عشق به نماز

عطاء بن ابي ريا مي‌گويد : «روزي نزد عايشه رفتم و پرسيدم : شگفت انگيزترين چيزي كه در عمرت از پيامر (ص) ديدي چه بود؟»‌ او گفت : «‌كارهاي پيامبر (ص) همه‌اش شگفت‌انگيز بود، ولي از همه عجيب‌تر اينكه شبي از...
چهارشنبه، 22 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عشق به نماز
عشق به نماز
عشق به نماز

عطاء بن ابي ريا مي‌گويد : «روزي نزد عايشه رفتم و پرسيدم : شگفت انگيزترين چيزي كه در عمرت از پيامر (ص) ديدي چه بود؟»‌
او گفت : «‌كارهاي پيامبر (ص) همه‌اش شگفت‌انگيز بود، ولي از همه عجيب‌تر اينكه شبي از شبها كه پيامبر (ص) در خانه من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود كه از جا برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آن قدر در حال نماز و در جذبة ‌خاص الهي اشك ريخت كه جلوي لباسش از اشك چشمش، تر شد. سپس سر به سجده نهاد و چندان گريست كه زمين از اشك چشمش تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گريان بود!
هنگامي كه بلال او را به نماز فراخواند، پيامبر (ص) را گريان ديد.
عرض كرد : «‌چرا چنين گريانيد، شما كه مشمول لطف خدا هستيد. فرمود:
«َافَلا أكُون عُبًداً ‌شكُوراً»
آيا نبايد بندة ‌شكرگذار خدا باشم ؟
چرا نگويم؛ خداوند در شبي كه گذشت، آيات تكان دهنده‌اي بر من نازل كرده است و سپس شروع به خواندن آيات كرد و در پايان فرمود: «‌وُيًلُ لِمُن قَرُئها وُ لَمً يُتَفَكَر فيها»‌ ( واي به حال كسي كه آنها را بخواند و در آنها نينديشد).
منبع: داستانهاي تفسير نمونه

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط