فرهنگ عاشورا(17)

يزيد بن معاويه و واليان او،پس از مرگ معاويه از مردم و شخصيتها مى‏گرفتند.اماكسانى هم زير بار بيعت نرفتند.از جمله كسانى كه علنا بيعت با يزيد را رد كردند و زير بارحكومت او نرفتند و از او انتقاد كردند،اينان بودند:حسين بن على‏«ع‏»،عبد الرحمن بن ابى‏بكر،عبد الله بن زبير،منذر بن زبير،عبد الرحمن بن سعيد عابس بن سعيد و عبد الله بن‏حنظله.[1]سيد الشهدا«ع‏»دعوت وليد،والى مدينه را براى بيعت رد كرد و ضمن سخنى كه‏فضايل دودمان رسالت را برشمرد و به ننگهاى يزيد اشاره
چهارشنبه، 4 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرهنگ عاشورا(17)
فرهنگ عاشورا(17)
فرهنگ عاشورا(17)

نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی

مخالفان بيعت با يزيد

يزيد بن معاويه و واليان او،پس از مرگ معاويه از مردم و شخصيتها مى‏گرفتند.اماكسانى هم زير بار بيعت نرفتند.از جمله كسانى كه علنا بيعت با يزيد را رد كردند و زير بارحكومت او نرفتند و از او انتقاد كردند،اينان بودند:حسين بن على‏«ع‏»،عبد الرحمن بن ابى‏بكر،عبد الله بن زبير،منذر بن زبير،عبد الرحمن بن سعيد عابس بن سعيد و عبد الله بن‏حنظله.[1]سيد الشهدا«ع‏»دعوت وليد،والى مدينه را براى بيعت رد كرد و ضمن سخنى كه‏فضايل دودمان رسالت را برشمرد و به ننگهاى يزيد اشاره داشت،فرمود:«...و مثلى لايبايع لمثله‏»[2] و به مروان نيز كه آن حضرت را مى‏خواست به بيعت وا دارد،فرمود:
«ويحك!اتامرنى ببيعة يزيد و هو رجل فاسق؟»[3](آيا مرا به بيعت مردى فاسق چون يزيدفرا مى‏خوانى؟)سيد الشهدا«ع‏»بيعت با يزيد را به معناى قبول سلطه جور و رضا دادن به‏هدم اسلام مى‏ديد.از اين رو و براى نجات اسلام و امت از حكومت فاسقان،بيعت نكردو سفر مكه، سپس راه كربلا را در پيش گرفت.

*********
مداح، مداحى، ذاكر

مداحان اهل بيت،كه با ذكر مصيبت و ذكر فضايل خاندان وحى،مجالس حسينى راگرم و اشك عاشقانه شيعيان آل الله را جارى مى‏سازند،از عوامل مهم بقاء فرهنگ‏عاشورايند.مداح، در اصطلاح شيعى،به كسانى گفته مى‏شود كه در ايام ولادتها وشهادتهاى ائمه‏«ع‏»در مجالس جشن و عزا به خواندن اشعارى در فضايل و مناقب محمد وآل محمد،يا در مظلوميت آنان مى‏پردازند.ولى اغلب،به مرثيه خوانان حسينى گفته‏مى‏شود كه با خواندن شعر مرثيه و ذكر مصيبت،اهل مجلس را مى‏گريانند.«مداح:روضه‏خوانى كه ايستاده در پيش منبر به شعر، مدايح اهل بيت و مصائب آنان را خواند،آنكه‏ايستاده در كنار منبر در مجالس روضه خوانى،يا روان در كوى و بازار،اشعار مدايح‏اهل بيت را به آواز بخواند.»[4]مداحى اهل بيت و نوحه خوانى در سوگ آنان،از جمله كارهايى است كه حادثه‏عاشورا را زنده نگهداشته است.ائمه نيز از مداحان و ذاكران،تقدير و تشويق مى‏كردند،صله مى‏دادند،دعا مى‏كردند و براى اين كار، فضيلت و ثواب بسيار مى‏شمردند.امام‏صادق‏«ع‏»فرموده است:«الحمد لله الذى جعل فى الناس من يفد الينا و يمدحنا و يرثى‏لنا»،[5]خدا را سپاس كه در ميان مردم،كسانى را قرار داده كه به سوى ما مى‏آيند و ما رامدح و مرثيه مى‏گويند.و حضرت رضا«ع‏»در تشويق دعبل به مرثيه خوانى در ايام عزاى‏حسينى فرمود:«يا دعبل!احب ان تنشدنى شعرا فان هذه الايام حزن كانت علينااهل البيت‏»[6] اى دعبل،دوست دارم برايم شعر بسرايى و بخوانى،چون اين روزها،روزهاى اندوه ما اهل بيت است.همين گونه مجالس و برنامه‏ها،آن شهادت عظيم و حادثه‏شگفت را با مرور اينهمه سال،همچنان زنده نگهداشته و به بركت آن نيز،دين واحساسات دينى و انس و آشنايى مردم با خط اهل بيت زنده مانده است.به تعبير امام‏خمينى‏«قدس سره‏»:«روضه سيد الشهدا،براى حفظ مكتب سيد الشهدا است...اين گريه‏هاو اين روضه‏ها حفظ كرده مكتب را.»[7] مداحى،نوعى الگو دادن به مخاطبان و شخصيت‏پردازى اجتماعى و الگويى براى جامعه ارزشى است،سنگرى براى پراكندن و نشرفضيلتها در قالبى مؤثر و فراگير نسبت به همه است و مداحان به خاطر اهميت كارشان درجامعه و در شكل دهى افكار و عواطف،نقش مهمى دارند و فلسفه اساسى مداحى، رويج‏خوبيها و تبيين روحيه‏هاى والاى شهيدان كربلا و دميدن روح تعهد و حماسه درشيعه است و يك عشق و ايمان است،نه يك حرفه و شغل.به تعبير آيت الله العظمی خامنه‏اى:
«جامعه مداح و ذاكر و ستايشگران اهل بيت،طبقه‏اى هستند كه در سايه اين روش،بيشترين تاثير را در تعميق فرهنگ و معارف اسلامى در ذهن مردم دارند...قضيه،فقطقضيه شعر خوانى نيست.مساله،مساله پراكندن مدايح و فضايل و حقايق در قالبى است كه‏براى همه شنوندگان، قابل فهم و درك باشد و در دل آنها تاثير بگذارد.»[8]مداحان،به لحاظ آنكه كارشان بر عنصر«صدا»،«شعر»،«اجرا»و«مخاطب‏»متكى‏است،بايد هر چه بيشتر نسبت به آموزش ديدنهاى لازم،پختگى اجرا،تمرين پيوسته،گزينش شعرهاى خوب و پر معنى و زيبا و بديع و ولايى،مطالعه مقتلهاى معتبر و منابع‏تاريخى،تكيه روى اشعار و مطالب اخلاقى،فكرى و عقيدتى،پرهيز از غلو و مبالغه وگفتن حرفهاى اغراق آميز و غير قابل قبول كه اثر منفى دارد، اهتمام ورزند،از دروغ وتصنع و بازارگرمى بپرهيزند،خلوص و صداقت و مناعت طبع را فراموش نكنند،نوكرى‏ابا عبد الله الحسين و اخلاص نسبت به آن حضرت را از ياد نبرند و از آنجا كه شعر خوب‏از نظر مضمون،قالب و تعبير،در دلها و افكار،تاثير ماندگار مى‏گذارد،در شناخت ومطالعه و انتخاب شعرهاى پخته و عميق و زيبا بكوشند تا بهتر بتوانند در اين سمت،به‏ترسيم چهره الگوهاى كمال و اسوه‏هاى پاكى،يعنى معصومين‏«ع‏»بپردازند و خود نيزالگوى اخلاق و تعهد باشند.رسالت مقدس مداحان در عصر حاضر عبارتست از:
-استفاده شايسته از عواطف پاك مردم و جهت دادن به آنها در مسير پاكى وتهذيب و تقوا.
-تعميق محبتها و عشقهاى درونى به انسانهاى اسوه و پاك.
-روشنگرى افكار جامعه و هدايت به ارزشها و خوبيها و تقويت ايمان مردم.
-حفظ و اشاعه فرهنگ شهادت از طريق ياد شهداى كربلا و شهداى انقلاب وجنگ و طرح معارف اسلام و انقلاب و خط امام و رهبرى و مسؤوليتهاى‏اجتماعى.

*********
مدايح و مراثى

مدايح،جمع مدح و مديحه است،و مراثى،جمع مرثيه.«مدح‏»:ستايش،ثناى به‏صفات نيك، توصيف به نيكخويى،مدحت.[9]«مرثيه‏»:مرده ستايى،عزادارى،شرح محامدو اوصاف مرده، چكامه‏اى كه در عزاى از دست رفته‏اى سرايند،در عزاى كسى شعرسرودن،گريستن بر مرده و بر شمردن و ذكر محاسن وى،سوگوارى،روضه،مراسم عزايى‏كه به ياد شهيدان راه دين و بخصوص در ايام محرم و به ياد واقعه كربلا بر پا كنند،اشعارى‏كه در ذكر مصائب و شرح شهادت پيشوايان دين و بخصوص شهيدان كربلا سرايند وخوانند.[10]از جمله برنامه‏هايى كه از سوى امامان معصوم مورد تشويق قرار گرفته تا از اين طريق،خاطره رشادتها و مظلوميتهاى شهداى كربلا و فرهنگ عاشورا زنده بماند،سرودن مدح ومرثيه است.قالب شعر،به لحاظ برخوردارى از وزن و آهنگ و بعد عاطفى،مؤثرتر وماندگارتر است.از اين رو بعنوان سلاحى مؤثر در دفاع از حق و ستايش راستى و راستان‏به كار گرفته شده است.در تاريخ شيعه، شاعرانى برجسته همچون:فرزدق،عوف بن‏عبد الله،كميت،عبد الله بن كثير،دعبل،سيد حميرى و...با زيباترين وجهى مفاخر وفضايل اهل بيت را ترسيم كرده و با سوزناكترين صورت، براى شهداى كربلا مرثيه سروده‏اند و مجموعه‏هاى معتبرى نيز از اشعار شاعران شيعى گرد آمده است.[11] به بيان آيت‏الله خامنه‏اى:«با توجه به پايگاه بلند«شعر مسلكى‏»در قرنهاى اول و دوم هجرى وياد آورى اين نكته كه شاعر متعهد به يك مسلك،برجسته‏ترين و مؤثرترين نقش را درترويج گرايشهاى مسلك خود و تبيين هدفها و شعارهاى آن به كار مى‏برده است، طبيعى‏مى‏نمايد كه حساب ويژه‏اى براى اظهارات و سروده‏هاى شاعران وابسته به جناحهاى‏سياسى در نظر گرفته آيد...».[12]سروده‏هاى موضعدار شاعران مكتبى در مدح و مرثيه ائمه و اهل بيت،بطور ضمنى‏خلفاى جور و مظالم حكام غاصب را هم مورد انتقاد قرار مى‏داد.«در شعر مذهبى،نظركلى بر نشر مبادى دين بود و احياى حقايق ايمان و زنده كردن دلها و جانها و جارى‏ساختن خون حماسه و تعهد در رگها و پى‏ها.از اين رو شاعران بزرگ شيعه هميشه براى‏حكومتهاى فاسد،خطرى بزرگ محسوب مى‏شدند زيرا آنان در خلال مدح آل‏محمد«ص‏»حقايق دين و صفات لازم حاكم دينى را ياد مى‏كردند و با ذكر صفات اسلامى‏امامان و مقايسه و تحقير زمامداران،دلها را به حق و حكومت‏حق توجه مى‏دادند.»[13] اين‏شيوه و راه،برگرفته و الهام يافته از رهنمودهاى خود امامان بود كه با سخن و عمل، باصراحت و كنايه،مدافع شاعران متعهد و مرثيه سرايان متقى و حق شعار بودند.در اين‏زمينه، حديث بسيار است،بويژه تاكيد ائمه نسبت به سرودن مرثيه در باره حسين‏«ع‏»باانگيزه‏«ذكر»و احياء ياد و گرياندن بر آن مصيبتها بيش از ديگر محورهاست.امام‏صادق‏«ع‏»فرمود:«من قال فينا بيت‏شعر بنى الله له بيتا فى الجنة‏»4 هر كس كه يك بيت‏شعر در باره ما بگويد،خداوند براى او خانه‏اى در بهشت بنا مى‏كند.نيز از آن حضرت‏است:«ما من احد قال في الحسين شعرا فبكى و آبكى به الا اوجب الله له الجنة و غفر له‏»[14]امام رضا«ع‏»نيز به دعبل توصيه مى‏كند كه در باره حسين‏«ع‏»مرثيه بسرايد و بدين وسيله‏ائمه را يارى كند:«يا دعبل!ارث الحسين عليه السلام فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت‏حيا فلاتقصر عن نصرنا ما استطعت‏».[15]اين تاكيدات،بوضوح نشان دهنده خط حمايتگرانه ائمه از شعر و مرثيه‏اى است كه دراحياء حادثه كربلا و فضايل سيد الشهدا و مناقب و مظلوميتهاى او باشد.عالمان بزرگ‏شيعه نيز در تبعيت از روش و سيره ائمه،همين موضع و عمل را داشته‏اند.[16] روشن است‏كه حركت در چنين خطى،هميشه براى شاعران اهل بيت،مشكل داشته و اغلب،تحت‏تعقيب يا در زندان به سر مى‏بردند.اين خط مقدس،كه انتقال فرهنگ شهادت را به‏آيندگان در برداشت،همچنان ادامه داشته است،تاكنون.به كمك مراثى،احساسها وعواطف برانگيخته مى‏شد و اشك،كه زبان گوياى دل بود،پايبندى انسان متعهد را به خطحسينى و كربلايى تثبيت مى‏كرد.نكاتى را هم در باره اشعار مدح و مرثيه بايد مراعات كرد:
1-محتواى اشعار،بايد از متانت،دقت،اعتبار و استناد برخوردار باشد و ازحرفهاى سست و بى‏مدرك،يا دروغ و جعليات و مطالب ضعيف و احيانا وهن‏آميز نسبت به معصومين،بشدت بايد پرهيز كرد.
2-از آنجا كه شعر مدح و مرثيه،عامل انتقال فرهنگ است،بايد سطح آن بالا وارزشمند و عميق باشد تا به جامعه اسلامى و هواداران ائمه،بينش و بصيرت وعمق در فهم و فكر بدهد.
3-اشعار مراثى و مدايح،در عين حال كه بايد استوار و محكم باشد،نبايد چنان‏مغلق و پيچيده شود كه براى شنوندگان و خوانندگان،گويايى و رسايى خود رااز دست بدهد و نتواند با عامه خلق،ارتباط برقرار كند.
4-به بهانه دينى و مذهبى بودن شعر مدح و مرثيه،نبايد اجازه داد كه شعرهاى‏ضعيف و سست و فاقد قوت ادبى و صلاحيت‏شعرى رواج يابد.مدايح ومراثى،بايد در نهايت قوت شعرى باشد،آنگونه كه در آثار بزرگان پيش كسوت‏عصر ائمه و دوره‏هاى بعد،در مرثيه ديده مى‏شود.
5-شاعران مديحه سرا و مرثيه سرا،بايد با درك اهميت و والايى مكانت‏خويش،در حد مطلوب خلوص و تقوا و مناعت طبع و ثبات قدم و عقيده و عشق وولاى به اهل بيت عصمت باشند و بدانند كه شجره نامه آنان به كميت‏ها ودعبل‏ها مى‏رسد و اگر بخواهند مشمول دعاى ائمه‏«ع‏»باشند،بايد شايستگى‏فكرى و خطى و عملى و اخلاقى آن را در خويش فراهم آورند.
6-شاعر اهل بيت،بايد هميشه با توجه به زمان و مكان و شرايط،رسالت اجتماعى‏و تعهد شيعى خود را به اثبات برساند و سروده‏هايش داراى‏«پيام‏»و«جهت‏» باشد.
7-خوب سرودن در باره ائمه‏«ع‏»،نياز به غناى فكرى و معلومات عميق شاعردارد.بنابر اين شاعران مرثيه سرا بايد بشدت اهل مطالعه در متون و منابع باشندو شور و شعور را در شعر خويش در آميزند و پخته،پر مطلب و مايه‏داربسرايند.[17]

*********
مراحل نهضت عاشورا

حماسه حسينى،تنها در روز عاشورا جلوه نكرد،بلكه از ماهها قبل و پس از مرگ‏معاويه آغاز شد و ماهها پس از عاشورا(بلكه سالها)ادامه يافت.در يك نگاه تاريخى،مراحل اين نهضت را اينگونه مى‏توان برشمرد:
1-امتناع امام حسين‏«ع‏»از بيعت با يزيد و به رسميت نشناختن حكومت وى.دراين مقطع، فراخوانى امام از سوى والى مدينه،گفتگوهاى امام با والى و نيز بامروان قابل مطالعه است.
2-خروج از مدينه به سوى مكه به شكل هجرتى شبانه و مخفيانه،همراه‏اهل بيت‏«ع‏».
3-اقامت چهار ماهه امام در مكه،همراه با سخنرانيها،ديدارها،تبليغات مؤثر وروشنگرى اذهان مردم عليه يزيد و امويان و تبيين علت امتناع از بيعت و هدف‏از اين حركت.
4-اعزام نماينده ويژه خود(مسلم بن عقيل)به كوفه،براى زمينه‏سازى نهضت وبيعت گرفتن از شيعيان هوادار،جهت تشكيل حكومت اسلامى،به دنبال‏دريافت نامه‏ها و طومارهاى مكرر از سوى كوفيان و سران شيعه و سرانجام‏قيام مسلم و شهادتش در كوفه و دگرگونى اوضاع شهر.
5-حركت از مكه به سوى عراق و پيمودن منزلگاهها،برخوردهاى ميان راه،خطبه‏ها،توقفها، پيگرى اخبار كوفه،ملاقات با حر.
6-رسيدن به سرزمين كربلا و قرار گرفتن در محاصره نيروهاى دشمن،پيش ازرسيدن به كوفه در دوم محرم،تلاش چند روزه براى جلوگيرى از درگيرى و خونريزى.
7-شهادت امام حسين‏«ع‏»و فرزندان و بستگان و اصحابش در حماسه بزرگ روزعاشورا در حمله عمومى و در نبرد تن به تن با دشمن.
8-اسارت اهل بيت و بهره‏بردارى تبليغى امام سجاد«ع‏»و حضرت زينب و عترت‏پيامبر از شهادت عاشوراييان و رساندن پيام شهادت به مردم،افشاگرى اسرا دركوفه،شام و در طول اسارت،با ايراد خطبه‏ها و سخنان مختلف.
9-پس از بازگشت به مدينه،مجالس ياد و سوگوارى،گريه‏ها و ندبه‏ها و رسواشدن يزيديان و آغاز حركتهاى ضد حكومت در شهرها و مناطق مختلف.
مراحل ديگرى از نهضت كربلا در سالهاى بعد اتفاق افتاد و قيامهاى توابين وديگران بر ضد حكومت اموى از آن جمله بود.در يك نگاه،همه نهضتهاى‏عدالتخواهانه و ظلم ستيز كه در طول تاريخ و با الهام از شهادت امام حسين‏«ع‏»
و حادثه عاشورا پديد آمده و خواهد آمد،از مراحل نهضت عاشورا در امتدادتاريخى آن به حساب مى‏آيد،چرا كه آن قيام،تنها براى اعتراض به فسادحكومت اموى و يزيد نبود،بلكه درسى براى احياى آزادگى و شرف در همه‏زمانها بود.امروز نيز مبارزات عاشورايى مسلمانان متعهد بر ضد استكبارجهانى و طاغوتها،تداوم همان نهضت‏خونين است.

*********
مراسم و سنتها

پيرامون حادثه عاشورا و عزادارى امام حسين‏«ع‏»،يك سرى سنتها و مراسم ميان مردم‏معمول است كه در طول سال و اغلب در دو ماه محرم و صفر و بويژه در دهه عاشورا عمل‏مى‏شود.آداب و سنن در مناطق مختلف جهان و حتى در شهرهاى مختلف ايران نيزمتفاوت و متنوع است.برخى از مراسم،مثلا ويژه هند و پاكستان است،برخى خاص‏ايران،و بعضى مخصوص عراق و شام.سنتهاى رايج،گاهى پشتوانه‏هاى دينى دارد ومتكى به روايات و مستند به فقه و حديث است،برخى هم از ابداعات و ساخته‏هاى مردم‏و تقليدهاى بى‏اساس است.بر شمردن همه آداب و مراسم مربوط به عاشورا و عزادارى،از حوصله اين مجموعه بيرون است.تنها به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
عزادارى و گريه بر امام حسين‏«ع‏»،نوحه‏خوانى و مرثيه خوانى،تعزيه و شبيه خوانى،سينه زنى و زنجير زنى و قمه زنى،برپايى مجالس در تكيه‏ها،حسينيه‏ها،خانه‏ها و مساجدو تشكيل هيئتها در ايام محرم،نذر و احسان و صدقه و اطعام مردم براى سيد الشهدا،سقايى و چاى و آب و شربت دادن به مردم،ساختن حسينيه و تكيه،ترك بعضى كارهاى‏مباح در ايام عاشورا مثل:عروسى،ازدواج،آرايش،تميز كردن و جارو كردن خانه،پرداختن‏به كسب و كار و دوخت و دوز و خانه تكانى و...،ياد حسين هنگام نوشيدن آب،پوشيدن‏لباس سياه،سياهپوش كردن اماكن و گذرگاهها و مساجد و حسينيه‏ها،ماليدن گل برپيشانى و سر،پاشيدن كاه و خاشاك بر سر،راه انداختن دسته‏هاى عزادارى در خيابانها،برپايى مراسم شام غريبان،برگزارى مجالس مقتل خوانى و زيارت عاشورا،نذر براى‏آوردن كودكان خردسال به ياد على اصغر در دسته‏هاى عزادارى،طشت گردانى،تهيه وآذين بندى توقها و علامتها و نخلها،پختن آش نذرى و سفره انداختن،زيارت رفتن،گراميداشت اربعين امام حسين‏«ع‏»،سر برهنه و پاى برهنه بودن در عزاى حسينى بويژه‏عاشورا و اربعين.

*********
مرثيه جن

از ابعاد غير مادى و غير بشرى شهادت امام حسين‏«ع‏»،گريه و نوحه و مرثيه خوانى‏فرشتگان و اجنه بر آن حضرت است.رواياتى در اين باره نقل شده و كسانى هم مدعى بوده‏اند كه شعرها و نوحه‏هاى جن را به ياد عاشورا شنيده و گريسته‏اند،همچون مسور بن‏مخرمه.[18] نوحه‏هايى از قبيل اين كه:
ايها القاتلون جهلا حسينا
ابشروا بالعذاب و التنكيل
يا اين شعر:
ايا عين جودى و لا تجمدى
و جودى على الهالك السيد
فبالطف امسى صريعا فقد
رزئنا الغداة بامر بدى
و امثال اينگونه مراثى كه در كتب مقتل و روايات آمده است.[19]شهيد مطهرى در اين‏باره مى‏گويد:«در«قمقام زخار»،قسمت زيادى از مراثى جنى‏ها را بصورت شعر نقل كرده‏است.بعيد نيست كه اين اشعار سراسر انتقاد و حنين و تحريك احساسات،از طرف‏علاقه‏مندان و شيعيان سروده مى‏شده است و چون از طرف حكومت وقت،تحت تعقيب‏قرار مى‏گرفتند،لذا اشعارى كه مى‏سرودند به نام جنى منتشر مى‏كردند كه هم پى گم كرده‏باشند و هم مردم بهتر حفظ مى‏كردند.»[20] البته شعرهاى مرثيه از قول جن،غير از گريه وعزادارى ملائك و انبيا و كروبيان در عزاى حسينى است كه رواياتش متفاوت است.
در بارگاه قدس كه جاى ملال نيست
سرهاى قدسيان همه بر زانوى غم است
جن و ملك بر آدميان نوحه مى‏كنند
گويا عزاى اشرف اولاد آدم است[21]

*********
مروان بن حكم

از سران مخالف با اهل بيت‏«ع‏»و هوادار خط اموى و پسر عموى عثمان كه در امورمالى و سياسى انحرافهاى فاحشى داشت و از محركين بر ضد آل على بود و سوءاستفاده‏هاى بسيارى از بيت المال در زمان عثمان داشت.وى به زبان رسول خدا«ص‏»
لعنت‏شده بود.على‏«ع‏»هم روزى به او نگريست و فرمود:واى بر تو و واى بر امت محمداز دست تو و دودمانت،آنگاه كه موى سرت سفيد شود.على عليه السلام او را پرچمدارگمراهى مى‏دانست.[22].
مروان از افراد سرشناس بنى اميه بود و پس از مرگ معاويه،وليد والى مدينه وقتى نامه‏يزيد را دريافت كرد كه به او دستور بيعت گرفتن از حسين‏«ع‏»داده بود،با مروان مشورت‏كرد.مروان هم گفت همين شبانه در پى حسين‏«ع‏»بفرست و اگر بيعت نكرد،گردن او رابزن و پيوسته او را تحريك مى‏كرد كه به زور از ابا عبد الله الحسين بيعت بگيرد.[23] نسبت به‏سيد الشهدا«ع‏»كينه شديد داشت.چون پس از احضار امام،قرار بر فرداى آن شب شد،مروان،وليد را تشويق مى‏كرد كه همين امشب كار را يكسره كن.در راه هم وقتى به امام‏حسين‏«ع‏»برخورد و او را به بيعت فرا خواند،حسين بن على‏«ع‏»،كلام معروف خويش‏«على الاسلام السلام،اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد...»را خطاب به او گفت،و ميان امام‏و آن شيطان كين توز،سخنان تندى رد و بدل شد.[24] مروان بعدها به خلافت رسيد و درسال 65 هجرى،در سن 63 سالگى مرد.[25] از كسانى بود كه نسبت به شيعه سختگيرى‏مى‏كرد و چون به حكومت مدينه رسيد، هر جمعه در منبر،على‏«ع‏»را لعن و سب مى‏كرد.[26]

*********
مسلم بن عقيل

نماينده اعزامى سيد الشهدا از مكه به كوفه براى بررسى اوضاع و بيعت گرفتن از مردم.
مسلم بن عقيل،پسر عموى امام حسين‏«ع‏»و مورد وثوق وى بود.رشادت و جوانمردى اومشهور بود.در جنگ صفين،در جناح راست لشكر على‏«ع‏»بود.امام حسين‏«ع‏»در پاسخ‏به دعوتنامه‏هاى مكرر شيعيان و سران كوفه،نامه‏اى خطاب به آنان نوشت و مسلم بن‏عقيل را بعنوان‏«برادر،پسر عمو و فرد مورد اطمينان خود»به آنان معرفى كرد.مسلم‏در نيمه شعبان از مكه به كوفه رفت،در كوفه به تلاش وسيعى براى دعوت مردم به‏بيعت با امام پرداخت.آن زمان والى كوفه نعمان بن بشير بود.حدود 18 هزار نفر با اوبه نفع امام بيعت كردند.در ايام فعاليت و قيام حماسى مسلم،والى كوفه عوض شد و ابن‏زياد به ولايت كوفه و مقابله با حركت مسلم منصوب گشت.جايگاه مسلم در كوفه پنهان‏بود.ابن زياد به كمك جاسوسان محل اختفاى او را پيدا كرد و به دستگيرى ميزبانش‏كه‏«هانى‏»بود پرداخت.مسلم به عقيل مجبور شد قيام خويش را پيش از موعد علنى كند.
قصر ابن زياد به محاصره در آمد.
ابن زياد،سران شهر را گرد آورد و آنان را با تهديد و تطميع،مطيع خويش ساخت.باايجاد جو رعب و وحشت و دستگيريها،بيم و هراس بر مردم سايه افكند و از دور مسلم‏پراكنده شدند. مسلم بن عقيل در كوفه،تنها و غريب و بى پناه ماند.شب به خانه طوعه‏رفت.جايگاه او براى ابن زياد معلوم شد.نيروهايى فرستاد،مسلم از خانه بيرون آمد و دركوچه‏ها و ميدان شهر،يك تنه با سربازان ابن زياد جنگيد تا آنكه گرفتار شد.او را به قصرابن زياد بردند.پس از گفتگوهاى تندى كه رد و بدل شد،به دستور ابن زياد،او را بالاى‏قصر برده،سر از بدنش جدا كردند و پيكرش را به زير افكندند.[27]سر مسلم را همراه سرهانى نزد يزيد فرستادند.شهادت مسلم بن عقيل،روز هشتم ذيحجه سال 60(روز عرفه)
بود.قبر مسلم در كوفه است.و در سال 1282 قمرى گنبدش كاشى و ضريحش از نقره‏شد و اطراف ضريح،مجلل و آينه‏كارى گشت.محدث قمى پس از ذكر اعمال مسجدجامع كوفه،نماز و زيارتنامه‏اى براى حضرت مسلم نقل كرده است.با اين شروع:
«الحمد لله الملك الحق المبين...»[28]

*********
مسلم بن عوسجه اسدى

اولين شهيد عاشورا كه در حمله نخست به شهادت رسيد.پير مردى بزرگوار از طايفه‏بنى اسد و از چهره‏هاى درخشان كوفه و هواداران اهل بيت‏«ع‏»بود.از اصحاب پيامبر«ص‏»
و مسلمانان با سابقه به شمار مى‏رفت و از آن حضرت روايت هم كرده است.پارسا،شجاع‏و سواركارى نامى بود و در فتوحات اسلامى شركت مى‏كرد و در همه جنگهاى‏امير المؤمنين‏«ع‏»حضور داشت.در كوفه براى حسين بن على‏«ع‏»بيعت مى‏گرفت.
مسلم بن عقيل در برنامه كوتاه مدت نهضت،او را در راس عده‏اى از طايفه مذحج و اسدقرار داد.[29] در نهضت مسلم،نقش دريافت پول از هواداران و تهيه سلاح براى نهضت را برعهده داشت.جاسوس‏«ابن زياد»،به نام‏«معقل‏»از همين طريق به مخفيگاه مسلم پى برد.
در كربلا از ياران شجاع و فداكار امام بود.شب عاشورا كه امام از ياران خواست ازتاريكى شب استفاده كرده،از صحنه خارج شوند،يكى از كسانى بود كه برخاست و ضمن‏اعلام وفادارى و مقاومت تا شهادت،گفت:«و الله لو علمت انى اقتل ثم احيى ثم احرق ثم‏اذرى يفعل بى ذلك سبعين مرة ما تركتك فكيف و انما هى قتلة واحدة ثم الكرامة الى‏الابد.»[30] به خدا قسم اگر هفتاد بار كشته شوم،سوزانده شوم و خاكسترم بر باد رود،هرگزتو را رها نخواهم كرد،تا چه رسد به اينكه اكنون يك بار كشته شدن است،سپس كرامت‏ابدى است.روز عاشورا،رجز مسلم بن عوسجه در مبارزه چنين بود:
ان تسئلوا عنى فانى ذولبد
من فرع قوم فى ذرى بنى اسد
فمن بغانا حايد عن الرشد
و كافر بدين جبار صمد[31]
كه حاكى از بصيرت دينى و دشمن شناسى او و كافر دانستن جبهه مخالف است.سپاه‏دشمن چون در نبرد تن به تن ياراى جنگيدن با او را نداشتند،او را سنگباران كردند.چون‏مسلم به زمين افتاد،رمقى در تن داشت كه حسين بن على‏«ع‏»و حبيب بن مظاهر خود را به‏او رساندند. امام او را دعا كرد و حبيب چون نزديك او آمد،مسلم او را توصيه نمود كه‏مبادا حسين‏«ع‏»را تنها گذارد.[32]

پی نوشتها:

1- حياة الامام الحسين،ج 2،ص 209.
2- بحار الانوار ج 44،ص 325.
3- موسوعة كلمات الامام الحسين،ص 284.
4- لغت نامه،دهخدا.
5- وسائل الشيعه،ج 10،ص 469.
6- جامع احاديث الشيعه،ج 12،ص 567.
7- صحيفه نور،ج 8،ص 69.
8- ستودگان و ستايشگران،ص 30 و 31.اين كتاب كه مجموعه‏اى برگرفته از سخنان آية ا... خامنه‏اى در ديدارهاى‏مكرر با وعاظ و مداحان و شاعران و...است،بر محور مداحى و روضه خوانى و مرثيه سرايى و...است و براى مداحان‏و ذاكران و شاعران اهل بيت،نكات بسيار سودمندى دارد،نشر«حوزه هنرى‏»،1372.
9 -لغت نامه،دهخدا.
10 -لغت نامه،دهخدا.
11- كتاب‏«ادب الطف‏»در 10 جلد از جواد شبر،مجموعه‏اى است كه به بررسى شعرا و اشعار قرن اول تا چهاردهم‏پرداخته كه پيرامون امام حسين‏«ع‏»و حادثه عاشورا سروده‏اند.
12- پيشواى صادق،ص 81.
13- ادبيات و تعهد در اسلام،محمدرضا حكيمى،ص 274.
14- وسائل الشيعه،ج 10،ص 467،بحار الانوار،ج 76،ص 291.
15- رجال شيخ طوسى،ص 289.
16- جامع احاديث الشيعه،ج 12،ص 567.در باره شعر دعبل،بويژه قصيده‏«مدارس آيات‏»وى،ر. ك:الغدير،ج 2،ص 350.نيز براى آشنايى با زندگى شاعران برجسته‏اى چون كميت،دعبل، سيد حميرى و...ر.ك:الغدير،ج 2،3 و4.نمونه‏هايى از مرثيه‏هاى شاعران اهل بيت نيز در سفينة البحار،ج 1،ص 509،آمده است.همچنين در بحار الانوار،ج 45،ص 242،(باب ما قيل من المراثى فيه)و عوالم(امام حسين)،ص 543 تا 590.
17- به بحث مستوفا و تحقيقى علامه امينى در باره شعر در تاريخ اسلام و ديدگاه پيامبر و ائمه‏«ع‏»و علماى شيعه وجايگاه والاى شعراى متعهد شيعه نزد امامان و برخورد شايسته دين با شعر موضعدار،در«الغدير»،ج 2،ص 2 تا 24مراجعه كنيد.
18- در اين زمينه‏ها،ر.ك:«ستودگان و ستايشگران‏»،حوزه هنرى.
19- عوالم(امام حسين)،ص 486.
20- از جمله در«بحار الانوار»ج 45،ص 233(باب نوح الجن عليه)،سفينة البحار،ج 1،ص 190.
21- حماسه حسينى،ج 3،ص 375.
22- محتشم كاشانى.
23- الغدير،ج 8،ص 260 تا 267.
24- حياة الامام الحسين،ج 2،ص 250.
25- همان،ص 256.
26- مروج الذهب،ج 3،ص 89.
27- لغت نامه،دهخدا،به نقل از«الاعلام‏»و«حبيب السير».
28- قضاياى نهضت او و بيعت مردم و شهادتش در بحار الانوار،ج 44،ص 340 به بعد آمده است،نيز زندگينامه او دركتاب‏«مبعوث الحسين‏»محمد على عابدين،انتشارات جامعه مدرسين.
29- مفاتيح الجنان،ص 401.
30- انصار الحسين،ص 93.
31- مناقب،ج 4،ص 99.
32- همان،ص 102.

منبع: فرهنگ عاشورا




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.