اصل همزيستى مسالمت‏آميز در حقوق اسلامى

بشر در طول تاريخ حيات خود بالفطره يا از روى نياز، زندگى اجتماعى را پذيرفته و آرامش روحى و رفع نيازهاى خويش را در همزيستى مسالمت‏آميز يافته است. از آن جا كه بر هم خوردن امنيت و آرامش، بروز بحران‏هاى گوناگون، جنگ هاى خونين، قتل و غارت و ويرانى و مصايب پس از آن، از خاطره‏ى تاريخ بشر پاك ناشدنى بوده است، كسانى همواره براى حفظ آرامش و همزيستى و يا دست يابى به صلح و امنيت كوشيده اند.
دوشنبه، 11 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصل همزيستى مسالمت‏آميز در حقوق اسلامى
اصل همزيستى مسالمت‏آميز در حقوق اسلامى
اصل همزيستى مسالمت‏آميز در حقوق اسلامى

نويسنده:سید صادق حقیقت

اصل همزيستى مسالمت‏آميز

بشر در طول تاريخ حيات خود بالفطره يا از روى نياز، زندگى اجتماعى را پذيرفته و آرامش روحى و رفع نيازهاى خويش را در همزيستى مسالمت‏آميز يافته است. از آن جا كه بر هم خوردن امنيت و آرامش، بروز بحران‏هاى گوناگون، جنگ هاى خونين، قتل و غارت و ويرانى و مصايب پس از آن، از خاطره‏ى تاريخ بشر پاك ناشدنى بوده است، كسانى همواره براى حفظ آرامش و همزيستى و يا دست يابى به صلح و امنيت كوشيده اند. عدم تعارض افراد و ملل به حقوق هم ديگر از آمال عموم انسان‏ها بوده است. البته اقليتى نيز در هر زمان براى رسيدن به اميال نفسانى خويش به هر وسيله اى متوسل شده و جز به مقاصد خود نينديشيده اند، لكن آنان نيز اغلب اعمال ود را با بهانه هايى توجيه كرده و خود را طرفدار صلح و همزيستى جلوه داده- اند. گذشتگان براى دست يابى به صلح و همزيستى پايدار، با وضع مقرراتى در حد نياز زمان خويش و تشكيل حكومت و عقد پيمان هاى صلح، در اين راه تلاش كرده اند. پيامبران الهى نيز با پيام‏هاى آسمانى به منظور رفع اختلاف، حل تضادها و برقرارى روابط مسالمت‏آميز بين افراد، اقوام و ملل جهان، مبعوث شده اند(1). انگيزه‏ى نخست مردم يثرب از دعوت پيامبر اسلام به آن شهر و حمايت از او، رفع اختلاف ديرين اوس و خزرج بود(2). اسلام براساس سلم و صلح بنا شده است. اسلام، يعنى دادن امان و سلامت، و به اين ترتيب جامعه اسلامى محيطى توأم با تفاهم و صلح و آرامش است، پس دولت اسلامى اين موضوع را در سياست خارجى خود مورد توجه قرار مى‏دهد.

1. پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم و اصل همزيستى مسالمت آميز

نخستين دغدغه‏ى فكر نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، انجام رسالت بود و نيل به اين هدف مقدس جز با فراهم آمدن محيطى امن و وجود آرامش فكر در جامعه ميسر نبود، از اين رو آن حضرت تلاش مى‏كرد اين آرامش را از طريق همزيستى مسالمت آميز تحقق بخشد، و انتخاب اين شيوه را عقلانى ترين مسيرى مى‏دانست كه وى را به اهداف بلندش نزديك مى‏كرد. بنابراين، اصل مدارا و همزيستى ار از منظر خود اين گونه براى پيروان مكتب اسلام بيان مى‏كند:
اعقل الناس اشدهم مداراة الناس(3)؛ عاقل ترين مردم آن است كه بيش ترين مدارا را با مردم داشته باشد.
و در جايى ديگر مى‏فرمايد:
مداراة الناس رأس العقل(4)؛ ملايمت و همزيستى با مردم اوج عقل است. برخى سخنان آن حضرت لزوم مدارا و همزيستى را براى تبليغ رسالت و اقامه‏ى فرايض تصريح مى كنند:
امرنى ربى بمداراة الناس كما امرنى بتبلیغ الرسالة(5)؛پروردگار من مرا به مدارای با مردم امر کرد همان گونه که به تبلیغ رسالت امر فرمود.
و باز می فرماید:
ان الله تعالی امرنی بمداراه الناس کما امرنی باقامه الفرائض(6)؛ خداوند تعالى همان گونه كه مرا به بر پايى واجبات امر نمود، به مداراى با مردم امر كرد.
دولت اسلامى كه با ويژگى‏هاى خاص خود انجام رسالت دين و رفع نيازهاى متقابل ملت خويش و ديگر ملل را هدف خود مى‏داند، در پى سلطه گرى و برترى طلبى نيست، از اين رو با وجود امكان دست يابى به مقاصد با بهره گيرى از روش‏هاى مسالمت آميز مجاز نيست (7)كه رفتارى غير از اين، و خشونت آميز در پيش گيرد، اگر چه از راه دوم آسان تر و زودتر به هدف برسد، چرا كه رسول خدا مى‏فرمايد: فضل و برترى انبيا بر مردم از جهت مداراى بيش تر آنان با مردم است(8). قرآن كريم اين ويژگى پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم را چنين توصيف مى‏كند:
(فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك...)(9)؛ پس به بركت رحمت الهى با آنان نرم خو و پر مهر شدى، و اگر امير مؤمنان على عليه السلام، رسول خدا را اين وصف مى‏كند:
كان دائم البشر، سهل الخلق، لين الجانب، ليس بفظ و لا غليظ(10)؛ پيامبر همواره خوش رو و خوش خوى و نرم بود، خشن و درشت خوى نبود.
اين اخلاق و منش پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اختصاص به روابط وى مسلمانان ندارد و از سيره‏ى آن حضرت در معاشرت و رفتار با غير مسلمانان آشكار مى‏گردد كه روح مسالمت جويى بر او حاكم بوده است، لذا به اصحاب خويش در مورد روابط شان با ديگران مى‏فرمود:
يسروا و لا تعسروا و بشروا و لاتنفروا(11)؛ بر مردم آسان گيريد و سخت نگيريد و بشارت دهيد و در آن‏ها نفرت ايجاد نكنيد.
رسول خدا خود نيز با مردم به ويژه غير مسلمانان انس مى‏گرفت و آنان را از خود متنفرنمى- ساخت:«كان رسول الله ...يؤلفهم دو لاينفرهم»(12).
پيامبر اسلام براى قانون مندى كردن همزيستى مسالمت آميز، به قرار دادهاى اجتماعى روى آورد و با اخذ بيعت‏هاى فردى كه تعهدى در جهت هم كارى و پيروى در امور مورد نظر طرفين بوده است، قانون مندى همزيستى را آغاز نمود و سپس در سطح كلان با عقد پيمان‏هاى امنيتى با قبايل عرب و اهل كتاب آن را تعقيب كرد. آن حضرت در پرتو اين فرآيند امنيتى، رسالت و دعوت خويش را نهادينه مى‏ساخت. كما اين كه او زمانى پيك‏هاى خويش را در خارج از جزيرة العرب به سوى حاكمان و پادشاهان ممالك هم جوار گسيل كرد و قراردادصلح و همزيستى حديبيه را با اهالى مكه امضا نمود و در حجاز از امنيت و آرامش نسبى برخوردار شد(13).
بنابراين، آن چه مسلم است در سيره و حكومت پيامبر اسلام به عنوان الگوى حكومت اسلامى، همزيستى مسالمت‏آميز اصل خدشه ناپذير بوده است. اما از آن جا كه همزيستى مسالمت‏آميز مفهومى است كه خاست گاه طرفين را مى‏طلبد و نياز و تفاهم متقابل ضامن تداوم آن است، در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مخالفان وى كه احساس مى‏كردند با همزيستى مسالمت آميز، منافع آنان به خطر مى افتد، بيش تر در پى سلب امنيت و رفتار خشونت آميز بودند، پس منازعات و تنش هاى مسلمانان با مشركان و اهل كتاب عللى خاص دارد، چنان كه نزاع با اهل مكه در پى تجاوز آنان و مصادره‏ى اموال و خانه‏هاى مسلمين در مكه صورت مى‏گيرد(14)، و برخورد با ديگر قبايل عرب، پس از خدعه‏ى آنان و به شهادت رساندن مبلغان اسلام و يا سد راه شدن در انجام رسالت و دعوت اسلام بود. كما اين كه قبايل اهل كتاب، تاوان پيمان شكنى و خيانت سران خويش را دادند، بنابراين غزوات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم يا به خاطر عوامل مذكور و يا به سبب تهاجم كفار به مسلمين بود(15).

2. همزيستى مسالمت‏آميز با مسلمانان از ديدگاه قرآن كريم‏

برخى از آيات قرآن به صراحت از اصل برقرارى رابطه ميان مسلمانان و پيروان ديگر اديان الهى و حتى مشركان سخن گفته اند. برخى ديگر چگونگى و حدود رابطه را بيان كرده اند. آياتى ديگر ضرورت همزيستى و هم دلى را در جامعه‏ى اسلامى مطرح نموده و از تفرق نهى كرده و پى آمدهاى ناگوار اختلاف و تشتت را بيان كرده اند. سيره‏ى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز به ويژه طى ده سال حيات سياسى- اجتماعى آن حضرت در مدينه، اين امكان را فراهم نموده است كه محققان مسایل اسلام بتوانند الگويى قابل تطبيق در هر زمان و مكانى براى جوامع مسلمان در روابط و سياست خارجى ارایه دهند.
قرآن مجيد خطاب به عموم مسلمانان مى‏فرمايد:
(واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا واذكروا نعمة الله عليكم اذكنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا)(16)؛ و همگى به ريسمان الهى چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد. آن گاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد، پس ميان دل‏هاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شويد.
در اين آيه خداوند ضمن بر حذر داشتن مسلمانان از تفرقه و تشتت كه در ده‏ها آيه‏ى ديگر نيز از آن نهى شده است، به ايجاد الفت و زدودن دشمنى‏ها و تحقق برادرى اشاره مى‏كند و آن را از نعمات الهى مى‏داند، بنابراين بر دولت اسلامى لازم است در سياست خارجى و روابط با كشورهاى مسلمان به اين امر توجه داشته باشد كه رابطه و همزيستى بايد به كمال خود كه اخوت و برادرى است، ارتقا يابد و به لوازم آن كه حاكميت روح، گذشت و ايثار و هم دردى و تفاهم است، ملتزم گردد.
از سياق آيات قرآنى كه امر به برقرارى صلح بين مردم را مطرح مى‏كند(17)، چنين استفاده مى‏شود كه موارد نهى اختصاص به روابط افراد نداشته، بلكه جوامع و ملل مسلمان را نيز شامل مى‏شود. لذا بر دولت اسلامى لازم است از آن چه موجب بدبينى، جريحه دار شدن ملل مسلمان ديگر نسبت به اين دولت و ملت مى‏شود و زمينه اختلاف و تنش را فراهم مى‏سازد، جلوگيرى كند. افزون بر آن كه در شرايط كنونى تنها با حسن تفاهم و هم دلى است كه تعقيب اهداف سياسى دولت اسلامى ممكن مى گردد.

3. همزيستى مسالمت‏آميز با پيروان اديان الهى

نخستين اقدام پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پس از ورود به مدينه، به رسميت شناختن اديان الهى پيشين بود. آن حضرت در منشور مدينه چنين آورده اند: يهود بنى عوف نيز امتى هستند با مومنان. يهوديان، به دين خود و مسلمانان، به دين خود مى‏باشند(18). سپس همزيستى مسالمت‏آميز با آنان را اين گونه بيان مى‏دارد: افرادى از جامعه‏ى يهود كه به ما كمك كنند، حمايت و كمك ما را به خود جلب خواهند كرد و با ما برابر خواهند بود و هيچ كس نخواهد توانست بر آن ها تحميلى روا دارد و بديهى است به مخالف شان نيز كمكى نخواهد شد(19).
با توجه به پيمان صلح و امنيتى پيامبر با نصاراى نجران كه در سال دهم هجرى بود، روشن مى‏شود كه اقدام نبى اكرم در منشور مدينه تنها يك ضرورت و امرى موقت نبوده است، بلكه آن حضرت به پيروى از آيات قرآن كه اهل كتاب را به رسميت شناخته و همزيستى با آنان را پذيرفته است، رفتار نموده اند. ايشان در پيمان امنيتى نجران چنين آورده اند:
... ولنجران و حاشيتها جوار الله و ذمة محمد النبى رسول الله على اموالهم و انفسهم و ارضهم و ملتهم و غائبهم و شاهدهم و عشيرتهم و بينهم و كل ما تحت ايديهم من قليل او كثير، لايغير اسقف عن اسقفيته ولا راهب رهبانيته ولا كاهن من كهانته و...(20)؛ مردم نجران و حومه‏ى آن نسبت به مال و جان و اراضى و مردم حاضر و غايب و عشيره و مراكز عبادت شان و هر آن چه دارند- چه‏بسيار چه كم- در پناه خدا و رسول او، محمد صلى الله عليه و آله و سلم خواهند بود. هيچ اسقفى يا راهب و كاهنى از آنان، از مقام خود عزل‏نمى شود و به آنان اهانتى نخواهد شد و در برابر خون هايى كه در جاهليت ريخته شده است، مجازات نخواهند شد. هيچ گونه خسارتى از آنان گرفته‏نمى شود و سخت گيرى درباره‏ى آن هاروا نيست و هيچ لشكرى در سرزمين آنان گام‏نمى نهد. هر كسى از آنان در موردى ادعاى حقى داشته باشد، بر اساس عدل و انصاف درباره‏ى آن‏ها حكم خواهد شد، به گونه اى كه نه مظلوم واقع شوند و نه ظلم كنند، و هر آن چه در اين پيمان ياد شد، براى هميشه به قوت خود باقى است تا آن كه خداوند امر خود را صادر كند.
ويل دورانت، مورخ غير مسلمان، رفتار مسالمت‏آميز پيامبر اسلام صلى الله با اهل كتاب را اين گونه توصيف مى‏كند:
هر چند محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيروان دين مسيح را تقبيح مى‏كند، با اين همه، نسبت به ايشان خوش بين است و خواستار ارتباطى دوستانه بين آن ها و پيروان خويش. او حتى پس از برخوردى كه با پيروان دين يهود داشت، با اهل كتاب كه همانا يهوديان و مسيحيان بودند، راه مدارا پيش گرفت. اسلام، بر روى هم، با همه‏ى سخت گيرى خود پيروان اديان ديگر را مردمى رستگار مى‏داند(مائده،آيه‏ى 73)، از اين رو از مسلمين مى‏خواهد كه كتاب‏هاى تورات و انجيل احترام كنند، اما به هر حال قرآن را آخرين كلام خدا به شمار مى‏آورد و فصل تازه اى در تاريخ مى‏گشايد. گذشته از اين، محمد صلى الله عليه و آله و سلم از مردم يهودى و مسيحى نيز صميمانه مى‏خواهد تا از شريعت موسى و عيسى پيروى كنند (مائده، آيه‏ى 72) و در همان حال به قرآن كه آخرين وحى خداست، تن دهند. محمد صلى الله عليه و آله و سلم ابلاغ مى‏كند كه اديان پيشين دست خوش تحريف و نابسامانى گرديده‏اند و اينك وظيفه اسلام است كه آن‏ها را از خطاها و كاستى‏ها بپيرايد و وحدت بخشد و آيينى نيرومند و يك پارچه به انسانيت عرضه كند(21).
برداشت اين مورخ از رفتار مسالمت‏آميز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با اهل كتاب واقعيتى تاريخى است كه از متن تعهد نامه‏هاى آن حضرت با آنان آشكار است و خلفاى او نيز به آن پاى بند بوده و تداوم آن را امضا كرده اند. برخى از سخنان وى نيز برگرفته از آيات قرآن است و چندان از واقعيت دور نيست. اين سيره و بيان قرآنى سبب شده كه در عمل، اسلام در ميان اديان توحيدى دينى بوده است كه همواره در طول تاريخ از پيروان اديان توحيدى دينى بوده است كه همواره در طول تاريخ از پيروان اديان ديگر حمايت كرده، اما در برخى موارد از سوى آنان مورد تعدى و ستم قرار گرفته است. در تمام شهرهاى دارالسلام، در همه تاريخ، يهوديان و مسيحيان نه به صورت اقشارى مطرود، بلكه بر عكس، غالبا ممتاز زندگى كرده اند، و مورخان معترف‏اند كه بر عكس جهان مسيحيت كه از لحاظ ديانت مسيح يك پارچه بود، در جهان اسلام، اديان ديگر بخشى از زندگى سياسى- اجتماعى دارالاسلام را تشكيل مى‏دادند»(22).

4. قرآن و مبناى همزيستى مسالمت‏آميز با پيروان اديان الهى

عناصر فرهنگى، اعم از افكار و عقايد و آداب و رسوم، در جوامع بشرى دو گونه اند: برخى از مبنايى الهى يا عقلانى برخوردارند و برخى ديگر ريشه‏ى خرافى دارند و تقليدى باطل اند. هدف انبيا و كتاب‏هاى آسمانى و به تبع آنان، اصلاح گران تفكيك و تبيين حقايق و مسایل عقل پسند از امور خرافى و مفاسدند. قرآن با پذيرش بخشى از واقعيت‏هاى موجود كه ريشه در كتاب‏هاى آسمانى پيشين داشته و يا با توافق عقلا و نخبگان جوامع به صورت عرف و هنجارهاى اجتماعى در آمده است، به رد خرافات و سنت‏هاى غلط و عادات زشت جاهلى پرداخته است.
آياتى كه نظر بر پيروان اديان الهى دارد، علاوه بر آن كه از ماندگارى آنان خبر مى‏دهد و فلسفه بقا و تعدد آن‏ها را بيان مى‏كند، معيارى براى رستگارى و تفاهم ارایه مى‏دهد تا در سايه آن به رقابت سالم در انجام خيرات و شكوفايى خويش پردازند. خداوند در آيه‏ى ذيل خواست آرمانى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را كه نيل به دين واحد جهانى به شكل دفعى است، مورد توجه قرار مى‏دهد و تعصب شديد اهل كتاب را يادآور مى‏گردد:
(و لئن اتيت الذين اوتوالكتب بكل اية ما تبعوا قبلتك و ما انت بتابع قبلتهم و ما بعضهم بتابع قبلة بعض...)(23)؛ و اگر هر گونه معجزه اى براى اهل كتاب بياورى باز قبله‏ى تو را پيروى‏نمى كنند، و تو نيز پيرو قبله‏ى آنان نيستى، و خود آنان پيرو قبله‏ى يك ديگر نيستند.
اين آيه كه به صورت قضيه‏ى حقيقيه بيان شده است، وابستگى و تعصب شديد علماى اهل كتاب را به هويت و جايگاه اجتماعى خويش به گونه اى مى‏داند كه هيچ آيه (معجزه) و دليل ارایه شده از جانب پيامبر اسلام را در موارد اختلاف از جمله‏ى قبله ‏نمى پذيرند، بنابراين به عنوان واقعيتى اجتماعى همه‏ى حقوق آنان محفوظ مى ماند و اصرارى بر تغيير دين آنان نخواهد بود. شايد اين آيه نقد ديدگاه كسانى كه تكافوى ادله را از مبانى پلوراليسم دينى شمرده-اند(24)، تلقى شود، زيرا اصرار آنان بر قبله‏ى خويش به سبب تساوى ادله‏ى آنان با معجزات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نيست، بلكه به علت تعصب و هواى نفس آنان مى‏باشد و اين علت است كه مقابل دلايل و آيات پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم قرار گرفته است، لذا در فراز بعدى آيه، خداوند پيامبر اسلام را از تبعيت خواهش‏هاى نفسانى آنان نهى مى‏كند. در هر صورت، همان گونه كه از آيات ذيل نيز بر مى‏آيد، پذيرش تعدد اديان مبناى روابط و سياست دولت اسلامى با ملت هاى پيو اديان ديگر است. فلسفه‏ى تعدد اديان توحيدى- در ضمن به رسميت شناختن آنان- در آيات زير بيان مى‏شود:
(لكل امة جعلنا منسكا هم ناسكوه فلا ينزعنك فى الأمر...)(25)؛ براى هر امتى مناسكى قرار داديم كه آن‏ها بدان عمل كنند، پس نبايد در اين امر با تو به ستيزه برخيزند.
خداوند در آيه اى ديگر مى‏فرمايد:
(لكل جعلنا شرعة و منهاجا ولو شاءالله لجعلكم امة واحدة ولكن ليبلوكم فى ما ءاتيكم فاستبقوا الخيرات الى الله مرجعكم جميعا فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون)(26)؛ براى هر يك از شما امت ها، شريعت و راه روشنى قرار داده ايم و اگر خدا مى‏خواست شما را يك امت قرار مى‏داد، ولى خواست تا شما را در آن چه به شما داده است، بيازمايد. پس، در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت همه‏ى شما به سوى خداست. آن گاه درباره آن چه در آن اختلاف مى‏كرديد، آگاهتان خواهد كرد.
قرآن كريم در اين آيه يكى از علل اختلاف و تعدد اديان را به خود نسبت مى‏دهد كه همان آزمايش و رقابت در انجام نيكى هاست. پس، گرچه به كيفيت آزمايش اشاره نشده است، ليكن اگر براساس علم و يافته‏هاى خويش- نه تعصب- عمل كنند و به رقابت سالم بپردازند مى‏توانند از همزيستى مسالمت‏آميز برخوردار باشند. حتى قرآن كريم در برخى آيات ايمان آنان را مى‏ستايد و مى‏فرمايد:
(ليسوا سواء من اهل الكتب امة قائمة يتلون ايت الله اناء الليل و هم يسجدون يؤمنون بالله و اليوم الآخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسرعون فى الخيرات و اولئك من الصلحين)(27)؛ همه‏ى آنان يكسان نيستند. از ميان اهل كتاب، گروهى درست كردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‏خوانند و سر به سجده مى نهند، به خدا و روز قيامت ايمان دارند و كار پسنديده فرمان مى‏دهند و از كار ناپسند باز مى‏دارند و در كارهاى نيك شتاب مى‏كنند و آنان از شايستگان اند.
اين آيه در راستاى آياتى كه ملاك رستگارى را ايمان به خدا يكتا و قيامت و عمل صالح بر شمرده اند(28)، به توصيف مؤمنان آن اديان مى‏پردازد تا زمينه‏ى همزيستى مسالمت‏آميز با ايشان فراهم گردد. خداوند در اصلاح برخى باورهاى غلط اهل كاب مى‏فرمايد:
(قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا ألا نعبد الا الله ولا نشرك به شيئا ولا يتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله...)(29)؛ بگو اى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا، به خدايى نگيرد.
در اين آيه به اجمال از آنان خواسته شده كه از شرك و نسبت دادن فرزند به خدا و قایل شدن به مقام الوهيت براى مسيح عليه السلام بپرهيزند و به عبارت خداى يكتا كه پيام همه انبيا بوده است، بپردازند، ولى معترض آداب و سنن مذهبى آنان نشده است.
خداوند در جايى ديگر مى‏فرمايد:
(و من اهل الكتاب من ان تأمنه بقنطار يؤده اليك و منهم من ان تامنه بدينار لا يؤده اليك...)(30)؛ و از اهل كتاب كسى است كه اگر او را بر مال فراوانى امين شمرى آن را به تو بر مى‏گرداند، و از آنان كسى است كه اگر او را بر دينارى امين شمرى آن را به تونمى پردازد.
از مجموع آيات نازل شده در مورد اهل كتاب چنين استنباط مى‏شود كه همه رانمى توان با يك نگاه ديد، بلكه برخى مؤمن، بى آزار و امين‏اند و برخى فاسق، غير قابل اعتماد و همواره در پى اسلام زدايى هستند، و بدين جهت ده‏ها آيه از قرآن مسلمانان را از نزديك شدن بيش از حد و مودت با آنان بر حذر مى‏دارد.

5. همزيستى مسالمت‏آميز با غير اهل كتاب‏

خداوند متعال پس از امر به تهيه نيرو و كسب آمادگى در برابر دشمنان اسلام مى‏فرمايد:
(و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على الله انه هو السميع العليم× و ان يريدوا ان يخدعوك فان حسبك الله هو الذى ايدك بنصره و بالمؤمنين)(31)؛ اگر به صلح گراييدند تو نيز بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى داناست× و اگر بخواهند تو را بفريبند [يارى] خدا براى تو بس است. همو بود كه تو را با يارى خود و مؤمنان نيرومند گردانيد.
باز در آيه اى ديگرى مى‏فرمايد:
(... فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم والقوا اليكم السلم فما جعل الله لكم عليهم سبيلا)(32)؛ پس اگر از شما كناره گيرى كردند و با شما نجنگيدند و با شما طرح صلح افكندند [ديگر] خدا براى شما راهى [براى تجاوز] بر آنان قرار نداده است.
آيات فوق صلح و همزيستى را تنها مقيد به كناره گيرى از جنگ، اعلان صلح غير مسلمين مى‏كند، و نه ايمان را شرط همزيستى دانسته و نه سلطه و تجاوز به آنان را بعد از كناره گيرى، مشروع مى‏داند. خداوند در آيه اى همزيستى مسالمت‏آميز و حتى نيكى كردن به غير مسلمين (مشركان) را مجاز مى‏شمارد:
(عسى الله ان يجعل بينكم و بين الذين عاديتم منهم مودة والله قدير والله غفور رحيم)(33)؛ اميد است كه ميان شما و ميان كسانى از آنان كه[ايشان را] دشمن داشتيد، دوستى برقرار كند، و خدا توانا و آموزنده‏ى مهربان است.
و باز مى‏فرمايد:
(لاينهكم الله عن الذين لم يقتلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من ديركم أن تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين)(34)؛ خدا شما را از كسانى كه در[كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده اند، بازنمى دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا خداوند دادگران را دوست مى‏دارد.
بنابراين، از نظر قرآن و به تعبير امام راحل«اگر رابطه انسانى است، روابط انسانى با هيچ جا مانعى ندارد»(35) و «دولت اسلامى با همه ملت‏ها و با همه دولت ها مى‏خواهد كه تفاهم و ارتباط صحيح داشته باشد، در صورتى كه آن‏ها متقابلا احترام دولت اسلامى را مراعات كنند»(36).

6. همزيستى مسالمت‏آميز و مسأله تأليف قلوب‏

قرآن كريم يكى از موارد مصرف زكات را تأليف قلوب غير مسلمانان ذكر كرده است:
(انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤلفة قلوبهم...)(37) ؛ صدقات، تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان[گردآؤرى و پخش] آن، و كسانى كه دل شان به دست آورده مى‏شود، .... اختصاص دارد.
تأليف قلوب طبق برداشت فقهاى اهل سنت(38)، شهيد اول و شهيد ثانى(39) و صاحب عروه(40) معنايى اعم دارد و مسلمان و كافر را شامل مى‏شود، بر اين اساس تأليف قلوب شامل گروه‏هاى زير مى‏شود: كفارى كه ممكمن است به اسلام متمايل شوند؛ كفارى كه با تأليف قلوب از آزار مسلمانان دست بر مى‏دارند؛ تازه مسلمانان سست ايمان؛ مسلمانان سست ايمان؛ زعما و خطباى ضعيف الايمان؛ مسلمانان مرزنشين؛ منافقان و مبلغين پرداخت زكات.
اگر زكات در موارد نه گانه محصور نگردد، ولى امر مسلمانان مى‏تواند از بيت المال براساس مصلحت، براى تأليف قلوب گروه‏هاى مذكور اموالى را تخصيص دهد. به هر حال، با توجه به معناى وسيع تأليف قلوب مى‏توان حدس زد كه چه ارتباط محكمى بين اين مسأله و اصل همزيستى مسالمت‏آميز با ديگران وجود دارد. تأليف قلوب، ساز و كار مطمئن و مؤثرى در راستاى اصل همزيستى مسالمت‏آميز محسوب مى‏شود.

7. عتق و فك رقبه‏

ساز و كار ديگرى در راستاى اصل همزيستى مسالمت‏آميز مى‏توان به آن اشاره كرد، مسأله عتق و فك رقبه است. اين مسأله به نظام برده‏دارى اشاره دارد، اما شيخ محمد شلتوت و رشيد رضا آن را به آزادى سازى ممالك و ملت‏هاى مستعمره نيز تسرى داده اند(41). به هر حال، عتق و فك رقبه مى‏تواند ساز و كارى در راستاى اصل همزيستى مسالمت‏آميز محسوب شود.

8. حضور دولت اسلامى در مجامع بين المللى

لازمه اصل همزيستى مسالمت آميز، حضور فعال دولت اسلامى در مجامع بين المللى و استفاده از فرصت‏هاى به دست آمده مى‏باشد. ممكن است قدرت‏هاى بزرگ در مجامع بين المللى اعمال نفوذ كنند، اما به هر حال حضور دولت اسلامى در آن مجامع مى‏تواند زمينه تبليغى مناسبى براى گسترش نداى توحيد، و زمينه ساز همگرايى و اتحاد دولت‏هاى مسلمانان تلقى بشود. علاوه بر اين، دولت اسلامى با حضور فعال خود مى‏تواند به برقرارى و توسعه روابط مسالمت‏آميز با دولت‏هاى غير مسلمان نيز نایل گردد. بر همين اساس بود كه امام خمينى پس از پيروزى انقلاب اسلامى، بر خلاف پيشنهاد برخى افراد، بر لزوم برقرارى روابط با ديگر كشورها و حضور در مجامع بين المللى تأكيد كردند. سيد على قادرى در توضيح آراى امام در اين خصوص مى‏گويد:
يكى ديگر از نظرات كلى در زمينه‏ى روابط بين الملل، مسأله حضور است؛ بدين معنا كه تا حد امكان و مقدورات بايد در تمام زمينه‏هاى بين المللى حضور دايمى داشت و ايجاد و حفظ رابطه، اصالت ذاتى دارد يا به تعبير ديگر، اصل بر رابطه است و قطع رابطه استثنا است. منشأ اين نظريه نيز ريشه در انديشه سياسى اصل دعوت و جهان وطنى اسلام دارد(42).
همزيستى مسالمت‏آميز با دولت‏ها و ملت‏هاى ديگر جز با حضور دايم و فعال در صحنه روابط بين الملل ميسر نيست. اين حضور و ايجاد رابطه، تنها در موارد خاصى(همانند سلطه كافران بر مسلمانان) تخصيص مى‏خورد. لازمه‏ى اصل همزيستى مسالمت آميز، تفاهم بين المللى و تعاون و مشاركت با ديگر دولت‏ها و ملت‏ها براساس بر و تقوا در مقياس جهانى مى‏باشد(43).

پی نوشت

1. بقره (2) آيه‏ى 213.
2. تاريخ طبرى، ج 1، ص 558.
3. بحارالانوار، ج 75، ص 52 و 53.
4. سيوطى، الجامع الصغير فى الاحاديث البشير النذير، ج 2، ص 3.
5. ابوالفضل على الطبرسى، مشكاه الانوار فى غرر الاخبار، ص 178.
6. سيوطى، همان، ج 1، ص 259.
7. نساء (4) آيه‏ى 92.
8. مجلسى، همان، ج 75، ص 401.
9. آل عمران(3) آيه‏ى 159.
10. مجلسى، همان ج 16، ص 152.
11. علاءالدين على المتقى الهندى، كنزالعمال، ج 3، ص 37.
12. مجلسى، همان، ص 151.
13. جعفر سبحانى، فروغ ابديت، ج 2، ص 604.
14. همان، ج 1، ص 400.
15. همان، ج 2، ص 498- 503 و705 -709.
16. آل عمران(3) آيه‏ى 102.
17. حجرات (49) آيه‏ى 9.
18. ابن‏هشام، السيرة النبويه، ج 2، ص 126.
19. همان.
20. تاريخ طبرى، ج 2، ص 295.
21. تاريخ تمدن جلد چهارم، عصر ايمان، ترجمه ابوطالب صارمى، ابوالقاسم پاينده و ابوالقاسم طاهرى، ص 239-240
22. ر.ك: هادى نخعى، توافق و تزاحم منافع ملى و مصالح اسلامى، ص 238.
23. بقره (2) آيه‏ى 145.
24. عبدالكريم سروش، صراطهاى مستقيم، ص 87.
25.حج (22) آيه‏ى 67.
26. مائده (5) آيه‏ى 48.
27. آل عمران (3) آيه‏ى 113.
28. بقره (2) آيه‏ى 62 و مائده (5) آيه‏ى 69.
29. آل عمران (3) آيه‏ى 63.
30. همان، آيه‏ى 75.
31. انفال (8) آيات 61-62.
32. نساء (4) آيه‏ى 90.
33. ممتحنة (60) آيه‏ى 7.
34. همان، آيه‏ى 8
35. امام خمينى، صحيفه نور، ج 10، ص 159.
36. همان، ج 8، ص 18.
37. توبه (9) آيه‏ى 60.
38. ابوالفضل شكورى، فقه سياسى اسلام، ج 2، ص 295-297.
39. شرح لمعه، ج 1، ص 170.
40. محمدكاظم طباطبايى، العروة الوثقى، ج 2، ص 133.
41. ابوالفضل شكورى، همان، ص 480.
42. «امام خمينى در پنج حوزه معرفت سياسى» در انقلاب اسلامى و ريشه‏هاى آن، مجموعه مقالات، ج 1، ص 183.
43. عميد زنجانى، همان، ص423-428و434-437.

منبع :مبانی، اصول واهدف سیاست خارجی دولت اسلامی

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.