دارالعبادهي يزد و سنت ديرپاي وقف
اشاره
مساجد: جامع کبير، ميرچخماق، سر ريگ، ملااسماعيل، بياق خان و حظيره ملاّ.
امامزادهها و بقاع، جعفر، جعفر بن محمد، سيد صحرا، سيد طاووس، سيد گل زرد، سيد گل سرخ، سيد قوامالدين، سيد نصرالدين، ستي فاطمه، سيد خليل، بقعه شيخ احمد فهادان و بقعهي شيخ دادا.
مدارس: حسينيهي هشت (حسينان) کماليه، رکنيه، ضيائيه، شمسيه، شفيعيه، شهابيه، ملااسماعيل خان، خانزاده، مصلي، سرپلک، و ابوالمعالي.
تأسيسات شهري و عمومي: حصار و برج و بارو و خندق و دروازههاي شهر، نارين قلعه، باغها، بازارها و بازارچهها، ميادين و لردها (باراندازها)، آب انبارها، سقاخانهها، حسينيهها، تکيهها، کوچهها و پس کوچهها و گذرها، آسياها،کاروانسراها، آتشکدهها و پيرانگاهها، دخمهها و منازل قديمي و مسکوني.
نام و نشان يزد
هم چنين با توجه به اشاراتي که در «کارنامهي اردشير بابکان» اثر دوره ساساني بدين شرح: «و سپاهان و پارس و کستيهاي به آن نزديکتر به دست اردوان سردار بود»2- شده، گمان دارم که منظور از «کستي» در اين عبارت همان نام واژهي «کث، کثنويه، کهنويه» است که در کتب دوران اسلامي و محلي يزد به عنوان آبادي قديمي شهر از آن ياد شده است. همچنان که ميدانيم، يزد تا محدودهي مروست و هرات در دوران ساساني و قرون اوليهي هجري براساس شهرنامهها و راهنامهها در جزء نواحي «کورة الاصطخر» قرار داشته که يکي از پنج خوره (کوره) بزرگ فارس به شمار ميرفته است3-رواياتي نامستند اصل واژه يزد را «ايساتيس» دانسته که بيرابطه با واژهي يزدان و ايزد پارسي نيست که به هر حال از اهميت ديني و جايگاه مذهبي يزد در پيش از اسلام حکايت دارد.
سلسلهي پادشاهي کاکويان به سردودماني علاءالدوله ابوجعفر در سدهي پنجم هجري در آباداني يزد بسيار کوشيد و مسجدها، مدرسهها و کتابخانه ساخت 4-که فهرستي طويل از آن مآثر و آثار در کتابهاي تاريخ جديد يزد احمد کاتب، تاريخ يزد جعفري و جامع مفيدي آماده است. آن گاه اتابکان يزد بر اين آباداني دو چندان افزودند (سدهي ششم هجري). در دورهي مظفريان در سدهي هشتم هجري، يزد از اهميت و اعتباري بسيار برخوردار، و موصوف به دارالعباده شد و گويا حفظ نيز در همين دوران چند سالي را در يزد گذرانيده است. در مدت يک سده (هشتم هجري) بيش از يک صد مدرسه، دويست آرامگاه و خانقاه و دوازده مسجد ساخته شده که بسياري از آن از ميان رفته است.
گر چه از يزد از حملات دهشتناک مغولان جست، ولي در نخستين يورشهاي تيمور به ايران شهر دچار مصيبتي بس بزرگ شد و طي محاصرهي چهار ماههي آن توسط اميرزاده پير محمد، «قريب سي هزار نفر از گرسنگي جان به قابض ارواح سپرده و در سر راه افتاده بودند»5-
اسماعيل صفوي به سال 907 «اين شهر دچار نکبت و خسران بود» 6-
در دورهي صفوي (1134 - 907 ه ق) به واسطهي نفوذ و منزلت خاندان شاه نعمتالله ولي، حکومت يزد و اطراف آن به اين خاندان سپرده شد و مدارس و مساجد و خيرات و مبراّت و موقوفاتي بسيار در اين شهر احداث گرديد و صنعت و فن پيشرفت بسيار کرد و بافندگان يزدي شهره شدند که از آن جمله، غياثالدين نقشبند بود که علاوه بر هنر، در شعر و شاعري نيز دست داشت 7-
در فتنهي افغان (1148 - 1134 ه ق) نيز صدمات و زيانهايي به شهر يزد وارد شد و از جانب اشرف افغان (اوغون)، عيسي خان حاکم يزد بود8- که با شکست اشرف از نادرشاه متواري شد. از اواخر افشاريه (1160 - 1148 ه ق) و سپس دورهي زنديه (1209 - 1163 ه ق) يزد از اقبال و روزبهي برخوردار شد و مدت نيم قرن، تا دورهي قاجار، محمد تقي خان حاکم آن شهر، مصدر خدمات مهم و باني خيرات، مبراّت و موقوفههاي بسيار شد که شامل ميدان خان، بازار قيصريه و موقوفات عام بوده است 9-
در دورهي حکومت قاجاريه (1343 - 1210 ه ق) نيز روند آباداني ادامه يافت و قنوات و موقوفههاي بسياري ايجاد شد و تعميرات و بازسازي و نوسازي در آنها انجام گرفت10-
در جريان مشروطه خواهي (1327 - 1321 ه ق) يزد همپاي ديگر شهرهاي ايران اهتمامي زياد داشت، و شادروان عبدالحسن آيتي به عنوان يک شاهد عيني در تاريخ يزد خود موسوم به آتشکدهي يزدان، گوشههايي از اين رخدادها را در آن روزگار به تصوير کشيده است 11-
سنت وقف و ريشههاي کهن و توانمند آن در يزد
اطلاق نام «دارالعباده» به يزد از سدهي هشتم هجري به بعد نشانگر آن است که شهر در دوران اسلامي همچون پيش از اسلام از شهرت و اهميت مذهبي برخوردار بوده و سنت ديرپاي وقف در آن حدود توان و اعتبار چشمگيري داشته است.
يکي از اسناد مهم وقف در يزد بکله در ايران، متن رساله وقفنامهي سيد رکنالدين ابوالمکارم محمد بن قوامالدين محمد نظام حسيني، متوفاي 732 ه ق، و پسرش سيد شمسالدين است که به نام «جامع الخيرات» است و در ميان سالهاي 743 - 733 به تسجيل عدهاي از علما و قضات و نقباي عصر رسيده است 14- جامع الخيرات به لحاظ تعداد صفحات و حجم مندرجات بزرگترين وقفنامهي ايران است.
نمونه هايي از سنت وقف در يزد
يا بر طبق مندرجات تاريخ يزد جعفري، (نگارش سال 844 ه ق)، به دستور شاه يحيي مظفري «از موقوفات مسجد جمعه و اموال درگاه خود درگاه و جماعت خانهاي برابر مسجد ساختند توسط مولانا ضياءالدين محمد 16- - سال 777 هجري» يا بر طبق لوحهي سنگي قهوهاي رنگ، در دو قطعه به اندازه 48 ضربدر 77 سانتي متر، در همان مسجد جامع کبير يزد ميخوانيم که: «وقف مؤبد نمود ابن سلطان محمود حاجي افضل، تمامي مجاري بيست و چهار جرّه مياه قنات ابرندآباد و چهارده جرّه و نيم مياه قنوات مرياباد حومهي يزد، بر بقعهي معيّنهي متصله به مسجد جامع کبير يزد که مقبرهي او و اولاد اوست، که مال الاجاره آن را بعد از وضع مالوجهات و وجوهات ديواني، هر ساله مبلغ سه هزار دينار صرف روشنايي آن نمايند و هر سه يوم، مبلغ دويست دينار به شخصي که عالم به قرائت قرآن باشد دهند که يک ختم کلامالله به جهت واقف در مقبرهي او قرائت نمايد و هر ساله مبلغ دو هزار و چهارصد دينار در شب برات و رغايب و شب قتل و شب بيست و يکم ماه مال مبارک رمضان، حلوا صرف فقرا نمايند و تتمه مال الاجاره، در روز عيد غدير به طلبهي علوم ديني از قرار نفري يک صد دينار تسليم نمايند، ولله تعالي صدور و مباشرين موقوفات، دخل و تصرف نکنند. خلاف کننده به لعنت خالق و الخلايق گرفتار باد. تحريرا في شهر محرم 1141»17-
زرتشتيان يزد و وقف
چند وقف نامهي ديگر
1 - متن وقفنامهي کتابخانهي واقع در جوار مسجد جامع کبير يزد، که از سوي آقاي سيد علي محمد وزيري بنياد کننده و مؤسس، وقف بر آستان قدس رضوي شده و محل دائمي آن، مسجد جامع يزد تعيين شده که در واقع از بنيانهاي مهم علمي در يزد است در انتهاي وقفنامه، تاريخ «پنج شنبه دوازدهم تيرماه يک هزار و سيصد و چهل و هشت شمسي برابر هفدهم ماه ربيع الثانيهي يک هزار و سيصد و هشتاد و نه» ديده ميشود. نامهاي: سيد علي محمد وزيري (واقف)، عباس استادان (قائم مقام نيابت توليت) و باقر پيرنيا (نيابت توليت عظمي) پس از آن خوانده ميي شود 19-
2 - متن وقفنامهي مسجد امير چخماق يزد، که پس از وقفنامهي مدرسهي رکنيه از مهمترين اسناد وقفي به شمار ميرود. مسجد ميرچخماق که دومين مسجد يزد پس از جامع کبير به حساب ميآيد از بناهاي نيمهي نخست سدهي نهم هجري است. در انتهاي وقفنامه تاريخ «في سلخ شهر ربيع الاول عمت ميامنه سنه تسع و اربعين و ثمانمائه» ديده ميشود. سپس در اين عبارات نامهاي واقفان و شهود به اين شرح خوانده ميشود:
«به موجي که مزبور گشته وقف کردم به شروط و نصوصي که مبين گشته و مشروح شده [مهر:] امير نظامالدين چقماق واقف». «بدين موجب وقف کردم به شروطي که مشروح گشته [مهر:] بيبي فاطمه بانيه واقفه». «بحصور العبد مير علي محمد بايزيد». «قوبل باصله الي اوله و آخره، حرره الفقير ابن علي شاه محمود العزآبادي عفي عنهما». «شهدت بمضمونه المسطورة في الصدر، حررة العبد محمد بن حسن الحسيني». «به موجبي که در صدر قلمي گشته استماع نموده و گواه است، حرره العبد الضعيف مرشد بن همايون شاه مير علي صفي الملک».
«به موجبي که در صدر قلمي گشته گواه است، معين بن محمود ميبدي».
«به موجبي که در صدر قلمي گشته از جناب واقفان مشاراليهما استماع نموده و گواه شد، حرره العبد الضعيف مسعود بن محمد بن حيدر بن ابي الرضا».
«مطابق باصله، حرره جلالالدين مجتبي العريضي، شهد بمضمونه اعلي الله شأنه ».
«بمضمونه يشهد العبد الضعيف حسن بن محمد بن محمد، صححه».
«بدين موجب که مسطور گشته گواه شد، حرره العبد محمد بن حاجي صدرالدين ايزدي»
«به موجب مسطوره گواه شد، حسن بن محمود بن محمد الرضي.... و آن گاه تاريخ تحرير «شهر صفر المظفر 1300 «و نامها و مهرهاي ديگر در متن اين وقفنامه حکايت از آن دارد که بار ديگر در اين تاريخ مفاد و مندرجات آن مورد تأييد قرار گرفته است» 20-
3 - متن وقفنامهي مدرسه شاهزاده، از بناهاي سال 1240 ه ق توسط شاهزاده محمد ولي ميرزا باني مدرسه و وقف که به خط ميرزا جعفر طرب نائيني مؤلف کتاب جامع جعفري است. تاريخ تحرير وقفنامه شوال سال 1241 هجري است21-
4 - متن وقفنامهي مدرسه مصلي که احتمالا همان مصلاي کبير يا مصلاي جديد مضبوط در اسناد و کتب تاريخي است، و همچنين به نامهاي ديگري چون مصلاي کبوتر خان، مصلاي ميرک خان، مصلاي صفدر خان (کفترخان) نيز مشهور است. البته با توجه به باني مسجد يعني اسحاق بيگ حقيقت خان از نوادگان امير اوزون حسن بيک آققويونلو، گاه مدرسه به نام اسحاقيه نيز ناميده شده است. سال ساختمان و ايجاد بنا 1036 ه ق، همزمان با سلطنت شاه عباس اول صفوي (1038 - 996 ه ق) و سال تحرير متن وقفنامهي مدرسه مصلي «سنه ثلاث و خمسين بعد الاف» يا 1053 ه ق ميباشد 22-
5 - صورت وقفنامهي قنات مبارکه دولتآباد: باغ دولتآباد يزد که توسط محمدتقي خان بزرگ سردودمان خاندان خوانين محلي يزد، در سدهي 12 هجري ساخته و ايجاد شده، يکي از زيباترين باغهاي سنتي ايراني به شمار ميرود. محمدتقي خان در سال 1161 بر علمخان، حاکم يزد، خروج کرد و پس از بيرون راندن وي، از سوي شاهرخ ميرزاي نادري به حکومت شهر منصوب شد و حدود 50 سال، تا نخستين سالهاي حکومت فتحعلي شاه قاجار (1212 - 1250 ه ق) بر آن شهر حکومت کرد. وي باني خيرات و مبرات و موقوفات
بسياري است و در احداث قنات و تأسيس صدقات جاريه همتي بسزا مينمود 23-، ظاهرا محمد تقي خان در آغاز قناتي به نام دولتآباد ايجاد کرد که ده فرسنگ دنبالهي آن بود، و آن گاه از آب آن قنات، باغ دولتآباد را سامان بخشيد. در کتاب جامع جعفري تفصيل مربوط به ويژگيهاي معماري اين باغ و کيفيت وقفيت و قنات مبارکهي دولتآباد ياد شده است 24-
6 - بر ديوار دهنهي مدخل شرقي حسينيهي شازده فاصل که بنا به نوشتهي جامع جعفري از خيرات شاهزاده، محمد ولي ميرزاي قاجاري است سنگي به اندازه 30 ضربدر 30 نصب است که بر آن اين عبارت خوانده ميشود:
«هو الواقف علي الضماير. وقف مؤبد و حبس مخلد شرعي نمود عالي شأن عزت و سعادت نشان نايب کريم ولد مرحمت شأن، آقا حسن کاشاني، اين سقاخانه واقعهي جنب حسينيهي روضهي متبرکهي حضرت شاهزاده فاصل، که مؤمنين و مسلمين آب بنوشند و ياد لب تشنهي حضرت اباعبدالله الحسين نمايند و واقف و والدين واقف را به دعاي خير ياد و شاد نمايند. طمع کنندهي سنگ به لعنت خدا گرفتار باد. سنه 1294 «که البته اکنون اثري از سقاخانه موجود نيست 25-
7 - بر ديوار جنوبي حسينيهي کوچهي بيوک بر سنگ مرمر زردرنگ به خط نسخ عبارت «وقف صحيح شرعي نمود... ولد حيدر برخوردار پنج يک يک قفيز زمين و دو اتاق و يک صفه واقع در کوچه بيوک، که موقوفات آن هر ساله به مصرف تعزيهي حضرت اباعبدالله الحسين نمايند و هر کس از ورثهي آن خواسته باشد بفروشد به لعنت خدا گرفتار شود. به تاريخ سنه 1209 «و بر سنگ مرمر ديگري در همان حسينيه آمده است: «هو الباقي سنه 1277 وقف مؤبد و حبس مخلد شرعي نمود مهر علي بن بمان کوچه بيوکي بر مسجد روي حسينيه محلهي مزبور همگي و تمامي سه قفيز زمين مجدر محبر البعض اشجار توت برگي واقعه در صحراي اهرستان مشهور به باغ بابا حق محمد و به باغ حاجي سيد حيدر و به ملک حاجي محمد علي و حدّين به شارع عام. مشروط به آنکه مادام الحيوة اختيار با خود واقف بوده باشد و هر ساله تعداد دو من به وزن شاه روغن چراغ به مصرف روشنايي مسجد مزبور رسانيده... جمادي الاولي سنه 1277 ه ق» 26-
8 - بر ديوار مدخل سقاخانهي کوچهي دباغخانه عبارتي به خط نسخ بر کاشي تراشيده شده بدين مضمون: «وقف کرد، تقيالدين بن بدرالدين بندرآبادي اين دکان مقابل کاروانسرا بر سقاخانه مقابل کوچه دباغخانه به تاريخ دي ماه مطابق شهر ربيع الاول سنه اثني و ثلثين و تسعمائه» (سال 932 ه ق) که اکنون متأسفانه از سقاخانه اثري نيست. نکتهي جالب توجه آنکه در ضمن اين تاريخ، دي - از ماههاي فارسي - نيز ذکر شده است 27-
9 - بر روي سنگابي بزرگ، متعلق به سقاخانه بازار ملااسماعيل لوحهاي سنگي مورخ 1245 هجري نصب است که بر روي آن به خط نستعليق اين عبارات خوانده ميشود:
«هو الواقف علي السرائر و الضمائر:
توفيقات رباني و تأييدات سبحاني شامل حال عالي حضرت رفيع منزلت، زبدةالتجار خير الحاج، حاجي محمد کاظم خلف مرحمت شأن حاجي محمد ناصر خراساني گرديد، بعد از آنکه احداث مصنعه عظيم در جنب مسجد جامع کبير وقف مؤبد بر عامهي مسلمين نمود. شربا و يک طاق سقاخانه در مقابل آن ساخته يک قطعه سنگابي مصنوع در آن موضوع وقف نمود بر حضرت سيدالشهدا (ع)، که مواليان از آن بهرهمند گردند و به جهت اخراجات روغن چراغ هر شبه در مصنعه مزبوره و تعمير و مرمت و لجنکشي و ساير ضروريه آن يک باب حانوت با پستو واقع در خلف کرياس مصنعهي مذکور احداث و وقف بر مصارف مزبوره نمود و به جهت مياه قنواة اهرستان از قرار مصارف در مصنعهي موصوفه برده شود و مبلغ چهل عدد اشرفي يک مثقال به توسط عالي جناب... ميرزا سيد مهدي داد. که خرج پيشکار عمده قنواة مزبوره شده استرضاي شرعي حاصل نمود و ايضا دو باب حانوت واقعين در دو طرف سقاخانه وقف نموده به جهت اجرت سقا که هر روزه سنگاب را آب نمايد و اخراجات تعمير سه طاق بازارچه و سه باب حانوت و يک طاق سقاخانهي مذکوره بعد از اخراجات ضروريه هر يک، و اگر از مداخل اعيان مذکوره از مصارف مزبوره زياد آيد اعلم علما و افضل فضلا به فقرا برساند. تحريرا شهر ربيع المولود - اودئيل سنه 1245- 28-
10. سواد وقفنامهي مسجد حظيره (ملا):
مسجد حظيره ملا که در وقفنامهاش «روضهي محمديه» ناميده شده به سال 843 ه ق ساخته شده و از مساجد تاريخي يزد بوده که در سالهاي اخير مورد بازسازي و احيا قرار گرفته است، سواد وقفنامه مسجد حظيره مورخ 1230 ه ق است که حاوي اطلاعات مهم و جامع و مبسوطي در خصوص رقبات و املاک وقف بر مسجد ميباشد 29-
پي نوشت ها:
1--افشار، ايرج، يادگارهاي يزد، انجمن آثار ملي، تهران 2، 1354 ج
2-کارنامک اردشير بابکان، برگردان احمد کسروي، سال 1338، ص 2
3- ابنخرداذبه، المسالک و الممالک، ليدن، 1908، اصطخري ؛ المسالک و الممالک، ليدن 1928 م، ترجمهي فارسي (سدهي 5 و 6)، تصحيح ايرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ابنحوقل، صورة الارض، ترجمهي محمد جعفر شعار، بنياد فرهنگ ايران، المقدسي، احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، ترجمهي علي نقي منزوي، شرکت مؤلفان و مترجمان
4-آيتي، عبدالحسين، آتشکدهي يزدان چاپخانهي گلبهار، چاپ اول، سال 1371، ص 36 - 34
5- جعفري، تاريخ يزد، تعليقات ايرج افشار، ص 75 و پس از آن نيز بارها رخدادهاي ناگوار اتفاق افتاد و تا جلوس شاه
6-جعفري، جعفر بن محمد، تاريخ يزد، تصحيح ايرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال 1343 ؛ احمد کاتب، تاريخ جديد يزد، تصحيح ايرج افشار، فرهنگ ايران زمين، تهران 1345، مستوفي بافقي، محمد مفيد، جامع مفيدي، تصحيح ايرج افشار، کتابفروشي اسدي تهران، سالهاي 3، 1342 - 1340 ج.
7-مستوفي بافقي، محمد فقيد، جامع مفيدي، ج 1، ص 163.
8- آيتي، عبدالحسين، تاريخ يزد، چاپخانه گلبهار، چاپ اول، سال 1317، ص 211
9-نائيني (طرب)، محمد جعفر، جامع جعفري، ايرج افشار، انجمن آثار ملي 1341، ص 272 - 262.
10- نائيني، جامع جعفري، ص 337 - 304.
11-افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، صفحات متعدد ؛ خاضع، اردشير، تذکرهي سخنوران يزد، بمبئي 1347.
12-آيتي، تاريخ يزد، ص 401 - 369.
13-همان ص 265
14-رشيدالدين، وقفنامهي ربع رشيدي، چاپ عکسي، تهران 1351، مجله فرهنگ ايران زمين، ش 17 و 16، تهران 1349
15-وقفنامهي جامع الخيرات، به کوشش مرحوم دانش پروژه و استاد ايرج افشار، تهران، سال 1341 و متن وقفنامهي مندرج در يادگارهاي يزد، ج 2، ص 558 - 379.
16-افشار، ايرج، يادگارهاي يزد، ج 2 ؛ خاضع، اردشير، تذکرهي سخنوران يزد، چاپ بمبئي، تهران 1341 شمسي ؛ طاهري، احمد، تاريخ يزد، يزد سال 1317 شمسي
17-آيتي، تاريخ يزد، ص 401 - 369.
18-افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، ص 131.
19-جعفري، تاريخ يزد، ص 74، و 75.
20-افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، ص 131 - 130 و 844.
21- افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، ص 131 - 130 و 844.
22-افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، ص 160 - براي اصل متن به همين کتاب صفحات 160 - 156 مراجعه فرماييد.
23-افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، ص 183 - 162
24-همان، ص 582 - 572.
25-افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، ص 642 - 624.
26-حبيبآبادي، ميرزا محمد علي معلم، مکارم الآثار، ج 3، ص 1023 - 1022.
27-نائيني، جامع جعفري، انجمن آثار ملي، تهران، 1353، به نقل از يادگارهاي يزد، ج 2، ص 746 - 734.
28-افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، ص 757 - 756.
29-افشار، يادگارهاي يزد، ج 2، ص 286 - 224.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله