آنچه قبل از انجام این امر ضرورت دارد شناسائی و معرفی وقفنامه ها است. پیشگامانی مانند محمدتقی دانش پژوه (1) ایرج افشار (2) و اخیرا دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی (3) به معرفی تعدادی از وقفنامهها پرداختهاند. ولی با توجه به حجم زیاد این منابع کوشش جدیتر و گستردهتری لازم است.
نخست آنچه ضرورت دارد تدوین فهرست کاملی از وقفنامه های موجود است که در کتابخانهها، ادارات اوقاف، بایگانیها، مجموعه های شخصی، کتابها و دیگر منابع باقی مانده است. در مرحله ی بعد استخراج و نمایاندن محتوای موضوعی وقفنامه ها حایز اهمیت میباشد.(4)
بدیهی است با در دست داشتن این گونه منابع مورخان رشتههای مختلف خواهند توانست با سهولت بیشتری از وقفنامه ها استفاده کنند.
بررسی اجمالی حاضر کوششی است برای نشان دادن محتوی وقفنامه ها در رابطه با تاریخ کتابخانه و کتابداری. در این بررسی تعداد چهل وقفنامه مورد استفاده قرار گرفته (5) که قدیمترین وقفنامه مربوط به قرن چهارم و جدیدترین آنها مربوط به قرن سیزدهم هجری قمری است.
توزیع جغرافیائی و تعداد وقفنامه های مربوط به هر محل به ترتیب الفبا چنین است: استرآباد (3)، اصفهان (4) تبریز (3) تهران (1)، ساری (1)، قم (14)، کرمان (1)، مشهد (9)، نیشابور (1)، و یزد (3).
امید است بررسی اجمالی حاضر که بر اساس تعدای اسناد دست اول تاریخی انجام گرفته در شناساندن گوشه ای از تاریخ کتابخانه و کتابداری مفید افتد.
تاریخ کتابخانه
وقف نامه ها یا وقفیه هایی که در درون بسیاری از کتابها بیادگار مانده بر وجود کتابخانه در زمان و مکانهای مختلف دلالت دارد. تعدادی از این کتابخانهها تاکنون باقی مانده و اکنون نیز دایر است،از تعدادی دیگر تنها شرحی در کتب تاریخی بجا مانده و بسیاری از کتابخانه ها بدون نام و نشان چندانی بوجود آمده اند و از بین رفته اند. بیگمان با مطالعه ی وقفنامه ها میتوان به اطلاعات تاریخی فراوانی در این زمنیه دست یافت. اینک به چند نمونه از این موارد اشاره میشود.
کتابخانهی آستان قدس رضوی از قدیمیترین کتابخانه های دایر ایران است. تا سال 1348 شمسی مورخان وقفنامهی مورخ رمضان 421 ه. ق.(6)را که در مجلدی از قرآن کریم نوشته شده کهنه ترین سند برای اثبات وجود این کتابخانه میدانستند(7)
در آن سال در اثر تخریب و تعمیر برخی بیوتات قدیمهی آستان تعدادی قرآن بسیار نفیس در کنج یکی از انبارها بدست آمد. وقفنامههای مندرج در این قرآنها برای تاریخ این کتابخانه حایز اهمیت است. از جمله قرآنی که در تاریخ 327 ه. ق.(8) وقف شده و قرآن دیگری که ترجمهی وقفیهی عربی آن چنین است:
«سبیل کرد (مساوی وقف کرد) آن را ابوالقاسم منصور بن محمد بن کثیر بر مشهد طوس در ماه ربیعالاول سال 393»(9)
در مورد آستانهی مقدسهی حضرت معصومه (ع) در قم. وقفنامهی مورخ رمضان 594 ه. ق.(10) حاکی از وقف چهار مجلد مصحف شریف که با صندوق آن وقف گردیده دلیل روشنی است بر اینکه در آن تاریخ کتابخانهای در آنجا وجود داشته است.
در مورد کتابخانههایی که در اعصار مختلف و اماکن گوناگون بوجود آمده و به علل مختلف از بین رفته و یا دچار جابجائی شدهاند نیز اطلاعات قابل توجهی در وقفنامهها به دست میآید. این وقف نامهها را میتوان به دو گروه تقسیم کرد.
یکی وقفنامههایی که در داخل کتب وقفی آمده و از لحاظ اثبات وجود کتابخانه دارای سندیت بیشتری است و دیگر وقفنامههایی که بصورت جداگانه تدوین شده و نام و نشانی از کتابخانه در آنها دیده میشود و حداقل دلالت بر تصمیم واقف دال بر تأسیس کتابخانه دارد.
در این جا نمونههائی از هر گروه به تفکیک و به ترتیب تاریخ ذکر میشود. وقفنامهی مورخ 6 ربیع الثانی 621 ه. ق.(11) بر بقعهی جنب جامع منیعی نیشابور؛ وقفنامهی مورخ اول صفر 687 ه. ق.(12)
در مورد وقف قرآن کریم بر مقبرهی خانوادگی جنب مدرسهی بردسیر؛ وقفنامهی مورخ 20 رمضان 842 ه.ق.(13) در جزئی از مصحف شریف وقف شده بر مسجد جامع عتیق قم منسوب به امامحسن عسکری (ع)؛ وقفنامهی مورخ اواخر ربیع الاول 891 ه. ق.(14)
بر مسجد معروف به منار واقع در درون شهر قم؛ وقفنامهی مورخ جمادیالثانی 1077 ه. ق.(15)بر نسخهای از نهجالبلاغه بر مقبرهی شاه عباس دوم؛ و بالأخره وقفنامهی مورخ 22 جمادی الثانی 1095 ه. ق.(16) در آغاز نسخهای از من لا یحضره الفقیه بر مدرسهی نجف قلی بیگ در قم.
در مورد وقفنامههای جداگانه میتوان به موارد زیر اشاره نمود: خلاصهی وقفنامهی غازان مورخ 702 ه.ق.(17) که در آن به بیت الکتب تبریز اشاره شده؛
وقفنامهی بسیار مهم رشیدالدین فضلالله همدانی مورخ اول ربیعالاول 709 ه.ق.(18) به این وقفنامه پس از این به تفصیل اشاره خواهد شد؛ وقفنامه سید رکن الدین معروف به جامع الخیرات مورخ 732 ه. ق.(19) مربوط به یزد؛ وقفنامهی مورخ دوازده رجب 1242 ه. ق.(20)
مربوط به مدرسهی آقامحسن در استرآباد، و بالأخره وقفنامهی مورخ 1257 ه. ق.(21) مربوط به قرائت خانهی مسجد جامع قریهی ابرندآباد یزد.
در طی طول تاریخ بسیاری از کتابها به علل گوناگون از بین رفته و برخی نیز از یک کتابخانه به کتابخانهی دیگر برده شده است. میزان از بین رفتن کتابها و جابجایی و حرکت کتاب از جائی به جای دیگر را میتوان تا حدودی با استفاده از وقفنامهها مشخص کرد.
و اصطلاح «تا حدودی» از این رو بکار برده میشود که در طول اعصار وقفیهی داخل بسیاری از کتابها محو شده و در نتیجه حتی از میان آنچه که باقی مانده نیز شناختن کتابخانهای که اثر بر آن وقف بوده میسر نیست. در میان وقفنامههای مورد استفاده نمونههائی وجود دارد که نشان میدهد واقف در یک زمان چندین جلد کتاب به کتابخانهی مورد نظر وقف نموده است. عباراتی نظیر «این کتاب را با صدو نوزده جلد
دیگر...» گویای این مطلب است که واقف در آن زمان 120 جلد کتاب وقف کرده است. با استفاده از این اطلاعات و بررسی کتابهای موجود در کتابخانهها میتوان نسبتی از کتابهای از بین رفته بدست آورد. وقف نامهی شاه عباس اول مورخ آغاز ذیقعده 1037 ه. ق.(22) حکایت از این دارد که نامبرده 120 مجلد کتاب بر آستانهی ری و مدرسهی آن وقف نموده (23)
که اکنون تنها سه نسخهی آن بر جای مانده است (24) در وقفیهی دیگری در همان تاریخ شاه عباس 110 جلد کتاب بر آستانهی مقدسهی قم و مدرسه فیضیه وقف نموده که از آن مجموعه نیز ظاهرا جز چند جلد چیزی باقی نمانده است (25)طبق وقفنامهی مورخ یونت ئیل 1064 ه. ق.(26)
میرمحمد هاشم گیلانی نامی 75 جلد کتاب بر آستانهی مقدسهی قم و مدرسهی آستانه (مساوی فیضیه) وقف نموده که اکنون از این کتابها تنها سه نسخه در دست است (27) ظاهرا بر مقبرهی شاه عباس دوم نیز کتابهای متعددی وقف شده بوده است. به بیان خود وقفنامه «از آن جمله این
مجلد (28)را با سایر کتب دیگر از قرآن مجید و صحیفهی کامله و حدیث و غیر ذلک که تفصیل آن در دفاتر آن سرکار ثبت است...» که دو نسخه از این کتابها اکنون برجای مانده است (29).
به همین ترتیب میتوان حرکت برخی از آثار از کتابخانهای به کتابخانهی دیگر را پیگیری نمود. به عنوان نمونه زواهر الحکم میرزاحسن لاهیجی در کتابخانهی آستانهی ری (30)، و قرآن شمارهی 159 موزهی شیراز (31) هر دو وقف به آستانهی قم بوده است.
تعداد زیادی از کتابها در طول تاریخ به علل گوناگون دچار جابجایی شده و در ممالک مختلف پراکنده شده است. کافی است به فهرستهای نسخههای خطی عربی و فارسی کتابخانههای کشورهای غربی و یا هندوستان و ترکیه نظر بیفکنیم تا وسعت این جابهجایی روشن شود.
مهمترین جابجایی «رسمی» که در تاریخ کتابخانههای ایران صورت گرفته تصرف مجموعهی بسیاری نفیس شیخ صفی در جنگهای دوم ایران و روس (1241 - 1243 ه. ق.) و انتقال بخشی از این مجموعه به عنوان غنیمت جنگی از اردبیل به کتابخانهی عمومی سن پطرسبورگ (لنین گراد) است (32)
شاه عباس اول دوبار، در سالها 1017 و 1022 ه. ق. آنچه کتاب فارسی داشته از «تواریخ و دواوین و مصنفات ایرانی» وقف آستانهی شیخ صفی در اردبیل نموده و به آنجا فرستاده بود (33). باید توجه داشت که از این مجموعهی وقفی سه نسخهی نیز در کتابخانهی موزهی ایران باستان در تهران (34) وجود دارد.
مواردی نیز یافت میشود که کتب وقفی به کتابخانهی اصلی بازگردانیده شده است که این بیگمان در تاریخ کتابداری ایران بسیار نادر است. در حملهی ازبکها در قرن دهم کتابخانهی آستان قدس رضوی تاراج شد(35)
پس از آن برخی از کتابهای تاراج شده در هندوستان به فروش رسید. دستخط فقیه و عالم عالیقدر شیعه قاضی نورالله شوشتری (956 - 1019 ه. ق) در پشت کتاب مختصر مجمع البیان (36) حکایت از این دارد که نامبرده به وقفیهی این کتاب توجه نموده و «آنرا با چند جلد کتاب دیگر که از وقف سرکار آنحضرت بدست آمده بود به مشهد مقدس فرستاد»(37).
کتابخانه و کتابداری
بیگمان وقفنامهها به عنوان اسناد اصیل تاریخی نگرش کلی زمان را در مورد کتابخانه و کتابداری بدست میدهند. در این قسمت از مقاله با استفاده از وقفنامهها اطلاعات بدست آمده در چند بخش تحت عنوان نام کتابخانه، شرایط استفاده از کتاب، مجموعهی کتابخانه و کتابدار تنظیم شده است.نام کتابخانه. در وقفنامههای مورد مطالعه این نامها به چشم میخورد:
بیتالکتب (702 ه. ق، 713 ه. ق)؛ کتبخانه (702 ه. ق، 713 ه. ق)؛ خزانهی کتب (خزانة الکتب) (713 ه. ق، 925 ه. ق (38))؛ دار الکتب (713 ه. ق، 732 ه. ق)؛ دار المصاحف و کتب حدیث (731ق. ه)؛ کتابخانه (713 ه. ق، 1212 ه. ق (39) و 1297 ه. ق) (40)؛ گنبد (713 ه. ق)؛ قرائتخانه (1257 ه. ق) و مخزن کتب (1297 ه. ق)
باید توجه داشت که در این جا رابطهی نام با مجموعه مربوط مطرح نبوده، بلکه این نامها بطور کلی مورد نظر بوده است. اشاره به این نکته نیز ضرورت دارد که کتابخانه به عنوان یک نهاد بیشتر در وقفنامههای جداگانه مطرح میشود .
که واقف تأسیس کتابخانه یا شرایط دیگری را برای آن معین کرده است. در حالیکه در وقفیههای داخل کتابها عموما کتاب بر مشهد و مزار و مسجد و مدرسه وقف میشده است.
استفاده از کتاب. یکی از مهمترین و اساسیترین نکاتی که در وقفنامهها به آن توجه شده مورد استفاده قرار گرفتن کتاب است و برای اینکه کتاب مورد استفادهی مستمر قرار بگیرد، شرط بر جای ماندن آن در محل وقف مطرح شده است.
وقف عملی است که در راه خدا انجام میگیرد، به بیان یکی از قدیمیترین وقفنامههای مورد استفاده در این تحقیق (421 ه. ق) «جهت جستن ثواب خدا و طلب خشنودی او». هدف واقف از وقف کتاب این است که استفاده کنندگان او را به دعای خیر یاد کنند و از ادعیهی مستمر آنها بهرهمند شود.
لازمهی استفاده مستمر و معطل نماندن کتاب حفظ و حراست کامل آن در محلی است که واقف کتاب را بر آنجا وقف کرده است. بسیاری از واقفان برای استحکام بخشیدن به این خواسته از مهمترین حربه یعنی توسل به قرآن کریم و قسم به خون سیدالشهداء (ع) استفاده کردهاند.
در این جا تنها به ذکر چند عبارت از خود وقفنامهها در باب حفظ و حراست کتاب در محل مورد وقف اکتفا میشود: در قرآن وقفی 393 ه. ق: «فروخته نمیشود، بخشیده نمیشودو به ارث گذاشته نمیشود»؛ در قرآن وقفی 421 ه. ق:
«از قبه و مسجد خارج نگردد»؛ در قرآن وقفی 594 ه. ق آیه شریفهی «فمن بدله بعدما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم» (پس کسیکه تغیر دهد آنرا پس از آنکه شنیده است آنرا پس همانا گناهش بر کسانی است که تغییر میدهند
آنرا. همانا خداوند شنوا و داناست) (بقره / 182). در وقف نامهی مورخ 720 ه. ق بر جزئی از قرآن کریم: «برای کسی که داخل قبه (مساوی آستانهی قم) شود و این روضه را زیارت کند، بخوانند آنرا»؛ «دروقفنامهی مورخ 732 ه. ق:
«وظیفهی کتابداری که کتابهای وقفی دارالکتب مدرسه در اختیار اوست اینست که نگذارد کتابها از محدودهی شهر و اطراف آن بیرون برده شود»؛ در وقفنامهی مورخ آخر ربیع الاول 861 ه. ق (41):
«برای استفاده همهی مسلمانان و اینکه فروش نرود، گرو گذاشته نشود و خارج نشود از اطراف روضه»؛ در وقفنامهی مورخ ذیقعدهی 954 ه. ق(42) در آغاز جزئی از قرآن کریم: «به شرط آنکه نفروشد و نبخشند و به محلی دیگر نبرند.
خلاف کننده در لعنت و سخط باری عزاسمه و نفرین ائمه معصومین علیهمالسلام خواهد بود»؛ در وقفنامهی مورخ 1037 ه. ق «هر کس بیرون برد در خون حضرت ابیعبدالله الحسین شریک بوده باشد»؛ در وقفنامهی مورخ پانزده رجب (43)151 ه. ق برسی پارهی قرآن کریم:
«که از آن آستان مقدس (مساوی حضرت معصومه (ع)) بیرون نبرند الا به مجامع ختم قرآن به جهت تلاوت آن در دارالمؤمنین مذکور»؛ در وقفیهی مورخ بیست و دوم جمادی الثانی 1095 ه. ق بر نسخهای از من لا یحضره الفقیه: «به شرط آنکه از بلدهی قم بیرون نبرند»؛
در وقفنامهی مورخ 1139 ه. ق (44) بر نسخهای از قرآن کریم این شرط که: «به عاریه ندهند»؛ دروقفنامهی مورخ بیست و هفتم ذیحجهی 1221 ه. ق. بر نسخهای از قرآن شریف: «مشروط به اینکه از روضهی مزبوره بیرون نبرند و دست اطفال ندهند»(45)
و بالأخره در وقفنامهی مدرسه سپهسالار مورخ هفتم شوال 1297 ه. ق تاکید شده است که «کتابها مطلقا از مدرسه خارج نشود و اصلاح آنها هم هند الضروره در کتابخانه بشود».
در این جا نحوهی استفاده از کتب وقفی واینکه چه کسانی مجاز به استفاده از آن بودهاند و شرایط استفاده به چه صورت بوده است مطرح میشود. با استفاده از وقفنامهها میتوان به برخوردهای مختلف با این مسائل اشاره نمود.
دروقفنامهی رشیدالدین فضلالله همدانی مورخ 713 ه. ق. تصریح شده است که کتب «بر طلاب علم» وقف شده تا «ایشان بدان انتفاع گیرند». چنانچه استفاده از کتابها در کتابخانه صورت بگیرد و خازن و مناول در آنجا حاضر باشند رهنی از استفاده کننده اخذ نمیشود و طلاب میتوانند به مطالعه و استنساخ و غیر آن بپردازند.
ولی چنانچه خواسته باشند کتب را از کتابخانه بیرون برند ولی از ربع رشیدی خارج نکنند باید «رهنی وثیق که قیمت آن مثل قیمت آن کتاب باشد بپردازند و اگر بیرون از ربع رشیدی برند رهنی بنهند که قیمت آن ضعف (مساوی دو برابر) قیمت کتاب باشد و اصلا از تبریز و حوالی آن به جائی دیگر نبرند».
در قسمت دیگری از وقفنامه مدت امانت یکماه تعیین شده است به این ترتیب که «زیادت از یکماه بیشتر نگذارند و بعد از ماهی البته باز گیرند و به جای خود نهند». و باز در جای دیگر و تنها در مورد تألیفات خود واقف اشاره به این دارد که «اگر از بهر مطالعه خواهند» با دادن رهن مجدد امانت مجدد همان کتاب امکان پذیر است.
در وقفنامهی سید رکنالدین مورخ 732 ه. ق. امانت کتاب جهت مطالعه و استنساخ پیش بینی شده است و اینطور مقرر شده که کتابدار «چیزی گروگان بگیرد که قیمت آن برابر قیمت کتابها باشد».
در وقفنامهی مورخ 1052 ه. ق. واقف در استرآباد املاکی را وقف نموده و از جمله مصارف در آمد آن مقرر داشته که «ثلث باقی را کتب فقهیهی استدلالیه و اصول و تفسیر و حدیث خریده به طلبه داده که بکار برند و از ایشان قبض گرفته که کتاب گم نشود».
در وقفنامهی مورخ 1077 ه. ق. مشخص گردیده که مدرس از مقررات جاری امانت مستثنی است و آمده است که «سوای مدرس اگر احدی ارادهی اخراج یکی از کتب مذکوره را از کتابخانه و مدرسه داشته باشد کتابدار باید رهن و وثیقهای که گنجایش داشته باشد از او بگیرد».
مدت امانت یکماه تعیین شده و در مورد استفاده کنندگان آمده است که چنانچه طلبهی مدرسه از «مطالعه و انتفاع هر یک از مجلدات مسطوره فارغ باشند اهل مدارس خارج شهر و بعد هم طلبهی مدینه مسفوره از مطالعهی آن بهرهمند گردند».
در وقفنامهی مورخ چهارم ذیقعده 1107 ه. ق. مربوط به وقف 27 جلد کتاب به آستان قدس رضوی واقف قید نموده «که در هر مرتبه از مراتب مسفوره هر کس از طلبهی مدارس که محتاج به مطالعه و مباحثهی آن باشد متولی مزبور داده تا مدت سه ماه نزد خود نگاه دارد و قبض به متولی بسپارند و با رفع احتیاج به متولی رد و ثانیا اگر خواهند باذن جدید بازیافت نماید»(46).
کتابهای کتابخانهی دربار صفویه در اصفهان نیز با رعایت شرایط نسبة مشکلی به امانت داده میشده است. در وقفنامهای به خط و مهر فقیه معروف آقا جمال خوانساری (وفات 1121 یا 1125 ه. ق.) مورخ ربیع الاول 1113 ه. ق (47). چنین آمده است:
«و هر گاه متولی (خود و اولاد او) را بآن رجوع و حاجتی نبوده باشد و شخصی آنرا خواهد، بعد از تجویز یکی از علمای اعلام و فقهای کرام و صدور اذن رخصت و الا قبض معتبر گرفته تسلیم او نماید». در این کتابخانه مدت امانت شش ماه تعیین شده و برای خارج کردن کتاب از اصفهان اجازه مخصوص لازم است. در وقف نامهی مورخ 1120 ه. ق.(48).
مربوط به کتابهایی که بر مدرسهی جنب چهارباغ در اصفهان برای استفادهی «کافهی طلبهی علوم شیعیان» وقف شده شرایط به این صورت است: «هر یک از طلبه که محتاج به آنها باشند بتجویز مدرس مدرسه مزبوره بگیرند و بقدر احتیاج نگاه داشته از آن منتفع شوند و زیاده از قدر احتیاج نگاه ندارند»
همچنین پیش بینی شده است که شیعیان «غیر ساکنین مدرسه» نیز بتوانند کتابها را امانت بگیرند. چنانچه مدرس در مورد صلاحیت امانت گیرنده دچار تردید باشد و «مناسب داند رهن از او گرفته کتابرا به او بدهد».
در این وقفنامه مدت امانت شش ماه است و امکان تجدید امانت نیز پیش بینی شده است. استفاده از کتابها علیالاصول به «دارالسلطنهی اصفهان» محدود است ولی کتابهایی را که جهت زیارت و سایر اعمال عبادت مناسب باشد
«بعد از تجویز مدرس و قبض بمهر میتوان از اصفهان خارج نمود». دراین وقفنامه همچنین بر آداب محافظت از کتاب تأکید شده و اینکه استفاده کنندگان «از آنها ضبط و از تلف و ضایع شدن نهایت سعی و اهتمام» را بنمایند.
در وقفنامه محمدحسین صدر اصفهانی مورخ ذیحجه 1234 ه. ق. مدت امانت مشخص نشده و متولی شرعی مجاز است «تا هر زمان که صلاح داند» کتاب را به امانت دهد.
مجموعه وقفی سپهسالار (1297 ه. ق.)، همانگونه که قبلا اشاره شد، قابل خارج نمودن از محل مدرسه نیست مگر در یک مورد و آنهم سواد متن وقفنامه است.. و بیان خود وقفنامه:
«قرآنها و کتب ادعیه و سابر نسخ جمعا وقف است بر خصوص اهل علم مدرسه از طلاب و مدرسین و غیر هم و بر صنف کسانیکه لیاقت انتفاع از آنها را استنساخا و تلاوة و مطالعة و تصحیحا داشته باشند. مشروط بر اینکه مطلقا از مدرسه خارج نشود...
مگر کتابچهی وقفنامه که از این حکم مستثنی است». به این ترتیب امانت کتاب در داخل این مجتمع بزرگ دینی - فرهنگی مجاز میباشد.
در این وقفنامه به دو بعد توجه شده است یکی مسئولیت کتابدار و دیگر مسئولیت طلاب. در مورد اول آمده است که کتابدار «باید در محافظت و حفظ کتب وقفیهی مدرسه اهتمام کامل نماید» و «به هیچ کس اجازه ندهد که کتب موقوفه را از مسجد و مدرسه به خارج ببرند»
و در صورتیکه چیزی از کتب یا اسباب کتابخانه از سر اهمال در دست امانت گیرنده «تلف یا معیوب» شود «ارش» یا تفاوت صحیح و معیوب و یا «قیمت عوض» آن «در صورت تمکن» از آن شخص اخذ گردد. در مورد امانت کتابدار باید کتاب را پس از دریافت
«قبض که بخط آن طالب مرقوم و به مهر او مختوم باشد» امانت بدهد. چنانچه صلاح بداند «دو نفر از مدرسین یا ثقات طلاب» نیز قبض را مهر کنند. چنانچه «یکی از طلاب دربارهی کتب برخلاف تکالیف مقررهی خود رفتار کرده باشد»، کتابدار میتواند او را به نایب التولیه معرفی نماید تا به هر نوع مقتضی داند دربارهی او رفتار نماید.
درمورد تکالیف طلاب، اولین تأکید بر این است که طلبه در «حفظ کتب موقوفه» سعی کامل کند و چنانچه «کتاب یا اسباب موقوفه را بتفریط تلف یا معیوب نماید» خود را به «ادای قمیت یا ارش آن» مکلف بداند،
«در کتب موقوفه چیزی ننویسد و جایی از آن را سیاه نکند»، و اگر نکتهی اصلاحی مفیدی بنظرش میرسد نخست به نظر مدرس مربوط برساند و سپس «درحاشیه بخط خوش بنویسد» یا «بنویساند».
و بالأخره قید شده است که طلبه «کتب موقوفه را زیاده از قدر ضرورت در پیش خود نگاه ندارد» و چنانچه از طلاب مدرسه و یا اهل علمی غیر از طلاب مدرسه خواستار آن کتاب باشد «از نمودن آن» مضایقه نکند.
مجموعه ی کتابخانه
وقفنامههای مورد مطالعه را میتوان در این مورد به دو گروه تقسیم نمود. گروه اول که تعداد بیشتری وقفنامه را در بر میگیرد جنبهی تکمیل مجموعهی کتابخانه را دارد مانند وقف کلام الله مجید، تفاسیر، نهجالبلاغه، کتب اربعهی حدیث و غیره. گروه دوم توجه به تأسیس کتابخانه و تشکیل مجموعه دارد. در این جا به چند نمونه از هر دو گروه اشاره میشود.وقفنامهی مورخ 861 ه. ق. حکایت از توجه واقف به تکمیل مجموعهی آستان قدس رضوی دارد. قسمت مورد نظر در وقفنامه داخل روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، یعنی تفسیر ابوالفتوح رازی، به این صورت آمده است
«و در روضهی مطهر جوامع کلام الله و مصاحف بسیار بود، اما تفسیری که همهی طوایف از آن استفاده معانی قرآنی تواند نمود نبود» بنابراین واقف این مجلد را با سی مجلد دیگر بر روضهی شریفهی منوره وقف نموده است.
در این مورد دو قول وجود دارد به نظر او کتائی واقف قصد داشته که کتابخانه جنبهی عمومی پیدا کند و مورد استفاده تمام فرق اسلامی قرار گیرد(49) به نظر سید محمد کاظم امام کتابخانهی آستانه از نظر منابع عربی غنی بوده و هدف واقف وقف اثری است که فارسی زبانان بتوانند از آن استفاده کنند (50)، که با توجه به متن وقفنامه به نظر میرسد رأی اخیر صحیحتر است.
در وقفنامهی شاه سلطان حسین مورخ 1113 ه. ق اشاره شده است به اینکه «کتابدار سر کار خاصه شریفه» این مجموعه وقفی را «در مکانی معین ضبط نموده سر رشته جدا بر آن نگاه دارد و داخل سایر کتب کتابخانهی مبارکه نکند». به این ترتیب به نمونهای برخورد میکنیم که واقف در عین حال که به کتابخانهی دربار صفوی کتاب وقف کرده قایل به تفکیک آن بوده است.
در میان وقفنامههای آستان قدس رضوی، وقفنامهی مورخ 1107 ه. ق دلالت بر وقف 27 جلد کتاب برای استفادهی «طلبهی علیه مدارس» مشهد دارد. واقف صورت این کتابها را نیز در خود وقفنامه به دست داده است.
اینک به وقفنامههایی اشاره میشود که در آنها به تأسیس کتابخانه و تشکیل و تکثیر مجموعه توجه شده است.
در مورد کتابخانهی گنبد غازانی (702 ه. ق) اینطور به نظرمیرسد که هدف جمع آوری «تمامیت کتب ولایت» است در «کتب خانه که متصل گنبد و خانقاه و ابواب البر است که در تبریز ساختهایم».
مجموعهی این کتابخانه بیگمان بیشتر جنبه ی آرشیو و بایگانی داشته زیرا در جای دیگر آمده است که «اگر کسی را شرط نامه یا لوحی که داده شده ضایع گردد، نسخه از آنجا بدهند». همچنین یرلیغی (مساوی فرمانی) در مورد ارسال صورت مالیات و اراضی ملکی وقفی به این کتابخانه در دست است (51).
مجموعهی وقفی رشیدالدین فضلالله به لحاظ نفاست سخت تحت مراقبت است.
کلید دار گنبد فرزند او طوقی است «و باید که گنبد را دو بند و کلیدهای بغایت محکم باشد به وجهی که قطعا هیچ کس به کلیدی دیگر آن را باز نتواند کردن... چه در گنبد مصاحف (52) و دیگر چیزهای عزیز باشد».
در جای دیگر که مواضع انواع مخازن و انبارها درداخل ربع رشیدی معین گشته به محل مجموعهی کتابخانه به تفصیل اشاره شده است:
«دو در کتابخانه از یمین و یسار گنبد ساخته شده، و ترتیب آن چنان است که مادام که ممکن باشد مصاحف که زیادت از آن باشد که در گنبد نهند و کتب منقولات و مصنفات خاصه در کتابخانهی ایمن نهند و کتب معقولات در کتابخانهی ایسر و اگر میسر نگردد بعضی که از جایی زاید آید و در دیگر جانب گنجد علی حده بنهند.»(53)
در جای دیگری از وظایف کتابدار صحبت خواهیم کرد. در این جا در رابطه با مجموعه کافی است گفته شود که «کلید به دست خازن باشد و متولی و مشرف و ناظر هر سه مهر کنند». همچنین اشاره شده است
به اینکه فهرستی از کتابها باید در اختیار این افراد و در خود کتابخانه باشد به بیان واقف: «و پیش هر یک از این جماعت نسختی از فهرست کتب باشد مقابل و منقح و یک نسخت از آن فهرست در هر کتابخانهای در خریطهای (مساوی صندوقی) به مهر ایشان نهاده شود».
واقف همچنان به مهری اشاره(54) دارد که باید «بر پشت کتب بر چند موضع بزنند تا از خیانت دور باشد». در این وقفنامه همچنین به موضوع تکثیر کتابهای مجموعه توجه شده است. در تفصیل و ترتیب امور «دارالمصاحف و دارالحدیث» شرط شده است که متولی هر سال دو نسخهی تمام «ساخته گرداند»
یکی جامع قرآن مجید به قطع بزرگ بغدادی و دوم کتاب جامع الاصول در احادیث و اصول. این آثار میبایست به شهرهای اسلام - ابتدا از عظیمترین - فرستاده شود. همچنین در شرایط الحاق شده به آخر وقفنامه قید شده است که «هر سال از این کتب که مصنفات من است»(55)
دو نسخه «استکتاب» یا نوشته شود. واقف سپس به کیفیت تهیهی او نسخهها اشاره میکند و اینکه «بر کاغذ بغایت نیکو و لطیف»، «به قطع بزرگ بغدادی»، «به خطی پاک و درست بنویسند» و «آن را با نسخت اصل که در کتب خانهی ربع رشیدی نهاده مقابله کنند بر وجهی که در آن غلط و تصحیف نباشد».
بنابر شرط واقف این نسخهها بایدهر سال پس از خواندن دعای وقف و ثبت و توقیع توسط قضات تبریز به شهری فرستاده شود از شهرهای اسلام «عربی به بلاد عرب و عجمی به بلاد عجم و ابتدا به معظمترین شهرها... تا وقف شود بر اهل آن شهر و در آن شهر در مدرسهای که آن را مدرس باشد بنهند تا متعلمانی که رغبت نمایند پیش آن مدرس آنرا بخوانند».
همانگونه که قبلا اشاره شد کتابخانهها عموما نقش بایگانی اسناد را نیز ایفا میکرده است. از باب مثال در مورد کتابخانهی آستانهی قدس رضوی وقفنامهی شاه طهماسب مورخ آخر جمادی الثانی 931 ه. ق. اشاره به وقفنامههایی دارد که در «کتابخانهی سر کار موهبت آستان» ضبط بوده است.
سادهترین و بیگمان رایجترین نوع وقفنامه آنهایی است که در رابطه با تاسیس مدارس به رشتهی تحریر کشیده میشده است. واقف یک مدرسه خود را موظف میدانسته تا مهمترین وسیلهی کار مدرسان و طلاب یعنی کتابهای مورد نیاز آنان را بر آنان وقف کند.
به عنوان نمونه وقفنامهی مورخ 1242 ه. ق. مدرسهی آقا محسن در استرآباد حکایت از چنین وضعی دارد. این واقف «مجموع کتب عربیهی خود را از نحو و صرف و منطق و کلام و حدیث وفقه و اصول و هیأت و حساب» بر طلاب اثنی عشریهی مدرسه خود وقف نموده است.
در مورد مجموعهی مدرسهی سپهسالار در وقفنامهی مورخ 1297 ه. ق. چنین آمده است:
«مجموعهی کتابخانهی محیط است به نفائس قرآن مجید و صحف دعوات و تصانیف علوم و مؤلفات فنون من کتب الاصولیین و الفقه و التفسیر و الحدیث و الحکمة و الطب و الادب و غیرها بقدر حاجت». صورت این کتابها در دفتر ثبت بوده (56) و واقف شرط نموده هر کتاب جدیدی که به موقوفه اضافه میشود «بتاریخ خود در دفتر مذکور ثبت گردد».
همچنین مقرر گردیده که کتابدار «در هر ماه ثبت کتب را با نسخ موجود کتابخانه و صورت قبوض طلاب تطبیق کند و اگر عیبی وارد شده باشد رفع نماید». این کتابخانه علاوه بر مجموعهی کتاب مرکز نگهداری اسناد و مدارک گوناگون موقوفه و حتی وجوهات دریافتی نیز بوده است. از باب مثال به چند نمونه اشاره میشود:
«سواد وقفنامه در کتابخانه محفوظ است»، «مستوفی هر سال صورت امتحان را که حاکی از ترقی و تنزل طلاب باشد پس از مجالس امتحان ثبت کرده اهل مجلس امتحان مهر کرده در کتابخانه محفوظ شود»، «مستوفی کتابچه جمع و خرج یکساله را به کتابدار بسپارد که در کتابخانه محفوظ بماند»،
«مستوفی همه ساله دفتری مخصوص معاملات و محاسبات موقوفه را» به کتابدار بسپارد که «در کتابخانه محفوظ دارد» و بالأخره (تمام وجوهی که از مستغلات و املاک موقوفه» عاید میشود «در صندوق بزرگی که در کتابخانه موجود است ضبط گردد».
در این جا به سه موضوع که با مجموعهی کتابخانه رابطهی نزدیک دارد و در وقفنامهها منعکس است اشاره میشود. این سه موضوع عبارت است از خرید کتاب، مرمت و تعمیر و محل و اسباب کتابخانه.
د ر مورد خرید کتاب در وقفیه غازانی مورخ 702 ه. ق عبارت: «ثمن کتب ضروری» به کار برده شده است. در وقف نامهی مورخ 1052 ه. ق واقف شرط نموده که با ثلث عایدات املاک وقفی در استرآباد «کتب فقهیهی استدلالیه و اصول و تفسیر و حدیث خریداری شود».
در وقفنامهی مورخ 1261 ه. ق(57). در ساری واقف شرط نموده که درآمد یکدانگ از قریه موسومه به میلیک «صرف ابتیاع کتب احادیث عربی» گردد. در وقفنامهی دیگری مربوط به همان شهر، مورخ 1281 ه. ق(58).
یک عشر از در آمد چند روستا و دکان «به جهت ابتیاع کتب علمیه است که متولی ابتیاع نموده و وقف بر فرقهی ناجیه امامیهی نماید». در کتابچهی موقوفات یزد مورخ 1257 ه. ق یکی از مصارف «مار الاجاره دکان قنادی و میاه بغداد آباد» خرید کتابهای «علوم دینیه» ذکر شده است.
در وقفنامهای که از دختر میرزا بزرگ قائم مقام مورخ 1269 ه. ق.(59) در دست است، این واقف شرط کرده که از درآمد موقوفات او در تبریز «سه عشر و نیم را روانه به نجف اشرف نمایند که از یک عشر از آن کتب فقهیه ابتیاع شود» .
و «به عرب و عجم بدهند که از آنها منتفع شوند و اصل کتب کاصل الموقوف باقی بماند». در وقفنامهی مدرسه سپهسالار نیز خرید کتاب پیش بینی شده است به بیان خود واقف «و آنچه از (منافع موقوفه) علاوه بماند به قدریکه کتب جدیده برای کتابخانه ضرور باشد ابتیاع و وقف شود».
در برخی از وقفنامهها به مرمت و تعمیر کتب نیز توجه شده است. در این جا به چند نمونه اشاره میشود. در وقفنامهی غازان در قسمت بیت الکتب به «مصالح اصلاح و مرمت کتب» اشاره شده است. در وقفنامهی جامع الخیرات مورخ 732 ه.ق. قید شده است که «هر سال مبلغ 50 دینار از عین موقوفه صرف مرمت و تجلید کتب گردد».
در وقفنامهی مورخ 1212 ه. ق واقف موقوفاتی برای کتابخانهی آستان قدس قرار داده و قید کرده که منافع ملک هفت چوبه صرف «خرج صحافی صحف و کتب و اسباب حفظ کتابخانهی مبارکه گردد». در کتابچهی موقوفات یزد نیز در وقفنامهی مورخ 1257 «تعمیر قرآنهای کهنهی» مسجد جامع کبیر دارالعباده پیش بینی شده است.
و بالأخره در وقفنامهی سپهسالار موضوع تعمیر و مرمت به این صورت مطرح شده است که کتابها و لوازم کتابخانه هر شش ماه یک مرتبه با اطلاع کتابدار و چهار نفر ثقات کتابها و بازدید گردد و از محل درآمد موقوفه «اگر مرمتی در جلود و اوراق کتب بحسب عادت لازم شده باشد» انجام دهند.
در این وقفنامه تاکید شده است بر این که هر نوع اصلاح و مرمت در خود کتابخانه انجام شود یعنی کتابدار «کاتب و صحاف و مذهب و امثال ایشان را به کتابخانه حاضر بسازد و در کتابخانه اصلاح و مرمت نمایند».
در برخی از وقفنامهها در مورد محل کتابخانه نیز اشاراتی شده است. از باب مثال در وقفنامه ی غازان مشخص شده است که کتابخانه «متصل گنبد و خانقاه و ابواب البر» است. در وقفنامهی رشیدالدین فضلالله آمده است.
که بیت الکتب در داخل ربع رشیدی و در «سرای متولی» قرار دارد و همانگونه که قبلا اشاره شد شامل دو کتابخانه است که در جوار گنبد در سمت راست و چپ آن ساخته شده است.
دو نمونه نیز در مورد مدارس در در دست است. محل کتابخانهی مدرسهی شاهزاده در یزد در وقفنامهی مورخ 1240 ه.ق.(60) به این صورت مشخص شده است «دو مدرس شرقی و غربی مختص دو مدرس دیگر که شایستهی تعلیم اوساط باشند و محل کتب موقوفهی مدرسه حجرات محقرهی جوف آن دو مدرس باشد».
در مورد کتابخانهی وقفی سپهسالار مخزن کتابخانه وقف است در درجهی اول برای «حفظ کتب» و «سکنای کتابدار» و رفت و آمد مسئولین مختلف و بر «صنف اشخاصیکه اهلیت انتفاع» از نظر مطالعه، تصحیح: و استنساخ از روی کتابهای وقفی را داشته باشند.
چنانچه ساختمان کتابخانه احتیاج به تعمیر داشته باشد این امر در وقفنامه پیش بینی شده و در جای دیگر آمده است که «در صورت بروز حادثه و منهدم شدن یا معدوم شدن این ساختمان، ساختمان مستحکم ولی کم زینتتر در جای دیگر ساخته شود». در مورد اسباب و وسائل این عبارت قید شده که «فرش و دیگر وسائل وقف است به کتابخانه».
کتابدار و دیگر وابستگان کتابخانه
در وقفنامههای مورد مطالعه به نام افرادی که در کتابخانه مسئولیت مستقیم و یا وابستگی غیر مستقیم داشتهاند برخورد میشود. باید توجه داست که کتابخانه طبعا در درون یک سازمان بزرگتر قرار دارد و تابع افرادی مانند متولی، مشرف، ناظر، امام، مدرس و غیره است.در این جا تنها از کسانی نام برده میشود که در کتابخانه دارای مسئولیت اداری و یا اموری مانند خوشنویسی و صحافی و غیره میباشند. در گروه اول از خازن (702، 709 ه.ق)، کتابدار (732، 1077، 1113، 1120، 1123، 1160، 1297 ه.ق)، مباشر کتابخانه (1212 ه.ق)، مناول (709 و 702 ه.ق)، کلید دار کتابخانه (1160 ه.ق)، حافظ کتب (1297 ه.ق) و فراش (702 ه.ق)؛ در گروه دوم از کاتب (709، 1241، 1297 ه.ق)، صحاف (1160، 123، 21232، 1241، 1298 ه.ق)، مصحح (1160، 1232، 1296 ه.ق)، مذهب (1241، 1297 ه.ق) و خوشنویس (1241 ه.ق) نام برده شده است.
واقف کتب وقفی برای حفظ و حراست موقوفه و اجرای شرایط وقف متولی یا مباشری را انتخاب میکند اعم از اینکه این شخص کتابدار نامیده شده باشد یا به نام دیگری از او یاد شده باشد
. از باب مثال در وقفنامهی مورخ 421 ه.ق واقف «تسلیم کرد آن را به ابوعلی بن حسوله بنابراین که در دست او بماند...»؛ در وقفنامهی مورخ 1084 ه.ق (61)تولیت نسخ کتب اربعهی حدیث در مدرسهی فیضیه به مدرس آن مدرسه تفویض شده.
در مدرسهی نجف قلی بیگ نیز (در وقفنامهی 1095 ه. ق) مدرس مدرسهی نایب شرعی متولی تعیین شده؛ در وقفنامهی مورخ 1107 ه. ق. واقف میرزا نورالدین (و اولاد او را) به عنوان تولیت وقف تعیین نموده است؛ و بالأخره در وقفنامهی مورخ 1123 ه. ق تولیت کتابها به فرزند واقف تفویض شده است.
همانگونه که قبلا اشاره شد در موراد متعددی نیز نام کتابدار به عنوان مباشر وقف در وقفنامهها آمده است. باید توجه داشت که نام دیگر کارکنان کتابخانه بیشتر در وقفنامههایی آمده که سازمان کتابخانه مورد نظر واقف بوده است.
اینک با توجه به وقفنامههای مورد بررسی صفات مطلوب کتابدار نشان داده میشود. و سپس به دیگر نیروی انسانی در کتابخانهها اشاره خواهد شد.
به نظر ما چکیدهی نظر واقفان در مورد صفات کتابدار به بهترین وجهی در وقف نامهی سید رکنالدین مورخ 732 ه. ق. منعکس شده است. در مورد کتابدار مدرسه رکنیه که به «ام البقاع مدارس یزد» معروف بوده و بنابر قول مورخان کتابخانهی آن سه هزار جلد کتاب داشته (62)چنین آمده است:
«متولی امور باید کتابداری را برای امور کتابخانه منصوب کند که در حفظ کتابها امین و متدین باشد و از کتابها نگه داری کند و به ضرورت مراقب ورود و خروج کتاب باشد». امانت داری و حفظ و صیانت کتابها در وقفنامههای متقدم و متأخر مورد مطالعه به عنوان بارزترین صفت کتابدار و سایر کارکنان کتابخانه مشخص شده است.
از باب مثال در وقفنامهی سپهسالار در مورد مسئولیت کتابدار مدرسه در انتخاب دو حافظ کتب آمده است که «باید بعد از معرفت تامه به امانت و دیانت آنها را به خدمت کتابخانه بگمارد و مسئولیت را بر عهدهی خود بداند».
بدون تردید بسیاری از کتابدارانی که به تولیت مجموعهها منصوب میشدند علاوه بر صفت امانت داری از مدرسان و یا طلاب فاضل و دانشمند بودهاند. ولی در وقفنامههای مورد مطالعه تنها در یک جا به این موضوع اشاره شده است.
و آن در وقف نامهی رشیدالدین فضلالله همدانی است. در این وقفنامه از خازن و مناول کتابخانه به عنوان «عاقل و کافی و متورع و نویسنده و صاحب معرفت کتب» یاد شده است.
تعداد نیروی انسانی ثابت کتابخانهها، وضع حقوقی و سایر شرایط شغلی این افراد را میتوان تا حدودی با کمک برخی از وقفنامهها مشخص نمود که این اطلاعات نیز برای تاریخ کتابداری خالی از فایده نیست.
در مورد تعداد کارمندان اطلاعات مندرج در وقفنامهها به این شرح است: بیت الکتب غازانی، خازن و مناول؛ بیت الکتب رشیدی، خازن و مناول؛ دارالکتب مدرسهی رکنیه، خازن (63)؛ کتابخانهی آستان قدس رضوی، کتابدار(64) و کلید دار و عزب دفتر(65) (دو نفر) مصحح و صحاف؛ کتابخانهی مدرسه سپهسالار، کتابدار و حافظ کتب (دو نفر).
در مورد «مرسومات» و «وظایف» کتابدار و دیگر کارمندان کتابخانه نیز در برخی از وقفنامهها پیشبینیهایی شده است. از باب مثال در وقفنامهی ربع رشیدی قید شده است که سالیانه «سی دینار به مشاهره نقد رایج تبریز «به خازن و همین مبلغ به مناول پرداخت گردد و سهم نان روزانه هر یک از این افراد به ترتیب سه من و دو من تعیین شده است.
و در وقفنامهی جامع الخیرات مورخ 732 ه. ق آمده است که هر سال 720 من غله به میزان مساوی به کتابدار اختصاص یابد.
در مورد کارمندان کتابخانهی آستان قدس رضوی در طومار علیشاهی مورخ 1160 ه. ق.حقوق کتابدار سی تومان و پانزده تومان، حقوق یکی از کلیدداران و صحاف کتابخانه هر یک ده تومان، حقوق کلیددار دیگر ده شاهی و حقوق مصحح سی صنار تعیین شده است.
همچنین در وقف نامهی مورخ 1212 ه. ق.عبدالمجید خان نامی موقوفاتی برای آستان قدس قرار داده و قید نموده که عشر آن «بعنوان حق التولیه» به حاجی ملامحمد کتابدار آستانه تعلق دارد.
در مورد کارمندان کتابخانهی مدرسه سپهسالار در مصارف موقوفه سهم کتابدار «دوازده سهم از یک هزار سهم از منافع مزبوره» و سهم دو نفر حافظ کتب «هشت سهم که هر یک چهار سهم باشد» تعیین شده است.
در وقفنامهی اخیر شرایط دیگری نیز پیش بینی شده است. از باب مثال مدت مرخصی یا «غیبت اختیاری» کتابدار و «حفظهی کتب» چهل روز تعیین شده است. همچنین آمده است که کتابدار میتواند تا سه ماه از مرخصی اضطراری استفاده کند منوط بر اینکه «نایبی امین که اهلیت حراست کتب را داشته باشد به جای خود بگذارد و حق نایب را از سهم مقررهی خود بدهد».
باید توجه داشت که وقفنامهی مدرسهی سپهسالار حکایت از یک مجموع بزرگ دینی - فرهنگی دارد و امکان استفاده کارمندان کتابخانه مانند دیگر کارمندان از مجموع این تأسیسات مانند مسجد، دارالشفاء، حمام، مطبخ و غیره پیش بینی شده و کاملا مشهود و مشخص است.
همچنانکه در مقدمهی این مقاله ذکر شده هنوز بررسی کاملی از وقفنامهها به عمل نیامده. امید است که این مقاله مقدمهای باشد از برای اینکه وقفنامهها از جهات متعدد دیگر مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد (66).
پی نوشت:
1- از جمله در نسخههای خطی، جلدهای مختلف؛ فهرست نسخهای خطی کتابخانهی آستانهی مقدسهی قم (1355)، مجلات فرهنگ ایران زمین و معارف اسلامی.
2- از جمله یادگارهای یزد (1348، 1354) و مجلهی فرهنگ ایران زمین.
3- تربت پاکان (1355) و برگی از تاریخ قزوین (1361).
4- نوشآفرین انصاری (محقق)، «بررسی اسناد وقف آستان قدس رضوی»، در جشن نامهی استاد مدرس رضوی (1356): 63 - 45.
5- کتابشناسی کامل هر وقفنامه فقط بار اول ذکر میشود. کلیهی ارجاعات بعدی با تاریخ وقفنامهها مشخص خواهد شد.
6- احمد گلچین معانی، راهنمای گنجینهی قرآن (1347): 36.
7- اوکتائی، فهرست کتابخانهی آستان قدس رضوی، جلد چهارم (1325): ب.
8- محمدتقی دانشپژوه، فهرست نسخ خطی کتابخانهی آستانهی مقدسهی قم (1355): 22.
9- احمد گلچین معانی، همان: 35.
10- سیدحسین مدرسی طباطبائی، تربت پاکان، جلد اول (1355): 128-127.
11- محمدتقی دانشپژوه، همان: 23.
12- یادگار، سال اول، شمارهی 30 - 31: (1324).
13- سیدحسین مدرسی طباطبائی، همان، جلد دوم: 118 - 119.
14- همان، جلد دوم: 150 - 151.
15- همان، جلد اول: 156 - 158.
16- همان، جلد دوم: 225.
17- رشیدالدین فضلالله همدانی، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی (1338) جلد دوم: 198 - 199؛ عبدالمحمد آیتی، تحریر تاریخ و صاف (1346): 230.
18- رشیدالدین فضلالله همدانی، وقفنامهی ربع رشیدی، چاپ عکسی از روی نسخهی اصل زیر نظر مجتبی مینوی و ایرج افشار (1350)؛ وقفنامهی ربع رشیدی، چاپ حروفی از روی نسخهی اصل به کوشش مجتبی مینوی و ایرج افشار (1356).
19- سید رکنالدین، «وقفنامهی جامع الخیرات»، یادگارهای یزد، جلد دوم (1354): 558-391.
20- منوچهر ستوده، از آستارا استرباد، جلد هفتم (1354): 548.
21- «کتابچهی موقفات یزد»، فرهنگ ایران زمین، جلد دهم (1341): 124-8 (77).
22- سیدحسین مدرسی طباطبایی، همان، جلد اول: 150.
23- در مورد مجموعهای که در اختیار شاه عباس بوده میر منشی قمی در خلاصة التواریخ از کتابخانهی عالیه میان حرم و دیوان خانهی شهر اصفهان پس از 996 ه. ق یاد میکند که شاید همین کتابخانه به دست شاه عباس رسیده بوده است. (دانشپژوه، فهرست آستانهی قم: 18).
24- سیدحسین مدرسی طباطبایی، همان، جلد اول: 150.
25- همانجا.
26- همان، جلد اول: 155.
27- همانجا.
28- همان، جلد اول: 156.
29- همانجا.
30- همان، جلد اول: 127.
31- همانجا.
32- محمدتقی دانشپژوه، «نسخههای خطی در کتابخانههای اتحاد جماهیر شوروی»، نسخههای خطی، دفتر هشتم (1358): 102-99.
33- محمدتقی دانشپژوه، فهرست آستانهی قم: 19.
34- همان:19 -20.
35- اسکندربیک ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار (1350). جلد اول: 413.
36- عبدالعلی اوکتائی، فهرست کتابخانهی آستان قدس رضوی، جلد چهارم (شمارهی 198 تفسیر خطی).
37- همان: ج - د.
38- همان: ج (شمارهی 36 اصول خطی).
39- همان:[ 399 - 400 ].
40- سپهسالار، حسین، «وقفنامهی مفصل» در تاریخ مدرسهی عالی سپهسالار تألیف ابوالقاسم سحاب (1329): 102-51. وقفنامهی مختصر د رکتیبهی صخن مدرسه از قسمت بدنهی راست جهت غربی شروع شده و به سمت بدنهی چپ طرف غربی منتهی میشود (همان: 46). این مدرسه اکنون به نام استاد شهید مرتضی مطهری نامگذاری شده است.
41- سید محمد کاظم امام، مشهد طوس (1348): 515، 512.
42- سید حسین مدرسی طباطبائی، همان، جلد اول: 143.
43- همان، جلد اول: 1052.
44- همان، جلد اول: 174.
45- همان، جلد اول: 180 - 181.
46- اسناد وقف آستان قدس رضوی:[392 - 393 ].
47- کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، خطی، شمارهی 4594.
48- راهنمای کتاب،15 (1351): 862-859.
49- عبدالعلی اوکتائی همان، جلد چهارم: ج.
50- سید محمد کاظم امام، همان: 515 - 516.
51- محمد جواد مشکور، تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری (1352): 464.
52- «از جمله هزار عدد مصحف در آنجا نهادهام... و مفصل آن بدین موجب است آنچه به خط طلا نوشته شده است چهار صد عدد، آنچه به خط یاقوت است ده عدد آنچه به خط ابنمقله است ده عدد آنچه به احمد سهروردی است 20 عدد آنچه به خط اکابر است 20 عدد آنچه بخطوط روشن خوب نوشته شده 548 عدد». نشریهی دانشکده ادبیات تبریز، سال دوم، ش 1328 (6-4):164. (وصیت نامهی رشیدالدین به صدرالدین ترکه).
53- «دیگر شصت هزار مجلد کتاب در انواع علوم و تواریخ و اشعار و حکایات و امثال و غیره از ممالک ایران و توران و مصر و مغرب و روم و چین و هند جمع کردهام همه را وقف گردانیدم بر ربع رشیدی». همانجا.
54- فرانسیس ریشارد، «مهر کتابخانهی رشیدالدین فضلالله همدانی؟» آینده، سال هشتم، ش 6 (1361): 346-345 (متن مهر: ملک کتابخانهی رشید).
55- فهرست این آثار در وقفنامه حروفی: 337.
56- «فهرستی برسم سیاق نویسان تهیه شده در کتابخانه ضبط است و در آن قیمت نسخ اولیه و اینکه از چه اشخاصی خریداری شده آمده است». ابنیوسف شیرازی، فهرست کتابخانهی مدرسهی عالی سپهسالار، جلد اول (1315): و.
57- منوچهر ستوده، همان، جلد هفتم: 518.
58- محمدتقی دانشپژوه، «دو وقفنامه از مازندران» معارف اسلامی، ش 8 (1348):75-68.
59- کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، خطی شمارهی 5027.
60- ایرج افشار، همان، جلد دوم: 572 - 582.
61- سید حسین مدرسی طباطبائی، همان، جلد دوم: 220 - 223.
62- ایرج افشار، همان، جلد دوم: 559.
63- کتابداری این کتابخانه به فخرالدین مبارکشاه و به اولاد ذکور او نسل بعد از نسل واگذار شده است. جامع الخیرات: 177.
64- اسامی کارمندان کتابخانه در طومار علیشاهی به ترتیب: میرزا ابوالقاسم، میرزا اسماعیل، ملا اسدالله، ملا محمد رضی و آقا حسین ذکر شده است.
65- کسی که اوراق و فرمانها را به امضای متصدیان امور میرساند. از مشاغل قدیم آستان قدس بوده است. مؤتمن، همان: 360.
66- همچنین مقالات استاد محمدتقی دانشپژوه، تحت عنوان «گنجور و برنامه او» هنر و مردم، دوره جدید، 124-123 (1351) به عنوان آغاز کار مفید است.
میراث جاویدان
نویسنده: نوشآفرین انصاری