ملاقات با امام مهدى (علیه السلام) در غیبت کبری
پرسش : آیا تشرف به لقاى امام زمانعلیهالسلام در عصر غیبت کبرا ممکن است؟
الف. امّا وجود مقتضى رؤیت این است که در عصر غیبت کبرا مصلحت بر آن است که هر از چند مدّتى حضرت خودش را به برخى از مردم وبزرگانى که سخنشان مورد قبول است، نشان دهد تا مردم به وجود او اطمینان پیدا کرده وطولانى شدن غیبت، سبب انکار وجود حضرت نگردد، زیرا تنها دلیل وبرهان -خصوصاً براى عوام مردم- موجب اطمینان ویقین به وجود امام زمان (علیه السلام) نیست. ولذا بزرگان دستور مىدهند که قصه تشرفهاى بزرگان به خدمت امام زمان (علیه السلام) را براى مردم بازگو کنید که این به نوبه خود مردم را دلگرم کرده وبه آنها روحیه وامید مىدهد، وبر اعتقادشان نسبت به وجود حضرت مىافزاید، زیرا قوىترین دلیل بر امکان شئ، وقوع آن است.
ب. ونسبت به موانع، هیچ مانع ومحذور شرعى وعقلى در تشرّف به ملاقات حضرت نیست. در مباحث بعد به برخى موانع مىپردازیم.
پرسش : چه کسانى از علما قائل به جواز وامکان تشرّف بودهاند؟
ونیز در جایى دیگر مىگوید: «گر چه امام الآن از جمیع شیعیان غایب است ولى ممتنع نیست که جماعتى از آنان به ملاقات حضرت مشرّف شده، از گفتار وکردار ایشان استفاده کنند واز دیگران کتمان نمایند...».( الطرائف، ص 185)
پرسش : آیا رؤیت وملاقات حضرتعلیهالسلام در عصر غیبت با حکمت غیبت منافات دارد؟
حکمت ومقتضى غیبت نسبت به کلّ افراد است یعنى قرار نیست که همه بتوانند به خدمت حضرت شرفیاب شوند، واین منافات ندارد با اینکه برخى به جهت مصالحى خاص بتوانند شرفیاب حضور شوند.
پرسش : در صورت امکان رؤیت در عصر غیبت کبرا، چه فرقى بین این غیبت با غیبت صغرا است؟
پرسش : مطابق توقیع امام زمانعلیهالسلام به على بن محمد سمرى،آیا در عصر غیبت کبرا ملاقات حضرت ممنوع است؟
2 - درتوقیع، ادّعاى مشاهده تکذیب شده ومشاهده عبارتاست از دیدن با شناخت، در حالى که مىدانیم: غالب دیدارها با شناخت در مرحله اوّل همراه نبوده است.( مفردات راغب، ص 267)
3 - ممکن است که مقصود از ادعاى مشاهده خصوصاً با وجود مدعیان دروغین نیابت وسفارت در عصر صدور این روایت، ادعاى مشاهده ورؤیت وملاقات با حضرت به عنوان نایب خاص باشد، که حضرت به طور اکید در عصر غیبت کبرا نیابت خاص را نفى مىکند، خصوصاً به قرینه آنکه در توقیع شریف آمده است: «وزود است که در میان شیعیانم کسانى پیدا شوند که ادعاى مشاهده نمایند...».
4 - شیخ طوسى؛ با آنکه این توقیع را نقل کرده ولى خودش به عموم آن عمل نکرده وقائل به امکان رؤیت براى افراد صالح امّت است.
5 - ممکن است که مراد از مشاهده، دیدارى باشد که بر آن آثار مترتب گردد. ودر حقیقت، حضرت درصدد آن است که ترتّب اثر را از این ملاقاتها وسخنهایى که در آنها بوده برطرف نماید.
همان گونه که در روایتى مىخوانیم: «اگر پنجاه نفر نزد تو قسم بر ضدّ کسى خوردند، ولى آن شخص خلاف آن را گفت، او را تصدیق کرده وآن پنجاه نفر را تکذیب کن» این به معناى عدم ترتّب اثر بر قسم پنجاه نفر است.
6 - روایت، بر فرض صحّت سند، مفید ظن است، در حالى که قضایاى تشرفات به حدّى است که انسان را به یقین مىرساند.
7 - ممکن است که مقصود از مشاهده در توقیع شریف، ادعاى مشاهده اختیارى باشد، به این معنا که رؤیت در عصر غیبت کبرا اختیارى نیست، بلکه هر کس را که ما صلاح دانستیم او را به شرف لقاى خود مفتخر مىسازیم.
8 - توقیع، خبر مرسل است ولذا از حیث سند ضعیف مىباشد.
پرسش : آیا قبول امکان ملاقات در عصر غیبت، سبب رواج مدعیان دروغین وعوامفریبى نمىشود؟
پرسش : آیا مىتوان طبق قاعده سدّ ذرایع، ادعاى ملاقات با حضرت را دروغ دانست؟
ولى در جاى خود به اثبات رسیده که مقدمه حرام همیشه حرام نیست، بلکه براى کسى حرام ودر مواردى حرام است که به طور حتم وقطع، امرى منجر به حرام گردد.
در مورد ادّعاى ملاقات، اگر در جایى این ادعا منجر به انحراف برخى گردد، نقل آن حرام است. ولى در عموم خبرها چنین نیست، بلکه نقل آنها باعث تقویت ایمان مردم به حضرت خواهد شد، اگر چه ممکن است برخى سوءاستفاده کرده وهوس چنین ادعاهایى نمایند، ولى وظیفه علما است که در مقابل این گونه افراد ایستاده ومردم را از مقاصد شوم آنها مطلع سازند.
پرسش : مطابق برخى از روایات، حضرت مهدىعلیهالسلام در عصر غیبت شناخته نمىشود، پس آیا رؤیت ممکن نیست؟
2 - روایت دوّم در مورد حجّ است ولذا عمومیت ندارد.
3 - مقصود از عدم رؤیت در روایت دوم به قرینه «لا یعرفونه» که در روایت اوّل آمده، نشناختن است، خصوصاً آنکه در روایت، حضرت مهدى (ع) به حضرت یوسف تشبیه شده است که مردم او را مىدیدند ولى نمىشناختند.
پرسش : آیا امتحان مردم در عصر غیبت با قول به ملاقات منافاتى ندارد؟
امتحان شیعه به لحاظ عموم افراد جامعه شیعى است ولذا منافاتى با ملاقات برخى از بزرگان واهل تقوا به جهت مصالح خاص ندارد.
پرسش : چه کسانى به ملاقات حضرت در غیبت کبرا مشرّف شدهاند؟
1 - سید بن طاووس؛.( مهج الدعوات، ص 296)
2 - علامه حلّى؛.( مجالس المؤمنین، ج 1، ص 573 ؛ جنة المأوى مطبوع با بحار، ج 53، ص 252 ؛ قصص العلماء ص 359)
3 - شیخ قطیفى.( ریاض العلماء، ج 1، ص 18 ؛ الکنى والالقاب، ج 3، ص 61 ؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 55)
4 - مقدس اردبیلى؛.( الانوار النعمانیة، ج 2، ص 303)
5 - محمّد تقى مجلسى؛.( روضة المتقین، ج 5، ص 450 ؛ ج 14 ص 420و419)
6 - سید مهدى بحرالعلوم؛.( بحارالأنوار، ج 53، ص 234و236)
7 - شیخ مفید؛.( بحارالأنوار، ج 53، ص 302 ؛ قصص العلماء، ص 399)
8 - شیخ انصارى؛.( دارالسلام ؛ حیات وشخصیت شیخ انصارى، ص 106)
9 - میرزاى شیرازى؛.( مذاکرات آیت اللَّه حائرى، ص 30)
10 - شیخ حرّ عاملى؛.( اثبات الهداة، ج 3، ص 710، باب 33)
11 - اسماعیل هرقلى.( کشف الغمه، ج 2، ص 493 ؛ تبصرة الولى، ص 234)
ودیگران.( ر.ک: «جنة المأوى» و«نجمالثاقب» از حاجى نورى ودیگر کتب)
پرسش : کیفیت ملاقات مردم با حضرت مهدىعلیهالسلام چگونه است؟
1 - کسى که به ملاقات حضرت شرفیاب شده از حضرت دور نبوده بلکه در بین جامعهاى زندگى مىکرده است که امام زمان (ع) نیز در آن جامعه بوده است.
2 - ملاقات، به صورت اتفاقى بوده است، به این صورت که حضرت از محلّى عبور مىکرده از قضا کسى گرفتار وحاجتمند بوده وبا او ملاقات داشته است.
3 - اینکه امام (ع) هرگاه ملاحظه مىکرد که شخصى گرفتار است ویا حاجتى دارد ورفع گرفتارى وحاجت او ضرورى به نظر مىرسید شخصاً از مکان خود به طریق طبیعى حرکت کرده وخود را به او مىرسانده تا حاجت او را برآورده کند.
4 - احتمال دارد که ملاقاتها براى قضاى حاجت، یا هدایت شخص یا گروه، یا دفع ظلم وغیره، از راه معجزه باشد، به اینکه حضرت با طىّالأرض از مکان خود حرکت کرده وسریع خود را به مقصد مىرساند. همه این احتمالات متصوّر است، به این معنا که حضرت از همه راهها براى برآوردن حاجات استفاده مىکند.
پرسش : امام زمانعلیهالسلام چه اهداف کلّى وعمومى در ملاقاتهاى خود دارد؟
1 - نجات مسلمانان از ظلم برخى از حاکمان منحرف، که از آن جمله مىتوان به نجات مردم بحرین اشاره کرد.( نجمالثاقب، ص 367)
2 - نجات مسلمانان از دست دزدان وجنایتکاران.( همان، ص 370)
3 - توجه دادن مردم به عدم تحقق شرط ظهور وتأکید بر اینکه امّت به شعور وقابلیّتى نرسیده که بتواند عهدهدار حکومت عدل جهانى گردد.( تاریخ الغیبة الکبرى، ص 136و135)
پرسش : امام زمانعلیهالسلام چه اهداف خاصى از ملاقات با مردم داشته است؟
1 - هدایت شخص وامانده در راه وملحق کردن او به قافله.
2 - یارى دادن یکى از دو طرف مباحثه که بر طریق حقّ بوده به جهت مصلحتى که اقتضا کرده است.
3 - حلّ برخى از مسائل که بر علما دشوار مىشود، همان گونه که مقدّس اردبیلى براى حل مسائل دشوار خدمت حضرت مشرّف مىشد.
4 - خبر دادن از برخى مسائل سیاسى مهم زمان قبل از آنکه به وقوع بپیوندد، به جهت حفظ مصالح شیعیان.
5 - بالا بردن سطح علمى ومعیشتى شیعیان.
6 - مساعدت مالى به شیعیان گرفتار.
7 - شفاى مریضانى که زمینگیر شده وپزشکان آنها را جواب کردهاند.
8 - تعلیم ادعیه واذکار به جماعتى از مردم، همانند تعلیم دعاى فرج.
9 - تحریص بر تلاوت ادعیه به جهت رفع گرفتارىها.
ودیگر اهداف خاص.
پرسش : آیا ممکن است کسى در ملاقاتش باحضرت مهدىعلیهالسلام او را بشناسد؟
همچنین از برخى روایات استفاده مىشود که حضرت (ع) یا دیده نمىشوند و یا در صورت دیده شدن کسى او را نمىشناسد.
در روایتى از امام رضا (ع) مىخوانیم که فرمود: «لا یرى جسمه»؛ «جسم او مشاهده نمىشود.»( کمال الدین، ص 370)
و نیز از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «الخامس من ولد السابع یغیب عنکم شخصه...»؛ «پنجمین از اولاد هفتمین [امام] شخصش از شما غایب مىگردد.»( بحارالأنوار، ج 51، ص 32)
و نیز روایت شده که فرمود: «یفقد الناس امامهم، فیشهد الموسم فیراهم ولایرونه»؛( بحارالأنوار، ج 52، ص 151)
«مردم امامشان را مفقود و گم مىکنند، پس او در موسم [حج] حاضر مىشود و مردم را مىبیند ولى آنان او را مشاهده نمىکنند.»
و نیز در خبر محمّد بن عثمان عَمْرى مىخوانیم که فرمود: «واللَّه انّ صاحب هذا الأمر لیحضر الموسم کلّ سنة یرى الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه»؛ «به خدا سوگند! همانا صاحب این امر هر سال در موسم [حج] حاضر مىشود، مردم را مىبیند و آنان را مىشناسد و مردم نیز حضرت (ع) را مىبینند ولى او را نمىشناسند.»( کمال الدین، ص 440)
پرسش : وظیفه ما نسبت به کسانى که مدّعى دائمى یا غالبى رؤیتند چیست؟
اولاً: مسأله رؤیت این طور نیست که به اختیار انسان باشد وهر گاه که اراده ملاقات کند براى او حاصل گردد، بلکه وابسته به یک سرى شرایط ومصالح خاصّى است که اگر آماده شود حضرت مقدّمات ملاقات را فراهم مىسازد.
ثانیاً: اگر کسى مدّعى ملاقات دائمى است واین گونه خود را وانمود مىکند که دائماً با حضرت ارتباط دارد وهر گاه که اراده کند مىتواند خدمت حضرت برسد وواسطه بین مردم وایشان باشد، او مطابق توقیعى که حضرت به على بن محمّد سمرى داشتهاند کذّاب است. ولذا باید او را تکذیب کرد.
ثالثاً: باید مدّعى ملاقات را امتحان وآزمایش کرد،آیا از حیث عمل به موازین اسلامى پایبند است؟آیا هدفش ریا وجذب مردم وانحراف در جامعه نیست؟ و... ؛ زیرا براى ملاقات خوبان باید در ابتدا انسان خود با آنان سنخیّت پیدا کند.
پرسش : آیا اصرار والحاح به جهت ملاقات با حضرت مطلوب است؟
آرى اگر درخواست ملاقات با حضرت در عصر غیبت به جهت بهرهمندى از وجود او ومورد عنایت خاص او قرار گرفتن است تا انسان به اطمینان قلب رسیده وبا تصرّفى که از جانب ایشان مىشود انسان به کمالات نزدیک شود، این ملاقات واصرار بر آن مفید است، وگرنه این عصر غیبت است وقرار است که امام زمان (ع) از دیدگان مردم غایب باشد، تا چه مصلحتى اقتضا کند که در موردى ظهور کرده وکسى به ملاقات حضرت نایل شود. لذا باید صبر کرد ودر این موقع حسّاس که عصر امتحان است به وظایف خود خوب عمل کنیم تا از امتحان سرافراز بیرون آییم.
آرى، اگر چه از ظاهر برخى از ادعیه تقاضاى ملاقات حضرت به دست مىآید ولى مىتوان آن را حمل بر ملاقات در عصر ظهور کرد.
در دوره غیبت کبری نحوه ارتباط با امام زمان ممکن است با طرق زیر امکان پذیر باشد:
برخى دیگر عقیده دارند که ملاقات حضورى با امام زمان(ع) امکان ندارد. محمد بن ابراهیم، معروف به نعمانی،(5) فیض کاشانی،(6) و کاشف الغطا،(7)و از طرفداران این نگرش هستند. اینان به برخى از روایات تمسک نموده اند که هر گونه ارتباط حضورى با امام زمان(ع) را منع کرده است.(8) امام زمان(ع) در توقیع شریف خطاب به آخرین نایب خاص خود، یعنى على بن محمد سمرى فرمود: «به زودى از شیعیان من کسانى خواهند آمد که ادعاى دیدن مرا مى کنند. آگاه باشید، هر کس قبل از خروج سفیانی، و صیحة آسمانی، ادعا کند که مرا دیده دروغگوى افترا زننده است».(9)
واقعیت آن است که با تقوا و معنویت و قابلیت مى توان به حضور آن امام همام رسید، چنان که برخى از بزرگان به حضور او رسیده اند. به نظر مى رسد روایاتى که دلالت بر منع ملاقات دارند، ناظر بر این است که جلوى هر گونه سوء استفاده از ادعاى دیدن امام زمان گرفته شودو هر کس ادعاى رؤیت امام زمان (ع) را نکند.
باز حضرت درهمان توقیع فرمود: «ما در رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشته کن مى کردند».(12)
ارتباط معنوى انسان با امام زمان(ع) سبب مى شود که حضرت میان مردم حضور پیدا کند، اگر چه مردم او را نشناسند. امام علی(علیه السلام) فرمود: «سوگند به خدا ، حجت خدا میان آنان هست و در کوچه و بازار گام بر مى دارد و بر خانه هاى آنان وارد مى شود و در شرق و غرب جهان به سیاحت مى پردازد و گفتار مردمان را مى شنود و بر اجتماعات آنان وارد شده سلام مى دهد. او مردمان را مى بیند».(13)
در دعاى ندبه مى خوانیم: «جانم فدایت! تو آن غایبى هستى که از میان ما بیرون نیستی. جانم فدایت! تو آن دور شده از وطن هستى که از ما دور نیستی».(14)
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
پاسخ :
الف. امّا وجود مقتضى رؤیت این است که در عصر غیبت کبرا مصلحت بر آن است که هر از چند مدّتى حضرت خودش را به برخى از مردم وبزرگانى که سخنشان مورد قبول است، نشان دهد تا مردم به وجود او اطمینان پیدا کرده وطولانى شدن غیبت، سبب انکار وجود حضرت نگردد، زیرا تنها دلیل وبرهان -خصوصاً براى عوام مردم- موجب اطمینان ویقین به وجود امام زمان (علیه السلام) نیست. ولذا بزرگان دستور مىدهند که قصه تشرفهاى بزرگان به خدمت امام زمان (علیه السلام) را براى مردم بازگو کنید که این به نوبه خود مردم را دلگرم کرده وبه آنها روحیه وامید مىدهد، وبر اعتقادشان نسبت به وجود حضرت مىافزاید، زیرا قوىترین دلیل بر امکان شئ، وقوع آن است.
ب. ونسبت به موانع، هیچ مانع ومحذور شرعى وعقلى در تشرّف به ملاقات حضرت نیست. در مباحث بعد به برخى موانع مىپردازیم.
پرسش : چه کسانى از علما قائل به جواز وامکان تشرّف بودهاند؟
پاسخ :
1 - سید مرتضى؛
2 - شیخ طوسى؛
3 - سید بن طاووس؛
ونیز در جایى دیگر مىگوید: «گر چه امام الآن از جمیع شیعیان غایب است ولى ممتنع نیست که جماعتى از آنان به ملاقات حضرت مشرّف شده، از گفتار وکردار ایشان استفاده کنند واز دیگران کتمان نمایند...».( الطرائف، ص 185)
4 - آخوند خراسانى؛
5 - محقّق نائینى؛
پرسش : آیا رؤیت وملاقات حضرتعلیهالسلام در عصر غیبت با حکمت غیبت منافات دارد؟
پاسخ :
حکمت ومقتضى غیبت نسبت به کلّ افراد است یعنى قرار نیست که همه بتوانند به خدمت حضرت شرفیاب شوند، واین منافات ندارد با اینکه برخى به جهت مصالحى خاص بتوانند شرفیاب حضور شوند.
پرسش : در صورت امکان رؤیت در عصر غیبت کبرا، چه فرقى بین این غیبت با غیبت صغرا است؟
پاسخ :
پرسش : مطابق توقیع امام زمانعلیهالسلام به على بن محمد سمرى،آیا در عصر غیبت کبرا ملاقات حضرت ممنوع است؟
پاسخ :
پاسخ:
2 - درتوقیع، ادّعاى مشاهده تکذیب شده ومشاهده عبارتاست از دیدن با شناخت، در حالى که مىدانیم: غالب دیدارها با شناخت در مرحله اوّل همراه نبوده است.( مفردات راغب، ص 267)
3 - ممکن است که مقصود از ادعاى مشاهده خصوصاً با وجود مدعیان دروغین نیابت وسفارت در عصر صدور این روایت، ادعاى مشاهده ورؤیت وملاقات با حضرت به عنوان نایب خاص باشد، که حضرت به طور اکید در عصر غیبت کبرا نیابت خاص را نفى مىکند، خصوصاً به قرینه آنکه در توقیع شریف آمده است: «وزود است که در میان شیعیانم کسانى پیدا شوند که ادعاى مشاهده نمایند...».
4 - شیخ طوسى؛ با آنکه این توقیع را نقل کرده ولى خودش به عموم آن عمل نکرده وقائل به امکان رؤیت براى افراد صالح امّت است.
5 - ممکن است که مراد از مشاهده، دیدارى باشد که بر آن آثار مترتب گردد. ودر حقیقت، حضرت درصدد آن است که ترتّب اثر را از این ملاقاتها وسخنهایى که در آنها بوده برطرف نماید.
همان گونه که در روایتى مىخوانیم: «اگر پنجاه نفر نزد تو قسم بر ضدّ کسى خوردند، ولى آن شخص خلاف آن را گفت، او را تصدیق کرده وآن پنجاه نفر را تکذیب کن» این به معناى عدم ترتّب اثر بر قسم پنجاه نفر است.
6 - روایت، بر فرض صحّت سند، مفید ظن است، در حالى که قضایاى تشرفات به حدّى است که انسان را به یقین مىرساند.
7 - ممکن است که مقصود از مشاهده در توقیع شریف، ادعاى مشاهده اختیارى باشد، به این معنا که رؤیت در عصر غیبت کبرا اختیارى نیست، بلکه هر کس را که ما صلاح دانستیم او را به شرف لقاى خود مفتخر مىسازیم.
8 - توقیع، خبر مرسل است ولذا از حیث سند ضعیف مىباشد.
پرسش : آیا قبول امکان ملاقات در عصر غیبت، سبب رواج مدعیان دروغین وعوامفریبى نمىشود؟
پاسخ :
پرسش : آیا مىتوان طبق قاعده سدّ ذرایع، ادعاى ملاقات با حضرت را دروغ دانست؟
پاسخ :
اهل سنّت معتقدند راههایى که به حرام منجر مىشود را باید به طور مطلق مسدود نمود. وبه تعبیر دیگر، مقدمه حرام مطلقاً وبه طور کلّى حرام است، این را قاعده سدّ ذرایع مىگویند.ولى در جاى خود به اثبات رسیده که مقدمه حرام همیشه حرام نیست، بلکه براى کسى حرام ودر مواردى حرام است که به طور حتم وقطع، امرى منجر به حرام گردد.
در مورد ادّعاى ملاقات، اگر در جایى این ادعا منجر به انحراف برخى گردد، نقل آن حرام است. ولى در عموم خبرها چنین نیست، بلکه نقل آنها باعث تقویت ایمان مردم به حضرت خواهد شد، اگر چه ممکن است برخى سوءاستفاده کرده وهوس چنین ادعاهایى نمایند، ولى وظیفه علما است که در مقابل این گونه افراد ایستاده ومردم را از مقاصد شوم آنها مطلع سازند.
پرسش : مطابق برخى از روایات، حضرت مهدىعلیهالسلام در عصر غیبت شناخته نمىشود، پس آیا رؤیت ممکن نیست؟
پاسخ :
پاسخ:
2 - روایت دوّم در مورد حجّ است ولذا عمومیت ندارد.
3 - مقصود از عدم رؤیت در روایت دوم به قرینه «لا یعرفونه» که در روایت اوّل آمده، نشناختن است، خصوصاً آنکه در روایت، حضرت مهدى (ع) به حضرت یوسف تشبیه شده است که مردم او را مىدیدند ولى نمىشناختند.
پرسش : آیا امتحان مردم در عصر غیبت با قول به ملاقات منافاتى ندارد؟
پاسخ :
امتحان شیعه به لحاظ عموم افراد جامعه شیعى است ولذا منافاتى با ملاقات برخى از بزرگان واهل تقوا به جهت مصالح خاص ندارد.
پرسش : چه کسانى به ملاقات حضرت در غیبت کبرا مشرّف شدهاند؟
پاسخ :
1 - سید بن طاووس؛.( مهج الدعوات، ص 296)
2 - علامه حلّى؛.( مجالس المؤمنین، ج 1، ص 573 ؛ جنة المأوى مطبوع با بحار، ج 53، ص 252 ؛ قصص العلماء ص 359)
3 - شیخ قطیفى.( ریاض العلماء، ج 1، ص 18 ؛ الکنى والالقاب، ج 3، ص 61 ؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 55)
4 - مقدس اردبیلى؛.( الانوار النعمانیة، ج 2، ص 303)
5 - محمّد تقى مجلسى؛.( روضة المتقین، ج 5، ص 450 ؛ ج 14 ص 420و419)
6 - سید مهدى بحرالعلوم؛.( بحارالأنوار، ج 53، ص 234و236)
7 - شیخ مفید؛.( بحارالأنوار، ج 53، ص 302 ؛ قصص العلماء، ص 399)
8 - شیخ انصارى؛.( دارالسلام ؛ حیات وشخصیت شیخ انصارى، ص 106)
9 - میرزاى شیرازى؛.( مذاکرات آیت اللَّه حائرى، ص 30)
10 - شیخ حرّ عاملى؛.( اثبات الهداة، ج 3، ص 710، باب 33)
11 - اسماعیل هرقلى.( کشف الغمه، ج 2، ص 493 ؛ تبصرة الولى، ص 234)
ودیگران.( ر.ک: «جنة المأوى» و«نجمالثاقب» از حاجى نورى ودیگر کتب)
پرسش : کیفیت ملاقات مردم با حضرت مهدىعلیهالسلام چگونه است؟
پاسخ :
1 - کسى که به ملاقات حضرت شرفیاب شده از حضرت دور نبوده بلکه در بین جامعهاى زندگى مىکرده است که امام زمان (ع) نیز در آن جامعه بوده است.
2 - ملاقات، به صورت اتفاقى بوده است، به این صورت که حضرت از محلّى عبور مىکرده از قضا کسى گرفتار وحاجتمند بوده وبا او ملاقات داشته است.
3 - اینکه امام (ع) هرگاه ملاحظه مىکرد که شخصى گرفتار است ویا حاجتى دارد ورفع گرفتارى وحاجت او ضرورى به نظر مىرسید شخصاً از مکان خود به طریق طبیعى حرکت کرده وخود را به او مىرسانده تا حاجت او را برآورده کند.
4 - احتمال دارد که ملاقاتها براى قضاى حاجت، یا هدایت شخص یا گروه، یا دفع ظلم وغیره، از راه معجزه باشد، به اینکه حضرت با طىّالأرض از مکان خود حرکت کرده وسریع خود را به مقصد مىرساند. همه این احتمالات متصوّر است، به این معنا که حضرت از همه راهها براى برآوردن حاجات استفاده مىکند.
پرسش : امام زمانعلیهالسلام چه اهداف کلّى وعمومى در ملاقاتهاى خود دارد؟
پاسخ :
1 - نجات مسلمانان از ظلم برخى از حاکمان منحرف، که از آن جمله مىتوان به نجات مردم بحرین اشاره کرد.( نجمالثاقب، ص 367)
2 - نجات مسلمانان از دست دزدان وجنایتکاران.( همان، ص 370)
3 - توجه دادن مردم به عدم تحقق شرط ظهور وتأکید بر اینکه امّت به شعور وقابلیّتى نرسیده که بتواند عهدهدار حکومت عدل جهانى گردد.( تاریخ الغیبة الکبرى، ص 136و135)
پرسش : امام زمانعلیهالسلام چه اهداف خاصى از ملاقات با مردم داشته است؟
پاسخ :
1 - هدایت شخص وامانده در راه وملحق کردن او به قافله.
2 - یارى دادن یکى از دو طرف مباحثه که بر طریق حقّ بوده به جهت مصلحتى که اقتضا کرده است.
3 - حلّ برخى از مسائل که بر علما دشوار مىشود، همان گونه که مقدّس اردبیلى براى حل مسائل دشوار خدمت حضرت مشرّف مىشد.
4 - خبر دادن از برخى مسائل سیاسى مهم زمان قبل از آنکه به وقوع بپیوندد، به جهت حفظ مصالح شیعیان.
5 - بالا بردن سطح علمى ومعیشتى شیعیان.
6 - مساعدت مالى به شیعیان گرفتار.
7 - شفاى مریضانى که زمینگیر شده وپزشکان آنها را جواب کردهاند.
8 - تعلیم ادعیه واذکار به جماعتى از مردم، همانند تعلیم دعاى فرج.
9 - تحریص بر تلاوت ادعیه به جهت رفع گرفتارىها.
ودیگر اهداف خاص.
پرسش : آیا ممکن است کسى در ملاقاتش باحضرت مهدىعلیهالسلام او را بشناسد؟
پاسخ :
همچنین از برخى روایات استفاده مىشود که حضرت (ع) یا دیده نمىشوند و یا در صورت دیده شدن کسى او را نمىشناسد.
در روایتى از امام رضا (ع) مىخوانیم که فرمود: «لا یرى جسمه»؛ «جسم او مشاهده نمىشود.»( کمال الدین، ص 370)
و نیز از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «الخامس من ولد السابع یغیب عنکم شخصه...»؛ «پنجمین از اولاد هفتمین [امام] شخصش از شما غایب مىگردد.»( بحارالأنوار، ج 51، ص 32)
و نیز روایت شده که فرمود: «یفقد الناس امامهم، فیشهد الموسم فیراهم ولایرونه»؛( بحارالأنوار، ج 52، ص 151)
«مردم امامشان را مفقود و گم مىکنند، پس او در موسم [حج] حاضر مىشود و مردم را مىبیند ولى آنان او را مشاهده نمىکنند.»
و نیز در خبر محمّد بن عثمان عَمْرى مىخوانیم که فرمود: «واللَّه انّ صاحب هذا الأمر لیحضر الموسم کلّ سنة یرى الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه»؛ «به خدا سوگند! همانا صاحب این امر هر سال در موسم [حج] حاضر مىشود، مردم را مىبیند و آنان را مىشناسد و مردم نیز حضرت (ع) را مىبینند ولى او را نمىشناسند.»( کمال الدین، ص 440)
پرسش : وظیفه ما نسبت به کسانى که مدّعى دائمى یا غالبى رؤیتند چیست؟
پاسخ :
اولاً: مسأله رؤیت این طور نیست که به اختیار انسان باشد وهر گاه که اراده ملاقات کند براى او حاصل گردد، بلکه وابسته به یک سرى شرایط ومصالح خاصّى است که اگر آماده شود حضرت مقدّمات ملاقات را فراهم مىسازد.
ثانیاً: اگر کسى مدّعى ملاقات دائمى است واین گونه خود را وانمود مىکند که دائماً با حضرت ارتباط دارد وهر گاه که اراده کند مىتواند خدمت حضرت برسد وواسطه بین مردم وایشان باشد، او مطابق توقیعى که حضرت به على بن محمّد سمرى داشتهاند کذّاب است. ولذا باید او را تکذیب کرد.
ثالثاً: باید مدّعى ملاقات را امتحان وآزمایش کرد،آیا از حیث عمل به موازین اسلامى پایبند است؟آیا هدفش ریا وجذب مردم وانحراف در جامعه نیست؟ و... ؛ زیرا براى ملاقات خوبان باید در ابتدا انسان خود با آنان سنخیّت پیدا کند.
پرسش : آیا اصرار والحاح به جهت ملاقات با حضرت مطلوب است؟
پاسخ :
آرى اگر درخواست ملاقات با حضرت در عصر غیبت به جهت بهرهمندى از وجود او ومورد عنایت خاص او قرار گرفتن است تا انسان به اطمینان قلب رسیده وبا تصرّفى که از جانب ایشان مىشود انسان به کمالات نزدیک شود، این ملاقات واصرار بر آن مفید است، وگرنه این عصر غیبت است وقرار است که امام زمان (ع) از دیدگان مردم غایب باشد، تا چه مصلحتى اقتضا کند که در موردى ظهور کرده وکسى به ملاقات حضرت نایل شود. لذا باید صبر کرد ودر این موقع حسّاس که عصر امتحان است به وظایف خود خوب عمل کنیم تا از امتحان سرافراز بیرون آییم.
آرى، اگر چه از ظاهر برخى از ادعیه تقاضاى ملاقات حضرت به دست مىآید ولى مىتوان آن را حمل بر ملاقات در عصر ظهور کرد.
در دوره غیبت کبری نحوه ارتباط با امام زمان ممکن است با طرق زیر امکان پذیر باشد:
1- ملاقات حضوری:
برخى دیگر عقیده دارند که ملاقات حضورى با امام زمان(ع) امکان ندارد. محمد بن ابراهیم، معروف به نعمانی،(5) فیض کاشانی،(6) و کاشف الغطا،(7)و از طرفداران این نگرش هستند. اینان به برخى از روایات تمسک نموده اند که هر گونه ارتباط حضورى با امام زمان(ع) را منع کرده است.(8) امام زمان(ع) در توقیع شریف خطاب به آخرین نایب خاص خود، یعنى على بن محمد سمرى فرمود: «به زودى از شیعیان من کسانى خواهند آمد که ادعاى دیدن مرا مى کنند. آگاه باشید، هر کس قبل از خروج سفیانی، و صیحة آسمانی، ادعا کند که مرا دیده دروغگوى افترا زننده است».(9)
واقعیت آن است که با تقوا و معنویت و قابلیت مى توان به حضور آن امام همام رسید، چنان که برخى از بزرگان به حضور او رسیده اند. به نظر مى رسد روایاتى که دلالت بر منع ملاقات دارند، ناظر بر این است که جلوى هر گونه سوء استفاده از ادعاى دیدن امام زمان گرفته شودو هر کس ادعاى رؤیت امام زمان (ع) را نکند.
2- ارتباط معنوی:
باز حضرت درهمان توقیع فرمود: «ما در رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشته کن مى کردند».(12)
ارتباط معنوى انسان با امام زمان(ع) سبب مى شود که حضرت میان مردم حضور پیدا کند، اگر چه مردم او را نشناسند. امام علی(علیه السلام) فرمود: «سوگند به خدا ، حجت خدا میان آنان هست و در کوچه و بازار گام بر مى دارد و بر خانه هاى آنان وارد مى شود و در شرق و غرب جهان به سیاحت مى پردازد و گفتار مردمان را مى شنود و بر اجتماعات آنان وارد شده سلام مى دهد. او مردمان را مى بیند».(13)
در دعاى ندبه مى خوانیم: «جانم فدایت! تو آن غایبى هستى که از میان ما بیرون نیستی. جانم فدایت! تو آن دور شده از وطن هستى که از ما دور نیستی».(14)
پی نوشت :
1-منتهى الآمال، ج2، ص 470؛ مهدى موعود، ص 934.
2-تنکابنی، قصص العلما، ص 259.
3-بحارالانوار، ج 52، ص 174.
4-تنزیه الانبیاء، ص 182، به نقل از مجلة حوزه، ویژه نامة امام زمان، ص 99.
5- کتاب الغیبه، ص 99.
6- وافی، ج 2، ص 414.
7- حق المبین، ص 87.
8-شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 395.
-9-شیخ صدوق، کمال الدین، ص 516.
10- منتهى الآمال، ص 559و 562.
11-احتجاج طبرسی، ج 2، ص 596.
12- همان.
13- جباری، عاشورى و حکیم، تاریخ عصر غیبت، ص 426، به نقل از الغیبه نعمانی، ص 72.
14- مفاتیح الجنان، دعاى ندبه.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله