نتایج عملکرد فرانسه و انگلیس در خاورمیانه

یکی از نتایج مصیبت بار استعمار در خاورمیانه، تبدیل فلسطین به پایگاهی جهت حفظ منافع آن‌ها بود. اروپاییان، ابتدا فرانسه و سپس انگلستان خواستار تشکیل دولتی برای یهودیان در سرزمین فلسطین بودند. در فلسطین با برقراری
يکشنبه، 21 آذر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نتایج عملکرد فرانسه و انگلیس در خاورمیانه
 نتایج عملکرد فرانسه و انگلیس در خاورمیانه

 

نویسنده: دکتر محمدامیر شیخ نوری




 
1. یکی از نتایج مصیبت بار استعمار در خاورمیانه، تبدیل فلسطین به پایگاهی جهت حفظ منافع آن‌ها بود. اروپاییان، ابتدا فرانسه و سپس انگلستان خواستار تشکیل دولتی برای یهودیان در سرزمین فلسطین بودند. در فلسطین با برقراری سیستم جدید حکومتی با قیمومت انگلستان، تملک زمین‌ها از طرف مهاجران یهودی اروپایی که از اواخر قرن نوزدهم میلادی آغاز شده بود، کماکان ادامه یافت. مهاجران یهودی تشویق می‌شدند که به آن سرزمین بیایند. مهاجرت به فلسطین در چارچوب شرایطی انجام می‌شد که اداره ارزیابی شمار مهاجران به کشور، و میزان فشار صهیونیست‌ها بر دولت لندن، تعیین می‌کرد. در خلال این دوره، ساختار جمعیتی کشور به نحو عجیبی تغییر کرد. (1)
2. امپریالیسم غرب، در وهله نخست، به طور مستقیم مسئول پراکندگی سیاسی جهان عرب در سده بیستم بود. یک نمونه برجسته از این مورد، تقسیم و تجزیه هلال بارور توسط بریتانیا و فرانسه به کشورهای کوچک است. همه مرزهای سیاسی در جهان عرب مستقیم یا غیر مستقیم برحسب منافع غرب تعیین شده‌اند.
از لحاظ شرایط اقتصادی و نیز سیاسی، ایجاد کشورهای جداگانه عرب نه تنها به قطبی شدن قدرت در جهان عرب انجامید، بلکه به انحصار مستمر نفت - عمده‌ترین منبع طبیعی جهان عرب - توسط فرمانروایان پدر سالار و کارتل‌های نفتی غرب نیز منجر شد. طی این دوره حساس که رشد اقتصادی می‌بایست در روند نوسازی نقش قاطعی ایفا می‌کرد، امکان آن به وجود آمد که این منبع سرشار به بخش خصوصی و زمینه‌های سرمایه‌گذاری خارجی منتقل شود.
3. سلطه امپریالیستی و استعماری همچنین در پراکندگی، فروپاشی و تبدیل جنبش ناسیونالیستی به جنبش‌های مستقل جداگانه که در واحدهای سیاسی مختلف آفریده قدرت‌های غربی فعالیت می‌کردند، مؤثر بود.
از این رو، ناسیونالیسم عرب به چند جنبش کوچک محلی که درگیر مبارزه منفی با فرمانروایی بیگانه بودند، تنزل کرد. کشورهای عمده‌ای مانند مصر، سوریه و الجزایر که در نتیجه سلطه خارجی مجبور شدند مبارزه ملی استقلال‌طلبانه جداگانه‌ای را آغاز کنند، پس از به دست آوردن استقلال، مانع تکامل طبیعی جنبش پیروزمند متحد عرب شدند.
4. امپریالیسم غرب بنا به ماهیت خود، سیاست‌هایی اجرا کرد و ایستارهایی گرفت که برای شکل‌های خاص دگرگون اجتماعی زیان‌بخش بود. این وضع به ویژه در سرزمین‌های مستعمره، مانند الجزایر، لیبی و فلسطین که به طور مستقیم توسط فرانسه، ایتالیا، و مهاجران صهیونیست به صورت مستعمره در آمده بودند، قوی بود. مردم عرب آن‌ها، عملاً از ریشه برکنده شده، در معرض تبعیض حقوقی، اجتماعی و سیاسی قرار گرفته بودند.
5. در سطح اجتماعی، امپریالیسم غرب با سیاست‌های اجتماعی سرکوبگرانه‌اش سبب تأخیر نوگرایی شد. امپریالیسم غرب اختلافات قومی و دینی را فعالانه تشویق و جدایی‌خواهی منطقه‌ای را تقویت کرد.
6. در سطح کاملاً اقتصادی سلطه امپریالیستی، سرمایه بومی، و طبقه‌ای که می‌بایست آن را به کار می‌برد، به بخش‌هایی رانده شدند که با منافع اقتصادی و اجتماعی غرب هماهنگی بیشتری داشتند.
7. اثر روان‌شناختی امپریالیسم و استعمار غرب، به ویژه بر نسل جوان، زیاد و از لحاظ محتوی برآوردناپذیر بود. امپریالیسم و استعمار از راه نظارت بر تعلیم و تربیت کوشید بر سمت‌گیری فکری و سیاسی نسل جوان، نفوذ گذارد. فرمانروایی غرب، با حمایت ضمنی یا فعال همدستی نسل قدیمی، شکاف میان نسل‌ها را وسیع کرد و جوانان تحقیر شده طغیانگری آفرید. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1. آلبرت حورانی، تاریخ مردمان عرب، ص 456.
2. هشام شرابی، روشنفکران عرب و غرب، صص 151-150.

منبع مقاله :
شیخ نوری، محمدامیر؛ (1388)، صهیونیسم و نقد تاریخ‌نگاری معاصر غرب، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.