نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
معماران عصر قدیم در منطقهی «گُل» از سیستم بامهای رومی با سراشیبی کم استفاده میکردند. آنها به زودی پی بردند که این روش پوشش سقف بنا، فقط برای آب و هوای مناطق اصل و مبدأ خود و جریان خیلی ناقص آبهای باران و به خصوص برف در مناطق اروپایی مناسب است.
عصر «رمان» شاهد شیروانیهای کشیده شده بود و عصر گوتیک آن شیروانیها را برگزید: خیلی کم اتفاق میافتد که سراشیبی پایینتر از نیم باشد و به طور کلی معادل یا بیشتر از شیب مثلث متساوی الاضلاع است.
روی سطوح کم شیب، بام از طریق اصطکاک در جای خود برقرار میشد. از آن پس، دیگر نمیتوان تنها روی اتصال ساده حساب کرد. ورقههای سفالین تو خالی که به سراشیبیهای متوسط اختصاص دارند، معمولاً به قلابهایی مجهز میباشند (تصویر 1)؛ برای شیبهای خیلی زیاد، یا از ورقههای مسطح با قلاب، یا از لوحههای سنگی (آردواز) میخ کوبی شده یا از ورقههای سربی استفاده میشود.
ساختمان بندی شیروانیهای شیب دار
ازدیاد سراشیبی شیروانیها نه تنها موجب پیدایش یک طریقهی جدید بام سازی میشود، بلکه باعث تغییرات اساسی در سیستم چوب بست میگردد.با شیبهای کند، تیرها گرایش قابل ملاحظهای در جهت لغزیدن نداشتند: این تیرها که در انتهای خود آزاد بودند، روی چوبهای افقی قرار گرفته، وزنه بام را روی خود منتقل میساختند. برای پیش گیری از لغزندگیها، تنها به متصل کردن دو تیر یک زوج به همدیگر اکتفا میشد. با رواج شیب شیروانیهای جدید، این چفت و بست تضمین کافی به حساب نمیآید؛ برای جلوگیری از لغزندگی (تصویر 2)، زوج تیرها را به کمک پاشنههایی نظیر شکل P روی دیوارها قرار میدهند. این است نقطهی آغاز تمامی تغییرات.
یک زوج تیر که به این طریق روی پایه قرار دارد، به خودی خود یک شیروانی کوچک واقعی را تشکیل میدهند که روی پاشنههای خود حمل شده، بدون کمک چوبهای افقی میتواند در جای خود استوار باشد. شیب تند تیرها باعث میشود که گرایش به خم شدن آنها از میان برود و بهتر از چوبهای افقی، این گرایش را میتوان به وسیلهی چند قطعه اتصال دهنده تو در تو، نظیر شکل E خنثی نمود. به این ترتیب وجود چوبهای افقی و همین طور شیروانیهای تکیه گاهی اصلی منتفی میگردد و به جای آنها قطعات اتصال دهندهی E افزوده میشود. از سیستم بامهای شیروانی دار به سیستم بام با شیروانیهای کوچک و بدون چوبهای افقی، قدم گذارده شده است.
آن چه باقی میماند از میان بردن دو فشار است: فشار از هم گسیختگی و چرخش:
به منظور جلوگیری از بازشدن شیروانیهای M، آنها را روی پاشنههای طولی قرار میدهند: این شیروانیها با قرار گرفتن روی این پاشنههای آویزان، با همدیگر متحد شده، در نقاط متعدد، «تیران» T از فشار از هم گسیختگی جلوگیری میکند. در نقطهی این «تیران»، یک شیروانی کوچک نیرمندتر و مجهز به یک تیر عمودی قرار میگیرد و به منظور جلوگیری از چرخش، یک شیروانی کوچک فرعی در زیر شیروانی اصلی نصب میشود.
این است ترتیبات کلی که خصوصیات معماری گوتیک را تشکیل میدهند.
برای بهتر نشان دادن این ترتیبات، آنها را در تصاویر 3 و 4 مجسم میسازیم:
شیروانی V نمایشگر سنت قدیمی است؛ شیروانی L نشان دهندهی ترکیبی است که در آن، سیستم جدید به تدریج ظاهر میگردد. و در شیروانیهای سوم یعنی R و S، سیستم جدید به طور کامل نمایان میباشد. شیروانی V همان شیروانی کلیسای «وینیوری» است و نمونههای R, L و S متعلق به دو کلیسای کوچک شهر «شامپانی» میباشند («لارزیکور (1)» و «هیلتز- لو- مورو (2)»). در «وینیوری» (V) چوب بست طبق روش قدیم عبارت بود از چند شیروانی اصلی که به وسیلهی چوبهای افقی تمام وزنه بام را حمل میکرد. در شکل L، چوبهای افقی از میان رفتهاند و تیرها توسط تعدادی پاشنه، روی سکویی که از دو کفشک آویزان، ترکیب یافتهاند، به همدیگر تکیه میکنند.
از شیروانی «رمان» هنوز آثاری بر جای مانده است، امّا هدف از ترکیب چوب بستی که نمایشگر آن میباشد، فقط آن است که یک «تیران» لازم در برابر از هم گسیختگی و یک تیر عمودی به عنوان عضو کمکی این «تیران» و نگه دارندهی شیروانی فرعی تشکیل دهد.
در شکلهای R و S (تصویر 4) از شیروانی قدیم هیچ چیز باقی نمانده است: شیروانیهای کوچک S اصلی با شیروانیهای معمولی هیچ فرقی ندارند، مگر با حضور «تیران» که در برابر از هم گسیختگی مقاومت میکند و نیز تیر عمودی که روی آن شیروانی فرعی نصب میگردد. باید متذکر شد که شیروانی L متعلق به کلیسایی است که کلیهی خصوصیات یک بنای «رمان» را دارا میباشد و این امر امکان میدهد که سیستم مزبور را لااقل به آخرین دوران معماری «رمان» نسبت دهیم.
از نظر ترکیب، چوب بستهای گوتیک با امکاناتی فوق العاده ساده انجام گرفته است: معمولاً چفت و بستها بدون نصب اریب و به کمک پیوندهای پاشنهای صورت میگیرد (تصویر 3-A). شیوهی نصب اریب (B) فقط در صورتی به کار برده میشود که قطعات در زاویهای خیلی کوچک با هم تلاقی کنند.
زمانی که باید دو قطعهی موازی را به هم پیوند داد (تصویر 3-C)، برای نگه داشتن آنها در کنار هم، از قفلهای فشار دهندهی چوبی استفاده میشود. قفلهای فلزی تنها در اوایل قرن چهاردهم و به نحوی خیلی نادر رواج مییابد: کارگاه نجاری برای ساخت تمام قسمتها کفایت میکند و نجار فقط در موارد ضروری از آهنگر کمک میگیرد.
اکنون موارد استفاده عمده و تنوعات مختلف این سیستم را بررسی میکنیم.
1- شیروانیهای حفاظتی طاقها
معماران «رمان» با رواج طاقهای سبک در مناطق اروپایی، به عنوان نتیجهی سبکی آنها، لزوم حفاظت از طاقها به وسیلهی شیروانی را مورد تأیید قرار داده بود. معماری گوتیک به همین سنت ادامه میدهد اما با شیوههایی که خاص آن میباشند و تغییراتی که در چوب بستها به وجود میآورد، اثراتی در زمینهی حفظ تعادل بر جای میگذارد.در سیستم «رمان»، شیروانیها وزنه بام را در نقطهی ستونها متمرکز میسازند؛ امّا شیروانیهای گوتیک که مستقل میباشند، این وزنه را روی تمامی دیوار تقسیم بندی میکنند و علی رغم نازکی این دیوار، آن را مستحکم، مقاوم و قادر به استقامت در برابر لغزندگی جدارهای طاق میکنند.
الف) ترتیبات اولیه: 1- شیروانی برآمده؛ 2- شیروانی فرو رفته
در مورد چوب بستهای «رمان»، نحوهی ترتیباتی را که عبارت از به حساب آوردن خود طاقها به عنوان حامل شیروانیهای حفاظتی است، شرح دادیم. این ترتیبات ناقص که معماران «کلونی» از آن صرف نظر کرده بودند، توسط معماران گوتیک نیز متروک میماند؛ زیرا آنها احساس میکنند که خطر فشار به نحو اغراق آمیزی در زیر وزنه زیاد ظاهر میشود و به خود اجازه نمیدهند که تکیه گاهی روی قسمت بیرونی طاق پیدا کنند.اما یک سنت به کندی فراموش میشود: قدیمیترین شیروانیهای گوتیک، نظیر شیروانیهای «کلونی»، ضمن آن که عناصری جدا از طاق به حساب میآیند، آن را در بر میگیرند و تقریباً آن را در خود جای میدهند.
در کلیسای «سن ژرمن دپره»، در «کر» به سبک گوتیک کلیسای «وزله»، در «لانگر» و در «لااون» دیوار ناودانی (تصویر 5) که در سطحی نسبتاً پایینتر از سطح نوک طاقها تسطیح شده است، مستلزم همین اتصال طاقها به وسیلهی چوب بست میباشد؛ طرح «ویلار دو اون کور» نشان دهندهی ترتیباتی است که انجام آن را امکان میداد: چوب بست M به عنوان قطعات اصلی، دارای دو تیر کمانی AE و BE بود که به وسیلهی قطعه چوبهای اریب نظیر AC و BD به هم متصل گردیده بودند. به این ترتیب در ارتفاع دیوار ناودانی صرفه جویی میشد اما فشار از هم گسیختگی تیرهای کمانی به خوبی مهار نشده بود و بام مستلزم تکیه گاههایی در برابر واژگون شدن بود.
تنها در سالهای اواخر قرن دوازدهم بود که شیروانی از نوع N ظاهر میگردد که در آن، «تیران» "A"B پای تیرهای کمانی را در بر میگیرد و خود از بالای نوک طاقها عبور میکند. با این حال، خاطرهی چوب بستهای دو اشکوبی، نظیر شکل M، هنوز هم طی مدتهای طولانی روی چوب بستهای «تیران» دار از نوع N اثر میگذارد: تا اواسط قرن پانزدهم، شیروانیها به کمک تیرهای حائل نظیر "A"C و "B"D تقویت میشوند؛ شیوهی قدیمی مثلث سازی به قوت خود پابرجا میماند و علت این امر الزاماتی بوده که از بدو امر حکم فرما بوده است.
ب) دورهی شیروانیهای مختلط
کلیسای «نتردام» پاریس آغاز دورهای به شمار میرود که در آن، معماران به راه جدیدی قدم میگذارند.تصاویر 6 و 7 به ترتیب مربوطند به عبادتگاه و شبستان. چوب بست عبادتگاه که در سال 1180 م. بنا گردید، مطلقاً فاقد چوبهای افقی و حتی فاقد خرپای شیروانی میباشد.
شیروانیهای بزرگ با شیروانیهای کوچک از لحاظ «تیرانی» که آنها را در بر میگیرد و از نظر همان مثلث سازی به کمک دو تیر حائل استحکامی که دربارهی مداومت و سرمنشأ آن شرح داده شد، اختلاف دارند.
از خمیدگی تیرهای اصلی فقط به وسیلهی تیرهای کاذبی که آنها را به هم متصل میکنند، جلوگیری شده است؛ تیرهای کاذبی که در انتهای خود یا در جریان قرار گرفتن، توسط پایههای کوچکی که نقطهی اتکایی خود را روی شیروانیهای اصلی میگیرند، پابرجا مانده اند.
پاشنههای آویزانی که در زیر چوب بست قرار دارند، فشار از هم گسیختگی را که شیروانیهای کوچک بدون تیر فرعی افزایش میدهند، به «تیرانها» منتقل میسازند.
شیروانی شبستان (تصویر 7)، که بعد از شیروانی «کر» (جایگاه آواز) رواج یافت و احتمالاً به سال 1220 م. ساخته شد، تنها با داشتن یک عضو اضافی (خرپای شیروانی) مشخص میباشد.
در قرن چهاردهم، کلیسای «سن اوئن (3)» شهر «روئن (4) (تصویر 8)، در اصالت خود سنت همین شیوهی چوب بست سازی را که در آن، هیچ گونه اثری از تیرهای افقی مشاهده نمیشود، زنده نگه میدارد. تنها خصوصیات این بنا عبارتند از فقدان تیرهای حائل استحکامی و اهمیت زیادتری که شیروانی زیر طاقی به خود میگیرد.
ج) ظهور مجدد تیرهای افقی
از آغاز قرن پانزدهم، استفاده از شیروانیهای مختلط انحصار کمتری به خود میگیرد: در «رِم» (تصویر 9)، شیروانی که مجدداً در سال 1470 م. مرمت شده است، بار دیگر استفاده از سقف روی تیرهای افقی را رواج میدهد: این شیروانی را میتوان به عنوان یک اثر انتقالی یا تحولی به شمار آورد که در آن، هنوز هم تیرهای حائل بزرگ قرن سیزدهم مشاهده میشود، ولی شیروانیها بار دیگر به صورت پایههای حامل سقف درمی آیند: تیرهای افقی به تدریج نقش سابق خود را از سر میگیرند.و بالاخره شیروانی کلیسای «امی ین» (تصویر 10) که از نظر قدمت ظاهراً فاصلهی زیادی با شیروانی کلیسای «رِم» ندارد، در واقع یک چوب بست با شیروانیهای حامل تیرهای افقی میباشد.
از آن پس، هر دو راه حل به طور متناوب رواج پیدا میکند: چوب بست با تیرهای افقی بار دیگر مورد استفاده قرار میگیرد و چوب بست با شیروانیهای کوچک، تقریباً تا روزهای معاصر ادامه مییابد: در اواسط قرن هفدهم، بنای «لوموئه (5)» هنوز شاهد استفادهی عمودی از این چوب بست میباشد.
2- شیروانیهای لخت یا نمایان
نمونههایی که ذکر شد به بناهایی تعلق دارند که در آن، شیروانیها توسط طاقهایی که آنها را حمل میکنند، مخفی مانده اند. تصاویر 11 تا 15 نشان میدهند که چگونه این چوب بستها موقعی که باید به حالت نمایان باقی بمانند، تغییر مییابند.الف) شیروانی با چوب بست افقی
نمونهی معمولی این نوع شیروانی یک تقلید تزیین یافته از چوب بستهایی است که قبلاً شرح داده شد.تصویر 11 جزییات شیروانی کلیسای «سن ژان دو شالون (6)» را نشان میدهد: همه چیز حتی چوبهای سقف، به صورت لخت باقی بود و ورقههای سفالین روی یک چوب بست نمایان قرار داشت. در اکثر موارد، پوششی از تختههای رگه دار در زیر تیرها میخ کوبی شده، بستری را تشکیل میدهد که در بالای شبستان حکم فرما میباشد.
فضای واقع بین این پوشش و بام، بنا را در برابر گرماهای شدید محفوظ میدارد و بهترین عایق کاری را تشکیل میدهد.
شکل N (تصویر 12) متعلق به شبستان کلیسای «مونتیه آن دِر (7)» میباشد.
ب) شیروانی بدون قطعات افقی: طاق به صورت چوب بست
تا این جا ما فقط شیروانیهایی را مد نظر قرار دادیم که در آن، فشار از هم گسیختگی، توسط قطعات افقی مهار میشود.یک راه حلی خیلی ظریفتر و مناسبتر برای شیروانیهای نمایان، عبارت است از ایجاد یک چوب بست به نحوی که بتواند بدون کمک «تیران» برجا بماند. نقش «تیران» آن بود که از میزان فشار تیرهای کمانی بکاهد: برای رهایی از استعمال آن، باید فشار را به وسیلهی ساختمان بندی بسیار مقاوم شیروانی، خنثی کرد یا آن را به کمک ضد فشار دیوارها از میان برد. هر دو وسیله با هم به کار برده میشود: تا حد امکان سعی میشود که فشار را با متصل کردن قطعات شیروانی به همدیگر کاهش دهند؛ عکس العمل دیوارها، مازاد فشار از هم گسیختگی را از میان میبرد. به این ترتیب، شیروانی لااقل از نظر حفظ تعادل به صورت یک طاق واقعی درمیآمد.
چوب بستهای بدون «تیران» بهترین موارد استفادههای خود را در مکتب انگلیس یافتهاند. به غیر از طاقهای رگه داری که در آن، چوب جایگزین سنگ میشود، نمونههای متعددی از شیروانی وجود دارد (تصویر 12-M) که در آن، تنها قطعاتی که مانع از جدا شدن تیرهای کمانی از همدیگر میشوند، دارای یک چوب بست مضاعف و کفلهای منحنی میباشند. این کفلها در زیر تیرهای کاذب، دستگیرهی سبدی را تشکیل میدهند که فشار آن فوق العاده مختصر میباشد. به طور کلی، شیروانیها از هم فاصلهی زیادی دارند و سیستم کفلها در تیرهای افقی به کار برده میشود که از میان فواصل عبور میکنند.
در کلیسای «الی»، شیروانی مرکب است از دو پایه مسلح (تصویر 13-B) که در قله به هم تکیه داده، پایه آنها به کمک یک برآمدگی از چوب بست، روی لختی دیوار به صورت برجسته جای گرفته است.
در سالن کلیسای «وست مینستر» (A)، شیروانی منطبق با همین ایده میباشد: یک کمان بزرگ که به وسیلهی یک رگه، فشار را رفع کرده، تیرهای کمانی شیروانی را حمل میکند. اما برای کم کردن فشار، با دادن استحکام بیشتری به سیستم، سعی شده تا کمان با فاصلهی زیادی از پایه دور نگه داشته شود و این فاصله توسط یک طارمی که آن را به صورت نوعی کُندهی درخت انعطاف ناپذیر و در نتیجه کم فشار درمیآورد، پر شده است. سطح این چوب بست از 20 متر تجاوز میکند. هم چنین در این شیروانیهای نمایان انگلستان، عمل مثلث سازی به وسیلهی زیر پایههای چوب بست صورت میگیرد. ما در فرانسه شاهد این شیوهی مثلث سازی در اوایل هنر گوتیک بودهایم. نه تنها در انگلستان، بلکه در مناطق اسکاندیناوی نیز از همین روش استفاده به عمل آمده است: شکل N (تصویر 14) متعلق به یک کلیسای نروژی است.
ما سعی نداریم نقطهی شروع را پیدا کنیم، تشابه ترکیبات از یک نفوذ مشترک گواهی میدهد. اسکاندیناویها که اصولاً دریانورد بودند، تا حدی به عنوان پیش قراولان یک شیوهی خاص معماری به کمک چوب بست یاد شدهاند.
پینوشتها:
1. Larzicourt
2. Heiltz- le- Maurupt
3. St.- Ouen
4. Rouen
5. le Muet
6. St.- Jean de Chalons
7. Montier- en- Der
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم