فيزيك اقتصاد چیست؟
حتماً شنيده ايد كه ميگويند طبيعت بسيار مقتصد است! تاكنون به معناي اين جمله فكر كردهايد؟ در فيزيك اصلهايي وجود دارد كه اين شم اقتصادي طبيعت را براي ما آشكار ميكند، مثلاً شايد اصل كمترين كنش به گوشتان آشنا باشد، يا مثلاً اصل فرما كه براساس آن نور از ميان تمام مسيرهاي ممكن مسيري را برميگزيند كه كمترين زمان ممكن را تلف كند و ...
فيزيك اقتصاد يك زمينهي ميان رشتهاي جديد است كه اغلب روشها و نظريههايي را براي حل مسايل اقتصادي بهكار ميبرد كه فيزيكدانها براي حل مسايل علمي وعملي – بهويژه مسايلي كه با عدم قطعيت و تصادفي بودن همراه است – بهكار ميبرند.
مثلاً آیا تاكنون فكر كردهايد شباهت بازار سهام و زلزله چيست؟
اگرچه سقوطها و ورشكستگيهاي ناگهاني بازار سهام معمولاً در رسانهها به عنوان فاجعههاي طبيعي در دنياي مالي توصيف ميشوند، بيشتر مردم تصور ميكنند كه اين فقط يك مبالغه و گزافهگويي است. ولي شايد اين همخواني و وابستگي بيشتر از آنچه ما فهميدهايم باشد. محققين دريافتهاند كه قانون اُماري (Omari Law) كه فعاليتهاي ارتعاشي مجدد بعد از زمينلرزه (پسلرزه) را پيشبيني ميكند، در واقع عواقب پس از سقوطهاي ناگهاني بازار را هم با تقريب خوبي مدلسازي ميكند. اين فقط يكي از يافتههاي بسيار زياد فيزيك اقتصاد (Econophysics) است، پديدار شدن و بهوجود آمدن شاخهي مطالعاتياي كه علم اصول و روششناسي فيزيك را به اطلاعات و ارقام اقتصادي پيوند ميدهد.
رويكرد فلسفي اقتصاد فيزيك مطمئناً با رويكرد اقتصاد معمولي متفاوت است. در حاليكه اقتصاددانان با تعدادي فرض و گمان بنيادي و اصلي كار خود را شروع ميكنند و سپس مدل فرضياي را براي شرح مشاهدات خود ابداع ميكنند، اقتصاد فيزيكدانها تمايل دارند با شواهد تجربي كار خود راآغاز كنند و سپس الگوهايي را از اطلاعات استخراج كنند. در اين روش، اقتصاد فيزيكدانها به فرضهاي عقلاني كه متناقض بودن آنها با يكديگر در بعضي موارد- مانند تعدي اولويتها- ثابت شده است، تكيه نميكنند.
اقتصادفيزيكدانها دريافتهاند كه قانون تواني براي توصيف توزيع درآمد اغلب ملتها مناسب است. اين مسأله اولين بار توسط ويلفردو پارتو (Vilfredo Pareto) در سال 1897 مورد توجه قرار گرفت. يك مشخصهي قابل تأمل در مورد قانون هاي تواني اين است كه نمودار آنها دمهاي كشيدهاي دارد كه به خاطر تفاوت زياد درآمد بين يك پزشك مرفه با درآمدي حدود 300000 دلار در سال و يك بيليونر مثل بيل گيتس ايجاد ميشود.
درفيزيك اين نوع توزيع در سيستمهاي بستهاي كه انترپي (Entropy) آنها به مقدار بيشينه رسيده است، پديدار ميشود، مانند ذرات گاز در تعادل گرمايي. بعضي از فيزيكاقتصاددانان طرفدار اين تأويل مفهومي هستند كه توزيع نابرابر درآمدها ميتواند نتيجهي غيرقابل اجتناب بسياري از فرايندهاي تصادفي در اقتصاد باشد. توزيع قانون تواني كاربرد منحصر به فردي نيز در بسياري از مسائل مالي دارد. مشاهدات نرخ رشد به عنوان تابعي از اندازه شركت و ميزان سهم در بازار سهام، هر دو به صورت موثري با توزيع قانون توان مدلسازي ميشوند.
برخي از فيزيكاقتصاددانان تلاش ميكنند كه قانوني جامع براي توصيف تغيير بازار سرمايه تعيين كنند؛ قانوني مانند قانون دوم نيوتن كه بر مبناي آن نيرو برابر است با جرم * شتاب (F=ma).
اگرچه كاربرد استفادهي قوانين اصلي فيزيك در دادهها و ارقام اقتصادي هنوز بحثانگيز است، فيزيكاقتصاددانان مسايل بحثانگيز جديدي را مطرح ميكنند.
ولي آيندهي اين شاخهي مطالعاتي جديد چه خواهد بود؟ پژوهشگران برجستهي اين عرصه پيشنهاد ميكنند كه تحقيقات جديد بايد تا جايي ادامه پيدا كنند كه ابعاد طبيعي زندگي اقتصادي را كشف كنند، مخصوصاً رفتارها و پديدههاي مستقل از مقياسي كه به طور گستردهاي در اندازههاي مختلف بدون تغيير باقي ميمانند؛ مانند شباهت توزيع درآمدها در كشورهايي كه ميانگين درآمد در آنها به ميزان زيادي متفاوت است.
تحليل ابعادي كه يكي از ابزارهاي مهم در فيزيك است، زمينهي ديگري است كه فيزيكاقتصاددانها بايد آن را بياموزند و بهوفور مورد استفاده قرار دهند. بيشترين مشكلات در نظريههاي اقتصادي اين است كه ما بعد اندازهگيري درستي نداريم، و يا خودمان را گول ميزنيم كه داريم!
به نظر ميرسد كه فيزيكدانان مسألهاي چالشبرانگيزتر از قوانين مكانيك كوانتُمي و نسبيت عمومي را يافتهاند، و آن...
اقتصاد است.
منبع: دانشنامه رشد
فيزيك اقتصاد يك زمينهي ميان رشتهاي جديد است كه اغلب روشها و نظريههايي را براي حل مسايل اقتصادي بهكار ميبرد كه فيزيكدانها براي حل مسايل علمي وعملي – بهويژه مسايلي كه با عدم قطعيت و تصادفي بودن همراه است – بهكار ميبرند.
مثلاً آیا تاكنون فكر كردهايد شباهت بازار سهام و زلزله چيست؟
اگرچه سقوطها و ورشكستگيهاي ناگهاني بازار سهام معمولاً در رسانهها به عنوان فاجعههاي طبيعي در دنياي مالي توصيف ميشوند، بيشتر مردم تصور ميكنند كه اين فقط يك مبالغه و گزافهگويي است. ولي شايد اين همخواني و وابستگي بيشتر از آنچه ما فهميدهايم باشد. محققين دريافتهاند كه قانون اُماري (Omari Law) كه فعاليتهاي ارتعاشي مجدد بعد از زمينلرزه (پسلرزه) را پيشبيني ميكند، در واقع عواقب پس از سقوطهاي ناگهاني بازار را هم با تقريب خوبي مدلسازي ميكند. اين فقط يكي از يافتههاي بسيار زياد فيزيك اقتصاد (Econophysics) است، پديدار شدن و بهوجود آمدن شاخهي مطالعاتياي كه علم اصول و روششناسي فيزيك را به اطلاعات و ارقام اقتصادي پيوند ميدهد.
تاریخچه
رويكرد فلسفي اقتصاد فيزيك مطمئناً با رويكرد اقتصاد معمولي متفاوت است. در حاليكه اقتصاددانان با تعدادي فرض و گمان بنيادي و اصلي كار خود را شروع ميكنند و سپس مدل فرضياي را براي شرح مشاهدات خود ابداع ميكنند، اقتصاد فيزيكدانها تمايل دارند با شواهد تجربي كار خود راآغاز كنند و سپس الگوهايي را از اطلاعات استخراج كنند. در اين روش، اقتصاد فيزيكدانها به فرضهاي عقلاني كه متناقض بودن آنها با يكديگر در بعضي موارد- مانند تعدي اولويتها- ثابت شده است، تكيه نميكنند.
اقتصادفيزيكدانها دريافتهاند كه قانون تواني براي توصيف توزيع درآمد اغلب ملتها مناسب است. اين مسأله اولين بار توسط ويلفردو پارتو (Vilfredo Pareto) در سال 1897 مورد توجه قرار گرفت. يك مشخصهي قابل تأمل در مورد قانون هاي تواني اين است كه نمودار آنها دمهاي كشيدهاي دارد كه به خاطر تفاوت زياد درآمد بين يك پزشك مرفه با درآمدي حدود 300000 دلار در سال و يك بيليونر مثل بيل گيتس ايجاد ميشود.
ابزارهاي موردنياز برايي فيزيك اقتصاد
فيزيك اقتصاد و چالشهاي پيشرو
درفيزيك اين نوع توزيع در سيستمهاي بستهاي كه انترپي (Entropy) آنها به مقدار بيشينه رسيده است، پديدار ميشود، مانند ذرات گاز در تعادل گرمايي. بعضي از فيزيكاقتصاددانان طرفدار اين تأويل مفهومي هستند كه توزيع نابرابر درآمدها ميتواند نتيجهي غيرقابل اجتناب بسياري از فرايندهاي تصادفي در اقتصاد باشد. توزيع قانون تواني كاربرد منحصر به فردي نيز در بسياري از مسائل مالي دارد. مشاهدات نرخ رشد به عنوان تابعي از اندازه شركت و ميزان سهم در بازار سهام، هر دو به صورت موثري با توزيع قانون توان مدلسازي ميشوند.
برخي از فيزيكاقتصاددانان تلاش ميكنند كه قانوني جامع براي توصيف تغيير بازار سرمايه تعيين كنند؛ قانوني مانند قانون دوم نيوتن كه بر مبناي آن نيرو برابر است با جرم * شتاب (F=ma).
اگرچه كاربرد استفادهي قوانين اصلي فيزيك در دادهها و ارقام اقتصادي هنوز بحثانگيز است، فيزيكاقتصاددانان مسايل بحثانگيز جديدي را مطرح ميكنند.
ولي آيندهي اين شاخهي مطالعاتي جديد چه خواهد بود؟ پژوهشگران برجستهي اين عرصه پيشنهاد ميكنند كه تحقيقات جديد بايد تا جايي ادامه پيدا كنند كه ابعاد طبيعي زندگي اقتصادي را كشف كنند، مخصوصاً رفتارها و پديدههاي مستقل از مقياسي كه به طور گستردهاي در اندازههاي مختلف بدون تغيير باقي ميمانند؛ مانند شباهت توزيع درآمدها در كشورهايي كه ميانگين درآمد در آنها به ميزان زيادي متفاوت است.
تحليل ابعادي كه يكي از ابزارهاي مهم در فيزيك است، زمينهي ديگري است كه فيزيكاقتصاددانها بايد آن را بياموزند و بهوفور مورد استفاده قرار دهند. بيشترين مشكلات در نظريههاي اقتصادي اين است كه ما بعد اندازهگيري درستي نداريم، و يا خودمان را گول ميزنيم كه داريم!
به نظر ميرسد كه فيزيكدانان مسألهاي چالشبرانگيزتر از قوانين مكانيك كوانتُمي و نسبيت عمومي را يافتهاند، و آن...
اقتصاد است.
منبع: دانشنامه رشد