏الْقَواعِدَ مِنَ‏الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ‏الْعَلِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ‏الْعَلِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ‏الرَّحِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُالْحَكِيمُ .(بقره :129 ـ 127)
كعبه، بنايي بر اساس تقوا، پاكي و به دور از هرگونه آلودگي‏هاي ظاهري و باطني:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ .... .(حج : 26)
ممكن است مقصود از تطهير خانه خدا، بناي آن بر اساس طهارت و به دور از هرگونه شرك و بي‏تقوايي باشد(مجمع البيان، ذيل آيه 125 بقره)

تطهير كعبه

تطهير كعبه و مصون داشتن آن از هر ناپاكي و آلودگي، عهد و فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام :
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
تطهير خانه خدا از لوث وجود مشركان، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام :
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
از امام صادق عليه‏السلام روايت شده كه فرمود: «طَهِّرا بَيْتِيَ» يعني مشركان را از خانه من دور كنيد. (تفسير قمي و مجمع البيان، ذيل آيه).
ابراهيم خليل عليه‏السلام مسؤول اصلي توليت، تطهير و آماده‏سازي كعبه براي زائران:
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
از اينكه در سوره بقره، حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام مأمور تطهير كعبه شدند و در اين آيه تنها ابراهيم خليل عليه‏السلام مأمور به چنين امري شده، مي‏توان گفت كه: ابراهيم مسؤول اصليِ اين كار و اسماعيل عليه‏السلام كمك كار او بوده است.

توطئه انهدام كعبه

توطئه و لشگر كشي اصحاب فيل (ابرهه و ياران او) براي انهدام كعبه و عقيم ماندن آن از سوي خداوند:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ .(فيل : 5 ـ 1)
ناكامي توطئه انهدام كعبه و نابودي لشكر فيل سواران، به‏واسطه سنگ‏باران دسته‏هاي پرنده، واقعه‏اي شگفت آور و تأمل انگيز:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ .(فيل : 5 ـ 1)
توطئه انهدام كعبه و شكست آن، امري كاملاً معروف و شناخته شده براي مردم عصر نزول قرآن:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ .(فيل : 5 ـ 1)
از «أَ لَمْ تَرَ»؛ «آيانديدي»، استفاده مي‏شود كه اين ماجرا در آن عصر امري مسلّم و شناخته شده بود.

جهاني بودن كعبه

كعبه، خانه مقدس خدا و مركز جهاني براي عموم مردم و تمام قشرها و گروه‏ها، نه فقط براي مؤمنان:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلْعالَمِينَ .(آل عمران : 96)
جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... . .(مائده : 97)

خدمتگزاران كعبه

تطهير و مصون نگاه‏داشتن كعبه از هر ناپاكي و آلودگي، وظيفه خدمتگزاران كعبه:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ... .(حج : 26)
كار تطهير و... كعبه منحصر به جناب ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام نبوده؛ بلكه وظيفه همه خدمتگزاران كعبه است.
مهيّا كردن و آماده‏سازي كعبه براي طواف كنندگان، معتكفان و نمازگزاران، وظيفه خدمتگزاران كعبه:
...وَ عَهِدْناإِليإِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ‏طَهِّرا بَيْتِيَلِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ‏السُّجُودِ.(بقره :125)
وَإِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ‏الْبَيْتِ... وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام دو خدمتگزار كعبه به فرمان خداوند:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)

خدمتگزاري كعبه

خدمتگزاري كعبه، منصبي الهي و امري بس مهم: ...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
از اينكه خدمتگزاران كعبه از سوي خدا تعيين شدند و به‏جاي «امرنا»، «عهدنا» به‏كار رفته است، استفاده مي‏شود كه اولاً: خدمتگزاري كعبه منصبي الهي است و ثانيا: امري مهم است.
از اينكه خدمتگزاران كعبه از سوي خدا تعيين شدند و به‏جاي «امرنا»، «عهدنا» به‏كار رفته است، استفاده مي‏شود كه اولاً: خدمتگزاري كعبه منصبي الهي است و ثانيا: امري مهم است.
خدمتگزاري كعبه عهد خداوند با ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام :
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)

زائران كعبه

زائران خانه خدا داراي احترام و قداست ويژه در پيشگاه خداوند:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّه‏ِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً .(مائده : 2)
زائران كعبه (اعم از طواف گنندگان، معتكفان و نمازگزاران) داراي مقامي ارجمند در نزد خداوند:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(بقره : 125)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
از اينكه پيامبراني بزرگ همچون ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام مأمور آماده‏سازي خانه خدا براي زائران كعبه بودند، مي‏توان استفاده كرد كه زائران كعبه مقامي ارجمند دارند.
ضرورت ايجاد امنيت براي زائران كعبه:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً... .(آل عمران : 96 و 97)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّه‏ِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .(مائده : 2)
ضرورت آماده سازي خانه خدا براي زائران آن:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(بقره : 125)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
از اينكه پيامبراني بزرگ همچون ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام مأمور آماده‏سازي خانه خدا براي زائران كعبه بودند، مي‏توان استفاده كرد كه زائران كعبه مقامي ارجمند دارند.
حالات سه‏گانه زائر حاضر در اطراف كعبه: طواف، اعتكاف (روي آوردن به كعبه همراه با توجه و مراقبت) و نمازگزاردن:
...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(بقره : 125)
...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
مرحوم طبرسي از برخي مفسّران نقل كرده است كه: مقصود از: ...لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ سه گروه مختلف نيست، بلكه زائر خانه خدا وقتي طواف نمايد از «الطائفين» است و هرگاه در اطراف كعبه بنشيند (و به آن بنگرد) از «العاكفين» است و هنگامي‏كه نمازگزارد، از «الركّع السجود» خواهد بود.(مجمع البيان، ذيل آيه 125 بقره)
لزوم پرهيز از هتك حرمت زائر خانه خدا، حتي در صورت شرك و بت پرستي او:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّه‏ِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً .(مائده : 2)
در شأن نزول آيه آمده است كه: گروهي از مشركان براي عمره و زيارت خانه خدا راهيِ مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام، اين آيه نازل شد.(مجمع البيان، ذيل آيه)
جمله ...وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ... اين معنا را تأييد مي‏كند. البته اين يك دستور موقّت بود و در سال نهم هجرت، مشركان به حكم آيه 28 سوره توبه از نزديك شدن به مسجدالحرام ممنوع شدند.

زيارت كعبه

كعبه، محل زيارت مكرر و پياپي مردم:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ... .(بقره : 125)
«مَثابَةً» از ثوب، به معناي رجوع كردن است و مثابه بودن خانه خدا معنايش اين است كه مردم مكرر به آنجا رجوع مي‏كنند.(ر.ك: مجمع البيان، ذيل آيه)
تصميم پيامبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و ياران او به زيارت خانه خدا در سال ششم هجري و ممانعت مشركان از آن:
هُمُ‏الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ‏الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ... .(فتح :25)
زيارت كعبه در دو شكل حج و عمره:
...فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ... .(بقره : 158)

رؤياي زيارت كعبه

رؤياي پيامبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در باره ورود به مسجدالحرام و زيارت كعبه توسط وي و يارانش (درسال ششم هجرت):
لَقَدْ صَدَقَ اللّه‏ُ رَسُولَهُ الرُّوءْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللّه‏ُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُوءُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ... . (فتح : 27)
شك و ترديد منافقان در مورد صادق بودن خواب پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در باره زيارت كعبه و انجام عمره و تأكيد خداوند بر حقانيت و تحقّق آن:
لَقَدْ صَدَقَ اللّه‏ُ رَسُولَهُ الرُّوءْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللّه‏ُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُوءُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ... . (فتح : 27)
مفسّران نقل كرده‏اند كه پيامبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در سال ششم هجرت، پيش از حركت به سوي حديبيه، در عالم رؤيا ديدند كه مسلمانان وارد مسجدالحرام شدند. حضرت خوابش را براي ياران گزارش كردند و آنان خوشحال و اميدوار شدند كه در آن سال وارد مكه خواهند شد، اما پس از حركت به‏سوي حديبيه و منتهي شدن اين سفر به صلح حديبيه و بازگشت مسلمانان به مدينه، بدون زيارت كعبه، منافقان گفتند ما نه وارد مسجدالحرام شده‏ايم و نه عمره انجام داده‏ايم و در پي اين‏گونه شبهه‏افكني‏هاي آنها، آيه فوق نازل شده است (مجمع‏البيان، ذيل آيه)
صلح حديبيه تدبير خداوند و زمينه‏ساز تحقّق رؤياي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در باره زيارت كعبه و ورود مؤمنان به مسجدالحرام با امنيت و آرامش:
لَقَدْ صَدَقَ اللّه‏ُ رَسُولَهُ الرُّوءْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللّه‏ُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُوءُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً .(فتح : 27)

سابقه تاريخي كعبه

كعبه نخستين خانه بنا شده براي مردم جهت عبادت و پرستش خداوند:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ... .(آل عمران : 96)
اين برداشت بر اساس ظاهر آيه و طبق رواياتي است كه مي‏گويد موضعِ كعبه اوّلين نقطه از زمين بود كه بر روي آب آشكار شد و زمين از آنجا گسترش يافت و نيز طبق رواياتي است كه پيدايش كعبه را مرتبط و مقارن با هبوط آدم عليه‏السلام به زمين مي‏داند.(مجمع‏البيان، ذيل آيه؛ الحج و العمرة في الكتاب و السنة، ص76، ح133)
وجود كعبه در زمان آدم عليه‏السلام و برپايي حج در آن، توسط وي:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ... .(آل عمران : 96)
از امام باقر عليه‏السلام پرسيدند آيا پيش از بعثت پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله حج گزارده مي‏شد؟ حضرت فرمود: آري... آدم، نوح و سليمان عليهم‏السلام در خانه خدا حج‏گزاردند... همانگونه‏كه خداي تعالي مي‏فرمايد: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ...(تفسيرعياشي، ج1، ص186، ح92)
وجود پايه‏ها و اساس كعبه پيش از بناي ديوارهاي آن توسط ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام :
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ... .(بقره : 127)
از اينكه بالا بردن و ساختن ديوارهاي كعبه به ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام نسبت داده شده ولي بناي پايه و اساس به ايشان نسبت داده نشده، چنين بر مي‏آيد كه: اساس و پايه‏ها از دير باز وجود داشته است. اين برداشت را روايت امام صادق عليه‏السلام تأييد مي‏كند كه فرمود: «...خانه خدا چون درّ سفيدي بود، خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقي بود ... پس خداوند ابراهيم و اسماعيل عليهما‏السلام را مأمور كرد كه كعبه را بر همان پايه‏هاي قبلي بنا كنند».(تفسيربرهان ،ج1، ص155، ح9)
وجود بقاياي كعبه هنگام اوّلين سفر ابراهيم عليه‏السلام به سرزمين مكه:
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ... .(ابراهيم : 37)

سوگند به كعبه

سوگند خداوند به بيت‏المعمور (كعبه):
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ .(طور : 4)
اين برداشت، بنابراين احتمال است كه مقصود از «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» كعبه باشد، آنگونه كه برخي از مفسران احتمال داده‏اند.(ر.ك: مجمع‏البيان ؛ الميزان، ذيل‏آيه)

شكل هندسي كعبه

كعبه بنايي به شكل مكعب و داراي شش سطح مربع:
...هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ... * جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .(مائده : 95 و 97)
انتخاب نام «كعبه» براي خانه خدا، اشاره به شكل خاص هندسي آن است.
شايان ذكر است كه طبق روايتي، از امام صادق عليه‏السلام سؤال شد چرا كعبه را كعبه ناميدند؟ فرمود: براي اينكه مربع است. پرسيدند: چرا مربع شد؟ فرمود: براي اينكه در مقابل بيت‏المعمور قرار گرفته و آن مربع است. پرسيدند: چرا بيت‏المعمور چهارگوش شده است؟ فرمود: براي اينكه در برابر عرش قرار گرفته است. پرسيدند: چرا عرش مربع است؟ فرمود: براي اينكه كلماتي كه اسلام برآنها استوار است، چهار كلمه است و آن: «سُبْحانَ‏اللّه‏ِ، وَ الْحَمْدُ للّه‏ِِ، وَ لا اِلهَ اِلاّاللّه‏ُ، وَ اللّه‏ُ اَكْبَر» است (علل الشرايع، ج2 ص398)

طواف كعبه

طواف به گرد كعبه از واجبات الهي:
...وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ... .(حج : 29)
ضرورت آماده سازي كعبه واطراف آن براي طواف:
...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ... .(بقره : 125)
...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ... .(حج : 26)
طواف كعبه عالي‏ترين عبادت براي افراد غير مجاور آن:
...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(بقره : 125)
...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
بيشتر مفسران «لِلطّائِفِينَ» را افراد غير مجاور كعبه و «الْعاكِفِينَ» را مجاوران آن دانسته‏اند(مجمع البيان ؛ جامع البيان، ذيل آيه 125 بقره)
گروهي از مفسران بر اساس اين معنا گفته‏اند: اين دلالت دارد بر افضليت طواف بر نماز براي افراد غير مجاور با كعبه(تفسير كبير، ذيل آيه 125 بقره)
لزوم تقديم طواف بر نماز زيارت كعبه:
...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)

غربت كعبه

در غربت قرار داشتن كعبه پيش از سفر ابراهيم عليه‏السلام به مكه:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
از برخي مفسران نقل شده كه در باره «طَهِّرا بَيْتِيَ» گفته‏اند: مقصود اين است كه خانه مرا از بت‏هايي كه بر در آن آويخته است تطهير نماييد.(مجمع‏البيان، ذيل آيه)
اگر اين نقل صحّت داشته باشد، علاوه براينكه وجود كعبه را پيش از سفر ابراهيم اثبات مي‏كند، بيانگر اين است كه در آن روزگار كعبه محلّ زيارت و مركز بت و بت‏پرستان بوده است. همانگونه‏كه در روزگار جاهليت در درون آن، به تعداد روزهاي سال بت نگه داشته مي‏شد.
قرار داشتن كعبه در هاله‏اي از غربت و مظلوميت در روزگار جاهليت و پيش از ظهور اسلام:
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً... .(انفال : 35)
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللّه‏ُ أَمَرَنا بِها... .(اعراف : 28)
گروهي از مفسران گفته‏اند: «فاحِشَةً» در آيه بالا، اشاره است به عمل مشركان عصر جاهليت، كه با حالت عريان، كعبه را طواف مي‏كردند و مي‏گفتند: خداوند ما را به اين عمل فرمان داده است(ر.ك: مجمع‏البيان، ذيل آيه)
و نيز ر.ك: «مناسك حج، طواف».

قبله شدن كعبه

تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه (در سال دوم هجرت):
قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ... .(بقره : 144)
كعبه، قبله امت اسلام در هر مكان و در هر زمان:
...وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ... .
كعبه قبله ميانه براي امت ميانه (امت اسلام):
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها... * وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً .(بقره : 142 و 143)
گويا معناي «كَذلِكَ...» اين است كه تغيير قبله در راستاي پديد آوردن امت وسط و ميانه است. در تفسير نمونه (ج1، ص483) آمده است: قبله مسلمانان قبله‏اي ميانه است؛ زيرا مسيحيان، تقريبا به سمت شرق مي‏ايستادند، به‏خاطر اينكه بيشتر ملل مسيحي در كشورهاي عربي زندگي مي‏كردند و براي ايستادن به سوي محل تولّد عيسي عليه‏السلام كه در بيت‏المقدس بود ناگزير بودند به سمت مشرق بايستند و به اين ترتيب جهت مشرق قبله آنان بود، ولي يهود كه بيشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر مي‏بردند و به سوي بيت‏المقدس كه تقريبا در سمت غرب آنان بود، مي‏ايستادند و به اين ترتيب، نقطه غرب قبله آنان بود امّا كعبه كه نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدينه) در سمت جنوب و ميان مشرق و مغرب قرار داشت يك خط ميانه محسوب مي‏شد.
كعبه قبله مورد پسند و دلخواه پيامبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله :
قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ... .(بقره : 144)
خرده‏گيري و شبهه‏افكني سفيهان نسبت به تغيير قبله، از بيت‏المقدس به جانب كعبه:
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها... .(بقره : 142)
مالكيت همه جانبه خداوند بر تمام جهت‏هاو مكان‏ها، مجوز تغيير قبله از بيت‏المقدس به سمت كعبه:
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ... .(بقره : 142)
پذيرش كعبه به عنوان قبله به جاي بيت‏المقدس، امري بس دشوار جز براي هدايت يافتگان:
...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاّ عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللّه‏ُ... .(بقره : 143)
تغيير قبله ازبيت‏المقدس به‏سوي كعبه، نعمتي بزرگ دررديف نعمت‏رسالت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله :
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ...* كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ... .(بقره : 150 و 151)
برداشت فوق، مبتني بر اين است كه «كاف» در «كما» براي تشبيه باشد، براين مبنا تغيير قبله، كه از آيه قبل به دست مي‏آيد «مشبّه» و ارسال پيامبر «مشبّه‏به» مي‏باشد و «تشبيه» مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن است.
تعيين كعبه به عنوان قبله، حكمي حق(حكمت‏آميز و به‏جا) و از ناحيه خداوند:
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ... .(بقره : 149)

آثار قبله شدن كعبه

قبله شدن كعبه، زمينه‏ساز هدايت انسان‏ها به صراط مستقم:
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلي صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ .(بقره : 142)
قبله شدن كعبه به‏جاي بيت‏المقدس، سبب جدايي صفوف پيروان واقعي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از صفوف مدعيان پيروي:
...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ... .(بقره : 143)
تغيير قبله از بيت‏المقدس به جانب كعبه، منشأ اعتراض سفيهان و ايجاد سؤال براي شماري از مؤمنان:
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها... * وَ ما كانَ اللّه‏ُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ... .(بقره : 142 و 143)
بعضي از مفسّران گفته‏اند: پس از تغيير قبله، شماري از مسلمانان گفتند: پس اعمالي كه به سمت بيت‏المقدس انجام داده‏ايم چه مي‏شود و آنهايي كه از دنيا رفتند تكليفشان چه خواهد شد؟! خداوند فرمود: «وَ ما كانَ اللّه‏ُ...» (مجمع البيان، ذيل آيه)
نيز ر.ك: «فلسفه قبله شدن كعبه».

زمينه قبله شدن كعبه

علاقه و انتظار پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، زمينه تغيير قبله از بيت‏المقدس به سمت كعبه:
قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاهـا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِـدِ الْحَرامِ... .(بقره : 144)
در شأن نزول آيه بالا گفته‏اند: پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بيشتر دوست مي‏داشت كه كعبه به‏جاي بيت‏المقدس قبله باشد. حضرت به جبرئيل فرمود: دوست دارم خداوند مرا از قبله يهود به غير آن برگرداند. جبرئيل گفت: من بنده‏اي همانند تو هستم و تو نزد پروردگارت گرامي هستي. پس، از او در خواست كن. جبرئيل به آسمان رفت و پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله همواره به آسمان مي‏نگريست، به اين اميدكه جبرئيل خواسته‏اش را بياورد. در اين حالات بود كه آيه بالا نازل شد(مجمع البيان ،ذيل آيه).
سبب اينكه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به دنبال تغيير قبله بود، اين بوده است كه، از طرفي يهوديان از روي خرده‏گيري مي‏گفتند: اين چگونه پيامبري است كه دين مستقل ندارد و به طرف قبله ما نماز مي‏گزارد و از سويي مشركان مكه مي‏گفتند: او (پيامبر) از قبله آباء و اجدادي خود روي برگردانده و به طرف قبله يهوديان مي‏ايستد. لذا حضرت شديدا تمايل داشتند كه كعبه به جاي بيت‏المقدس قبله قرار گيرد تا بهانه از دست هر دو گروه گرفته شود.

فلسفه قبله شدن كعبه

آزمودن مدعيان ايمان و اسلام و پيروي از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از فلسفه‏هاي تغيير قبله از بيت‏المقدس به‏سوي كعبه:
...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ... .(بقره : 143)
گرفته شدن بهانه از دست مخالفان و دشمنان، از حكمت‏هاي تغيير قبله از بيت‏المقدس به‏سوي كعبه:
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ... .(بقره : 150)
اتمام نعمت خدا بر امت اسلام و رهنمون شدن آنان به خير و سعادت، از فلسفه‏هاي قبله قرار دادن كعبه به‏جاي بيت‏المقدس:
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ... وَ لاِءُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ .(بقره : 150)

قبله شدن كعبه و اهل كتاب

آگاهي پيشين اهل‏كتاب از حقانيت تغيير يافتن قبله مسلمانان ازبيت‏المقدس به‏سوي كعبه:
...فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ... * الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ... .(بقره : 144 و 146)
يك‏احتمال‏اين‏است‏كه ضمير«يَعْرِفُونَهُ» به‏قبله(امرالقبله)برگردد(مجمع‏البيان، ذيل‏آيه)

قداست كعبه

كعبه، داراي شرافت و ارزش خاص در پيشگاه خداوند:
...طَهِّرا بَيْتِيَ .(بقره : 125)
...طَهِّرْ بَيْتِيَ... .(حج : 26)
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ .(قريش : 3)
از اينكه خداوند با ياي اضافه تشريفي «بيت» به «يا»ي متكلم، كعبه را خانه خود خوانده و نيز از اينكه خود را «ربّ» بيت (كعبه) معرفي كرده، استفاده مي‏شود كه كعبه در پيشگاه خداوند داراي ارزش و شرافتي خاص است.
كعبه خانه مقدس و داراي حرمت ويژه:
...وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .(مائده : 2)
جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... . .(مائده : 97)
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ... .(ابراهيم : 37)
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ .(طور : 4)
بنابراين احتمال، كه مقصود از «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» كعبه باشد، سوگند به آن بيانگر حرمت و قداست آن است.
شكسته شدن حرمت كعبه از سوي مردمِ روزگار جاهليت، با انجام دادن امور لغو و بيهوده در اطراف آن، به عنوان عبادت:
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً... .(انفال : 35)
شكستن حرمت كعبه با انجام امور لغو و بيهوده، سبب كفر و گرفتار شدن به عذاب سخت الهي:
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَالْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِماكُنْتُمْ تَكْفُرُونَ .(انفال :35)
حرمت شكنان كعبه مورد تهديد خداوند:
جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ... * اعْلَمُوا أَنَّ اللّه‏َ شَدِيدُ الْعِقابِ... .(مائده : 97 و 98)
هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن، در معرض عذابي سخت از جانب خداوند:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ .(فيل : 5 ـ 1)
آشكار شدن هرچه بيشترِ قداست و عظمت كعبه براي مردم جزيرة العرب، پس از واقعه حمله فيل‏سواران و نابودي آنان:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ... .(فيل : 1)
لاِءِيلافِ قُرَيْشٍ * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ... .(قريش : 4 ـ 1)
پاسداران حرمت كعبه بهره‏مند از مغفرت و رحمت الهي:
جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ... * اعْلَمُوا أَنَّ اللّه‏َ شَدِيدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللّه‏َ غَفُورٌ رَحِيمٌ .(مائده : 97 و 98)
مي‏توان گفت «اعْلَمُوا أَنَّ اللّه‏َ شَدِيدُ الْعِقابِ...» تهديد است عليه حرمت شكنان.
و «وَ أَنَّ اللّه‏َ غَفُورٌ رَحِيمٌ» تشويق است به حفظ حرمت مقدسات.
حرمت كعبه و محوريت آن براي قيام و قوام زندگي مردم، زمينه تفكر و شناخت علم بي‏نهايت خداوند:
جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّه‏َ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللّه‏َ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ .(مائده : 97)

راز قداست كعبه

تأسيس كعبه بر اساس توحيد محض و به دور از هرگونه شرك و ناخالصي، رمز قداست و احترام آن در پيشگاه خداوند:
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ... .(حج : 26)
خواست و تشريع خداوند منشأ قداست و حرمت ويژه كعبه:
جَعَلَ اللّه‏ُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... . .(مائده : 97)

پی نوشت:

1 . الكافي، ج2، ص598
2 . بقره : 203
3 . لازم به گفتن است كه به موضوع مسجدالحرام، مكه، حرم، حج و عمره در شماره‏هاي بعد خواهيم پرداخت.
4 . لازم به يادآوري است كه ترجمه آيات، از ترجمه قرآن كريم توسط حضرت آيت اللّه‏ آقاي ناصر مكارم شيرازي استفاده شده است.
5 . نور الثقلين، ج1، ص128، ح376



معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط