قانون و قانون‌گرایی در بیانات امام خمینی (ره)

ما موظفیم حالا که جمهوری اسلامی رژیم رسمی ما شده است، همه بر طبق جمهوری اسلامی عمل کنیم. جمهوری اسلامی یعنی رژیم به خواست مردم، و احکام احکام اسلام. رژیم به خواست مردم تحقق پیدا کرد و از صد، 99 رأی دادند؛
سه‌شنبه، 5 مرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
قانون و قانون‌گرایی در بیانات امام خمینی (ره)
 قانون و قانون‌گرایی در بیانات امام خمینی (ره)

 

نویسنده: رسول سعادتمند




 

حکومت اسلامی، حکومت قانون

ما موظفیم حالا که جمهوری اسلامی رژیم رسمی ما شده است، همه بر طبق جمهوری اسلامی عمل کنیم. جمهوری اسلامی یعنی رژیم به خواست مردم، و احکام احکام اسلام. رژیم به خواست مردم تحقق پیدا کرد و از صد، 99 رأی دادند؛ و الآن رژیم رسمی ما جمهوری اسلامی است. مانده است اینکه احکام، احکام اسلامی بشود. مجرد بودن رژیم اسلامی، این، مقصد نیست. مقصد این است که در حکومت اسلامی اسلام حکومت کند، قانون حکومت کند، اشخاص به رأی خودشان به فکر خودشان حکومت نکنند. رأی ندهند کسانی که خودشان را خیال می‌کنند صاحب رأی هستند، خودشان را متفکر می‌دانند، خودشان را روشنفکر می‌دانند؛ اینها رأی ندهند؛ برای اینکه آرای مردم در مقابل حکم خدا رأی نیست؛ ضلالت است. ما می‌خواهیم که احکام اسلام در همه جا جریان پیدا بکند و احکام خدای تبارک و تعالی حکومت کند. در اسلام حکومت حکومت قانون است. حتی حکومت رسول الله، حکومت امیرالمؤمنین سلام الله علیه حکومت قانون است. یعنی قانون آنها را سر کار آورده است. (أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ) (1) حکم خداست. آنها به حکم قانون، واجب الاطاعة هستند. پس حکم مال قانون است؛ قانون حکومت می‌کند در مملکت اسلامی؛ غیر قانون هیچ حکومتی ندارد. (2)

غیر از حکومت الله را نمی‌پذیریم

ما می‌خواهیم قرآن حکومت کند بر ما. ما می‌خواهیم قوانین اسلام بر ما حکومت کند. ما هیچ حکومتی را جز حکومت الله نمی‌توانیم بپذیریم؛ و هیچ دستگاهی را که برخلاف قوانین اسلام باشد نمی‌توانیم بپذیریم. و هیچ رأیی را که برخلاف رأی اسلام باشد و رأی شخصی باشد. رأی گروهی باشد، رأی حزبی باشد، ما نمی‌توانیم بپذیریم. ما آن را می‌توانیم بپذیریم که قانون اسلام حکمفرمایی کند. ما تابع اسلام هستیم؛ ما تابع قانون اسلام هستیم. و جوانهای ما خونشان را برای اسلام داده‌اند. جوانهای ما آنقدر جدیّت کردند، می‌گفتند ما اسلام را می‌خواهیم، ما احکام اسلام را می‌خواهیم. (3)

اجرای قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم

الآن وظیفه ما این است که هر کداممان، در هر جا که هستیم و در حدی که هستیم، ما جدیّت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم. اگر چنانچه ما خودمان خودمان را اصلاح نکنیم و قوانین اسلام را در خودمان اجرا نکنیم، نمی‌توانیم یک حکومت اسلامی تشکیل بدهیم. اگر آن کسی که در رأس حکومت است، مثل مثلاً رئیس جمهور یا نخست وزیر، اگر خودش اصلاح نکند خودش را و اگر خودش تابع قوانین اسلام نباشد، قوانین اسلام را در مملکت وجود خودش اجرا نکند، این نمی‌تواند حکومت اسلامی باشد و حاکم اسلام باشد. و هر یک از آن قدرتها، صاحب قدرتها کسانی که در رأس قدرتها واقع شده‌اند، مثل مثلاً رئیس ستاد، مثل رئیس کل ژاندارمری، مثل سایر رؤسا، تا قوانین اسلام را در وجود خودشان اجرا نکنند، اینها نمی‌توانند ریاست اسلامی داشته باشند. اسلام نمی‌پذیرد یک رئیسی را که برخلاف قوانین اسلام عمل بکند. لشکر اسلام نمی‌پذیرد یک کسی را که در رأس باشد و عمل به اسلام نکند. نمی‌پذیرد یک اداره‌ای را که احکام اسلام در آن جاری نباشد. (4)

قانونگرایی و احترام و خضوع در مقابل قانون

در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً، قانونی که قانون اسلام است، این کشور را نمی‌توانیم اسلامی حساب کنیم. کسانی که با قانون مخالفت می‌کنند اینها با اسلام مخالفت می‌کنند. کسانی که با مصوبات مجلس بعد از اینکه شورای نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت می‌کنند، اینها دانسته یا ندانسته با اسلام مخالفت می‌کنند. اگر همه اشخاصی که در کشورمان هستند و همه گروههایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند به قانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشمریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون‌شکنیها پیش می‌آید. اگر قانون حکومت کند در یک کشوری [اختلافی دیگر نخواهد بود]. چنانچه از صدر عالم تاکنون تمام انبیا برای برقرار کردن قانون آمده‌اند و اسلام برای برقراری قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفای اسلام تمام برای قانون خاضع بوده‌اند و تسلیم قانون بوده‌اند. ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمه هدی بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون. قانون برای همه است. البته چنانچه به قانون بخواهند عمل کنند و یک دزدی را به جای خودش بنشانند، آن دزد صدایش در می‌آید، لکن باید به آن دزدی که مقابل قانون می‌خواهد عرض اندام کند، توجه داد که این قانون است. اگر پسر رسول اکرم، دختر رسول اکرم، همه خدای نکرده دزدی کند، رسول اکرم دست او را می‌برد، قانون است. قانون برای نفع ملت است، برای نفع جامعه است، برای نفع بعضی اشخاص و بعضی گروهها نیست. قانون توجه به تمام جامعه کرده است. قانون برای تهذیب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان می‌آید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می‌آید و کسانی که مخالفتها می‌خواهند بکنند از قانون بدشان می‌آید، لکن قانونی که مال همه ملت است و برای تهذیب همه ملت است و برای آرامش خاطر همه ملت است و برای مصالح همه ملت است، باید محترم شمرده بشود. نباید چنانچه یک قانونی برخلاف نظر من بود، من بیایم بیرون و هیاهو کنم که من این قانون را قبول ندارم، این قانون خوب قانونی نیست. قانون خوب است، شماها باید خودتان را تطبیق بدهید با قانون، نه قانون [خودش را] با شما تطبیق بدهد. اگر قانون بنا باشد که خودش را تطبیق بدهد با یک گروه، تطبیق بدهد با یک جمعیت، تطبیق بدهد با یک شخص، این قانون نیست. قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر کشوری باید خودشان را با آن تطبیق بدهند. اگر قانون برخلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور کشور قانون می‌شود. اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابانها بر ضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند، این همان معنای دیکتاتوری است که به هیتلر مبدل می‌شود انسان، این همان دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل می‌کند. اگر قانون در یک کشوری عمل نشود، کسانی که می‌خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده‌اند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این را می‌کنند که ما طرفدار قوانین هستیم، اینها با هم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روی قانون همه‌شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون برخلاف رأی من هم بود من خاضعم، اگر بر وفاق هم بود من خاضعم، دیگر دعوایی پیش نمی‌آید؛ هیاهو پیش نمی‌آید. اگر بنا باشد که یک جایی دادستان بخواهد روی قوانین عمل بکند، ما بخواهیم بگوییم که خیر، ما دادستان را قبول نداریم، این معنای دیکتاتوری است. دیکتاتوری همان است که نه به مجلس سر فرود می‌آورد، نه به قوانین مجلس و نه به شورای نگهبان و نه به تأیید شورای نگهبان و نه به قوه‌ی قضائیه و نه به دادستانی و نه به شوراهای دادستانی و همین طور به همه ارگانها. قانون معنایش این است که [همه] چیزها [را] به حسب قانون اسلامی، به حسب قانون کشوری که منطبق با قوانین اسلام است، همه را، وظیفه‌شان را قانون معین کرده. بعد از آنکه قانون وظیفه را معین کرد، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند، این همان وظیفه‌ای که برای ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده،‌ ولو خودش نمی‌فهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت بالاتر است، لکن خودشان ملتفت نیستند. اگر من این نصیحتها را می‌کنم که شما همه به قانون عمل کنید، از هیاهو و جنجال دست بردارید، روزنامه‌ها از هیاهو و جنجال دست بردارند، قلمدارها از هیاهو و جنجال دست بردارند، نویسنده‌ها دست بردارند، گوینده‌ها دست بردارند، اگر این طور بشود، یک کشور قانونی ما پیدا می‌کنیم که همان کشور اسلامی است و دیکتاتوری از این کشور بیرون می‌رود. (5)

فسادناپذیری جامعه اسلامی با پایبندی همگان به قانون

اگر همه چیز اسلامی بشود، یک جامعه‌ای پیدا می‌شود غیر قابل فساد. آسیب دیگر نمی‌بیند آن جامعه. و اگر بنا باشد که باز یک جامعه هرج و مرجی باشد آسیب‌بردار هست. همه چیزش باید سر جای خودش محکم باشد، و موازین باید موازین الهی باشد، و مملکت یک مملکت اسلامی باشد، قانون اسلام باشد. در اسلام یک چیز حکم می‌کند و آن قانون است. زمان پیغمبر هم قانون حکم می‌کرد. پیغمبر مجری بود. زمان امیرالمؤمنین هم قانون حکم می‌کرد. امیرالمؤمنین مجری بود. همه جا باید اینطور باشد که قانون حکم کند. یعنی خدا حکم بکند. حکم خدا. حاکم یکی است: خدا. قانون، قانون الهی. دیگران هم مجری.
اگر بخواهند از خودشان یک چیزی بگویند، پیغمبر اکرم که رأس همه عالم است، خدا به او خطاب می‌کند که اگر یک چیزی برخلاف آن چیزی که من گفته بودم بگویی، (وتینت) (6) را قطع می‌کنم. اخذت می‌کنم و رگ کمرت را پاره می‌کنم. برای اینکه اجرا باید بکنی آن که اسلام گفته. تو مجری آن هستی. البته معلوم بود که او مجری است و البته معلوم بود که هیچ وقت تخلف نمی‌کند. لکن سرمشق است این. به آن فرد اول این اخطار را می‌کند تا من و شما بفهمیم مطلب را. تکلیف‌مان را بفهمیم. به فردی که معلوم است، خدا هم می‌داند این را که این تخلف کن نیست، یک قدم آنطرف نخواهد گذاشت، لکن به او به طور اینکه اگر این کار را بکنی، به او می‌گوید تا همه مردم تکلیفشان را بفهمند که اگر پیغمبر اینطور است دیگران هم همین طور. و اگر ما تخلف کنیم از قوانین الهی، تا یک حدود خدای تبارک و تعالی، مهلت می‌دهد. لکن یک وقت هم اگر از مهلتش گذشت دیگر معلوم نیست چه خواهد شد. حالایی که ما همه فریاد می‌زنیم و بر ضد این اشخاصی که همه چیز ما را بردند این صداها را می‌کنیم که امریکا کذا، اگر خودمان یک وقتی یک تخلفی بکنیم و توجه نداشته باشیم به اینکه نباید تخلف کنیم، اعتنا نکنیم به قوانین اسلام، یک وقت خدای نخواسته عنایت خدا از ما سلب می‌شود. خودمان را به خودمان واگذار می‌کند. و اگر اینطور شد، یکی، یکی از بین خواهیم رفت. باید همه توجه داشته باشیم، و همه دعا کنید، از خدا بخواهید که ما پیرو اسلام و پیرو قوانین اسلام باشیم. (7)

مساوات همگان حتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقابل قانون

در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقابل قانون، بی‌امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسانها در تبعیت از قانون است که همان تقواست و متخلف از قانون مجرم و قابل تعقیب است. و بر دستگاههای قضایی است که از متعدیان به جان و شرف و مال بندگان خدا دفاع کنند و آنان را به سزای خود بنشانند. و من برای چندمین بار اعلام می‌کنم که هر گروه و شخصی اگر چه از بستگان و اقربای اینجانب باشند خود مسئول اعمال و اقوال خود هستند و اگر خدای نخواسته تخلف از احکام اسلام کردند، دستگاه قضایی موظف است آنان را مورد تعقیب قرار دهد، و هر کس و هر دستگاه، چه قضات شرع و چه دادگاهها و چه غیر اینها، هر کی تعدیات خود را به اسم من و یا به انتساب به من اجرا کنند مجرم و مفتری (8) است. (9)

ممنوعیت دخالت منسوبین در امور مملکتی

جناب آقای نخست وزیر
لازم است به جمیع وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی اخطار نمایید کسانی که از منسوبین و یا اقربای اینجانب هستند و برای توصیه اشخاص و یا نصب و عزل اشخاص به مراکز مربوطه مراجعه می‌کنند، به هیچ وجه به آنان ترتیب اثر ندهند. منسوبین و نزدیکان مطلقاً حق دخالت در این گونه امور را ندارند. والسلام (10)
روح الله الموسوی الخمینی

عمل به وظیفه قانونی و مداخله ننمودن در کار یکدیگر

هر کس باید کار خودش را خوب انجام بدهد، اگر در یک مملکتی همه گروههایی که هستند، همه جاهایی که اشخاص هستند و گروهها هستند، کار خودشان را خوب انجام بدهند، یک مملکت منظم می‌شود، یک مملکتی می‌شود که پیشبرد می‌کند. اما اگر بخواهد هر کسی در کار دیگری دخالت بکند، من بیایم دخالت کنم در کار شما، شما بیایید دخالت کنید در کار ما، نه من کارم را می‌توانم انجام بدهم، نه شما می‌توانید کارتان را انجام بدهید. این یک وظیفه شرعی الهی است که من دارم به همه می‌گویم، نه مخصوص شما، برای همه است این؛ برای پاسدارها هست، برای پاسبانها هست، برای ارتش هست، برای ژاندارمری هست، برای مجلس هست، برای دولت هست، برای رئیس جمهور هست. این یک مسئله شرعی است، همه مکلفند شرعاً به اینکه کار را انجام بدهند. و آن چیزی که من می‌گویم این است که لازم است این و باید بشود، هر کدام به وظایف قانونی‌شان باید عمل بکنند. قانون برای همه وظیفه معین کرده؛ اگر یکی دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت دیگری بکند، برخلاف شرع عمل کرده. باید هر کس همان کاری، آقای رئیس جمهور همان کاری که برایش معین کرده است قانون، همان کار مهمی که برای او قرار داده، آن کار را خوب انجام بدهد. مجلس آن وظایفی را که قانون برایش معین کرده همان را درست بکند، دیگر مجلس دخالت نکند در اجرا، و قوه مجریه در قوه مقننه و هر دو در قوه قضاییه. قوای قضایی سر جای خودشان کار قضایی‌شان را انجام بدهند و این کار مهمی است. قوای مقننه باید کار تقنینشان را انجام بدهند و این کار مهمی است. دولت مجری است باید کار خودش را انجام بدهد و آن هم کار مهمی است. ارتش باید کار خودش را انجام بدهد به آن حدودی که موظف است و این کار مهم است. اگر بنا باشد هر کدام در کار دیگر دخالت بکنند که این مملکت نمی‌شود. یک بازاری بیاید در ارتش دخالت بکند، این مثل این است که یک بازاری بیاید در فتوا دخالت بکند، خوب نمی‌شود اینکه ارتش بیاید در فتوا دخالت بکند، اهل فتوا بیایند در ارتش دخالت بکنند؛ این معنایش این است که هیچ کدام کار خودشان را نمی‌توانند انجام بدهند. (11)

زیان خروج از وظایف و اختیارات قانونی

مسئله‌ای را که لازم دیدم تذکر دهم این است که قوام نظام اسلامی ایران بر اتحاد در روش و حرکت در کلیت سیاست مورد قبول اسلام است. همگی باید سعی کنیم هر حرکتی، اعم از سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی، که انجام می‌دهیم به آن کلیت صدمه نزند. ترسیم کلیت متخذ از اصول اساسی قوانین اسلامی است که هدایت فرد و جامعه را برعهده دارد. هر مسئولی و هر متعهد به نظامی باید سعی کند برای پیشبرد نظام در چهارچوب محدوده وظایفش عمل کند؛ که در غیر این صورت، احتمال پاشیدگی نظام جدی است. لذا اگر هر وزیری دخالت در کار وزیر دیگر نماید، که حتی دخالت او باعث رشد کار گردد، مورد قبول نیست؛ چرا که خروج از چهارچوب اختیارات ضررش بسیار بیشتر از رشد کار در نقطه‌ای دیگر است. روشن است که مشورت و هماهنگی و همکاری مورد بحث نیست.
اینجانب گاهی به موضعگیریهای وزرا و نمایندگان در خارج از محدوده وظایفشان برخورد می‌کنم که متعجب می‌شوم. از باب مثال سیاست خارجی کشور برعهده وزیر امور خارجه است. اگر آقایان اعتراضی دارند، باید برادرانه در هیأت دولت مطرح کنند. اگر به اعتراض جواب قانع کننده‌ای داده شد، که چه بهتر؛ و الا وزیر امور خارجه است که در چهارچوب سیاست ترسیمی از رهبری نظام و یا مجلس، تصمیم گیرنده است. این شیوه پسندیده‌ای نیست که هر وزیر و یا نماینده‌ای هر چه دلش خواست در مجامع عمومی بگوید.
آقایان وزرا، من به شما و به نمایندگان محترم نصیحت می‌کنم که سیاستهای یکدیگر را تضعیف و یا تخریب نکنید؛ که اگر وحدت روش و حرکت در نظام نوپای اسلامی صدمه ببیند، نتایجی که دنیای استکبار از این برخوردها می‌گیرد بسیار شکننده است. کاری نکنیم که دنیا فکر کند نظام اسلامی ایران با این اختلاف سلیقه‌ها و با این ابراز اختلافها هیچ‌گاه راه ثبات را نخواهد پیمود. (12)

لزوم حفظ استقلال و عدم تضعیف قوه قضائی

قوه قضائیه، که ملجاء و پناهگاه مردم ستمدیده است، قوه‌ای است مستقل و هیچ مقامی حق دخالت در آن را ندارد. و اگر کسانی پیدا شوند که ندانسته در امور قضایی دخالت می‌کنند، باید بدانند که برخلاف دستورات شرعیه و نظام جمهوری اسلامی عمل کرده‌اند. و اگر دانسته تخلف می‌کنند، مستحق عقاب و تعقیب‌اند. و بر دولت و قوای اجرایی است که از تجاوز و تخلف هر کس در هر جا جلوگیری کنند. و کسانی که پس از احضار در محاکم قضایی از حضور در آن سرپیچی می‌کنند باید مورد تعقیب واقع و تعزیر شرعی شوند. و کسانی که از حکم قضات شرعی تخلف می‌کنند و در مقابل آن مقاومت می‌کنند برخلاف اسلام و امر خداوند عمل کرده‌اند، و باید مورد تعقیب واقع شوند. و کسانی که از قاضی شکایت دارند، یا به حکم قاضی اعتراض دارند، باید به مقامات صالحه رجوع نمایند؛ و به هیچ وجه خودسرانه عملی را انجام ندهند و باید بدانند که احکام صادره از قضات شرعی مادامی که خلاف شرع بودن آن در محاکم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجب العمل است.
مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های گروهی توجه داشته باشند که تضعیف قوه قضائیه برخلاف موازین اسلامی است؛ و از پخش چیزهایی که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست احتراز کنند. این کشور اسلامی است، و باید هر امری موافق با موازین اسلامی باشد. شکایت از قاضی یا دادگاه باید به حسب مقررات شرعی باشد. و شاکی هر کس هست حق ندارد در مطبوعات یا رسانه‌های گروهی یا در مجامع عمومی طرح دعوا کند، و علیه قوه قضائیه جوسازی نماید. و روزنامه‌ها و مجلات و رادیو تلویزیون توجه به این مسائل و اشباه آن را داشته باشند. و بالجمله، مسئله قضا و احترام از قضات محترم و اطاعت از احکام صادره آنها امری است که مورد اهتمام اسلام است. خداوند همه را موفق فرماید.
از طرف دیگر، دستگاه قضایی و قضات محترم توجه داشته باشند که در حساسترین مکان نظام خدمت می‌کنند. خیلی سعی کنند تا حتی اشتباهی انجام ندهند. و در صورتی که متوجه اشتباه شدند، به هیچ وجه از برگشت از حکمشان خجالت نکشند؛ که خجالت در پیشگاه خداوند متعال بسیار سنگینتر از خجالت از مردم است. سعی کنند با کمال دقت و مهربانی و قاطعیت با تمام افراد مواجه گردند، تا مردم از آنان راضی گردند؛ که رضایت مردم رضایت خداوند را به دنبال دارد. قضات محترم سعی کنند مردم را بی‌جهت معطل ننمایند و هرچه زودتر به کار آنان رسیدگی نمایند. (13)

پی‌نوشت‌ها:

1. بخشی از آیه 59 سوره نساء: «از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و صاحبان امر از میان خودتان اطاعت کنید».
2. صحیفه امام، ج 8، ص 281.
3. همان، ج 8، ص 283.
4. همان، ص 283 تا 284.
5. همان، ج 14، ص 414 تا 416.
6. اشاره به آیات 44 تا 47 سوره‌ی «الحاقة».
7. همان، ج 11، ص 522 تا 523.
8. افترازننده، مرتکب تهمت و افترا.
9. صحیفه امام، ج 14، ص 221.
10. همان، ج 6، ص 365.
11. همان، ج 13، ص 62 تا 63.
12. همان، ج 21، ص 64 تا 65.
13. همان، ج 18، ص 339 تا 340.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: نظم و قانون‌گرایی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.