مترجم: فرید احسان لو
منبع:راسخون
منبع:راسخون
وسعت باور نكردنی منطقه جغرافیایی زیر سیطره فرهنگهای باستانیآن، به تدریج آشكار میشود. یك رشته كاوشهای جدید به كشفیات هیجان انگیزی انجامیده است كه مقبرهای شاهانه درسیپان با دست ساختههای فلزی، فیروزهای، و سفالینهای (سرامیكی) بسیار گرانبهایش از مهمترین آنهاست.
رسانههای گروهی در این باره مطالب زیادی به چاپ رساندهاند. چیزی كه از نظر ما چندان جالب توجه نیست ولی از لحاظ اشراف بر وضعیت كلی بسیار اهمیت دارد، حفاری منظم مونته گرانده در دره ژوكه تپك در نزدیكی سواحل اقیانوس اطلس است. كه در فاصله سالهای 1980 و 1983 صورت گرفت. جمهوری فدرال آلمان هزینههای پروژهای را تأمین كرد كه در جریان آن دانشمندان وابسته به كمسیون باستانشناسی عمومی و تطبیقی در بن، به اتفاق همكاران پرویایی خود، كولونیای با سه عبادتگاه مذهبی، كرت بندیهای مطبق، و تقریباً 200 خانه كوچك را از زیر خاك بیرون كشیدند.
اكنون پژوهشگران امیدوارند كه بررسی چند جانبه سفالینههای این حفاری به شناخت فرهنگهای اولیه ناحیه آند كمك كند. در این بررسی علاوه روشهای متداول در باستانشناسی، از علوم دقیق نیز استفاده میشود. از روشهای كانی شناسی شیمی تجزیه در شناسایی و رده بندی یافتهها بهره گرفته شده است. میكروسكوپی مقطعهای نازك و تعیین عنصرهای ردی كمكهای بی اندازه مؤثری به ردهبندی سفالینههای باستانی كرده است. هر دو این روشها در شرایط مطلوب میتوانند به تشخیص منشأ باستانشناسی این یافتهها كمك كنند. باستانشناسان امیدوارند كه با این یافتهها بتوانند اطلاعاتی درباره راههای تجاری و مناسبات فرهنگی ایام پیش از تاریخ به دست بیاورند. از میكروسكوپی مقطعهای نازك برای بررسی تركیب كانی سفالینهها پس از پخته شدن، استفاده میشود. میزان عنصر ردی موجود در سفالینه از طریق آنالیز فعالسازی نوترون به دست میآید. ردهبندی نمونهها بر این فرض استوار است كه هر رسوب رسی حاوی عناصر ردی خاص خود است. به این ترتیب میتوان رسوبهای رسی گوناگون را از هم تمیز داد. برای ارزیابی دادههای فراوانی كه از پژوهشهای تحلیلی به دست میآیند، روشهای آماری به كار میرود. پژوهشگران بخش فیزیك دانشگاه صنعتی مونیخ و آزمایشگاه تحقیقاتی واتگن در برلین كه با باستانشناسان پرویایی در این زمینه كار میكنند، فعلاً به مطالعه چند رشتهای تكه پارههای سفالی مونته گرانده، مشغولاند.
در مونیخ، از روش آنالیز فعالسازی نوترون توأم با میكروسكوپی موسباؤر استفاده میشود. بر اساس این روشهای هستهای بازسازی تكنیكهای پخت سفال در ادوار پیش از تاریخ تقریباً به طور كامل ممكن شده است.
در میكروسكوپی موسباؤر از گسیل و جذب تابش گاما (keV 4ر14 ) در آهن 57 استفاده میشود. دو درصد از این ایزوتوپ آهن طبیعی است. چون سفال معمولاً 5 درصد آهن دارد، استفاده از این روش برای بررسی سفالینهها با توفیق تمام همراه است. تركیبات Fe(II) و Fe(III) موجود در سفالینهها را میتوان از روی تفاوت طیف موسباؤر مشخصه آنها، از یكدیگر تمیز داد. با اندازهگیری در دماهای كم میتوان فازهای اكسیدی حاوی آهن اضافی را از روی خواص مغناطیسیشان مشخص كرد. كانیها و اكسیدهای موجود در خاك رس، در هنگام پخت دستخوش تغییرات مشخصی میشوند، كه از روی طیف موسباؤر آنها قابل تشخیص است. بدین طریق میتوان نتایجی در مورد دمای پخت، تغییرات شرایط كوره، و فرایندهای فرسایشیای كه این سفالها زیر خاك در معرضش بودهاند به دست آورد. برای این كارها لازم است كه مواد نمونهای اختیار كرد و آزمایشهایی برای پخت در شرایط آزمایشگاه ترتیب داد. نظر به كمیاب بودن رسهای قدیمی در حفاریها، از خشتهای آفتاب سوخته قدیمی یا خاكهای رسی موجود در همان ناحیه، به عنوان مواد نمونهای استفاده میشود.
با روشهای فیزیكی فوق سفالینههای مونتهگرانده را میتوان بر پایه جنسشان ردهبندی كرد. از این بررسی دو گروه اصلی، و چند زیر گروه بدست آمده است كه وجه تمایزشان، عناصر ردی موجود در آنهاست. سفالهای گروه اول شامل مقدار زیادی پلاژیو كلاس است كه منشأ آتشفشانی دارد.
پلاژیو كلاس نوعی فلدسپات است كه در میكروسكوپی مقطع نازك كاملاً مرئی است. همین پلاژیو كلاس در سفالهایی هم كه از حفاریهای هاكالوما زیر نظر باستانشناسان ژاپنی، بیرون آورده شده، دیده شده است. بنابراین نباید احتمال وجود ارتباطی میان هاكالوما (در نواحی مرتفع) و مونتهگرانده را منتفی دانست. به علاوه میان شكل ظرفهایی كه از روی یافتههای هاكالوما بازسازی شدهاند با ظرفهای سفالی گروه اول مونتهگرانده، محتملاً ارتباطی هست. شاخص دومین گروه اصلی سفالینهها وجود دانههای رسی در آنها بود. نمونهای از گل اندود دیوارهای گلی یكی از خانههای حفاری شده، از لحاظ اجزای تشكیل دهندهاش، به این گروه تعلق داد. در نتیجه سفالهای متعلق به این گروه را، محلی نامیدهایم. اشكال ظرفهای مشاهده شده نیز به وضوح باظرفهای گروه اول متفاوت است.
نتایج حاصل از میكروسكوپی موسباؤر، این ردهبندی را تأیید میكند. این نتایج حاكی از آن است كه سفالینههای این گروه (كه مقدار پلاژیو كلاس آنها بیشتر است) همه باید در شرایط یكسانی پخته شده باشند. بیشتر طیفهای موسباؤر را كه در این سفالها مشاهده شد میتوان در آزمایشگاه شبیهسازی كرد. به این منظور نمونههای گلی متناوباً در معرض یك رشته چرخههای پخت احیایی و اكسایشی قرار داده شدند. این قبیل چرخههای پخت متوالی را همین امروز میتوان در روستاهای كوچك سرخپوستی شمال پرو مشاهده كرد. پخت، در حفره های بزرگ در زمین انجام میگیرد. لایههای سرگین و هیزم را میان سرامیكهایی كه در هوا خشك شدهاند قرار میدهند. كوره را با تكههای سفال و سنگ میپوشانند. سوای چیزهایی كه در مونته گرانده یافته شده، سفالهای شكسته پورولن، اتن، تالامبو، و اودیما نیز بررسی شده است، كه همه آنها را هم میتوان از روی خواص ماده تشكیل دهندهشان از یكدیگر تمیز داد. امید میرود كه با زیادتر شدن اطلاعات، پژوهشگران بتوانند قطعات متفرق فرهنگی را كه در فاصله سال 1800 تا سال 100 پیش از میلاد در نواحی شمالی آند وجود داشته است كنار هم قرار بدهند. بررسیهای سفالهای مونته گرانده و پورولن، گامی است كه در این جهت برداشته شده است.