سیره ی علمی حضرت آیت الله العظمی بروجردی (رحمت الله علیه)(3)

همگی می دانیم که سنت پیامبر(ص)، دومین رکن استنباط است و احادیث ائمه اهل بیت(ع) بیانگر سنت او هستند.علم حدیث، یکی از علوم بزرگ اسلامی بود که سالیان درازی، برای خود، استاد و تلمیذی داشت، ولی به مرور زمان، این علم، فروغ و عظمت خود را از دست داد و علماء و فقیهان، به جای آموزش حدیث از اساتید، از طریق قرائت استاد بر شاگرد، یا قرائت شاگرد بر استاد، تنها به مراجعه به کتب حدیث اکتفا کردند.
يکشنبه، 12 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سیره ی علمی حضرت آیت الله العظمی بروجردی (رحمت الله علیه)(3)
سیره ی علمی حضرت آیت الله العظمی بروجردی (رحمت الله علیه)(3)
سیره ی علمی حضرت آیت الله العظمی بروجردی (رحمت الله علیه)(3)

گرد آوری احادیث شیعه و پرورش محدثان

آیت الله جعفر سبحانی می گویند:
همگی می دانیم که سنت پیامبر(ص)، دومین رکن استنباط است و احادیث ائمه اهل بیت(ع) بیانگر سنت او هستند.
علم حدیث، یکی از علوم بزرگ اسلامی بود که سالیان درازی، برای خود، استاد و تلمیذی داشت، ولی به مرور زمان، این علم، فروغ و عظمت خود را از دست داد و علماء و فقیهان، به جای آموزش حدیث از اساتید، از طریق قرائت استاد بر شاگرد، یا قرائت شاگرد بر استاد، تنها به مراجعه به کتب حدیث اکتفا کردند.
بر اثر این بی توجهی، ضبط کلمات و اسانید، با اشکالاتی رو به رو شده بود. یکی از کارهای مرحوم آیت الله بروجردی، توجه دادن فضلای حوزه، به حدیث بوده، چه از نظر متن و چه از نظر سند. برای همین منظور، گروهی را به گردآوری احادیث شیعه، به صورت نوی دعوت کرد. در سایه نگارش این کتاب «جامع احادیث شیعه»، محدثانی را پرورش داد که هم اکنون، از وجود آنان در حوزه بهره کامل برده می شود.

ابتکار در علم رجال

آیت الله جعفر سبحانی می فرمایند:
استنباط هر حکمی از احکام الهی، از طریق حدیث، در گرو این است که حدیث، از نظر « دلالت » کامل باشد و « سند » آن نیز، مطابق ضوابط علم درایه « حجت » باشد.
قسمت دوم، که شناخت راویان حدیث است، تا عصر مرحوم آیت الله بروجردی، جنبه تقلیدی داشت؛ یعنی یک مجتهد در شناخت راویان ثقه از غیر ثقه، به متخصصان مراجعه می کرد و احوال راویان را از آنان می پرسید؛ مثلاً نجاشی، یکی از رجالیون بزرگ شیعه می گوید:
« عبدالله بن سنان، ثقه و محمد بن سنان ضعیف است. »
او، به همین مقدار اکتفا می کرد. ولی مرحوم آیت الله بروجردی، با شیوه خاص خود، که پیش از او، تنها در نوشته مرحوم مؤلف کتاب « جامع الرواة » دیده می شود، این مسأله را از حالت تقلیدی، به صورت اجتهادی درآورد.
او، با نگارش دو دوره کتاب، این مسأله را عملی ساخت:
- تجرید اسانید کتب اربعه
- طبقات راویان شیعه
در کتاب نخست، توانست اعتبار یک راوی را در علم حدیث، به دست آورد و درباره آن قضاوت کند و این سنجش را در اختیار دیگران بگذارد.
وقتی انسان با مراجعه به چنین کتابی، دریافت که ابن ابی عمیر، از 400 محدث نقل روایت کرده و دهها محدث نیز، از او نقل حدیث کرده اند و یا صفوان بن یحیی از 140 شیخ نقل روایت کرده و آنگاه قسمتی از روایات آنان را از نظر ضبط و حسن نقل، مورد بررسی قرار داد، قهراً مقام علمی آنان، کاملاً، به دست می آید که این دو نفر، متخصص حدیث و استاد فن بوده اند و هرگز نمی توان، او را با کسی که یک روایت از یک شیخ بیش تر نقل نکرده برابر نهاد.
مرحوم آیت الله بروجردی، در کتاب « تجرید اسانید کتب اربعه » توانسته است با این روش، میزان ارزش علمی و وثاقت و موقعیت هر راوی را در علم حدیث، از نظر قلت و کثرت شیخ و تلمیذ و اتقان و اضطراب روایت، کاملاً، روشن سازد.
وی از این راه، به نگارش کتاب دیگری به نام « طبقات الرجال » موفق گردید. با طبقه بندی رجال احادیث شیعه، در عصر حضور و تا حدی در عصر غیبت، توانست حلقه های رجال را در اعصار مختلف، به دست آورد و به افتادگیهای برخی از اسناد پی ببرد.
در حالی که بدون شناخت طبقات (منظور از طبقات، هم عصر بودن راویان است)، آگاهی از این نقیصه، به آسانی امکان پذیر نبود؛ زیرا وقتی طبقات برای ما روشن شد، در می یابیم که مثلاً، طبقه سوم از طبقه اول، نمی تواند حدیث فرا گرفته باشد؛ از این روی در سند، نامی از طبقه دوم وجود داشته که در استنساخ از قلم افتاده است.
او، نه تنها از این طریق، نقایص سند را از نظر حذف و سقط و یا قلب (جا به جا شدن ترتیب و طبقه)، جبران کرد، بلکه توانست بسیاری از مبهمات اسناد را، مانند احمد بن محمد یا محمد بن اسماعیل، که میان افراد زیادی مشترک هستند، روشن سازد، این خود یکی از مشکلات فقها، در مسأله استنباط از احادیث بود.
چه بسا در اسناد، اسامی مشترک، مانع از جزم به صحت روایت می شد؛ زیرا، محمد بن اسماعیل، مشترک بین ثقه و غیر ثقه است؛ لذا از طریق شناخت استاد و تلمیذ، می توان موقعیت این گونه راویان را به دست آورد.
البته این دو دوره آثار مرحوم آیت الله بروجردی، به دستیاری و کوشش شبانه روزی مرحوم حجة الاسلام حسن نوری ، آماده انتشار گردیده و هم اکنون انتشارات آستان قدس رضوی، مقدمات چاپ آن را فراهم ساخته است. با انتشار این دو دوره، تحول عظیمی در شناخت راویان شیعه به وجود خواهد آمد.
خود ایشان می فرمود:
« زیاد چیز نوشته ام بعضی تمام و قسمتی ناتمام، و بعضی هم بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود شده است. »
همین علاقه به نوشتن و تألیف و کارهای علمی، باعث می شد که فضلا و شاگردان خود را به نوشتن و تألیف تشویق نمایند. گاهی می فرمود:
« بسیار خوشوقتم که فضلای حوزه زحمت می کشند و در علوم دین بحث و بررسی می کنند و آثار خوبی از خود، به یادگار می گذارند. »
اما همانطور که آثار خود ایشان از قلمی گویا و رسا و محتوایی متقن و محکم برخوردار بود، مکرر به فضلا و طلاب می فرمود:
« چیزی بنویسید که همه طبقات استفاده کنند و اهل فن نیز خورده نگیرند. »
تألیفات مهم آیت الله بروجردی، در چهار رشته است:
الف. رجال.
ب. حدیث.
ج. فقه.
د. اصول فقه .
و. در فلسفه، منطق، عقائد و شعر هم، آثاری از ایشان در دست است و یا به ایشان نسبت داده شده است.
تعداد تألیفات و آثار علمی آیت الله بروجردی (غیر از رساله های عملیه و تقریرات) (همه به زبان عربی) است که یکی از آنها کتاب بسیار ارجمند « جامع احادیث الشیعه » و ده تای از آنها هم، کتابهای «تجرید الاسانید» است.

تألیفات

1. ترتیب اسانید الکافی
کتاب کافی شریف، تألیف ثقة الاسلام کلینی (م:329) شامل سی و پنج کتاب و حدود شانزده هزار حدیث است. آیت الله بروجردی، سندهای این روایات را در این تألیف مورد بررسی و تنقیح قرار داده و موارد تصحیف، اشتباه، ارسال و غیره را تعیین کرده است.
2. ترتیب رجال اسانید الکافی.
3. ترتیب اسانید الفقیه.
4. ترتیب رجال اسانید فقه.
5. ترتیب اسانید الامالی.
6. ترتیب اسانید الخصال.
7. ترتیب اسانید علل الشرایع.
8. ترتیب اسانید التهذیب.
9. ترتیب رجال اسانید التهذیب.
10. ترتیب اسانید الاستبصار.
11. ترتیب کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال.
12. ترتیب اسانید الفهرست.
13. تجرید اسانید رجال الکشی.
14. تجرید رجال النجاشی.
15. حاشیه علی رجال النجاشی.
16. حاشیه علی عمده الطالب.
17. حاشیه علی منهج المقال.
18. مستدرک فهرست منتجب الدین.
19. الفهرستین.
20. رساله حول سند الصحیفه السجادیه.
21. بیوت الشیعه.
22. حاشیه علی رجال الشیخ طوسی = ترتیب رجال الشیخ.
23. رساله فی ترجمةبعض اعاظم اسرته و اجداده.
24. الاحادیث المقلوبه و جواباتها.
25. جامع احادیث الشیعه.
یکی از شاگردان آن مرحوم، که در تألیف این کتاب هم سهیم بوده است. تاریخچه آن را این طور توضیح می دهد:
در سال 1370 هجری قمری، روزی در اثناء درس، ضمن قرائت احادیث از روی کتاب شریف وسائل الشیعه، به حدیثی رسیدند که به واسطه تقطیع در چند باب ذکر شده بود، به این مناسبت فرمودند:
« مرحوم شیخ حر عاملی بسیار زحمت کشیده تا چنین کتابی را به یادگار گذاشته و کار را بر مجتهد مستنبط بسی آسان کرده است؛ لکن ما هم به سهم خود باید روش عالمان سلف را تعقیب و رشته زحمات آنان را تکمیل نماییم. »
آن گاه فرمودند:
« نواقصی چند، از جهت تقطیع احادیث و غیره در کتاب وسائل الشیعه رخ داده که اگر آن نواقص را رفع کنیم، در امر استنباط و اجتهاد، بهتر و سریع تر پیش می رویم. »
پس از این که آیت الله بروجردی، مطالب فوق را فرمودند، گروهی از تلامذه و شاگردان ایشان، اظهار آمادگی برای انجام این کار کردند و زیر نظر ایشان کار شروع و بحمدالله به پایان رسید.
انجام این کار حدود ده سال طول کشید و به همت و کوشش حدود بیست نفر از فضلا و اساتید، کتاب شریف جامع احادیث الشیعه تدوین و تنظیم شد که تاکنون شانزده جلد آن چاپ شده و چند جلد آن باقی مانده است.
در تدوین و تألیف این کتاب بسیار ارزنده، همه خواسته های آیت الله بروجردی ( جز ذکر روایات اهل تسنن در ذیل هر باب ) تأمین شده و مورد پسند آن مرحوم قرار گرفت تا جایی که می فرمود:
« این کتاب ثمره زندگی و نتیجه عمر من است. »
26. حاشیه علی وسائل الشیعه.
27. المهدی (ع)، فی کتب اهل السنه
آقای دوانی در امورد انگیزه تالیف این کتاب می نویسند:
« آیت الله بروجردی در بروجرد، هر سال ماه مبارک رمضان منبر می رفتند و به موعظه مردم می پرداختند. یک سال، چند نفر از رؤسای ادارات بروجرد، که بهایی بودند، سرگرم تبلیغ مسلک بهایی گری شدند. آیت الله بروجردی، نخست از راه قانون وارد شد و عزل آنان را خواست.
چون پافشاری مقامات بالاتر را مشاهده کرد، به صورت قهر و اعتراض از بروجرد خارج شد. هنوز چند فرسخی نرفته بود که شهر منقلب شد و مردم، علیه آن چند نفر شوریدند. و این امر باعث شد که مقامات دولتی، آیت الله را به عزت به شهر برگرداندند و آن افراد بهایی را از آن حدود، بیرون کردند.
در این موقع، ماه مبارک رمضان فرا رسیده آیت الله در تمام این ماه، درباره وجود مسعود امام زمان، ارواحنا فداه، صحبت کردند. و برای این منظور، کتابهای معتبر علمای بزرگ اهل تسنن را به مسجد می آوردند و در منبر، از روی کتاب، روایاتی را می خواندند.
الحق در اثبات وجود حضرت حجت(ع)، حجت را تمام کردند. »
ظاهراً همین منبرهای یک ماهه، آیت الله را به این فکر انداخته که کتابی در مورد امام زمان(ع)، از نظر احادیث اهل تسنن بنویسند و طرح این کتاب و باب بندی آن هم، ظاهراً، انجام شده است. اما برخی از شاگردان ایشان، که این کتاب را دیده بودند، می فرمودند:
« این تألیف آغاز شده بود؛ اما در همان مراحل اولیه ناتمام مانده است. »
خواسته آیت الله بروجردی، با تألیف کتاب بسیار گرانقدر « منتخب الاثر»، توسط آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی، انجام شد. از قرار مسموع، این کتاب را آقای صافی، به اشاره و امر آیت الله بروجردی تألیف کرده اند.
28. توضیح المناسک.
تالیفات و خدمات علمی ایشان را اگر بخواهیم ادامه دهیم از عدد پنجاه
تجاوز می کند که به همین مقدار بسنده می می کنیم.

اساتید

آیت الله محمد فاضل لنکرانی می فرمایند:
فلسفه و معقول را در اصفهان، پیش جهانگیر خان قشقایی و آخوند کاشی خوانده بود. با این که سر درس، کمتر وارد مباحث معقول می شدند؛ ولی گاهی که بحث پیش می آمد، خیلی جالب، مانند یک فیلسوف متبحر در معقولات، بحث می کردند.
آیت الله جعفر سبحانی می گوید:
ایشان در دوران تحصیل خود در نجف اشرف (1318-1328) علم درایه و رجال و حدیث را از مرحوم آیت الله شریعت اصفهانی آموخته بود.
آیت الله محقق نقل می کنند:
مرحوم آیت الله بروجردی در فلسفه از شاگردان آخوند کاشی بوده است و در مورد مرحوم آخوند کاشی می گفت: آخوند هم در معقول مجتهد بود و هم در منقول، (و ایشان) از شاگردان برجسته آخوند خراسانی بود، معروف است که آخوند خراسانی سر درس به اشکالی توجه نمی کرد ولی وقتی که آیت الله بروجردی اشکال می کرد با عنایت کامل به آن گوش می کرد.
و آقا میرزا ابوالمعالی فرزند حاجی کلباسی از اساتید ایشان بوده است، مرحوم آیت الله بروجردی یک وقتی که صحبت از میرزا ابوالمعالی شد فرمودند:
« مجلس آقا میرزا ابوالمعالی شبیه مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله بود، روحانیتی داشت که انسان سیر نمی شد. »
استاد دیگر ایشان مرحوم آقا سید محمد دُرچه ای بوده است، استادی که احتمالاً این روش ( سبک توجه به آراء عامه و تطبیق با آراء و نظرات شیعه) را از وی گرفته باشد.

تدریس

آیت الله ستوده نقل میکنند:
مرحوم آیت الله بروجردی می فرمودند:
« در اصفهان که درس می رفتم در کنار آن، خود مشغول (تدریس) بودم. »
بعضی از فضلایی که از قم، به منظور شرکت در درس ایشان، به بروجرد رفته اند، نکته جالبی را نقل می کردند و آن این که مرحوم آیت الله بروجردی، هیچ گاه به خاطر بی توجهی شاگردان و یا عدم دقت کافی و یا کمی تعداد آنان، سطح درس را تنزل نمی دادند.
به تعبیر آنان، به نحوه ای درس می گفتند که گویی شرکت کنندگان درس ایشان، همه سید مرتضی و شیخ مفید و شیخ طوسی هستند. با کمال دقت در دلالت روایات، وجوه محتمله در آن، معارضات، سند آنها با تمام تفضیلات مربوط به آن. اشکالاتی که در مورد شده است و جواب مفصل آنها ... بحث می کردند، به طوری که درک همه مطالب و ضبط آن برای ما مشکل می نمود.
آیت الله اشتهاردی نقل می کنند:
آقا (آیت الله العظمی گلپایگانی) را دیدم که بعد از تدریس خودشان به سرعت، شبیه دویدن، از پله های وسط فیضیه و صحن کهنه بالا می روند.
کسی از علت شتاب و تند رفتن ایشان پرسید آقا فرمود:
« می خواهم به اول درس آقای بروجردی برسم ببینم چگونه وارد بحث می شوند. »

اهمیت به تدریس

آیت الله محقق نقل می کنند:
تلگرافی برای ایشان از بروجرد آمد که اخوی شما به رحمت خدا رفته است. ایشان دستور دادند پیش از ظهر در مسجد بالا سر، مجلس ختمی برگزار شود.
بعدازظهر همان روز طبق معمول جلسه درس برگزار شد بدون اینکه حتی یک روز درس را تعطیل کنند.

توجه به جوانان کلاس

آیت الله محسنی ملایری نقل می کنند :
ایشان نسبت به شاگردان خود، احترام بلیغ داشتند.
آقای موسوی صدر به درس ایشان می آمدند و جوان نورسی بودند. به مجردی که ایشان اشکال می کردند، مرحوم آیت الله بروجردی می فرمودند:
« سکوت کنید تا ببینیم آقا چه می گویند. »
و یا نسبت به آقای فاضل و یا شیخ مهدی حائری و بعضی دیگر، برخی اعتراض می کردند، اما آقا نظر داشتند که این آقایان، امید آینده هستند، لذا باید مورد تعظیم و عظمت باشند.
من در بین کسانی که برخورد کردم، تحمل و تواضع ایشان نسبت به شاگردان، به خصوص طبقه جوان، منحصر به ایشان بود.

سبک اجتهاد و انقلاب فقهی

آیت الله صافی گلپایگانی نقل می کنند:
روش اجتهادی آن بزرگوار، وضعیت جدید و تحول عجیبی را در طریقه استنباط احکام، در حوزه های علمیه نجف و قم، ایجاد کرد. در گذشته، بیشتر آقایان، در مباحث و استنباط خود، بیش تر به « وسائل الشیعه » مراجعه می کردند و کم تر به سراغ احادیث و اصول اولیه می رفتند.
چه بسا که به همان نص احادیث در کتابهای فقهی اکتفا می شد. دیگر این که: سیر اقوال در مسأله، مخصوصاً، اقوال قدما، مورد تتبع کافی قرار نمی گرفت و به نقل دیگران اکتفا می گردید.
آیت الله بروجردی، دقیقاً سیر اقوال را، مخصوصاً اقوال قدما را، بررسی می کردند. در این اواخر، تا آن جا که من اطلاع دارم، مراجعه به کتابهای فقهی قدما، مثل: جوامع الفقهیه و غیره، کم تر متداول بود. بسیاری از بزرگان، در نقل اقوال قدما، به نقل صاحب جواهر و کتابهای متأخرین اکتفا می کردند. با توجه آن مرحوم، موضوع مراجعه به کتابهای قدما، مطرح و احیا شد. جوامع الفقهیه، مفتاح الکرامه و ... چون مجمع اقوال قدما بود، به برکت شیوه ایشان در حوزه های علمیه رایج گردید.
آن بزرگوار به مصادر اولیه، رجوع نموده و شاگردان خود را به مراجعه به آنها، ترغیب می کرد.
ایشان در رجال هم، صرفاً، به دیدن یک کتاب رجالی و تکیه به قضاوت آن در صحت و ضعف روایت، اکتفا نمی کردند، بلکه خود، مجتهدانه، وضعیت هر راوی را بررسی دقیق می کردند.
خلاصه: فقه ایشان، علاوه بر این که بسیار محکم و اطمینان آور بود، طلبه را نیز به سرعت فقیه و صاحب نظر می کرد.
آیت الله سید مرتضی مبرقعی (فقیه) نقل می کنند:
درس آیت الله بروجردی، به قول خودش، بیاضچه ای نبود؛ یعنی چنین نبود که تقریرات اساتید را از بر کرده باشد و بر شاگردان القاء کند، درسی تحقیقی بود. تا حقیقت مطلب را نمی فهمید و به شاگردان نمی فهماند، رد نمی شد.
در فهم حقایق و بیان آنها مردی فوق العاده بود. من کسی را مثل ایشان آن چنان مسلط بر منابع و مسائل اسلام ندیدم. در فقه و اصول، متبحر و کم نظیر بود.
حجت الاسلام عراقی می گوید:
اگر یک راوی(مثلاً محمد بن مسلم) از دو معصوم(ع) حدیث روایت می کرده، آن روایت را یکی محسوب می کردند و یا دو راوی (مثلاً محمد بن مسلم و زراره) یک روایت را از امام صادق(ع) نقل می کردند، آن را یک روایت به حساب می آوردند.
می گفتند، بعید است که امام در دو مجلس، دوبار این مطلب را فرموده باشند، بلکه یک مرتبه در یک مجلس فرموده اند و هر دو راوی در آن مجلس حضور داشته اند، و آن را روایت کرده اند. در باب فهم معنای حدیث نیز، روش مخصوص به خود داشتند. روایات را ناظر بر مسائل و انظار مطرح شده در زمان صدور آن می دانستند.
در نتیجه، برای فهم درست حدیث، شناخت فتاوای عامه را در آن زمان، بویژه فتاوایی که شهرت داشته و مردم از آن پیروی می کرده اند، لازم می دانستند و اعتقاد داشتند که: احادیث و فقه قدمای ما، ناظر به فقه و انظار اهل سنت و عامه بوده است.
این شیوه درسی، تا آن روز، بین فقهاء و مراجع بزرگ معمول نبوده است و برای طلاب و فضلا، جاذبه خاصی داشت.
منبع: www.salehin.com

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله


 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.