فرزندپروری و بهداشت روانی کودک
بهداشت روانی کودکان به شیوه تعامل والدین با آنها بستگی دارد. با وجودی که هر پدر و مادری در آرزوی فراهم ساختن بهترین امکانات در خانه هستند، امّا ممکن است به شیوه صحیحی آنها را در اختیار فرزندانشان قرار ندهند زیرا هنوز روش منحصر به فردی برای تربیت فرزندان اختراع نشده است. علتش این است که هیچ دو بچهای شبیه هم نیستند. تفاوت بین بچهها بیش از آن چیزی است که ما معمولاً تصور میکنیم. به علاوه، فرهنگ، جامعه، جنسیت و بسیاری عوامل دیگر در تربیت کودکان دخالت دارند.
روانشناسان خاطر نشان میکنند که سبکهای متفاوتی برای فرزندپروری وجود دارد. آنها عقیده دارند که سبکهای فرزندپروری را میتوان بر حسب دو عامل محبت و کنترل پدر و مادر، به چهار دسته تقسیم کرد.
به همین ترتیب، فرزندان نیاز به محبت دارند. هنگامی که فرزند احساس خطر میکند، آغوش مادر به او اطمینان و آرامش میبخشد. تماس بدنی بین مادر و کودک، مطمئناً نخستین شاخص عشق و محبت نزد فرزند است. همچنان که کودک بزرگتر میشود، کلمات اطمینان بخش مادر، جای آغوش او را میگیرد. نیازی به ذکر این نکته نیست که بیان عشق و محبت، ضرورت قطعی برای رشد سالم فرزند دارد و در غیاب آن، شخصیت کودک دچار اختلال خواهد شد. کودکانی که دچار فقر و محرومیت هیجانی و عاطفی باشند نمیتوانند شریک خوبی در زندگی زناشوئی باشند زیرا پیوند موفق بین زندگی دو فرد از طریق عشق برقرار میگردد. بنابراین، هیجانات باید به شیوه قابل قبولی تنظیم و کنترل گردند. کنترل والدین، راهنمایی لازم برای بیان احساسات و هیجانات را در اختیار فرزندان قرار میدهد. همچنین ساختار لازم که احساسات در چهارچوب آن بروز داده شوند را در اختیار میگذارد. فرزندپروری بدون کنترل و محبت، مطلوب نیست. به این دلیل است که روانشناسان این نوع فرزندپروری را «غافل و بیمبالات» مینامند.
مهمترین نکته در اینجا این است که هنگامی که کودک برای رفتارش تنبیه شد درک میکند که پدر و مادرش هنوز به او به عنوان یک فرد عشق میورزند. نقطه مقابل این، هنگامی است که والدین به طور کلی فرزند را طرد کنند. هنگامی که فرزند حس کند که والدین او را به طور کامل از خود راندهاند، احساس تنهایی و درماندگی خواهد کرد. این امر میتواند باعث کاهش اعتماد به نفس کودک گردد و به افسردگی، پرخاشگری، قطع عضو و حتی خودکشی او بیانجامد. روانشناسان، فرزندپروری نوع D را «موثق» مینامند.
منبع:گروه سلامت سیمرغ
روانشناسان خاطر نشان میکنند که سبکهای متفاوتی برای فرزندپروری وجود دارد. آنها عقیده دارند که سبکهای فرزندپروری را میتوان بر حسب دو عامل محبت و کنترل پدر و مادر، به چهار دسته تقسیم کرد.
1- نوع A (کنترل زیاد، محبت کم)
2- نوع B (کنترل کم، محبت زیاد)
3- نوع C (کنترل کم، محبت کم)
به همین ترتیب، فرزندان نیاز به محبت دارند. هنگامی که فرزند احساس خطر میکند، آغوش مادر به او اطمینان و آرامش میبخشد. تماس بدنی بین مادر و کودک، مطمئناً نخستین شاخص عشق و محبت نزد فرزند است. همچنان که کودک بزرگتر میشود، کلمات اطمینان بخش مادر، جای آغوش او را میگیرد. نیازی به ذکر این نکته نیست که بیان عشق و محبت، ضرورت قطعی برای رشد سالم فرزند دارد و در غیاب آن، شخصیت کودک دچار اختلال خواهد شد. کودکانی که دچار فقر و محرومیت هیجانی و عاطفی باشند نمیتوانند شریک خوبی در زندگی زناشوئی باشند زیرا پیوند موفق بین زندگی دو فرد از طریق عشق برقرار میگردد. بنابراین، هیجانات باید به شیوه قابل قبولی تنظیم و کنترل گردند. کنترل والدین، راهنمایی لازم برای بیان احساسات و هیجانات را در اختیار فرزندان قرار میدهد. همچنین ساختار لازم که احساسات در چهارچوب آن بروز داده شوند را در اختیار میگذارد. فرزندپروری بدون کنترل و محبت، مطلوب نیست. به این دلیل است که روانشناسان این نوع فرزندپروری را «غافل و بیمبالات» مینامند.
4- نوع D (کنترل زیاد، محبت زیاد)
مهمترین نکته در اینجا این است که هنگامی که کودک برای رفتارش تنبیه شد درک میکند که پدر و مادرش هنوز به او به عنوان یک فرد عشق میورزند. نقطه مقابل این، هنگامی است که والدین به طور کلی فرزند را طرد کنند. هنگامی که فرزند حس کند که والدین او را به طور کامل از خود راندهاند، احساس تنهایی و درماندگی خواهد کرد. این امر میتواند باعث کاهش اعتماد به نفس کودک گردد و به افسردگی، پرخاشگری، قطع عضو و حتی خودکشی او بیانجامد. روانشناسان، فرزندپروری نوع D را «موثق» مینامند.
منبع:گروه سلامت سیمرغ