ساختار ناهمطراز جنگهای آتی

قرن بيست و يكم در حالي آغاز شد كه ديدگاههاي متفكران و صاحبنظران نظامي در باره آينده مسايل نظامي با يكديگر در تعارض بود. براي نمونه بر اساس "تئوري برتري تكنولوژيكي"، چنين به نظر مي رسد كه كارايي بسيار بالاي هواپيما، بمبهاي هوشمند، موشكهاي دور برد، حساسه هاي الكترونيكي، تسليحات اتمي و ليزري، افزوده شدن بعد چهارمي براي جنگ علاوه بر هوايي و زميني و دريايي يعني" فضا " همچنين تامين ارتباطات ماهواره اي و فناوري پيشرفته رايانه اي مي تواند جرات
چهارشنبه، 29 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ساختار ناهمطراز جنگهای آتی
ساختار ناهمطراز جنگهای آتی
ساختار ناهمطراز جنگهای آتی

نويسنده: نیکبخش حبیبی
قرن بيست و يكم در حالي آغاز شد كه ديدگاههاي متفكران و صاحبنظران نظامي در باره آينده مسايل نظامي با يكديگر در تعارض بود. براي نمونه بر اساس "تئوري برتري تكنولوژيكي"، چنين به نظر مي رسد كه كارايي بسيار بالاي هواپيما، بمبهاي هوشمند، موشكهاي دور برد، حساسه هاي الكترونيكي، تسليحات اتمي و ليزري، افزوده شدن بعد چهارمي براي جنگ علاوه بر هوايي و زميني و دريايي يعني" فضا " همچنين تامين ارتباطات ماهواره اي و فناوري پيشرفته رايانه اي مي تواند جرات حمله را از دولتها و كشورهاي با توان و قدرت كمتر بگيرد كه به موجب آن دفاع از منافع ملي با توسعه سيستمهاي كارآمد صنعتي و آموزش نيروهاي نظامي براي استفاده بهينه از آنها از مهمترين معضلات اين قبيل كشورها مي تواند به شمار رود.
از سوي ديگر طبق "تئوري هوش سرشار " مي توان هرگونه مانع حاصل از برتري تكنولوژيكي را با اتكا به خلاقيت هاي فردي و گروهي و همچنين هوش سرشار و عزم جدي از پيش رو برداشت. براي نمونه فرار موفقيت آميز گروههاي مبارز از شكاف هاي انسداد و كنترل سيستم هاي امنيتي و الكترونيكي نقش ذهن برتر را در يافتن نقاط ضعف فناوري و در نتيجه رسيدن به اهداف خود به خوبي نشان مي دهد. اين نكته نشان مي دهد تاكتيكي كه با اتكا به فكر و ذهن و هوش سرشار انتخاب شود مي تواند در صحنه نبردهاي آينده، تئوري برتري تكنولوژيكي را به چالش بكشد. بر اين اساس كارشناسان جنگ پيش بيني مي كنند كه در جنگهاي قرن بيست و يكم، تاكتيك بسيار مهم خواهد بود زيرا ماهيت جنگ در حال تغيير است و در واقع توجه و گرايش به رويكرد جنگ نامتقارن كه ساده ترين مفهوم آن " استفاده نامتعارف و غيرمعمول هوشمندانه از ابزار و نيروهاي عادي و غير متعارف براي دستيابي به اهداف بزرگ با هزينه كمتر " است، جنگهاي آينده را عرصه رقابت تاكتيكهاي نامتقارن خواهد كرد.
فرا رسيدن تحولي به نام موج سوم يعني " قدرتي مبتني بر دانايي" و شكل گيري اقتصاد ِدانش- پايه در عصر تمدنهاي توليد- پايه جوامع صنعتي (موج دوم) و زمين - پايه جوامع وابسته به زمين (موج اول)، كشورهاي ضعيف را به چالش و درگيري‌هاي نابرابر با ماهيت عدم تقارن کشيده است. تافلرها (الوين و هيدي) در کتاب جنگ و ضد جنگ (ص 49) اين موضوع را به صورت زير بيان داشته اند:
" تحول تاريخي از يك جهان داراي 2 بخش (کشاورزي و صنعتي) به يک جهان 3 بخشي (کشاورزي، صنعتي و ديجيتالي) به آساني مي تواند ماشه عميق تر ين نبردهاي قدرت را در روي زمين بچکاند زيرا هر کشوري مي کوشد جايگاه مناسبي را در ساختار قدرت سه گانه اي نوين بدست آورد. اين 3 بخشي شدن تمدن ها، زمينه اي را فراهم مي آورد که از اين پس جنگها در آن به وقوع خواهد پيوست و اين جنگها با جنگهايي که ما اکثرا تصور مي کنيم تفاوت کلي خواهد داشت. "
ماهيت متغير جنگ، بالاجبار تغيير اشكال نبرد به مفهوم تحول در رابطه دفاع و تهاجم، زمان و مكان، نوع و طرق بكارگيري تسليحات و حتي دگرگوني در گستره بكارگيري نيروها در صحنه هاي نبردهاي واقعي و مجازي- موضوعي كه در نهايت به حرفه اي شدن جنگ تاكيد دارد - را در پي خواهد داشت.
امروزه برخلاف گذشته، تمايزي بين خط مقدم و پشت جبهه وجود ندارد و هر چه كه به دشمن تعلق دارد و قابل رويت است ديگر هدف قرار نمي گيرد بلكه در سايه افزايش توان اثرگذاري فناوري نظامي تنها به مراكز خاصي حمله مي شود كه شكست روحيه، كسب پيروزي، تفوق و برتري بر دشمن را تسهيل خواهد كرد.
امروزه يك هواپيماي117-F يا استليث با يك پرواز و انداختن چند بمب دقيق مي تواند كاري را كه بمب افكن هاي B- 117با 4500 سورتي و انداختن9000 بمب در جريان جنگ جهاني دوم و يا با 95 پرواز هواپيماي f-4 و 190 بمب در جنگ ويتنام مي كردند انجام دهد. به تعبير جيمز . اف . ديگبي متخصص تسليحات دقيق شركت تحقيقات هوايي رند ” آنچه كه توان تحقق اين عمليات را دارد جنگ افزاريست كه به جاي حجم آتش، عملكرد آن مبتني بر اطلاعات و داده ها هست. اين اطلاعات قادر است كه مهمات را با حجم بسيار كمتر بكار گيرد“.
فرماندهان نظامي جديد، دكترين استراتژي شروع جنگ را علاو ه بر بكارگيري تسليحات با برد زياد، كشندگي و شتاب بيشتر، محوريت نبرد امروزي را بر موارد زير قرار داده اند:
  • براي جلوگيري از تبادل اطلاعات در زنجيره فرماندهي، تسهيلات فرماندهي و كنترل دشمن را نابود كنيد
  • د ر عمق ضربه بزنيد و نگذاريد نيروهاي پشتيباني كننده دشمن مطلقاً وارد عمل شوند.
  • عمليات چهارگانه هوايي، زميني، دريايي، و فضايي را با هم يكپارچه كنيد
  • از حمله جبهه اي به نقاط نيرومند دشمن به پرهيزيد
  • بالاتر از همه بدانيد كه دشمن چه مي كند و نگذاريد بفهمد كه شما چه مي كنيد
    استقرار سريع، حرفه اي كردن جنگ، پدافند هوايي الكترونيكي، C4I دقيق و كارآمد، عمليات به هم پيوسته، بازدارندگي، نمايش قدرت، اتكا كمتر به نيروهاي وظيفه و سربازان آماتور، گسترش تاثير و نفوذ جنگ افزارهاي الكترونيكي،كاهش نيروها و گسترش فرماندهي فضايي و فرماندهي عمليات ويژه- مواردي از اين قبيل از مقدمات و اصول اوليه جنگهاي آينده محسوب مي شوند.
    قدرت هاي بزرگ دنيا در پي تسخير نقاط استراتژيكي فضا موسوم به librain points هستند. نقاطي كه در آن حداقل نيروي كشش ماه و زمين وجود دارد و قابليت استقرار پايگاههاي فضايي براي اهداف نظامي و تجاري بدون نياز به سوخت و هزينه بيشتر در وضع ثابت را دارد و اين يعني برتري مطلق در فضا و به دنبال آن در صحنه هاي عادي نبرد.
    از طرفي تحليلگران مسايل نظامي ويژگيهاي اصلي و اساسي جنگهاي آينده را دو ويژگي زير مي دانند:
    • جنگها مبتني بر دگرگوني و تغيير پذيري سريع و غيره منتظره مي باشند.
    • عدم توازن در سياست و قدرت جهاني ميدان هاي جنگ آينده را صحنه نبرد هاي نامتقارن ساخته است.
    امروزه با پايان گرفتن جنگ سرد و فرو ريختن اسطوره هاي ديوار آهنين شوروي، سياستمداران ايالات متحده تلاش دارند آنرا به معناي پيروزي ليبرال دمکراسي غربي تلقي کنند و همه کشورهاي جهان را تحت نظام حاکميت مورد نظر و ايده ال خود با ارائه نظريه نظم نوين جهاني در آورند. در اين تلقي، بسيار عادي خوا هد بود که وجود دولت مستقل و آزاد اسلامي که همسو و هم جهت با طرح ها و برنا مه هاي آمريکايي پيش نمي رود را مانعي بزرگ براي خود به حساب آورند و با ترفند ها و تهديدات خود تلاش کنند تا ضمن منزوي کردن ايران از صحنه سياست جهاني و منطقه اي در يک جنگ رواني همه جانبه حتي در صورت لزوم با دخالت و حمله نظامي اين مانع بزرگ را از ميان بر دارند و چه بسا با اشغال نظامي مشابه آنچه که در افغانستان و عراق انجام داده اند کشور ما را مورد تهاجم و حمله خود قرار دهند. سياست و استراتژي کلي نظام دفاعي ما ايجاب مي کند که با اين تهديد پيش آمده از سوي امريکا و متعهدانش به شيوه ها و تلاشهاي مطابق با اين تهديدات روي بياوريم.
    در چنين فضايي از نبرد، كشور ما در پي حفظ استقلال و تماميت ارضي و اولويت بخشي به منافع ملي و وفاداري به شعار انقلابي خود يعني مردم سالاري ديني بدون پذيرش سلطه جهاني، در معرض حملات و توطئه هاي داخلي و خارجي مي باشد و طبيعي است كه در اين چرخه نابرابر فناوري نظامي، استراتژي دفاعي مبتني بر بازدارندگي همه جانبه و پيوستگي مردم و حكومت را با تكيه به اصول يك جنگ نامتقارن فرا روي برنامه ريزي خود قرار دهد.

    تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




  • نظرات کاربران
    ارسال نظر
    با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
    متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
    مقالات مرتبط