تعادل عرضه و تقاضا

چارچوب کلی در این جا نیز همانند مبحث تقاضا خواهد بود. ابتدا به تعریفی از عرضه اشاره می‌شود. جدول و منحنی و قانون عرضه عنوان بعدی را تشکیل می‌دهد و سرانجام عوامل تعیین کننده و عرضه از دیگر سو موضوع پایانی خواهد بود.
پنجشنبه، 4 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تعادل عرضه و تقاضا
 تعادل عرضه و تقاضا

 

نویسندگان:
یدالله دادگر، تیمور رحمانی




 

عناصر اصلی در عرضه

چارچوب کلی در این جا نیز همانند مبحث تقاضا خواهد بود. ابتدا به تعریفی از عرضه اشاره می‌شود. جدول و منحنی و قانون عرضه عنوان بعدی را تشکیل می‌دهد و سرانجام عوامل تعیین کننده و عرضه از دیگر سو موضوع پایانی خواهد بود. عرضه به طور کلی مقدار کالاها و خدماتی است که فروشندگان و یا تولیدکنندگان تمایل دارند در قیمت‌های معین و در زمان معیّنی ارائه نمایند. (1) زمان در عرضه، همانند تقاضا می‌تواند ساعت معیّنی از یک روز، روز خاصی از هفته، ماه، سال و نظیر آن باشد.

جدول، منحنی و قانون عرضه

ثبت مقادیر عرضه شده از کالا در هر قیمت معیّن و با ثبات سایر چیزها، جدول عرضه را تشکیل می‌دهد. فرض کنید مقادیر عرضه شده از میوه مورد بحث در قیمت‌های معیّن بصورت جدول شماره (1) ثبت شده باشد جدول مذکور همان جدول عرضه می‌باشد. با رسم مقادیر عرضه شده و قیمت‌های مربوطه در یک دستگاه مختصات (درست همانند تقاضا) می‌توان منحنی عرضه را نیز رسم نمود. به این صورت (همانند تقاضا) قیمت را در محور عمودی و مقدار عرضه را در محور افقی قرار می‌دهند.
جدول 1- جدول عرضه‌ی میوه توسط یک بنگاه

قیمت هر واحد
تومان/ دلار

مقدار عرضه شده
(کیلو)

1000 (1 دلار)

1

1500 (1/5 دلار)

3

2000 (2 دلار)

6

2500 (2/5 دلار)

8

3000 (3 دلار)

10

سپس بر اساس جدول عرضه، هر قیمت را به مقدار مربوطه وصل می‌کنیم که در نتیجه نقاطی حاصل می‌شوند. از اتصال نقاط مذکور منحنیِ عرضه به دست می‌آید. بنابراین، نظیر بحث تقاضا، در استخراج منحنی تنها رابطه‌ی مقدار عرضه شده و قیمت آن مطرح است و سایر عوامل ثابت فرض می‌شوند.
 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار 1- استخراج منحنی عرضه
ملاحظه می‌شود که هم جدول عرضه و هم منحنی عرضه نوعی رابطه مثبت و مستقیم بین مقدار عرضه شده و قیمت را نشان می‌دهند. در قالب جدول عرضه وقتی قیمت بازار 1000 تومان (1 دلار) است، فروشنده حاضر است تنها یک کیلو از میوه مورد نظر ارائه دهد، ولی زمانی که قیمت به 1500 تومان (1/5 دلار) افزایش می‌یابد، تمایل دارد 3 کیلو ارائه نماید. زمانی که قیمت به 3000 تومان (3 دلار) بالغ می‌گردد، فروشنده حاضر است 10 کیلو تحویل دهد. بنابراین، رابطه‌ی مستقیم و مثبتی (2) بین مقدار عرضه شده و قیمت مشهود است. این واقعیت همان قانون عرضه را منعکس می‌نماید که با توجه به ابعادی از فرض عقلانیت ترسیم گردیده است؛ یعنی چون قیمت بیشتر، منافع بیشتری برای فروشنده در بردارد، از این رو، هرچه قیمت کالا بالاتر برود وی مقدار بیشتری به بازار ارائه می‌نماید. قانون عرضه را می‌توان به راحتی از مشاهده منحنی عرضه نیز ملاحظه کرد؛ زیرا شیب منحنی مربوطه بیانگر قانون عرضه است. (3)

عوامل تعیین کننده در عرضه

همان‌طور که در مورد تقاضا ذکر شد در این جا نیز دو دسته عوامل قیمتی (مربوط به قیمت خود کالا) و عوامل غیرقیمتی خود کالا (مثلاً قیمت دیگر کالاها و مسئله‌ی تکنولوژی) روی مقدار عرضه شده مؤثر هستند. دسته اول هنگام استخراج منحنی عرضه اشاره شد و آن با فرض ثبات سایر چیزها بیانگر رابطه‌ی مثبت و مستقیم مقدار عرضه شده و قیمت خود کالای عرضه شده می‌باشد.
اما حالا فرض ثبات قیمت خود کالای عرضه شده را در نظر گرفته ثبات سایر چیزها را کنار می‌گذاریم و اجازه می‌دهیم تا عناصر دیگر نیز اثر خود را بر عرضه نشان دهند. هزینه تولید کالای عرضه شده (یا قیمت سایر کالاهای به کار رفته در تولید)، سطح تکنولوژی، قیمت کالاهای مرتبط با کالای مورد نظر، سیاست‌ها و مقررات دولتی، انتظارات عرضه کننده و تعداد بنگاه‌های عرضه کننده از دیگر عوامل مؤثر بر مقدار عرضه شده خواهند بود.

1- هزینه‌ی تولید و سطح تکنولوژی:

در صورتی که قیمت کالای عرضه شده در بازار ثابت بماند، اما از سویی قیمت نهاده‌های به کار رفته در تولید آن کالا افزایش یابد، تولید و عرضه‌ی کالای مذکور کاهش خواهدیافت. زمانی که قیمت مواد خام، دست‌مزد نیروی کار، اجاره سرمایه و امثال آن (4) افزایش یابد، در واقع هزینه‌ی محصول تولیدی مورد نظر بالا رفته، به طور معمول تولید و عرضه آن کاهش خواهد یافت.
البته در صورتی که بنگاه مورد نظر هدف خاصی در نظر داشته باشند و لزوماً دنبال حداکثر منافع نباشند، ممکن است با وصف افزایش هزینه‌ها عرضه‌ی محصولات را کاهش ندهند. کاهش عرضه با توجه به فروض فوق به صورت انتقال منحنی عرضه به سمت چپ مشخص خواهد شد. همین طور افزایش عرضه به صورت انتقال منحنی آن به راست منعکس می‌گردد. نمودار 2-چگونگی تأثیر افزایش و یا کاهش هزینه‌های عرضه محصول تولیدی را نشان می‌دهد.
 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار 2- انتقال عرضه به چپ و راست در نتیجه تغییر در هزینه‌ی تولید
منحنی عرضه‌ی اولیه به صورت 〖Q_0〗^s نشان داده شده است. کاهش عرضه به صورت انتقال آن به 〖Q_1〗^s مشخص شده که باعث کاهش عرضه از 6 واحد به 4 واحد گردیده است. و افزایش عرضه‌‎ی با 〖Q_2〗^s انتقال به راست نشان داده شده که میزان عرضه را از 6 واحد به 9 واحد بالا برده است. همان‌طور که در بحث تقاضا نیز اشاره شد، در صورتی که قیمت ثابت باشد و تنها سایر عوامل تغییر کنند، مسئله‌ی جابه‌جایی منحنی مطرح خواهد شد و منحنی منتقل خواهد شد؛ اما در صورت تغییر قیمت و ثبات سایر چیزها، تغییرات روی همان منحنی عرضه‌ی اولیه نشان داده خواهد شد و حرکت به چپ و راست مطرح نمی‌باشد. نمودار 3 این موضوع را نشان می‌دهد.
 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار 3- مقایسه‌ی حرکت روی منحنی عرضه و انتقال منحنی
در قسمت (الف) تغییر قیمت باعث تغییر مقدار روی خود منحنی (از نقطه E_0 به E_1) می‌گردد، ولی در قسمت (ب) منحنی 〖Q_0〗^s به 〖Q_1〗^s تبدیل می‌شود.
یک عنصر تعیین کننده دیگر در تغییر میزان عرضه و در نتیجه انتقال منحنی عرضه (با فرض ثبات قیمت کالای مورد نظر) سطح تکنولوژی است. در یک مفاد کلی می‌توان گفت: هر پدیده‌ای که باعث شود بنگاه مورد نظر با همان نهاده‌های سابق تولید بیشتری ارائه دهد، می‌تواند یک تغییر تکنولوژیکی محسوب گردد. به سبب پیش‌رفت سریع و اکتشافات جدید، روند تکنولوژی معمولاً رو به بهبود می‌باشد. در نتیجه با وجود ثبات قیمت‌ها، محصولات تولیدی افزایش می‌یابند و منحنی عرضه به سمت راست منتقل می‌گردد. (5)
در مقابل تکنولوژی که باعث می‌شود عرضه گسترش پیدا کند، آفات گیاهی، حوادث طبیعی (مانند سیل، زلزله، آتش‌فشان و امثال آن) و حتی تحرکات سیاسی خشونت‌آمیز (مانند بمب‌گذاری در کارخانه‌ها، انفجار در مراکز اقتصادی و امثال آن) معمولاً منجر به کاهش عرضه می‌شوند؛ یعنی آن‌ها نقشی برعکس تحولات و پیش‌رفت‌های تکنولوژی دارند. (6) در هر صورت، این حوادث نیز باعث انتقال منحنی به چپ می‌گردند و تأثیر آن‌ها همانند تأثیر هزینه‌ی تولید (نمودار 2) می‌باشد. از این‌رو، آن را مجدداً رسم نمی‌کنیم (البته مفید است که دانشجویان به عنوان تمرین کلاسی آن‌ها را انجام دهند).

2- قیمت کالاهای مرتبط و تعداد بنگاه‌ها:

در صورتی که قیمت کالای مورد عرضه ثابت بماند، اما قیمت کالای مرتبط با آن (از نظر خط تولید) تغییر کند، ممکن است میزان عرضه کالای اولیه تغییر کند؛ مثلاً فرض کنید تولیدکننده‌ی سیب‌زمینی ملاحظه می‌کند که به علت افزایش تقاضا و یا عوامل دیگر، قیمت گوجه‌فرنگی به میزان قابل توجهی روبه رشد است، سعی می‌کند بخشی از زمین کشت سیب‌زمینی را به گوجه‌فرنگی اختصاص دهد و این در حالی است که قیمت سیب‌زمینی ثابت مانده است. در ایران در چند مرحله این گونه تغییر در خط تولید به دلیل تغییر قیمت کالای دیگر صورت گرفته است. (7) رسم نمودار مربوط همانند رسم نمودار (2) مربوط به تغییر در هزینه‌ی تولید می‌باشد و در هر صورت منحنی عرضه به راست و یا چپ منتقل می‌گردد.
عنصر تعیین کننده‌ی دیگر در عرضه، تعداد بنگاه‌های تولیدکننده است. در صورتی که قیمت محصول ثابت باشد، اما بنگاه‌های جدیدی به تولید کالای یادشده مبادرت ورزند، عرضه‌ی آن محصول (با وجود ثبات قیمت) افزایش یافته منحنی آن را به راست منتقل خواهد شد. تولید مواد شوینده و ماکارونی و برخی دیگر از محصولات پروتئینی در ایران به سبب ورود بنگاه‌های بیشتر بالا رفته است و این در حالی است که قیمت برخی از اقلان فوق نسبتاً ثابت مانده است. تولید فرش ماشینی در ایران از چنین خصوصیتی برخوردار بوده است. در مقابل، تولید فرش دست‌بافت به دلیل خروج تعداد زیادی از بنگاه‌ها از صنعت مذکور کاهش پیدا کرده و این در حالی است که تغییر اساسی در قیمت کالای یاد شده داده نشده است. البته کاهش رانت (8) و منافع بازرگانی فرش دست‌بافت نیز می‌تواند عامل دیگری در خروج بنگاه‌ها از این صنعت ذکر شود.

3- انتظارات تولیدکننده و سیاست‌های دولتی:

در صورتی که تولیدکنندگان و عرضه‌‌کنندگان یک کالا پیش‌بینی کنند که قیمت آن کالا در آینده افزایش و یا کاهش خواهد یافت، ممکن است میزان عرضه فعلی را کم یا زیاد نمایند. در ایران زمانی که مجریان حکومتی به قیمت‌گذاری یک سری کالاها مبادرت کردند به دلیل فاصله زیاد قیمت اعلام شده با قیمت بازار، بنگاه‌ها پیش‌بینی می‌کردند که این قوانین قابل عمل نخواهد بود و از این رو قیمت بالاتر خواهد رفت. این امر باعث کاهش عرضه و احتکار کالا از سوی بنگاه‌ها گردید به امید آن که آن‌ها را در آینده با قیمت بالاتری به فروش رسانند.

4. سیاست‌های دولتی:

عنصر دیگری که می‌تواند در تغییر عرضه مؤثر باشد، وضع مالیات‌ها و سوبسیدها و سیاست‌های مشابه دولتی است. دولت می‌تواند از طریق وضع مالیات، تولید برخی کالاها را کاهش داده و یا برعکس با پرداخت یارانه (سوبسید) باعث تشویق در افزایش تولید کالاهای دیگر بشود. به طور کلی هر نوع سیاست دولتی که باعث شود هزینه بنگاه‌ها کاهش و یا افزایش یابد، می‌تواند عرضه‌ی آن‌ها را افزایش یا کاهش دهد (با وجودی که قیمت محصولات ثابت بماند). به همین دلیل است که برخی از کشورها برای مبارزه با مصرف سیگار، مشروبات الکلی و سایر کالاهای بد، از ابزار مالیات استفاده می‌کنند.
مقرر ساختن نصب وسایل ایمنی در بنگاه‌ها نیز می‌تواند هزینه آن‌ها را بالا برد و با حفظ ثبات سایر چیزها باعث کاهش عرضه گردد. تجزیه و تحلیلِ نموداری، مانند موارد قبلی است. به عنوان نمونه در نمودار 4- الف- دادن سوبسید به تولیدکننده باعث افزایش تولید روغن نباتی گردیده و در 4- ب- وضع مالیات باعث کاهش تولید و عرضه سیگار شده است. تولید روغن نباتی از 500 کیلو به 900 کیلو افزایش یافته و تولید سیگار از 1000 بسته به 400 بسته در روز کاسته شده است.
 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار4- تأثیر سوبسید و مالیات بر عرضه کالا

رابطه‌ی قیمت و مقدار کالای عرضه شده از دیگر سو:

هنگام استخراج منحنیِ عرضه، فرض می‌شد که مقدار عرضه، تابع قیمت بازار است؛ یعنی تابع عرضه را می‌توان به صورت رابطه‌ی ساده‌ی ریاضی مانند 〖 Q〗^s=F(P) نشان داد که در این صورت، آغاز تغییرات از قیمت می‌باشد. برعکس، زمانی نیز تغییر در عرضه باعث تغییر قیمت می‌شود؛ یعنی متغیرِ وابسته، قیمت خواهد بود؛ زیرا قیمت، تابع تحولات مربوط به مقدار عرضه می‌باشد.

کشش یا حساسیت عرضه و عوامل آن

چارچوب کلی حساسیت یا کشش قیمتی در عرضه، مشابه کشش قیمتی در تقاضا می‌باشد. منظور از حساسیت قیمتی عرضه نسبت به درصد تغییرات مقدار عرضه شده به درصد تغییرات قیمت است. (9) در صورتی که 20 درصد قیمت روغن نباتی بالا رود و عرضه‌ی این کالا 40 درصد بالا رود، گفته می‌شود: عرضه با کشش می‌باشد و مقدار ضریب کشش عرضه‌ی E^S بیشتر از واحد است ( (%40)/(%20)=2>1). در صورتی که عرضه‌ی مربوطه تنها 20 % افزایش یابد، عرضه‌ی دارای کشش واحد خواهد بود (1=(%20)/(%20) ). در صورتی که با افزایش 20 درصد قیمت، عرضه کننده تنها 10 درصد به تولید روغن نباتی بیفزاید، گفته می‌شود: عرضه بی‌کشش است. در این صورت، ضریبِ کشش کمتر از واحد خواهد بود ( (%10)/(%20)=0/50<1). بدیهی است در صورتی که با تغییر قیمت روغن نباتی هیچ‌گونه تغیری در مقدار عرضه شده داده نشود، عرضه را کاملاً غیرحساس (کاملاً بی‌کشش) می‌نامند؛ زیرا در این حالت از سوی تولیدکننده هیچ نوع عکس‌العملی مشاهده نمی‌شود. در واقع مقدار تولید و عرضه هم‌چنان ثابت می‌ماند. به همین دلیل است که منحنی عرضه در حالت کاملاً بی‌کشش به صورت خط عمودی است.
برعکس در صورتی که با افزایش اندکی در قیمت روغن نباتی، مقدار عرضه شده به شدت افزایش یابد، گفته می‌شود عرضه کاملاً باکشش است. در این حالت است که نمودار عرضه به صورت خط افقی ترسیم می‌شود. نمودار 5- منحنی‌های عرضه در حالت کاملاً باکشش، کاملاً بی‌کشش و کشش میانه ملاحظه می‌شود.
 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار 5- برخی از کشش‌های معمولی و حاد در عرضه
فرض کنید زمانی که قیمت روغن نباتی هر کیلو 1000 تومان (1 دلار) باشد، میزان عرضه این کالا 400 کیلو باشد. اگر قیمت به 1500 تومان (1/5 دلار) افزایش یابد و عرضه به 500 کیلو برسد، می‌توان نشان داد که عرضه‌ی روغن نسبت به قمیت کم حساس (کم‌کشش) می‌باشد؛ زیرا ضریب کشش در این حالت کمتر از واحد است.
E^S=(500-400)/(1500-1000)×1000/400=0/50<1
دانستن میزان حساسیت قیمتی عرضه برای سیاست‌گذاری در زمینه‌ی تشویق تولید و یا کاستن از تولید برخی کالاها بسیار مؤثر خواهد بود.

عوامل حساسیت قیمتی در عرضه:

یکی از عوامل حساسیت قیمتی عرضه، ساده بودن و یا دشوار بودن تغییر خط تولید از سوی تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان یک کالا به سوی کالای دیگر است. هرچه تغییر خط تولید از یک کالا به کالای دیگر، ساده‌تر و کم‌ هزینه‌تر باشد، حساسیت قیمتی عرضه‌ی آن بیشتر خواهد بود؛ زیرا عرضه کننده به آسانی به تغییر قیمت پاسخ می‌دهد و برعکس هرچه تغییر خط تولید از یک کالا به کالای دیگر دشوارتر و پرخرج‌تر باشد، حساسیت قیمتی عرضه، کمتر خواهد بود.
تغییر خط تولید سیب‌زمینی به گوجه‌فرنگی و یا گشنیز به چغندرقند به طور نسبی کم‌هزینه و آسان است. از این رو، تغییر قیمت هر کدام از آن‌ها می‌تواند باعث حساسیت قابل توجه کشاورزان شود، اما تبدیل گندم به برنج و یا تغییر خط تولید کولر به تلویزیون رنگی دشوار و پرهزینه و در مواردی تقریباً غیرممکن است. از این رو حساسیت قیمتی عرضه بین آن‌ها کم و یا قابل اغماض خواهد بود.
بدیهی است برخی کالاها که اصولاً قابل تجدید و تولید نیستند، از وضع کاملاً بی‌کشش برخوردار خواهند بود. سنگ معروف «حجرالاسود» در مکه یک نمونه از عرضه‌ی کاملاً بی‌کشش است؛ زیرا تصور تولید مجدد آن نیز دشوار است. (10)
هم‌چنین به قول اقتصاددانان، تصویر «مونالیزا» و یا تابلوی «لبخند ژوکوند» نیز دارای عرضه‌ی کاملاً بی‌کشش می‌باشد؛ زیرا به طور واقعی غیرقابل تجدید است و منحنی عرضه آن همواره به صورت یک خط عمودی است. (11) عامل دیگر حساسیت قیمتی عرضه، عنصر تطابق زمانی است که با تقاضا مشترک است. در این جا نیز با گذشت زمان و تطابق بیشتر افراد و بنگاه‌ها با تحولات موجود، میزان حساسیت قیمتی عرضه بالا می‌رود؛ مثلاً گران‌شدن بنزین باعث نمی‌شود که بنگاه‌های تولیدکننده اتومبیل، عرضه آن را به میزان زیادی در کوتاه‌مدت بکاهند؛ اما در بلندمدت ممکن است با استفاده از صنایع تبدیلی و ساخت اتومبیل‌های با مصرف سوخت پایین، نسبت به عرضه حساسیت بیشتری پیدا کنند. (12)

تعادل عرضه و تقاضا و جابه‌جایی نقطه‌ی تعادلی

تاکنون رفتار مصرف کننده و عرضه کننده را به صورت مستقل از یکدیگر مورد توجه قرار داده‌ایم، اما آن‌ها در بازار با هم مواجه می‌شوند. فرض می‌شود عنصر قیمت نقش تعدیل کننده به عهده دارد، به گونه‌ای که سرانجام در یک قیمت معیّنی مقدار عرضه شده و مقدار تقاضا شده برابر می‌شوند. در این صورت، نقطه‌ی مربوطه را نقطه تعادل می‌نامند. قیمت مرتبط با آن را قیمت تعادلی و مقدار مربوط به قیمت تعادلی را مقدار تعادلی می‌نامند. در نقطه‌ی تعادل، کمبود و مازادی در بازار وجود ندارد، اما خارج از نقطه‌ی تعادل، یا کمبود وجود دارد (یعنی عرضه کمتر از تقاضاست) و یا مازاد بر بازار حاکم است (یعنی مقدار عرضه شده بیش از مقدار تقاضاشده است). جدول شماره 2-که بر اساس جدول‌های 2- و 1- تنظیم شده، نوعی راه حل برای یافتن نقاط تعادلی عرضه و تقاضا را نشان می‌دهد.
همان‌طور که ملاحظه می‌شود در مرحله اول، که قیمت یک کالای فرضی 1000 تومان (1 دلار) است، مقدار تقاضاشده 11 واحد و مقدار عرضه شده از میوه تنها یک کیلو می‌باشد؛ یعنی کمبود عرضه در بازار وجود دارد و این امر با فرض ثبات سایر چیزها باعث گران شدن قیمت خواهد شد. در مرحله دوم، قیمت قدری بالا می‌رود و از کمبود عرضه کاسته می‌شود. مرحله سوم، که قیمت به 2000 تومان (2دلار) می‌رسد، عرضه و تقاضا هر دو به 6 کیلو نایل می‌گردند و در نتیجه، تعادل برقرار می‌شود. بدیهی است در این وضعیت باز با فرض ثبات سایر شرایط میل به تغییر وجود نخواهد داشت؛ اما زمانی که قیمت از وضع تعادلی خارج شده و مثلاً به 2500 تومان (5/2 دلار) می‌رسد، عرضه نسبت به تقاضا پیشی می‌گیرد و مازاد عرضه بر بازار حاکم خواهد شد.
جدول 2- کمبود، مازاد و تعادل در بازار میوه

مرحله

قیمت هر کیلو

مقدار تقاضاشده

مقدار عرضه شده

کمبود مازاد تعادل

1

1000 (1 دلار)

11

1

کمبود عرضه (10 کیلو)

2

1500 (1/5 دلار)

9

3

کمبود عرضه (6 کیلو)

3

2000 (2 دلار)

6

6

تعادل عرضه و تقاضا

4

2500 (2/5 دلار)

4

8

مازاد عرضه (4 کیلو)

5

3000 (3 دلار)

1

10

مازاد عرضه (9 کیلو)

با رسم ارقام جدول (2-) روی یک محور مختصات می‌توان نوعی نمودار تعادلی بین عرضه و تقاضا را به دست آورد. نمودار 6- وضعیت مذکور را نشان می‌دهد. زمانی که قیمت بازار میوه‌ی مورد نظر کیلویی 2000 تومان (2 دلار) است، مقدار عرضه شده و مقدار تقاضا شده برابر بوده و منحنی‌های عرضه و تقاضا در آن نقطه (6 کیلو) همدیگر را قطع می‌کنند؛ اما در هر نقطه‌ی پایین‌تر و یا بالاتر از نقطه‌ی تعادل (نقطه‌ی تلاقی دو منحنی)، کمبود و مازاد بر بازار حاکم است؛ مثلاً همان‌طور که ملاحظه می‌شود در قیمت 2500 تومان (2/5 دلار) مقدار عرضه شده 8 و مقدار تقاضا شده 4 واحد است. از این رو، 4 واحد مازاد عرضه وجود دارد.
این مازاد روی نمودار به صورت فاصله‌ی بین دو نقطه‌ی A و B مشخص شده است. برعکس، در قیمت 1500 تومان (پایین‌تر از نقطه‌ی تعادل) کمبود عرضه وجود دارد که روی نمودار به شکل فاصله‌ی بین دو نقطه A ́ و B ́ معیّن گردیده است.
 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار 6- تعادل عرضه و تقاضا

انتقال منحنی‌های عرضه و تقاضا و جابه‌جایی نقطه‌ی تعادلی:

نقطه E0 در نمودار (6) نقطه تعادلی است. در صورتی که یکی از منحنی‌های عرضه و تقاضا و یا هر دو آن‌ها به چپ و یا راست منتقل شوند، نقطه‌ی تعادلی نیز جابه جا می‌شود. به این صورت، منحنی‌ها در جای دیگر همدیگر را قطع خواهند کرد و مقدار تعادلی و یا قیمت تعادلی یا هر دو آن‌ها تغییر خواهند کرد. چگونگی انتقال نقطه‌ی تعادلی یا میزان تغییر آن یا میزان تغییر قیمت و یا مقدار تعادلی بستگی به این دارد که اولاً، کدامیک از منحنی‌ها منتقل شوند (عرضه یا تقاضا و یا هر دو) و ثانیاً هر کدام به چه فاصله و در چه جهت (راست یا چپ) منتقل شوند و ثالثاً، شیب منحنی‌ها چگونه باشد؛ مثلاً در نمودار 7- الف- تنها تقاضا تغییر کرده و با شیب مساوی منحنی قبلی و به سوی راست حرکت کرده است. نقطه‌ی تعادلی به E_1 تبدیل شده و مقدار تعادلی به Q_1 و قیمت تعادلی به P_1 نایل گردیده است، اما در نمودار 7- ب- تنها منحنی عرضه منتقل شده است. شیب منحنی جدید کمتر از شیب منحنی قدیم است و چون منحنی به چپ انتقال یافته (عرضه کم شده است)، مقدار تعادلی کاسته شده (Q_1) و قیمت تعادلی بالا رفته (P_1).
 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار 7- انتقال منحنی‌های عرضه و تقاضا و جابه‌جایی نقاط تعادل
در نمودار 8- با انتقال هر دو منحنی عرضه و تقاضا، ملاحظه می‌شود تقاضا بالا رفته و در عین حال عرضه نیز بالا رفته و لذا قیمت نباید زیاد تغییر کند، اما چون تقاضا بیشتر از عرضه افزایش یافته است، قیمت جدید مقدار مختصری بالاتر می‌باشد.
 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار 8- انتقال هر دو منحنی عرضه و تقاضا
بدیهی است نمودارها بخشی از واقعیات جوامع مختلف را توجیه می‌کنند؛ مثلاً تصور کنید اگر تقاضا برای یک کالا افزایش یابد و عرضه آن یا ثابت بماند و یا به مقدار کمی افزایش پیدا کند، قابل انتظار خواهد بود که قیمت‌ها به میزان قابل توجهی بالا بروند. پدیده‌ای که در اقتصاد ایران در مورد قیمت مسکن و اجاره بهای آن هنگام ورود آوارگان عراقی و کویتی (در زمان جنگ خلیج فارس) واقع گردید.
بالارفتن تولید نفت اُپک و کاهش تقاضای آن به سبب بحران اقتصادی شرق آسیا در سال‌های 1997 و 1998 و بحران مالی بین 2007 تا 2010، باعث کاهش چشمگیری در قیمت نفت گردید، به گونه‌ای که در اواخر سال 1998 (1377) به کمتر از بشکه‌ای 10 دلار و در بحران 2010-2007 به کمتر از 50 دلار بالغ گردید. (13) در عین حال گاهی عناصر غیراقتصادی (مانند امور امنیتی و سیاسی) نیز بر قیمت نفت تأثیرگذار هستند. مثلاً اواخر سال 2006، زمانی که بحران حمله به عراق وارد مرحله تازه‌ای گردید و یا بحث انرژی هسته‌ای کره شمالی، ایران و برخی از دیگر کشورها، جدی‌تر شد، قیمت نفت حتی به 70 دلار هم رسید. هجوم مردم برای خرید سال نو مسیحی در کشورهای مسیحی‌نشین و هجوم ایرانی‌ها و دیگر فارسی‌زبانان برای خرید مربوط به عید نوروز باعث بالارفتن تقاضا (حداقل در مورد برخی کالاها و خوراکی‌ها) و در نتیجه افزایش قیمت آن‌ها می‌گردد. بالارفتن جمعیت نوزادان در ایران در مراحل زیادی باعث افزایش تقاضای شیرخشک و (با فرض ثبات سایر چیزها) کمبود عرضه و بالارفتن قیمت این کالا شده است. گاهی تبلیغات و شایعات در مورد آینده اقتصاد نیز نوعی اثر روانی روی رفتار مردم داشته و باعث بالارفتن تقاضا و قیمت گردیده است. (14)

پی‌نوشت‌ها:

1. یک پیش‌فرض اقتصادی در مورد رفتار بنگاه‌ها (چه تولیدکننده‌ها و چه فروشنده‌ها) این است که آن‌ها دنبال بهترین استفاده از منابع خود جهت کسب سود بیشتر هستند.
2. وقتی دو متغیر به همراه هم بالا می‌روند و یا به همراه هم کاهش پیدا می‌کنند، گفته می‌شود که رابطه‌ی مثبت و مستقیم دارند و برعکس زمانی که دو متغیر در خلاف جهت همدیگر تغییر کنند، رابطه‌ی منفی و معکوس خواهند داشت. رابطه مقدار تقاضاشده با قیمت در شرایط عادی و با فرض ثبات سایر چیزها معکوس و منفی می‌باشد و رابطه‌ی مقدار عرضه شده و قیمت، مستقیم و مثبت است.
3. شیب عرضه منعکس شده با توجه به فروض مطرح شده، در هر صورت مثبت می‌باشد و این امر با وجود خطی بودن و یا انحنا داشتن منحنی تفاوت نخواهد داشت. البته شیب مذکور در عین مثبت بودن می‌تواند بالا رونده و یا نزولی باشد. در نمودار ض-4- سه نمونه منحنی عرضه نشان داده شده که هر سه شیب مثبت دارند، اما برخی روندی ثابت و برخی دیگر، افزایش و یا کاهش دارند. نمودار الف روند ثابت ب روند کاهشی و پ روند افزایش دارند.

 تعادل عرضه و تقاضا
نمودار ض-4- منحنی‌های عرضه با شیب مثبت، اما انحنای متفاوت
4. مثلاً اگر اجاره محل کارگاه و یا قیمت ارز یا دلار لازم برای تهیه مواد واسطه از خارج از کشور نیز گران شوند، هزینه‌ی بنگاه بالا رفته با فرض ثبات سایر چیزها تولید خود را خواهد کاست.
5. اثر پیشرفت تکنولوژی به دو صورت منعکس می‌گردد، یا به وسیله‌ی نهاده‌های قبلی تولید بیشتری حاصل می‌شود و یا با مقدار کمتری از نهاده‌ها همان تولید سابق حفظ می‌شود.
6. شاید نتوان این حوادث را عامل مستقل و همیشگی در تعیین عرضه تلقی نمود، زیرا این حوادث اولاً، غیر اقتصادی هستند؛ در ثانی، در شرایط خاص و در اوضاع بحرانی واقع می‌شوند و عنصری مداوم محسوب نمی‌گردند.
7. تغییر زمین‌های زیر کشت به سوی تولید «کیوی» در شمال و تغییر زمین‌های چغندر به گشنیز در غرب ایران از این نمونه است. البته با توجه به این که مطالعه کافی، زیر ساختِ تصمیم‌گیری‌های فوق نبوده، در مواردی باناکامی مواجه شده‎‌اند.
8. منافع مازاد بر ارزش اقتصادی کالاها و خدمات که معمولاً جنبه‌ی بادآورده دارد «رانت» نامیده می‌شود. در یک مفاد کلی، رانت انواع منافع غیرعادی و امتیازات مادی غیرمعمول را نیز شامل می‌گردد. در ایران رانت جویی از دهه‌ی دوم پس از انقلاب به طور وسیعی پیش‌رفت داشته و هنوز آثار مخرب آن بر اقتصاد سنگینی می‌کند. منافع حاصل از اقتصاد دلالی و غیرمولد (زمینه دیگر رانت‌جویی در ایران)، باعث گردیده که حرکت به سوی تولید و بهره‌وری واقعی اقتصادی بسیار کُند باشد. مشهور است که حداقل متجاوز از 40 درصد فعالیت‌های اقتصادی کشور ما دست‌خوش رانت‌جویی و منافع دلالی است که این رقم در مدیریت اخیر (1391- 1384) به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و این زنگ خطری جدی برای سلامت اقتصاد ملی است.
9. همان‌طور که در کشش تقاضا اشاره شده اگر ∆Q^s تغییرات مقدار عرضه شده نسبت به Q^s اولیه باشد و ∆P تغییرات قیمت نسبت به p اولیه باشد، می‌توان ضریب حساسیت عرضه را به این صورت نشان داد.
E^s=((∆Q^s)⁄(Q^s%))/(∆p⁄(p %))=(∆Q^s)/∆p.p/Q^s
استخراج فرمول نهایی به همان شیوه‌ای می‌باشد که در تقاضا اشاره شد.
10. به نقل روایات آن سنگی است که خداوند از عالم دیگری و برای یاری حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل در ساختن خانه‌ی کعبه به عالم خاکی آورده است.
11. ژوکوند در واقع نام خانوادگی «فرانچسکو دل جیوکوندو» تاجر پشم فروش اهل فلورانس ایتالیا می‌باشد. نقاش مشهور لئونارد داوینچی از زن ژوکوند به نام «مونالیزا» یک تابلو نقاشی ساخت که به لبخند ژوکوند مشهور گردید. در واقع ژوکوند به دلیل نقاشی چهره‌ی زنش معروف شد. گفته شده که داوینچی حدود چهار سال روی این تابلو کار کرده است. این تابلو در حال حاضر در موزه «لوور» در پاریس قرار دارد.
12. مثلاً بنگاه‌هایی وجود دارند که به راحتی می‌توانند در طول زمان اتومبیل‌های کم مصرف تولید کنند، در آن صورت گران شدن بنزین باعث می‌شود که این قبیل بنگاه‌ها به میزان قابل توجهی از تولید اتومبیل‌های پرمصرف بکاهند (یعنی حساسیت قیمتی در طول زمان بالا می‌رود).
13. قیمت نفت قبل از بحران اخیر به طور شدیدی حتی تا 147 دلار در بشکه رسید، لذا کاهش قیمت به 50 دلار نیز شدید است.
14. اما در هر صورت اهرم عرضه و تقاضا و مکانیسم قیمت تا حدود زیادی توجیه کننده حوادث و وقایع مختلف و تأثیرات اقتصادی آن‌ها بوده است.

 

منبع مقاله :
دادگر، یدالله، رحمانی، تیمور؛ (1391)، مبانی و اصول علم اقتصاد، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه قم)، چاپ سیزدهم.

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.