اموال موروثى پيامبر (صلی الله علیه واله)
واقدى نقل كرده است كه : رسول خدا (صلی الله علیه واله) از پدرش عبدالله، ام ايمن حبشيه را كه اسمش بركت بود وپنج شتر و مقدارى گوسفند به ارث برد.
از مادرش آمنه بنت وهب خانه وى را كه پيامبر در آن خانه متولد شد و خانه در شعب بنى على است، به ارث برد. و از همسرش خديجه دختر خويلد رضى الله عنها خانهاش را در مكه كه بين صفا و مروه پشت بازار عطارين قرار گرفته و اموال ديگرى را به ارث برد.1
اموال و املاك شخصى پيامبر (صلی الله علیه واله)
شتران پيامبر
زمينى كه پيامبر (صلی الله علیه واله) به اسامه بخشيد
معاويه كه وضع را چنين ديد، گفت: عجله نكنيد. من خود شاهد بودم كه پيامبرخدا (صلی الله علیه واله) اين زمين را به اسامه بخشيد . بنىهاشم با اين حكم معاويه پيروزمندانه مجلس را ترك گفتند. بنى اميه كه سخت ناراحت شده بودند ، به معاويه گفتند: عجب داورى كردى؟! او پاسخ داد: مرا به حال خود واگذاريد . سوگند به خدا وقتى بنىهاشم را ديدم، قيافههاى آنان را در جنگ صفين به ياد آوردم كه چشمانشان زير سپرها مىدرخشيد و دل هر قهرمانى را به لرزه در مىآورد . وقتى اين خاطره در ذهنم زنده شد، عقلم را از دست دادم. 4
اين كه پيامبر زمينى به اسامه بخشيده، گواه بر اين است كه حضرت املاكى داشته كه به او بخشيده است . رسول خدا (صلی الله علیه واله) خواست مزرعه ينبع 5 را به شخصى به نام «كشد» اقطاع نمايد (زمينى در اختيارش بگذارد كه آن را آباد كند). او عرض كرد: من پير شدهام ولى شما آن را به پسر برادرم بدهيد. پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) آن را به پسر برادر او داد و عبدالرحمن بن سعد انصارى آن را به سى هزار درهم خريد وحضرت على (علیه السلام) آن را از عبدالرحمن به همان قيمت خريد. و اول كارى كه در آن زمين كرد، احداث بغيبغه بود. 6
صفايا
ابن اثير مى گويد: مالى را كه رئيس لشكر (امام يا پيامبر) قبل از قسمت براى خود بر مىگزيند، «صفى» گويند. 8 ابن قدامه نيز در اين باره مىنويسد: «صفى ازآن پيامبر است و آن چيزى است كه خود او براى خود انتخاب مىكند.» 9
از اين رو در روايتى از عمر بن خطاب آمده است: پيامبر (صلی الله علیه واله) در نضير و خيبر و فدك صفايايى داشت ...10
در حديث ديگرى مىخوانيم امام هشتم (علیه السلام) فرمود: ما (خاندان پيامبر) گروهى هستيم كه خداوند اطاعت از ما را واجب كرد، انفال و اموال ممتاز مال ما است .
صاحب مجمع البحرين آنگاه كه اين حديث را نقل مىكند، مىگويد «صفوالمال؛ يعنى بهترين مال مانند كنيز خوب وشمشير بران و زره». در چند سطر بعد مىگويد: «پيامبر (صلی الله علیه واله) در جنگ بدر شمشير «منبة بن حجاج» را كه ذوالفقار بود، براى خود برگزيد.»11
در بعضى از روايات از قول حضرت زهرا سلام الله عليها خطاب به ابى بكر آمده است كه فرمود: صافيه ما (آنچه پيغمبر براى خود برگزيد و به عنوان ارث به ما رسيد) در دست تو است و بايد آن را به ما برگردانى.12 پس معلوم مىشود رسول خدا (صلی الله علیه واله) پس از تقسيم اموال و اراضى خيبر و فدك و بنى النضير چند قطعه براى خود اختصاص داده و مانند ديگران مالك شده بود.
غرض از نقل اين موارد اين است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) اموال شخصى مانند زمين، اسب، شتر، ميش و ... داشته است و اين مطلب در روايتى از امام هشتم (علیه السلام) نقل شده است :
حسن بن على و شاء مى گويد: از مولايمان حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا (علیه السلام) سؤال كردم آيا رسول خدا (صلی الله علیه واله) غير از فدك چيزى به جاى گذاشت؟
فرمود:آرى باغهايى در مدينه و شش اسب ، شتر و ... از وى باقى ماند. 13
از اين رو ابن ابى الحديد در مقام رد كسانى كه به زهد اميرمؤمنان (علیه السلام) اشكال كرده و گفتهاند آن حضرت باغها و زمينهايى داشته است . (مى گفتند اينها با زهد منافات دارد) مى گويد: رسول خدا (صلی الله علیه واله) از دنيا رفت و باغهاى زيادى در خيبر و فدك و محله بنىالنضير و نخلستان و باغهاى ديگرى در طائف داشت كه پس از مرگ آن حضرت به عنوان صدقه باقى ماند. 14
(مشروح سخن ابن ابى الحديد در بحث كشاورزى اميرمؤمنان (علیه السلام) خواهد آمد.)
املاك و مزرعهها و اموال شخصى اميرمؤمنان (علیه السلام)
همچنين آن حضرت در بالاى حرة الرجلاء 17در ناحيه فدك ، ملكى به نام قصيبه 18 داشت . در مورد ديگرى آمده است: على (علیه السلام) باغى را فروخت و تمام قيمت آن را ميان فقراى مدينه تقسيم كرد و خود با دست خالى به خانه برگشت. 19
در حديث ديگرى مى خوانيم عبدالله بن حسن گويد: على (علیه السلام) هزار برده را آزاد كرد كه بهاى آنها را از پينه دست و عرق پيشانى پرداخت. 20
محصول غله على (علیه السلام) در مدينه
مرحوم شيخ مفيد نقل مىكند ابومخنف روايت كرده است كه وقتى اميرمؤمنان (علیه السلام) خواست از بصره برود در بين مردم ايستاد و فرمود:
اى مردم بصره چرا بر من اعتراض مى كنيد، به خدا سوگند اين دو(اشاره به پيراهن وعباى خود كرد) از دسترنج بافت خانواده من است . آن گاه فرمود: بر من چه خردهاى مىگيريد. به خدا سوگند اين نيست (اشاره كرد به كيسهاى كه در دست داشت) مگر از محصول غله من در مدينه . اگر من از نزد شما رفتم و بيش از آنچه مىبينيد به همراه خود بردم، من در زمره خائنين هستم . سپس از بصره بيرون رفت و مردم او را بدرقه كردند. 21
محصول مزرعه ينبع
هزينه زندگى على (علیه السلام) از غلهاى كه براى او از مدينه مىرسيد و آن حاصل مزرعه او در ينبع بود، تأمين مىشد.22
در حديثى از امام صادق (علیه السلام) مىخوانيم كه فرمود: آن گاه كه على (علیه السلام) حكومت را به دست گرفت ، منبر رفت و پس از حمد و ثناى پروردگار گفت : به خدا سوگند من درهمى از «فىء» غنيمت و خراج» و مال شما كم نخواهم كرد (نمىخورم) مادامى كه در مدينه درخت خرما دارم...23
بنابراين اميرمؤمنان (علیه السلام) نيزمانند ديگران املاكى داشته كه از درآمد املاك شخصى خود در مدينه روزگار مىگذارند.
املاك امام حسن مجتبى (علیه السلام)
امام حسن مجتبى (علیه السلام) درهاى داشته است به نام «صدر نخلى» در اطراف مدينه، كه اين محل مزرعه و نخلستان بوده است . 25
املاك امام حسين (علیه السلام)
مرحوم بحرانى مىنويسد حضرت به او فرمود: از مال خودم بغيبغه را كه چشمه بزرگى در زمين حجاز است و معاويه هزار هزار دينار طلا به من مى داد ولى آنرا نفروختم به تو مىدهم، (از اينها دست بردار) عمر سعد نپذيرفت .27
در حديث ديگرى آمده است : امام حسين (علیه السلام) ناحيهاى را كه قبر حضرت آن جا است از اهل «نينوى» و«غاضريه» به شصت هزار درهم خريد ودوباره به آنان بخشيد و شرط كرد كه زائرين قبر مباركش را راهنمايى كرده و سه روز از آنان پذيرايى كنند. 28
خطيب بغدادى مىنويسد: حسين بن على (علیه السلام) چهار فرسخ در چهار فرسخ از زمين خراج را خريد
سؤال
پاسخ
ابوربيع شامى مىگويد: امام صادق (علیه السلام) فرمود: زمينهاى عراق را خريدارى نكن، مگر آنها كه در دست كسانى است كه با آنها قرار خراج بسته شده (چه مسلمان وچه ذمى مانند اراضى خيبر)، زيرا اينها به شمشير مسلمين فتح شده و جزء بيت المال مسلمين است كه هميشه اختيار آن با امام است . 29
مقاومت امام حسين (علیه السلام) در برابر تصرف ملكش توسط معاويه
«وليد بن عتبةبن ابى سفيان» برادر زاده معاويه از طرف او حكومت مدينه را بر عهده داشت . سالار شهيدان حسين بن على (علیه السلام) كه در سراسر عمر خود زير بار ستم نرفت ، بر سر مالى با حاكم مدينه كه همواره به قدرتهاى محلى ومركزى (شام) تكيه كرده و اجحاف مى نمود، اختلاف پيدا كرد. حضرت حسين (علیه السلام) براى درهم شكستن اساس ستم ، و آشنا ساختن ديگران به احقاق حق خود، روبه فرماندار مدينه كرد وگفت:به خدا سوگند هرگاه بر من اجحاف كنى، دست به قبضه شمشير مىبرم، و در مسجد رسول خدا (صلی الله علیه واله) مىايستم و مردم را به آن پيمانى 30 كه پدران و نياكان آنها بنيانگذاران آن بودند دعوت مىنمايم . ازآن ميان عبدالله بن زبير برخاست و همين جمله را تكرار كرد وضمناً افزود: همگى نهضت مىكنيم و حق او را مىگيريم، و يا اين كه در اين راه كشته مىشويم . دعوت حسين بن على (علیه السلام) كم كم به گوش همه افراد غيور مانند «مسور بن مخرمة » و عبدالرحمان بن عثمان رسيد وتمام لبيك گويان به آستان مقدس امام (علیه السلام) شتافتند و در نتيجه فرماندار از جريان وحشت كرده، دست از اجحاف برداشت . 31
مزرعه امام حسين (علیه السلام) مهريه دختر عبدالله بن جعفر
آن گاه حسين سخن گفت و ام كلثوم را به ازدواج قاسم درآورد... اين مزرعه همچنيان در اختيار فرزندان عبدالله بن جعفر از طرف ام كلثوم بود كه از يكديگر به ارث مىبردند، تا زمانى كه مأمون به خلافت رسيد. وقتى قضيه را براى مأمون بازگو كردند، گفت هرگز، اين وقف على بن ابيطالب صلوات الله عليه است . فدك را از آنها گرفت، عوضش را به آنها داد و به حالت اوليه برگرداند. 32
املاك امام سجاد (علیه السلام)
«عنابه» در اطراف مدينه محل سكون امام سجاد (علیه السلام) بود ظاهراً آن جا مزرعه آن حضرت بوده است كه هنگام ميوه در آن جا اقامت مىفرمود. 34 از اين كه در موردى ابن شهر آشوب مىنويسد امام سجاد (علیه السلام) آباد كردن باغى از باغهايش را به يكى از بردگانش واگذار كرد، معلوم مىشود كه حضرت باغ و مزرعههايى داشته است . 35
املاك امام محمد باقر (علیه السلام)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم زمينى را به چند هزار به هشام بن عبدالملك فروخت و شرط كرد كه ده سال زكات آن مال به عهده هشام باشد. حضرت اين را شرط كرد، چون هشام والى (زمامدار) بود. 36
و نيز در حديث ديگر از پيشواى ششم (علیه السلام) مىخوانيم كه فرمود:
پدرم زمينى را به سليمان بن عبدالملك فروخت به شرط اين كه زكات مال را در مدت شش سال سليمان بدهد.37
شخصى به نام حلبى گويد: امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم امام باقر (علیه السلام) زمينى خريد كه معروف به عريض بود. وقتى معامله تمام شد، پدرم از جا حركت كرد و رفت . گفتم زود برخاستى و رفتى . فرمود: مىخواستم معامله قطعى و مسلم شود و حق بر هم زدن معامله را نداشته باشم. 38
حديث ديگرى به همين مضمون از محمد بن مسلم نقل شده است كه امام باقر (علیه السلام) فرمود: زمينى خريدارى كردم و همين كه ايجاب و قبول انجام پذيرفت ، برخاستم وچند قدمى رفتم. دو مرتبه برگشتم تا معامله قطعى شود. 39
از اين احاديث بخوبى استفاده مىشود كه امام باقر (علیه السلام) داراى املاكى بوده است .
املاك و مزارع امام صادق (علیه السلام)
املاك و مزارع امام هفتم (علیه السلام)
مزرعه ديگر
در حديث ديگرى آمده است : على بن حمزه بطائنى روايت كرده است كه روزى حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) از مدينه به سوى مزرعهاى كه در بيرون مدينه داشت مىرفت، من نيز همراهش بودم ...46
خلاصه از اين كه ، ائمه (علیهم السلام) املاك ومزرعههايى داشتند و آنان نيز همانند ديگر مردم داراى ملك و زمين بودهاند و از اين راه زندگى مىكردند و از كمك به ديگران هم دريغ نمىورزيدند.
اموال موروثى امامان (علیهم السلام)
اموال موروثى امام هادى (علیه السلام)
پی نوشت :
1- الماوردى، الاحكام السلطانيه، ط 1، 1380 ه'، 1960 م، ص 171.
2- الحلبى، الشافعى، على بن برهان الدين، السيرة الحلبيه، بيروت، لبنان، داراحياء التراث العربى، 1320 ه'، ج 3، ص .329 باب يذكر فيه سلاحه، ابن سعد، الطبقات الكبرى، داربيروت، للطباعة و النشر، ج 1، ص 485.
3- السيرة الحلبيه، همان، ص .330 الطبقات الكبرى، همان، ص 492.
4- مسعودى، مروج الذهب، مصر، مطبعة السعادة، 1384 ه'، ج 3، ص .1314 سبحانى، جعفر، شخصيتهاى اسلامى شيعه، تحقيق مهدى پيشوايى، چاپخانه علميه قم، چ 1، 1359، انتشارات توحيد قم، ج 2، ص 36.
5- درباره ينبع در بحث كشاورزى اميرمؤمنان (ع) به تفصيل بحث شده است .
6- النميرى، البصرى، ابوزيد عمر بن شبه، تاريخ المدينة المنورة، تحقيق فهيم محمد شلتوت، قم، مطبعه قدس، منشورات دارالفكر، 1410 ق، 1368 ش، ج 1، ص 220 - .219 باب صدقات على بن ابيطالب (ع). السمهودى، نورالدين، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفى، تحقيق محمد محيى الدين، بيروت، لبنان، دارالكتب العلميه، ط 4، 1404 ه'، ج 4، ص .1150 العسقلانى، شهاب الدين، ابى الفضل، الاصابة فى تمييز الصحابة، داراحياء التراث العربى، بيروت، ط 1، 1328 ه'، ج 3، ص 277.
7- النجفى، الشيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تحقيق شيخ عباس قوچانى، داراحياء التراث العربى، ط 7، ج 21، ص .195 كتاب الجهاد.
8- ابن الاثير، النهاية فى غريب الحديث والاثر، قم، منشورات مؤسسه اسماعيليان، 1364 ه'.ش، ط 4، ج 3، ص .40 ابى عبيدالقاسم بن سلام، الاموال، بيروت، لبنان، دارالحداثة، للطباعة و النشر، ط 1، 1988 م، ص 11 با اندك تفاوت.
9- الصفى للنبى (ص) و هو شيئ يختاره، احمد بن محمد بن قدامه، المغنى، دارالكتاب العربى، للنشر و التوزيع، بيروت، لبنان، 1392 ه'، ج 7، ص 303.
10- الشوكانى، محمد بن على، فتح القدير الجامع بين فنى الروايه والدرايه من علم التفسير، بيروت، دارالفكر، ج 5، ص .199 بلاذرى، ابى اسحق، فتوح البلدان، بيروت، لبنان، دارالكتاب العلميه، 1398 ه'، 1978 م، ص 30.
11- مجمع البحرين، تهران، منشورات المكتبه المرتضويه، 1395 ه'ق، ط 2، ج 1، ص 264، واژه صفا. دميرى نيز در حياة الحيوان، ج 1، ص 390 مىنويسد: شمشير على كه ذوالفقار نام داشت از منبة بن حجاج بود كه پيامبر اكرم (ص) در روز (جنگ) بدر او را از منبة بن حجاج گرفت و به على داد. مرحوم شيخ حر عاملى در حديثى نقل مىكند كه امام هفتم (ع) فرمود:... للامام صفوالمال... الحرالعاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت، منشورات داراحياء التراث العربى، 1391 ه' ق، ط 4، ج .11 كتاب الجهاد، باب 41، ص 85 باب كيفية قسمة الغنائم و نحوها حديث .2 الشيخ المفيد، المقنعه، تحقيق دفتر مؤسسه النشر الاسلامى، جامعه مدرسين، قم، ط 2، 1410 ه'ق، ص .278 لنا الانفال ولنا صفوالمال. الكلينى.
12- الطبقات الكبرى، دار بيروت للطباعه و النشر، ذكر ميراث رسول الله (ص) و ما ترك، ج 2، ص .314 الهندى، على بن حسام الدين، كنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، بيروت، مؤسسه الرساله، سال 1399 ، ج 5، ص .585 ابن ابى الحديد، شرح نهجالبلاغه، منشورات داراحياء الكتب العربيه، 1378 ه'ق، ج 1، ص 218.
13- الحر العاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت، منشورات داراحياء التراث العربى، 1391 ه'ق، ط 4، ج 17، ص .443 كتاب الفرائض و المواريث، باب 4، حديث .8 احمد بن ابى يعقوب، تاريخ يعقوبى، بيروت، منشورات دارصدر، بىتا، ج 2، ص 88.
14- ابن ابى الحديد، شرح نهجالبلاغه، منشورات داراحياء العربيه، 1378 ه'ق، ج 15، ص .147 يسألونك فىالدين و الحياة، الشرباصى، الدكتور احمد، بيروت، دارالجيل، ج 1، ص 285 با تفاوت .
15- حموى مىنويسد: خورنق جايى است در اطراف كوفه، معجم البلدان، دار بيروتللطباعه و النشر، 1408 ه'، 1988 م، ج 2، ص 401.
16- الحر العاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت، منشورات داراحياء التراث العربى، 1391 ه'ق، ط 4، ج .2 كتاب الطهارة ابواب الدفن، باب 12، باب استحباب بذل الارض المملوكة ليدفن فيها المؤمن، ص 833.
17- حرة الرجلاء منطقهاى است در نزديكى خانههاى قبيله بنى قين و در بين راه مدينه و شام واقع است كه آن را وادى الاحمر نامگذارى كردهاند. العباسى، الشيخ احمد، عمدة الاخبار فى مدينه المختار، تصحيح شيخ الطيب الانصارى، الناشر اسعد در ابزونى، قاهره، مطبعة المدنى، ط 3، 1359 ه'، ص .305 وفاء الوفاء، همان، ص 1186.
18- وفاء الوفاء، همان، ص 1291 و 1328.
19- احمد امين، التكامل فى الاسلام، دارالنعمان للطباعة و النشر، ط 4، ج 1، ص 170.
20- الثقفى الكوفى، ابى اسحق، الغارات، تحقيق سيد جلال الدين محدث ارموى، چاپخانه حيدرى، 1354 ه'، ج 1، ص 92.
21- التسترى، محمد تقى، بهج الصباغه فى شرح نهج البلاغه، قم، مطبعة مهر، منشورات تهران، مكتبة الصدر، ط 1، 1398 ه'، ج 12، ص 105.
22- الثقفى الكوفى، ابى اسحاق، الغارات، تحقيق سيد جلال الدين محدث ارموى، چاپخانه حيدرى، 1354 ه'، 1395 ق، ج 1، ص .68 مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، منشورات مؤسسه الوفاء، 1403 ه'ق، ط 2، ج 41، ص 137.
23- الكلينى، ابى جعفر، محمد بن يعقوب، الروضة من الكافى، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1389 ه'ق، ط 2، ج 8، ص 182، حديث .204 مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، منشورات مؤسسه الوفاء، ط 2، 1403 ه'ق، ج 41، ص 131، حديث 43.
24- الجصاص، ابى بكر احمد بن على، احكام القرآن، تحقيق محمد الصادق فمحاوى، بيروت لبنان، داراحياء التراث العربى، ج 5، ص .323 در متن احكام القرآن اشتروا آمده است ولى اشتريا صحيح است. (مؤلف).
25- وفاء الوفاء، همان، ص 1319، احمدى ميانجى، اصول مالكيت در اسلام، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1363، ج 2، ص 163.
26- قمى، شيخ عباس، نفس المهموم، تحقيق رضا استادى، قم، منشورات مكتبة بصيرتى، 1405 ه'ق، ص 220 - 219.
27- البحرانى، السيد هاشم بن سليمان، مدينة معاجز الائمه الاثنى عشر و دلائل الحجج على البشر، مؤسسه المعارف الاسلاميه، ط 1، 1414 ه'ق، ج 3، ص 482 - .481 مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، منشورات مؤسسه الوفاء، 1403 ه'ق، ط 2، ج 46، ص 389 - .388 البحرانى، الاصفهانى، الشيخ عبدالله، عوالم العلوم و المعارف، قم، منشورات مدرسه الامام المهدى (عج)، ط 1، 1407 ه'ق، ج 17، ص .239 الحسينى، البحرانى، السيد هاشم، حليه الابرار فى فضائل محمد و آله الاطهار، المطبعة العلمية، قم، ط 1، 1397 ه'، ج 1، ص 582 با اندك تفاوت.
28- ان الحسين (ع) اشترى النواحى التى فيها قبره من اهل نينوى، و الغاضرية، بستين الف درهم و تصدق بها عليهم و شرط ان يرشدوا الى قبره و يضيفوا من زاره ثلاثه ايام، النورى الطبرسى، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، تهران، منشورات المكتبة الاسلاميه، 1383 ه'ق، ج 2، ص 514.
29- الشيخ الصدوق من لا يحضره الفقيه، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1390 ه'ق، ط 5، ج 3، ص 152، حديث 4 از باب 72 احياء الموات ، الطوسى، ابى جعفر محمد بن الحسن بن على، التهذيب، تصحيح على اكبر غفارى، تهران، نشر صدوق، ط 1، 1418 ه'، ج 7، ص .147 الطباطبايى، آية الله السيد على، رياض المسائل فى بيان الاحكام بالدلائل، تحقيق دارالهادى، ط 1، 1414 ه'، 1993 م، ج 4، ص .685 الشهيد الصدر، السيد محمد باقر، اقتصادنا، بيروت، لبنان، دارالكتاب اللبنانى، ط 1398 ه'، 1977 م، ص .396 ادلة الملكية العامه و ظواهرها، حديث . 2 منظور از اراضى عراق در عرف آن زمان قسمتهاى آباد عراق بوده كه به دست مجاهدين فتح شده بود و مسلمانان به آنها - ارض السواد مىگفتند، زيرا وقتى براى اشاعه دعوت از منطقه خشك و بى آب و علف جزيره العرب به اطراف عالم پراكنده شدند و به عراق رسيدند سبزى و طراوت فراوان به اندازهاى توجهشان را جلب كرد كه آن جا را ارض السواد ناميدند چون آنها به سبز و سياه هر دو سياه مىگفتند. اقتصادنا، همان.
30- مقصود پيمان حلف الفضول است . در گذشته ميان «جرهميها» پيمانى به نام «حلف الفضول» وجود داشت و اساس آن دفاع از حقوق افتادگان بود و بنيانگذاران پيمان كسانى بودند كه نامهاى همه از ماده «فضل» مشتق بوده است و نامهاى آنان بنا به نقل مورخ شهير عمادالدين ابن كثير عبارت بود از فضل بن فضاله و فضل بن الحارث و فضل بن وداعه چون پيمانى كه عدهاى از قريش با هم بسته بودند، از نظر هدف «دفاع از حقوق مظلوم» با «حلف الفضول» يكى بود، از اين نظر نام اين اتحاد و هم پيمان شدن را نيز «پيمان فضول» ناميدند. ابن هشام، السيرة النبويه، بيروت، لبنان، داراحياء التراث العربى، ج 1، ص 141 - .140 تاريخ يعقوبى، ج 2، ص .17 ابن اثير، الكامل فى التاريخ، بيروت، دارصادر، 1385ه'، 1965 م، ج 2، ص 42 - .41 سبحانى، جعفر، فروغ ابديت ،انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، چ 4، 1367، ج 1، ص 184 - 183.
31- ابن هشام، همان، ص .142 ابن اثير، همان ،فروغ ابديت، همان، ص 185.
32- المبرد، ابى العباس محمد بن يزيد، الكامل فى اللغة و الادب، بيروت، لبنان، دارالكتب العلمية، ط 1، 1407 ه'، 1987 م، ج 2، ص .174 مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 41 - .38 در بحث مناقب امام حسن (ع) و مرحوم مجلسى در بحارالانوار، ج 44، ص 208 - 207.
33- النورى الطبرسى، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، تهران، منشورات المكتبة الاسلاميه، 1383 ه'ق، ج 2، ص 46، باب 15، حديث 5.
34- ياقوت حموى، معجم البلدان، داربيروت، للبطاعة و النشر، 1408 ه'، 1988 م، ج 2، ص .345 السمهودى، نورالدين على بن احمد، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفى، بيروت، لبنان، درالكتب العلمية، ط 4، 1404 ه'، ج 4، ص 1269.
35- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 158.
36- الحرالعاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت،منشورات داراحياء التراث العربى، 1391 ه. ق، ط 4، ج .6 كتاب الزكاة و الخمس، ص 118، باب 18، حديث .1 الكلينى، ابى جعفر محمد بن يعقوب، الفروع من الكافى، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1391 ه'ق، ج 3، ص .524 الشيخ الصدوق، علل الشرايع، النجف، منشورات مكتبة الحيدريه، 1385 ه'.ق، ص 376.
37- وسائل الشيعه، همان. فروع كافى، همان.
38- الشيخ الصدوق، من لا يحضره الفقيه، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1390 ه'ق، ط 5، ج 3، ص 127، باب .67 باب الافتراق الذى يجب به البيع، حديث .1 الطوسى، ابى جعفرمحمد بن الحسن، الاستبصار، تهران، منشورات دارالكتب الاسلاميه، ط 3، 1390 ه'ق، ج 3، ص 72: الكلينى، ابى جعفر، محمد بن يعقوب، الفروع من الكافى، منشورات دارالكتب الاسلاميه، 1391ه'ق، ج 5، ص 170 با اندك تفاوت. يكى ازمباحث كه در كتب فقهى مطرح شده است بحث «خيارات است» ؛ يعنى اختيار بر هم زدن معامله كه يكى از آنها خيار مجلس است. بدين معنى كه فروشنده و خريدار تا از يكديگر جدا نشدهاند حق دارند معامله را فسخ كنند و بهم بزنند مگر آن كه پيش از عقد معامله يا در ضمن عقد يا پس از عقد بگويند حق بهم زدن معامله را نداريم. به همين جهت امام (ع) ازجا بلند شد و رفت تا امكان فسخ معامله ازبين برود.
39- من لا يحضره الفقيه، همان، حديث .2 استبصار، همان فروع كافى، همان، ص 171، حديث 8.
40- الحرالعاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت داراحياء التراث العربى، ج12، ص 10.
41- همان، ص 23، حديث 7.
42- همان، حديث 8.
43- سايه در اطراف مدينه جايى است كه زمينهاى كشاورزى در آن جا بود. حموى مىنويسد: آن جا نخلستان و مزارع و باغ موز و انار و انگو وجودادشت و اصل آن از اولاد على (ع) بوده است. حموى، ياقوت، معجم البلدان، دار بيروت، للطباعة و النشر، 1408 ه'، 1988 م، ج 5، ص .300 السمهودى، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفى، تحقيق محمد محيى الدين، بيروت، لبنان، دارالكتب العلمية، ط 4، 1404 ه'، ج 4، ص 1231.
44- خطيب بغدادى، تاريخ بغداد، لبنان، دارالكتب العلمية، ج 13، ص 30- .29 ابن كثير، البداية و النهاية، بيروت، منشورات مكتبة المعارف، 1966، ج 10، ص .183 شريف القرشى، باقر، حياة الامام موسى بن جعفر (ع)، مطبعة الاداب، النجف، ط 2، 1389 ه'، ج 1، ص 153 - .152 الامين، السيد محسن، فى رحاب ائمه اهل البيت، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت، لبنان، 1412 ه'، 1992 م، ج 2، جزء 4، ص 87.
45- خطيب بغدادى، تاريخ بغداد او مدينه السلام، بيروت، لبنان، دارالكتب العلميه، بىتا، ج 13، ص .28 شريف القرشى، باقر، حياة الامام موسى بن جعفر (ع)، مطبعة الاداب، النجف، ط 2، 1389 ه'، ج 1، ص . 151 شيخ مفيد، الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 232.
46- كشف الغمه، همان، ص 17.
47- وسايل الشيعه، ج 6، ص 374.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله