مهدویت و جهانی شدن
مقدمه
مهمترین و سازندهترین بحثها، سخن از انتظار ظهور و پدیدههای مربوط به آن است. هر ملتی که با انتظار ظهور رابطه دارد، بیدار، زنده و متحرک خواهد بود؛ زیرا انتظار پیروزی و اینکه جهان به خوبی و سلامت به پایان میرسد، شعلة امید را در جانها زنده نگه میدارد؛ امیدی که هر انسان را در برابر نابسامانیها به قیام فرامیخواند. کسی که هر صبح به یاد این سر از بالش برمیدارد که عدالت، جهانی و عالمگیر خواهد شد و ظلم پایان خواهد پذیرفت، و با همین اندیشه سر به بالش مینهد، در سراسر زندگیاش امید موج میزند، زیرا اعتقاد و باور در زندگی انسان تأثیر شگرف دارد.یکی از مباحث مهم در این عرصه، رابطة مهدویت با جهانی شدن است، و این بحثی است که هر کس به گونهای به آن مینگرد، ولی آن چه مسلم است این که جهانی شدن بدون مهدویت جهانی است نابسامان و باید منجیای باشد که در این جهان عدالت را به اجرا گذارد، و مهمتر از همه عدالت را جهانی سازد، زیرا مسلم است که جهانی شدن عدالت به دست آنانی که جهانی شدن را ابزار فزون خواهی قرار میدهند امکان پذیر نخواهدبود بلکه به دست آن کس به اجرا در خواهدآمد که حکومتش مطلوب انسانها است و حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام که در احادیث به آن بشارت دادهاند. حکومت جهان شمول اسلام است که از همة نابسامانیها خالی و تمنا و خواستة همة انسانهای روی زمین است، ولی جهانی شدنی که بر اثر پیشرفت صنعت، گسترش ماهواره، شبکههای تلویزیونی و... اتفاق میافتد ناقص و ناکارا و در عین حال پر از نقصها و عیبهایی است که در این مقاله تا حد توان به آن اشاره خواهیم کرد. پیش از همه نیاز است مفهوم و تاریخچه جهانی شدن را بررسی نماییم.
مفهوم جهانی شدن
جهانی شدن یا به تعبیر لاتینی: globalization مفهوم جدیدی است که اختلاف در تعبیر و تعریف در بارة آن وجود دارد، برخی گفتهاند: «جهانی شدن» یعنی یکسان شدن و یا مشابه کردن دنیا. این فرایند به طرق گوناگونی همچون توسعة ماهوارهها، گسترش رایانهها، افزایش رسانهها، به ویژه ازدیاد شبکههای تلویزیونی صورت میگیرد. جهانی شدن فرایند اجتماعی است که در آن قید و بندهای جغرافیایی، فرهنگی و مذهبی که بر روابط انسانی سایه افکندهاند از بین میروند. البته اگرچه جهانی شدن یک روند سیاسی فرهنگی و اجتماعی است، اما بیش از همه روند اقتصادی است.»[1]در این تعریف از همسان شدن جهان سخن به میان آمده است درحالی که وسیله قرار گرفتن و سو استفادة قدرتمندان از آن، سبب سرعت چرخة ناهمسانی میگردد چنانکه در صفحات آینده بررسی خواهیم کرد.
تعریف دیگری را شبیه همان تعریف و با اندکی تفاوت برای جهانی شدن، ارائه دادهاند، که عبارت است از: «فرایندی اجتماعی که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین میرود و مردم به طور فزاینده از کاهش این قید و بندها آگاه میشوند»[2]
این تعریف مهمترین ویژگیهای جهانی شدن را در بر دارد که برداشته شدن قید و بندهای جغرافیایی حاکم بر روابط اجتماعی و فرهنگی باشد. و در تعبیر دیگر آن را: «درهم فشرده شدن جهان و تبدیل آن به مکان واحد»[3]
دانسته اند. و نویسنده در این تعریف روی تبدیل جهان به مکان واحد تکیه کرده است. و در تعریفی نیز آن را فرایندی دانستهاند، که در آن نفوذ و حوزة اختیارات دولت محور، در ساختاری از روابط میان کارگزاران مختلف تحلیل میرود. گسترة فعالیت این کارگزاران بافتی به راستی جهانی ـ نه صرفا بینالمللی ـ است[4]
در این تعریف روی تحلیل رفتن حوزة اختیارات دولت محور و جهانی بودن گسترة فعالیت کارگزاران تکیه دارد.
هر کدام از این تعاریف، به گوشهای از جهانی شدن و نکتة مثبتی از آن اشاره دارد، از این رو تعریف جامع و کامل و در عین حال مورد اتفاق برای آن وجود ندارد. هنوز هم مباحث و ماهیت آن، مانند بسیاری از مسایل علوم انسانی خیلی روشن و رسا نیست، بلکه اختلافی است که هر کسی به گونهای از آن تعریف ارائه داده است و اتفاق نظر وجود ندارد، اگرچه دور از هم نیز نیست، که در بالا نمونههای آن را بحث کردیم.و تعریفی که بتواند این تعاریف را در خود جمع نماید این است که بگوییم: «جهانی شدن فرایند اجتماعی است که در حوزة سیاست کاهش نفوذ دولتهای محور را به دنبال دارد و در حوزة اجتماعی قید و بندهای اجتماعی را به حداقل میرساند و در حوزة اقتصاد فرا ملیتی عمل میکند، و مهمترین ابزار آن مانند: اینترنت، ماهواره، شبکههای تلویزیونی و... گسترش مییابند و جهان را به سوی یکسان شدن به پیش میبرند.»
اینها مفاهیمی بودند که بر اثر جهانی شدن پدید آمدهاند و اکثر این تعبیرهای به کار رفته در تعریف جهانی شدن، نکات مثبت را در خود نهفته دارد که به نفع عموم است اما به شرطی که سو استفادهها در میان نباشد. و اینک به تاریخچة این بحث میپردازیم:
پیشینة جهانی شدن
بحث و تئوری پردازیها در مورد جهانی شدن و جهانی سازی بیشتر پس از سالهای 1960 میلادی رونق گرفته است: «تعبیر «جهانی شدن» در برابر واژة globalization به کار میرود. این مفهوم سابقة چندانی در علوم اجتماعی ندارد. اصطلاحاتی چون globalization و globalize و globalizing از حدود دهة 1960 مطرح شدند؛ و از اواسط دهة 80 شیوع گستردهای یافتند.»[5]یا به تعبیری: «جهانی شدن مفهوم مشهور دهة 1990 و اندیشهای کلیدی است که به کمک آن انتقال جامعة بشری به هزارة سوم را درک میکنیم»[6]
با توجه به آنچه که یاد کردیم، میتوان گفت: پس از این تاریخ (دهة 1960) است که بحث جهانی شدن توجه جدی دانشمندان را به خود جلب کرده و اندیشمندان از ضرر و نفع آن برای ملتها سخن گفته و نوشتهاند، از این رو برخی آن را محصول قرن بیست دانسته و نگاشتهاند: «جهانی سازی نخستین بار در پایان سدة بیستم سر برآورد»[7]
بنا بر این، جهانی شدن بحثی است ناپخته که سابقه و تاریخچة آن با صنعت و تکنولوژی پیوند خورده است و امروزه بحث «جهانی شدن» و «جهانی سازی» در میان دانشمندان در زمینههای مختلف مطرح شده است.
با روشن شدن نسبی مفهوم و تاریخچة جهانی شدن، در ادامة بحث، سخن خویش را متوجه مهدویت و جهانی شدن آن میکنیم و به بررسی این مبحث میپردازیم:
جهانی شدن و مهدویت
اگرچه جهانی شدن در میان اندیشمندان، بحثی است جوان، ولی در اسلام، به خصوص در شیعه سابقة دیرینه دارد از همان روزی که پیامبر اکرم به رسالت مبعوث گشت، اعلام کرد که از سلالة من مردی خواهدآمد که عدالت را در تمام زمین پیاده خواهدکرد و امنیت را به ارمغان خواهدآورد.[8] و فرا مرزی عمل خواهدکرد.[9] اگرچه در متون اسلامی لفظ جهانی شدن نیامده است لیکن تمام خصوصیات مفیدی که دانشمندان برای جهانی شدن ذکر کرده اند در تعابیر اسلامی وجود دارد. چنانکه در حدیثی است:«عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ7 یَقُولُ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِشِیعَتِنَا فِی أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ حَتَّى لَا یَکُونَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقَائِمِ بَرِیدٌ یُکَلِّمُهُمُ فَیَسْمَعُونَ وَ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ هُوَ فِی مَکَانِهِ»[10]
البته نباید اسرار داشت که این جهانی شدن را به حکومت جهان شمول حضرت مهدی کاملا یکی دانست بلکه حکومت جهان شمول حضرت مهدی برتر از اینها است. زیرا بعید نیست که جهانی شدن در آینده سرنوشت استعمار و حقوق بشر و... را پیدا کند، استعمار از جمله لفظهای زیبایی است که معنای آبادانی را میرساند اما بر اثر سو استفادهها، معنای اصلی خویش را از دست داده معنای منفوری را در اذهان تداعی مینماید، و مردم شرطی شدهاند که هرگاه استعمار را بشنوند ویرانگری به ذهن شان برسد.
و حقوق بشر نیز دارد به همین سرنوشت گرفتار میشود، حقوق بشر که از یک طرف شعاری است زیبا و از طرفی مردم به آن چشم امید دوختهاند، اکنون حربهای شده است برای انسانهای زورگو. در بخش جهانی شدن نیز این وضعیت وجود دارد و قدرتمندان اقتصادی آن را نیز آلت دست خویش قرار داده اند تا بیشتر بتازند، به گفتة جرمی فاکس: ««باید گفت که سرمایه داری فرصتهایی را که جهانی سازی فراهم کرده (مانند ارتباطات، سرعت و کارآیی)، به سلطة خود در آورده و در این فرایند توانمندتر و کارآمدتر شده است.»[11] در این خصوص بحث بیشتری لازم است که در ذیل آن را به بحث خواهیم کشاند.
جهانی شدن و قطبی شدن
اگر جهانی شدن به همین روند به پیش رود پیامدش جز قطبی شدن چیزی نخواهدبود چنانکه گفتهاند: «از دهة 1990 تا کنون اهمیت شرکتها در نظام جهانی بیش از اهمیت دولتها شده است و کشورها برحسب شرکتهای خود شناخته میشوند مثلا فروش شرکت جنرال موتورز (178 میلیارد دلار در سال) تقریبا معادل تولید ناخالص ملی 40 کشور در حال توسعه میباشد.»[12]یا بنا به گزارش دیگر: روند جهانی سازی، به تعبیر ادغام عمقی اقتصاد جهانی مستلزم حرکت آزاد عوامل تولید در پهنه جهان و پیدایش و رشد شرکتهای فرا مرزی(TNC) است. طی سه دهة اخیر تعداد شرکتهای فرا مرزی به صورت تصاعدی رشد کرده است. طبق آمارUNCTAD اکنون 60 هزار شرکت مادر فرا مرزی وجود دارد که مجموعا 700 هزار شرکت وابستة خارجی را کنترل میکنند. متجاوز از دو سوم صادرات جهان توسط شرکتهای فرا مرزی انجام میپذیرد که بخش قابل ملاحظة آن متعلق به 100 شرکت بزرگ فرا مرزی است.
درآمد فروش این 100 شرکت نزدیک به 50% تولید ناخالص جهان است. تا قبل از دهه 60 بازار مالی جهانی به معنای واقعی کلمه وجود نداشت. اما اکنون این بازار نقشی تعیین کننده در اقتصاد جهان ایفا میکند.[13] با وجود چنین بازارها است که در آمدهای سرانة کشورهای ضعیف و ثروتمند تفاوت فاحش دارد، بانک جهانی طی جدیدترین گزارش خود تحت عنوان «گزارش توسعه جهان در سال 2006» درآمد سرانه 131 کشور مختلف را با یکدیگر مقایسه کرده است. که طبق این گزارش در میان کشورهای جهان نروژیها با52030 دلار دارای بیشترین درآمد سرانه هستند و بروندی با درآمد سرانه 90 دلار، آخرین کشور دنیا از نظر میزان درآمد سرانه شناخته شده است.[14]
تفاوت این دو کشور صدر نشین و ذیل نشین بسیار سرسام آور است زیرا درآمد یک نروژی، 11/578 برابر یک بروندی است، درحالی که هر دو زحمت میکشند و شاید یک بروندی بیشتر رنج کار را تحمل کند تا یک نروژی، زیرا امکانات کم در اختیار دارد، چه کسی حکم میکند که در این کرة کوچک، این همه بیعدالتی و طبقاتی شدن جولان کند درحالی که زمین مال خدا است و انسانها بندگان او هستند!. این چنین جهانی شدن بیشتر به نفع شرکتهای چند ملیتی دور میزند که همین مساله از بزرگترین نقصهای این گونه جهانی شدن به شمار میآید زیرا سطح درآمدها و دست مزدها متفاوت است.
از این رو امروزه یکی از دغدغههای مهم و بحثهای داغ جهانی شدن در بخش اقتصاد این است که آیا جهانی شدن به نفع تودههاست یا به نفع معدودی از انسانها؟ عدهای در اوج خوشحالی و عدهای نیز به شدت ناراضیاند. و این نیست جز به دلیل این که ضعیفان نمیتوانند در صحنة جهانی با رقبای قوی رقابت و مقابله کنند، در نتیجه شکست میخورند و هر روز ضعیفتر میگردند، و بر ثروت و رونق شرکتهای بزرگ و پیشرفته افزوده میشود، توان رقابت کاملا از میان برداشته میشود و به سوی انحصار گرایی میشتابد، و این ظلم آشکاری است که جامعه را به سوی قطبی شدن به پیش میبرد، زیرا فقیران در همان حال میمانند و باید همیشه مصرف کننده باشند. لیکن شرکتهای بزرگ، دنیا را بیرقیب جولان گاه خویش میسازند.
از این رو جهانی سازی یا جهانی شدن تئوری پردازی است برای استفادههای بهتر و بیشتر استعمارگران و به تعبیر دیگر: «جهانی سازی طرحی پیچیده برای استعمار است.»[15] که نتیجة آن بیشتر قطبی شدن جهان است که آثار مخرب روانی و جسمی را در پی دارد، زیرا یکی از ویژگیهای بارز جهانی شدن اطلاعات گسترده و آگاهی از وضع زندگی دیگران است، وقتی انسان و فرد کشور کم درآمد با چنین وضع رو به رو میشود عزت نفس خویش را از دست میدهد و خود را تحقیر شده مییابد که دیگر برای چنین فردی بهداشت روانی و برای چنین جامعهای امنیت وجود نخواهد داشت چنانکه بسیاری از ترورها و طغیانگریها نتیجة همین بیعدالتیهای جهانی است.
از نظر جسمی نیز ضعیفان با کمبود مواد غذایی و در نتیجه با سوء تغذیه و آثار مخرب آن دست و پنجه نرم میکنند، درحالی که افراد کشورهای ثروتمند از پرخوری در عذابند، اینها هستند که ضرورت جهانی شدنی را میطلبند که از چنین نقصها خالی باشد و آن حکومت و برنامههای جهان شمول حکومت مهدی7 است که فلسفة وجودیاش پیاده ساختن عدالت در زمین است. و تفصیل این بحث را در عنوان بعدی بر میرسیم.
انتظار اصلاحگر جهانی در ادیان
انتظار جهانی شدن عدالت، صلح و امنیت، انتظاری است که در نهاد و فطرت انسان نهفته است از این رو انتظارِ ظهور مصلح و اینکه روزی جهان سامان خواهدیافت، در اکثر ادیان زنده و خاموش دنیا وجود دارد؛ و هر کس به زبانی سخن از وصف او میگوید: چنانکه ادیان هندی به نحوی منتظرند و یهود و نصارا، به گونهای دیگر انتظار را در سر میپرورانند، و هرچه ستم افزون میشود انتظار نیز برجستهتر میگردد، جان بی ناس مینویسد: «از روزی که رومیان قدم به خاک یهود نهادند تا زمانی که شهر اورشلیم را در سال70 م. ویران ساختند انتظار ظهور مسیحا روز به روز نزد آن قوم افزایش مییافت و آن ملت مغلوب و شکسته به امید پیدایش نجات از غیب انواع شداید و مظالم قوم غالب را تحمل میکردند و اعتقاد جازم داشتند که خداوند قوم برگزیدة خود را چنین خوار و زار نخواهدگذاشت.»[16]در کتابهای ادیان گذشته انتظار نجات موج میزند چنانکه نمونههای آن را در ذیل میبینید، در عهد عتیق از کتاب مقدس چنین آمده است: «بازوهای شریران شکسته خواهدشد. و اما صالحان را خداوند تایید میکند خداوند روزهای کاملان را میداند و میراث ایشان خواهدبود تا ابدالآباد. در زمان بلا خجل نخواهندشد و در ایام قحط سیر خواهند بود. زیرا شریران هلاک میشوند و دشمنان خداوند مثل خرمی مرتعها فانی خواهندشد بلی مثل دخان فانی خواهندگردید. شریر قرض میگیرد و وفا نمیکند و اما صالح رحیم و بخشنده است زیرا آنان که از وی برکت یابند وارث زمین گردند و اما آنان که ملعون ویاند منقطع خواهندشد... مرد کامل را ملاحظه کن و مرد راست را ببین زیرا که عاقبت آن مرد سلامتی است اما خطاکاران جمیعا هلاک خواهندگردید و عاقبت شریران منقطع خواهدشد و نجات صالحان از خداوند است و در وقت تنگی او قلعة ایشان خواهدبود.»[17]
و در عهد جدید نیز آمده است: «آسمان و زمین زایل خواهدشد لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهدشد. اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکة آسمان جز پدر من و بس لیکن چنانکه ایام نوح بود ظهور پسر انسان نیز چنان خواهدبود زیرا همچنانکه در ایام قبل از طوفان میخوردند و میآشامیدند و نکاح میکردند و منکوحه میشدند تا روزی که نوح داخل کشتی گشت و نفهمیدند تا طوفان آمد همه را ببرد هم چنین ظهور پسر انسان نیز خواهدبود آنگاه دو نفری که در مزرعهای میباشند یکی گرفته و دیگری واگذارده شود و دو زن که دستاس میکنند یکی گرفته و دیگری رهاشود پس بیدارباشید زیرا که نمیدانید در کدام ساعت خداوند شما میآید.»[18]
در بشارتهای ادیان گاهی به صورت مطلق به ظهور مصلح اشاره دارد، و گاهی برخی از ویژگیهایی را برشمردهاند که کاملا با ویژگیهای حضرت مهدی4 سازگار است؛ موارد ذیل نمونههایی است که به خصوصیات حضرت قائم4 اشاره دارد، در بشارتهای شاکمونی[19] آمده است: «و پادشاهی زیبا به فرزند سید خلایق جهان، کشن[20] بزرگوار تمام میشود و او کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوارشود و فرشتگان کارکنان او باشند. و جن و انس در خدمت اوشوند و از سودان که زیر استوا است تا عرض تسعین که زیر قطب شمالی است و ماورای بحار را صاحب شود و دین خداوند یک دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او ایستاده باشد و خدا شناس باشد.»[21]
«در کتاب پاتیکل که از اعاظم هندوان و به زعم آنان صاحب کتاب آسمانی است راجع به دولت با سعادت مهدی اینگونه نقل نموده است: که چون مدت روز تمام شود دنیای کهنه نوشود، و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیداشود از فرزندان دو پیشوای جهان یکی ناموس آخرالزمان و دیگری صدیق اکبر یعنی وصی بزرگتر وی که پشن[22] نام دارد و نام آن صاحب ملک تازه راهنما است بحق پادشاه شود و خلیفة رام[23] باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد هر که پناه به او برد و دین پدران او اختیار کند سرخ روی باشد در نزد رام و دولت او بسیار کشیده شود و عمر او از فرزندان ناموس اکبر زیادباشد و آخر دنیا به او تمام شود. و از ساحل دریای محیط و جزایر سراندیب و قبر آدم7 و از جبال القمر تا شمال هیکل زهره تا سیف البحر و اقیانوس را مسخر گرداند و بتخانة سومنات را خراب کند و جگرنات بفرمان او به سخن آید و به خاک افتد پس آن را بشکند و به دریای اعظم اندازد و هر بتی که در هرجا باشد بشکند...»[24] در ادیان گذشته این انتظار وجود داشته و ما را عقیده بر این است که جهانی شدن نیز، مقدمهای است بر پذیرش حکومت جهانی مهدی که در بحثهای آینده به مقدار توان به آن میپردازیم.
انتظار جهانی شدن عدالت
خوبی و عدالت از خواستههای درونی انسان است و انسان که از مادة انس گرفته شده است، در سرشتش نهفته شده است، که با همنوعانش از راه مسالمت آمیز، سازش و صلح ارتباط برقرار نماید. آیا هیچ کسی کاملا در صدد برآمده است که در جهان آن گونه عدالت اجرا گردد که کسی جز نفع عمومی نیندیشید و جدا از هر چیزی تنها رشد و ترقی انسان را در هر جهت مد نظر داشته باشد؟ و آیا تا کنون کسی را سراغ داریم که نه مرز بشناسد و نه نژاد و نه...، تبعیضها را کنار بگذارد؟ این سوالها را اگر در برابر خویش قرار بدهیم و عملکرد داعیان عدالت و حقوق انسان را در نظر بگیریم این چنین چیزی را تنها در عالم شعار و سخن میتوان پیداکرد درحالی که در حکومت عدالت گستر حضرت مهدی مرز از میان میرود از آن جهت که زمین مال خداست هر کس میتواند در هرجا که بخواهد زندگی کند، در زمان حضرت مهدی هر کسی بر اساس مسؤولیت و وظیفه کار انجام میدهد، تلاش میکند و بهره میبرد در آن زمان نیز تنبل و زحمت کش مساوی نیست اما این گونه نیست که در آمدها از زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد عمده رنج انسان از همین جا نشأت میگیرد، اگر نرخ کار و دستمزد در سراسر جهان یکی باشد، بسیاری مایل به مهاجرت نیست و دیگر هم این شکاف طبقاتی را نمیتوان دید که یکی در زیر گرمای سوزان خورشید از صبح زود تا به شب زحمت بکشد اما آخر نتواند نان خشک را سیر بخورد و در کنارش در کشور دیگری که یک چیز اعتباری و بیارزش را به نام مرز کشیدهاند از بس که سیرند، پس ماندههای غذاییاش از چندین تن میگذرد، این از مهمترین و دردآورترین مشکلات و بیعدالتی جهان بیسامان کنونی است درحالی که امروزه رفتن یک انسان از یک کشور جهان سومی به یک کشور توسعه یافته یک خیال و آرزو است، در جهان امروز از نظر درآمد، قدرت خرید و همه چیز تفاوت از زمین تا آسمان به چشم میخورد درحالی که اگر جهانی شدن راستین محقق شود باید این چیزها جهانی شود، امروزه آنانی دم از عدالت میزنند و آن را شعار و دام قرار میدهند که بتوانند با آن به مقصد خویش نایل شوند و فقیران را بیشتر در خدمت بگیرند، و اگرچه سالهاست برده داری لغو گشته در عمل فراوان دیده میشود که جهانی شدن امروزی بیشتر بر آن دامن میزند، جهانی شدن که تبادل اطلاعات و برداشته شدن قید و بندهای جغرافیایی است چه مقدار به حقیقت رسانی و اطلاعات مفید بشر کمک کرده است؟اصل جهانی شدن خوب است به شرطی که این نیازهای اولیة بشر را تأمین کند و آیا میتواند؟ از بررسیها چنین نتیجه میگیریم که هرگز چنین امکان ندارد تا مرز هست و تا بی عدالتی در توزیع امکانات و دستمزد و... وجود دارد کشمکش هم خواهدبود و از اینجاست که هم زورمندان نیاز به اسلحه احساس میکنند، هم زیردستان زیرا قدرتمندان برای کنترل دیگران و ضعیفان برای حفظ جان و سرمایة خویش این نیاز را در خود میبینند و اگر روزگاری ایمانی حکمفرما شود که هیچ کس چشم طمع بر دیگری ندوزد، آن وقت این همه تنش را نیز نخواهیم دید و کلمة «ما» و «دیگران» را که ساختة فرهنگ امروزی است بر زبان جاری نخواهیم کرد چه این که در احادیث سخن از این است که افراد مومن اعضای یک دیگرند و امام زمان کاری میکند که بر مومنان افزوده میشود، عقلها کامل میگردد: چنانکه در فرمایش امام باقر7 آمده است: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ»؛[25] وقتی قائم ما قیام نماید خداوند دستش را بر سر بندگان میگذارد، آنگاه عقلهایشان جمع و کامل میگردد.
آن وقت همه میشوند عضو جامعة بزرگ و همه در تمام گرفتاری و مشکلات هم شرکت میکنند و از «ما» در مقابل «دیگران» خبری نخواهدبود، همه میشوند «ما» و «دیگرانی» در کار نیست. و طبقات اجتماعی برچیده میشود و همین «ما» و «دیگران» است که تنش ایجاد میکند، این عقیده را انسانها کی میپذیرند، آیا اصلا آن را خواهدپذیرفت؟ و چه کسی آن را اجرا خواهدکرد به این منظور روز به روز مردم به این نتیجه میرسند که جهان باید به دست یک شخص و یک حکومت اداره شود؛ و چون حکومت جهانی احکام و برنامههای جهان شمول میخواهد، باید به بررسی بپردازیم که آیا سازمانهای جهانی یا دیگران میتوانند این وظیفة مهم را انجام دهند؟
سازمانهای جهانی
امروز کشورها پذیرفتهاند که باید یک قدرت جهانی وجود داشته باشد، تا مرجع رسیدگی به داد مظلومان عالم به حساب آمده، ملتها را در گرد خویش جمع نماید. و اینکه سازمان مللی تشکیل شده قطع نامة واحدی صادر میشود و... همه گواه بر این است که جهان به سوی پذیرش حکومت جهانی به پیش می رود. اما سازمانهای جهانی مانند: سازمان ملل و... با همة کارهای مثبت و خوبیهایی که دارد هرگز نخواهندتوانست این آرزوی دیرینة بشر را برآورده سازد. زیرا سازمان مذکور حداقل دو کاستی مهمی دارد که با وجود آن اجرای عدالت و رسیدن به امنیت و صلح و... امکان پذیر نیست:الف) نقص قانونگذاران
قوانینی که بشر قانون گذار آن است هیچگاه برای تحقق حکومت و عدالت جهانی کافی نیست بلکه قانونگذاری میخواهد که از همة نیازمندیهای سری و علنی انسانها آگاه باشد که چنین توانی را کسی ـ جز خداوند منان ـ ندارد، اوست که آگاهتر از خود انسان، به او است: ﴿أَلایَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیف الخَْبِیرُ[26]﴾؛ آیا کسی که آفریده است نمیداند؟ با اینکه او خود باریک بین آگاه است.
بشر غیر معصوم، هر قدر اصلاح طلب شود، همای اندیشهاش، بالاتر از فضای فکری او به پرواز در نخواهدآمد. چنانکه بنیانگزاران برخی از مکتبهای سیاسی نیت خیر داشته و هدفشان نجات بشر بوده است، چونکه معصوم نبودهاند، نتوانستهاند قانونی وضع نمایند که انسانها را به سوی سعادت رهنمون شوند. و نجات بدهند بالاخره این مکتبها بعد از مدت کوتاهی در موزههای تاریخ رفته و به تئوری خالص مبدل گشتهاند، اگرچه در روزهای نخست تولدشان افرادی را به خود جذب کردهاند، اما در نهایت نه تنها بشر را نجات نداده اند، بلکه خودشان را نیز حفظ نتوانستهاند. لذا قانون گذار باید کسی باشد، که بر زمین و زمان احاطه داشته و تمام نیازمندیهای بشر را در همة زمانها و مکانها بداند، و بایستی کارگذار آن قانون نیز، کسی باشد که یک آن تحت تاثیر هوای نفس قرار نگرفته، هیچ چیزی او را از اجرای عدالت باز ندارد.
چنین خصوصیت را فقط در حکومت جهانی حضرت مهدی4 میتوان سراغ گرفت. همانگونه که پیامبر و امامان معصوم: صدها سال قبل از حکومت و جامعة جهانی ـ که انسان امروزی در تکاپوی آن است ـ خبر دادهاند و اعلام نمودهاند که مطلوب بشر و آنکه آرزوهای او را در این زمینه، بدون کم و کاستی و توأم با عدالت، برآورده میسازد، گوهری از خاندان ما است که در صدف وجود پنهان است او خواهدآمد و جهان را دهکدة خواهدساخت که امنیت، عدالت و... در آن حکمفرما باشد. او جامعه جهانی تشکیل خواهدداد که شرط پذیرش آن قبول اسلام: آخرین هدیة خدا برای بشر است و همگان نیز این شرط را خواهندپذیرفت: «حتی لایبقی فی المشارق والمغارب احد الا وحد الله...»[27]
ب) حق وتو
دومین مانع اجرای عدالت و عدم توانایی سازمان ملل وجود «حق وتو» است و آن امتیازی است که قدرتمندان ـ بدون هیچ دلیل عقلی ـ از آن بهره میبرند، و نمیگذارند عدالت رخ نماید که نمونة بارز آن را میتوان در قضیة فلسطین و... تماشا کرد. که هرگاه شورای امنیت قطع نامهای را برای محدودکردن اسراییلِ خون آشام به تصویب می رساند. آمریکا آن را «وتو» کرده، دست اسراییل را برای جنایت بیشتر باز میگذارد.
مگر حق «وتو» همان قانون جنگل نیست که هر زور مداری حق دارد از حیات ضعیفان استفاده برده، قوی، قویتر و ضعیف، ضعیفتر گردد؟ به تعبیر دیگر: هر کس شاخ و پنجة قویتر دارد، امتیاز و حکم رانی بیشتر دارد. اگر ملتها مساوی هستند حق وتو چرا؟ مگر دیگران انسان نیستند؟ اگر حقوق برای بشر است که همه بشرند و باید از حق یکسان بهرهمند گردند، ولی اگر بر اساس زور سالاری است که دیگر حقوق بشر نیست. حق سرنیزه است.
«حق وتو» قانونی است براساس بی عدالتی و زور مداری که میان بشر تمایز و فرق قائل است ادعای حقوق بشر و شعارهای زیبای دیگر نیز، وسیلة فریبی بیش نیست، لذا نمیتواند به صلاح بشر باشد بلکه سلاح یک عده است برای کوبیدن دیگران و گسترش قلمرو و قدرت خویش، اما در قالب زیبا و چهرة دلربا که مصداق فرمودة سعدی است:«بس صورت خوش که زیر چادر باشد چون باز کنی مادرِ مادر باشد».
جهانی شدن درآمدی بر پذیرش حکومت مهدی
اکنون که انسانها به اصل لزوم جامعة جهانی پی برده اند و در تکاپوی آنند، بر مسلمانان بخصوص شیعه است که جامعه جهانی اسلام را برای بشر معرفی نمایند، تا حقیقت جویان تشنه، دنبال سراب نروند. چه این که حکومت جهانی مهدی با عدالت رابطة مستقیم دارد درحالیکه رابطة جهانی شدن با عدالت رابطة معکوس است زیرا در حکومت جهانی مهدی هدف این است که عدالت اجرا و تبعیضها و ظلمها برداشته شود درحالی که در این جهانی شدن هر روز به سوی ظلم و بیعدالتی کشیده میشود؛ و از طرفی این بیعدالتی جهانی که معلول جهانی شدن است زمینه ساز پذیرش حکومت جهانی مهدی7 است زیرا از یک طرف مردم به زندگی با تلویزیون، ماهواره، اینترنت و... عادت میکنند و جزء نیازهای اولیةشان به حساب میآید از طرفی نیز عوارض آنها بسیار است زیرا وسیلة قدرتمندان گشته است و از آن سوء استفادههای فراوان میکنند و بالاخره مردم را از این وضع دل زده میکنند تا به جهانی شدنی روی آورند که از این عوارض خالی باشد که آن حکومت جهانی مهدی7 است.جهانی شدن هم سودمند است هم ضررهایی دارد؛ از آن جهت که جهانی شدن مرزها را در مینوردد و انترنت، ماهواره، شبکههای تلویزیونی گسترش مییابد، اطلاعات در اختیار همگان قرارمیگیرد همه از حسن جهانی شدن است اما از آنجا که اینها وسیلة تبلیغات و سوء استفاده به دست نااهلان قرارمیگیرد و بیشتر از این پدیده قدرتمندان استفاده میکنند و وسیلهای میشود که دیگران حداقل استفاده را ببرند و تنها زور و زر مداران از آن خوب استفاده کنند از بدیهای آن به حساب میآید.
از طرفی نیز در قسمت تجارت جهانی از آنجا که دسترسی به هرگونه وسایل در همه جای دنیا امکان پذیر میشود از حسن جهانی شدن است اما از آنجا که شرکتهای بزرگ با تبانی و توان هزینة تبلیغاتی، توان رقابت را از دیگران سلب میکنند و خود یکه تاز میدان میشوند و در نتیجه در صحنههای دیگر نیز برندگی از آنهاست از نقصهای جهانی شدن است. ناگفته روشن است که حسنها ذاتی جهانی شدن و نقصها عارض بر آن است و جهانی شدن هم وسیله است مانند بسیاری از وسایل دیگر به دست زر اندوزان و استعمارگران همانها که روزی دیدند پدید آوردن مرز و تقسیم کردن زمین به نفع شان است، چنین کردند و هر وقت و هر زمان و در هر مکان که نفعشان را تماشا کنند مرزها را نیز برمیدارند چنانکه در میان کشورهای اروپایی و قارة آمریکا چنین است.
اگر روزی احساس کنند که باید مرزها در مناطق دیگر نیز برداشته شود تا بیشتر به چپاول گری و غارت بردن منابع زیر زمینی جهان سوم دست مییابند، در این صورت از برداشته شدن مرزها تبلیغ خواهندکرد در تعریف جهانی شدن دست خواهندبرد و برداشته شدن مرزهای جغرافیایی را نیز جزء تعریف قرار خواهند داد و آن را نیز بر دیگران تحمیل خواهندکرد، زیرا چنین کاری به رسیدن به آرمان شان منتهی میشود چنانکه امروزه نیز جهانی شدن وسیله است در دست عدة معدود. در زمان حضرت مهدی علیه السلام اصل ویژگی مرز نبودن محفوظ است زیرا در اسلام مرز وجود ندارد و نداشته است و مرز سازی از ترفندهای جهانخواران است وقتی مرزها برداشته شود و زحمتها (مزد کارها) در جهان یکسان باشد ولو رقابت وجود داشته باشد، دیگر این تفاوت فاحش نخواهدبود.
جهانی سازی یا به عبارت بهتر حکومت جهان شمول حضرت مهدی توأم با آبادانی و سامان بخشیدن جهان و برداشتن تبعیض و بیعدالتیها است. با توجه به آنچه گفته شد، اگر جهانی شدن از وسیله بودن خارج شود و همگان یکسان بهره برند و جلو سوء استفاده گران و انسانهای مریض گرفته شود، دیگر یکسره حسن خواهدبود؛ وقتی آن وارث زمین بیاید از این وسایل به نفع عدالت، معنویت و کمال انسان استفاده خواهدکرد و مرزها را برمیدارد از آن جهت که در اسلام مرز نیست و بر اساس این که همه ایمان میآورند و از آن طرف نیز مؤمن برادر مؤمن است، چنانکه در احادیث داریم: «وَ إِنَّ وُدَّ الْمُؤْمِنِ مِنْ أَعْظَمِ سَبَبِ الْإِیمَانِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَبْغَضَ فِی اللَّهِ وَ أَعْطَى فِی اللَّهِ وَ مَنَعَ فِی اللَّهِ فَهُوَ مِنْ أَصْفِیَاءِ الْمُؤْمِنِینَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى أَلَا وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا تَحَابَّا فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصَافَیَا فِی اللَّهِ کَانَا کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِذَا اشْتَکَى أَحَدُهُمَا مِنْ جَسَدِهِ مَوْضِعاً وَجَدَ الْآخَرُ أَلَمَ ذَلِکَ الْمَوْضِعِ»[28]
بنی آدم اعضای یک دیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دیگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی»[29]
از این جهت جهانی شدن را در آمدی بر پذیرش حکومت مهدی میدانیم.
حکومت جهانی مهدی نیاز اساسی
در روزگار نخست انسان به دنبال جفت میگشت و یک خانوادة کوچک را اداره میکرد زیرا نیازهایش محدود بود از گوشت شکار استفاده میکرد و به دنبال ارتباط بیشتر نبود ولی با گسترش صنعت نیازهای جدیدی متولد شد، که سبب وابستگیهای بیشتر میشود. در نتیجه با پیشرفت بشر جهانی شدن به صورت یک نیاز مهم درمیآید و اصل جهانی شدن نیازمند مدیر و مدبری است که از سو استفاده گران در امان باشد و این نیاز را باید کسی برآورد که جامع باشد و معصوم وگرنه بشری خالی از عصمت هراس را متولد میکند چنانکه نظم نوین جهانی آمریکا این حالت را پدید آورده است. پس با گسترش تکنولوژی و نیاز به جهانی شدن، نیاز به مهدویت که همان عدالت محوری است، شدت بیشتر مییابد. زیرا صنعت بدون اخلاق و عصمت ویرانگر است به ویژه صنایع نظامی مخرب و ویرانگر در دست انسانهای مست و مغرور، دنیا را به پرتگاه سقوط نزدیک میسازد همان گونه که در اقتصاد امروز پول را یکی از نیازمندیهای مهم اقتصاد مطرح میکنند: «پول و اعتبار دارای آن چنان نقش مهم و حیاتی در اقتصاد امروز است که تصور وجود اقتصادی بدون پول، بسیار بعید به نظر میرسد.»[30]درحالی که در روزگار گذشته چنین نیازی را کسی احساس نمیکرد، جهانی شدن نیز یک نیاز است ولی مهدویت سامان بخش این نیاز است پول در اقتصاد لازم و ضروری است اما اگر در تولید و نشر آن عدالت رعایت نشود تورم و رکود را در پی خواهدداشت که بسیار مخرب است برای مهار سو استفاده گران و قدرتهای بزرگ از جهانی سازی یا جهانی شدن، انسان ناگزیر خواهدبود که به پدیده و تئوری انتظار رو آورد، همان گونه که در احادیث داریم که همه جا را ناامنی فرا میگیرد و آنگاه آن حضرت میآید امنیت را به ارمغان میآورد به گونة که در حدیث داریم: «و تخرج العجوزة الضعیفة من المشرق ترید المغرب لا یؤذیها أحد»[31]؛ پیره زنی ناتوان، از شرق عالم تا غرب آن قصد سفر میکند و از هیچ کس آزاری نمیبیند.
عدالت که از نیازهای مهم انسان است نایاب میشود و آن حضرت عدالت را باز میگرداند. در زندگی امروزی دنیا، زندگی بدون امنیت و عدالت... مانند اقتصاد بدون پول است اگر این امکان تصور ندارد آن هم چنین است و عدالت و امنیت بدون مهدویت نیز امکان ندارد. پس عدالت واقعی و امنیت سراسری را تنها امام زمان برقرارخواهدکرد نه کسی دیگر.
نتیجه
از بحثهایی که تاکنون گذشت، چنین میتوان نتیجه گرفت که جهانی شدن نمیتواند دوای درد بشر باشد بلکه یکی از زمینههای ظهور و مقدمه است برای پذیرش جهانی شدنی که در اسلام وجود دارد به تعبیر دیگر جهانی شدن به بیعدالتیها دامن میزند و جامعه را ناموزون میکند و اصلاح میخواهد که این اصلاحگری را حضرت مهدی انجام خواهدداد. چنانکه در احادیث داریم که آن حضرت بعد از آنی خواهدآمد که جهان پر از ستم و جور شده باشد: «فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[32] زیرا جامعة جهانی که حضرت مهدی پایه گذار آن خواهد بود، خالی از هر عیب و نقص و دارای همة خوبیها است که بشر آرزوی آن را دارد. و جز او هیچ نهاد دیگری توان اجرای عدالت در پهنة زمین و نجات بشر را نخواهدداشت.کسی که با دیدة حقیقت بین به گفتار گهر بار پیامبر و امامان معصوم: در مورد جامعة جهانی و پیشگوییهایشان در بارة حوادث قبل از ظهور دقت نماید صمیمانه خواهدپذیرفت که بجز حضرت قائم7 کسی توان تشکیل حکومت جهانی را ندارد. به فرمودة امام راحل1:: «قضیة غیبت حضرت صاحب، قضیة مهمی است که به ما مسایلی میفهماند، من جمله اینکه برای همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا شود، در تمام بشر نبوده کسی الا مهدی موعود ـ سلام الله علیه ـ که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر.»[33]
و یا میفرماید: «اینکه این بزرگوار را طول عمر داده خدای تبارک و تعالی برای یک همچو معنایی، ما از آن میفهمیم که در بشر کسی نبوده است دیگر، قابل یک همچو معنایی نبوده است، و بعد از انبیا که آنها هم بودند لیکن موفق نشدند کسی بعد از انبیا و اولیای بزرگ، پدران حضرت موعود، کسی نبوده است که بعد از این اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می رفتند دیگر در بشر کسی نبوده است که این اجرای عدالت را بکند، نمیتوانسته، و این یک موجودی است که ذخیره شده است برای یک همچو مطلبی».[34]
آن کس که میتواند عدالت را به تمام معنی در زمین به اجرا بگذارد حضرت مهدی است، دیگران اگر عدالت را اجرا کنند در برخی از جنبهها خواهدبود، نه در تمام جنبههای آن. همان گونه که در سخن امام راحل آمده است: «هریک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند و مقصد شان هم این بود که اجرای عدالت را در همه عالم بکنند؛ لیکن موفق نشدند، حتی رسول ختمی که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا، و آن کسی که به این معنا موفق خواهدشد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهدکرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی میفهمند ـ که قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد ـ بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت، انسان اگر هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش؛ این ایجاد عدالت است در انسان.»[35]
او وقتی که جامعة جهانی را تشکیل دهد زمینههای بیعدالتی و فساد را ریشه کن خواهدکرد مردم را به عبادت خدا، امانت داری و... فراخواهدخواند که امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «حضرت مهدی...زنا، شرب خمر و ربا را از میان برخواهد داشت، و مردم به دیانت و پرستش خدا و نماز با جماعت، روخواهندآورد. عمرها طولانی و امانتها ادا شده، درختان به بار خواهدنشست، و برکات افزون خواهدشد، و بدان هلاک گشته، خوبان باقی خواهندماند کسی باقی نخواهدماند که کینة اهل بیت را در سینه داشته باشد»[36]
قایم آل محمد جامعة جهانی را تشکیل میدهد که مقبول همگان بوده، پروانه وار از نورش کسب فیض خواهندکرد: «اذا قام قائم آل محمد جمع الله له اهل المشرق و اهل المغرب فیجتمعون کما یجتمع قزع الخریف»[37] در این مدینة فاضلة اسلام سخن از بیعدالتی و قانون جنگل نخواهدبود، بلکه زمین پر از داد و امنیت خواهدشد: «یملأ الأرض بالعدل و یطبقها بالقسط یسیر معه الرعب»[38]
مواردی که ذکرش رفت آرزوی دیرینة بشر بوده و خواهدبود، مدینة فاضلة افلاطون، جامعة جهانی عصر ما، همه شعاعی از آن خورشید تابناک است که از پنجرههای قلب بشر وارد جانش شده است، و دلش فرمان میدهد که گمشدهای داری و این تشنگی آبی را در پی دارد. و یکی از افتخارات شیعه این است که آرزو و انتظاری چنین جامعة جهانی را دارد و عقیده به چنین گوهر گرانبها و خورشید تابناک را زنده نگه داشته است: «ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر، حضرت مهدی صاحب زمان ـ علهیم آلاف التحیات و السلام ـ که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند»[39]
فهرست منابع
1. قرآن مجید، ترجمة فولادوند.
2. بهشتی، محمد، ادیان و مهدویت، مؤسسه مطبوعاتی حسینی، تهران، بی تا.
3. بیات، عبد الرسول و دیگران، فرهنگ واژهها، مؤسسة اندیشه و فرهنگ دینی، قم، 1381، دوم.
4. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، م. علی اصغر حکمت، انتشارات پیروز، تهران، 1348. دوم.
5. جرمی فاکس، تقابلهای پسامدرن چامسکی و جهانی سازی، م. مزدک انوشه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381، اول، ص: 31.
6. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق، اول.
7. خمینی، روح الله، امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی1، تدوین: فروغ السادات رحیم پور، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381. اول.
8. دولت شاهی، خجسته، مبانی اقتصاد،
9. رونالد رابرتسون، جهانی شدن و تئوریهای اجتماعی و فرهنگی، م. کمال پولادی، نشر ثالث، 1380، اول.
10. ری کیلی ـ فیل مارفلیت، جهانی شدن و جهان سوم، م. حسن نورایی بیدخت ـ محمد علی شیخ علیان، انتشارات وزارت امور خارجه 1380، اول.
11. زمانی، هادی، فرصتها و چالشهای جهانی شدن برای ایران: www.hadizamani.com تاریخ 5/ 3/1385.
12. سایت: http://wwbaztab.com/index.php تاریخ 1/ 3 / 1385.
13. سعدی، کلیات سعدی، نشر طلوع، 1375، دوم.
14. شیرودی، مرتضی، جهانی سازی، اسلام و آیندة بشریت، مؤسسة امام خمینی، مجلة معرفت79، سال سیزدهم شماره چهارم، تیر 1383.
15. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، سپهر، قم، 1419ق. اول.
16. فقیه نیا، محمد، حضرت مهدی4 در بشارتهای آسمانی، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیا، 1379. اول.
17. قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، انتشارات مرتضویه، نجف اشرف، 1356ق.
18. قندوزی, سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی تحقیق: سید علی جمال اشرف حسینی، دار الاسوه، 1416ق. اول.
19. کتاب مقدس، م. برتیش و فورن بیبل سوسائیتی، ترجمه از یونانی، دارالسلطنه لندن، 1933م.
20. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1365. چهارم.
21. مالکوم واترز، جهانی شدن، م. اسماعیل مردانی گیوی، سیاوش مریدی، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، 1379. اول.
22. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان، 1404 ق.
23. میر جهانی طباطبایی، سید حسن، نوائب الدهور فی علامات الظهور، کتابخانه صدر، تهران، 1379. سوم.
24. نظری، عبداللطیف، جهانی شدن و تاثیرات آن بر شرق میانه و افغانستان، مجلة توسعه، سال سوم شماره سیزدهم تابستان 1383.
25. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسة آل البیت:، قم، 1408 ق، اول.
26. یاوری، امیر حسین, جهانی شدن، فنآوری اطلاعات و چالشهای فراروی پلیس، رک سایت: http:// news.gooya.com/technology/archives/000340.php تاریخ 16/4/85.
پی نوشت :
[1]. شیرودی، مرتضی، جهانی سازی، اسلام و آیندة بشریت، مؤسسة امام خمینی، مجلة معرفت79، سال سیزدهم شماره چهارم، تیر 1383. ص109
[2]. مالکوم واترز، جهانی شدن، م. اسماعیل مردانی گیوی، سیاوش مریدی، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، 1379. اول، ص12.
[3]. رونالد رابرتسون، جهانی شدن و تئوریهای اجتماعی و فرهنگی، م. کمال پولادی، نشر ثالث، 1380، اول، ص 12.
[4]. جرمی فاکس، تقابلهای پسامدرن چامسکی و جهانی سازی، م. مزدک انوشه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381، اول، ص 32.
[5]. بیات، عبدالرسول و دیگران، فرهنگ واژهها، مؤسسة اندیشه و فرهنگ دینی، قم، 1381، دوم. ص 247.
[6]. ری کیلی ـ فیل مارفلیت، جهانی شدن و جهان سوم، م. حسن نورایی بیدخت ـ محمد علی شیخ علیان، انتشارات وزارت امور خارجه 1380، اول. مقدمه، ص نه.
[7]. جرمی فاکس، تقابلهای پسامدرن چامسکی و جهانی سازی، پیشین، ص31.
[8]. «یملأ الأرض بالعدل و یطبقها بالقسط یسیر معه الرعب» قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، انتشارات مرتضویه، نجف اشرف 1356ق. ص332.
[9]. «اذا قام قائم آل محمد جمع الله له اهل المشرق و اهل المغرب فیجتمعون کما یجتمع قزع الخریف». صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، سپهر، قم، 1419ق. اول. ص599
[10]. میر جهانی طباطبایی، سید حسن، نوائب الدهور فی علامات الظهور، سوم، کتابخانه صدر، تهران، 1379. ج3 ص94 و: منتخب الاثر پیشین ص607، کافی ج8 ص241:
[11]. جرمی فاکس، تقابلهای پسامدرن چامسکی و جهانی سازی، پیشین ص 38.
یاوری، امیر حسین، جهانی شدن، فناوری اطلاعا[12]ت و چالشهای فراروی پلیس، گرفته شده از سایت: http://news.gooya.com/technology/archives/000340.php تاریخ 16/ 4/ 1385.
[13]. ر.ک. هادی زمانی، فرصتها و چالشهای جهانی شدن برای ایران: www.hadizamani.com
[14]. رک. سایت: http://wwbaztab.com/index.php
[15]. شیرودی، مرتضی، جهانی سازی، اسلام و آیندة بشریت، مؤسسة امام خمینی، مجلة معرفت79، سال سیزدهم شماره چهارم، تیر 1383. ص110
[16]. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، م. علی اصغر حکمت، دوم، انتشارات پیروز، تهران، 1348 ص364.
[17]. کتاب مقدس، م. برتیش و فورن بیبل سوسائیتی، ترجمه از یونانی، دارالسلطنه لندن، 1933م. (عهد عتیق) مزامیر داود، مزمور 37 بند 17- 23، و بند 37- 40.
[18]. همان، (عهد جدید) انجیل متی، باب 24، بند: 45- 43.
[19]. در میان هندوها به عنوان پیامبر و صاحب کتاب شهرت دارد.
[20]. کشن، نام گرامی پیامبر9 به زبان هندی است.
[21]. فقیه نیا، محمد، حضرت مهدی4 در بشارتهای آسمانی، اول، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیا، 1379. ص22.
[22]. پشن: نام حضرت علی7 در زبان هندی.
[23]. نام یکی از خدایان هندو.
[24]. بهشتی، محمد، ادیان و مهدویت، مؤسسه مطبوعاتی حسینی، تهران، بیتا. ص20.
[25]. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1365. چهارم. ج1 ص25
[26] . سورة ملک، آیه: 14 .
[27] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان، 1404 ق. ج52 ص340.
[28] . نوری، حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسة آل البیت:، قم، 1408 ق، اول. ج : 12 ص : 218
[29]. سعدی، کلیات سعدی، نشر طلوع، 1375، دوم. سعدی، کلیات، ص86.
[30]. دولت شاهی، خجسته، مبانی علم اقتصاد، ص 242
[31]. قندوزی, سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی تحقیق: سید علی جمال اشرف حسینی، دار الاسوه، 1416ق. اول. ج 3 ص240.
[32]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق، اول ج16 ص241
[33]. خمینی، روح الله، امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی1، تدوین: فروغ السادات رحیم پور، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381. اول. ص354
[34]. همان، ص356.
[35]. همان، ص355.
[36]. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، پیشین، ص592
[37]. همان. ص 599.
[38]. قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، انتشارات مرتضویه، نجف اشرف، 1356ق.ص332.
[39]. خمینی، روح الله، امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی، پیشین، ص351.
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله