پیشینه‌ی معرفت شناسی

بررسی تاریخچه‌ی معرفت شناسی مجال گسترده‌ای می‌طلبد. حتی ارائه‌ی تصویری اجمالی از پیشینه‌ی معرفت شناسی، تاریخچه مسایل و نظریه‌های مطرح شده در آن، منشأ پیدایش هر یك از آن مسایل، فراز و نشیب و تحول مباحث در
پنجشنبه، 7 مرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پیشینه‌ی معرفت شناسی
 پیشینه‌ی معرفت شناسی

 

نویسنده: محمد حسین زاده




 

بررسی تاریخچه‌ی معرفت شناسی مجال گسترده‌ای می‌طلبد. حتی ارائه‌ی تصویری اجمالی از پیشینه‌ی معرفت شناسی، تاریخچه مسایل و نظریه‌های مطرح شده در آن، منشأ پیدایش هر یك از آن مسایل، فراز و نشیب و تحول مباحث در طول تاریخ تفكر فلسفی، بنیان گذار دانش معرفت شناسی و معمار هر یك از مباحث و نظریه‌های مطرح شده در آن و. . . در این نوشتار نمی‌گنجد. در اینجا، صرفاً نگاهی گذرا به پیشینه و تاریخ پیدایش این دانش خواهیم داشت.
معرفت شناسی به منزله‌ی رشته‌ مستقلی از علوم فلسفی سابقه‌ی چندان دیرینی ندارد و از قرن هفدهم یا هجدهم میلادی فراتر نمی‌رود. اما مباحث و مسایل معرفت شناسی قدمتی بسیار طولانی دارد و تا عصر یونان باستان بلكه تا عصر پیش از سقراط قابل پی‌گیری است. مباحث معرفت شناسی را به طور پراكنده در مجموعه‌ای از مباحث عقلی كه «فلسفه» یا «حكمت» خوانده شده است یا در تاریخ فلسفه به روشنی می‌توان مشاهده كرد. از باب نمونه، مسأله «راه‌ها و ابزارهای معرفت بشری» كه یكی از مهم‌ترین مباحث معرفت شناسی است، در میان فیلسوفان پیش از سقراط مطرح بوده است. ألئاییان، نظیر پارمیندس، بر عقل تكیه می‌كردند و تنها آن را معتبر می‌دانستند. در مقابل آنها، عده‌ای، از جمله هراكلیتوس، بر اعتبار حس پای می‌فشردند و تنها آن را معتبر می‌دانستند. افلاطون (428-347ق) نیز این مسأله را دنبال كرد و قائل شد كه به جهان محسوس نمی‌توان علم پیدا كرد، اما ارسطو (384-322ق. م. ) شاگرد وی، بین هر دو دیدگاه جمع كرد و اعتبار حس و عقل، هر دو، را پذیرفت. بعد از ارسطو نیز نزاع در این مسأله، یعنی اعتبار حس و عقل، ادامه یافت و اپیكوریان، به تبعیت از اپیكور (1) (341-270ق. م. ) حس‌گرا شدند و اعتبار عقل را انكار ورزیدند. این بحث در طول تاریخ تفكر فلسفی همچنان تداوم یافت.
با تأمل در آثار فیلسوفان پیش از سقراط، درمی‌یابیم كه آنها- علی رغم نزاع در اعتبار راه‌ها و ابزارهای معرفت، یعنی اعتبار حس یا عقل- دستیابی به معرفت را امری ممكن می‌دانستند. در قرن پنجم قبل از میلاد، منكران علم (سوفیست‌ها) معرفت یقینی را انكار كردند و دستیابی به آن را امری ناممكن شمردند. بدین ترتیب، یكی از مشكل‌ترین مباحث معرفت شناسی را كه بررسی دعاوی سوفیسم و نسبیت گرایی و شكاكیت است، پی‌ریزی كردند. سوفیست‌ها با ادعاهای خود درصدد انكار علم و معرفت بودند. نسبی گرایی نیز از درون سوفیسم سربرآورد؛ گفته‌ی پروتاگوراس كه «انسان مقیاس همه چیز است»، منشأ این نگرش شد.
سقراط با این گونه نگرش‌ها به مبارزه برخاست و آنها را به طور جدی نقادی كرد. بعد از وی، افلاطون و ارسطو نیز مبارزه با سوفیسم و نسبیت گرایی را ادامه دادند. ارسطو منطق را به منظور ارائه‌ی شیوه استدلال و تفكر درست تدوین كرد. پس از ارسطو، پورُن شكاكیت را بنیان نهاد و استدلال‌های متعددی برای اثبات نگرش شكاكانه خود ارائه كرد. بدین سان، پاسخ به دعاوی شكاكان، منكران علم و نسبیت گرایان كه یكی از دغدغه‌های اساسی در معرفت شناسی، هم در رویكرد قدما و هم در رویكرد مدرن و هم در رویكرد معاصر است، در یونان باستان مطرح شده است.
همچنین مبناگروی كه هم معیار ارزیابی معرفت و تمییز صدق و كذب است و هم معیار موجّه سازی، به ارسطو منتهی می‌گردد. بلكه از كلمات ابن سینا برمی‌آید كه این نظریه، یعنی مبناگروی، در گذشته‌ی بسیار دور مخالفانی داشته و در مقابل آن، نظریه‌های شاذی مطرح شده است. بدین سان، می‌توان گفت: مبناگروی و نظریه‌های مخالف با آن سابقه‌ای بس دیرین دارند. ارسطو، خود، مبناگرا بوده و در دفاع از این نظریه استدلالی اقامه كرده است.
حاصل آن كه معرفت شناسی قدمتی بسیار دیرین دارد. عمده‌ترین مباحث آن؛ نظیر بررسی دعاوی شكاكان و نسبیت گرایان و سوفیست‌ها، ابزارها و راه‌های معرفت انسان، مبناگروی و نظریه‌های بدیل آن، علم ما به جهان خارج؛ در عصر یونان باستان مطرح گردیده و در عصرهای بعد دنبال شده است. (2)
لازم است خاطرنشان كنیم كه معرفت شناسی به تفكر فلسفی مغرب زمین و خاورمیانه اختصاص ندارد بلكه فلسفه‌های دیگر نیز به طور گسترده به مباحث معرفت شناسی پرداخته‌اند. از باب نمونه، می‌توان فلسفه‌ی هندوها را نام برد كه مباحث بسیاری را؛ از جمله چگونگی اقامه دلیل، ارزیابی دلیل و استدلال، نقش استدلال در معرفت، ادراك حسی، اعتبار و مشكلات معرفت شناسانه‌ی مربوط به آن؛ مطرح كرده و به آن پرداخته‌اند. (3)

پی‌نوشت‌ها:

1. در تاریخ فلسفه، اپیكور بنیانگذار آمپریسم (حس گرایی) قلمداد شده است. رك:
A Companion to Epistemology,J. Dancy &. . . p. 115
2. See:A History of Philosophy,F. Copleston,Vol. 1 & The History of Epistemology in "An Encyclopedia of Philosophy", p. Edwards,ed & "The Routledge Encyclopedia of Philosophy",E. Craig ed & The Theory of Knowledge,p. Moser & . . . ,Chs:1,2
3. See:Theory of Knowledge,p. Moser & . . . ,ch. 1

منبع مقاله :
حسین زاده، محمد، (1390)، پژوهشی تطبیقی در معرفت شناسی معاصر، قم: مركز انتشارات مؤسسه‌ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ سوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط