گونه‌های بازار از لحاظ کارکرد

با بررسی و مقایسه‌ی بازارهای کشورهای اسلامی ‌می‌توان طرحی از گونه‌های مختلف بازار را از لحاظ شکل ساختمانی و کارکرد رسم کرد که صرف‌نظر از بعضی استثناهای منطقه‌ای همه‌ی انواع مهم را در برگیرد. در این گونه‌شناسی بر حسب
شنبه، 20 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
گونه‌های بازار از لحاظ کارکرد
 گونه‌های بازار از لحاظ کارکرد

 

نویسنده: ایرج پروشانی




 

با بررسی و مقایسه‌ی بازارهای کشورهای اسلامی ‌می‌توان طرحی از گونه‌های مختلف بازار را از لحاظ شکل ساختمانی و کارکرد رسم کرد که صرف‌نظر از بعضی استثناهای منطقه‌ای همه‌ی انواع مهم را در برگیرد. در این گونه‌شناسی بر حسب ترتیب قرار گرفتن راسته‌ها و خان‌ها نسبت به هم، چهار نوع اصلی و از لحاظ عمل و وظیفه دو نوع اصلی و بعضی انواع فرعی را می‌توان بازشناسی کرد.

1. بازار خطی (طولی):

راسته‌ای است که در جهت طولی رشد کرده است و خان‌ها در دو سوی آن جای دارند؛ مانند بازار تهران در سال 1267؛ سوق بنقوسا در شمال شرقی دروازه‌ی شهر حلب؛ بازار «میدان» در جنوب دمشق؛ بازار بابل و بخش بزرگی از بازار قم، شیراز، کاشان، کرمانشاه، و بخش شمالی بازار اصفهان. بازار خطی در بیشتر موارد بدون طرح و نقشه‌ی قبلی و از برایند نیروهای اقتصادی در مدتی طولانی پدید آمده است.

2. بازار چندمحوری:

شبکه‌ای است گسترده از راسته‌های متوازی یا متقاطع که مجموعه‌های خان‌ها و سراها را در میان می‌گیرد؛ مانند بازار تبریز، بخش‌های جدیدتر شمال بازار تهران، بازار صنعا، و بخش‌ها مرکزی بازارهای حلب و اصفهان. این‌گونه بازارها که هم در جهت طولی و هم در جهت عرضی توسعه یافته‌اند معمولاً با برنامه‌ریزی و طرح قبلی و توسط کارفرمایان سرمایه‌دار در مجموعه‌ی زمین‌های شخصی یا دولتی احداث شده‌اند؛ و گاه بدون برنامه‌ی قبلی و تحت تأثیر شرایط اقتصادی پدید آمده‌اند. مقایسه نشان می‌دهد که تحرک و جاذبه‌ی این بازارها از سایر انواع بازار بیشتر است. در حلب، دمشق، تهران، اصفهان، شیراز، بصره، کرمان، و کابل بخش مرکزی بازارها بیشتر به صورت چند محوری توسعه پیدا کرده‌اند. چنین گرایشی در مراکز خرید نوین شهرهای غربی نیز مشهود است. خیابان‌های طویل پرمغازه در برابر مجموعه‌های چند محوری جذابیت خود را روزبروز بیشتر از دست می‌دهند.

3. بازار مرکزی خرده فروشی با خان‌های پیرامونی (منظومه‌ای):

مجموعه‌ی بزرگی از راسته‌ها و دالان‌های سرپوشیده است که بی‌فاصله در مجاورت یکدیگر قرار گرفته‌اند و خان‌ها به شکل کمربندی آنها را احاطه کرده‌اند. نمونه‌ی عالی و طراز اول این نوع، بازار قدیم استانبول است که در آن خان‌های کم‌اهمیتی به دور بازار خرده‌فروشیِ مرکزی جمع شده‌اند؛ بزرگ‌ترین و شاید قدیم‌ترین آن در محوطه‌ای میان بازار مرکزی و شاخ زرین واقع شده است. نمونه‌های دیگر آن، مجموعه‌ی نوین بازار خرده‌فروشی در محوطه‌ی ورودی اصلی بازار تهران است که از چند طرف با خان احاطه شده است، و نیز بازار رشت و قزوین و تاشقرغان و سلا و فاس و مراکش. ترتیب تشکیل این بازارها امروز به طور دقیق معلوم نیست و به سادگی نمی‌توان نشان داد که ابتدا راسته‌ی خرده‌فروشی وجود داشته است و در محیط آن خان‌ها پدید آمده‌اند یا بالعکس؛ در نتیجه یک مجموعه‌ی سه بخشی پدید آمده است: الف. دالان‌های مرکزی؛ ب. راسته‌های خرده‌فروشی و صنایع دستی؛ ج. خان‌ها. در بخش پیرامونی، در استانبول، قسمت مرکزی از دو بدستان، در فاس از قیصریه‌ها و در تاشقرغان از تیمچه‌ها تشکیل شده است. هر یک از مجموعه‌های بزرگ و بلند بازارِ شهرهای مهم تجارتی ممکن است ترکیبی از سه گونه‌ی یاد شده باشد. البته قسمت مرکزی بازارها را باید از نوع «بازار چند محوری» و «بازار مرکزی» و کوچه‌های اتصال به محوطه‌ی مرکزی را از نوع «بازار خطی» محسوب کرد. این ترتیب مثلاً، برای بازارهای تبریز، حلب، اصفهان، تهران، تونس، استانبول، فاس، مراکش، تا حدودی صَنعا، اورمیه، همدان، قیروان، و سلا صدق می‌کند.

4. بازار صلیبی (با دو محور اصلی متقاطع):

مرکبّ از دو بازار خطی متقاطع عمود بر هم است که در محل تقاطع به صورت چند محوری تراکم یافته است. برجسته‌ترین نمونه‌ی این نوع، بازار وکیل شیراز است که همزمان با پنج‌خان ساخته شده است. بازار وکیل کرمان نیز که مجموعه‌ای از وحدت معماری و زیبایی است به همین نسبت نمونه‌ی جالبی است. نمونه‌های دیگری در هرات و قندهار، اراک و محله‌ی مرکزی بازار کرمان، بازار سفاقُس و حومةالسوق دیده می‌شود. شاردن (1) وصفی روشن از یک بازار متقاطع و صلیبی‌شکل به نام بازار شاه‌عباس کبیر در لار به دست می‌دهد که باید همان بازار قیصریه‌ی کنونی باشد. این گونه بازارها معمولاً با طرح و برنامه‌ قبلی ساخته شده‌اند.
در خصوص کارکرد بازار، گونه‌های زیر را می‌توان تشخیص داد:

5. بازار محله (بازارچه):

که نیازهای ساده و روزانه‌ی ساکنان محل را اعم از خوراک و پوشاک و دیگر کالاها فراهم می‌آورد و معمولاً از یک بازار مرکزی تغذیه می‌شود. این بازارها از جهاتی مانند مسقف نبودن، داشتن ترکیب مسکونی تجاری، نداشتن خان و تجمع صنفی با بازار بزرگ فرق دارند. (2)
بعضی از این بازارچه‌ها به مرور رشد یافته و به ابعاد بازارهای بزرگ نزدیک شده‌اند؛ مانند بازارچه‌ی چارسوی شیرازی‌ها، و بازارچه‌ی بیدآباد در اصفهان. (3) هر یک از محله‌های بغداد در اواسط قرن دوم دارای بازارچه‌‌ای مخصوص به خود بوده است. (4) مقریزی در خطط (5) بازارچه‌های قاهره را به تفصیل تشریح کرده و تاریخچه‌ی هر یک را نیز آورده است. بعضی محله‌های بزرگ شهرهای مهم، مانند بسیاری از محله‌های اصفهانِ دوره‌ی صفوی، دارای چندین بازارچه بوده‌اند؛ در قرن سیزدهم تهران دارای 38 بازارچه بود که غالباً به وسیله‌ی ثروتمندان شهر ساخته شده بود. (6) بازارچه‌های کهن‌سال معمولاً طاق‌های بلند گنبدی شکل داشته‌اند.
در بعضی بازارهای بزرگ نیز که به تدریج به درون محله‌های اطراف خود نفوذ کرده و امتداد یافته‌اند بازارچه‌هایی دیده می‌شود، چنان که در بازار تهران بازارچه‌های متعددی وجود دارد که از دوره‌های قدیم‌تر برجای مانده‌اند؛ مانند بازارچه‌ی بین‌الحرمین، بین مسجد امام و مسجد جمعه. در بعضی از کاروان‌سراهای بزرگ و قلاع بین راه‌ها نیز برای رفع نیازمندی‌های کاروانیان بازارچه‌هایی پدید می‌آمده است. کاروان سرای زعفرانیه در نزدیکی سبزوار متعلق به زمان سلجوقیان و بازارچه‌ی کاروان‌سرای مهیار در چهل کیلومتری اصفهان و متعلق به زمان شاه اسماعیل اول است (سیرو، ذیل نام‌های مذکور).

6. بازار بیرون شهری (حومه):

این بازارها در حاشیه‌ی شهر و اغلب به صورت بازار خطی در طول راه‌های منشعب از دروازه‌ی شهرواقع است و محل اتصال شهر به روستاست. نمونه‌های خوب برای این‌گونه بازارها: «میدان‌ها» در دمشق؛ سوق خرق در بغداد؛ سوق بنقوسا در حلب؛ دروازه‌ی تونس در قیروان؛ دروازه‌ی شرقی در قندهار؛ و بازار دروازه‌ی جنوب غربی در شیراز است. این بازارها دارای خان‌های ساده‌ای هستند که از آنها برای نگهداری محصولات کشاورزی، حیوانات بارکش، وسایل حمل‌ونقل و پرورش دام‌ها به طور موقت استفاده می‌شود. کشاورزان و روستاییان اغلب برای تهیه‌ی نیازمندی‌های خود به این بازارها - که هنوز هم معامله در آنها ساده‌تر است - یا سایر بازارهای حاشیه‌ای که برای تأمین نیازهای ضروری روستاییان مجهز شده‌اند، مراجعه می‌کنند. نمونه‌های خوب این بازارها در تبریز، در حِمص (سوریه)، تِطوان (مراکش)، هرات، کاظمین، سَفاقُس، صنعاف و تَعِز (یمن) دیده می‌شود. مهم‌ترین رشته‌های کسب در این بازارها: فرآورده‌های کشاورزی و دامی (غلات، میوه و تره‌بار، دام و طیور، لبنیات، تخم‌مرغ، پشم، زغال چوب و هیزم) ابزار کشاورزی، کالاهای نجاری، آهنگری، طناب‌بافی، سراجی، سفال‌سازی، سبدبافی، کالاهای ارزان نساجی، و پشم رنگ شده برای قالی‌بافی و گلیم بافی، و ... است.

7. بازار صحرایی:

در برابر بازارهای بیرون شهری خاص روستاییان، بازارهایی خاصّ کوچ‌روان و چادرنشینان نیز تشکیل می‌شود که کالاهای آن با نیاز این گروه از مردم تطبیق می‌کند. مثال خوب این نوع، بازار بیرون شهری دروازه‌ی جنوب شرقی حلب است. این بازار در طول جاده‌ای قرار دارد که از مرکز شهر به سوی مناطق چراگاهی شمال غربی صحرای سوریه کشیده شده است. (7)

8. بازار زیارتی:

در این بازارها که معمولاً در همسایگی مکان‌های مقدس و زیارتگاه‌های اسلامی جای دارند بیشتر کالاهای اماکن زیارتی در معرض فروش قرار می گیرند؛ کالاهایی مانند شمع، مواد نذری، زیورآلات طلا و نقره، انواع منسوجات برای بانوان، کالاهای سوغاتی، اشیای کوچک بهادار، و خدماتی نظیر صرافی، عکاسی، مسافرخانه، حمله‌داری، غذاخوری، مسافربری و حمل‌ونقل شهری عرضه می‌شود. نمونه‌های واقعی این بازارها در مشهد، قم، سامره، و کاظمین است.

9. بازار صنایع دستی:

در مراکش و ترکیه به نوعی بازار یا بخشی از بازار بر می‌‌خوریم که در آنها رشته‌های گوناگون صنایعِ دستی و تعمیراتی یکجا جمع شده‌اند. کار این نوع پیشه‌وران محدود به ساخت و تولید است، و برای عرضه و فروش محصولات خویش ترجیح می‌دهند از طریق واسطه و دلال عمل کنند. این گونه بازارها از قدیم در بازارهای مرکزی مراکش وجود داشته‌اند، اما در ترکیه با نام «صنایع چارشی‌سی» به تازگی تشکیل شده‌اند. (8) و اغلب در کنار بازارهای قدیم یا خیابان‌های اطراف شهر قرار دارند. محله‌های صنایع‌دستی نوین با طرح شطرنج و از حجره‌های بتونی یک طبقه تشکیل شده‌اند - در آنها محل سکونتی وجود ندارد. مجموعه‌ای شبیه به این گونه بازارها چند سال پیش در کنار شهر حِمص سوریه ایجاد شد.

پی‌نوشت‌ها

1. ویرت، 1974، ص 258.
2. ارباب، ص 49.
3. یعقوبی، ص 13-14.
4. ج2، ص 94-97.
5. شهری‌باف، ج 1، ص 323.
6. برای وصف جالبی از این بازار ر.ک. بوشمان.
7. اشتویک (Stewig)، ص 161؛ ریتر، ص 93-101.

منابع :
ابن‌بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، بیروت، 1987/1407.
ابن حوقل، سفرنامه‌ی ابن‌حوقل، ترجمه و توضیح جعفر شعار، تهران 1366 ش.
ابن صصری، کتاب‌الدّرة المضیئة فی‌الدولة الظاهریة.
فروغ ادیب صابری، تاریخچه بازار تهران، تهران 1364 ش.
محمد مهدی بن‌محمدرضا ارباب، نصف‌جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1368 ش.
اولیاچلبی، اولیا چلبی سیاحتنامه سی، چاپ احمد جودت، استانبول، 1314.
کلیفورد ادموند باسورث، تاریخ غزنویان، ترجمه‌ی حسن انوشه، تهران، 1362 ش.
ثریا بیرشک، «شناخت و بررسی بازارهای سنتی ایران»، پایان‌نامه فوق‌لیسانس معماری، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، 1357 ش.
محمدبن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، چاپ علی‌اکبر فیاض، مشهد 1356 ش.
محمد کریم پیرنیا، آشنایی با معماری اسلامی ایران، چاپ غلامحسین معماریان، تهران 1371 ش.
ـــــ ، «بازار ایران»، باستان‌شناسی و هنر ایران، ش 3 (1348 ش).
دایرةالمعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران 1345 ش.
ژان دیولافرا، ایران، کلده و شوش، ترجمه‌ی علی محمد فره‌وشی، تهران 1364 ش.
حسین سلطانزاده، «بازارها در شهرهای ایران»، در شهرهای ایران، چاپ محمدیوسف کیانی، تهران 1366 ش.
ماکسیم سیرو، کاروا‌ن‌سراهای ایران، ترجمه‌ی عیسی بهنام، تهران [بی‌تا.].
ژان شاردن، سیاحتنامه شاردن، ترجمه‌ی محمد عباسی، تهران 1336 ش.
جعفر شهری‌باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران 1367 - 1368 ش.
عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین الاحتلالین، بغداد 1353 - 1935/1376 - 1956.
گی‌لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران 1364 ش.
سیدمحمد تقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج 1، چاپ میرهاشم محدث، تهران 1361 ش.
علی‌اکبر مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه‌ی مرتضی راوندی، تهران 1348 ش.
محمدبن احمد مقدسی، احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، تهران 1361 ش.
احمدبن علی مقریزی، الخطط، بولاق 1853/1270.
لطف‌الله هنرفر، گنجینه‌ی آثار تاریخی اصفهان، تهران 1350 ش.
یاقوت حموی، معجم‌البلدان، بیروت 1955 - 1957.
احمدبن اسحاق یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران 1356 ش.
Gabriel Baer, "Guilds in Middle Eastern history", in M. A. Cook, ed., Studies in the economic history of the Middle East, London 1970.
C. H. Becker, "Grundlinien der WirtschaftlichenEntwicklung Ägyptens in den ersten Jahrhunderten des Islam", Klio, 9 (1909).
ــــ , "Zur Kulturgeschichte Nordsyriens im Zeitalter der Mamluken",
Der Islam, 1 (1910).
H. Bobek, "Die Hauptstufen der Gesellschafts - und Wirtschaftsentfaltungin geographischer Sicht.", Die Erde, 90 (1959).
A. de Boucheman, Une petite cité caravanière: Suhné, Damaskus [1939]. E. Buthaud, "Le gardiennage des souks de Tunis",IBLA 5 (1942).
C. Cahen, "Ya-t-il eu des corporations professionnelles dans le monde musulman classique?",in A.H.Hourani and S.M.Stern,eds.
The Islamic city: A colloquium, Oxford 1970.
Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin, en Perse et autres lieux de I" Orient, Paris 1811.
R. Dozy, Supplément aux dictionnaires Arabes, Beirut 1981.
E. Ehlers, "City and hinterland in Iran: the example of Tabas/Khorassan", Tijdschriftvoor Economische en Sociale Geographie, 68 (1977).
, ــــ’’The city of the Islamic Middle East. A German geographer’s
perspective”, in papers in honor of professor Ehsan Yarshater , =Acta Iranica,30, Leiden 1990., ــــ,"Rentenkapitalismus und Stadtentwicklungim islamischen Orient.
Beispiel:Iran", Erdkunde, 32 (1978).
ــــ, "Teppichmanufaktur und Teppichhandel in Arak/Farahan -Iran”,
Der Islam, 59,1982.
E. Ehlers, M.Momeni, "Religiöse Stiftungen und Stadtentwicklung. Das BeispielTaft/Zentraliran”,Erdkunde, 43 (1989).
E.J. Brill"s first encyclopaedia of Islam, 1913-1936, repr. Leiden: Brill, 1987.
s.vv. "FunduhE”(by R.Le Tourneau), "kaysāriyya" (by M. Streck), "Khan” (by N. Elisséeff).
N. Elisséeff, "Corporations de Damas sous Nur al-Din. Matériaux pour une topographie économique de Damas au XIIe siècle", Arabica, 3 (1956).
Encyclopaedia Iranica, s.v. Bāzār (by W. Floor).
P. English, "The traditional city of Herat, Afghanistan”, in L.C. Brown, ed., From Madina to Metropolis, Princeton 1973.
Semari Eyice, les "bedestens dans I’architecture Turque”, in Atti del 2. Congresso Internazionale di Arte Turca (Venezia 1963) , Neapel 1965.
H. Gaube, E. Wirth, Der Bazar Von Isfahan, Wiesbaden 1978.
G.E.von Grunebauin,”Die Islamische Stadt", Saeculum, 6(1955).
Ira Marvin Lapidus, "Muslim cities and Islamic societies”, in I. M. Lapidus ed., Middle Eastern cities: A Symposium on Ancient, Islamic, and Contemporary Middle Eastern Urbanism, Berkeley 1969.
ــــ, Muslim cities in the later Middle Ages, Cambridge/Mass. 1967.
G. Marçais, "considérations sur les villes musulmanes et notamment sur le rôle du Mohtasib”, in La ville, Société Jean Bodin pour l’histoire comparative des institutions, Brussels. Recueils de la Société Jean
Bondin, VI,Bruxelles1954.
ــــ,"L’urbanismeMusulman", Revue Africaine, (1939-1940).
L.Massignon, "Enquète sur les corporations d’artisans et de commer-çants au Maroc (1923-1924)”,RMM, 58 (1924).
M. Momeni, Maloyer und sein Umland, Marburg 1976.
Xavier de Planhol, "Forces économiques et composantes culturelles dans les structures des villesislamiques",in La ville arabe dans I"Islam, Tunis 1982.
G. Ritter, "Moderne Entwicklungstendenzen türkischer Städte am Beispiel der Stadt Kayseri", Geographische Rundschau, 24 (1972).
M. Scharabi, Der Bazar, Tübingen 1985.
G. Schweizer, "Tabriz (Nordwest-Iran) und der Tabrizer Bazar", Erdkunde, 26 (1972).
M. Siroux, Caravansérails d"Iran et petites constructions routières, Kairo 1949.
R. Stewig, Bursa, Nordwestanatolien. Strukturwandel einer orientalischen Stadt unter dem EinfluB der Industrialisierung, Kiel 1970.
G. Stöber,"Habous Public in Chaouen. Zur wirtschaftlichenBedeutung religiöser Stiftungen in Nordmarokko",Die Welt des Islam, 25 (1985).
ــــ, "Habous Public", in Marokko.Zur wirtschaftlichen Bedeutung
religiöser Stiftungen im 20. Jahrhundert, Marburger Geographische Schriften, 104, Marburg 1986.
H. Thiersch, Pharos. Antike, Islam und Occident, Leipzig/Berlin1909.
Jacques Weulersse, "Antioche: essai de géographie urbaine", BEO, 4 (1934).
Eugen Wirth, "Die Beziehungen der orientalisch- islamischen Stadt zum umgobenden Lande. Ein Beitrag zur Theorie des Rentenkapitalismus",in E. Meynen, ed., Geographie heute. Einheit und Vielfalt. Ernst Plewe zu seinem 65. Geburtstag. Wiesbaden 1973 a.
ــــ, "Einlei tung: Der Orient-Versuch einer Definition und
Abgrenzung", in H. Mensching and E. Wirth, ed.: Nordafrika und Vorderasien, Frankfurt 1973 b.
ــــ,"Strukturwandlungen und Entwicklungstendenzen der
orientalischen Stadt. Versuch eines Uberblicks".Erdkunde, 22 (1968).
ـــــ, "Zum problem des Bazars (Sūq, Çarşi), in Der Islam, LI (1974).
LII (1975).

منبع مقاله :
پروشانی، ایرج و دیگران؛ (1389)، بازار در تمدن اسلامی، ترجمه‌ی سعید ارباب‌شیرانی، تهران، نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.