نویسندگان:
دکتر عنایتالله شریفپور (1)
علی حسن ترابی (2)
دکتر عنایتالله شریفپور (1)
علی حسن ترابی (2)
چکیده
وطن به عنوان یکی از مؤلّفههای هویتساز هر ملّتی مطرح است؛ بنابراین، دفاع و حفظ از آن میتواند مهم باشد. وطندوستی در شعر فارسی، جلوهی ویژهای دارد و در هر زمان که وطن مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته است، شاعران دست به قلم شدهاند و در وصف آن اشعار و منظومههایی شیوا و بلیغ سرودهاند. با شروع جنگ تحمیلی، کشور مورد هجوم رژیم بعثی عراق قرار میگیرد و شهرهای مرزی با خاک و خون یکی میشوند. شاعران، این حوادث تلخ را برنمیتابند و با سرودن اشعاری به دفاع از وطن برمیآیند. پرداختن به اشعار وطنی این دوره میتواند کمکی شایان به تقویت حسّ وطندوستی مردم کند و در حفظ هویت ملّی تأثیرگذار باشد.در این مقاله که به روش کتابخانهای صورت میگیرد، سعی بر آن است تا مفهوم وطن در شعر شاعران دفاع مقدّس، بررسی شود و سپس با آوردن نمونههای شعری اثبات گردد که شاعران از مفهوم وطن در شعر خویش بهره جستهاند. با انجام این پژوهش مشخّص میشود که مفهوم وطن به عنوان یک موضوع اصلی در شعر شاعران دفاع مقدّس مطرح میشود و شاعران همگان را به وطندوستی و دفاع از وطن فرامیخوانند. مفهوم وطن در این دوره در قالب میهن اسلامی بروز پیدا میکند و شاعران بر اساس موازین اسلامی به سرودن شعر وطنی میپردازند.
1- مقدّمه
بیگمان علاقه به وطن و عشق به آن در ذات هر ایرانی پاکبین وجود دارد و ایرانی مسلمان به وطن و زادگاه خویش ارادتی خاص نشان میدهد. شعر همواره از دیرباز تاکنون آیینهی تمامنمای فکر بشر و تجلّیگاه اندیشهی انسان بوده است و عموماً بشر در قالب شعر، علاقمندیها و ارادتهای خاصّ خود را نسبت به آنچه در ذهنش بوده، بیان داشته است. البته باید اذعان کرد که حسّ وطنخواهی ایرانیان همواره یکسان نبوده و حوادث اجتماعی و سیاسی در تقویت و تشدید آن نقش اساسی ایفا نموده است؛ امّا در دورهی معاصر به ویژه پس از انقلاب و شعر جنگ توجّه شاعران به مضمون وطن بیش از بیش شده است و حتّی قسمتی از شعر جنگ دربارهی وطن است. «یکی از زمینههای تفکّر در شعر پایداری، وطندوستی و میهنپرستی است. سرزمین برای شاعر همه چیز میتواند باشد، محمل خاطرات کودکی، محلّ عشقورزیهای جوانی و آرامگاه سالهای سالخوردگی» (کاکایی، 1380: 65). حسّ میهندوستی و عشق به وطن، یکی از ویژگیهای انسان است؛ زیرا وابستگی به مکانی که عناصر ربط دهندهی آنها از جهت تاریخ، منافع و آرزوها، مشترک هستند، وابستگی ریشهدار و محک است. عشق به آب و خاک و حفظ ارزشهای مشترک از جلوههای وطندوستی در هر قوم و ملّت است. یکی از عمدهترین مسایل عاطفی که به طور گسترده در شعر و ادب فارسی مطرح شده، مسئلهی وطن و وطندوستی است. ادبیّات فارسی، که به سان آیینهای عواطف مردم ایران را در طول حیات خود منعکس کرده، از مفهوم وطن هم جلوههای گوناگونی را ثبت کرده است.این مفهوم، در شعر شاعران ایرانی با توجّه به تحوّل آن در دورههای مختلف شعر و ادب فارسی با معانی، مرز و بوم، کشور، شهر و دیار، ولایت و ... انعکاس یافته است. وطن از عناوینی است که نزد همهی انسانها و نیز در ادیان آسمانی و بخصوص دین مقدّس اسلام مورد توجّه بوده و از قداست و احترام ویژهای برخوردار است و در آموزههای دینی به محبّت و مهرورزی نسبت به آن سفارش فراوان شده است؛ به همین دلیل از پیامبر (ص) روایت شده است: «حُبُّ الوَطَن مِنَ الایمان» (حرّ عاملی، بیتا: 11). عشق به وطن، میلی طبیعی است که خداوند در بین مخلوقاتش قرار داده است به گونهای که حتّی حیوانات نیز به محلّ زندگی خود گرایش غریزی دارند.
ادب مقاومت و وطن همواره دو مضمونی هستند که نویسندگان و شاعران بزرگ در هنگام جنگ و دفاع به آن پرداختهاند. ادبیات دفاع مقدّس نیز از این قاعده مستثنی نبود یکی از دغدغههای شاعران این سرزمین در طول هشت سال دفاع مقدّس، استفاده از مضامین حماسی بوده است و وطن از مفاهیم قابل توجّه این شاعران بود که به وسیلهی آن، احساسات خود و سایر رزمندگان مبنی بر عشق به دین و وطن را در قالب شعر به تصویر کشیدند و تاحدودی وظیفهی خود را نسبت به دین و کشور ادا نمودند.
در شعر دفاع مقدّس، علاوه بر توجّه به وطن و مرزهای خودی، توجّه به کشورهای دیگر از جمله کشورهای مسلمان نیز زیاد دیده میشود «در شعر دوره ی پایداری، اخیراً (دفاع مقدّس) اندیشهی وطندوستی در تفکّر جهان وطنی یا امّت واحده مستحیل شد و هرگاه شاعر به ستودن خاک خود پرداخت با تعلیمهای شاعران، وجوه دینی و تقدیس آن را مدّنظر قرار داد» (کاکایی، 1380: 68). «در ذهن و ضمیر شاعران مسلمان ایران، اسلام همسنگ مفهوم وطن و «ایران» اهمیّت دارد؛ لذا آرزوی تجدید حیات امّت اسلامی و برخورداری از یک حوزهی وسیع جغرافیایی در شعر پایداری و دفاع بارها طرح شده است. از زمانی که قائم مقام فراهانی از گسیختگی حال و روز مسلمانان سخن گفت تا زمانی که اقبال، هند و سمرقند و عراق و همدان به بیداری فراخواند، ایدهی وطن اسلامی و سرزمین دینی در ذهن و ضمیر شاعران مسلمان وجود داشته است. تفکّر جهانوطنی دینی یا امّت واحدهی اسلامی با طرح آرمان آزادی قدس به عنوان قبلهی نخستین مسلمانان، ذهنها را به خود معطوف کرد؛ حتّی عبارت «راه قدس از کربلا میگذرد» به نوعی استراتژی جنگ را تعیین کرد» (همان: 73)
در این جستار سعی شده است تا به مفهوم وطن و وطنگرایی در شعر دفاع مقدّس پرداخته شود و عامل و انگیزههای سرودن شعر وطنی این دوره بررسی شود. در مورد بررسی و تحلیل شعر وطنی، پژوهشی مستقل یافت نشد؛ امّا به صورت پراکنده در کتابهای تحلیلی شعر دفاع مقدّس به آن اشارههایی شده است.
1-1- بیان مسئله
دفاع مقدّس اندیشهی مبارزه از میهن را با توجّه به مفاهیم دینی و قدسی تغییر داد که به وضعیت جامعهی جهانی و وضعیت مسلمین جهان، بر اندیشهی تلاش و عزّت مسلمین در برابر استکبار و استعمار منجر شد. معنویتگرایی در اندیشهی رزمنده و نویسندهی دفاع مقدّس وجه غالب اندیشه است. مفهوم وطن در شعر دفاع مقدّس به سمت اسلامگرایی و انسانباوری تحوّل یافته است. در شعر دفاع مقدّس اندیشههای دینی و به تبع آن دفاع از میهن اسلامی و همسویی با مسلمانان جهان، جایگاه ویژهای دارد. از موارد مهم و اساسی که بر این اندیشه تأثیر گذاشته است، واقعهی عظیم عاشوراست که بر ایمان، توکّل و یاری دین خدا استوار است و پیوند ژرفی با دفاع مقدّس دارد؛ به گونهای که گویی عاشورا و دفاع مقدّس شاخههایی از یک درخت هستند.2-1- پیشینهی تحقیق
پژوهشی در مورد وطنگرایی در شعر دفاع مقدّس به صورت مستقل یافت نشد. در شعر دفاع مقدّس، تنها یک مقاله با عنوان «وطن، چشمانداز روشن خدا» از مصطفی علیپور یافت شد که تنها به بررسی وطن در شعر «دوزخ و درخت گردو» سرودهی سلمان هراتی پرداخته است.3-1- ضرورت و اهمیّت تحقیق
توجّه به جنبهها و ابعاد شعر دفاع مقدّس و سنجش نوآوریها و یا کاستیها، برای خلق ادبیات دفاع مقدّس ضروری است؛ از این رو، انجام تحقیق علمی و شناخت وضعیت و ارائهی راهکارها و پیشنهادها به پربارتر شدن گنجینهی ادبی دفاع مقدّس میانجامد. وطن نیز به عنوان یکی از درونمایههای شعر دفاع مقدّس و جنگ، مؤلفهای هویّتساز است که تحقیق و پژوهش در خصوص آن میتواند دارای اهمیّت باشد و به حسّ وطندوستی یک ملّت منجر گردد.2- بحث
1-2- وطندوستی
وطندوستی در شعر دفاع مقدّس از گستردهترین ویژگی شعری است. در جنگ و دفاع موضوع اقلیم، آب و خاک و وطن همیشه اهمیّت داشته است و از عوامل تحریض و تحریک به حساب میآمده و به همین دلیل، وطندوستی در شعر دفاع مقدّس بسامد زیادی دارد. «وطن، از موضوعات مهمّ اشعار جنگ است که تقریباً تمامی شاعران در قالبهای گوناگون به آن پرداختهاند. عشق به میهن، توصیف شکوهمند و باعظمت وطن، سوگ سرودههایی که دربارهی شهرهای اشغالی و ویران جنگ سروده شده است، دلتنگی برای شهرها و بالاخره دعوت به مبارزه و ایستادگی در مقابل فتنههای دشمن و سرافرازی وطن، از مضمونهای مهمّ این دسته از اشعار است» (فیّاضمنش،1381: 118).میخواستم/ شعری برای جنگ بگویم شعری برای شهر خودم- دزفول- دیدم که لفظ ناخوش موشک را/ باید به کار برد/ امّا موشک زیبایی کلام مرا میکاست/ گفتم که بیت ناقص شعرم/ از خانههای شهر که بهتر نیست/ بگذار شعر من هم/ چون خانههای خاکی مردم/ خرد و خراب باشد و خونآلود/ باید که شعر خاکی و خونین گفت/ باید که شعر خشم بگویم/ شعر فصیح فریاد- هرچند ناتمام (امینپور، 1388: 382).
سرودن شعرهای وطنی توسّط شاعران دفاع مقدّس، توانست روحیهای مضاعف به رزمندگان اسلام و مردم انتقال دهد و حسّ وطندوستی آنها را تقویت نماید. خرّمشهر از دیدگاه سبزواری، شهر خون و قیام است؛ شهری است که در جنگ تحمیلی جوانان برومند زیادی را از دست داده است و اکنون کوچههایش عطر شهیدان را در خود طنینانداز کردهاند و اینگونه در وصف خرّمشهر میسراید:
ای شهر خون، شهر حماسه، شهر ایثار *** ای شهر ایمان، شهر پیمان، شهر پیکار
دامان تو گلرنگ از خون شهیدان *** سامانت از عطر شهیدان عطرافشان
(سبزواری، 1386: 54)
البته در این راه هرگز دچار افراط نشدهاند و بر موازین شرع و دین به این موضوع پرداختهاند؛ تا جایی که حفاظت از وطن را حفاظت از دین برشمردهاند. «در شعر دفاع و پایداری ایران، موضوع وطندوستی سابقهای شفّاف دارد. تطابق اندیشههای دینی و ملّی با طرح روایت (حبُّ الوَطَن مِنَ الایمان) از قول شارع مقدّس اسلام سبب شد تا ایرانیان در چشمانداز عشق به میهن، آرمانهای دینی را مدّنظر قرار دهند. آمیختن حسّ وطندوستی با نمادها و نشانههای دینی از اصلیترین شاخهی تفکّر شعر مقاومت و پایداری شد» (کاکایی، 1380: 68).
نگاه قزوه به وطن، نگاهی آمیخته با دین و مذهب است؛ او هر کجا که از وطن میگوید، کلامش با دین عجین میشود.
وطن ماهتابی، وطن آفتاب *** بخند و بسوز و ببار و بتاب
تو ای مهبط صبح نور و دعا *** درآمیخت با خاک تو کربلا
(قزوه، 1387: 280)
زندهیاد سلمان هراتی از جمله شاعران انقلاب اسلامی است که نگرش وی نسبت به وطن با نگرش بسیاری از شاعران دیروز و حتّی امروز، متفاوت است. در شعر او برخلاف شعر وطنی مشروطه هر جا سخنی از وطن میآید با اندیشههای دینی و مذهبی پیوند میخورد.
ای ایستاده در چمن آفتابی معلوم/ وطن من!/ ای تواناترین مظلوم/ تو را دوست دارم/ ای آفتاب شمایل دریادل/ و مرگ در کنار تو زندگی است (هراتی، 1387: 15).
رحمدل نگاهی خاص به وطن دارد. او وطن را سرزمینی پاک و مطهّر میداند که در آن باور انسان بارور میشود و آرامبخش هموطنان است و دل کندن از آن مشکل:
وطن، وطن، وطن خوب و پاک و اطهر من *** ز خاک سرخ تو سبز است باغ باور من
تویی قرارگه خواهر و برادر من *** هوای حبّ تو بیرون چه سان کند سر من
(رحمدل، 1386: 13)
سپیدهی کاشانی، در زمانی که هجوم دشمن به خاک وطن و آغاز جنگ تحمیلی نزدیک بود در وصف وطن اشعاری سرود:
به خون گر کشی خاک من، دشمن من *** بجوشد گل اندر گل از گلشن من
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی *** جدا سازی ای خصم، سر از تن من
من ایرانیام، آرمانم شهادت *** تجلی هستی است جان کندن من
(کاشانی، 1389: 14)
اعتقاد به صلح و آرامش در جامعهی اسلامی ایران، از مهمترین ویژگیهای یک جامعهی عدالت محور است که با تثبیت اندیشههای مذهبی و میهندوستانه در ذهن روشناندیشان شکل میگیرد. در پی تحمیل جنگی نابرابر، انسانی مسئول و معتقد به انتقاد از اوضاع برمیخیزد و با تصویر صحنههای نامطلوب جنگ، اعتراض خود را اعلام میکند. این اعتراض با رویکردی اجتماعی خود را نشان میدهد و در سخنان آتشین امینپور شکل میگیرد.
در شهر ما/ دیوارها دوباره پر از عکس لالههاست/ اینجا وضعیت خطر گذرا نیست/ آژیر قرمز است که مینالد/ تنها میان ساکت شبها/ بر خواب ناتمام جسدها/ خفّاشهای وحشی دشمن حتی ز نور روزنه بیزارند/ باید تمام پنجرهها/ با پردههای کور بپوشانیم/ اینجا دیوار هم/ دیگر پناه پشت کسی نیست (امینپور، 1388: 383).
باقری در وصف و ستایش شهرهای جنوبی کشور این گونه میسراید:
هلا ای شهر خون، شهر شهادت *** هلا ای کهف فرزندان لولاک
تو خرّمشهر اسطوره کز شوق *** شهادت در تو میآویزد ای پاک
(باقری، 1386: 152)
اسرافیلی، وطن شهیدپرورش را این گونه توصیف میکند:
وطنم از غم گلهای جوان گریه نکرد *** سوخت و آب شد، از سوز نهان گریه نکرد
وطنم حادثهها دید و چنان نخل رشید *** ریشه گسترد و از اندوه گران، گریه نکرد
زخمها خورد، ولی باز سرافراز ایستاد *** نعشها برد ولی، از غم جان گریه نکرد
(اسرافیلی، 1386: 180)
مشفق کاشانی، آزادسازی شهرهای کشور را از دست دشمنان بعثی میستاید و خواهان این است که از مرزهای کشور محافظت شود. مشفق، رها شدن شهرهای جنگ زدهی کشور، از دست دشمنان را با زبانی فخیم و با صلابت، چنین توصیف میکند:
ز قید حصر، رها گشت شهر آبادان *** چنان که دزفول، این سدّ آهنین پیکر
نجات شوش و رها گشت شهر سوسنگرد *** به جان مدّعیان، از شراره زد اخگر
هیزه شهر شهید آشنا رهایی یافت *** ز چنگ دشمن آتش به جان و دونپرور
(مشفق کاشانی، 1386: 340)
یکی از شاعران دفاع مقدّس که در غم و اندوه وطن خویش فرو رفته، ترابی است. شاعر در سوگ کشور شهیدپرورش مینشیند و در هر کجای وطن که قدم میگذارد تصویری از زخم و خون میبیند. شهرهای جنگ زدهی وطن همگی باعث درد و رنج او را فراهم میکند تا آنجا که او وارد میشود، برای دفاع از وطنش با سلاح قلم به پا خیزد و خواهان التیام زخمهای کشورش باشد.
تصویری از درخت برمیدارم، سرخ است/ تصویری از زمین برمیدارم، سرخ است/ تصویری از آسمان برمیدارم، سرخ است/ چگونه میتوانم با این همه شقایق/ تصویری سبز نقّاشی کنم/ پس قلم مویم را در خونم میزنم/ و نقّاشی میکنم زخمهای وطنم را/ در غرب/ در هویزه/ در اهواز/ در خرّمشهر/ در آبادان (ترابی، 1386: 170).
از دیگر شاعران دفاع مقدّس که از وطن گفتن و از وطن سرودن را با دل و جان پذیرفته، بیگی حبیبآبادی است. وی وطن خویش را با تمام وجود در روح و جسم خویش حس میکند و لحظهای نمیتواند از آن جدا باشد. شاعر، وطن را زمزمهی هر روز خود قرار میدهد و عاشقانه از وطن میسراید.
وطن تا همیشه، تورا میسرایم ***تویی در وجودم، تویی در صدایم
تو را مینویسم، به لوح زمانه***به خطّی که نقشی زند در زمانه
(بیگی حبیبآبادی، 1387: 111)
محدّثی خراسانی از دیگر شاعران دفاع مقدّس است که نگاه ویژهای به وطن دارد. وی وطن را قطعهای از بهشت میداند که از الطاف خداوند به زمین است. از نظر شاعر، وطن به جایگاه والایی رسیده است که به عنوان آبروی خاک مطرح میشود.
تو یک قطعه از بهشتی/ که به زمین هدیه شدی/ آبرو دادی به خاک/ وطن من/ میهن من/ آسمون روشن من (محدّثی خراسانی، 1384: 25).
بخشی از حماسهی هشت سال دفاع مقدّس مربوط به دلاوریها و از جان گذشتگیهای رزمندگان پرتوان میهن اسلامی در خلیج فارس و پاسداری از مرزهای دریایی کشورمان است. این مهم مضمون حماسی بسیاری از سرودههای شاعران معاصر بوده است که حسّ وطندوستی خویش را در قالب دفاع از این خلیج همیشه پارس آوردهاند:
گر این ترانه نماند خلیج خواهد ماند *** خلیج فارس به سعی بسیج خواهد ماند
ز تیغ و دشنه فریاد مرد و زن رستید *** اگر زمین و زمان گنگ و گیج خواهد ماند (معلّم، 1387: 83)
ای مرز آب و آبی/ بر سرزمین روشن مهتابی/ فانوس یاد تو/ در کیش و قشم و هرمز و هنگام/ در کوچههای لارک و لاوان/ در سنگلاخ تنب و ابوموسی/ در خاطرات خارک/ پیوسته روشن است/ ما با تو ای خلیج شقایق/ خلیج فارس/ چون صخرههای تو تا ابد جاودانهایم. (کاکایی، 1385: 223).
2-2- دفاع از وطن
پس با چنین اوصافی لازم است از این میهن دفاع شود و این همان چیزی است که شالودهی ادبیات حماسی میباشد؛ یعنی دفاع از وطن و آرمانها و عقاید مردمان وطن که در جای خودش زیباترین نوع از دفاع است.به نام نامیات قسم که هر زمان *** اگر طلب کنی مرا به نقد جان
نه من در این سرا که جمله مرد و زن *** برای حفظ تو به تن کند کفن
بخوان، بخوان مرا، بخوان در این مدار *** به نام تو کنم همیشه افتخار
(بیگی حبیبآبادی، 1387: 144)
حال اگر این دفاع از وطن همراه با عقاید مذهبی باشد؛ در نوع خودش دفاعی ماندگار و هدفمند ارزیابی میشود.
ای جوانان سلحشور وطن، یا الله *** یارتان حجّت حق، پورحسن، یا الله
ای مناجات شما جوهرهی فطرت نو *** با دم تکبیر بگویید سخن، یا الله
آتش فجر به سامان فجور افشانید *** پرگشایید و به معراج شدن، یا الله
دشمنان را سرو گردن شکنید ای گردان *** جوشن عشق بپوشید به تن، یا الله
(رحمدل، 1386: 32)
وطندوستی و حفظ پاسداری از آن میتواند در شکلگیری و صیانت از هویّت افراد یک جامعه کمکی شایان کند. «سرزمین و محیط جغرافیایی یکی از مؤلّفههای هویّت ملّی است که به عنوان بستری برای شکلگیری سایر مؤلّفههای هویّت ملّی عمل میکند و سرانجام حسّ همگرایی ملّی را در میان افراد ایجاد میکند. مهمترین نقش سرزمین در این مقوله، هویّتسازی و تداوم بخشیدن به موضوع هویّت ملی است» (لک، 1384: 116).
و جبهه مدرسه است/ کلاس ما آنجاست/ شتاب کن برویم/ که دیر خواهد شد/ تفنگ را بردار/ امام میآید/ و امتحان نهایی شروع خواهد شد (هراتی، 1387: 353).
تو چه فکری هستی ای تیغ/ تشنهی شهادتیم ما/ تو هجوم شب طوفان/ کوه استقامتیم ما (محدّثی خراسانی، 1384: 83).
«فضای نخستین سرودهها، همرنگ سرودههای عصر قیام و مبارزه- روهای آتش و تکبیر و خون- ساده، بسیط و بیپیرایه، دعوت به قیام، مبارزه، ایثار، شهادت، وحدت و رهایی دارد. لحن خطابی، واژههای گرم خون و آهنگ توفنده در رگ رگ سطرها و مصراعها جریان دارد. در سرودههای سپید یا نیمایی و سرودههای کلاسیک، واژهها و عبارات «برخیز»، «بستیز»، «ای برادر»، «سرباز»، با حالت خطابی و «رزمندگان» بارها تکرار میشود (سنگری، 1385: 16).
ای ظفرمندان، ظفرمندانه در سنگر به پیش *** ای سواران سحر، گردان نامآور به پیش
جنگجویان دلاور، پیشتازان دلیر *** آرشان فاتح این خاک پهناور به پیش
با سلاح کاری الله و اکبر میروید *** پیروان راستی فاتح خیبر به پیش
(مردانی، 1370: 44)
سپیده کاشانی به خاطر عشق و علاقهای که به رزمندگان جان بر کف اسلام داشت با وجود آن که یک زن بود، بارها در جبهههای نبرد حاضر شد و با سرودن اشعار حماسی آنان را در جهاد با دشمن بعثی، عاشقانه همراهی کرد.
سنگرنشین، ای فاتح، ای گرد دلاور! *** ای پاسدار میهن، ای خورشید خاور
ای معتکف در سنگر اخلاص و ایمان *** آنجا چه زیبا تازه کردی عهد و پیمان
(کاشانی، 1374: 165)
در رباعی قیصر، صبغههای میادین رزم و نبرد، ترغیب و تقویت رزمندگان و تحقیر خصم و ترسیم شکوه و عظمت و استقامت و پایداری جنگاوران چشمگیر است:
زین تیغ که از صخره و آهن گذرد *** وز رشته موی و پشم سوزن گذرد
پندان به تن دشمن خود زخم زنیم *** تا آن که نسیم از تن دشمن گذرد
(امینپور، 1388: 227)
ستایش از دلاوریهای رزمندگان وطن در جبهههای جنگ از موضوعات شعر سیّدحسن حسینی است. در بیان وی رزمندگان، دلیرمردانیاند که از مرگ هراسی به دل راه نمیدهند و از رخوت و سستی به دورند:
این طرفهمردانی که خصم خوف و خوابند *** بر حلق ظلمت خنجر تیز شهابند
برخاک میغلتند و گل میروید از خاک *** روح بهاران شوکت باران و آبند
...
خصم شب تار و پاسدار سحرند *** شیران حریم بیشهزار سحرند
با حنجرهشان سرود سرخ فلق است *** فریاد بلند آبشار سحرند (حسینی، 1363: 84)
3-2- شهیدان وطنی
شهادت، اوج تعالی انسان است. در فرهنگ اسلام به ویژه تشیّع، ارزشمندترین و گرانبهاترین حرکت، شهادت است؛ شهید کسی است که با نثار جان خود، درخت اسلام را آبیاری و فساد را ریشهکن و موجب آزادی وطن، از چنگال مهاجمان و دشمنان میشود.سرودم این غزل خوش به سحر خامهی عشق *** در افتخار شهیدان به استعارهی گل
بسیط خاک و وطن گرچه مدفون گلهاست *** مباد دفتر من، لوح سوگوارهی گل
(صالحی، 1387: 222)
در قرآن نیز آیاتی به شهادت اختصاص داده شده است. آنجا که میفرماید: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آل عمران/ 169).
«وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ» (بقره/ 154).
باز از جبههی حق نعش شهید آوردند *** ورقی پاره ز قرآن مجید آوردند
چاوشان حرم از علقمهی خوزستان *** جسم بیدست ابوالفضل رشید آوردند
(رحمدل، 1386: 25)
شهیدان، مقاومت و پویایی وطن را تضمین میکنند و به جامعه، ظرفیت روحی میبخشند و ضعف و سستی را از بین میبرند. اگر در هر جامعهای که مورد هجوم قرار میگیرد خون شهیدان نبود، دیگر اثری از آن جامعه و آرمانهایش وجود نداشت. شهیدان چراغ هدایتی را برمیافروزند که روشنیبخش حیات انسانها در همیشهی تاریخ خواهد بود.
خوشا آنان که جان میشناسند *** طریق عشق و ایمان میشناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان *** شهیدان را شهیدان میشناسند
(قزوه، 1387: 164)
شهادت خون دوبارهای است که به کالبد نیمه جان جامعه وارد میشود و آن را سرزنده و پویا میکند. «حرکت، پویایی و آرمانخواهی شهیدان، گواه روشنی بر سازندگی ابعاد ارزشمند اجتماع است. در دورهی معاصر نیز انقلاب اسلامی که مبنا و مقدّمات دفاع مقدّس را فراهم کرد، توانست با انگیزهی سازندگی جامعه و در قالب معرّفی اسلام، شهیدان والامقام را هدایتگر باشد» (محدّثی خراسانی، 1388: 139).
خورشید اگرچه سوگوار آمده است***بر سینهی آسمان غبار آمده است
یک بار دیگر به یمن تشییع شما***بر شانهی شهر ما بهار آمده است
(محدّثی خراسانی، 1384: 78)
شهیدان وطنی این گونه در شعر دفاع مقدّس تبلور یافته است:
گشته وطن لالهزار یاد شهیدان به خیر *** آمده از ره بهار، یاد شهیدان به خیر
(براتیپور، 1387: 104)
«در اغلب سوگ سرودههای انقلابی، شهادت حماسهای شکوهمند است، و فراخوان پروردگار و لبّیک شهید، عزیزترین حالت حرکت از سرای فانی به حیات باقی است» (محدّثی خراسانی، 1388: 135).
عاشقان رفتند و دریایی شدند *** مثل آبیها تماشایی شدند
خوش به حال ساکنان آسمان *** پرکشیدند و اهورایی شدند
(قنبری، 1388: 18)
یکی از مهمترین موضوعات ادبیّات پایداری، بیان سوگنامهی شهیدان وطن و قهرمانان عرصهی جنگ و توصیف بیرحمیهای دشمن است. بیشک هر جنگ و به تبع آن مقاومت، زیانهای مالی و جانی به همراه دارد. گرامیداشت و یادکرد شهیدان وطن در جبهههای جنگ، سنّت رایج است و بازخورد مرگ قهرمانان در ادبیّات به صورت سوگنامه و سوگوارههای شهیدان تجلّی مییابد.
قیصر امینپور در غزلی به یاد شهیدان چنین میسراید:
بیا به خانهی آلالهها سری بزنیم***ز داغ با دل خود حرف بهتری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم***سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
(امینپور، 1388: 406)
شهر ما شهری که با خون شهیدانش ز لطف/ خاک فردوس معلّا را مخمّر دیدهاند. (مشفق کاشانی، 1386: 154)
«شهید سروده»های فاخر سپیده کاشانی باعث ارج و اعتبار ادبیات دفاع مقدّس است؛ از جمله «شهید- سرودهی» عاطفی و تپندهی «شکسته سرو باغ آشنایی» که در سالهای دفاع مقدّس سروده شده است: شکسته سرو باغ آشنایی/ چه سنگین است بار این جدایی* همه کوچه به کوچه، حجله حجله/ وطن از خون پاکان گشته دجله (کاشانی، 1389: 225).
4-2- وطن و امید به آینده
امید به آیندهی وطن در شعر دفاع مقدّس ظهور پیدا میکند و یکی از ویژگیهای شعری عبارت از احیاء امید به پیروزی در قلوب مردمان است. ادیب متعهّد در این عرصه میکوشد تا با زنده نگهداشتن روح امید از بروز خمود و سستی در وجود مجاهدان و مبارزان جلوگیری نماید.ترابی به آیندهی وطن امید دارد و میداند که این مبارزات روزی ثمر خواهد داد و آنها به پیروزی خواهند رسید.
بر خلیجی از خون میرانیم/ بر خلیجی از خون/ و میدانیم/ تا ساحل سپید سعادت/ راهی نه/ فاصلهای نیست (ترابی، 1382: 11).
«از برجستهترین ویژگیهای ادبیّات و شعر پایداری، ایجاد شور و نشاط و امیدآفرینی در صحنههای نفسگیر مبارزه است. شعر پایداری اگرچه تصویر خون و شهادت است؛ از زخمها چراغی فروزان یا صبحی تابناک برای آیندگان ترسیم میکند و اگرچه ویران شدن خانهها را گزارش میکند، در منطق این ادبیّات، ویرانی هر کلبه نوید آبادانی میهن است» (امیری خراسانی، 1389: 274).
بخوان سرود رهایی که فخر قرآن است *** بهار خون شهیدان شکوفه افشان است
چراغ کوکب شبنم به شاخه آویز است *** خزان گذشته و باد بهار گلریز است
دگر به باغ بهاران زغن نمیخوان*** زغن به تخت عروس چمن نمیخواند
جهان ز تابش خورشید عشق روشن باد *** طلوع فجر خدایی همیشه روشن باد
(مردانی، 1370: 54)
سیّدحسن حسینی پیروزی رزمندگان وطن را امری حتمی و مسلّم دانسته است و بانگ الله اکبر رزمندگان را مژدهی پیروزی و رهایی وطن از چنگال دیوصفتان دانسته است:
بانگ تکبیرشان مژدهی فتحی است قریب *** تا دژ نصر من الله بود سنگرتان
(حسینی، 1363: 17)
قزوه به آیندهی وطن بسیار امیدوار است. او معتقد است که وطن بعد از سختیها و مشقّتها به آیندهای روشن و جاوید خواهد رسید. او رزمندگان اسلام را تشویق به رزم و مبارزه میکند و به آنها امید میدهد که رهایی و پیروزی نزدیک است:
شمایید باران عشق و امید *** بکوبید، عید است، عید است، عید
بکوبید بر طبل و سنج و دهل *** در این بارش نور و باران گل
وطن گرچه شادان، شهیدی وطن *** سراسر امیدی، امیدی، وطن
جهان فتنه زاریست بیدار باش *** وطن، دیده بگشا و هشیار باش
(قزوه، 1387: 285)
5-2- وطن و شعر حماسی
حماسه، عنصر مهمّ شعری در هر دوره است. شاعران با بهرهگیری از شعر حماسی در تقویت روح وطندوستی مردم سهم بسزایی را ایفا میکنند. توجّه به شعر حماسی در شعر دفاع مقدّس برای ترغیب ایرانیان در جهت دفاع از دین و وطن و روحیه دادن به رزمندگان در زمان جنگ تحمیلی حکمفرماست.شمایید از ایل مردان مرد *** دلیران عاشق، یلان نبرد
شما موج، دریا، شما رود، کوه *** سراپا غرور و سراپا شکوه
(قزوه، 1387: 284)
برزمید، برزمید، جوانان دلاور *** بکوبید، بکوبید، سر بعثی کافر
بشورید، بغرّرید، ره بصره بگیرید *** هلا حمله گران، یکی حملهی دیگر
(رحمدل، 1386: 35)
«حماسهها مضمون و محتوای خاصّی دارند و بیشتر، تاریخ اولیّهی ملّتها را بازگو میکنند. در تاریخ ادبیّات ملّتها در دوران خاصّی به وجود میآیند؛ از این رو، اوج حماسهسرایی در ادبیّات هر ملّت زمانی است که ملّتها به تجدید حیات ملّی خود نیاز و توجّه دارند و یادآوری شکوه گذشته، وسیلهای برای تقویت روح ملّی و ایجاد اتّحاد در میان مردم است» (مکارمینیا، 1383: 16).
همه به هیبت اسفندیار رویینتن *** همه به صولت سهراب و سام و رستم زر
همه به دانش و تقوا نمونهی سلمان *** همه شجاع و سخنور، به گونهی بوذر
همه به دشت یلی، با مهابت عبّاس (ع) *** همه به کار عدو، با صلابت حیدر
(مشفق کاشانی، 1386: 338)
شعر حماسی در شعر دفاع مقدّس جایگاه والایی دارد؛ شاعر این دوره میکوشد تا با زبانی حماسی و فاخر به وصف دلاوری رزمندگان و صحنههای جنگ بپردازد. «شاعران انقلاب، ملهم از فضای حماسی جبههها و به دلیل آشنایی با فرهنگ عاشورا، سرودههایی را رقم زدند که بُعد حماسی در خویش متجلّی ساختهاند» (تقیزاده اکبری، 1387: 423).
ای ظفرمندان، ظفرمندانه در سنگر به پیش *** ای سواران سحر، گردان نامآور به پیش
جنگجویان دلاور، پیشتازان دلیر *** آرشان فاتح این خاک پهناور به پیش
با سلاح کاری اللهُ اکبر میروید *** پیروان راستی فاتح خیبر به پیش
(مردانی، 1370: 44)
«حضور همینها بود که جوانان متعهّد و پرانگیزه را به برخاستن فراخواند و ساحت مقدّس جنگ را، واپسین منزل دنیوی آنان قرار داد» (محدّثی خراسانی، 1388: 129).
در پهنهی جنگ، یا علی ادرکنی *** ماییم و تفنگ، یا علی ادرکنی
این معجزه بین که فتح را میطلبد *** آیینه ز سنگ، یا علی ادرکنی
(باقری، 1386: 160)
6-2- بیگانگان و وطن
در تمام آثار ادبی برجستهی جهان به گونهای بازتاب پایداری در مقابل دشمن بیگانه دیده میشود. این امر ناشی از این اصل کلّی است که همهی انسانها در هر گوشهای از جهان که زندگی میکنند در حمایت از اصالت، استقلال و هویّت خود که مورد هجوم بیگانهای قرار گیرد، ایستادگی میکنند و بازتاب این مقاومت به آثار هنرمندان نیز راه مییابد.ترابی حضور بیگانگان، در کنار مرزهای آبی ایران را به باد سخره میگیرد:
به ناوهایتان مینازید/ مثل کودکی به اسباببازیهای کاغذیش/ پیش مادربزرگهایتان برگردید/ اینجا دریاست،/ نه کودکستان/ و برگردید و تابوتهایتان را با خود ببرید که دریا/ بیتابوتهای رنگارنگتان زیباست (ترابی، 1382: 37).
در شهریور 1359، ایران اسلامی شاهد هجوم بیگانگان بود. در این زمان، ایران وارد جنگی تحمیلی و نابرابر شد. رژیم بعثی عراق با حمایت کشورهای غربی و عربی وارد شهرهای مرزی ایران شد و ایران را آلوده به حضور شوم خویش کردند. شهرهای مرزی توسّط این جنایتکاران ویران و به اشغال درآمد.
گلگونهی شهیدان با خون گل بشویید***تا سرختر نماید رخسار روزگاران
هابیلیان کجایید؟ قابیل دیگر آمد***ننگ است جان سپردن در دخمهی تتاران
(مردانی، 1386: 147)
شیشهی عمر تو ای دیو بد آیین زمان *** ما به سرپنجهی ایمان چو تهمتن شکنیم
دیگر اهریمن منها نفریبد دل ما *** همگی ما بشوییم و شبح «من» شکنیم
مشتها بر دهن یاوهسرایان کوبیم *** زورمندان جهان را همه گردن شکنیم
(مردانی، 1386: 205)
«رژیم بعثی عراق 2/3 نیروهای خود را برای تصرّف شهرهای استان خوزستان به کار گرفت؛ به طوری که از محورهای شلمچه، تنگهی چزّابه و دزفول به اشغال خاک خوزستان پرداخت. هدف مهم و استراتژیک او اشغال خرّمشهر بود که با وجود مقاومت سرسختانهی دلیرمردان اسلام، سرانجام این شهر کلیدی را به تصرّف خود درآورد» (منصوری لاریجانی، 1389: 126).
این واقعهی شوم باعث شد تا مردم به دفاع از مرزهای کشور برآیند و با جهادی مخلصانه بتوانند بیگانگان را از کشور برانند. در این میان شاعران نیز همگام با مردم و به مخالفت با حضور بیگانگان به پا خاستند. با شروع جنگ تحمیلی اندیشهی پایداری در مقابل دشمنان بیگانه در ذهن شاعران شکل میگیرد و تمام تلاش شاعر این است که ملّت خود را تشویق به مبارزه با بیگانگان نماید.
از ناخن بعثی به رخ ناسور داری *** خاکم به سر سیمای نیشابور داری
سیمای نیشابور از زخم تموچین *** زخم تموچین دگر، صدّام بیدین
نامرد مردی از تبار سفله خیمان *** نامردی را بسته با ابلیس پیمان
مفلوک عبدی از نژاد دیوسازان *** واماندهی پسوند ز اردوی تتاران
فرمان گرفته تا به پا هنگامه سازد *** بر مرز جمهوری اسلامی بتازد
(سبزواری، 1386: 129)
ز خیل دوزخیان، مظهر ستم، صدّام *** زجای جست و زخمی بست بر نفاق کمر
که ای نشسته به تخت فریب کاخ سیاه *** که ای نهاده به سر ز آتش سقر، افسر
کنون به حکم تو آتش بیار معرکه، من*** کنون برای تو آذرفکن به خشک و تر
به موج آتش و خون، خاک پاک ایران را *** سه روزه میکنم از برق کینه زیر و زبر
(مشفق کاشانی، 1386: 334)
7-2- بهرهگیری از اسطورههای وطنی
هرگاه سخن از سرزمین وطن به میان میآید، اسطوره و اسوههای ملّی نیز مطرح میشوند. اسطورهها و نمادهای ملّی پل پیوند امروز و گذشته هستند. «اسطورههای حماسی گذشتهی ایران در هیچ دورهای از یاد نرفته و نخواهد رفت تا احساس و تخیّل و غیرت انسان جاری است، این اسطورهها پایدار است» (واحددوست، 1381: 7). در شعر دفاع مقدّس این مضامین بسیار کمرنگتر جلوه میکند و مضمون و اسطورهی دینی از اسطورههای ملّی سبقت میگیرند و توجّه به قهرمانان تاریخ اسلام بیش از مفاخر ملّی است.ای ظفرمندان، ظفرمندانه در سنگر به پیش *** ای سواران سحر، گردان نامآور به پیش
جنگجویان دلاور، پیشتازان دلیر *** آرشان فاتح این خاک پهناور به پیش
با سلاح کاری الله اکبر میروید *** پیروان راستی فاتح خیبر به پیش
(مردانی، 1370: 44)
وطن کاوه/ وطن آرش/ وطن آمادهی آتش/ طنین مهر در گوش زمین پیچید/ سحر در دست جاری شد/ خزان، آوارهی صبحی بهاری شد/ دوباره نخلهای استوار از خاک روییدند/ سحر، گل سروهای سبز در سنگر/ دوباره نخل/ خرّمشهر/ خرّمشهر، خرّمتر (محدّثی خراسانی، 1384: 49).
«طرح اسطورهها و چهرههای ملّی و احساس رقیق وطنگرایانه، بیآنکه مرزهای ملّیتپرستی نزدیک شود همراه با باورهای دینی- به ویژه شیعی- در شعر حضوری ملموس دارد. در کنار نام ایران، مظاهر ملّی و حماسی و پهلوانی- عمدتاً چهرههای شاهنامه- همراه با مظاهر فرهنگ اسلامی و شیعی دیده میشود.» (سنگری، 1385: 22).
گلاب بود و غزل، عشق و آب و آیینه *** چراغ خانهی دل تا سپیده روشن بود
اگرچه سوخت در آتش پرسیاوشان *** ولی به لطف خدا فتح با تهمتن بود
(بیگی حبیبآبادی، 1387: 39)
اسطورهسازی یکی از ابعاد جنگ است که شاعران با استفادهی صحیح از آن شخصیّتهای اسطورهای توانستهاند یاد و خاطرهی حماسهسازی و دلاوریهای رزمندگان و شهیدان و مردم را جاودانه سازند. «جریان و سیلان احساس مذهبی و حضور بارز اندیشههای دینی در شعر دورهی مبارزه و قیام مانع طرح چهرهها و نمادهای ملّی و اسطورهای نیست. هرچند پرداختن به چهرهها و نمادهای غیردینی کمفروغتر است، امّا اشاره به داستان ضحّاک، کاوهی آهنگر، سیاوش و کاربرد واژگان دیو، اهریمن و ... در شعر و شعار مردم شنیده میشود» (سنگری، 1385: 196).
همه به هیأت اسفندیار رویینتن *** همه به صولت سهراب و سام و رستم ذر
همه به دانش و تقوا نمونهی سلمان *** همه شجاع و سخنور، به گونهی بوذر
همه به دشت یلی، با مهابت عبّاس (ع) *** همه به کار عدو، با صلابت حیدر
(مشفق کاشانی، 1386: 338)
8-2- وطن و مسئلهی غرب
در شعر دفاع مقدّس، چون نگاه به جوامع غربی و آمریکا به عنوان جوامع استعمارگر، نگاهی منفی است به طور قطع در شعر این دوره از جوامع غربی به بدی یاد میشود. شاعران با آگاهی از این که در جنگ تحمیلی علیه ایران جوامع غربی و آمریکا از حامیان رژیم عراق هستند، زبان به طعن آنها میگشایند و از آنها و فرهنگشان به چشم نفرت مینگرند؛ به طور کلّی از آن دوری میشود و فرهنگ و مظاهر تمدّن غرب و آمریکا را به باد سخره میگیرند.هراتی بر مبنای باورهای انقلابی، غرب و مظاهر تمدّن غرب را غریبهای میداند که به قصد استحاله کردن فرهنگ ملّی و بومی ما به میدان آمده است؛ به همین دلیل وی به هیچ وجه با این مظاهر کنار نمیآید.
وقتی یک جرعهی آب صلواتی/ عطش را میخشکاند/ دیگر به من چه که کوکا خوشمزهتر از پپسی است. (هراتی، 1387: 85)
اسرافیلی فرهنگ غرب و آمریکا را نفی میکند و به جای آن فرهنگ ملّی و اسلامی را ترویج میدهد. اسرافیلی، فرهنگ آلودهای را که در این کشورها حکمفرماست به تمسخر میگیرد و از آنها انتقاد میکند.
آقای بوش/ تو/ در پناهگاههای بتن و آهن/ حتّی برای اندیشیدن به باغ هم/ فرصت نداری/ و کودکانت با ویدئو/ ماهواره/ اینترنت/ و فیلمهای مبتذل/ بزرگ میشوند/ سربازانت/ سربازهای رایانهایاند/ با کامپیوتر میجنگند (اسرافیلی، 1383: 23).
9-2- وطن اسلامی
«نوع دیگری از وطن که از دیرباز در میان مسلمانان مطرح بوده است، وطن اسلامی است؛ وطنی که بر اساس دین اسلام شکل میگیرد و فارغ از هرگونه نژاد، ملّیت و تاریخ درون ملّت را به همدیگر ارتباط میدهد.کفتربازان سیاستپیشه/ کفترهای کاغذی را چندی است/ در آسمان دنیا پرواز میدهند/ و سعی دارند دنیا باور کند/ زخم ایران با پماد زیتون التیام مییابد/ و فلسطین مستأصل باید به آوارگی قناعت کند/ و جراحت افغانستان را باید با دستمال سرخ بست (هراتی، 1387: 90).
آی انسانها، ای مسلمانها *** از چه روز سازش با چنین الحاد
تیغ برگیریم بهر خونخواهی *** تا به کی دشمن این چنین آزاد
(براتیپور، 1387: 289)
تأکید بر این وطن، در دورهی معاصر اهمیّت خاصّی مییابد؛ زیرا در کشورهای مسلمان با دشمن مشترکی به نام استعمار روبرو هستند؛ دشمنی قوی که برای مبارزه با آن نیروی یک ملّت کافی نیست» (آجودانی، 1382: 176). در شعر دفاع مقدّس این دیدگاه با حمایت از کشورهای اسلامی مطرح و در شعر شاعران جلوهگر میشود؛ به طوری که بیشتر شاعران این دوره به مسئلهی کشورهای مسلمان حسّاسیت و در برابر ظلم و جنایتهایی که در آن کشورها صورت میگیرد واکنش نشان میدهند.
جانان من برخیز بر جولان برانیم *** زآنجا به جولان تا خط لبنان برانیم
آنجا که جولانگاه اولاد یهود است *** آن جا که قربانگاه زعتر، صور، صید است
آنجا که هر سوصد شهید خفته دارد *** آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد
جانان من انده لبنان کشت ما را *** بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را
(سبزواری، 1386: 225)
صربها سرب گدازیده فرو باریدند *** غیرت چشم کسی، ابر بلا را نگریست
آتش خانهات، احساس کسی را نگداخت *** هیچ نالهی آن صحن و سرا را نگریست
(اسرافیلی، 1386: 247)
«در ذهن و ضمیر شاعران مسلمان ایران، همسنگ با مفهوم وطن و «ایران»، اسلام اهمیّت دارد؛ لذا آرزوی تجدید حیات امّت اسلامی و برخورداری از یک حوزهی وسیع جغرافیایی در شعر پایداری و دفاع بارها طرح شده است. از زمانی که قائممقام فراهانی از گسیختگی حال و روز مسلمانان سخن گفت تا زمانی که اقبال هند و سمرقند و عراق و همدان به بیداری فراخواند، ایدهی وطن اسلامی و سرزمین دینی در ذهن و ضمیر شاعران مسلمان وجود داشته است. تفکّر جهان وطنی دینی یا امّت واحدهی اسلامی با طرح آرمان آزادی قدس به عنوان قبلهی نخستین مسلمانان، ذهنها را معطوف به خود کرد؛ حتّی عبارت «راه قدس از کربلا میگذرد» به نوعی استراتژی جنگ را تعیین کرد (کاکایی، 1380: 73).
باید به مژگان رُفت گرد از طور سینین *** باید به سینه رفت زین جا تا فلسطین
باید به سر، زی مسجدالاقصی سفر کرد *** باید به راه دوست ترک جان و سر کرد
(سبزواری، 1386: 225)
بوی خون جاریست از ره بوسنی *** بوی باروت و بوی استبداد
هرکجا بینی آتش است و خون *** هر کرا بینی در کف جلّاد
میزند آتش، میکشد از کین *** دشمن غدّار، خصم کج بنیاد
(براتیپور، 1387: 267)
در «سارایوو»/ این پیشدرآمد باران است/ مردانی/ که در اغوش آوازهایشان/ هر بامداد مرگ را مرور میکنند/ درست/ به دقیقهی گلولهباران سنجاقک (باقری، 1386: 154).
آن سوی مرز را نگاه کن/ چه همهمهایست/ و کسی نیست تا بر جنازهی الجزایر نماز بخواند/ و کسی نیست/ تا هزار پرچم را/ در لبنان و افغانستان آتش بزند/ و گوش شاعران فلسطین را بکشد/ و کسی نیست ... . (قزوه، 1388: 92)
عیسی به چرخ چارم از این رنج جانگزای *** خواند پی نجات فلسطین، دعای قدس
با خطّ خون به لوح شهادت نوشتهاند *** فتح الفتوح را به پیام رسای قدس
(مشفق کاشانی، 1386: 343)
3- نتیجهگیری
با بررسی شعر دفاع مقدّس دریافتیم که شاعران این دوره، از مفهوم وطن در شعر خویش به صورت فراوان بهره جستهاند. شعر وطنی این دوره به علّت بروز جنگ تحمیلی شکل میگیرد؛ جنگی نابرابر که باعث بمباران و اشغال شهرهای کشور میشود؛ از این رو، شاعران بر اساس موازین شرع و اسلام به تمجید و ستایش کشور خویش برآمدند و در این راه هرگز به افراط و تفریط نگراییدند؛ شاعران این دوره، بخصوص در روزهای آغازین جنگ به وطن خویش عشق و علاقهی وافر نشان میدهند و از این که وطنشان مورد هجوم قرار گرفته است سخت اندوهگین و غمناک هستند.شاعران، دفاع از وطن را لازم و واجب میشمارند و همگان را به دفاع از آن برمیانگیزند. در این دوره، اسلام جایگاه والاتری از وطن پیدا میکند و اگر شاعران دفاع از وطن را لازم میشمارند، به علّت این است که دین اسلام در خطر است؛ به همین دلیل نیز مردم را به دفاع از آن فرامیخوانند. در مسیر این دفاع از وطندوستی شاعران برای این که حسّ وطندوستی مردم و رزمندگان را تقویت کنند به بهرهگیری از اسطورههای ملّی روی میآورند؛ البته، اسطورههای ملّی با اسطوره و نمادهای دینی همراه میشوند تا تأثیر بیشتری بر مخاطب خود بگذارند. حماسهسرایی نیز در پرداختن به شعر وطنی به کمک شاعران میآید؛ شاعران با سرودن اشعار حماسی سعی در برانگیختن مردم و رزمندگان را دارند؛ اشعاری که توانست در روزهای جنگ بسیاری از مردم را به جبهههای حقّ علیه باطل بکشاند. شاعران از حضور بیگانگان بعثی سخت در عذاب هستند و در اشعار خویش آنها را به سخره و باد انتقاد میگیرند.
در شعر این دوره علاوه بر اشعار وطنی، شاهد اشعار فرامرزی نیز هستیم؛ این اشعار بیشتر در مورد کشورهای مسلمان دیگر است که از حضور بیگانگان در کشورشان رنج میبرند؛ شاعر مسلمان ایرانی با سلاح قلم به حمایت از این کشورها برمیخیزد و خواهان خروج استعمارگران از این کشورها هستند؛ شاعران با حمایت از این کشورها در پی پایهریزی یک امّت واحد اسلامی و وطن بزرگ اسلامی هستند.
پینوشتها:
1. دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
2. کارشناس ارشد ادبیّات مقاومت دانشگاه شهید باهنر کرمان
الف. کتابها
1. قرآن کریم.
2. اسرافیلی، حسین. (1383). مثل آتش که در دل سنگ. تهران: نشر خورشید باران.
3. اسرافیلی، حسین. (1386). رد صدای آب. تهران: نشر تکا.
4. آجودانی، ماشاالله. (1381). یا مرگ یا تجدد. تهران: نشر اختران.
5. امینپور، قیصر. (1388). مجموعهی کامل اشعار. تهران: انتشارات مروارید.
6. باقری، عباس. (1386). از پلک سنگ. تهران: نشر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
7. براتیپور، عباس. (1387)، تا طلوع سرخ. تهران: نشر تکا.
8. بیگی حبیبآبادی، پرویز. (1387). فصل سوم. تهران: نشر تکا.
9. ترابی، ضیاءالدین. (1382). سرخ از پرنده و پرواز. چاپ دوم. تهران: انتشارات سروش.
10- تقیزادهی اکبری، علی، سنگری محمّدرضا، عبداللّهی، مهدی. (1387). عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدّس (جلد اوّل و دوم). تهران: نشر پژوهشکدهی تحقیقات اسلامی، انتشارات زمزم هدایت.
11. حسینی، سیدحسن. (1363). همصدا با حلق اسماعیل، تهران: انتشارات حوزهی هنری.
12. رحمدل شرفشادهی، غلامرضا. (1386). ما ایستادهایم. رشت: نشر حرف نو.
13. سبزواری، حمید. (1386). تو عاشقانه سفر کن. تهران: نشر تکا.
14. سنگری، محمدرضا. (1380). نقد و بررسی ادبیّات منظوم دفاع مقدّس. (جلد دوم). تهران: نشر پالیزان.
15. صالحی، بهمن. (1387). باغ کاغذی. چاپ دوم. تهران: نشر تکا.
16. قنبری، ایرج. (1388). باغ ترانه. تهران: نشر تکا.
17. کاشانی، سپیده. (1389). مجموعه آثار. تهران: نشر قلم ایران
18. کاکایی، عبدالجبار. (1380). بررسی تطبیقی موضوعات پایداری در شعر ایران و جهان. تهران: نشر پالیزان.
19. کاکایی، عبدالجبّار. (1385). فرصت نایاب (مجموعه اشعار). تهران: نشر انجمن شاعران ایران.
20. کیمنش، عباس (مشفق کاشانی)، (1386). کهکشان آبی. تهران: نشر تکا.
21. محدّثی خراسانی، زهرا. (1388). شعر آیینی و تأثیر انقلاب بر آن. تهران: نشر مجتمع فرهنگی عاشورا.
22. محدّثی خراسانی، مصطفی. (1384). طنین کوه. تهران: نشر صریر.
23. مردانی، نصرالله. (137) ترانهی آبی در زندگی. چاپ دوم. تهران: نشر نگاه.
24. مردانی، نصرالله، (1386). مست برخاستگان. تهران: نشر تکا.
25. .......... (1370). خون، خاک، نامه. چاپ دوم، تهران: نشر کیهان.
26. معلّم دامغانی، محمدعلی. (1387). رجعت سرخ ستاره. چاپ چهارم. تهران: انتشارات سورهی مهر.
27. مکارمینیا، علی. (1383). بررسی شعر دفاع مقدّس. تهران: نشر ترفند.
28. منصوری لاریجانی، اسماعیل. (1389). آشنایی با دفاع مقدّس. چاپ پنجم. قم: نشر خادم الرضا.
29. واحددوست، مهوش. (1381). رویکرد علمی به اسطورهشناسی. تهران: نشر سروش.
30. هراتی، سلمان. (1387). مجموعهی کامل شعرهای سلمان هراتی. چاپ سوّم. تهران: نشر دفتر شعر جوان.
ب. مقالهها
1. طاهری، علی. (1387). «جلوههایی از ادبیّات پایداری ایران و فلسطین در آثار قیصر امینپور و محمود درویش». نامهی پایداری. کرمان: نشر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدّس. صفحه: 274.
2. لک، منوچهر. (1384). «هویّت ملّی در شعر دفاع مقدّس». فصلنامهی مطالعات ملّی. سال ششم. شمارهی 2. صص 11-132.
منبع مقاله :
نشریه ادبیات پایداری (علمی- پژوهشی) سال 7، شماره 13، پاییز و زمستان 1394