مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی

هدف این پژوهش تبیین یک تئوری مدیریت اسلامی با عنوان رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی می‌باشد، روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیل اسنادی بوده و جامعه آماری شامل آیات قرآن کریم و آثار و منابع غنی اسلامی و
پنجشنبه، 25 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی
 مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی

 

نویسنده: مریم حق وردی طاقانکی (1)




 

چکیده

هدف این پژوهش تبیین یک تئوری مدیریت اسلامی با عنوان رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی می‌باشد، روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیل اسنادی بوده و جامعه آماری شامل آیات قرآن کریم و آثار و منابع غنی اسلامی و احادیث و روایات و اقوال منقول از حضرت رضا (علیه‌السلام) است. نمونه‌گیری به شیوه هدفمند انجام شده است. در این پژوهش پس از ترجمه نظریات متخصصان غربی این تئوری و تحلیل آن‌ها؛ محقق با مبنا قرار دادن آموزه‌های قرآن و معارف رضوی ابتدا به مفهوم‌شناسی «رهبری»، «معنویت» و «رهبری معنوی» و شناسایی مؤلفه‌های این تئوری و در نهایت به مقایسه آن با تئوری غربی پرداخته است. یافته‌های این پژوهش در چند مسأله به شرح ذیل خلاصه می‌شود: 1- معنویت و رهبری و مؤلفه‌های رهبر معنوی در اسلام و غرب متفاوت است. این تفاوت ناشی از جهان‌بینی، هدف، ارزش‌های حاکم بر آن‌ها و چگونگی نگرش نسبت به انسان است. 2- معنویت، در آموزه‌های دینی اولاً؛ مقوله‌ای مشکک و دارای مراتب است که اصل و شدیدترین درجه آن به انبیاء و رهبران الهی تعلق دارد و رهبران سازمانی نیز برای هدایت سازمان این عنصر را دارا باشند ثانیاً؛ معنویت از اموری نیست که ناگهان تحقق یابد، بلکه فرایندی است که بر مبنای التزام و تعهد به امور دینی، اخلاقی و سیاسی حاصل می‌گردد. 3- از دیدگاه نظریه‌پردازان غربی این تئوری، رهبری براساس معنویت، یک رهبری منهای دین است ولی در پرتو قرآن و معارف رضوی معنویت ناب اسلامی (منبعث از وحی) است و بر مبنای خدامحوری و خداباوری در همه امور و به مقام خلاف اللهی رسیدن و جامع اسما جلال و جمال الهی شدن انسان می‌باشد.

1- مقدمه

رهبری مهم‌ترین موضوع در حیطه‌ی رفتار سازمانی و روابط انسانی است و صاحب‌نظران یکی از وجوه تمایز سازمان‌های موفق و ناموفق را در رهبری اثربخش و پویا می‌دانند.
با توجه به تغییر نظریه‌های رهبری به سوی نظریه‌های نوین موجب شکل‌گیری نظریه‌هایی از جمله، رهبری تحول‌آفرین، رهبری با جذبه، رهبری بصیر و رهبری معنوی شده است. در کشورهای غربی روی معنویت و رهبری معنوی پژوهش‌های بسیاری صورت گرفته است؛ این بحث از دیدگاه ادیان دیگر نیز مورد بررسی واقع شده است ولی در مورد رهبری معنوی از دیدگاه اسلام تاکنون تحقیقی جامع صورت نگرفته است.
از آنجا که زندگی مادی و معنوی انسان‌ها در هم تنیده است و جداسازی میان نیازهای دنیوی و اخروی کاملاً امکان‌پذیر نیست، امامان علاوه بر پاسخ‌گویی به نیازهای معنوی و معرفتی در جنبه‌های حیات مادی آنان نیز تأثیرگذار بوده‌اند (ترابی، 73). امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) که امام هشتم شیعیان است شاخصی از شاخصه‌های رهبری و هدایت بوده است که زندگی و سیره پربارش راهنما بوده و یک نمونه برجسته در اخلاق و معنویت محسوب می‌شود لذا در این پژوهش تا حدی که مطالعات اندک محقق اجازه می‌دهد به استخراج و تبیین مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی پرداخته شده است.
موضوع رهبری معنوی در ادبیات رایج مدیریت، موضوعی فوق‌العاده و در عین حال تک بعدی و نگاه به آن عموماً نگاهی ابزاری و عینی است. نگاهی کوتاه به مقالات در این حوزه نشان می‌دهد که مقصود از ویژگی‌های معنوی رهبران و رهبری معنوی در ادبیات علمی موجود، رهبری براساس معنویت منهای دین می‌باشد. هدف این پژوهش تبیین یک تئوری مدیریت اسلامی با عنوان رهبری معنوی از دیدگاه قرآن و معارف رضوی می‌باشد.
آنچه در رهبری معنوی بر مبنای ارزش اسلامی بر آن تأکید خواهد شد نه از نوع معنویت بودایی است - که مسئولیت گریز و ضد اجتماع باشد - و نه از نوع معنویت‌گرایی آمریکایی است که با سردرگمی تأمین شود (رحیم‌پور ازغدی)؛ بلکه براساس معنویت ناب اسلامی (منبعث از وحی) است به معنای خدامحوری و خدا باوری در همه امور و به مقام خلاف اللهی رسیدن و جامع اسما جلال و جمال الهی شدن است.

2- روش پژوهش

روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل اسنادی است که با بررسی آیات قرآن کریم و احوال و بیان اقوال و روایات در خصوص زندگی امام رضا (علیه‌السلام) به توصیف رهبری معنوی آن بزرگوار پرداخته و سپس با تحلیل اقوال و روایات مذکور، مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی استخراج و ارائه شده است.

3- جامعه و نمونه و ابزار تحقیق

جامعه تحقیق شامل قرآن کریم و کلیه منابع غنی اسلامی و احادیث و روایات در مورد امام رضا (علیه‌السلام) است که در کتاب‌ها، پایان‌نامه‌ها، نشریات و سایت‌های اینترنتی مذهبی و پژوهش‌ها و تحقیقات مرتبط با موضوع تحقیق موجود می‌باشد. نمونه‌گیری به شیوه هدفمند انجام شده و بر این اساس ابتدا منابع دست اول انتخاب و سپس سایر منابع مرتبط با موضوع، مورد نظر قرار گرفته و از آن‌ها استفاده شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش برای گردآوری داده‌ها، فیش‌برداری‌ها می‌باشد.

4- تعریف رهبری

رهبری امری است که به نظر بسیاری از محققان این موضوع بین رشته‌ای، به تعداد صاحب‌نظران و نویسندگانی که در این موضوع قلم زده‌اند، از آن تعریف ارائه شده است (Yokel, 1994, p2). اما در مجموع، می‌توان گفت که بیشتر تعاریف رهبری این وجه اشتراک را دارند که رهبری پدیده‌ای گروهی است که دربردارنده‌ی تعامل میان دو نفر یا بیشتر، افزون بر اینکه این پیش‌فرض را دارند که رهبری متضمن فرایند نفوذ اجتماعی است که در آن رهبر، مشارکت داوطلبانه، کارکنان را در تلاش برای کسب هدف‌های سازمان طلب می‌کند (عابدی و جعفری). نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که رهبری مهم‌ترین موضوع در حیطه‌ی رفتار سازمانی و روابط انسانی است (Robert, 1992). در اهمیت رهبری می‌توان گفت که صاحب‌نظران یکی از وجوه تمایز سازمان‌های موفق و ناموفق را در رهبری اثربخش و پویا می‌دانند، از این رو، آنان دلیل عمده‌ی بسیاری از ناکامی‌ها و شکست‌های سازمان‌ها را ناشی از ضعف رهبری می‌دانند (Robert, 1992). نظریه‌های نوین رهبری بیشتر روی معنویت تأکید دارند،‌ جنبه حیاتی رهبری نوین، معنویت است چرا که معنویت باعث تعالی سازمان و ایجاد یک محیط آرام و با کیفیت عالی می‌شود (chance, 1992).

5- معنویت

معنویت را برخورداری از ارزش‌های والای انسانی دانسته‌اند که در ادامه به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌شود: ایمان به خدا، تقوی، صبر، عشق، محبت، احترام به دیگران، اعتماد به نفس، امید به آینده، پذیرش دیگران، پشتکار، تحرک، تحمل، تواضع، توکل، جوانمردی، خدمت، خوش‌بینی، خیرخواهی، رضایت، سپاسگزاری، شجاعت، صداقت، صرفه‌جویی، عدم وابستگی، فداکاری، گذشت، محدود کردن آرزو‌ها و وفای به عهد (بهادری‌نژاد، 35).

1 -5. تعریف معنویت از منظر غرب

غالباً از معنویت به عنوان «جعبه سیاه» یاد می‌کنند و در مدل‌ها و نظریه‌ها، آن را نادیده می‌انگارند؛ چرا که چنین اصطلاحاتی، واضح نبوده و تعاریف معینی برای آن‌ها عرضه کردنی نیست (Freshman. 320, 1999)؛ ولی در هر صورت، معنویت، دارای ماهیت شخصی است و همین باعث شده است که دیدگاه‌های چندگانه‌ای درباره آن به وجود آید. برخی از تعاریف معنویت در زیر آمده است:
معنویت، تجربه درونی و منحصر به فرد شخص در جستجو برای کامل‌ترین توسعه فردی به کمک موجودی مافوق بشری است که همواره شامل احساس تعلق به کلی برتر و احساس کامیابی و موفقیت کامل با رسیدن به آن است (Delbecq, 346, 1999). معنویت یعنی یافتن هدف نهایی زندگی و زیستن براساس (Korac-Kakabadse et al. 160,2020).
معنویت نوعی نیاز درونی انسان برای ارتباط با ساحتی فراتر از خودش است؛ معنویت ممکن است شامل دو جزء باشد: عمودی و افقی؛ جزء عمودی، ساحتی مقدس، الهی، بدون مکان و زمان، دارای قدرت بالاتر، منبعی عظیم و نهایت آگهی است که تمایل داریم با آن ارتباط برقرار کنیم و هدایت شویم. جز افقی آن، اشاره به تمایل ما در خدمت‌رسانی به انسان‌ها و سایر موجودات است (Wigglesworth, 12,2004).

2 -5. تعریف معنویت از منظر آموزه‌های دینی

معنویت را از دیدگاه اسلام می‌توان چنین تعریف کرد: «توجه و اهتمام به باطن تعالیم و آموزه‌های نظری و عملی دینی و به طور کلی توجه به باطن و غیب هستی و به طور کلی پیراستن نفس از تعلق مادیات و آراستن آن به روحانیت احکام و دستورهای دین مبین اسلام در پرتو توجه و تدبر خالصانه و زینت دادن آن به نورانیت جاری و ساری در نظام آفرینش و از رهگذر طهارت و خلوص عارفانه» از این رو، ساحت حقیقی و زیربنای اصلی معنویت را باید در باطن خود انسان جستجو کرد (مطهری، 13).
معنویت به دایره احکام مترقی شریعت اسلام محدود نمی‌شود و صحیفه بزرگ هستی نیز تجلی‌بخش لطایف معنوی و حقایق باطنی برای اهل تأمل و تدبر است تا از رهگذر توجه به باطن امور، جان خویش را جلا دهند و حقیقت هستی را در آن آشکارا نظاره‌گر باشند و ضمن توجه به ظواهر دینی و معیشت دنیوی به تجرد باطنی یا تهذیب و تزکیه نفس دست یابند (ربانی، 24). از دیدگاه اسلام معنویت بر دین مبتنی است و مسلمان باید معنویت خویش را براساس دین اسلام استوار سازد و حدود و ثغور معنویت فرد را، دین معین می‌کند و نوع ارتباط چهارگانه فرد مسلمان، یعنی ارتباط با خویشتن، با دیگران، با محیط و با خدا، براساس آموزه‌ها و تعالیم دینی معین می‌شود (اسهرلوس و جعفری، 199).

6- معنویت و دین

تمام ادیان، اعم از الهی و بشری، کم و بیش، برنامه‌های معنوی، عرضه کرده‌اند (Richard,40,1982)؛ اما برخی معنویت بدون دین را نیز مطرح کرده‌اند. بنابراین معنویت دوگونه دینی و غیردینی دارد (Leicester,47,2000) به نظر ولف (2) آنچه در معنویت جدید به وضوح، تازگی دارد آن است که جدای از روان و خارج خود، عمدتاً امر متعالی وجود ندارد و زندگی معنوی فرد در سایه روح القدس یا قدرت الهی دیگر نظام نمی‌یابد، بلکه معنویت در سایه توانایی‌ها و امکانات بالقوه روان خود آدمی شکل می‌گیرد.

 

معنویت            

دین

نگرش منفی

نگرش مثبت

دین بر معنویت تفوق دارد و منبع اصلی اعتقادات و ارزش‌هاست.

دین و معنویت هم معنا و غیرقابل تفکیک‌اند، و هر دو منبع اصلی برای اعتقادات یا ارزش‌های جهانی‌اند.

نه دین بنیادین است و نه معنویت، ارزش‌های جهانی می‌توانند به طور مستقل و بدون توجه به دین و معنویت تعریف شوند.

معنویت بر دین تفوق دارد و منبع اصلی اعتقادات یا ارزش‌های جهانی است.

 مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی
نمودار 1: چهار نوع جهت‌گیری به سوی دین و مذهب (Mitroff&Denton,85,1999)
غالب پژوهش‌ها، مبتنی بر نتایج تحقیقات این دو پژوهش‌گر آمریکایی است که معتقدند مذهب، موضوعی نامناسب و در مقابل معنویت موضوعی کاملاً مطلوب برای طرح در محیط کار است؛ هر چند خود آن‌ها معتقدند که به سختی می‌توان بدون مذهب به معنویتی عمیق رسید (Mitroff& Denton,86,1999) استفان ال کارتر (3) استاد دانشگاه حقوق ییل، در کتاب فرهنگ بی‌اعتقادی (4)، خاطر نشان می‌کند که مردم غرب با مذهب، دشمنی ندارند ولی با وجود این، آن‌ها مذهب را بی‌اهمیت می‌شمارند و با آن به مثابه سرگرمی یا عمل عاطفی بی‌حاصل برخورد می‌کنند. با ملاحظه تاریخ تمدن غرب می‌توان به سادگی دریافت که علت العلل چنین نظری نسبت به دین و مذهب به دوران رنسانس و روشن‌فکری اروپا در قرن نوزدهم بر می‌گردد که مذهب را در مقابل علم و عقلانیت قرار می‌دهند و آن را منبع اوهام و رفتارهای غیر منطقی می‌دانند (عابدی جعفری و مردادی، 75). مطالعات نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر، روند مذهب‌گرایی و معنویت‌گرایی در غرب، رشد فزاینده‌ای داشته است (حاجتی، 179). اما با نگاهی به رویکرد دانشمندان غربی به این موضوعات به وضوح می‌توان یافت که در واقع، طرح معنویت به جای دین (یا همان معنویت سکولاریستی) عملاً روشی مؤدبانه برای حذف دین بوده است (یقینی، 16).

7- مقایسه معنویت اسلامی و معنویت‌های شرقی و غربی

امروزه، مکتب رایجی در غرب که به اسم معنویت نو یا معنویت سکولاریستی از آن تعبیر می‌شود مکتب روح‌گرایی یا به اصطلاح، معناگرایی است. اسپیریچوالیسم (5) گرایشی است که از یک طرف، ریشه‌های معرفتی آن را قطع کرده‌اند و از طرف دیگر ریشه‌های وجودی و انسان‌شناسانه آن را بریده‌اند و بعد برای جبران نیاز شدید فطری بشر به معنویت، اقدام به ایجاد معنویت‌های ساختگی و دروغین و در واقع معنویت دنیوی و اختراع معنویت کرده‌اند. این اسپریچوالیسم یا معنویت‌گرایی غرب برخلاف معنویت توحیدی و انبیایی، معنویتی مونتاژ شده است، تکه‌ای از هندوئیسم و بودیسم را با تکه‌ای از مسیحیت مخلوط می‌کنند. مبانی الحادی قشری پوزیتیویسمی را بر می‌دارند و روی آن مصالح و آجر «اگزیستانسیالیستی» کار می‌گذارند؛ چیزی را سر هم بندی و مونتاژ می‌کنند به طوری که به آن‌ها آرامش بدهد بدون این که از آن‌ها عمل بخواهد، بدون این که قانون و اخلاق و ارزش‌گذاری داشته باشند و بدون این که از آن‌ها عقیده به چیزی را بطلبند. در واقع، معنویت بدون هزینه و سرویس معنوی دادن (رحیم‌پور ازغدی).
با این حال برخی مدعی‌اند که معنویت، معنویت است و ربطی به دین اسلام ندارد. اما تأملی گذرا بر این مفهوم نشان می‌دهد که دین‌گرایی و معنویت رایج در جهان کنونی غرب، کاملاً در نقطه مقابل و در تضاد با دین‌گرایی و معنویت اسلام است و تنها نقطه مشترک بین این دو تلاش در جهت رهایی و نجات از محدوده تنگ عالم طبیعت و باز کردن غل و زنجیر حس‌گرایی است (حبیبی، 103).
این معنویت را می‌توان با معنویت مدنظر اسلام مقایسه کرد. معنویت ساختگی غرب و تریاک معنوی شرق و آسیایی در یکی دو قرن اخیر می‌خواست جای عرفان توحیدی و معنویت انبیا را بگیرد ولی به بن‌بست رسید.
برای درک بیشتر این موضوع، ضروری است در نگاه کوتاه، معنویت‌های دیگر با عرفان و معنویت قرآنی و رضوی مقایسه شود. قرآنی که از یک طرف در دعوت معنوی می‌فرماید که سجده کن و نزدیک شو و در خلوت‌ترین ابعاد زندگی فرد وارد می‌شود، همین قرآن به ثروتمندان جامعه که حقوق محرومان جامعه را نمی‌دهند وعده عذاب می‌دهد.
معنویت اسلامی، معنویت تفریحی و نمادینی نیست، معنویت اسلامی، مخصوص آدم‌های بیکار نیست که باید بیکار باشند تا بتوانند معنوی باشند. معنویت اسلامی، شغل نیست، مقدس بودن حرفه نیست که عده‌ای عارف و مقدس حرفه‌ای باشند و بقیه زندگی حیوانی بکنند. عرفان و معنویتی که امامان و پیامبران (سلام الله علیهم) آورده‌اند، معنویتی است که مراتب بالا و پایین دارد اما در عادی‌ترین و پایین‌ترین رده‌های زندگی مردم حضور دارد. در این دیدگاه همه چیز به هم مربوط و شبکه است؛ هیچ حکمی و هیچ موعظه و قانونی، جدا از بقیه احکام و معارف دینی نیست. معنویت در حاشیه زندگی مردم نمی‌باشد، بلکه معنویت در متن زندگی آن‌هاست. فلذا معنویت اسلام سکولاریزه‌شدنی نیست. معنویت از مادیات جدا نیست فلذا در فرهنگ اسلامی این طور نیست که بگویند بخشی از زندگی‌تان مادی است و بخشی معنوی؛ بلکه همه ابعاد زندگی از ازدواج و کار و درس خواندن حتی تفریح رفتن و خوابیدن اگر به آن معنای اصلی زندگی که انبیا آورده‌اند گره بخورد همه می‌تواند معنویت باشد (رحیم‌پور ازغدی).

8- اصول معنویت از منظر قرآن کریم

قرآن کریم که کتاب رهبری و هدایت انسان است، معنویت را دارای قلمرو وسیع و گستره‌ای گسترده می‌داند که می‌تواند شامل همه احوال، اقوال و افعال و انگیزه‌ها و اندیشه‌های انسان گردد زیرا گوهر معنویت را «خداگرایی» می‌داند؛ لذا هر کاری که با رنگ و رائحه رحمانی و انگیزه الهی انجام گیرد، داخل در معنویت است که فرمود: «إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى‏ وَفُرَادَى...» (سبا: 46) و خلوص را جوهر همه فعالیت‌های آدمی از عبادی، تجاری، سیاسی - اجتماعی و... قلمداد کرده است و عبادت، ذکر، تفکر و تعلیم و تربیت، مدیریت و رهبری را تنها با مبنای الهی و توحیدی می‌پذیرد و لاغیر و خداوند در قرآن کریم فرموده‌اند: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» (مائده: 27).
معنویت اسلام با سایر معنویت‌های جهان، کاملاً متفاوت است و آثار معرفتی، سیاسی و اجتماعی متفاوتی دارد. در معنویت دو اصل باید وجود داشته باشد و الا معنویت نیست. اول، تقوا، یعنی مقاومت در برابر شهوات، شراب و غفلت هر معنویتی که در آن تقوا نیست دروغ است. دوم، معرفت و عقلانیت؛ اگر کسی می‌خواهد معنویت توحیدی اسلام را بشناسد، رمز آن، این است: اصالت کمال. اما فرهنگ و عرفان شرقی با رمز اصالت رنج، و فرهنگ و معنویت غربی با رمز اصالت لذت شناخته می‌شود در کمال معنوی اسلامی، رنج‌ها و لذت‌هایی وجود دارد؛ اسلام می‌گوید تو، هم بدن داری و هم روح؛ جسم و روح تو هر دو حقوقی دارد. فرهنگ اسلامی در جست‌وجوی تعالی و کمال انسان است (رحیم‌پور ازغدی).

9- رهبری معنوی از منظر نظریه‌پردازان غربی

نظریه رهبری معنوی، نظریه‌ای عالی برای تحول سازمانی است که به منظور ایجاد سازمانی یادگیرنده و دارای محرک درونی به وجود آمده است. نظریه رهبری معنوی براساس الگوی انگیزش درونی توسعه یافته که ترکیبی از چشم‌انداز، ایمان به تحقق هدف، مأموریت و چشم‌انداز سازمان، علاقه به نوع‌دوستی و بقای معنوی است (Aydin and Ceylan,185,2009)
هدف رهبر معنوی توجه به نیازهای اصلی رهبر و پیروان است تا موجبات بقای معنوی آنان را فراهم کند؛ چنین رهبری موجب شود که کارکنان معنای واقعی شغل خود را درک کنند و برای شغلی که دارند، اهمیت قائل شوند (معناداری در کار)؛ هم‌چنین این احساس به آنان دست دهد که شغلشان از نظر سازمان و سایر همکاران نیز دارای اهمیت است. این رهبران چشم‌انداز و ارزش‌های مشترکی برای کارکنان ایجاد، و موجبات توانمندی گروهی و سازمانی آنان را فراهم می‌کنند که در نهایت سطح رفاه زیستی و سلامت و تندرستی کارکنان و هم‌چنین بهره‌وری و تعهد سازمانی افزایش خواهد یافت (Fry and Matherly,300,2006).
رهبر معنوی کسی است که با استفاده از ارزش‌ها، باور‌ها و رفتارهایی که لازمه انگیزش درونی خود و دیگران است، بقای معنوی اعضای سازمان را فراهم می‌کند. رهبری معنوی شامل آموزش اصول درست و عملکرد فنونی است که باعث کنترل نفس می‌شود (Usman,186,2010).

10- رهبری معنوی از منظر آموزه‌های دینی

دین اسلام بی‌تردید از ادیان الهی و به اعتقاد پیروانش، آخرین برنامه فرستاده شده از سوی خدا به بندگان است. طراحی و ساختار این دین به گونه‌ای است که معنویت در سراسر آن به چشم می‌خورد؛ آغاز و پایان معنویت در اسلام به خدا ختم می‌شود. اولین قدم در معنویت اسلامی، پذیرش موجودی برتر و تأثیرگذار تام در زندگی انسان و عالم هستی است. بدون اعتراف اجمالی به چنین واقعیتی، معنویت اسلامی شروع نمی‌شود. آیات اول سوره عصر آغاز حرکت انسان را به نحو صحیح بیان می‌کند که با ایمان به خدا شروع می‌شود و با خصوصیات ویژه‌ای پایان می‌یابد (جوادی آملی).
معنویت را از دیدگاه اسلام می‌توان چنین تعریف کرد «توجه و اهتمام به باطن تعالیم و آموزه‌های نظری و عملی دین و به طور کلی، توجه به باطن و غیب هستی و پیراستن نفس از تعلق مادیات و آراستن آن به روحانیت احکام و دستورهای دین مبین اسلام در پرتو توجه و تدبر خالصانه و زینت دادن آن به نورانیت جاری و ساری در نظام آفرینش و از رهگذر طهارت و خلوص عارفانه. از این رو، ساحت حقیقی و زیربنای اصلی معنویت را باید در باطن خود انسان جستجو کرد (مطهری، 13)؛ معنویت به دایره احکام مترقی شریعت اسلام محدود نمی‌شود و صحیفه بزرگ هستی نیز تجلی‌بخش لطایف معنوی و حقایق باطنی برای اهل تأمل و تدبر است تا از رهگذر توجه به باطن امور، جان خویش را جلا دهند و حقیقت هستی را در آن آشکارا نظاره‌گر باشند و ضمن توجه به ظواهر دینی و معیشت دنیوی به تجرد باطنی یا تهذیب و تزکیه نفس دست یابند (ربانی، 24).
از دیدگاه اسلام معنویت بر دین مبتنی است و مسلمان باید معنویت خویش را براساس دین اسلام استوار سازد و حدود و ثغور معنویت فرد را، دین معین می‌کند و نوع ارتباط چهارگانه فرد مسلمان، یعنی ارتباط با خویشتن، با دیگران، با محیط و با خدا، براساس آموزه‌ها و تعالیم دینی معین می‌شود (اسهرلوس و جعفری، 199).
رهبری معنوی اسلامی یعنی رهبری که از طریق ارتباط عمیق با خداوند و ایجاد ویژگی‌های خداگونه در خود و نفوذ در پیروان با واسطه ویژگی‌های خداگونه آنان را در مسیر خداوند و معنویت قرار دهد و از این طریق کارکنان را به پیشرفت سازمان در جهت رضای الهی سوق دهد.
در بررسی ادبیات در زمینه رهبری معنوی در غرب ملاحظه می‌شود که اساس رهبری معنوی از خدا رنگ و بوی خاصی نبرده است. اما در اسلام تأکید بر این است که رهبر معنوی باید به اصول معنوی دین اسلام معتقد باشد و در رفتار خود آنان را نشان دهد. هدف اصلی از رهبری معنوی در غرب، توسعه و پیشرفت مادی انسان‌ها و سازمان است اما در دین مبین اسلام هدف از رهبری معنوی قبل از این که رفاه مادی باشد، خودسازی و توجه به مسائل معنوی و غیرمادی است. در واقع رهبری معنوی اسلامی به دنبال این است تا با ایجاد صفات خداگونه در انسان و تأمین نیازهای معنوی انسان از طریق ارتباط عمیق با خداوند نیازهای مادی افراد را تأمین، و در جهت پیشرفت سازمان از طریق ایجاد روح خداگرایی اقدام کند (مشتاقیان ابرقویی و همکاران، 27)
رهبری معنوی اسلامی یعنی رهبری که از طریق ارتباط عمیق با خداوند و ایجاد ویژگی‌های خداگونه در خود و نفوذ در پیروان با واسطه ویژگی‌های خداگونه آنان را در مسیر خداوند و معنویت قرار دهد و از این طریق کارکنان را به پیشرفت سازمان در جهت رضای الهی سوق دهد.

11- مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر اندیشمندان غربی

اندیشمندان مؤلفه‌های مختلفی را برای معنویت و رهبری بیان کرده‌اند. لویس فرای، درستی، امید، صداقت، احترام به دیگران و خوب گوش کردن به پیروان را از مؤلفه‌های رهبری معنوی برشمرده است. (Fry,12,2011). (6)
 مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی
نمودار (2): مؤلفه‌های رهبری معنوی در متون مدیریت غربی

12- مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی

در این بخش به برخی از مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر آیات قرآن و معارف رضوی می‌پردازیم. این مؤلفه‌ها عبارتند از: شناخت و یاد خدا، اخلاص، معادگرایی، تقوا، توکل، بصیرت‌بخشی، عدالت‌محوری، اندیشه‌ورزی.

الف: شناخت و یاد خدا

حقیقت ذکر و یاد خدا توجه قلبی انسان به ساحت قدس الهی و توجه کاملِ تمامیِ وجود آدمی به ذات احدیت است (مطهری، 24) شروع و پایان معنویت در اسلام به خدا ختم می‌شود. گذشت که اولین قدم در معنویت اسلامی، پذیرش موجودی برتر و تأثیرگذار تام در زندگی انسان و عالم هستی است. بدون اعتراف اجمالی به چنین واقعیتی، معنویت اسلامی شروع نمی‌شود.
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَی‏ءٍ عَلِیمٌ»: او اول و اخر و مرئی و نامرئی است و او به همه چیز داناست (حدید: 3).
اگر مدنظر رهبر اسلامی، کارمند و مجموعه کارگزاران هر سامانه و در مراحل مختلف خدا باشد، حرکت‌ها در مسیر و هدف درست شکل می‌گیرد که بر فلسفه خلقت منطبق است و فعالیت‌ها منطقی و علمی انجام می‌شود؛ زیرا کارگزار خود را در محضر حق می‌بیند و از این طریق ناظر دائمی بر رفتار افراد در خلوت و جلوت شکل می‌گیرد و نتیجتاً دقت، درستی و سلامت کار را به همراه خواهد داشت و در این راه انسان می‌داند که خدا او را می‌بیند (نبوی، 42).
حضرت رضا (علیه‌السلام) چه در قالب مناظرات و چه در شکل پرسش و پاسخ و مکاتبات و سخنرانی‌ها به این امر اقدام نموده‌اند. چنان‌که خطبه آن حضرت درباره توحید در جمع عباسیان مشهور است. حضرت پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر و اهل بیتش با این کلمات شروع فرمودند:
«اولُّ عباده الله تعالی معرفته» (شیخ صدوق، 387). مرحله اول در عبادت خدا شناخت اوست و پایه و اساس شناخت خداوند منحصر به فرد دانستن اوست و قوام و اساس توحید این است که صفات را از ذات خداوند منتفی بدانیم...
امام رضا (علیه‌السلام) نیز حاضران را به اهمیت شناخت خداوند دعوت نموده‌اند و در جاهایی دیگر از این خطبه فرمودند که کسی که بخواهد به کنه ذات پروردگار دست یابد در واقع قائل به توحید نیست و هم‌چنین کسانی که برای خدا شریک قائل شوند و او را مانند و شبیه دیگر موجودات بدانند در حقیقت به سراغ خدای تعالی نرفته‌اند و او را نشناخته‌اند. چگونگی و چرایی و کجایی برای او معنی ندارد. و سپس در پایان دوباره به یکتایی خداوند شهادت دادند و به کسانی که خداوند را همانند سایر موجودات می‌دانند هشدار دادند که به راه خطا می‌روند و با درود بر پیامبر و اهل بیتش خطبه را به پایان رساندند که در این خطبه به نکاتی که ظاهراً مبتلا به جامعه آن روز از قبیل تشبیه و چگونگی خدای تعالی بوده‌اند اشاره فرمودند. علاوه بر سخنرانی حضرت در جلسه پرسش و پاسخ نیز به چالش‌های فکری در زمینه توحید پاسخ داده‌اند.

ب: اخلاص

اخلاص از مراتب ایمان است. اخلاص یعنی اینکه انسان ظاهر و باطنش یکی باشد و همه کارهایش را فقط برای رضای خدا و تقرب به خداوند انجام دهد و از احدی انتظار سپاس‌گزاری و قدردانی نداشته باشد (مهدوی کنی، 35)
منظور از اخلاص رهبران و مدیران در اسلام این است که وی فعالیتش را در درجه اول برای رضا و خشنودی خداوند و عنایت به پاداش‌های اخروی و نه مادی انجام دهد و در کارهای خود در هر وضعیت و احوالی اعم از وضع مساعد و سازگار و یا اوضاع نابسامان و اخبارهای ناگوار که می‌تواند تأثیرات عمیقی براساس و بنیان فعالیت‌های وی گذارد و تفکر او را دچار اختلال در کار‌ها کند از یاد خداوند غافل نباشد و همواره شکرگزاری کند؛ بدین سبب رهبر معنوی اسلامی قلب و روح خود را تمام و کمال در اختیار ذات باری تعالی می‌گذارد؛ لذا رهبری که اخلاص در رفتارش نباشد و تنها با تظاهر و ریا بر مسندی تکیه زده باشد، هنگام خوشی و راحتی و فراغت از یاد خدا غافل می‌شود و این آسودگی خاطر را ناشی از اعمال قدرت و عظمت شخصیت خود می‌داند و حال این که در مواقع بحرانی و حوادث پیچیده و ناگوار به یک باره به یاد خدا می‌افتد و از خدا طلب کمک می‌کند اما مدیر و رهبر با اخلاص در رفتارش غش و ریا ندارد و نسبت به کمک‌ها و امدادهای خداوندی در هر وضعی اظهار ناسپاسی نمی‌کند و از یادش غافل نمی‌گردد (پیروز، 118) رهبران با اخلاص در سازمان‌ها دچار خودبرتربینی، بدزبانی، رفتار تحقیرآمیز نسبت به دیگران، توهین و رفتارهایی از این قبیل نمی‌شوند (کاظمی و همکاران، 25).

ج: معادگرایی

از موضوعات بسیار مهم و سرنوشت‌ساز انسان، معاد است. مهم‌ترین منبع ایمان به معاد، وحی الهی است که به وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است. انسان پس از اینکه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد به روز قیامت که همه پیامبران ایمان به آن را سرلوحه تبلیغ و دعوت خود قرار داده‌اند (ربانی، 61) خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ»: آیا گمان کرده‌اید شما را بیهوده خلق کرده‌ایم و به سوی ما باز نمی‌گردید (مؤمنون: 115)
رهبری معنوی که آخرت را قبول داشته و فرد آخرت‌گرایی، هرگز برای رسیدن به اهداف مادی به عمل ناشایست و خلاف اخلاق تن نمی‌دهد بلکه معیار سنجش و ارزشیابی عملکرد خود را رضایت خداوند و میزان خدمت به خلق می‌داند و عملکرد خود را با این دو معیار تطبیق می‌دهد. این خود نیروی مؤثر و کنترل کننده درونی قوی است که رفتار او را از درون کنترل می‌کند. رهبران سازمانی با اعتقاد به معاد و در کار بودن حساب و کتاب برای همه رفتارشان پیوسته مواظب رفتارهای خود هستند که مبادا هنگام ادای وظیفه حق الله یا حق الناسی بر گردنشان بیفتد و با حساب و کتاب دقیق به ادای وظایفشان می‌پردازند. اصل آخرت‌گرایی در مدیریت اسلامی ایجاب می‌کند لحظه به لحظه تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها در اداره کارهای مختلف مختلف سازمان در مسائل خرد و کلان در ابعاد مختلف دقیقاً منطبق بر نظر و رضایت صاحب جهان هستی و جهان آخرت باشد و آنچه در فرایندهای مختلف ساختاری و مدیریتی باید مورد نظر باشد اینکه آینده‌گرا و عاقبت‌اندیش به همه کار‌ها باشد و در هر کاری پایان آن مورد توجه قرار گیرد که آیا این پایان بر رضایت خداوند منطبق هست یا نیست؟
آخرت‌گرایی در مدیریت اسلامی یعنی هنگام حرکت، هدف را از یاد نبردن و همیشه از دو چشم، یک چشم به کار امروز و چشم دیگر به فردا و پایان و هدف بودن است و با چنین رفتاری آنچه مطلوب انسان و سازمان است چیزی به غیر از رضایت خداوند نیست (کاظمی، 81).
در سخنان و مواعظ امام رضا (علیه‌السلام) نکات بسیاری می‌توان یافت که نشان دهنده آن بود که امام رضا (علیه‌السلام) مردم را متوجه قیامت می‌کردند مثلاً درباره بهشت و جهنم هر کس خلقت بهشت و جهنم را انکار کند پیامبر و ما را تکذیب کرده.
امام رضا (علیه‌السلام) به مؤمنان سفارش می‌کنند که تعلق و وابستگی به دنیا نداشته و حیات اخروی را هدف و غایت نهایی خود تلقی کنند: «اعمل لدنیاک کأنک تعیش ابدا و اعمل لآخرتک کأنک تموت غدا»: نسبت به امور زندگی و دنیا آن‌چنان باش که گویا همیشه زنده خواهی بود و برای آخرت چنان باش که گویا فردا خواهی مرد.
و در جای دیگر فرموده‌اند «ان الدنیا سجن الم و من و القبر بیته و الجنة مأواه و الدنیا جنة الکافر و القبر سجنه و النار مأواه»: دنیا زندان مؤمن است، قبر خانه او و بهشت قرارگاه جاودانیش. ولی برای کافر دنیا بهشت است، قبر زندان و جایگاه بد اندیش.

ح: تقوا

تقوا به معنای عام کلمه لازمه زندگی هر فردی است که می‌خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی، و از اصول معینی پیروی کند. تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده، خطا و گناه، پلیدی و زشتی شناخته شده است، حفظ و صیانت کند و مرتکب آن‌ها نشود (مطهری، 45)
رهبر معنوی اسلامی در درجه نخست باید تقوا داشته باشد. رهبر با تقوا، مطیع فرمان‌های الهی است و می‌داند که اگر در جریان کار‌ها، وضع سخت و دشواری برایش پیش آید و یا زمینه کار‌ها بسیار آماده باشد و کار‌ها به آسانی در برابرش پدیدار شود در هر دو حالت روحیه خود را نبازد و خود را در مسیر اجرای فرمان الهی ببیند و با وقار و اطمینان خاطر کار را ادامه دهد. تقوای الهی در رهبران در اسلام از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مؤلفه‌های رهبر است و آن نیروی بازدارنده و محافظت کننده مدیران است که باعث قوام و پایداری و استواری مدیریت اسلامی در تمام فراز و نشیب‌ها و سختی‌ها می‌گردد. مدیران متقی در سازمان‌ها با این نیروی بازدارنده از دست زدن به رفتار غیراخلاقی چون اختلاس، رشوه‌خواری و بنده و برده پول شدن پرهیز می‌کنند (ربانی، 52).
یکی از بارزترین ویژگی‌های شخصیتی امام رضا (علیه‌السلام) ارتباط عمیق معنوی با خدا است که در کثرت عبادت و خویشتنداری حضرت تجلی می‌نمود. ابراهیم بن عباس در روایتی می‌گوید: «امام (علیه‌السلام) شب‌ها بسیار کم می‌خوابید و غالباً شب را از ابتدا تا صبحگاهان به احیاء و عبادت می‌گذراند و بسیار روزه می‌گرفت و هیچ ماهی نبود که در آن لااقل سه روز روزه نباشد. (ابن بابویه، 178/2) و از شبراوی نیز روایت شده که امام رضا (علیه‌السلام): همواره با وضو و نماز همراه بود و تمام مدت شب را با نماز می‌گذراند.
هم‌چنین، از امام (علیه‌السلام) دعاهایی نقل شده است که همگی سرشار از روح بندگی و انس با حضرت معبود و توکل بر ذات احدی اوست. از جمله آن که می‌فرمود: «یا من دلنی علی نفسه و ذلل قلبی بتصدیقه اسالک الامن و الایمان فی الدنیا و الاخرة»:‌ ای کسی که مرا به سوی خودت رهنمون گشتی و دلم را به واسطه تصدیق خود آرام گرداندی. از تو ایمان و امنیت در دنیا و آخرت را خواستارم.

خ: توکل

توکل نوعی رابطه فرد با خداوند است که در آن فرد با توجه به اعتقادی که به قدرت، حکمت و رأفت و شفقت خداوند دارد در تمام حرکات و سکنات، حضور خدا را در نظر می‌گیرد و در تمام لحظات برای موفقیت خود از او استمداد می‌کند (مطهری، 57) اصل توکل بر خدا در مدیریت اسلامی به این معنی است که انسان با اعتماد کامل در اداره کارهای مختلف سازمان، فکر و عمل خود را به یک منبع بی‌انتها متصل کند و براساس این اتکا به حقیقت اصیل قدم‌های خود را محکم‌تر بردارد و در کارهای مختلف سازمان براساس آنچه معقول و حق است بهترین تلاش‌ها را به کار بندد؛ به این ترتیب هرچه اعتقاد و درجه یقین به وجود خدا و کارسازی و کارسوزی او بیشتر شود، توکل و اتکا به خداوند نیز بهتر و بیشتر می‌شود و در واقع تمام کار‌ها از ریزترین تا بزرگترین در حال توانمندی و در حالت ضعف به مالک و صاحب اصلی آن سپرده می‌شود که خداوند است (محمدی ری شهری، 65).
امام رضا (علیه‌السلام) درباره توکل فرمودند: توکل درجات: «منها ان نثق به فی امرک کله فیما فعل بک، فما فعل بک کنت راضیا و نعلم انه لم یا لک خیر و نظرا و نعلم ان الحکم فی ذلک له، فتتوکل علیه بتفویض ذلک الیه و من ذلک ایمان بغیوب الله التی لم یحط علمک بها فوکلت علمها الیه و الی امنائه علیها و تفت به ها فیها» (حرانی، 804)
توکل درجاتی دارد؛ یکی از آن‌ها این است که در هر کاری که مربوط به توست «به او اعتماد کنی و از آنچه که نسبت به تو انجام می‌دهد، خشنود باشی و بدانی که او جز خیر برای تو نمی‌خواهد و بدانی که حکمت در این است که کارت را به او واگذار کنی و به او توکل نمایی»
لذا، انسانی که بر خدا توکل دارد چون می‌داند همه کار‌ها به دست خداوند انجام می‌شود و صلاح و مصلحت بدست اوست در برابر مشکلات صبر و شکیبایی پیشه خود می‌سازد و هیچ‌گاه جزع و بی‌تابی نمی‌کند که توکل به خداوند آثار فراوانی چون قوت قلب، حسن یقین، آسان شدن مشکلات، رفع تردید‌ها، سهولت اسباب، نجات از حرص و آز و کفایت در امور زندگی را به همراه دارد (آمدی، 197)

د: دارا بودن بصیرت و بصیرت‌بخشی

از جمله صفات رهبران الهی، داشتن بصیرت است؛ زیرا بصیرت به معنای توانایی قلبی برخاسته از نور الهی است که شخص را توانا می‌سازد تا حقایق امور و اشیا را چنان درک کند، چنین توانایی به شخص کمک می‌کند تا پیامدهای نهایی هر حرکت و عملی را نیز درک کند و تحلیل درستی از واقعیت‌های روزمره و رخدادهای آن بدهد و تبیین و توصیه‌های مناسبی برای مواجهه و تعامل با آن‌ها ارایه نماید. اساس دعوت به سوی خدا و شیوه رهبری و مدیریت الهی مبتنی بر بصیرت است. خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم می‌فرمایند: «قُلْ هذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى‏ بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی»: ‌ای پیامبر بگو طریقه من پیروانم این است که خلق را با بینایی و بصیرت به سوی خدا دعوت کنم (یوسف: 108). این آیه علاوه بر اینکه اهمیت والای بصیرت را می‌رساند، بیانگر این است که در جهان‌بینی الهی، روش هم‌بافت با هدف است. یعنی اگر من با تحمیل و کورکورانه مردم را به سوی خداوند بخوانم در حقیقت نقصی بر خدا وارد کرده‌ام بدین صورت که چون مردم با اختیار خود و از روی بصیرت خدا را انتخاب نمی‌کنند پس باید با تحمیل صورت پذیرد و این کار نسبت عجز و ضعف به ساحت مقدس الهی است و در نتیجه مبتلا به شرک شدن است (نقی‌پور فر، 179). و امام علی (علیه‌السلام) نیز در خطبه نهج‌البلاغه 173 می‌فرمایند: «لایحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم به مواضع الحق»: پرچم رهبری را به دوش نمی‌گیرد مگر فردی که بصیر و صبور و عالمبه مواضع حق باشد. بر این اساس رهبری بصیر در اسلام یعنی هدایت و رهبری توسط فردی که بصیر باشد و در این مسیر این رهبر باید به پیروان علم و آگاهی داده شود تا پیروان نیز براساس بصیرت مسیر را انتخاب کنند و از او پیروی کنند.
زندگی و دین‌داری امام رضا (علیه‌السلام) بر پایه بصیرت‌بخشی است و ایشان پیوسته بر این امر تأکید داشت و تلاش می‌کرد به افراد بصیرت دهد تا با روشن‌بینی عمل کنند.
یکی از مهم‌ترین وجوه زندگانی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) بصیرت‌بخشی آنان است که در مناظرات امام رضا (علیه‌السلام) مشاهده می‌گردد. حضرت رضا (علیه‌السلام) با هر طیف و گروهی که مباحثه می‌نمودند با منطق و استدلال قوی آن‌ها را به این امر سوق می‌دادند. البته این بدین منظور نیست که حضرت آن‌ها را جبراً و بدون اراده به دین دعوت کنند بلکه آن‌ها پس از آگاهی از وضعیت دین یا علاقه‌مند می‌شدند و یا این که راه سکوت در پیش می‌گرفتند مانند عمران صائبی پس از آنکه برخی مسائل برایش آشکار شد به اسلام علاقه‌مند شد و مسلمان شد و سران برخی ادیان هم در برابر منطق صحیح حضرت رضا (علیه‌السلام) راه سکوت را در پیش گرفتند و کلامی نگفتند.

ذ: عدالت‌محوری

«منطق اسلام این است که معنویت را با عدالت توأم با یکدیگری باید در جامعه برقرار کرد در جامعه‌ای که عدالت وجود نداشته باشد، هزاران هزار بیماری روانی به وجود می‌آید، محرومیت‌ها ایجاد عقده‌های روانی می‌کند و عقده‌های روانی تولید انفجار...» (مطهری، 257/22)؛ بنابراین معنویت جامع و کامل یا درونی و بیرونی و یا ستیز و گریز و گرایش می‌تواند معنویت هم‌گرا با فطرت انسان باشد و فرجام و سرانجام آن سعادت حقیقی فرد و جامعه انسانی.
هر چند امام رضا (علیه‌السلام) عملاً متصدی مسئولیت حکومتی نشدند تا عدالت اجتماعی آن حضرت در مقام عمل برای ما روشن شود، لکن می‌توانیم از خلال بیانات آن حضرت تا حدی به این موضوع پی ببریم. امام رضا (علیه‌السلام) در پشت عهدنامه مأمون به ایشان به خط خویش چنین نوشتند: «... با خدای خود عهد بسته‌ام که اگر رهبری مسلمانان را به دستم دهد نسبت به همه مسلمانان به ویژه با بنی‌عباس براساس اطاعت خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتار کنم و هرگز خونی را نریزم و مال و ناموس مردم را حفظ کنم، مگر کسی را که حدود خداوند خون وی را بریزد و واجبات خداوند خون او را مباح شمارد و به اندازه کفایت و توانایی خود کوشش خواهم کرد، و با نفس خود پبمان محکمی بستم که خداوند از من نسبت به آن سؤال خواهد کرد، خداوند - عزوجل - می‌فرماید: «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤولاً» (اسراء: 34)؛ به پیمان‌ها وفا کنید که خداوند از پیمان‌ها بازخواست می‌کند.
امام (علیه‌السلام) با ذکر این سخنان، هم رفتار و عدالت اجتماعی خود نسبت به عموم مسلمانان و بنی‌عباس را بیان می‌دارند، و هم معیار آن را دستورات الهی و سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ذکر می‌کنند، همچنان که جد بزرگوارشان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در شورای شش نفری برای تعیین خلیفه، معیار کار خویش را کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ذکر کردند و به هیچ‌وجه عمل به سیره شیخین را نپذیرفتند. گویا امام (علیه‌السلام) می‌خواستند رفتار خلفای بنی‌عباس را زیر سؤال برند. (مرعشی نجفی، 5/18).

ه: اندیشه‌ورزی

فکر و فرآیند تفکر را چنین تعریف کرده‌اند: «فکر، حرکت ذهن بین معلوم و مجهول است». (مظفر، 24).
معنویت اسلامی بر عقلانیت استوار گشته زیرا اگر پشتوانه معنویت خرد نباشد در چالش‌های روزگار و تضاد واقعیات زندگی تضعیف شده و عقب‌نشینی می‌نماید لذا در احادیث اسلامی عقل دلیل و راهبر مؤمن معرفی شده است. معنویت و عرفانی که پایه‌های خردگروانه و عقل‌ورزانه ندارد و با عقلانیت در تعارض و حتی در ستیز است معنویت نیست. معنویت منهای عقلانیت در حقیقت معنویت منهای معنویت می‌باشد.
باید دانست از چند جهت عقلانیت و اندیشه‌ورزی از مؤلفه‌های مهم رهبری اسلامی به شمار می‌آید: تفکر در برنامه‌ریزی، اندیشه در اهداف، فکر در نیاز‌ها و سنجش آن‌ها و اندیشه‌ورزی در شرایط موجود و ارزیابی و پیش‌بینی شرایط پس از این.
در کلام وحی و قرآن کریم به تفکر ترغیب زیادی شده و در کلام معصومان بر این امر تأکید گردیده است. اولیای خدا به تفکر بیشتر اهمیت می‌دادند و اکثر عبادات آن‌ها به تفکر ختم می‌شد؛ چنان که در مورد اباذر گفته شده است. «اکثر عبادة أبی ذر التفکر» (قمی، 383). امام رضا (علیه‌السلام) به یاران خویش شیوه اندیشه‌ورزی را آموزش می‌داد: روزی یونس بن عبدالرحمان از دوستداران امام رضا غمگین و گریان نزد امام (علیه‌السلام) آمد. عده‌ای به او نسبت ناروا داده بودند که به شدت متأثر شده بود. عرض کرد: یابن رسول الله، فدایت گردم با چنین افرادی معاشرت داشتم، در حالی که نمی‌دانستم به من چنین نسبت‌هایی می‌دهند. [و مرا به عقاید نادرست متهم می‌کنند] امام رضا (علیه‌السلام) با مهربانی به وی فرمود: «‌ای یونس، بکوش همیشه با مردم به اندازه معرفت آنان سخن بگویی و معارف الهی را بیان نمایی. از بیان مسائلی که درک نمی‌کنند خودداری کن. ‌ای یونس، هنگامی که تو در گران‌بهایی را در دست داری، اگر مردم بگویند که سنگ یا کلوخی در دست تو است، یا آن که سنگی در دست تو باشد و مردم بگویند که در گران‌بهایی در دست داری، چنین گفتاری چه تأثیری در اعتقادات و افکار تو خواهد گذاشت؟ آیا از چنین افکار و گفتار مردم سود و زیان می‌بینی». این جا امام رضا (علیه‌السلام) شیوه تفکر و اندیشه‌ورزی را به این گونه آموزش می‌دهد که باید ابتدا سخنان را شنید آن‌گاه با تجزیه و تحلیل اطلاعات و مطابقت آن‌ها با معیارهای درست و با استقلال کامل، سره از ناسره را بازشناخت.
** تصویر:
نمودار شماره (3): مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر قرآن و معارف رضوی

13- تفاوت رهبری معنوی بر مبنای آموزه‌های دینی با مدل رهبری غربی

در بررسی ادبیات در زمینه رهبری معنوی در غرب ملاحظه می‌شود که اساس رهبری معنوی از خدا رنگ و بوی خاصی نبرده است. اما در اسلام تأکید بر این است که رهبر معنوی باید به اصول معنوی دین اسلام معتقد باشد و در رفتار خود آنان را نشان دهد. هدف اصلی از رهبری معنوی در غرب، توسعه و پیشرفت مادی انسان‌ها و سازمان است اما در دین مبین اسلام هدف از رهبری معنوی قبل از اینکه رفاه مادی باشد، خودسازی و توجه به مسائل معنوی و غیرمادی است. در واقع رهبری معنوی اسلامی به دنبال این است تا با ایجاد صفات خداگونه در انسان و تأمین نیازهای معنوی انسان از طریق ارتباط عمیق با خداوند نیازهای مادی افراد را تأمین، و در جهت پیشرفت سازمان از طریق ایجاد روح خداگرایی اقدام کند. (مشتاقیان ابرقویی و همکاران، 27).
رهبری معنوی اسلامی یعنی رهبری که از طریق ارتباط عمیق با خداوند و ایجاد ویژگی‌های خداگونه در خود و نفوذ در پیروان با واسطه ویژگی‌های خداگونه آنان را در مسیر خداوند و معنویت قرار دهد و از این طریق کارکنان را به پیشرفت سازمان در جهت رضای الهی سوق دهد. (Atafar,20,2013).

14- نتیجه‌گیری

با اندکی تأمل در تمامی علوم انسانی متوجه می‌شویم مبانی آن‌ها غربی است و هرگاه آمده‌اند اسلامی و قرآنی کار کنند همان مبانی را برداشته‌اند و رنگ و لعاب دینی داده‌اند در حالی که قرآن یک مائده است، مائده یعنی سفره‌ای که دارای غذا است ولی ما متأسفانه غذای خود را بر می‌داریم و روی سفره قرآن می‌گذاریم.
علوم انسانی در غرب مبنای اومانیسم دارد و بحث مدیریت و رهبری نیز با همین دیدگاه است پس ما باید علوم انسانی و مهم‌ترین مباحث آن که مدیریت و هدایت انسان‌ها می‌باشد را از منابع اسلامی شروع کنیم و بر این اساس، حرکت ما در همه رشته‌های دانش باید به سمت منابع اسلامی باشد تا با تدوین مفاهیم اسلامی بر پایه اسلامی به عنوان جایگزین‌های مفاهیم اصلی در تولید اندیشه غرب قرار گیرد. با توجه به این که امامان و رهبران دینی در جامعه بشری، هدایت کننده و از نظر علم و عمل الگو هستند، لذا در این پژوهش نیز با این رویکرد یکی از مهم‌ترین و نوین‌ترین تئوری‌های مدیریت از منظر قرآن و معارف رضوی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بسیاری از دانشمندان غربی معتقدند که مذهب، موضوعی نامناسب و در مقابل، معنویت، موضوعی کاملاً مطلوب برای طرح در جامعه می‌باشد؛ اما خود آن‌ها نیز اعتراف می‌کنند که به سختی می‌توان بدون مذهب به معنویتی عمیق رسید. در این مقاله در عین نقد این نگاه به رهبری معنوی، و تبیین مؤلفه‌های رهبری معنوی از منظر آموزه‌های دینی این مسأله را مطرح می‌کند که دین اسلام به عنوان «آیین جامع و شامل همه شئون زندگی بشر، در عین این که مکتبی است اخلاقی و تهذیبی، سیستمی است اجتماعی و سیاسی. از دیدگاه اسلام معنویت بر دین مبتنی است و مسلمان باید معنویت خویش را براساس دین اسلام استوار سازد و حدود و ثغور معنویت فرد را، دین معین می‌کند و رهبری معنوی اسلامی یعنی رهبری که از طریق ارتباط عمیق با خداوند و ایجاد ویژگی‌های خداگونه در خود و نفوذ در پیروان با واسطه ویژگی‌های خداگونه آنان را در مسیر خداوند و معنویت قرار دهد و از این طریق کارکنان را به پیشرفت سازمان در جهت رضای الهی سوق دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیأت علمی گروه معارف دانشگاه دولتی شهرکرد.
2. Wulff
3. Karter
4. The Culture of Disbelief
5. Spiritualism
6. Fry.

منابع تحقیق :
قرآن کریم.
اسهرلوس، وحیده و سکینه جعفری، «هوش معنوی، معنویت اسلامی ضرورت اجتناب‌ناپذیر سازمان‌ها»، ماهنامه مدیریت در اسلام، شماره پانزدهم و شانزدهم، صص 216-199، 1390.
آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1366.
بهادری‌نژاد، مهدی، «مدیریت با تکیه بر معنویت»، ماهنامه تدبیر، سال پانزدهم، 1383.
پیروز، علی آقا، «رهبری در مدیریت اسلامی»، مجله اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، سال اول، شماره سوم، صص 110-125، 1390.
تافلر، الوین، موج سوم، ترجمه شهیندخت خوارزمی، تهران، مترجم، 1371.
جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، چاپ هفتم، قم، مرکز نشر اسراء، بی‌تا.
حاجتی، میراحمد رضا، عصر امام خمینی، قم، بوستان کتاب، 1381.
حبیبی، رضا، «دین و معنویت‌گرایی»، حدیث زندگی، سال سوم، شماره 125، صص 100-104، 1382.
ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، تهران، انتشارات نصایح، 1380.
رحیم‌پور ازغدی، حسن، معنویت در اسلام و غرب: مجموعه سخنرانی‌های رحیم‌پور ازغدی (منتشر نشده)، 1384.
ــــ، معنویت توحیدی، معنویت شرک‌آلود مجموعه سخنرانی‌های رحیم‌پور ازغدی (منتشر نشده)، 1386.
عابدی جعفری، حسن، «پدیده رهبری، کاوشی در تعریف و مفهوم رهبری»، مجله علمی - پژوهشی مصباح، شماره 3، 1371.
عابدی جعفری، حسن و محمد مرادی، «رهبری معنوی»، همایش ملی رهبری در سازمان، تهران، 1385.
القرشی، باقر شریف، حیاه الامام الرضا (علیه‌السلام)، بی‌جا، الناشر منشورات سعید بن جبیر، بی‌تا.
قیومی، جواد، صحیفه الرضا (علیه‌السلام)، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1373.
کاظمی، علی و دیگران، «تأثیر معنویت اسلامی بر هویت سازمانی»، اولین همایش ملی مدیریت، حسابداری و مهندسی صنایع، 1391.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمه محمد علی دوانی، قم، مؤسسه تحقیقات و نشر اهل بیت (علیهم‌السلام)، 1370.
محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1386.
مشتاقیان ابرقویی، حجت و دیگران، «دیدگاه رهبری - اسلامی»، ماهنامه مدیریت در اسلام، سال چهارم، شماره دهم، صص 25-35، 1390.
مطهری، مرتضی، سیری در ائمه اطهار، تهران، انتشارات صدرا، 1384.
ــــ، جهان‌بینی توحیدی، تهران، انتشارات صدرا، 1385.
ــــ، امامت و رهبری، تهران، صدرا، 1387.
مظفّر، محمدرضا، المنطق، جامعه مدرسین، 1421 ق.
مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق علمی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
نرگسیان، عباس، «رهبری معنوی در سازمان‌های معاصر»، ماهنامه تدبیر، سال پانزدهم، شماره 189، صص 29-32. نقی‌پور فر، ولی الله، اصول مدیریت اسلامی، نشر مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1385 یقینی، عباس، «معنویت به جای قرائتی لیبرال - مسیحی از اسلام»، کتاب نقد، سال ششم، شماره سوم، صص 15-35.
Aydin, Bulent & Ceylan, Adnan, " The effect of spiritual leadership on organizational learning capacity", African Journal of Business Management, vol.3, NO.5,2009, pp. 184-190.
Bryman, alan (1992), Charisma and Leadershipin Organization, Sage.
Chance E dward." visionary leadership in Schools: strategies for Developing .
Delbecq, L. A. (1999), “Christian spirituality and contemporary business leadership”, Journal of Organizational Change management, Vol. 12, No. 4, Pp. 345-349.
Freshman, B. (1999), “An exploratory analysis of definitions and applications of spirituality in the workplace”, Journal of Organizational Change management, Vol. 12, No.4, Pp. 318-327.
Fry, Louis W. & Hannah, Sean t. & Noel, Michael & Walumbwa, Fred O., " Impact of spiritual leadership on unit performance ",The Leadership Quarterly, 2011, pp.1-12.
Fry, Louis W. & Matherly, Laura L. & Ouimet, J-Robert, " The Spiritual Leadership Balanced Scorecard Business Model: the case of the Cordon Bleu-Tomasso Corporation", Journal of Management, Spirituality & Religion, vol.7, NO.4,2010, pp. 283-314.
Korac-Kakabadse, N., Kouzmin, A. & Kakabadse, A. (2002), “spirituality and leadership
Praxis”, Journal of Management Psychology, Vol. 17,No. 3, Pp. 153- 164.
Leicester, Mal. (2000), Spiritual and religious education, London: The Famer Press. Mayer, J. D. (2000), “Spiritual Intelligence or Spiritual Consciousness”, The International Journal For The Psychology Of Religion, Vol. 10, No. 1, Pp. 47-56.
Mitroff, L. I. & Denton E. A. (1999), “A Study of spirituality in the workplace”, Sloan
management review, Vol. 40, No. 4, Pp. 83-92
Richard, C. B. (1982), The religious word, London: Macmillan Pub.
Robert L.(1992). Strategic leadership : a multiorganizational-level perspective. Quorum Books Usman,A-(2010).Leadership Spirituality in Banking Professionals and Its Impact on Organizational Commitment. International Journal of Business and Management,Vol. 5, No3, pp185-193.
vol22/intelligence.htm.
Wigglesworth, C. (2004), “Spiritual intelligence and why it matters", Visited at.http /www.innerworkspublishing .com//
Yukle,G,A,(1994) Leadership in organizations Englewood Cliffs,N.J, PRANTICE-HALL INCE.


منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.
 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.