ندا رضایی (2)
مقدمه
بنا به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، آموزش عالی وارد دوران جدیدی شده است که «رقابت» و «کیفیت» مشخصه اصلی آن میباشد (Fegenbaum, 1994; Freeman, 1933) فیگنبوم از پایهگذاران نظریه کیفیت، معتقد است: «کیفیت آموزش»، عامل کلیدی «رقابت پنهان» بین کشورها است؛ چرا که کیفیت محصولات و خدمات در هر کشور بر اساس نحوه تفکر و عمل در تصمیمگیری مدیران، معلمان، اقتصاددانان، مهندسان و سایر گروه های تحصیل کرده اجتماع شکل میگیرد.نظام آموزش عالی در تأمین تربیت نیروی انسانی متخصص به منظور مشارکت در برنامههای سازندگی هر کشور از نقش و جایگاه ویژه ای برخوردار است. در صورتی که به هدفهای این نظام توجه شود، رسالت آن در تربیت نیروی انسانی متخصص و سهم عظیم این نیروها در رفع تنگناها و کمک به پیشبرد امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی در فرایند توسعه بیش از پیش روشن میشود.
در واقع میتوان گفت: رسالت اصلی دانشگاهها، پرورش نیروی انسانی، اشاعه علم، ایجاد خلاقیتها، ابتکار و نوآوری است. هر چه جامعه کمتر پیشرفته باشد، انتظارات مردم از دانشگاهها بیشتر است؛ زیرا در چنین کشورهایی مؤسسهها و سازمانهای دیگر وجود ندارد که در قیاس با دانشگاه بتوانند وظایف و مسئولیتهای دانشگاه را در مفهوم آن به انجام رسانند. علل اساسی ضعف دانشگاهها در کشورهای جهان سوم این است که بیشتر دانشگاههای قدیمی، جوامع صنعتی را الگو قرار دادهاند. بسیاری از برنامههای ملی توسعه و دانشگاهها، تقلیدی از دانشگاههای کشور توسعه یافته است (منصوری، 1380: 18-16).
دانشگاهها به دلیل دگرگونیهایی که امروز، دنیای ما و به ویژه جامعه صنعتی غرب را تحت تأثیر قرار دادهاند، بیش از پیش کانون توجه واقع شدهاند.
یکی از مهمترین رسالت نظام آموزش عالی در هر کشوری، تربیت نیروی انسانی کارآمد، خلاق و کارآفرین میباشد. در این راستا دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی به عنوان واحدهای مجری نظام آموزش عالی، سهم بسزایی در زمینه کارآفرینی و تربیت نیروی متخصص و ماهر مورد نیاز بخشهای مختلف جامعه بر عهده دارند.
در این مقاله، در ابتدا واژه کارآفرینی و دانشگاه کارآفرین تعریف شده است، سپس به اقدامهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در رابطه با توسعه کارآفرینی در دانشگاهها اشاره شده است، در ادامه چالشها و اقدامها و گامهای ضروری دانشگاهها در زمینه کارآفرینی مورد بحث قرار گرفته و در پایان بر اساس مطالب مطرح شده، جمعبندی و نتیجهگیری به عمل آمده است. امید است با گسترش فرهنگ کارآفرینی در عرصههای مختلف، شاهد رشد و شکوفایی استعدادهای درخشان و بالندگی کشور عزیزمان در بخش های مختلف جامعه در عرصه داخلی و بینالمللی باشیم.
1- تعریف کارآفرینی و دانشگاه کارآفرین
واژه کارآفرینی ریشه در کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن (Undertake) دارد. بر اساس تعریف واژهنامه دانشگاهی (وبستر) (3)، کارآفرین کسی است که متعهد میشود مناظرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و پذیرش نمایند (احمدپور، 1379: 4). جانسون و همکارانش (2006) کارآفرینی را یک مفهوم چند وجهی و پیچیدهای میدانند که امروزه توجه زیادی را به خود جلب کرده است و بیشتر صاحبنظران توافق دارند که کارآفرینی و کارآفرینان سهم بسزایی در توسعه اقتصادی دارند (Johnsom, Carign, Hildebrond, 2006: 41).کارآفرینی نیز فرایند بلند مدت آموزش و پرورشی است که مستلزم برنامهریزی در نظام آموزشی و پژوهشی است و اجرای برنامههای آن از سطح خانواده و مدرسه که تا سطح دانشگاه و سازمان گسترده شده و ادامه دارد و باعث میشود افراد با استفاده از تخصص، قدرت، ابتکار، خلاقیت و خطرپذیری و نیز امکانات، فرصتها و توانمندیها، اشتغال مولد و درآمد زا ایجاد کنند (حیدری به نقل از هاشمی و شارعپور، 1383: 697). شان (2003) کارآفرینی را به این دلیل که جامعه را به سمت تغییرات تکنیکی و مبتکرانه سوق داده و باعث رشد اقتصادی میشود و همچنین چون کارآفرینی دانش جدید را به خدمات و محصولات جدید تبدیل میکند حایز اهمیت می داند (Shan.s. Locke, 2003: 257). سالازار نیز بر این اعتقاد است که کارآفرینی علاوه بر ایجاد اشتغال، موجب بالا رفتن کیفیت زندگی، توزیع مناسب درآمد، کاهش اضطرابهای اجتماعی و بهرهوری از منابع ملی میشود. بر همین اساس دانشگاه کارآفرین، به دانشگاهی گفته میشود که فرصتها را شناسایی کرده، منابع مورد نیاز را جذب و تأمین نموده، برنامههای عملیاتی را با ارائه راه حلهای خلاق طراحی کرده و ضمن پذیرش خطر و تحمل شکست و اشتباه، آنها را به اجرا در میآورد و نتایج به دست آمده را به موقع و با روشی سهل در اختیار سازمانها و افراد ذینفع قرار میدهد (سالازار، 1382: 20).
ماتلی (4) معتقد است: تردیدی وجود ندارد که کارآفرینی در اشکال مختلف نقش مهمی در انقلاب صنعتی و تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مرتبط با آن داشته باشد. با این حال جای تعجب دارد که چرا تحقیقات کمی در مورد اثرات تاریخی کارآفرینی و کارآفرینان بر روی صنعت در قرنهای هفدهم و هیجدهم انجام شده است (Matly, 2005: 5).
هی نونن و پویکیجوکی (5) هم معتقدند: کارآفرینی به علت اثرات قابل ملاحظهای که بر روی سطح خرد و کلان اقتصاد دارد مورد توجه قرار گرفته است. کارآفرینی عامل حیاتی در زایش ایدههای جدید، خلق شرکتها و کسب و کارهای جدید و به طور کلی پرورش اقتصاد است (Helnonen & Poikkijoki, 2006: 8).
دانشگاه کارآفرین سه مفهوم در بردارد:
* خود دانشگاه به عنوان یک سازمان کارآفرین میشود.
* کادر دانشگاه، اعضاء علمی، دانشجویان و کارکنان به سمت کارآفرینی سوق داده شده و تبدیل به کارآفرین میشوند.
* تعامل دانشگاه با محیط، پیوند ساختاری بین دانشگاه و منطقه از الگوهای کارآفرینی پیروی میکند.
یک دانشگاه کارآفرین، باید وظایف، انواع و حالات یادگیری را در ساختارش داشته باشد؛ یعنی وظایف کارآفرینی، انواع کارآفرین و سطوح یادگیری کارآفرینی باید در ساختار دانشگاه نهادینه شود. در بافت دانشگاهی تمرکز اصلی باید بر نوآوری باشد. دانش جدید تولید شده در دانشگاه باید در حوزههای عملی بکار گرفته شود و سیر تکاملی طی کند، یعنی تشکیل مهارتها و قابلیتها و شایستگیها نه تنها در تولید و انتقال دانش بلکه با ایجاد توانمندی ها برای نوآوری همراه باشد. نوآوران، کارهای جدید انجام میدهند و ایدههای جدید را در عمل بکار میگیرند (باقری نجات، 1382: 18).
پوستیگو (6) بر این عقیده است که توسعه کارآفرینی میان دانشجویان فواید زیر را در بر دارد: قانونی کردن کارآفرینی و توسعه یک فرهنگ کارآفرینانه با هدف تسریع رشد اقتصادی از طریق رونق شرکتها و مشاغل جدید، تغییر نگرشها درباره کارآفرین و کارآفرینی در میان دانشجویان، دسترسی به عقیده خلق شغل، توسعه و تحریک مهارتهای کارآفرینان در طول تحصیل، آماده کردن دانشجویان برای بازار کار پویا و مشارکت در توسعه کارآفرینان (Postigo, SG, 2002: 8-10). در این رابطه، باهران و شیخ احمد (7) (2002) بیان میکنند یادگیری کارآفرینی احتمال موفقیت دانش آموختگان دانشگاهی در ایجاد کسب و کارهای جدید را افزایش خواهد داد. به علاوه، نقش رفتار کارآفرینانه دانشجویان در دانشگاهها، به راهاندازی کسب و کارهای نو پا کمک خواهد نمود (Baharan & Sheikh Ahmad, 2002: 30-33).
این گونه دانشگاهها از ساختارهایی مسطح با سطح تمرکز، پیچیدگی و رسمیت اندک برخوردارند و به نوآوری، خلاقیت، فرصتگرایی و آیندهسازی میاندیشند. آنها شرایط و بستری آماده میکنند که فرایند کارآفرینی خیلی سریع و آسان به اجرا در میآید. همچنین با تحریک و تشویق و گسترش فرهنگ کارآفرینی و ایجاد آمادگی روحی - روانی اعضای هیأت علمی، دانشجویان و کارکنان، از طریق آموزش، امکان بسط و توسعه فعالیتهای کارآفرینانه را در درون دانشگاه فراهم میآورند. اگر دانشگاهی در شرایط بحرانی و چالشهای کنونی به بقای رشد و موفقیت آینده خود میاندیشد باید با ایجاد زمینه کارآفرینی و بالا بردن روحیه کارآفرینی در دانشگاه، شرایطی را فراهم آورد که خطر پذیرش شکست و تحمل اشتباهات و آموزش و یادگیری در آن افزایش یابد (رحیمی و پورکاظمی، 1381: 50). در مطالعات و بررسیهای انجام شده، به این نتیجه دست یافتهاند که سازماندهی آموزش کارآفرینی در دانشگاههای کشور، باید در دو محور زیر انجام گیرد:
الف) سازماندهی در سطح ستادی که باید در سطح وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و ارگان مسئول اجرای طرح صورت گیرد.
ب) سازماندهی در سطح دانشگاه ها.
2- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و کارآفرینی
با آشکار شدن نقش و تأثیر کارآفرینی بر روند اشتغال زایی و رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته، تلاش در جهت آموزش و تعمیم دانش و روحیه کارآفرینی در بین صاحب نظران، مدیران و دستاندرکاران نظام آموزش عالی، اعضای هیأت علمی، دانشجویان و کارآفرینان آغاز شد. به طور کلی هدف از آموزش کارآفرینی در نظام آموزش عالی کشور، تربیت دانش آموختگانی است که بتوانند پس از تکمیل تحصیلات خود در دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی، خود افرادی مبتکر، خلاق و کارآفرین باشند و بتوانند در زمینه ایجاد کار و اشتغال گامی مؤثر بردارند. بر همین اساس در برنامه توسعه سوم و چهارم پنج ساله اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی کشور، بر کارآفرینی و کارآمدی دانشجویان تأکید شده است.وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به منظور توسعه و ارتقای سطح کارآفرینی، خصوصاً ابعاد آموزش و پژوهشی دانشجویان و دانش آموختگان مقاطع مختلف تحصیلی و فراهم آوردن مشارکت هر چه بیشتر دانشگاهیان در توسعه همه جانبه کشور، «آیین نامه طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاهها» را تهیه و پس از تصویب برای اجرا به دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی ابلاغ نموده است (آییننامه کاراد، 1381: 1).
مسئولیت اجرای «طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور» که به اختصار «کاراد» نامیده میشود، به عهده سازمان سنجش آموزش کشور میباشد. این سازمان نیز از اواخر سال 1379 نسبت به سازماندهی آموزشی برای کارآفرینی در دانشگاههای مجری طرح توسعه کارآفرینی اقدام نموده است (مقیمی، 1381: 2).
برای اجرای برنامه آموزشی، پژوهشی و اشاعه فرهنگ کارآفرینی در دانشگاههای کشور، کمیتهها و مراکز کارآفرینی در دانشگاههای مجری طرح ایجاد شده است.
کمیته کارآفرینی، واحد سازمانی «کاراد» است که در هر دانشگاه برای انجام امور تحقیقات، ترویج و آموزش کارآفرینی شکل گرفته است.
مراکز کارآفرینی، واحدهای اجرایی در دانشگاهها هستند و تحت نظر ریاست دانشگاههای مربوطه فعالیت میکنند. مراکز کارآفرینی همچنین مجری سیاستها، برنامهها، مصوبات کمیته کارآفرینی هستند. اعتبارات و بودجه اجرای ملی «کاراد» در قانون بودجه سالانه پس از مبادله موافقتنامه با سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور مشخص میشود (حیدری، عبدی، 1383: 699).
شورای مرکزی کارآفرینی به منظور سیاستگذاری، هدایت، حمایت و نظارت بر اجرای طرح «کاراد» با اهداف زیر در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تشکیل شده است:
1) ترویج، گسترش، ترغیب و ارتقای درجه و فرهنگ کارآفرینی و تلاش استادان و دانشجویان دانشگاهها.
2) ترغیب و جذب جامعه دانشگاهی برای آموزش دورههای کارآفرینی.
3) گسترش تحقیقات در خصوص کارآفرینان، محیط و فضای کارآفرینان و سایر زمینههای مرتبط با توجه به شرایط و مقتضیات ایران.
4) آگاه سازی جامعه دانشگاهی در مورد کارآفرینی کارآفرینان و نقش آنها در رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و رفاه (آیین نامه کاراد، پیشین: 2).
بر اساس آیین نامه «کاراد»، ترکیب، مأموریت و وظایف شورای مرکزی طرح توسعه کارآفرینی به شرح زیر میباشد:
1) وزیر علوم، تحقیقات و فناوری (رئیس شورا).
2) معاون وزیر و رئیس سازمان سنجش آموزش کشور (نایب رئیس شورا).
3) معاون آموزشی وزیر.
4) معاون فناوری وزیر.
5) رئیس مرکز مطالعات، تحقیقات و ارزشیابی آموزش سازمان سنجش آموزش کشور.
6) رئیس دبیرخانه طرح «کاراد» (دبیر شورا).
7) سه تا پنج نفر از اعضای هیأت علمی آشنا به موضوع کارآفرینی، برجستگان کارآفرینی دانشجو و دانش آموخته و پیشکسوتان کارآفرینی. همچنین با توجه به موضوع و در صورت نیاز میتوان از کارشناسان و نمایندگان سایر نهادها، سازمانها و به ویژه وزارتخانهها و سازمانهای مجری طرح جامعه توسعه کارآفرینی برای شرکت در جلسات شورا دعوت کرد.
1-2- وظایف شورای مرکزی کارآفرینی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
در آیین نامه «کاراد»، وظایف شورای مرکزی کارآفرین به قرار زیر می باشد:1) تعیین سیاستها و راهبردهای طرح «کاراد».
2) نظارت و ارزیابی اجرای طرح «کاراد» دانشگاهها.
3) تصویب برنامههای کلان ارائه شده در مورد طرح «کاراد».
4) بررسی راه کارهای توسعه طرح «کاراد» در سطح دانشگاههای کشور.
5) بررسی موانع و محدودیتهای قانونی سیاسی، فرهنگی، اداری و مالی.
6) تصویب بودجه نهایی طرح «کاراد».
7) محور تشکیل جلسات شورای مرکزی، حد نصاب برای تصمیمگیری و نحوه اداری جلسات بر اساس دستورالعمل داخلی شورای مرکزی تعیین میشود (همان). شورای مرکزی، متشکل از واحدهایی است که کلیه امور ترویجی، پژوهشی و آموزشی و پیگیری مصوبات شورای مرکزی طرح «کاراد» را بر عهده دارد (حیدری عبدی، 1380: 699).
3- اقدامات دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در زمینه کارآفرینی
* امروزه، آموزش کارآفرینی به یکی از مهمترین و گستردهترین فعالیتهای دانشگاههای خارجی تبدیل شده است. آنچه که در این فعالیتها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، اهداف آموزشی، متناسب بودن محتوای دورههای آموزشی، کارآفرینانه بودن شیوه تدریس، ایجاد و گسترش معنی و فرهنگ کارآفرینی در محیط دانشگاه، ایجاد تحرک برای توسعه اقتصادی، ترغیب دانشگاهها به برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی و کارآفرینی، حمایت های اطلاعات، مشاورهای و مالی لازم جهت راهاندازی فعالیتهای کارآفرینان توسط دانشجویان و دانشآموختگان، اثربخشی دورههای کارآفرینی و تطبیق و هماهنگی دورههای آموزشی و موارد یاد شده با یکدیگر به منظور تربیت دانشجویان و دانش آموختگان کارآفرینی است. بر همین اساس، طی دهه 1980 دانشگاه ها بر حسب ویژگیهای گروههای تحت آموزش و نیازهای محلی، منطقهای و ملی، همزمان تعداد دورههای آموزشی و پژوهشی متعددی را برای سازمانهای خصوصی و عمومی طراحی و اجرا نموده اند (حیدری عبدی، 1383: 701).* از زمان ابلاغ آیین نامه «کاراد»، عملکرد دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در زمینه «کاراد» دارای شدت و ضعف زیادی میباشد، در ادامه به عملکرد دانشگاهها در زمینه ایجاد مراکز کارآفرینی، رشد و تمرکز بر محور آموزش، پژوهش و خدمات مشاورهای اشاره میشود:
3-1- ایجاد تشکیلات ویژه کارآفرینی
پس از ابلاغ آییننامه کارآفرینی به دانشگاهها، برخی از دانشگاهها اقدام به ایجاد مراکز و کمیتههای تخصصی در زمینه کارآفرینی نمودهاند و برخی از دانشگاهها در دانشکدههای مدیریت و بازرگانی، واحدهای کارآفرینی و انواع برنامههای سازمان دهی شده، ارائه دادهاند.3-2- برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی
دانشگاهها به منظور توسعه و اشاعه فرهنگ کارآفرینی، آموزش کارآفرینی را در دورههای پایه، عمومی و اختصاصی طراحی و اجرا مینمایند. در واقع دانشگاهها، دورههای آموزشی کارآفرینی را با توجه به نوع رشتههای تخصصی، محتوا و برنامههای درسی دورههای آموزشی کارآفرینی، طراحی و برگزار مینمایند. در حال حاضر، آموزش کارآفرینی بتدریج جایگاه خود را در برنامههای درسی رشتههای مختلف دانشگاه پیدا کرده است؛ چرا که برنامههای درسی دورههای آموزشی کارآفرینی قابلیت لازم را در شرکتکنندگان این دوره برای رشد، بقا و کارآفرین نمودن سازمانها، شرکتها، ادارههای کوچک و بزرگ فراهم مینماید.3-3- انجام پژوهش و تحقق در زمینه کارآفرینی
از اقدامهای مؤثر دیگر دانشگاههای مجری طرح کارآفرینی، انجام پژوهش و مطالعات متعدد در زمینه کارآفرینی به منظور بهینهسازی، کارآمد نمودن و بهرهوری بیشتر دورههای آموزشی کارآفرینی میباشد که نتایج برخی از تحقیقات آنان انتشار یافته است.3-4- انجام خدمات مشاورهای در زمینه کارآفرینی
دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی مجری طرح توسعه کارآفرینی در راستای تحقق طرح مذکور، خدمات مشاورهای برای سایر دستگاههای متقاضی ارائه مینمایند. از جمله این خدمات میتوان به مواردی همچون انتشار کتابها، مقالهها، نشریهها، خبرنامهها، برگزاری همایشها و سخنرانیها، کارگاههای آموزشی، نمایشگاه های کتاب، تکثیر فیلمهای آموزشی کارآفرینی و کارآفرینان، طراحی و تکثیر پوسترها، بروشورها، شرکتهای آموزشی و تبلیغاتی اشاره نمود (حیدری عبدی، 1381: 702).4- چالش دانشگاهها در زمینه کارآفرینی
دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی مجری طرح توسعه کارآفرینی در اجرای طرح فوق با چالشهای متعددی روبرو میباشند. در اینجا به برخی از این چالشها اشاره میشود:1- امروزه اغلب برنامههای درسی رشتههای تحصیلی مختلف در دانشگاهها به ویژه در رشتههای علوم انسانی به طور نظری ارائه میشوند و برای کاربردی کردن برنامههای درسی تلاش جدی از سوی برنامهریزان صورت نگرفته است. بر همین اساس، اغلب دانشجویان به جای تأکید بر اصل یادگیری محتوای برنامه درسی، یک سلسله مباحث درسی را حفظ میکنند و از آنها ارزشیابی به عمل میآید و در نهایت دانشآموختگان دانشگاهها موفق به اخذ مدرک تحصیلی خود میشوند. به بیان دیگر درس در نظام آموزش عالی ایران به صورت یک فرآیند یاددهی - یادگیری ارائه نمیشود و افراد کارآفرین در آن کمتر تربیت میشوند. از این رو، محصول دانشگاهها متناسب با نیازهای بخشهای مختلف جامعه نبوده و با آن سنخیت و هماهنگی لازم را ندارند. همچنین تخصصها و مهارتها هم جهت و همسو با نیازهای بازار کار شکل نمیگیرند و به خاطر عدم تلفیق مبانی نظری و عمل در برنامههای درسی در رشتههای فنی، دانشآموختگان دانشگاهها در صحنه عمل با مشکل جدی روبرو میباشند.
2- یکی از دیگر چالشهای دانشگاهها در زمینه توسعه کارآفرینی، محدودیت اختیارات آنها در زمین طراحی و ایجاد دورههای تحصیلی بین رشتهای میباشد. البته در سالهای اخیر، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به طور وسیع، اختیارات حوزه ستادی را به دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی تفویض کرده است؛ به طوری که از ابتدای سال 1384 دانشگاهها به صورت مستقل و به صورت هیأت امنایی اداره میشوند. بر این اساس وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نقش خود را زمینه سیاستگذاری، برنامهریزی و نظارت بر عملکرد دانشگاهها ایفا خواهد نمود.
3- نیازهای بازار کار به تخصصهای جدید، با تحولات علم و تکنولوژی در جهان در حال تحول است؛ یعنی دانشگاهها و مؤسسه های آموزشی برای تأمین و تربیت نیرو با تخصصهای جدید مورد نیاز بازارکار با چالش روبرو میباشند.
4- از چالشهای دیگر دانشگاهها در رابطه با توسعه کارآفرینی این است که مسئولان دانشگاهها در زمینه توسعه و اجرای کارآفرینی و برنامهریزی بلند مدت برای کارهای اشتغالزا با محدودیتهای منابع انسانی، مالی و ساختاری روبرو میباشند، بنابراین مدیران دانشگاهها به ناچار برای توسعه کارآفرینی به برنامهریزی کوتاه مدت متوسل میشوند. به تبع برنامهریزی کوتاه مدت نیز منجر به کاهش ابتکارهای کارآفرینانه با آثار طولانی مدت میشود.
5- یکی از مسائل عمده دیگر این است که بین دانشگاهها و بخشهای مختلف جامعه ارتباط تنگاتنگی وجود ندارد. در واقع حلقه ارتباطی بین دانشگاههای موجود - به ویژه دانشگاههای صنعتی با بخش صنعت - از هم گسسته است، در این صورت میتوان به پیشرفت و توسعه همه جانبه جامعه امیدوار بود.
6- عدم شناخت و آگاهی جوانان از نیازهای بازار کار، برای اینکه رشتههای تحصیلی دانشگاهی را بر مبنای نیاز بازار و علایق و سایر پارامترهای لازم انتخاب نمایند (حیدری عبدی، 1383: 700).
7- عدم مشارکت بخش غیردولتی در زمینه تحقیق، توسعه فعالیت های تولیدی و کارآفرینی که زمینه رقابت بین بخش دولتی و غیر دولتی را فراهم نماید.
8- خلاصه اینکه در باب آموزش کارآفرینی در دانشگاههای کشور چالشهایی نظیر چالش کیفیت مدرسان، چالش در محتوا و شیوه های آموزش کارآفرینی، چالش در اثر بخشی روشهای آموزشی، چالش در ابزارهای آموزشی مرتبط با کارآفرینی، چالش در حمایت مادی و معنوی دانشجویان کارآفرین و بالاخره چالش در نیازهای یادگیری دانشجویان وجود دارد که دانشگاههای کشور به عنوان بسترساز توسعه کشور باید نقشی بیش از پیش داشته باشند و فعالانه درصدد رفع این چالشها برآیند.
5- دانشگاه کارآفرین و گامهای ضروری برای کارآفرینی در دانشگاه
در مورد دانشگاه کارآفرین چیزی به نام شانس وجود ندارد و تنها تفاوت در این است که افراد کارآفرین میتوانند برای دانشگاه شانس یا فرصت به وجود آورند. موفقیت این افراد و دانشگاهها بستگی به توان آنها در تجزیه و تحلیل عوامل محیطی، ارزیابی بازار کار و شناخت نقاط قوت و ضعف آن دارد و نیز داشتن تمایل به پذیرفتن ریسکهای حساب شده که همه آنها در سایه داشتن «چشمانداز» میسر میشود. همچنین افرادی که کارآفرین نیستند میتوانند در دانشگاه کارآفرین نقش عمده بر عهده گیرند؛ زیرا در این دانشگاهها کارهای روزمره زیادی وجود دارد که باید با راندمان بالایی انجام شود.در دانشگاه کارآفرین، شانس، نقش بسیار اندکی دارد؛ زیرا این دانشگاهها دارای نظام و مقررات مشخص هستند، شیوهای که کارها انجام میشود با شیوهای که کارها در سایر دانشگاهها انجام می شود، متفاوت است. در این دانشگاهها شرایط، تجزیه و تحلیل میشود و تنها ریسکهایی را میپذیرند که حساب شده ا ست و نتیجه حاصل به صورت نسبی مشخص است و مهم تر آنکه این دانشگاهها مشتریان خود را میشناسند.
ده گامی که در زیر به آنها اشاره شده است، آنهایی است که دانشگاه برای تبدیل شدن به دانشگاه کارآفرین، باید بردارد.
اگر دانشگاه خود را بهترین بداند کافی نیست، بلکه باید اعتقاد راسخ داشته باشد که بهترین دانشگاه است. در اینجا به صورت مختصر هر یک از گامها به شرح زیر توضیح داده شده است:
5-1- گام اول: اعتقاد به دانشگاه
داشتن اعتقاد به دانشگاه، به کالاها، به خدمات و در واقع به کل فلسفه کارآفرینی، کار چندان سادهای نیست. دانشگاههای موفق همواره خود را بهترین دانشگاه میدانند و دانشگاههایی که چنین اعتقادی داشته باشند همواره بر خود میبالند و آرزوی آنها این است که دانشگاه پیوسته راه رشد را بپیماید. دانشگاههای کارآفرین تنها درباره «موفقیت» و «کیفیت محصول» حرف نمیزنند، بلکه همواره دارای این ویژگی هستند.5-2- گام دوم: چشمانداز دانشگاه
اگر دستاندرکاران و افراد مسئول در دانشگاه، دارای دیدگاه و مسیر روشنی برای آینده نباشند و ندانند به کجا خواهند رفت، شاید دانشگاه نتواند گامی به جلو بگذارد. یکی از شرایط اصلی دانشگاه کارآفرین، این است که دستاندرکاران دارای «چشمانداز» باشند؛ زیرا وجود یک رویای روشن منشأ پیشرفت خواهد شد و فرد میکوشد به رویاهای خود جامه عمل بپوشاند.* در بسیاری از دانشگاههای کارآفرین «چشمانداز» میتواند ره آورد بنیانگذار دانشگاه باشد و در گرو تواناییهای آنها است و آنها باید بتوانند این دیدگاه را به همه مسئولان و ردههای مختلف دانشگاه به صورتی دقیق و روشن تفهیم نمایند. بسیاری از دانشگاهها بر چسبی تهیه و آن را بر سینه افراد نصب میکنند، این نوشته نشان دهنده چشمانداز، رسالت و مأموریت دانشگاه است و فرد همواره آن را به یاد دارد.
* با توجه به مفهوم «چشمانداز»، دستاندرکاران و مسئولان دانشگاه کارآفرین باید به خاطر داشته باشند که کارکنان انسان هستند و هدفهای بلند مدت قابل دستیابی میباشند. هدفهای بلند مدت دانشگاه باید به صورت زیر باشند:
- متمرکز بر مشتری؛
- مشخص؛
- قابل اندازهگیری؛
- مورد توافق؛
- واقعی؛
- به هنگام.
دستاندرکاران نظام آموزش عالی علمی - کاربردی بخش کشاورزی باید این نکات را همواره مدنظر قرار دهند. اگر برای افراد، هدفهای قابل دستیابی مشخص شود و آنها در فعالیت خود با آهنگی کند پیش بروند، بسی بهتر از نتیجههای موفقیتآمیزی است که افراد هرگز نتواند به آنها دست یابند. اگر هدف به گونهای باشد که افراد نتوانند به آن دست یابند آنها ناکام و سرانجام با شکست روبرو میشوند.
5-3- گام سوم: دانشگاه باید مشتریان خود را بشناسد.
سرانجام، موفقیت دانشگاهها در دست بازار کار است. این یک موقعیت است که تنها جلب رضایت مشتری کافی نیست، بلکه دانشگاه در حال مشتری را خشنود میکنند، که وی از بکارگیری محصول و برون داد دانشگاه، لذت ببرد. یکی از شاخصهای عمده عملکرد این است که سایر سازمانها، استفاده از محصول دانشگاه را تکرار کنند و باز هم به محصول دانشگاه مراجعه نمایند.در مورد دانشگاههای کارآفرین، مشتری به صورت یک منبع ارزشمند اطلاعات است و دانشگاه وی را به عنوان یک ابزار ارزیابی به حساب میآورد؛ زیرا مشتری میتواند دانشگاه را به سایر سازمانها و نهادها معرفی کند. صاحبان حرف که با دانشگاه ارتباط برقرار می کنند به صورت شریک در میآیند و امید دانشگاه بر این است که با مشتری رابطه بلندمدت و پربار ایجاد نماید.
دانشگاه کارآفرین برای شناخت مشتری، مقدار زیادی وقت صرف می کند و میکوشد با او رابطه تعاملی و صمیمی برقرار نماید. دانشگاه کارآفرین از نقد و انتقادهای مشتریان استقبال به عمل میآورد؛ زیرا میخواهد از اشتباهات گذشته، درسهای جدیدی بیاموزد و اقداما اصلاحی به عمل آورد. دانشگاه کارآفرین باید نقد و انتقاد را به عنوان فرصتی تلقی کند که میتواند بر اساس آن، از طریق اصلاح اشتباهات رابطه خود را با بازار کار تقویت کند.
5-4- گام چهارم: تجزیه و تحلیل محیط درونی و بیرونی دانشگاه
دانشگاه کارآفرین عوامل درونی و بیرونی خود را میشناسد و برای تجزیه و تحلیل عوامل موجود در محیط داخلی و بیرونی دانشگاه (عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فناوری. مشتری، حقوقی، محیطی) وقت زیادی صرف میکند. این عوامل وسیلهای هستند که دانشگاه میتواند بر اساس آن نقاط قوت و ضعف خود را از دیدگاه فرصتها و تهدیدها مورد توجه قرار دهد، از فرصتها استفاده و در برابر تهدیدها از خود دفاع کند. دانشگاه اگر عوامل موجود در محیط داخلی و خارجی را درک نکند هر قدر به بازار جهانی نزدیک شود با این عوامل ناآشناتر میگردد و در نتیجه بهترین فرصتها را از دست میدهد. آگاهی از شیوه رفتار بخشهای مختلف این جهان و بازارهای مربوطه سبب میشود که دانشگاه کارآفرین بتواند در برابر رقیبان موجود در این صحنه بهتر دفاع کند، اگر قرار است یک دانشگاه کارآفرین در سطح جهان فعالیت کند، تردیدی نیست که برای دانشگاه رقیب زیادی هم وجود دارد، بنابراین دانشگاه باید به عوامل درونی و بیرونی سیستم خود توجه کافی داشته باشد.5-5- گام پنجم: شناخت دانشگاه
هر سیستم دارای نقاط قوت و ضعف است. دانشگاههای موفق درصدد بر نمیآیند خود را موجودی «کامل» منشان دهند، بلکه به این نکته توجه میکنند که نقاط ضعف در کجاست و آن گاه درصدد اجرای سیاستها و رویههایی بر میآیند تا نقاط ضعف کاهش پیدا کنند. دانشگاه کارآفرین در حالی که در سایه اجرای استراتژیهای مربوط، مسیر رشد را میپیماید، در برابر نقاط ضعف همواره آسیبپذیر است. یکی از زمینههای آسیبپذیری دانشگاه کارآفرین در رابطه با امور جاری وروزمره است. در مورد امور عادی دانشگاه باید مقرراتی بر آنها حاکم باشد تا دانشگاه اطمینان یابد که امور مربوطه مورد توجه دقیق قرار میگیرند.دانشگاه باید حدقال سالی یک یا دو بار درباره نتیجه کار بیندیشد و در این راه وقت لازم صرف کند تا معلوم شود که آیا امور به خوبی انجام میشود یا خیر و اینکه چه کسانی تحت تأثیر اقدامهای انجام شده قرار میگیرند. اگر در این میان معلوم شود رفتاری نامناسب با متقاضیان آموزش عالی شده است، دانشگاه باید بداند که با مشکل اساسی روبرو است.
5-6- گام ششم: دانشگاه باید محاسبه ریسک را انجام دهد
اگر دانشگاه ریسکهایی را که ورای منابع موجود است، بپذیرد نمی تواند به بقای خود ادامه دهد و در صورت رویارویی با ناکامی، حیات و موجودیت آن به خطر خواهد افتاد.دانشگاه کارآفرین ریسکپذیر است، ولی ریسک را هنگامی قبول می کند که عوامل داخلی و خارجی محاسبه شده باشند و وزن یا ضریب موفقیت بیش از هزینههای مربوط به شکست باشد. ریسک ها را باید پذیرفت، ولی اگر قرار است بقای دانشگاه را به خطر بیندازد در آن صورت پس از تجزیه و تحلیل و برآورد نتیجهها، باید آنها را پذیرفت.
5-7- گام هفتم: تحمل شکست و گرفتن درسهای جدید
هر دانشگاهی که آماده ریسکپذیری است، در شرایطی با شکست روبه رو خواهد شد. اگر دانشگاهی محاسبه ریسک را به طور دقیق انجام دهد بقای آن مورد تهدید قرار نخواهد گرفت، ولی با تجربه تلخی روبرو خواهد شد.مسئولان دانشگاه همیشه باید در پی علت شکست برآیند و آن را تجزیه و تحلیل کنند، نه بدین منظور که فرد خطا کار را شناسایی و سرزنش کرده، بلکه به منظور شناسایی علت این رویداد و اینکه چه اقدامی میتوان به عمل آورد و در سایه این اشتباه چه درسهای جدیدی را میتوان آموخت.
5-8- گام هشتم: قائل شدن ارزش برای افراد و شاداب کردن محیط دانشگاه
دانشگاه باید بدون توجه به شیوه مدیریت مقامات و نیز بدون توجه به نوع محصول و به روز بودن، در نهایت به نگرش اعضای خود تکیه نماید. افراد برای کسب تحصیل به دانشگاه میآیند، اما اگر دانشگاه برای این افراد احترام قائل شود و آنها از محیط تحصیل لذت ببرند، دارای بازدهی بیشتری خواهند بود و وفاداری آنها به دانشگاه افزایش خواهد یافت. شاد بودن محیط دانشگاه با تحصیل و انجام تکالیف ناسازگاری نیست.داشتن روحیه و شاد بودن محیط دانشگاه، بخشی جدا نشدنی از تحصیل است. اگر دانشگاه جوی را به وجود آورد که دانشجویان به وجود آن جو یا محیط دانشگاه برخود ببالند، در آن صورت تحصیل خود را به شیوهای انجام خواهند داد که از آن لذت ببرد.
محیط دانشگاه کارآفرین میتواند بسیار شادی آفرین باشد. همچنین امکان دارد که محیط این گونه دانشگاهها موجب استقبال کارکنان و گاهی هم موجب ترس و وحشت آنها شود. دانشگاه باید به افراد اطمینان دهد که هر کس از آنچه در دانشگاه میگذرد آگاه است. هنگام موفقیت جشن بگیرند و همه افراد در نهایت با شور و شعف در آن شرکت کنند.
5-9- گام نهم: باید از کارکنانی که امور روزمره را انجام میدهند، تقدیر به عمل آید
همان گونه که گفته شد، دانشگاه کارآفرین باید کارهای اداری و روزمره را انجام دهد و این کارها همگام و همزمان با فعالیتهای شگفتآفرین انجام میشود. دانشگاه نباید هیچگاه اجازه بدهد برخی افراد خودی و برخی غیرخودی نامیده شوند. نباید چنین نگرشی بین گروهها به وجود آید. کارکنان اداری که کارهای روزانه را انجام میدهند، باید کارهای اعضای هیات علمی را مورد حمایت قرار دهند و بالعکس، دانشگاه باید به همه کارکنان از یک زاویه نگاه کند.5-10- گام دهم: دانشگاه باید بداند چه اقدامی را انجام دهد
دانشگاههای کارآفرین باید بدانند در چه زمانی چه اقدامی صورت دهند، و نیز بدانند که در چه زمانی باید فعالیتهای خود را به بخش های کوچکتر تقسیم نمایند. پس از همه این مباحث، دانشگاه کارآفرین باید استراتژی تهاجمی را به اجرا در آورد. این استراتژی باید موجب نوعی حرکت جدید شود و امور را با حرارت زیاد به پیش برد. همه چیز در گرو پیشرفت دانشگاه است و پیشرفت جامعه در سایه پیشرفت دانشگاهها میسر میشود و بدون وجود دانشگاه های کارآمد و کارآفرین کشور به صورت مکانی پر دردسر در میآید.توجه به امور یاد شده برای توسعه کارآفرینی، نیازمند تغییر فرایند، ساختار تشکیلاتی و مدیریتی دانشگاهها است که این امر تابع عوامل درونی و بیرونی دانشگاهها به شرح زیر میباشد:
الف) عوامل درونی
* اعضای هیات علمی کارآفرین که خواستار منابع حاصل از پیشرفتهای فناوری و خواستار برقراری پیوند بین نظریه و عمل و دانشگاه و صنعت هستند.* مدیران کارآفرین که تسهیلات لازم برای فعالیت اعضای هیات علمی کارآفرین را فراهم میسازند.
* طراحی برنامههای درسی جدید در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی که موضوعات مربوط به کارآفرینی، مهارتهای مدیریتی، ارزیابی زیست محیطی، آموزشی مداوم و ضرورتهای بینالمللی را شامل میشود.
* برآوردن نیازهای تخصصی دانشجویان از طریق ارائه دروس بین رشتهای و کاربردی که تجربه آموزشی آنان را در زمینه کارآفرینی کاملتر مینماید.
* با توجه به عصر اطلاعات و فناوری، توجه به نیازهای پیچیده و بین رشتهای و تحقیقات پایه در زمینهفناوری، تأمین منابع انسانی، مالی، فضای کالبدی و تجهیزات و امکانات آزمایشگاهی، کارگاهی.
ب) عوامل بیرونی
از عوامل بمیرونی که در انجام رسالت و مأموریتهای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی اثرگذار هستند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:* تغییر سیاستهای دولت به سمت تشویق و توسعه تلاشهای مربوط به فناوری، تشویق انواع اتحادیههای راهبردی جدید و تأمین منابع مالی متنوع.
* انتظارات دولتها از دانشگاهها جهت ارائه نوعی پاسخگویی در مقابل کمکهایی که به آنها میشود.
* فناوریهای پیچیده بنیادی که نیازمند بودجههای زیاد، رهیافتهای میان رشتهای و انواع جدید همکاری دانشگاه با صنایع هستند.
* نیازهای صنایع به فناوری جدید و نیروی انسانی جهت برخورد با شرایط رقابتی در جهان.
* جست و جوی منابع جدید برای جبران کاهش منابع مالی سنتی (حیدری، 1383: 700).
تحقق مسایل یاد شده نیازمند وجود دانشگاههای مبتنی بر الگوی کارآفرینی است، به طوری که بیکاس سانیال یکی از الگوهای تصمیمگیری در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را الگوی کارآفرینی بر شمرده است. طبق نظر وی، دانشگاههای کارآفرین مشخصات زیر را دارند:
1- کارآفرین و خودگردان هستند.
2- خدمات آموزشی، پژوهشی و مشاورههای عرضه میدارند و منابع مورد نیاز را از مشتریان خود به ویژه دانشجویان، دولت، شرکتها، انجمنهای محلی و منطقهای کسب میکنند.
3- رقابتی، نسبت به هزینه حساس و واجد نظام پاسخ گویی هستند، بودجه مورد نیاز را از منابع متعدد کسب میکنند و با همگرایی راهبردی به بهرهبرداری از فنون مدیریتی نوین میپردازند (سانیان، 1377: 50).
6- نتیجهگیری
بر اساس سند چشمانداز (سند ملی توسعه) بخش آموزش عالی در برنامه چهارم توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی کشور، ایران آینده را در جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی به تصویر کشیده است. سیاستهای کلی و مضامین دوازده گانه برنامه چهارم توسعه مواردی را همچون «بسترسازی برای رشد سریع اقتصادی»، «حفظ محیط زیست» و «توسعه فضایی» و توسعه مبتنی بر دانایی را عنوان کرده است که تأمین همه موارد پیش گفته مبتنی بر توسعه دانایی است و توسعه دانایی از اهم وظایف کارکردها و مأموریتهای بخش آموزش عالی است. به بیان دیگر میتوان گفت: دستیابی به اهداف مذکور به عملکرد بخش آموزش عالی مربوط است. این فعالیتها توسط دو حخوزه ستادی «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» و «وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی»، و بالغ بر 1350 واحد اجرایی تحت عنوان دانشگاه و مؤسسه آموزشی در بخش دولتی و غیر دولتی صورت میگیرد (معاونت آموزشی وزارت علوم، 1383: 3).با توجه به اهمیت و نقش کارآفرینی و رشد و توسعه کشور، میتوان گفت: در صورتی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی میتوانند به تحقق رسالتهای آموزش عالی کمک نمایند که بتوانند نقش خود را در زمینه کارآفرینی ایفا نمایند. رقابتهای جهانی، توجه بعضی از کشورها از جمله کشورهای توسعه یافته را به ضرورت تغییر نقش و دامنه فعالیتهای دانشگاه جلب کرده است؛ به طوری که کشورهای توسعه یافته درصدد هستند به برسری مجدد رسالت دانشگاهها جهت واکنش به نیروهای داخلی و خارجی بپردازند؛ زیرا امروزه الگوی جدیدی از کارآفرینی در حال ظهور است که توجه دانشگاهها را به امور زیر جلب مینماید:
* درگیری مستقیم دانشگاهها در تجارتی کردن فعالیتهای تحقیقاتی.
* ایجاد رهیافتی فعالتر به توسعه اقتصادی منطقهای، محلی.
* تأکید بیشتر بر کاربرد اصول مربوط به مدیریت کیفیت در عملیات دانشگاهها.
* اتخاذ رهیافتی مبتنی بر توسعه برنامههای درسی که بر حل مسأله و تحلیل آماری مبتنی باشد (حسینی نسب، 1380: ؟؟).
در اینجا به راهکارهای عملی برای تحقق اهداف کارآفرینی در دانشگاهها اشاره میشود:
1) توسعه و اشاعه فرهنگ کارآفرینی در دانشگاهها.
2) استفاده از مدیران، اعضای هیات علمی و کارکنان کارآفرین در دانشگاه.
3) برگزاری همایشهای علمی و آموزشی در خصوص کارآفرینی و یا دستاوردهای آن.
4) ایجاد مراکز رشد و کارآفرینی در دانشگاهها.
5) برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی برای گروههای مختلف دانشگاهها (مدرسان، دانشجویان، مدیران، کارشناسان، کارکنان).
6) بازنگری در برنامهها و محتوای درسی دورههای تحصیلی دانشگاهی.
7) انجام دادن مطالعات نیاز سنجی آموزشی.
8) تعریف و ارائه انواع دورههای آموزشی کوتاه مدت کارآفرینی.
9) همسو کردن پژوهشهای دانشگاهها با نیازهای کشاورزی، اقتصادی - اجتماعی منطقهای.
10) تشویق و حمایت از طرحهای خلاقانه مدرسان و دانشجویان دانشگاهها.
11) همکاری علمی و پژوهشی دانشگاهها با سایر نهادها.
با توجه به مباحث مطرح شده میتوان نتیجه گرفت: مسئولان و دستاندرکاران نظام آموزش عالی و دانشگاهها در زمینه کارآفرینی - که نقش مؤثری بر رشد همه جانبه کشور دارند - باید در زمینه سیاستگذاری، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی کارآفرینی دانشگاهها اقدامهای مؤثری انجام دهند تا بتوانند رسالت خود را در زمینه تربیت نیروی انسانی کارآفرین مورد نیاز بخشهای مختلف جامعه ایفا نمایند.
پینوشتها:
1. استادیار مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
2. کارشناس پژوهشی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی.
3. Websters New Collegiate Dictionary
4. Matlay
5. Heinonen & Poikkijoki
6. Postigo
7. Baharun & Sheikh Ahmad
الف. منابع فارسی
1. احمد پورداریانی، محمود، کارآفرینی، تعاریف، نظریات، الگوها، تهران: شرکت پردیس 57، چاپ دوم، 1379.
2. باقری نجات، جعفر، دانشگاه کارآفرینی زمینهساز اشتغالزایی، تهران: دانشگاه الزهرا، 1382.
3. حسینی نسب، ابراهیم، پیشبینی تقاضای نیروی انسانی متخصص دارای درآمد آموزش عالی بر اهداف رشد برنامه سوم ایران، تهران: مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی.
4. حیدری عبدی، احمد، «کارآفرینی»، دایرهالمعارف آموزش عالی، جلد دوم، تهران، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی، 1383.
5. رحیمی، غلامحسین، پورکاظمی، محمدحسین، سازماندهی آموزش کارآفرینی در دانشگاهها، مجموعه مقالات چهل و چهارمین نشست رؤسای دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی، تهران: وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 1381.
6. سالازار، میلتو، مقدمهای بر کارآفرینی ترجمه سیامک نظاق، سازمان ملی بهرهوری ایران چاپ اول، 1383.
7. سانیال، بیکاس، سی تحول و سیاستگذاری و اعمال مدیریت در آموزش عالی، ترجمه داود حاتمی، فصلنامه پژوهشی و برنامهریزی آموزش عالی، شماره 15 و 16 تهران، مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، 1377.
8. مقیمی، فضلالله، کارآفرینی، سنجش و پژوهش، تهران: ماهنامه مرکز مطالعات سازمان سنجش آموزش کشور، 1381.
9. منصوری، رضا، دانشگاه و تعریف آن، فصلنامه رهیافت، شماره 24، 1380.
10. واعظ مهدوی، محمدرضا، ابعاد کارآفرینی، تهران: مجموعه مباحث و مقالات اولین کنگره کارآفرینی در بخش بهداشت و روان، سیمای فرهنگ، 1381.
11. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، آییننامه مطرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور، تهران، 1381.
ب) منابع لاتین
1.Baharun. R. & Sheikh Ahmad. F. (2002); Access to human capital in Entrepreneurship Education: A comparison of male and female
students in Technical Discipline, Akauntan National. (Sept).
2. Postigo. SO. (2002); Entrepreneurship education in Argentina. The case of Sananders University. Paper presented for the “Internationalizing Entrepreneurship edcuation & training conference
in Hnt 2002 Malaysia. July, 8-10
3. Shan. S. Locke, E & Collin. C. (2003): “Entrepreneurial motiation. Human resource management Review" Vol. 13.
4. Heinonen, J. , & Poikkijoki, S. A. . (2006); “An Entrepreneurial directed Approach to Entrepreneurship Education: Mission
Impossible?" Journal of Management Development. Vol. 25, Issue 1 .
5. Johnson. D. ; Craig, J. B. L, & Hildebrand, R. , (2006); “Entrepreneurship Education: Towards a Discipliine-based
Framework" , Journal of Management Development, Vol. 25, Issue 1 .
6. Matlay, H. , (2005); “Researching Entrepren and Education"; Education & Training. Vo. 47, Issue 8, 9 .
7. Fegenbaum, A. \ . P. quality Education and mericus Compctivenes quality progress. 1994 .
8.Freeman. R. quality Assurance in training and Education London kgapage. 1993.
9 . Trach, tenberg, the Ne Enterpreneurial university http/WWW gm eduo/newentre htm.
منبع مقاله :
صالحیامیری، رضا، (1388)، مجموعه مقالات دانشگاه؛ کارآفرینی و توسعه، تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، چاپ اول.