سازمان رهبرى شيعه در عصر غيبت صغرى
تا سال 260 ه . ق . شيعيان، به جز در زمانهايى كه امامان شيعه عليهم السلام در زندان به سر مىبردند يا در خانهى خود زير نظر بودند، آزادانه با آنان ارتباط داشتند و به طور مستقيم از هدايت و فيض معنوى آنان بهرهمند مىگشتند . دراين سال با شهادت امام حسن عسكرى عليه السلام، به ناگاه شيعيان با وضع پيش بينى نشدهاى روبهرو شدند . آنان به يك باره، امام خويش را در پس پردهى غيبتيافتند . به طور طبيعى، نخستين پرسش و چشمداشتشيعيان در شرايط جديد، اين بود كه چگونه مىتوانند با امام خويش، ارتباط برقرار كنند و چارهى مشكلهاى خويش را از او بجويند .
اين پرسش بى پاسخ نماند و در نخستين فرصت پس از آغاز غيبت صغرى، راه دستيابى به امام عليه السلام و چگونگى ارتباط با او در شرايط پديد آمده، به آگاهى گروهى از شيعيان رسيد . يكى از روايتهاى تاريخى بر جا مانده از آن دوره كه بر مدعاى ياد شده، دلالت دارد، گفتهى شيخ صدوق دربارهى گروهى از شيعيان قم است . آنان مانند هميشه، براى ديدار با امام عسكرى عليه السلام و تقديم هديههاى مالى و وجوه شرعى و نامههاى حاوى سؤالات شيعيان قم، به سامراء رفته بودند . اين گروه در سامراء با شهادت امام يازدهم عليه السلام و ادعاى دروغين امامت از سوى جعفر بن على الهادى - برادر امام عسكرى عليه السلام - روبهرو شدند . چون جعفر - كذاب - نتوانست نشانههاى لازم براى اثبات امامتخويش را به آنان ارايه دهد، پس از سرگردانى و گذر از مشكلاتى، راه بازگشت در پيش گرفتند . همين كه به بيرون شهر سامراء رسيدند، پيك امام دوازدهم (عج) با آنان ديدار كرد . بدين ترتيب، آنان به درك فيض ديدار با آن بزرگوار موفق شدند . آن حضرت در همين ديدار به گروه قمىها فرمود كه از آن پس براى ديدار يا انجام امور مربوط به امام عليه السلام، ديگر به سامراء نروند; زيرا ايشان براى انجام امور ياد شده، نمايندهاى در بغداد خواهد گمارد . (1)
گذر زمان نشان داد كه نمايندهى گمارده شده در بغداد، همان «عثمان بن سعيد عمرى» ; نخستين سفير و نايب ناحيهى مقدسه در دوران غيبت صغرى است كه جامعهى شيعه را حتى در دورترين سرزمينهاى شيعه نشين جهان اسلام، رهبرى مىكرد . (2)
عثمان بن سعيد عمرى» ادامه دهندهى راهى بود كه سالها پيش از دوران غيبت صغرى و از سوى امام صادق عليه السلام آغاز شده بود . (3) «عثمان بن سعيد عمرى» ، در راس آن قرار داشت، سازمانى پنهانى با هدفهاى مشخص بود كه از آن با نام «سازمان يا نهاد وكالت» و يا «نظام الاموال و الوكلاء» ياد مىشود . (4)
هدف اصلى و زمينههاى پيدايش سازمان وكالت
پيش زمينههاى پيدايش و گسترش جريان وكالت پس از امام صادق عليه السلام را مىتوان اينگونه برشمرد: دورى مناطق شيعه نشين از مركز استقرار ائمه عليهم السلام، وجود جو خفقان، دشوار بودن ارتباط مستقيم امامان عليهم السلام با شيعيان، دسترسى نداشتن شيعيان به امامان به دليل حبس، شهادت يا غيبت، و بالاخره آماده سازى شيعيان براى پذيرش شرايط ويژهى دوران غيبت .
امامان شيعه عليهم السلام بسيار كوشيده بودند با تبيين جريان صحيح مهدويت، ذهن شيعيان را براى پذيرش اصل غيبت آمادهتر سازند . با اين حال، شيعيان پس از شهادت امام يازدهم عليه السلام، به دليل غيبت فرزند ايشان و محروم ماندن از درك حضور مستقيم و آشكار امام، سرگردان شدند ; زيرا آنان نزديك به دو و نيم قرن از نعمت امام حاضر بهرهمند بودند، پس به طور طبيعى، آنگاه كه امام معصوم، در ميان شيعه، حضورى آشكار ندارد، بايد جانشينى برگزيند و شيعيان را به سوى او رهنمون شود .
اين جاىگزين، همان سفير، نايب يا باب حضرت حجت (عج) در دوران غيبتبود . نشانههايى در دست است كه شيعيان هنگام رويارويى با شرايط جديد و پس از نااميدى از درك حضور امام عليه السلام، در جستوجوى باب يا سفير آن حضرت بوده و گاه براى شناسايى سفير راستين و واقعى امام عصر عليه السلام، نمايندهاى را به بغداد يا سامراء گسيل مىداشتند . البته در همهى اين موارد، امداد ناحيهى مقدسه به يارى اين نمايندگان آمده و آنان را به سوى مطلوب خويش راهنمايى مىكرد . براى نمونه، افزون بر جريان ياد شده دربارهى گروه قمىها - وفد قميين - به جريانهاى «حسن بن نضر قمى» ، (6) «محمدبن ابراهيم بن مهزيار اهوازى» (7) و «ابوالعباس احمد دينورى» (8) نيز مىتوان اشاره كرد .
ادعاهاى دروغين نيابت
از جمله كسانى كه در دوران غيبت صغرى، دعوى دروغين سفارت و بابيت را سر دادند به اين افراد مىتوان اشاره كرد: اسحاق احمر، (9) باقطانى، (10) ابومحمد شريعتى، (11) محمدبن نصير نميرى، (12) احمدبن هلال كرخى عبرتائى، (13) محمد بن على بن بلال، (14) ابوبكر بغدادى، (15) ابودلف مجنون، (16) حسين بن منصور حلاج (17) و ابوجعفر شلمغانى . (18)
البته امام و سفيران راستين او نيز براى مقابله با اين مدعيان دروغين، شيوههاى مناسبى را در پيش مىگرفتند . گاه مقايسهى وضعيت ظاهرى مدعيان دروغين با سفير راستين حضرت، سبب مىشد مردم به ادعاى دروغين آنان پى ببرند . براى نمونه، احمد دينورى هنگامى كه وارد بغداد شد، با ادعاى نيابت از سوى سه تن روبهرو گشت . يكى از آنان «ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعيد عمرى» و دو تن ديگر، «اسحاق احمر» و «باقطانى» بودند . او به منزل هر سه تن رفت . ابوجعفر عمرى، فردى فروتن بود كه منزلى كوچك و سلوكى همانند سلوك ائمه عليهم السلام داشت; اما، دو تن ديگر داراى خدمت كاران فراوان و خانههاى گران قيمتبودند . دينورى با ديدن و مقايسهى وضعيت اين دو تن با وضعيتسفير حضرت، در راستين بودن ادعاى آن دو، دچار ترديد شد و سرانجام با ارشادهاى ناحيهى مقدسه، به راستين بودن سخن ابوجعفر عمرى، يقين پيدا كرد . (19)
در مواردى نيز، سفير ناحيهى مقدسه در محفل مدعى سفارت حاضر مىشد و به شيوهاى، از وى نسبتبه دروغ بودن ادعايش اقرار مىگرفت . براى نمونه، «ابوطاهر محمدبن على بن بلال» يكى از كسانى بود كه به دروغ، ادعاى بابيت كرد . روزى ابوجعفر عمرى به محفلى كه او و شمارى از پيروانش در آن حاضر بودند، رفت و خطاب به او گفت: «آيا صاحب الزمان به تو امر نكرد كه اموال را به من تحويل دهى؟» و او در حالى كه رنگ باخته بود، چارهاى جز اقرار نديد! و همين مساله، سبب بازگشتن برخى از پيروانش از پيروى او گرديد . (20)
يكى ديگر از راه كارهاى مقابلهى ناحيهى مقدسه با ادعاهاى دروغين نيابت و بابيت در دوران غيبت صغرى، اعلام لعن مدعى دروغين به وسيلهى توقيعهايى بود كه به واسطهى سفيران و نايبان راستين حضرت به دستشيعيان مىرسيد . گاه حضرت به دليل جايگاه ويژهى فرد مدعى، ناگزير مىشد دو يا سه بار اعلام لعن و افشاى ماهيت مدعى دروغين را تكرار كند; دراين باره، به «احمدبن هلال كرخى عبرتائى» مىتوان اشاره كرد; زيرا وى سابقهى وكالتبراى امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام را داشت و فردى صوفى مسلك و به ظاهر دين دار بود، و 54 سفر حج انجام داده بود كه بيستبار آن را با پاى پياده بوده است! (21)
نقش ارتباطى محورهاى فعاليت نايبان چهارگانه و كارگزاران آنان
شيعيان در دوران غيبت صغرى به دلايل گوناگون نزد نايبان يا وكيلان ناحيهى مقدسه مراجعه مىكردند . متعارفترين دليل مراجعه به وكيل در طول دوران فعاليتسازمان وكالت از زمان امام صادق عليه السلام تا پايان دوران غيبت صغرى، پرداخت وجوه شرعى و هديهها و نذرهاى مردمى بود . البته كار وكيلان به اين مورد، منحصر نمىشد . شواهد نشان مىدهد كه آنان «نقش ارتباطى» ميان مردم و امام را داشتهاند . آنان نامهها، پيامها، پرسشها و مشكلات فردى يا عمومى شيعيان را به محضر امامان عليهم السلام مىرساندند و پس از دريافت پاسخ، آن را به افراد ابلاغ مىكردند . اين نقش ارتباطى در دوران غيبت صغرى به دليل غيبت امام عليه السلام، جايگاه مهمترى يافت; زيرا سفير ناحيهى مقدسه در اين دوران، تنها راه ارتباطى شيعيان با وجود شريف حضرت مهدى (عج) بود . البته در موارد نادرى، تماسها به وسيلهى پيكهاى ويژهى آن حضرت برقرار شده است كه به يك نمونه از آن در ماجراى «وفد قميين» اشاره كرديم .
توقيع نويسى; معمولترين شيوهى ارتباطى رهبرى شيعه در دوران غيبت صغرى
يكى از معمولترين راههاى ارتباط با ناحيهى مقدسه در دوران غيبت صغرى، «توقيع» هاى صادر شده از سوى ناحيهى مقدسه براى شيعيان بود . «توقيع» ، نوشتهاى بود كه در لابه لاى سطور يا در ذيل آنها، در پاسخ به پرسشها مىآمد . گاهى نيز توقيع بى آنكه پاسخ به پرسش پيشين باشند، از سوى ناحيهى مقدسه صادر مىشد . البته صدور همين توقيعها نيز در راستاى زدودن مشكلى در جامعهى شيعى آن روزگار بوده است . توقيعهاى ناحيهى مقدسه در بيشتر موارد از راه نايبان چهارگانه به دستشيعيان مىرسيد . اما در برخى موارد، بعضى وكيلان برجسته نيز اين صلاحيت را يافتند كه واسطهى صدور توقيع باشند . از آن جمله به «محمدبن جعفر اسدى رازى» ; وكيل برجستهى ناحيهى مقدسه در منطقهى رى (22) و «قاسم بن علاء آذربايجانى» ; وكيل ناحيهى آذربايجان (23) مىتوان اشاره كرد .
درون مايهى توقيع، يكى از موارد زير بود: رفع اختلافها، ترديدها و شبهههاى موجود در جامعهى شيعى، (24) اعلام نصب وكيلان به وكالت، (25) اعلام عزل وكيلان خيانت پيشه، (26) اعلام لعن مدعيان دروغين نيابت و بابيت، (27) پاسخ به پرسشهاى شرعى، (28) حل مشكلات خصوصى شيعيان مانند مشكلات خانوادگى، (29)دستور عمل به وكيلان . (30)
بى ترديد، ساختار وكالت و نيابت در كنار دو نقش ياد شده، نقش ارشاد، هدايت و راهنمايى شيعيان را نيز برعهده داشته است . به عبارت ديگر، وظيفهى اصلى سفيران و وكيلان ناحيهى مقدسه، ارشاد شيعيان به سوى مسير اصيل امامت و رهايى بخشيدن آنان از سردرگمى در غوغاى شيطنتهاى فرمانروايان عباسى، ادعاهاى مدعيان دروغين نيابت و خيانتبرخى ياران پيشين ساختار نيابتبود .
خرق عادت در جريان هدايت
نهان كارى; اصل حاكم بر ساختار رهبرى شيعه در دوران غيبت صغرى
در همين راستا، شدت نهان كارى و تقيهى سومين سفير حضرت، زبانزد جامعهى شيعه بوده است(36) . روزى يكى از شيعيان از ابوسهل نوبختى مىپرسد: چرا ناحيهى مقدسه با وجود جايگاه رفيع علمى و اجتماعى تو، ابن روح را به نيابتبرگزيده است؟ او در پاسخ مىگويد: درجهى راز نگهدارى ابن روح چنان بالا است كه اگر او، حضرت حجت (عج) را پنهان كرده باشد، حتى در صورت قطعه قطعه كردن بدنش با قيچى، سخنى نمىگويد! (37)
در پيشبرد كار اين سازمان پنهانى، گاه امدادهاى معجزه آساى حضرت حجت عليه السلام نيز بسيار گره گشا بوده است . براى نمونه، در دوران سفارت «محمدبن عثمان بن سعيد عمرى» ، حكومت وقت از برخى از فعاليتهاى پنهانى اين سازمان آگاه شد، بنابراين، كسانى را به عنوان شيعيانى كه قصد پرداخت وجوه شرعى دارند، نزد افرادى فرستاد كه در مظان اتهام وكالت قرار داشتند . يكى از وكيلانى كه با اين جاسوسان روبهرو شد، «محمدبن احمد بن جعفر قطان قمى» بود . البته چون با آغاز اين توطئه، ناحيهى مقدسه در توقيعى، همهى وكيلان را تا اطلاع بعدى از دريافت هرگونه وجهى منع كرده بود، وكيل ياد شده نيز منكر وكالتخود شد و هيچ وجهى از آن جاسوس دريافت نكرد! اين وضعيت تا رفع كامل خطر برقرار بود . (38)
نقش امام عصر (عج) در گزينش نايبان و كارگزاران آنان
گسترهى جغرافيايى نظارت و عملكرد سازمان نيابت
1) جزيرة العرب شامل: مدينه، مكه، يمن و بحرين .
2) عراق شامل: كوفه، بغداد، سامراء، مدائن، قراء سواد، واسط، بصره، نصيبين و موصل .
3) شمال آفريقا شامل: مصر و مغرب .
4) ايران شامل: قم، آوه (آبه)، رى، قزوين، همدان، دينور، قرميسين، آذربايجان، اهواز .
5) خراسان و ماوراء النهر شامل: بيهق، نيشابور، مرو، بلخ، كابل، سمرقند، كش، بخارا و . . .
آن سان كه گذشت، نايبان چهارگانه با همكارى و همراهى شمارى دستيار و وكيل، جريان هدايت و رهبرى شيعه در دوران حيرت يا غيبت را به پيش مىبردند . نخستين سفير ناحيهى مقدسه با هميارى سه وكيل برجسته در بغداد، كار خود را در دوران حساس و سرنوشتساز آغاز غيبت صغرى، انجام داده است . نام سه تن دستيار او عبارت است از: «احمدبن اسحاق اشعرى قمى» ، «حاجزبن يزيد وشاء» و «محمدبن احمدبن جعفر قطان قمى» . (40) البته فرزند وى; يعنى «محمدبن عثمان عمرى» نيز در كنار پدر به فعاليت مشغول بوده است . با مرگ سفير اول و جانشينى پسرش، همان دستياران پيشين در كنار دومين سفير، به فعاليتخود، ادامه دادند . گويا اين دستياران در دوران بلند مدت نيابتسفير دوم بدرود حيات گفتهاند . سفير دوم نيز براى پيشبرد امور، دستياران ديگرى براى خود برگزيد و با كمك آنان، كار نظارت بر سازمان و ارتباط با وكيلان سرزمينهاى ديگر را اداره مىكرد . بنا بر تصريح شيخ طوسى، در بغداد ده نفر وكيل زير نظر سفير دوم و براى انجام دستورهاى او مشغول به كار بودند . (41)
«حسين بن روح نوبختى» كه پس از درگذشتسفير دوم، به فرمان ناحيهى مقدسه، عهده دار مقام نيابتشد، خود يكى از كارگزاران سفير دوم بوده است . در روزهاى پايانى زندگى سفير دوم، براى اين كه شيعيان با حسين بن روح بيشتر آشنا شوند، امور نيابتبه ويژه دريافت وجوه شرعى، بيشتر به وى سپرده شده بود . (42)
با آغاز نيابت ابن روح، دستياران سفير دوم همچنان در كنار سفير سوم به فعاليت ادامه دادند . يكى از دستياران برجستهى ابن روح، كه حتى در دوران زندانى بودن وى، به عنوان اداره كنندهى امور، ايفاى نقش مىكرد، «ابوجعفر محمدبن ابى العزاقر» معروف به «شلمغانى» بود . وى بعدها به دليل سوء استفاده از منصب و جايگاه خويش و بيان برخى عقيدههاى ناصواب مانند عقيدهى «حلول» ، از سمتخود عزل شد و به لعن ناحيهى مقدسه، دچار گشت . (43)
نام دستياران سفير چهارم، به دست ما نرسيده است، ولى مىتوان حدس زد كه برخى از دستياران سومين سفير، پس از درگذشت وى، همچنان در پستخود به كار مشغول بودهاند.
افزون بر كارگزاران و معاونان برجستهى سفيران كه معمولا در بغداد يا شهرهاى پيرامون آن زندگى مىكردند . وكيلان ساكن در ديگر سرزمينهاى شيعه نشين نيز در خدمت نايبان چهارگانه و زير نظر آنان مشغول فعاليتبودهاند . رهآورد بررسى مفصل در منابع رجالى و روايى، يافتن نام چهل تن از اين وكيلان بوده است . برخى از آنان عبارتند از: حسن بن نضر قمى، ابوصدام، ابوعلى محمدبن احمدبن حماد مروزى محمودى، جعفربن عبدالغفار، ابوالحسين محمدبن جعفر اسدى رازى، محمدبن شاذان بن نعيم نيشابورى، قاسم بن علاء آذربايجانى، حسن بن قاسم بن علاء آذربايجانى، على بن حسين بن على طبرى سمرقندى، ابومحمد جعفربن معروف كشى، بسامى، عاصمى، ابوجعفر محمدبن على شلمغانى، ابوالقاسم حسن بن احمد، ابوجعفر محمدبن احمد زجوزجى، ابوجعفر محمدبن على اسود، محمد بن عباس قمى، احمدبن متيل قمى، ابوعبدالله بزوفرى، ابو على محمدبن ابىبكر همام بن سهيل كاتب اسكافى، ابومحمد حسن بن على جناء نصيبى و.....
بدين ترتيب، نايبان چهار گانه با هدايت فعاليتهاى سازمان پر سابقهى وكالت، در دوران غيبت صغرى، توانستند راه ارتباطى مطمئن و كارگشايى بين ناحيهى مقدسه و شيعيان سرزمينهاى گوناگون باشند و از آن به بهترين روش براى حفظ سازمان رهبرى جهان تشيع در اين دورهى حساس و سرنوشتساز، بهره جويند .
بنابراين، شناخت دقيق فعاليتهاى نايبان چهارگانه، گسترهى كار آنان و چگونگى رهبرى جامعهى شيعه در دوران هفتاد سالهى غيبت صغرى، بدون توجه به پيشينهى پيدايش و فعاليتهاى شبكهى ارتباطى وكالت در دورههاى پيشين، ممكن نخواهد بود . سازمان نيابت، ادامهى فعاليتشمار بسيارى وكيل و سروكيل بود كه پس از زمان امام صادق عليه السلام، با دقت و نظم فراوان، گردش امور را در سرزمينهاى شيعه نشين به دست گرفته و خط ارتباطى بين شيعيان و مراكز استقرار ائمه عليهم السلام را در مدينه، بغداد، مرو و سامراء حفظ كرده بودند .
با درگذشتسفير چهارم و صدور توقيعى از سوى ناحيهى مقدسه خطاب به وى - چند روز پيش از وفاتش - او موظف شد كه ديگر براى به دستگيرى جريان سفارت و نيابت، جانشينى برنگزيند و در همان توقيع، پايان دوران غيبت صغرى و آغاز دوران غيبت كبرا (غيبت تامه) اعلام گرديد .
با پايان يافتن دوران غيبت صغرى و با درگذشت آخرين رهبر شبكهى وكالت و نيابت (سفير چهارم)، دوران فعاليتسازمان وكالت پس از دو قرن تلاش به پايان رسيد و سازمان فقاهت در طول دوران غيبت كبرا، ادامه دهندهى راه سازمان وكالت تا عصر حاضر گشت .
پي نوشت :
1-كمال الدين و تمام النعمة، محمدبن على بن بابويه قمى، ملقب به شيخ صدوق، به تصحيح: على اكبر غفارى، قم، انتشارات جامعهى مدرسين، 1416 ه . ق، ص 476
2-الغيبة، ابوجعفر محمدبن حسن طوسى، ملقب به شيخ طوسى، بيروت، دارالكتاب الاسلامى، 1412 ه . ق ، ص 216.
3-همان، ص 210 .
4- مكتب در فرآيند تكامل، سيد حسين مدرسى طباطبايى، ترجمه: هاشم ايزد پناه، ايالات متحده، نيوجرسى، نشر داروين، 1374 ه . ش، ص15; تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم (عج)، جاسم حسين ، ترجمه: سيد محمد تقى آيت اللهى، تهران، امير كبير، 1367 ه . ش، ص 134.
5-تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم (عج); ص 137; مكتب در فرآيند تكامل، ص 22; رجال نجاشى، ابوالعباس احمدبن على نجاشى، قم، داورى، بى تا، ص 243; رجال كشى، ابوعمرو محمدبن عمربن عبدالعزيز كشى، انتخاب و تلخيص: شيخ طوسى، به تصحيح: حسن مصطفوى، دانشگاه مشهد، 1348 ه . ش، ص 513، ح 991- 992، و ص 549، ح 1038 .
6. الكافى، ابوجعفر محمدبن يعقوب كلينى رازى، تصحيح: على اكبر غفارى، تهران، 1377 ه . ش، ج 1، ص 417، ح 4 .
7-الغيبة، ص 170; كمال الدين و تمام النعمة، ص 487 .
8-بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسى، تهران، 1376 ه . ق به بعد، ج 51، ص 300 .
9-همان.
10-همان .
11- الغيبة، ص 244 .
12-همان، ص 245; رجال كشى، ص 438; بحار الانوار، ج 51، ص 367 .
13- الغيبة، ص 214; مكتب در فرآيند تكامل، ص 96 .
14- الغيبة، ص 245 .
15- همان، ص 256 .
16- همان، ص 255 .
17- همان، صص 246- 247 .
18- همان، صص 187 و 251- 252 .
19-بحار الانوار، ج 51، ص 300 .
20- الغيبة، ص 245 .
21- همان، صص 214، 217، 228، 245; كمال الدين و تمام النعمة، ص 489 .
22- رجال شيخ طوسى، نجف، مكتبة الحيدرية، 1380 ه . ق، ص 496; الغيبة، ص 257; تنقيح المقال، علامه مامقانى، نجف، مكتبة المرتضوية، 1357 ه . ق، ج 2، ص 92، از ابواب فاء .
23-بحار الانوار، ج 51، ص 303 .
24-الغيبة، ص 178 .
25- همان، صص 170 و 192 .
26- همان، صص 174 و 187; رجال كشى، ص 450 .
27-همان .
28- كمال الدين و تمام النعمة، صص 382 و 407 .
29- الغيبة، صص 184، 185 و 197; الارشاد، شيخ مفيد، بيروت، مؤسسة الاعلمى، 1410 ه . ق، ص 332 .
30-الغيبة، صص 241- 242 .
31- كمال الدين و تمام النعمة، ص 502; الغيبة، ص 179 .
32-الغيبة، ص 192 .
33-كمال الدين و تمام النعمة، ص 503 .
34-تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم (عج)، ص 134 .
35-كمال الدين و تمام النعمة، ص 503 .
36-الغيبة، ص 236 .
37- همان، ص 240 .
38-بحار الانوار، ج 51، ص 310 .
39-براى نمونه ر . ك: جريان گزينش محمد بن ابراهيم بن مهزيار اهوازى به وكالت در الغيبة، ص 170جريان گزينش حسن بن قاسم بن علاء آذربايجانى به وكالت در الغيبة، ص 191 و الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندى، تحقيق: مؤسسة الامام المهدى (عج)، قم، ه . ق، ج 1، ص 467 .
40-تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم (عج)، ص 149 .
41-الغيبة، ص 227 .
42- همان، صص 223 و 227 .
43- همان، صص 183 و 248 .