امت اسلامي در رويارويي با چالش هاي بين المللي(2)
جهاني سازي و امت اسلامي
1- تعريف مربوط به كميته ي بين المللي در سال 1995 م كه «جهاني سازي» را: «در هم آميزي اقتصاد، جامعه شناسي، سياست، فرهنگ و رفتارها از طريق نفي مرزها و حذف پيوستگي هاي ملي و اقدام هاي دولتي» تعريف كرده است. (4)
2- يك تعريف عربي از جهاني سازي آن را: «حقيقت تكامل سرمايه داري در پرتو سلطه ي كشورهاي مركز و حاكميت نظم نابرابر جهاني» مي داند؛ تعريف هايي با گرايش هاي اقتصادي يا ادبي و يا به اعتبار ابزارها از سوي «الجابري» و «التيزيني» و ديگران نيز وجود دارد.(5)
3- تعريف آقاي «روزناو» آمريكايي كه با طرح پرسش هاي زير، آن را مطرح مي سازد: «آيا جهاني سازي زاييده ي همگرايي است يا برخاسته از تعميق تفاوت ها؟ و آيا داراي منابع واحد يا گوناگوني است؟ و آيا داراي يك فرهنگ است يا از فرهنگ هاي متعددي برخوردار است؟ و از آن جا، بر آن است كه در جهاني سازي، سه عنصر دخالت دارند: يكي حذف مرزها، ديگري شباهت جوامع بزرگ به يكديگر و سومي، تحميل شيوه ي زندگي آنان بر ديگران» از اين جاست كه مي توان گفت: جهاني سازي و تحميل فرهنگ مسلط غرب بر ديگر جوامع است كه در شمار خطرناك ترين انديشه هاي شيطاني به شمار مي رود. غرب از قدرت فن آوري، علمي، فرهنگي و نظامي خود براي مطرح ساختن و تحميل اين ايده، سود برده و برخي فلاسفه و نويسندگان نيز زمينه چيني نظري آن را بر عهده گرفتند.»
نظريه ي جنگ تمدن هاي «هانتينگتون» اينك نظريه ي شناخته شده اي است، تمام تكيه ي او بر تمدن غرب است، ويژگي برجسته ي آن را رواداري، پلوراليسم وانساني بودن مي داند، در حالي كه تمدن هاي ديگر و غيرغربي را استبداد زده، بسته و ناكام در حل مشكلات بشريت- ازقبيل فقر، بيكاري، سطح پايين زندگي، نرخ زاد و ولد بالا و ديكتاتوري- معرفي مي كند؛ اين نظريه پرداز، به غرب پيشنهاد مي كند كه با ديگر (تمدن ها) همكاري نداشته باشد و به ديگران فن آوري صادر نكند و به لحاظ اقتضادي، سياسي و اداري، خود را وحدت بخشد؛ نظريه ي مزبور بر آن است كه تمدن غرب، ميراث خوار يونان، مسيحيت غرب ولائيسم، حاكميت قانون، پلوراليسم اجتماعي، جامعه ي مدني و حقوق بشر است كه جملگي از ويژگي هاي تمدن غرب به شمار مي روند و در تمدن هاي ديگر، حضور نخواهند داشت.
پس از آن «فوكوياما» آمده كه نظام سرمايه داري را پايان تاريخ مي داند و معتقد است همه ي جوامع بايد به سرمايه داري روي آورند و شرايط سياسي و اجتماعي اين روند را فراهم كنند، مهم ترين اين شرايط و زمينه ها، توسعه و تكامل زيربناي اجتماعي به سمت برابري و حذف طبقه و نفي طايفه و ارايه ي برداشت هاي متناسب ديني با اين امر و تأسيس نهادهاي واسطه اي ميان افراد و دولت از سوي جامعه ي توسعه يافته و ميدان ندادن به ملي گرايي كه به انزاوي تمدن مي انجامد، او خواهان تفسيري روشن از متون مذهبي است و از همه ي اقدام هاي افراطي انتقاد مي كند و نخبگان را بدان فرا مي خواند تا ارزش هاي دموكراسي و آزادي را مورد حمايت قرار دهند، نتيجه آن كه، او «فوكوياما» جامعه ي سرمايه داري را هدفي مي داند كه همه ي تمدن ها بايد به سوي آن حركت كند.(6)
همچنين آقاي «بيدهام برايان» انديشمند و نظريه پرداز انگليسي مطرح است كه در سلسله نوشتارهايي كه طي سال 1994 م در مجله ي اكونوميست لندن به چاپ رسيد معتقد به وجود شباهت هاي ميان اوضاع قرن پانزدهم هجري اسلامي و مسلمانان از يك سو و قرن پانزدهم ميلادي اروپا از سوي ديگر است و بر آن است كه اين تشابه در وجود زمينه هاي مناسب براي اصلاحات، نوع نهادهاي ديني مسلمانان در قرن پانزدهم هجري (قرن حاضر) و نهادهاي كليسايي در قرن پانزدهم ميلادي و نيز در ميزان يأس و نوميدي از شرايط موجود و شور اشتياق به بهبود اوضاع در هر دو طرف طي دوره هاي زماني ياد شده خود، نهفته است. به نظر او، همواره يك عامل خارجي، حركت بخش اين وضع و حامي آن بوده است. در آن زمان، مسلمانان، آن عامل خارجي بودند كه اروپا را به سمت پيشرفت سوق دادند، ولي امروزه اين غرب است كه جهان اسلام را به سوي پيشرفت و تكامل، سوق مي دهد. به نظر وي، اين حركت، از مسلمانان آزاده اي كه به دموكراسي ايمان دارند، شروع مي شود و به همين دليل با قدرت هر چه تمام تر بايد آنان را مورد حمايت و پشتيباني قرار داد. «برايان» در پايان سلسله مقالات خود، براي هم گام شدن با غرب و هم گامي با كاروان كنوني تمدن بشر، توصيه هاي سه گانه اي مي كند كه عبارتند از:
1- هماهنگ شدن با اقتصاد نوين
2- پذيرش ايده ي برابري زن و مرد
3- كوشش در پياده كردن نهادهاي دموكراتيك در نظام هاي حكومتي.(7) كه عيناً برنامه ي اخير آمريكاست)
بايد اضافه كرد كه كار زمينه چيني براي نظريه هاي جهاني سازي و آمريكايي كردن (جهان)، در عرصه هاي اطلاعات يعني اينترنت و ماهواره ها و نيز تسلط بر سازمان هاي بين المللي را در بر گرفته است. چنان چه سازمان هاي بين المللي به اين هدف تن ندهند، بايكوت مي شوند و برنامه ريزي براي تحميل سياست هاي آمريكا بر جهان، انجام مي گيرد.
آمريكا، از حوادث 11 سپتامبر (2001م) براي مطرح ساختن خود به عنوان قدرتي بي رقيب و مسلط بر سياست هاي جهان، سوءاستفاده كرده و همچنان كه در كنفرانس هاي خانواده در قاهره، كپنهاگ، مكزيكوسيتي، پكن و جاهاي ديگر ديديم، در پي برنامه ريزي براي چيرگي و تسلط بر فرهنگ ها و ارزش هاي جهانيان و دخالت در نظام اجتماعي آن هاست و در اين راستا و طي كنفرانس هاي ياد شده با شعار حمايت از حقوق بشر، دخالت در امر قانون گذاري اجتماعي (كشورها) را صورت عملي بخشيد.(8)
پيامدهاي منفي جهاني سازي
1- تسلط قدرت هاي بزرگ و روند اقتصاد جهاني و منابع توليد و مبادلات مالي و تجاري، به طوري كه گفته مي شود تنها 500 شركت فرامليتي، 70 درصد كل حجم تجارت جهان را بر عهده دارند و تنها 20 درصد از جمعيت جهان به صورت خودكفا زندگي مي كنند و 80 درصد بقيه، نيازمند كمك ديگرانند.
درآمد آمريكا از آزادي تجارت جهاني از ابتداي تأسيس سازمان تجارت جهاني تا سال 2005 ميلادي، بطور متوسط ساليانه كمتر از 200 ميليارد دلار نيست حال آن كه زيان هاي وارده بر كشورهاي آفريقايي، هر سال حدود 209 ميليارد دلار برآورد مي شود.(9)
2- سلطه ي آمريكا بر ابزارها و فناوري اطلاعات
3- تحقير كشورهاي كوچك و توان رشد آن ها
4- دخالت در قانون گذاري هاي داخلي ملل ديگر، همچنان كه در كنفرانس هاي خانواده و غيره، شاهد آن بوديم.
5- شبيخون فرهنگي سراسري و كوشش در ريشه كن ساختن فرهنگ هاي ديگر.
وفراخوان به مقتضيات پست مدرنيسم و الغاي نقش دين. در اين راستا «ژاك درپدا» فيلسوف، از انحلال نهادهاي ديني و آموزشي، سخن به ميان آورده است. (10)
6- كاستن از نقش و اثرگذاري محافل بين المللي و بهره گيري از آن ها به سود سلطه ي قدرت هاي بزرگ از جمله مثلاً سوءاستفاده از صندوق بين المللي پول و بانك جهاني و ديگر سازمان ها براي اجراي سياست هاي استكباري خود، چندي پيش نيز ديديم كه رئيس يك كشور غربي (ايتاليا) اعلام كرد كه «ناتو» و قدرت هاي غربي با سوءاستفاده از محافل بين المللي، بزرگ ترين ضربه را به نظم جهاني وارد كرده اند.(11)
7- آلوده ساختن محيط زيست بر اثر حرص و آزي كه قدرت هاي بزرگ، گرفتارش آمده اند.
8- كار وحشتناكي در خصوص تغيير نقشه ي سياسي مناطقي چون خليج فارس، شمال آفريقا، روسيه و تايوان، در دستور كار است. و اي بسا در پي «سايكس پيكوي» جديدي است. جهاني سازي، پيامدهاي منفي ديگري نيز دارد كه فعلاً از ذكر آن ها در مي گذريم.
موضع امت اسلامي و اقداماتي كه در برابر جهاني سازي بايد انجام گيرد
1- بايد جنبه هاي ايدئولوژيك سلطه ي آمريكا و مفهوم حقيقي مقولات مربوط به آن (از قبيل: دهكده ي جهاني، بازار آزاد، دخالت و گشايش مرزها و …) را رسوا سازيم.
2- تسلط بازار بر سياست بايد حذف گردد.
3- باعرضه و ارايه ي نظريه ي فطرت اسلامي، به تعميق ارزش هاي فطري انسان بپردازيم.
4- گفت و گوي ميان اديان هر چه بيشتر گسترش داده شود.
5- بايد بر هويت هاي اقليمي، هويت خلق ها و آگاهي ملل در حفظ هويت و فرهنگ خود، انگشت بگذاريم.
6- توان علمي و قدرت رشد و توسعه ي ملل، بايد افزايش يابد.
7- در راستاي واگذاري آزادي ها و حقوق اصيل خلق ها، گام برداشته شود.
8- نهادهاي بين المللي تقويت گردند و استقلال آن ها تحكيم شود.
9- تنوع فرهنگي، ژرفاي بيشتري بخشيده شود.
* در چارچوب وحدت امت اسلامي، بايد علاوه بر موارد فوق الذكر، به اين نكات نيز توجه كنيم:
1- در راستاي ايجاد وحدت در مواضع اسلامي، گفت و گوي مذاهب، تعميق يابد.
2- در راستاي تقويت نهادهاي فراگير اسلامي و فعال سازي آن ها در جنبه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي، گام برداشته شود.
3- بايد مطالعات منطقه اي و جهاني خود را تكامل بخشيده و با تاريخ جهان درهم آميزي بيشتري داشته باشيم.
4- لازم است به تقويت تمامي عوامل پايداري، همكاري و وحدت از جمله مسأله ي زبان عربي و تقويت و گسترش آن بپردازيم.
5- در پژوهش ها و بررسي هاي ديني، اصالت و در عين حال هم گامي با مقتضيات كنوني را مدنظر قرار دهيم و از اجتهاد جمعي حمايت كنيم و هر آنچه را كه به ايستادگي در برابر اين يورش بزرگ جهاني منجر مي گردد، انجام دهيم.
و سرانجام اين كه نبايد فراموش كنيم كه جهاني سازي عظيم و سازنده اي به موازات جهاني سازي آمريكايي، آغاز گشته كه در واقع گسترش جنبه هاي معنوي و دينداري در ميان مردم جهان و به ويژه در جهان اسلام و درك جهاني بودن اين آيين است كه به نوبه ي خود، امت اسلامي را اميدوار مي سازد تا به جايگاه تمدني شايسته و بايسته ي خويش، نايل آيد.
بايد تلاش كرد تا نمودهاي اين سمت گيري جهاني، روز به روز ريشه دارتر گردد، به عنوان مثال، مي توان به اين مورد اشاره كرد:
الف) گرايش و شيفتگي توده هاي جهان اسلام به دين و درخواست از علما براي دخالت مستقيم در مسايل روز و اظهارنظر در مورد آن ها.
ب) تقويت نقش سياسي و اجتماعي كليسا در دنياي مسيحيت و به ويژه در كشورهايي كه در پي فروپاشي اتحاد شوروي، به عنوان كشورهاي تازه استقلال يافته شكل گرفتند.
ج) نيرو و نفوذ معنوي بودائيسم در شكل دهي به تصميم هاي اجتماعي در جنوب شرق آسيا.
د) افزايش اقبال نسبت به نظريه ها و نوشته هاي ديني
هـ) گرايش اخير سازمان ملل متحد به رهبران مذهبي آن چنان كه در دو كنفرانس نيويورك و بانكوك، مشهود بود و نيز گسترش چارچوب گفت و گوي ميان اديان مختلف كه خود مستلزم آن است كه رهبران و علماي اين اديان در جهت حمايت از اين حركت معنوي رو به گسترش، به وظايف خود عمل كنند.
در مجموع اميد بر آن است كه با عنايت حق تعالي و تعامل سازنده و تشريك مساعي بيش از پيش، رهبران فرق مختلف جهان اسلام و بسترسازي هاي انجام شده و پيگيري هاي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، زمينه هاي لازم جهت رسيدن كامل به يك استراتژي فراگير و نهادينه شده و اتخاذ موضع مشترك امت اسلامي در قبال چالش هاي بين المللي تحقق يابد.
پی نوشت ها:
1- لاكوست، ايو، مسايل ژئوپوليتيك اسلام، دريا، افريقا، ترجمه ي عباس آگاهي، نشر فرهنگ، 1368، ص 41.
2- عزتي، عزت الله، ژئوپوليتيك در قرن 21، انتشارات سمت، 1380، ص 155.
3- Conflict Between the U.S.A and Rosia in Bosnia New York Times, 18th May 1993
4- مجله ي الواحه، ش 16، ص 153.
5- جميز روزناو، دنياميسم شناخت. (متن عربي)
6- مجله ي العربي، ش. 512، استاد مجدالدين خمش، ص30.
7- نگاه كنيد به: مجله ي المنهاج، ش 22، سال ششم، ص 248. (مقاله اي از صاحب اين قلم در اين باره)
8- نگاه كنيد به كتاب: كنفرانس جمعيت و توسعه در قاهره و پيامدهاي آن. (از نويسنده)
9- استاد منياوري به نقل از گزارش «شوراي ملي توليد و امور اقتصادي مصر» كه در تاريخ 17/3/2002 ارايه شد.
10- دكتر عبدالعزيز حموده، «آزمون براي فرهنگ ملي» روزنامه ي الاهرام مورخ 5/7/2002م، صفحه ي 13.
11- هر روز دلايل تازه اي در خصوص اين سوءاستفاده ها، ارايه مي شود؛ چنان چه نهادهاي ياد شده زير بار اين سوءاستفاده ها نروند نيز بايكوت مي شوند. موضع آمريكا نسبت به پيمان «كيوتو» در خصوص منع آلودگي محيط زيست، شاهدي بر اين مدعاست، زيرا پس از امضاي اين پيمان، متوجه شد كه اين امضا مستلزم كاستن از توليد ذغال سنگ، نفت سنگين و انرژي هسته اي است. در مورد دادگاه جنايات جنگي لاهه نيز- به رغم اين كه خود آمريكا در تأسيس آن شركت داشت- سربازان خود را از محاكمه شدن در اين دادگاه، معاف ساخت.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله