سخنان حكمت آميز رسول خدا( صلی الله علیه واله )
1ـ فضيلت دانش طلبى.
هركه راهى رود كه در آن دانشـى جـويد , خداوند او را به راهى كه به سـوى بهشت است ببرد , و برترى عالـم بر عابـد ماننـد برتـرى ماه در شب چهارده بـر ديگـرستارگان است .
ستارگان است .
2ـ دين يابى ايرانيان.
3ـ ايمان خواهى ايرانيان.
قال و فينا سلمان الفارسـى قال فـوصع النبـى يده على سلمان ثـم قال : لـو كـان الايمـان عنـد الثـريـا لنـا له رجـال مـن هـولاء.(4)
وقتـى كه سـوره جمعه بر پيامبـر اكرم (صلی الله علیه واله) نازل گرديـد و آن حضرت آيه و آخريـن منهم لمايلحقـوا بهم را خـوانـد.
مردى گفت : اى پيامبـر خـدا مراد ايـن آيه چه كسانـى است ؟ رسـول خدا به او چيزى نگفت تا ايـن كه آن شخص يك بار ,دوبار , يا سه بار سوال كرد.
راوى ميگـويد: سلمان فارسى در ميان ما بود كه پيامبراكرم (صلی الله علیه واله) دستـش را روى دوش او نهاد, سپـس فرمـود: اگر ايمان به ستاره ثريا برسد هرآينه مـردانـى از سـرزميـن ايـن مـرد به آن دست خـواهنـد يافت .
4ـ مشمولان شفاعت.
1ـ معين اهل بيتى .
2ـ والقـاضـى لهـم حـوائجهم عنـد مـا اضطــروا اليه .
3ـ والمحب لهم بقلبه و لسانه .
4ـ والدافع عنهم بيده .(5)
چهار دسته انـد كه مـن روز قيـام شفيع آنهاهستـم :.
1ـ يارى دهنده اهل بيتم , 2ـ بـرآورنـده حـاجـات اهل بيتـم به هنگـام اضطـرار و نـاچـارى , 3ـ دوستدار اهل بيتم به قلب وزبان , 4ـ و دفـاع كننـده از اهل بيتـم با دست و عمل .
5ـ ملاك پذيرش اعمال.
نزد خداوند سخنى پذيرفته نميشود مگر آن كه همراه با عمل باشد , و سخـن و عملى پذيرفته نمـيشـود مگـر آن كه همراه با نيت خالص باشـد .و سخـن و عمل و نيتـى پذيـرفته نمـيشـود مگـر آن كه مطـابق سنت بـاشد.
6ـ صفات بهشتى.
آيا كسـى را كه فرداى قيامت , آتـش بر او حرام است به شما معرفى نكنـم ؟ گفتند: آرى , اى پيامبر خدا.
فرمـود: كسى كه متيـن , خونگرم , نرمخـو و آسانگير باشد.
7ـ نشانه هاى ستمكار.
نشانه ظالم چهار چيز است : 1ـ با نافرمانى به مافوقش ستم ميكند, 2ـ به زيـر دستـش بـا غلبه فـرمـانـروايـى مـيكنـد, 3ـ حق را دشمـن مـيدارد, 4ـ و ستـم را آشكـار مـيكنـد.
8ـ شعبه هاى علوم دين.
همـانـا علـم ديـن سه چيز است , وغيــر از اينها فضل است : 1ـ آيه محكمه (كه منظور آز آن علـم واصـول عقـــائد است ), 2ـ فـريضه عادله ( كه منظور از آن علـم اخلاق است ), 3ـ و سنت قـائمه ( كه منظور از آن علـم احكـام شــريعت است ).
9ـ فتواى نااهل.
كسـى كه بدون صلاحيت علمى براى مردم فتـوا دهد, خـود را هلاك ساخته و ديگران را نيز به هلاكت انداخته است .
10ـ روزه واقعى.
روزه دار ـ مادامـى كه غيبت مسلمانـى را نكرده باشد ـ همـواره در عبادت است , اگر چه در رختخواب خود باشد.
11ـ فضيلت رمضان.
12ـ نشانه اى شكيبا.
علامت صابر در سه چيزاست : اول : آن كه كسل نشـود, دوم : آن كه آزرده خاطـرنگردد, سـوم آن كه از خـداونـدعزوجل شكوه نكند, زيرا وقتى كه كسل شـود, حق را ضايع ميكند, وچـون آزرده خاطرگـردد شكـر را به جا نمـيآورد, و چـون از پـروردگارش شكايت كنـد در و واقع او را نافرمانى نموده است .
13ـ بدترين جهنمى.
همانا اهل جهنـم از بوى گند عالمى كه به علمش عمل نكرده رنج ميبرند, و از اهل دوزخ پشيمانـى و حسرت آن كـس سخت تـر است كه در دنيا بنـده اى را به سـوى خـداخـوانده و او پذيرفته وخدا اطاعت كرده و خـداوند او را به بهشت در آورده ولـى خـود دعوت كننـده را به سبب عمل نكـردن به علمـش به دوزخ انداخته است .
14ـ عالمان دنيا طلب.
خداوند به داود(علیه السلام) وحى فرمود كه : ميان مـن وخودت عالـم فريفته دنيا را واسطه قرار مده كه تو را از راه دوستيام بگرداند, زيراكه آنان , راهزنان بندگان جـوياى مـناند, همانا كمتر كارى كه باايشـان كنـم ايـن است كه شيـرينـى منـاجـاتـم رااز دلشـان بـركنم .
15ـ نتيجه يقين.
اگر شما مردم يقين به خير وشـر آخـرت مـيداشتيـد, همان طـور كه يقيـن به دنياداريـد البته در آن صـورت آخـرت را انتخـاب مـيكـرديـد.
16ـ نخستين پرسشهاى قيامت.
هيچ بنـده اى در روز قيامت قدم از قـدم بـر نمـيدارد تا از ايـن چهار چيزاز اوپرسيده شود: 1ـ از عمـرش كه در چه راهـى آن را فـانـى نمـوده , 2ـ واز جـوانـى اش كه در چه كـارى فـرسـوده اش ســـاخته , 3ـ و از مـالـش كه از كجـابه دست آورده و در چه راهـى صـرف نموده , 4ـ و از دوستى ما اهل بيت .
17ـ محكم كارى.
پيامبـر اكـرم (صلی الله علیه واله) وقتـى كه بـا دقت قبـر سعد بـن معاذ را پـوشـانـد فـرمـود: ميدانـم كه قبر سرانجام فرو ميريزد و نظم آن بهم ميخـورد, ولـى خداوند بنده اى را دوست مـيدارد كه چـون به كـارى پـردازد آن را محكـم واستـوار انجـام دهـد.
18ـ مرگ , بيدارى بزرگ.
مـردم در خـواب انـد وقتـى كه بميـرنـد , بيـدا مـيشـونـد.
19ـ ثواب اعمال كارساز.
هفت چيز است كه اگر كسى يكبار آنها را انجام داده باشد, پس از مرگـش پاداش آن هفت چيز به او ميرسد:.
1ـ كسـى كه نخلـى را نشـانـده بـاشـد (درخت مثمـرى را غرس كـرده بـاشد),.
2ـ يا چاهى را كنده باشد,.
3ـ يانهرى راجارى ساخته باشد,.
4ـ يامسجدى را بنا نموده باشد,.
5ـ ياقرآنى نوشته باشد,.
6ـ يـا علمـى را از خـود بـر جـاى نهاده بـاشـد,.
7ـ يا فـرزنـد صـالحـى را باقـى گذاشته بـاشـد كه بـراى او استغفـار نمـايـد.
20ـ سعادتمندان.
خوشا به حال كسى كه عيبـش او را از عيوب برادران مومنـش باز دارد, خوشا به حال كسـى كه در خرج كردن ميانه روى كند و زياده از خرج راببخشد و از سخنان زائد و زشت خوددارى ورزد.
21ـ دوستى آل محمد.
الا و مـن مـات علـى حب آل محمـد مـات مغفـورا له .
الا و من مات على حب آل محمد مات تائبا.
الا و مـن مـات علـى حب آل محمـد مـات مـومنـا مستكمل الايمان .
الا ومن مات على بغض آل محمد جاء يوم القيمه مكتـوب بيـن عينيه مايـوس من رحمه الله .
الا و مـن مـات علـى بغض آل محمـد لم يشـم رائحه الجنه .(22)
كســى كه بـا دوستـى آل محمـد (صلی الله علیه واله) بميـرد شهيـد مرده است .
آگـاه بـاشيـد كسـى كه بـا دوستـى آل محمـد (صلی الله علیه واله) بميـرد آمـرزيـده مــرده است .
آگاه باشيـد كسـى كه بـا دوستـى آل محمـد (صلی الله علیه واله) بميـرد .تـوبه كـار مـرده است .
آگاه باشيـد كسـى كه با دوستـى آل محمـد (صلی الله علیه واله) بميرد , با ايمان كامل مرده است .
آگاه باشيـد كسـى كه با دشمنـى آل محمـد (صلی الله علیه واله) بميرد , در حالـى به صحراى قيامت مـيآيـد كه بـر پيشـانـى اش نـوشته شـده : نـا اميـد از رحمت خدا.
آگاه باشيد كسـى كه با دشمنـى آل محمد (صلی الله علیه واله) بميرد, بـوى بهشت به وى نمـيرسـد .
22ـ سزاى زن و مرد همسر آزار.
23ـ سزاى زن ناسازگار با شوهر.
24ـ نخستين رسيدگى در قيامت.
اوليـن كارى كه در روز قيامت به آن رسيدگـى ميشـود خـونهاى به ناحق ريخته شده است .
25ـ بيرحمى و ترحم.
در شب مـعراج از دوزخ آگاهـى يـافتـم , زنـى را ديـدم كه درعذاب است , از گناهش سوال كـردم .
پاسخ داده شد كـــــه او گربه اى رامحكـم بست , درحالى كه نه به آن حيوان خـوراكى داده و نه آبى نوشاند و آزادش هم نكرد تا خود در روى زمين چيزى را بـيابـد و بـخـورد و با اين حال ماند تا مرد.
خداوند اين زن را به خـاطر آن گناه عذاب كرده است .
و از بهشت آگاهى يافتـم , زن آلـوده حامنى را ديدم و از وضعش سـوال كردم .
پاسخ داده شد ايـن زن به سگى گذر كرد, در حالى كه از عطش و زبانش را از دهان بيرون آورده بود , او پارچه پيرهنـش را در چاهى فرود برد, پـس آن پارچه را در حلقوم سگ فشرد تا آن حيـوان سيراب شـد خـداوندگناه آن زن را به خاطرايـن كار بخشيد.
26ـ عدم پذيرش اعمال ناخالص.
چـون روز قيامت فـرا رسـد, نـدا دهنـده اى نـدا دهـد كه همه مـردم ميشنـوند گـويد: كجايند آنانكه مردم را مي پرستيدند ؟ (28) برخيزيد و پاداشتان را ازكسـى كـــه براى او كار كرديد بگيريد چـون مـن عملـى را كه چيزى از دنيا واهل دنيا با آن مخلوط شده باشد, قبول نميكنـم .
27ـ دنيا طلبى ,عنصر حبط اعمال.
در روز قيامت گروهـى را بـراى محاسبه ميآورند كه اعمال نيك آنان ماننـد كـوههاى تهامه بر روى هـم انباشته است امـا فرمان ميرسد كه به آتـش برده شوند صـحـابـه گفتند : يـا رسول الله آيـا اينان نماز ميخواندند؟ فرمـود: بلى نماز ميخـواندند و روزه ميگرفتند و قسمتى از شب را در عبـادت بــه سـر ميبردند اما هميـن كه چيزى از دنيا به آنها عرضه ميشد, پرش و جهش ميكردند تا خود را به آن برسانند.
28ـ با هر كه اى با اوستى.
آدمـى ( در قيـامت ) بـاكســى است كه او را دوست دارد.
29ـ دوستى اهل بيت.
هر كس دوست داشته باشد كه چون من زندگى كند وچون مـن بميرد و در باغ بهشتى كه پروردگارم پرورده جاى بگيرد.
بايد بعد از من على را, و دوست او را دوست بداردو به پيشوايان بعد از من اقتدا كند كه آنان عترت مـن هستند و از طينتم آفريده شـده اند و از درك و دانـش برخـوددار گرديـده انـد و واى بر آن گروه از امت مـن كه برترى آنان راانكار كنند و پيوندشان را با مـن قطع نمايند كه خداوند شفاعت مرا شامل حال آنان نخواهد كرد.
30ـ ولايت على (علیه السلم) شرط قبولى اعمال.
(32) سـوگنـد به خـدايـى كه مرا به حق بـرانگيخته اگر يكـى از شما در روز قيامت بااعمالى هماننـد كـوهها بيايد.
اما فاقـد ولايت وقبـول حاكميت علـى بـن ابيطالب بـاشـد, خـداونـد او را به رو در آتـش افكند.
31ـ پاداش مريض.
32ـ مسئوليت مسلمانى.
33ـ پيوستگى ايرانيان با اهل بيت عليهم السلام.
(35) فرستادگان باذان , پادشاه يمـن , تحت الحمايه ايران كه اصالتا ايرانى بـودند به حضور پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) آمدند و گفتند: اى رسـول خدا: سرانجام ما فارسيان به نزدچه كسى خواهد بود؟ حضرت فرمـود: شما فارسيان از ما هستيـد و سرانجامتان به سـوى ما و خانـدان ماخواهد بود.
قال ابـن هشام : فبلغنى عن الزهرى انه قال : فمـن ثـم قال رسول الله : سلمان منااهل البيت .
ابـن هشام از قول زهرى گويد: و از همين جا بود كه پيامبر فرمود: سلمان از اهل بيت ماست .
34ـ خيانت بزرگ.
كسى كه بر مسلمانان پيشـى گيرد, در حالـى كه ميداند در ميان آنها كسـى افضل وبهتر از او وجـود دارد, چنيـن كسى به خدا و رسولـش و همه مسلمانان خيانت كرده است .
35ـ ارزش هدايت.
(37) پيـامبـر اكـرم (صلی الله علیه واله) خطـاب به حضـرت علـى (علیه السلام) فـرمود: هدايت نمـودن خداوند فردى را به وسيله تو از آنچه آفتاب بر آن بتابد براى تـوبهتر و ارزنده تر است .
36ـ مردمان آخرالزمان.
زمانى بر مردم فرا مـى رسد كه براى طمع در دنيا, باطنشان پليد و ظاهرشان زيباباشـد, علاقه اى به آنچه نزد پروردگارشان است نشان ندهند, ديـن آنها ريا شـود وخـوفـى (از خـدا) در دلشان آميخته نشـود, خـداونـد همه آنها را به عذاب سختـى گـرفتار كند, پـس مانند دعايشخص غريق دعا كنند, ولـى دعايشان را اجابت نكند.
37ـ راستگو ترين صحابه.
آسمان سايه نينداخته و زميـن در بر نگرفته , صاحب سخنى راستگوتر از ابوذر را.
38ـ پرسش از عالمان و همنشينى بافقيران.
از دانشمنـدان بپـرسيـد و با فـرزانگان سخـن بگـوييـد و با فقيـران بنشينيـد.
39ـ دستبوسى نه.
مردى خواست تا بر دست رسـول خـدا (صلی الله علیه واله) بـوسه زنـد, پيامبر دست خـود را كشيـد وفرمود: ايـن كارى است كه عجمها با پادشاهان خـود ميكنند و من شاه نيستـم , مـن مردى از خودتان هستم .
40ـ مهربانى با همنوعان.
پی نوشت :
1ـ اصول كافى , ج 1, ص 42.
2ـ صحيح مسلـم , ص 4ص 1972, كتاب فضائل الصحابه , حـديث 230, و همان , ج 2, ص 417 چاپ بولاق ,
3ـ سوره جمعه , آيه 3.
4ـ صحيح مسلم , ج 4, ص 1972, كتـاب فضـائل الصحابه .
5ـ خصـال صـدوق , بـاب اربعه , ص 215, حـديث 1.
6ـ بحار الانوار ج 2, ص 174.
7ـ ثواب الاعمال ص 381.
8ـ تحف العقول .ص 21.
9ـ اصول كافى , ج 1, ص 37.
10ـ اصول كافى , ج 1, ص 54.
11ـ تهذيب الاحكام , ج 4, ص 190.
12ـ بحار الانوار, ج 96, ص 340.
13ـ همان , ج 71, ص 86.
14ـ اصول كافى , ج 1, ص 55.
15ـ همان , ج 1ص 58.
16ـ تنبيه الخـواطـر و نزهه النواظر(معروف به مجمـــوعه ورام ) , ج 1, ص 134.
17ـ خصـال صـدوق ص 253, و مشكـاه الانـوار , ص 171.
18ـ امالى صدوق , ص 231.
19ـ لئالى الاخبار, ص 386.
20ـ محموعه ورام , ج 2,ص 110.
21ـ روضه كافى , ص 248.
22ـ تفسير كشاف زمخشرى , ج 3,ص 467.
23ـ امالى شيخ صدوق , ص 257.
24ـ همان , ص 285.
25ـ سفينه البحـار, ماده قتل , ج 2, ص 407.
26ـ جواهر الكلام , ج 31, ص 359.
27ـ مشكات الانوار, ص 312.
28ـ يعنـى بـراى چشـم مـردم وخـوشـاينـد آنـان كـار مـيكـرده انـد.
29ـ لئالى الاخبار ,ص 465.
30ـ سفينه البحار ماده حبيب , ص 201.
31ـ حليه الاولياء, ج 1, ص 86.
32ـ امالى شيخ طوسى , ج 1,ص 314.
33ـ مكارم الاخلاق , ص 195.
34ـ اصول كافى , ج 3, ص 293.
35ـ سيره ابن هشام , ج 1,ص 72.
36ـ الغدير, ج 8, ص 291.
37ـ شـرح نهج البلاغه ابـن ابـى احـديـد, ج 1,ص 342.
38ـ اصول كافى , ج 3,ص 404.
39ـ الغديـر, ج 8,ص 97, و شـرح نهج البلاغه ابـن ابـى الحـديــــد, ج 2,ص 354.
40ـ تحف العقول , ص 41.
41ـ خيانت در گزارش تاريخ , ج 3,ص 271.
42ـ اصول كافى , ج 4,ص 493.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله