مفهوم كنش اجتماعی در نظریه‌ی جامعه شناسی پارسونز

سرآغاز تمامی نظریه‌ی پارسونز كه در عین حال آن را در چارچوبی بسیار وسیع مطرح می‌كند، مفهوم كنش اجتماعی است. تعریف ساده و دقیق این مفهوم میسر نیست، و همین امر كسانی را كه می‌خواهند با آثار پارسونز آشنا شوند دلسرد
پنجشنبه، 31 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مفهوم كنش اجتماعی در نظریه‌ی جامعه شناسی پارسونز
 مفهوم كنش اجتماعی در نظریه‌ی جامعه شناسی پارسونز

 

نویسنده: گی روشه
مترجم: عبدالحسین نیك گهر



 

سرآغاز تمامی نظریه‌ی پارسونز كه در عین حال آن را در چارچوبی بسیار وسیع مطرح می‌كند، مفهوم كنش اجتماعی است. تعریف ساده و دقیق این مفهوم میسر نیست، و همین امر كسانی را كه می‌خواهند با آثار پارسونز آشنا شوند دلسرد می‌كند. با این وصف، پارسونز به دفعات و به قدر كفایت منظورش را از این مفهوم توضیح داده است. كنش اجتماعی در معنایی كه پارسونز آن را می‌فهمد، همه‌ی رفتار انسانی است كه انگیزه و راهنمای آن معانی‌ای است كه كنشگر آن‌ها را در دنیای خارج كشف می‌كند، معانی‌ای كه توجهش را جلب می‌كند و به آن‌ها پاسخ می‌دهد. بنابراین، ویژگی‌های اصلی كنش اجتماعی در حساسیت كنشگر به معانی چیزها و موجوداتی است كه در محیط هستند و آگاهی یافتن به این معانی و واكنش به پیام‌هایی است كه آنها می‌فرستند.
كنش اجتماعی كه با معنایش تعریف شده است با ذهنیت كنشگر تفسیر می‌شود، یعنی بر مبنای ادراكی كه از محیطش دارد، احساساتی كه او را برمی‌انگیزد، افكاری كه در سر دارد، انگیزه‌هایی كه او را به عمل وامی‌دارد و واكنش‌هایی كه در برابر كنش‌های خودش دارد. همین جا لازم است خاطرنشان كنیم كه كنشگری كه در اینجا صحبت از اوست، می‌تواند یك فرد باشد یا یك گروه، یك سازمان، یك منطقه، یك جامعه‌ی كلی یا یك تمدن. پارسونز از تشبیه كنش اجتماعی به رفتار فردی اجتناب می‌کند. برعكس، او مفهوم كنش اجتماعی را به هر هستی، فردی یا جمعی، كه بتوان رفتاری از او ادراك كرد كه بر مبنای معانی موجود در آن قابل تفسیر باشد، تعمیم می‌دهد.
وانگهی، مفهوم كنش اجتماعی بنا ندارد كه مشاهده‌گر را تنها در دیدگاه ذهنی كنشگر مقید كند. بلكه برعكس، پس از پی بردن به این ذهنیت، می‌توان كنش اجتماعی را بر مبنای دوگانگی كنشگر-وضعیت (1)، كه در نظریه‌ی كنش پارسونز نقش اساسی دارد، تحلیل كرد. كنشگر پارسونز موجودی در وضعیت است، زیرا كنش‌اش پیوسته دركِ معانی مجموعه‌ی نشانه‌هایی است كه او در محیط می‌یابد و به آن‌ها پاسخ می‌دهد. محیط كنشگر نخست محیط فیزیكی است كه در آنجا كنش‌اش از قوّه به فعل درمی‌آید؛ این محیط شامل اشیای مادی، شرایط اقلیمی، جغرافیایی و زمین شناختی مكان‌ها و در حالت كنشگر فردی، ارگانیسم زیستی است. كنشگر اجتماعی سنگینی یا فشار این اشیاء را حس می‌كند، آنها را تبیین می‌كند، در قبالشان احساسات به خرج می‌دهد، آنها را در راستای هدف‌هایی كه دارد به كار می‌گیرد. همه‌ی این مناسبات با محیط فیزیكی بر مجموعه‌ای از تأویل و تعبیر استوار است كه كنشگر از گذر آن‌ها واقعیت را ادراك و به آن معنایی می‌دهد و به تبع آن عمل می‌كند.
اما در محیطی كه كنشگر را احاطه كرده، شیء ممتاز همانا شیء اجتماعی است، یعنی نخست كنشگران دیگر. با این‌ها، كنش اجتماعی، كنش متقابل می‌شود. تحلیل ذهنیت كنشگر اكنون دو یا چند وجهی است: به ذهنیت خود (2)، ذهنیت دیگری (3) پاسخ می‌دهد، كه این نیز ممكن است مفرد یا جمع باشد.
پارسونز در تمامی آثارش بر پیچیدگی روابط اجتماعی افراد انسانی تأكید می‌كند. كنش متقابل میان دو یا چند كنشگر و ذهنیتی كه در آن درگیر است، یكی از محورهای اصلی نظریه‌ی پارسونز را تشكیل می‌دهد.
مقوله‌ی دیگری از اشیای اجتماعی كه آن نیز به نظر پارسونز ممتاز است، اشیای فرهنگی یا نمادی‌اند. كنش اجتماعی چون پرمعناست لاجرم در پوشش نمادپردازی (4) صورت می‌گیرد. از گذر نشانه‌ها و نمادهاست كه كنشگر محیطش را می‌شناسد، حس می‌كند، آن را ارزیابی و در آن دخل و تصرف می‌كند. در كنش متقابل اجتماعی، نمادپردازی كه برای ایجاد ارتباط به هر شكل و صورتی كنشگران را با یكدیگر مرتبط می‌كند، اهمیت اساسی دارد. بنابراین، كنش و كنش متقابل در دنیای وسیع نمادی جریان دارد و به كمك آن هر كنش در نظر خود كنشگر و دیگران معنا پیدا می‌كند.
كاركرد دیگر نمادپردازی در كنش اجتماعی میانجیگری قواعد رفتار، هنجارها و ارزش‌های فرهنگی است كه كنشگر را در جهت‌یابی كنش‌اش راهنمایی می‌كند. هنجارها و ارزش‌ها از چند لحاظ ماهیتی اساساً نمادی دارند. نخست از لحاظ این كه نمادها هستند كه رفتار كنشگران را انتقال پذیر می‌كنند: به بركت هنجارها و ارزش‌های مرجع است كه كنش انسانی در نگاه كنشگران دیگر و نیز در نگاه كنشگر در عمل، خوانا می‌شود، زیرا همه می‌توانند در آن معنایی، جهتی و تداومی بیابند. به علاوه، از گذر هنجارها و ارزش‌ها است كه كنشگر می‌تواند وضعیتی را تعبیر و تفسیر كند، در آن نشانه‌های عطف، حد و مرز و عناصر قدرت را تشخیص دهد و آنها را در رفتارش مدّنظر بگیرد. و بالاخره، هنجارها و ارزش‌ها هستند كه برای كنشگر هدف‌ها و وسایلی عرضه می‌كنند كه كنشگر از آنها چونان راهنما استفاده می‌كند و در عین حال آن‌ها به كنش‌اش، هم در نگاه خودش و هم در نگاه كنشگران دیگر، معنای خاصی می‌دهند.
همان‌طور كه پارسونز خاطرنشان می‌كند، كنش انسانی میان دو جهان غیركنش (5) واقع شده است كه در همان حال تنگناهای دوگانه‌ای تشكیل می‌دهند. نخستین جهان غیركنشی همانا محیط فیزیكی است كه شامل واقعیت‌هایی چون آب و هوا، وضع منابع، ابزارها و فنون در دسترس، سازواره‌ی زیستی افراد، خصوصیات موروثی و ژنتیكی است. این نخستین جهان تنگناها برای همه‌ی موجودات زنده مشترك است و شامل مجموعه شرایطی است كه هر كنشی باید آنها را به حساب بیاورد. دومین جهان غیركنشی، محیط نمادی یا فرهنگی است كه هدف‌های نایل شدنی را تعیین می‌كند، وسایل رسیدن به هدف‌ها را نشان می‌دهد، حدود كنش‌های مجاز را مشخص می‌كند، اولویت‌ها را تعیین كرده و انتخاب‌ها را توصیه می‌كند. جهان فرهنگی به كنش انسانی در میان همه‌ی صورت‌های ممكن كنش، هویتی یگانه می‌بخشد. درواقع، به سبب داشتن خصلت نمادی و هنجاری است كه كنش انسانی از هر نوع كنش دیگر متمایز می‌گردد.
از آن‌چه گفتیم نتیجه می‌گیریم كه كنش اجتماعی كه تمامی نظریه‌ی پارسونز در محور آن تدوین شده است، از چهار عنصر زیر تشكیل می‌شود:
1.كنشگر: می‌تواند یك فرد، یك گروه یا یك جامعه باشد.
2.وضعیت: شامل اشیای فیزیكی و اجتماعی است كه كنشگر با آن‌ها ارتباط برقرار می‌كند.
3.نمادها: با واسطه‌ی آن‌ها كنشگر با عناصر متفاوت وضعیت ارتباط پیدا می‌كند و برای هریك معنایی قائل می‌شود.
4.قواعد، هنجارها و ارزش‌ها: جهت یابی كنش را هدایت می‌كنند، یعنی روابطی را كه كنشگر با اشیای اجتماعی و غیراجتماعی محیطش دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1.actor-situation
2.ego
3.alter
4.symbolism
5.no-action

منبع مقاله :
روشه، گی؛ (1391)، جامعه شناسی تالكوت پارسونز، عبدالحسین نیك گهر، تهران، نشر نی.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما