تقید به مقررات دولت اسلامی
حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان:
به عنوان یکی از خدمتگزارانی که سالها در دفتر امام بودم به جرأت میتوانم بگویم در محدودهی زندگی شخصی حضرت امام هیچگونه تخطی از مقررات دولت اسلامی ندیدم. برای نمونه فیشها و صورت حسابهای مربوط به آب، برق، تلفن و مالیات نوسازی به مجرد وصول، در اولین فرصت پرداخت میشد. (1)چه وقت بیایند؟
آقای غلامعلی رجائی:
یک بار که آقای انصاری به جبهه جنوب دعوت شده بود تا حامل سلام و محبت امام به رزمندگان اسلام باشد، شب که در واحد تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه کربلا در خدمت ایشان بودم، دست در جیبشان کرده، بریده کاغذ روزنامهای را درآوردند و به من گفتند: این دستخط امام را به شما هدیه میکنم. امام با خط زیبای خودشان بر روی حاشیه سفید روزنامهای خطاب به ایشان نوشته بودند: خانم مرحوم آقای بهشتی و فرزند ایشان برای ملاقات وقت خواسته است، چه وقت بیایند؟آقای انصاری میگفت امام تا این حد به مقررات و ضوابط بیت و دفتر خودشان احترام میگذارند که با اینکه وقت مال خودشان است اما برنامهریزی آن را از دیگران سؤال مینمایند تا برنامههای دفتر دچار تداخل نشوند. احتمالاً این درخواست از طرف خانم امام به نقل از خانم شهید بهشتی به امام عرض شده بود. (2)
حتی اگر استالین روی کار باشد
حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی رودباری:
در نجف شبی در محضر امام بودم که یکی از طلاب حاضر در مجلس از ایشان سؤال نمود، آیا میتوان برای تمبر هشت ریالی دو ریال داد و از تأدیه بقیه امتناع ورزید؟ امام در پاسخ فرمودند این کار جایز نیست و سپس اضافه فرمودند: حتی اگر استالین هم روی کار باشد، حفظ نظم از اهم واجبات است. (3)چرا به شکل قاچاق آمدید؟
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مسعودی:
من به دلیل آنکه ممنوعالخروج بودم، به صورت قاچاق به نجف رفتم و در این راه مشکلات فراوانی تحمل کردم. وقتی خدمت امام رسیدم، ظهر بود. در اتاق را باز کردم و سلام کردم. فرمودند: «علیکم السلام. شما هم قاچاق آمدید؟»گفتم: «بله» امام فرمودند: «دیگر نیایید» گفتم: «چشم آقا؛ دیگر نمیآیم.» فرمودند: «منظورم این است که دیگر قاچاق نیاید. چرا به شکل قاچاق آمدید و خودتان را به خطر انداختید؟ دیگر از این کارها نکنید. اگر توانستید، با تذکره (گذرنامه) بیایید. ولی قاچاق نیایید.» این اصرار به این دلیل بود که مرا مجبور به رعایت اصول کنند. (4)
حذف مقررات را خلاف شرع میدانند
خانم زهرا مصطفوی:
امام خیلی مقیّد به قانون هستند و احترام زیادی به قانون میگذارند، ایشان رعایت قانون را یک تکلیف شرعی میدانند. یعنی حتی برای راهنمایی و رانندگی، ایشان خلاف شرع میدانند که مثلاً از جایی که تابلو ورود ممنوع دارد، ماشین عبور کند. اگر کسی در رانندگی از حد سرعت متجاوز بیشتر برود اما این را چون خلاف مقررات رانندگی است، خلاف شرع میدانند. (5)از روی چمن عبور نمیکردند
حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان:
تقیّد و التزام امام به قوانین و مقررات منحصر به نظام اسلامی نبود. بلکه به رعایت مصالح عمومی جامعه و حفظ بیتالمال بستگی داشت. امام حتی در رژیم باطل پهلوی نیز این روش را داشتند. مرحوم آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی نقل میکرد در شهر همدان امام به هنگام عبور از عرض یکی از خیابانها به خاطر عدم عبور از روی جدول وسط خیابان که چمنکاری شده بود مسافت زیادی را طی میکردند تا از تقاطع عابر پیاده عبور کنند و مجبور نباشند قدم روی چمنها بگذارند. (6)من از این گوشت نمیخورم
خانم مرضیه حدیدهچی:
یکی از خصوصیات بارز امام این بود که حتی در مملکت کفر هم حقوق و قوانین اجتماعی را رعایت میکردند. از جمله وقتی در پاریس برادران پولی جمع کرده و گوسفندی خریدند و آن را در پشت حیاطی که امام برای نماز به آنجا میآمدند، ذبح کردند و به مناسب شب عاشورا مقداری از آن خوراک تهیه کردند و مقداری از آن را هم برای منزل امام فرستادند. چون در فرانسه قانونی وجود دارد که طبق آن ذبح هر حیوانی در خارج از کشتارگاه به خاطر رعایت مسائل بهداشتی ممنوع است. تا امام از چنین قانونی اطلاع یافتند، فرمودند: چون تخلف از قانون حکومت ایجاد شده است، من از این گوشت نمیخورم. (7)ایشان نمیتواند رئیس جمهور شود
آیت الله خلخالی:
در مورد کاندیداتوری آقای جلالالدین فارسی که از سوی حزب جمهوری اسلامی اعلام شده بود، امام فرمودند: چون پدر و مادر جلالالدین فارسی که کاندیدای حزب جمهوری اسلامی بود افغانی هستند، ایشان نمیتواند رئیس جمهور (8) شود و هر مقدار اصرار شد، اما زیر بار نرفتند. (9)اگر قانونش این است نیاورید
خانم زهرا مصطفوی:
یک روز من خدمت امام بودم، ایشان رو کردند به برادرم حاج احمد آقا و گفتند شما از اینجا کتاب کشفالاسرار را بگیر. امام اشاره کردند به یک جای نزدیک که من احتمال میدادم لابد حسینیهی جماران کتابخانهای دارد و امام به آن اشاره میکنند چون اشاره به جای خیلی نزدیکی کردند و گفتند از اینجا برای من بگیرید. احمد آقا گفت که اگر شما بفرماید، چشم؛ من میگیرم و میآورم اما قانون این کتابخانه این است که کتاب بیرون ندهد. هر کس میخواهد کتاب بخواند باید برود آنجا. امام گفتند: پس اگر قانونش این است شما نمیخواهد کتاب را بیاورید و بعد هم اشاره به من کردند و گفتند: شما میتوانید این کتاب را گیر بیاورید. من گفتم بله و بعد کتاب کشفالاسرار را از جای دیگری تهیه کردم و به ایشان دادم. (10)قانون داخل خانه را رعایت میکنند
خانم زهرا مصطفوی:
حضرت امام در شبانه روز چند بار بیست دقیقه راه میروند. در یکی از روزها که من همراه ایشان بودم. ایشان وقتی قدمشان تمام شد. به نقطهای از حیاط اشاره کردند و گفتند: دلم میخواست اینجا مینشستم و یک چای میخوردم. من گفتم: چه اشکالی دارد. الآن قالیچهی کوچکی میاندازم و همینجا چای بخورید. گفتند: نه، مادرت گفته است که وقتی میخواهید توی حیاط بنشینید، آن طرف - ضمن اشاره به یک فرش - آن فرش را بیندازید و بنشینید. یعنی تا این حد امام از قانونی که خانم در منزل وضع کرده بودند، و آن روز ننشستند و چای هم نخوردند. (11)مجاز نیستید
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی:
روزی در محضر امام بودم از ایشان پرسیدم که آقا به دلیل وضعی که دارم از سازمانها و مراکز مختلف مرا برای سخنرانی دعوت میکنند و من با ماشینی که متعلق به نهضت سوادآموزی است، در این برنامهها شرکت میکنم. امام فرمودند: نه مجاز نیستید که هزینهای را که طبق قانون مربوط به نهضت سوادآموزی است، صرف سازمانهای دیگر بکنید. منظور ایشان استفاده از ماشین و هزینه بنزین و... بود که از سوی نهضت تأمین میشد. عرض کردم: پس وضع من تا به حال چگونه است؟ امام فرمودند: البته من به شما اجازهی استفاده در موارد دیگر را میدهم اما دیگران به هیچوجه مجاز نیستند. (12)چرا میخواهید داروی مرا تغییر بدهید؟
دکتر پور مقدس:
من کمتر مریضی را در دوران طبابتم دیدم که مثل امام، دستورات پزشکی را دقیق و همانطوری که طبیب میخواهد، عمل کند. فرضاً اگر گفته میشد فلان دارو را باید ساعت به ساعت مصرف کنید، این از تحمل یک فرد معمولی خارج است ولی برای ایشان - که از هر نظر انسانی استثنایی بودند - کاملاً قابل اجرا بود. ما هم درصدد این بودیم که داروهایی را انتخاب کنیم long active یعنی طویلالاثر باشد، ولی خوف این را داشتیم که جذبش به طور ناگهانی در بدن صورت بگیرد و عوارض نامطلوبی را به وجود آورد. در هر حال وقتی که با امام مطرح میکردیم، میگفتند: شما چرا میخواهید داروی مرا تغییر دهید؟ میگفتیم: ممکن است تحمل شما در برابر اینکه ساعت به ساعت بخواهیم دارو بدهیم، کم شود و ما باعث ناراحتی وجود شریفتان، گردیم. ایشان میفرمودند: من به هیچوجه محبور نمیشوم و لازم نیست تلاش بکنید که دارو را تغییر بدهید. (13)دکتر فرمایشی ندارید؟
دکتر حسن عارفی:
یکبار وقتی که امام را معاینه کردیم و از ایشان نوار قلب گرفتیم و کار ویزیت تمام شد، ایشان فرمودند: فرمایشی ندارید؟ من خیس عرق شدم، دیدم رهبر کبیرمان با آن عظمتش از ما اجاره میگیرد به عنوان یک مریض تا از پیش ما برود. (14)همان مقدار که دکتر توصیه کرده مصرف شود
آقای حسین سلیمی:
سال 65 امام بدلیل عارضه قلبی در بیمارستان مقابل حسینیه جماران بستری شدند. بر اثر این عارضه و بیماری ایشان بشدت ضعیف شده بودند و لذا دکترهای معالج توصیه کرده بودند که در غذای روزانه ایشان مقدار معینی گوشت قرار داده شود، که این دستور اجرا میشد شاهد بودم حاج عیسی خدمتکار امام با ترازوی کوچکی که داشت، گوشتها را دقیقاً وزن میکرد و گاهی که چند گرم اضافه یا کم بود دو سه بار با کارد از آنها میبرید تا متعادل میشد. چون امام به ایشان فرموده بودند باید همان مقدار گوشت که دکتر توصیه کرده مصرف شود نه بیشتر. (15)برای نماز برخاستم
دکتر زهرا مصطفوی:
یکی از پزشکان قم نقل میکرد، هنگامی که خبر دادند امام دچار ناراحتی قلبی شدهاند خود را به بالین ایشان رسانده و فشار خونشان را گرفتم. فشار ایشان عدد پنج را نشان میداد که از نظر طبی خیلی خطرناک بود، کارهای اولیه را انجام دادم و پس از دو ساعت قدری وضع بهتر شده بود ولی امام قاعدتاً نمیتوانستند و نمیبایست حرکتی بکنند. اما ایشان آمادهی حرکت شدند، عرض کردم آقا جان چرا برخاستید؟ فرمودند: برای نماز، عرض کردم: آقا شما در فقه مجتهدید و من در طب. حرکت شما به فتوای طبی من حرام است شما باید خوابیده نماز بخوانید. ایشان نیز با دقت به نظر من عمل فرمودند. (16)به مسؤولان اختیار میدادند
مهندس میرحسین موسوی:
نکته برجسته و بارز در مدیریت امام بسط حوزه تصمیمگیری و دخالت نکردن در اموری بود که مطابق نهادهای بوجود آمده باید کسان دیگر انجام میدادند. ما به برکت این روش و مشی امام، یک پختگی در تشکیلات و نظام پیدا کردیم. امام با دادن اختیار و امتیاز و عدم دخالت در غیر موارد ضرورت و نظارت دقیق به نیروها رشد میدادند و آنان را پخته میکردند. (17)شما به نظر خودتان عمل کنید
آیت الله موسوی اردبیلی:
موقعی که مسأله برخورد با قاچاق مواد مخدر و تریاک مطرح و مورد ابتلای شدید جامعه بود. من به امام گفتم این مسأله اینطور است، چه کنیم؟ شما فتوی به اعدام اینها نمیدهید، من نظرم این است که باید اینها اعدام بشوند. مرحلهای دارد که بعد از طی شدن این مرحله باید اینها اعدام بشوند. ولی مردم مقلد من نیستند. قضات هم مقلد من نیستند. این نظر شخصی من است. این یک مورد بود که خیلی در محذور گیر کرده بودیم. مورد دوم دیرکرد بود، دیرکرد بانکها. من به امام گفتم مردم آمدهاند از بیتالمال پول گرفتهاند رفتند با آن پول کارخانه خریدهاند. مثلاً دو میلیون، سه میلیون، چهار میلیون، پنج میلیون، ده میلیون. کارخانهها در نتیجه تحولات تغییرات کلاً دویست میلیون، سیصد میلیون قیمتش است، اینها آوردند و هنوز پول را ندادهاند و از اینها آن وقت بانک به عنوان نزول یا به عنوان بهره، ماه به ماه چیزی گرفتهاند، الان آمدند برعلیه بانک شکایت کردهاند که اینها سه میلیون به ما دادند، پنج میلیون از ما گرفتهاند. دو میلیون ما را پس بدهند و میخواهند هم کارخانهها را بالا بکشند و هم آنوقتی که پول پول بوده بیتالمال را برده و خوردهاند، این یک مسأله دوم بود. ایشان فرمود شما چه کار کردید؟ گفتم این پروندههایی که میآید دیوانعالی کشور من گفتم تمام این پروندهها را جمع کنند و بگذارند باشد. چون من یک نظر خاصی دارم در اینجا و حضرت مستطاب عالی نظر دیگری دارید و این نظر هم مشکل است. ما ارزش و مالیت را در اینجا در نظر بگیریم. آقای نوربخش آن زمان دنبال حل این مسأله بود و مسایل اینجوری ما زیاد داشتیم که پیش میآمد. امام در آنجا گاهی نظر خودش را میداد اما خیلی کم. زیاد اتفاق میافتاد از من میپرسید شما نظرتان چیست؟ من میگفتم نظرم اینست، ایشان میگفتند به نظر خودتان عمل کنید. این کثیراً اتفاق میافتاد. البته گاهی به بعضیها ارجاع میکرد ولی بعد آن را مجدداً به خود من ارجاع میکرد، میگفت شما به نظر خودتان عمل کنید، هیچ اشکالی ندارد. گاه نمیگفت: مثلاً در باب مخارج دادرسی در دادگستری، امام نظرشان این نبود که از شاکی باید هزینه گرفته شود. من گفتم آقا من نظرم جور دیگر است. گفت: «شما نظرتان جور دیگر باشد، من نظرم اینست.» گاه هم اینطوری اتفاق افتاده موارد زیادی ما داشتیم. چون جامعه متحول بود اوضاع عوض شده بود و به آن وضع سابق نمیشد عمل کرد. (18)روی استقلال مسؤولان تکیه داشتند
مهندس میرحسین موسوی:
دخالتهای امام در کارهای دولت همیشه در موارد استراتژیک بود. ایشان همیشه از دخالت در وظایف دستگاهها ابا داشته و همین روش باعث پختگی و رشد دستگاهها و دولت گردید. امام به شدت معتقد به نظم در امور بودند و مراجعاتی که به دفتر ایشان میشد همیشه از طریق دستگاههای ذیربط و مسؤول به جریان انداخته میشد. بنده ندیدم دفتر ایشان خود را درگیر وظایف دستگاههای دولتی بکند. حتی به یاد نمیآورم جز در یک مورد امام در مورد انتصاب یک فرد به یک پست و یا برکناری او دخالت کرده باشند و در تشکیل دولت توصیهای در مورد بودن یا نبودن فردی بکنند و آن مورد استثنایی هم وزیر اطلاعات بود. در این مورد هم ایشان اسمی را مطرح ننمودند و فقط به بنده تذکر میدادند که وقتی در مورد فرد یا افرادی به نتیجه رسیدم با ایشان مشورت نمایم. در مورد تشکیل کابینه در معرفی وزرا به مجلس هر وقتی مشکلی پیش آمد و موضوع از طریق عادی حل نمیشد، ایشان حل مشکل را به شورایی محول میفرمودند. به هر حال در مجموع باید بگویم که امام روی استقلال مسؤولان و عمل آنان در چهارچوب قانون اساسی تأکید داشتند. (19)من رویهام این نیست
آیت الله هاشمی رفسنجانی:
آن روز که ما در مورد لایحهی حذف فرمان همایونی شروع کردیم، زمزمهای در مجلس پیچید که آغازگر آن آقای حجتی بود که میگفت امام مایل نیستند این لایحه در دستور کار باشد. البته من با سابقهای که از امام داشتم و احترام خاصی که ایشان برای مجلس قائلند و تأکیدهای فراوانی که در حضور خیلی از افراد کردهاند در مورد اینکه مجلس باید مستقل، معتبر و بدون اعمال نیرویی از خارج کارش را ارایه دهد برای من قبول آن حرف مشکل بود. لذا در تنفس از آقای رجایی خواستم که با امام ملاقات کنند تا ببینند مسأله چیست؟ ایشان به خدمت امام رفتند در حالی که دو نفر از اعضای شورای نگهبان هم در آنجا بودند؛ امام فرمودند که من رویهام این نیست که در این گونه موارد چیزی بگویم و از مجلس چیزی بخواهم ولی هر چیزی را که مجلس با امضای شورای نگهبان تصویب کند به هیچوجه هیچکس حق ندارد خدشهای در آن وارد کند. (20)پینوشتها:
1. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 4، ص 289.
2. همان، ص 289-290.
3. همان، ص 290.
4. همان.
5. همان، ص 290-291.
6. همان، ص 291.
7. همان.
8. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، کسی که ایرانیالاصل نباشد نمیتواند رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران بشود. در مصاحبهای که با آقای جلالالدین فارسی در این باره داشتم اظهار داشت درباره این موضوع به اتفاق آقای هاشمی رفسنجانی خدمت امام رسیدیم و عرض شد پدر و مادر بنده در زمان قاجار که هرات تابع ایران بود و شناسنامهای هم در کار نبوده به ایران آمده و من هم متولد مشهد هستم. ایشان فرمودند والله برای من فرقی نمیکند که شما رئیس جمهور باشید یا بنیصدر. نمیخواهم از اول شبههای در کار باشد که بعد مجبور بشویم از آن دفاع بکنیم من هم که رضایت امام را بر همه چیز ترجیح میدادم در همانجا به ایشان عرض کردم برای رفع این شبهه بنده انصراف میدهم. برای اطلاعات بیشتر ر.ک به: زوایای تاریک؛ جلالالدین فارسی.
9. همان، ص 291-292.
10. همان، ص 292.
11. همان، ص 292-293.
12. همان، ص 293.
13. همان، ص 293-294.
14. همان، ص 294.
15. همان.
16. همان، ص 294-295.
17. همان، ص 295.
18. همان، ص 295-296.
19. همان، ص 296-297.
20. همان، ص 297.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: نظم و قانونگرایی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم