گناه غیبت در نگاه امام خمینی (ره)

یک بار آقا همه‏ی اهل خانه را صدا کردند و گفتند: «من بنا داشتم یک دفعه که همه با هم جمع هستید چیزی برای شما بگویم» بعد گفتند: «شما می‌دانید غیبت چقدر حرام است؟» گفتیم بله. گفتند: «شما می‌دانید آدم کشتن...
دوشنبه، 21 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
گناه غیبت در نگاه امام خمینی (ره)
 گناه غیبت در نگاه امام خمینی (ره)

 

گردآوری و تنظیم: رسول سعادتمند




 

می‌دانید غیبت چقدر حرام است؟

خانم زهرا مصطفوی:

یک بار آقا همه‏ی اهل خانه را صدا کردند و گفتند: «من بنا داشتم یک دفعه که همه با هم جمع هستید چیزی برای شما بگویم» بعد گفتند: «شما می‌دانید غیبت چقدر حرام است؟» گفتیم بله. گفتند: «شما می‌دانید آدم کشتن عمدی چقدر گناه دارد؟» گفتیم بله. فرمودند: «غیبت بیشترا» بعد گفتند: «شما می‌دانید فعل نامشروع و عمل خلاف عفت (زنا) چقدر حرام است؟» گفتیم بله. فرمودند: «غیبت بیشتر».(1)

این غیبت است

آیت الله فاضل لنکرانی:

همسر محترمه امام نقل کرده‌اند که من 62 سال با امام بزرگوار زندگی کردم و در این 62 سال یک غیبت از این مرد نشنیدم. خیلی این مطلب معجزه گونه است. حتی تا این درجه که ایشان گفته بودند که ما یک کارگری داشتیم که خیلی کاری نبود لذا آن را تبدیل به یک کارگر بهتری کردیم. بعد از چند روز من خدمت امام گفتم که این خیلی کارگر خوبی است. امام فرمودند که اگر با این جمله می‌خواهی به من بفهمانی که قبلی خوب نبود این غیبت است و من حاضر نیستم بشنوم.»(2)

غیبت نکنید

آقای علی ثقفی:

یک بار خانم می‌گفتند یک شب بعد از نماز، آقا نشسته بودند و من هم در خدمتشان بودم. فاطمه خانم (خدمتکار منزل) چای آورد و جلوی ما گذاشت. خدمتکار دیگر منزل هم در گوشه‏ی اتاق مشغول کار بود. به آقا عرض کردم این فاطمه خانم خیلی خدمتکار خوبی است. آقا فرمودند: «غیبت نکنید». عرض کردم: آقا من که غیبت نکردم، گفتم ایشان خوب هستند. آقا فرمودند:
«همین که شما می‌گوئید این خوب است، چون او (خدمتکار دیگر) می‌شنود : نظر می‌آید که شما می‌خواهی بگویی این خوب نیست و این غیبت است».(3)

فضای اینجا الان حرام است

خانم زهرا مصطفوی:

امام از همان دوران که ما بچه بودیم خیلی به دنبال اینکه ما را نصیحت کنند نبودند؛ یعنی عملاً ما می‌فهمیدیم که چی خوب است و چی بد است. یعنی عمل ایشان و رفتارشان برای ما طبیعتاً سرمشق بود، در عین حال از همان آغاز خیلی جدی بودند الان در مقابل کوچکترین فعال حرام چنان غضبناک می‌شوند که در مقابل نظام پهلوی، به همان تندی که اغلب شما شنیده‌اید. اما در اتاق نشسته بودیم و یکی از بستگان یک خانمی‏ بود که آهسته به من گفت: «فلان کسی من که وارد شدم تواضع نکرد.» یک مرتبه دیدم آقا با شدت ناراحتی رو کردند به ایشان و گفتند: «شما نمی‌دانید خدا اینجاست؟ فضای اینجا الان حرام است و نشستن اینجا الان حرامه!» اصلاً آنقدر امام منقلب شدند که من برای حالشون نگران شدم. خود آن خانم گفتند: «من حرفی نزدم، من فقط گفتم جلوی من تواضع نکردند.» امام گفتند: «شما بله! شما نمی‌دانید و یادتان می‌رود اما خدا یادش است غیبته! این غیبته!» در مقابل فعل حرام خیلی ایشان ناراحت و برآشفته می‌شوند و در انجام دادن عمل واجب هم خیلی جدی و محکم‏اند‏. اما در مقابل به مستحبات زیاد کار ندارند که حالا شما چرا انجام دادید یا ندادید؟ از این حرف‏ها ندارند. در نتیجه خیلی اهل نصیحت نیستند مگر در چند مورد، آنهم به خصوص در مورد غیبت بود که من دیدم حتی یک بار ایشان همه اهل خانه را صدا کردند و گفتند: «من میل داشتم که چیزی را برای شما بگویم.» و مثل اینکه ایشان منتظر فرصت بودند، تا یک بار همه‏ی ما جمع شویم. گفتند: «می‏خواهم بدانم شما می‌دانید غیبت چقدر حرامه؟» ما گفتیم: «خب بله!» گفتند «شما می‌دانید آدم کشتن عمدی چقدر گناه دارد؟» گفتیم «بله!» گفتند: «غیبت بیشتر!» و گفتند: «شما می‌دانید فعلی نامشروع و عمل خلاف عفت چقدر حرامه؟» گفتیم: بله! گفتند: «غیبت، بیشتر است.»
بعد یکی یکی شمردند و گفتند: «غیبت مثل گوشت برادر مرده جویدن است. سعی کنید که غیبت نکنید.» بعد شروع به نصیحت در مورد اینکه غیبت چقدر حرام است. اصولاً ایشان روی مساله‏ی غیبت خیلی تأکید می‌کردند. (4)

کسی جرأت غیبت نداشت

خانم فریده مصطفوی:

یاد ندارم کسی جرأت کرده باشد در منزل، نزد امام حتی به شوخی هم غیبت بکند چون آقا بسیار ناراحت می‌شوند.(5)

از کودکی حق غیبت نداشتیم

خانم فریده مصطفوی:

ما از بچگی در منزل حق انجام هیچ گونه معاصی، از جمله غیبت، دروغ، بی‏احترامی‏ به بزرگتر و توهین به مسلمانان را نداشتیم. (6)

شما نباید آبرویش را ببرید

یک روز شنیدم که یکی از خدمتکاران منزل آقا را به خاطر خلافی که کرده بود به زندان برده‌اند. روزی خواهرم درباره او سؤالی از من پرسید. گفتم دیگر نیست و این جوری پیش آمده. تا آمدم بگویم، آقا گفتند: «غیبت است» گفتم آخر کار ایشان علنی بوده و الان هم زندان است. آقا گفتند: «نه او یک کاری کرده و وظیفه آن‏ها ‏هم این بوده که زندانش بکنند، ولی شما نباید آبرویش را جای دیگر ببرید».(7)

از خودشان صحبت کنند نه از دیگران

عاطفه‌ اشراقی:

آقا همیشه به ما توصیه می‌کردند که مواظب باشیم مرتکب معصیت نشویم. بخصوص در مورد غیبت معتقد بودند خانم‏ها وقتی دور هم جمع می‌شوند از خودشان صحبت کنند نه از دیگران.
امام بارها می‌گفتند؛ حتی به شوخی دروغ نگوییم.(8)

مگر خودتان حرف ندارید؟

خانم فرشته اعرابی:

هیچ وقت ندیده‏ام آقا از من توقعی داشته باشند. توقع ایشان از ما فقط این بود که گناه نکنیم. گاهی اوقات ما می‌نشستیم راجع به یک میهمانی یا راجع به چیزی صحبت می‌کردیم. ایشان می‌گفتند: «حرف غیر نزنید.» می‌گفتیم: «آقا اینکه حرف کسی نیست. ما داریم یک مطلبی را می‌گوییم چیزی را تعریف می‌کنیم.» می‌گفتند: «وقتی حرف غیر به میان آمد، شاید ناخودآگاه به غیبت کشیده بشود مگر خودتان حرف ندارید؟ حرف خودتان را بزنید. چرا حرف غیر را می‌زنید؟».(9)

در مجالس غیبت شرکت نکنید

خانم فاطمه طباطبایی:

یک روز قبل از اینکه امام به بیمارستان بروند توصیه‏ای ‏در مورد غیبت کردند. ایشان نمی‌گفتند غیبت نکنید چون آن را نباید بکنیم، بلکه می‌گفتند سعی کنید حتی در مجالسی که غیبت می‌شود شرکت نکنید، امام در پرهیز از غیبت و مسخره کردن خیلی تأکید داشتند. توصیه دیگر ایشان اهمیت دادن به نماز اول وقت بود.(10)

به شدت برآشفته می‌شدند

خانم فاطمه طباطبایی:

امام خیلی خوش محضر بودند. برای نزدیکان امام بهترین مجلس، مجلسی بود که ایشان در آن محضر باشند. در حضورشان انسان می‌توانست راحت و بی‏تکلف سخن بگوید. حتی ما در حضور ایشان لطیفه می‌گفتیم؛ البته طوری که به کسی برنخورد و غیبت نباشد. اما اگر خدای ناکرده در میان حرف‏هایمان غیبت از کسی بود یا کسی را مسخره می‌کردیم، امام به شدت برآشفته می‌شدند.(11)

غیبت نکن

حجت الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی:

یک روز که در منزل، خدمت آقا بودم تا خواستم از ایشان سؤالی راجع به آقای شریعتمداری بکنم، اجازه صحبت نداده فرمودند: «غیبت نکن».(12)

حاضر نیستم بشنوم

آیت الله محمدرضا توسلی:

مرحوم آقای اشراقی داماد امام می‌گفت یک وقتی می‌خواستم از آقای بروجردی انتقادی بکنم امام با عصبانیت فرمودند من حاضر نیستم نسبت به رئیس مسلمین جمله‏ای ‏بشنوم که در آن طعن و تعبیری خلاف شأن او باشد. (13)

بارها می‌فرمودند

خانم زهرا اشراقی:

امام بسیار سفارش می‌کردند که از گناهان کبیره به خصوص غیبت پرهیز کنیم و در این باره می‌فرمودند: «اگر از گناهان کبیره دوری بکنید خداوند بواسطه‏ی آن گناهان کوچک شما را می‌بخشد.» (14)

پی‌نوشت‌ها:

1- برداشت‏‌هایی از سیره‏ی امام خمینی، ج 1، ص 58.
2- همان، ج 3، ص300.
3- همان، ج 1، ص 58.
4- همان، ج 3، ص 300.
5- همان، ج 1، ص 58.
6- همان، ج 3، ص 302.
7- همان، ج1، ص 59.
8- همان.
9- همان، ج3، ص 303.
10- همان، ج 1، ص 59.
11- همان، ج 3، ص 303.
12- همان، ج 1، ص 59.
13- همان، ج 3، ص 304.
14- همان، ص 302.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درس‏هایی از امام: بهار جوانی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط