چرا که وقف نوعی ایثار است و ایثار از نظر پرورش شخصیت و روحیهی انسانها اهمیت فراوانی دارد. سنت وقف ویژهی کشورهای اسلامی و شرقی نیست در کشورهای غربی و حتی در نقاط دور افتادهی جزایر استرالیاو آفریقا و در میان سرخ پوستان آمریکای جنوبی نیز این سنت وجود داشته و این اقوام برای معابدشان موقوفاتی را اختصاص میدادهاند (2)
چه بسیارند کسانی که نذر میکنند تا وقف انجام دهند و با برآورده شدن حاجت اقدام به انجام آن میکنند یا وصیت میکنند که قسمتی از اموالشان وقف باشد. این امر مختص مسلمانان نیست.
برای مثال میتوان به وقفی که آلفرد نوبل دانشمند شیمی دان سوئدی کاشف دینامیت در قالب وصیت انجام داد و هنوز آثار آن ادامه دارد، اشاره کرد.
نوبل در 1896 مبلغ 9 میلیون دلار از دارایی خود را به صورت ذخیرهای غیر قابل انتقال در آورد و مقرر کرد که از سود حاصل از آن ذخیره، سالیانه جوایزی جهت پیشبرد فیزیک، شیمی، پزشکی، زیست شناسی، ادبیات و صلح جهانی داده شود که البته این امر به علم اقتصاد هم تسری داده شده است (3)
او با این کار زمینهی مناسبی را جهت تشویق دانشمندان و مصلحان به تلاش هر چه بیشتر ایجاد کرد. مسلما در تلاشهای بسیاری که امروزه در میان دانشمندان و صلحا برای ارتقای وضعیت علمی و حفظ صلح و آرامش جهانی صورت میگیرد، همواره میتوان برای نوبل به خاطر کار خدا پسندانهای که انجام داده است، سهمی را در نظر گرفت.
مقالهی حاضر درصدد است تا نقش وقف در توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشور را با توجه به ماهیت حقوقی آن مورد مطالعه قرار دهد. در این مورد به موضوعاتی نظیر سابقهی موقوفات، وقف خاص، موضوعات وقف و وضعیت حقوقی وقف پرداخته خواهد شد و در نهایت از مطالعه ی انجام شده نتیجه گیری شده و پیشنهادهایی ارائه میشود.
سابقه ی موقوفات
از موقوفات عامه مواردی با سابقهی طولانی اندک است و به ندرت قدمت موقوفات به بیش از سه سده میرسد(4) این امر حکایت از آن دارد که بر خلاف آنچه که واقفان در نظر دارند، عدم حمایت جامعه از موقوفات باعث خروج آن از حالت وقف میشود.نیاز مبرم به نظارت بر وقف و حمایت از موقوفات نکته مهمی است که در گسترش موقوفات باید به آن توجه شود. واقف اگر به این نتیجه برسد که وقف او چند سالی بیش به حالت وقف باقی نخواهد ماند و مورد دست اندازی و سوء استفاده سود جویان واقع خواهد شد، مسلما ترجیح میدهد مالکیت آن را به دلخواه منتقل کند.
یا دخالتی نکند تا مالش بعد از فوت او علی ما فرض الله تقسیم شود. خوشبختانه در این باره اصل چهل و نهم قانون اساسی جمهورسی اسلامی ایران مقرر میدارد: «دولت موظف است ثروتهای ناشی از... سوء استفاده از موقوفات... را گرفته و به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن او به بیت المال بدهد...»(5).
سابقه ی قانونگذاری دربارهی وقف در ایران به دههی اول قرن حاضر بر میگردد. ولی قانون اوقاف که مهمترین قانون در این زمینه است، مصوب 3 / 10 / 1313 است. در این مورد مادهی 55 قانون مدنی ایران مقرر میدارد «وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس، و منافع آن تسبیل شود».
و این تعریف موافق تعاریفی است که فقه از وقف کرده است. (6) حبس عین به معنی آن است که عین غیر قابل انتقال است و نمیتوان آن را به دیگری انتقال داده یا آن را مورد عقودی قرار داد که منجر به انتقال عین مال میشود. این حبس دائمی است و محدودیت زمانی ندارد.
و بنابراین است که تا دنیا دنیاست وقف به صورت وقف باقی بماند و عین آن غیر قابل انتقال باشد. اینکه عین مال در آینده غیر قابل انتقال باشد از ارادهی واقف سرچشمه میگیرد و واقف با توسل به حقوق برای زمان آینده مخصوصا زمان بعد از فوت خود و تا قیامت تعیین تکلیف میکند.
موقوفه قرار است به همان حال باقی بماند و مورد استفادهی موقوف علیهم قرار گیرد منافع به ایشان پرداخته شود. اگر موضوع وقف مثل پولی باشد که آلفرد نوبل آن را سرمایه گذاری نموده است، آن سرمایه همواره باقی مانده و سود خواهد داد و سود مزبور جهت تشویق دانشمندان علوم یا کوشندگان در راه ایجاد صلح استفاده خواهد شد.
اکنون بیش از یک صد سال از زمانی که نوبل این عمل حسنه را انجام داد، میگذرد ولی بعید نیست که این سپرده و آثار آن تا صدها سال و حتی هزاران سال دیگر باقی بماند و از آن استفاده شود. آن سپردهی اندک در طی سالهای گذشته مشوق تلاشهای بسیار بزرگی بوده است.
تلاشهایی که منجر به کشفیات مهم و تغییرات شگرف در وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم شده است و این از فواید وقف است.
وقف خاص (وقف اولادی)
وقف همیشه وقف عام نیست بلکه در مواردی وقف خاص است یعنی موقوف علیهم همگان نیستند. برای مثال، وقف ممکن است بر اولاد شخص باشد. در این صورت در درجهی اول فرزندان شخص و بعد فرزندان فرزندان و بعد فرزندان آنان از موقوفه استفاده میکنند و به همین ترتیب وقف به بقای خود ادامه میدهد.در موارد زیادی ترس از اینکه فرزندان ناباب با مالکیت بر مالی که حاصل زحمات مورثشان است از مسیر عقل و اعتدال خارج شده و با زیاده روی موجبات بیچارگی خود را فراهم آورند، باعث میشود که مورث با علاج واقعه قبل از وقوع، راه انتقال عین مال را بسته و فقط راه انتفاع از منافع مال را باز بگذارد.
این امر البته باعث میشود اعتدال در استفاده از مال رعایت شود و جلوی مشکلات اجتماعی برای فرزندان گرفته شود و بدین ترتیب از سوء عمل ایشان ضرری متوجه جامعه نشود. فرزندان نیز در پذیرش این امر مجبور نیستند .
و اگر کسی بخواهد اموال خود را برای اولاد خود وقف کند چون به حکم مادهی 56 قانون مدنی، وقف عقد است و عقد با دو اراده محقق میشود بنابراین، وقف بر خود را قبول نکردهاند آن وقف محقق نمیشود. مگر اینکه اولاد صغیر باشند و واقف اصالتا از طرف خود و ولایتا از طرف ایشان وقف را منعقد کند.
حتی در وقف بر مصالح عامه هم قبول حاکم شرط تحقق وقف است و تا وقتی که حاکم وقف را قبول نکرده است، وقف محقق نمیشود. این موضوع میتواند به نوعی انواع وقفهایی را که درجامعه صورت میگیرد به سمت نیازهای اجتماعی و اقتصادی هدایت کند. یعنی حاکم با توجه به احاطهای که بر نیازهای جامعه دارد اگر وقفی را به مصلحت نداند آن را نمیپذیرد.
موضوعات وقف
باید توجه داشت که ما نوعا تصور میکنیم که وقف را در مورد املاک بدانیم، غافل از اینکه به حکم مادهی 55 قانون مدنی ایران که بر گرفته از شرع انور است، وقف در مورد هر نوع مالی ممکن است و به موجب مادهی 58 همان قانون، هر مالی را که با بقای عین آن بتوان از منافعش استفاده کرد، میتوان وقف کرد،.اعم از اینکه مال مزبور منقول باشد یا غیر منقول و مشاع باشد یا مفروز. پس میتوان برای مثال اتومبیل، تلویزیون و یا وسایل خانه را هم قف کرد. میتوان کتاب را وقف کرد. اگر برای مثال کتابی را به کتابخانهای هدیه بدهیم، آن کتابخانه میتواند آن کتاب را بفروشد، ولی اگر آن کتاب را وقف آن کتابخانه کنیم، کتابخانهی مزبور مجاز به فروش آن نخواهد بود.
میتوان درختانی را در جایی وقف کرد. میتوان کامپیوتری را به یک مرکز مطالعات وقف کرد و مطمئن بود که آن کامپیوتر غیر قابل انتقال به اغیار است و تا وقتی هست از آن استفاده خواهد شد. بنابراین اگر بخواهیم چیزی را که میدهیم بدون دخالت ارادهی سایرین بماند و از آن استفاده شود باید آن راوقف کنیم. بر خلاف ملک که استهلاک آن زیاد است.
و به رسیدگی مداوم نیاز دارد و استفاده از منافع آن در مواقعی که موقوف علیهم بسیار باشند، مشکلاتی را ایجاد میکند، میتوان مواردی را وقف کرد که فاقد این مشکلات باشند. مثلا شخصی مدرسهای را میسازد و وقف میکند که این حسنهای بزرگ است اما زمانی مالی را در بانک میگذارد.
و سود حاصل از آن را وقف تعمیرات لازم در مدرسه وقف شدهی یاد شده میکند، این وقف دوم در عین اینکه حسنهی بزرگی است عملی هوشمندانه نیز هست. حتی در موارد خیلی مهم و روابط اقتصادی بین کشورها هم وقف مطرح است برای مثال، اساس نامهی موسسهی فرهنگی اکو «سامزان همکاری اقتصادی»
و اساس نامهی بنیاد علمی آن، وقف را به عنوان منبع تأمین مالی آن سازمانها معین کردهاند (7)
در هند مرسوم است که مردم گاوهای مادهی سفیدی را به قصد تقرب به معبود خود در کوچهها رها میسازند تا فقرا از شیر آن گاوها استفاده کنند. بدون تردید این مورد را هم میتوان از موارد وقف محسوب کرد.
نذر و وقف بودن این گاوها باعث احترام مذهبی به آنها میشود که به غلط در میان مردم سایر ملل گاهی به گاو پرستی تعبیر میشود. ولی به راستی در کشوری مثل هند که یک سوم مردم آن در زیر خط فقر قرار دارند چه خدمتی زیباتر و مؤثرتر از این میتوان به فقرا روا داشت.
جالب اینکه آنانی هم که به این گاوها غذا میدهند در واقع قصد دارند در این اقدام خدا پسندانه سهمی داشته باشند.
وقف همواره برای مقاصد مورد پسند اجتماعی است و به موجب مادهی 66 قانون مدنی، وقف بر مقاصد غیر مشروع باطل است. یعنی اینکه نمیتوان وقف را وسیلهای جهت رسیدن به اهداف نا مشروع اجتماعی کرد و اگر کسی چنین قصد کند، وقف انجام شده باطل است و اعتباری ندارد.
وقف یکی از وسایل جهت دادن جامعه به سویی است که شخص واقف مایل به آن است. در واقع واقف با وقف کردن در جهت اهدافی که دارد زمینهی انجام و ترغیب به انجام آن اهداف پسندیده را فراهم می آورد.
افزایش تعداد موقوفات در یک جامعه بدون تردید حکایت از سطح بالای فرهنگ و تمدن در یک اجتماع است و کمبود چنین مواردی با فراهم بودن شرایط و رفاه نسبی مردم میتواند از نشانههای بیتوجهی مردم به جامعه و خودخواهی عمومی تلقی گردد.
وضعیت حقوقی وقف
وقف یک بنای مستحکم را ایجاد میکند؛ چرا که یک عقد لازم است و بعد از انعقاد، اصل بر دوام آن است مگر اینکه فسخ یا اقاله (توافق طرفین) منجر به انحلال آن شود. از طرف دیگر، برای اینکه عین موقوفه با مال شخص درهم نیامیزد و وقف صوری و ظاهری نباشد، قبض، شرط صحت وقف شمرده شده است.یعنی تا وقتی که عین موقوفه تحویل نشده باشد وقف محقق نمیشود. این موضوع در ماده 61 قانون مدنی ذکر شده است که مقرر میدارد وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمیتواند از آن رجوع نماید. در عین حال، جنبه خیریه وقف بسیار زیاد است؛ چرا که شخص در عقد وقف، مال خود را در اختیار دیگران میگذارد که از آن به طور مجانی استفاده کنند و به عبارت دیگر وقف یک عقد معوض نیست.
به همین جهت است که وقف از عقود مبتنی بر احسان است. بودن نهادهایی که خدمات رایگان در جامعه ارائه میکنند مثلا خدمات پزشکی، خدمات بهداشتی، خدمات آموزشی، خدمات پرورشی، خدمات علمی و نظایر آن همواره باعث بالا رفتن رفاه اجتماعی در جامعه میشود.
به عبارتی وقف دوش به دوش صدقه است. اماکن بسیار زیادی نظیر مساجد و امام زادهها وابسته به صدقات مردم، نذورات ایشان و موقوفات آنان است. تأسیس مهمی مانند آستان قدس رضوی که امروزه نقش آفرین مهمی در چرخهی اجتماعی و اقتصادی استان خراسان است منشأ اقتصادی خود را از صدقات و نذورات و موقوفات دوستداران اهلبیت - علیهمالسلام - گرفته است.
نتیجه گیری
نگاهی به نقش وقف در توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشورها با توجه به ماهیت حقوقی آن نشان میدهد که وقف از بهترین نهادهایی است که میتواند ضمن ارضای معنوی انسان در اعتلای اقتصادی و اجتماعی استفاده شود.خوشبختانه، قوانین و مقررات لازم جهت پشتیبانی از وقف وجود دارد و با توجه به وجود سازمان اوقاف و امور خیریه تا حد زیادی نگرانی از مورد سوء استفاده واقع شدن اوقاف برطرف شده است.
در طول تاریخ، موقوفات مورد سوء استفاده سود جویان و در مواردی سوء استفادهی حکومتها بودهاند. و میتوان گفت که در مجموع عدم نظارت مستمر و وجود آشوبهای اجتماعی مخصوصا در مقاطعی از تاریخ که حکومت از سلسلهای به سلسلهی دیگر منتقل میشده و عدم ثبت موقوفات از مهمترین عوامل خروج موقوات از حالت وقف بوده است.
البته، تردیدی نیست که بسیاری از اماکن یا در مواردی اشیایی که امروزه تحت عنوان اموال عمومی هستند ریشه در وقف دارند، در هر حال، با مردمی شدن حکومت و ثبات در آن و روندی که در جوامع امروزی از نظر تداوم سیستم حکومتی وجود دارد و سیستمهای معتبر ثبت و مدرک سازی به نظر میرسد.
که موقوفات بسیار کمتر از گذشته در معرض سوء استفاده و تبدیل وضعیت هستند و طبعا این امر میتواند زمینهی گسترش هر چه بیشتر وقف را فراهم آورد. البته، با توجه به دیدگاهی که این مطالعه آن را دنبال میکند آنچه موضوع مطالعه است وقف عام است.
اگر چه به نظر میرسد استفاده از وقف خاص هم میتواند منشأ خیرات برای افراد و تبعا جامعه شود. چرا که «من احیا نفسا فکانما احیا الناس جمیعا». دو طرفه بودن وقف و اینکه واقف و موقوف علیه باید هر دو راضی باشند تا محقق شود،و
نیز در مورد وقف عام آن را از متروکه شدن و فاصله گرفتن از نیازهای اجتماعی و اقتصادی میرهاند و اجازه نمیدهد وقف به راهی برود که برای جامعه مفید نباشد.
ضمن اینکه موضوع وقف هم محدودهی وسیعی را در بر میگیرد زیرا هر مالی را که با استفاده از منفعت آن عینش باقی میماند، میتوان وقف کرد. و این امر مختص به ملک نیست. اگر چه جامعه نا خود آگاه وقف را در وقف ملک متبلور میبیند .
و این نه در ایران بلکه در کشورهای دیگر هم به نظر میرسد که چنین باشد. برای مثال، مکاتبهای با دانشگاههای کشورهای مختلف غربی نشان میدهد که فراوانند مراکز تحقیقاتی یا بورسهایی که استادان قدیمی یا متمولین آن جوامع به صورت وقف به دانشگاهها و نظایر آنها اختصاص دادهاند.
کاری که میتوان گفت هنوز در ایران بجز چند مورد انگشت شمار مثل جایزهای که محقق و دانشمند محترم آقای دکتر شهیدی برای معلمان نمونه در نظر گرفتهاند یا کاوشکدهای که آقای دکتر زیر کزاده آن را پایه گذاری کردهاند، مصادیق چندانی ندارد. اگر چه در این مورد باید از کسانی که در زمینهی ساختن و تجهیز مدارس در سالیان گذشته و مخصوصا سالیان اخیر وقفهایی را انجام دادهاند، یاد و تقدیر کرد.
پیشنهادها
با توجه به آنچه که در ضمن مطالعهی فوق به آنها پرداخته شد به نظر میرسد که به حکم آیهی کریمهی «و لتکن منکم امة یدعون الی الخیر» اکنون زمان آن است که در زمینهی وقف تبلیغات لازم صورت گیرد و فرهنگ وقف نهادینه شود.باید حقوق وقف و نقش اجتماعی و اقتصادی آن برای مردم بازگو گردد تا کسانی که تمایل و استطاعت دارند به مصداق سارعوا الی الخیرات به این امر خیر روی آورند.
در این مورد، طبیعی است صرف دعوت تنها مقدمهی این امر است و دومین اقدام یافتن مواردی است که از نظر متخصصین امر و دست اندر کاران امور اقتصادی و اجتماعی وقف و کمک مردمی در قالب وقف در آنها موردنیاز است.
به طور کلی با توجه به نیازهای جامعه باید موضوعات جدیدی که پایدارتر و مفیدتر باشد برای وقف یافت و در اختیار علاقه مندان به وقف قرار داد. وقف اگر چه معمولا به قصد تقرب به خداست ولی برای تشویق مردم به انجام وقف و به حکم اینکه من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق، باید ترتیبی داده شود.
که وقتی کسی مالی را وقف میکند نام واقف بر آن به صورت لوح یادبود و نظایر آن نصب شود و خود این امر ضمن اینکه تشکر از واقف است، مشوق دیگران جهت وقف نیز هست.
در بعضی از کشورها باغهایی وجود دارد که در آن نام کسانی که هر یک از درختان را کاشتهاند بر روی آنها با پلاکی حک شده است و صرف ملاحظه آن پلاکها باز دید کنندگان را تشویق میکند که آنها نیز به چنین امری مبادرت نمایند.
ضمن اینکه چنین عملی در عین حال میزان و مقیاسی خواهد بود برای اینکه مردم ببینند که از وقف حمایت میشود. در وضعیت کنونی جلب اعتماد علاقه مندان به وقف از مهمترین مقدمات تشویق به وقف است.
پی نوشت:
1- فیض، علیرضا، «مصلحت وقف و پارهای از شرطهای آن»، مجلهی میراث جاویدان، ش 8، ص 104.
2- سالک، محمد تقی، «سخنی درباره وقف و موقوفه غلامی»، مجلهی میراث جاویدان، ش 2، ص 41.
3- Encyclopedia. Encarta 99.
4- سالک، همان.
5- به موجب قانون نحوه اجرای اصل 49 قانون اساسی، «سوء استفاده از موقوفات» عبارت است از «تحصیل ثروت ناشی از دخالت در وقف بر خلاف ترتیبی که شرع معین نموده باشد».
6- فیض، علیرضا و مهذب، علی، ترجمهی کتاب لمعه، ج 1، انتشارات دانشگاه تهران، ص 180؛ یزدی، ابو القاسم ابن احمد ترجمهی فارسی شرایع الاسلام، ج 1، انتشارات دانشگاه تهران، ص 343؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه ی تحریر الوسیله، ج 3، مؤسسه ی انتشارات دار العلم، چاپ سوم، 1373، ص 299.
7- اساس نامهی بنیاد علمی اکو مصوب 16 / 2 / 1375 و اساس نامه مؤسسهی فرهنگی اکو مصوب 11 / 2 / 1375.
میراث جاویدان
این مقاله در تاریخ 1403/4/20 بروز رسانی شده است: