حقوق و وظايف دوجانبه

در بسيارى مواقع, نشناختن حق و وظيفه, ريشه عدم انجام وظيفه است و اين ((تقصير)) به آن ((جهل)) بازمى گردد و اگر آگاهى از وظيفه وجود داشته باشد, تا حدى جلوى كوتاهى ها و تخلفات گرفته مى شود.پس در يك مجموعه اى كه از آحادى تشكيل مى شود و هر كدام از افراد, وظايفى بر دوش دارند, گام نخست آن است كه ((وظيفه)) را بشناسند, سپس به آن عمل كنند. بروز اختلال در امور, گاهى ريشه در
دوشنبه، 23 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حقوق و وظايف دوجانبه
حقوق و وظايف دوجانبه
حقوق و وظايف دوجانبه

نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثى

شناخت حقوق

در بسيارى مواقع, نشناختن حق و وظيفه, ريشه عدم انجام وظيفه است و اين ((تقصير)) به آن ((جهل)) بازمى گردد و اگر آگاهى از وظيفه وجود داشته باشد, تا حدى جلوى كوتاهى ها و تخلفات گرفته مى شود.
پس در يك مجموعه اى كه از آحادى تشكيل مى شود و هر كدام از افراد, وظايفى بر دوش دارند, گام نخست آن است كه ((وظيفه)) را بشناسند, سپس به آن عمل كنند. بروز اختلال در امور, گاهى ريشه در مشخص نبودن حد و حريم تكاليف و وظايف اشخاص است و هر كس كار را به ديگرى محول مى كند, يا انتظار انجام كارهايى را از ديگران دارد كه شرعا و قانونا بر عهده آنان نيست و توقع اينان نابجا و غير منطقى است. اگر در جامعه اى هم بخواهد ((حق)) عمل و اجرا شود و تيغ عدالت, تخطى كنندگان از آن را ادب كند, لازم است اشخاص, هم حق را بشناسند و هم محدوده وظايف خويش را در قبال آن.

وظايف دوجانبه

در يك خانواده, دو طرفى كه ((زندگى مشترك)) دارند, ((حقوق متقابل)) نيز دارند. وقتى زن و شوهر, همچنين اوليا و فرزندان هر كدام وظيفه اى نسبت به طرف مقابل دارند, اگر آن را بشناسند و به آن عمل كنند, على القاعده نبايد در خانه مشكل و اختلافى پديد آيد.
در سامان يافتن مسإله حقوق و وظايف در خانواده سه مرحله وجود دارد:
اول: شناخت اين حقوق و وظايف
دوم: عمل به آن وظيفه و تكليف
سوم: مراعات دوجانبه اين حقوق
اگر اين سه با هم در رفتار و معاشرت خانوادگى وجود داشته باشد, كار به بروز مشاجره و دعوا و شكايت و دادگاه و زندان و جدايى و ... كشيده نمى شود و محلى براى نزاع نخواهد بود.
هم زن بايد در برابر شوهرش مطيع, صبور, متحمل, قدردان و وفادار باشد, هم شوهر نسبت به همسرش بايد بردبار, نيكوكار, قدرشناس, احترام گزار و تإمين كننده نيازهاى معيشتى و آسايش باشد.
اگر صبورى و قناعت و پرهيز از پرخاش و بددهنى و بى احترامى خوب است, بايد از هر دو سو باشد, نه آنكه يكى به خود حق بدهد هرچه خواست بگويد و هرچه خواست انجام دهد, ولى از طرف مقابل انتظار داشته باشد كه جز تسليم و سكوت و تحمل و ادب, برخوردى نداشته باشد و در مقابل هتاكى ها و بى حرمتى هاى او حتى پاسخى معمولى هم ندهد!
نكته مهم, پذيرش دو سويه اين حقوق و مراعات آنها از دو طرف است. اين حقوق, در كتابهاى تربيتى و اخلاقى و حديثى فراوان و متعدد است. در احاديث آمده است كه: زن از شوهر خويش, فرمانبردارى داشته باشد, بى رضايت او كارى نكند و جايى نرود, نسبت به او حالت تمكين داشته باشد, شوهر را نيازارد, او را اندوهگين نسازد, در خانه خدمت كند, شوهردارى نمايد, رضايت او را از هر جهت جلب كند, چراغ روشن كند, غذا بپزد, خانه را مرتب كند, وقتى شوهر مى آيد از او استقبال كند و آنگاه كه از خانه بيرون مى رود بدرقه اش كند, خود را براى غير شوهرش نيارايد, بى اجازه و رضايت او در اموالش دخل و تصرف نكند و ...(1) اين يك طرف قضيه است.
از سوى ديگر بر عهده مرد است كه لوازم زندگى و خوراك و پوشاك و مسكن را تهيه كند, در حد توان بر خانواده اش وسعت و گشايش دهد, احترام زن را نگه دارد و از آزار و ضرب و شتم او بپرهيزد, خود را براى همسرش آراسته و مرتب سازد, بخشى از وقت خود را صرف رسيدگى به كارهاى خانه و انس با خانواده كند, با مدارا و خوش زبانى برخورد كند و ... طبيعى است كه اگر زن و شوهر, هر دو به اين وظايف عمل كنند, خانه و خانواده اى خواهند داشت باصفا, آرام, گرم و بامحبت كه زمينه رشد اخلاقى و تعالى فرهنگى خود و فرزندانشان نيز فراهم خواهد بود.
رسول خدا(ص) فرمود: ((خيركم, خيركم لاهله و انا خيركم لا هلى))(2); بهترين شما كسى است كه نسبت به خانواده اش بهتر باشد و من بهترين شمايم نسبت به خانواده ام.
از سوى ديگر آن حضرت فرموده است: ((لا تودى المرإه حق الله عز و جل حتى تودى حق زوجها))(3); زن هرگز حق خدا را ادا نمى كند مگر آنكه حق همسرش را ادا كرده باشد. يعنى حقگزارى نسبت به خداوند نيز وابسته به رعايت حقوق شوهر است و اگر در اين زمينه قصور و خلاف باشد, نمازها و عبادتها و حقوق الهى هم چندان ارزش و اعتبارى ندارد.
اگر در روايات است كه: زن, محبت خويش را نسبت به شوهر ابراز كند و خويش را براى او بيارايد و سخنان دلپسند بگويد تا در چشم و دل شوهرش جاى بگيرد, اين را هم گفته اند كه شوهر, در بيرون از خانه حريم نگاهها و ارتباطهايش را نگه دارد و به نواميس ديگران چشم ندوزد و چون از سفر بازمى گردد براى همسرش سوغاتى بياورد و هديه بدهد و نيازهاى عاطفى و جنسى او را برآورد و ...
اگر همسران پيامبر خدا(ص) به سفارش قرآن كريم, به زندگى قانعانه و زاهدانه آن حضرت مى ساختند, آن حضرت نيز در كارهاى خانه كمك مى كرد, هرچه مى خوردند مى خورد و هرگز از هيچ غذايى بد نمى گفت.
اين است مفهوم عدل و انصاف در زندگى مشترك و خانوادگى. مراعات دوجانبه نسبت به حقوق متقابل زن و شوهر, رمز دوام و استحكام بنيان خانواده و تقويت انس و الفت در ميان همسران است.

تقسيم كار

از نمونه هاى بارز مراعات حقوق طرفين, تقسيم كارهاى خانه و زندگى ميان زن و شوهر است.
وقتى بار سنگين خانواده بر دوش دو انسانى است كه با هم زندگى مشترك دارند, چاره اى جز تقسيم اين بار و كار نيست, تا نه كارى بر زمين بماند و نه بارها بر دوش يكى سنگينى كند.
اساس حرمت گزارى به حقوق انسان, ((شناخت)) و ((مراعات)) حقوق و وظايف است, نه صرفا شعار به سود حقوق بشر! همين كه اسلام براى زن, حق مالكيت و استقلال اقتصادى و انتخاب و ... قرار داده است, نشانه حرمت نهادن به اوست. اينكه شوهر در مقابل همسرش وظايف و تعهداتى دارد, نشانه ديگرى از اين ((حق)) و ((احترام)) است.
خانه اى كه بر شالوده ((محبت)) استوار شده باشد, هر يك از زن و شوهر, بيش از آنچه كه ((وظيفه))شان است, كار و تلاش مى كنند, آن هم عاشقانه و از روى مهر و احساس رضايت و خرسندى.
در حالات و سيره رسول خدا(ص) نقل شده است كه آن حضرت حتى در كارهاى خانه, به همسرانش كمك مى كرد (و يخدم فى مهنه اهله)(4) كه اين بالاتر از ((تقسيم كار)) است.
وقتى به داورى حضرت رسول(ص), كارهاى بيرون خانه و درون خانه, در زندگى مشترك ميان حضرت على(ع) و فاطمه زهرا(ع), تقسيم شد, دختر بزرگوار پيامبر(ص) از اين تقسيم كار بسيار خردسند گرديد. بخصوص كه مى ديد با تخصيص كارهاى داخل خانه به وى, از برخورد با مردان و نامحرمان در بيرون از خانه و هم صحبت شدن با آنان دور مى ماند و اين براى حيا و عفاف زن مناسب تر است.(5)
آنچه مانع بروز تشنج و تنش در رفتار همسران است, وجود حد و حريم براى كارها و وظايف هر يك و انتظار و توقع از يكديگر در محدوده همان حد و حريم و مراعات آن حدود و حقوق است.
بار كارها را بايد هر دو به دوش بكشند. كارهاى سنگين و خستگى آور و گوناگون خانه, اگر به دوش يكى بيفتد و ديگرى بى خيال و راحت طلبانه و آسوده خاطر به خواب و تفريح و استراحت و مسافرتهاى خود برسد و غم خانه و فكر مشكلات را نداشته باشد, ظلمى در حق ديگرى است, چه زن باشد, چه شوهر. البته در اين گونه موارد, اين زنان هستند كه ((مظلوم خانواده)) مى شوند و حقشان تباه مى گردد.
اين سخن زيباى پيامبر(ص) كه ((من بهترين شما نسبت به همسران خودم هستم.)) اگر جلوه هاى متعددى داشته باشد, يكى هم رإفت و عطوفت و كمك و تفقد و حق گزارى و قدرشناسى نسبت به زنان است كه حضرت رسول(ص) هم عملا چنان بوده, هم به چنين رفتار متعالى و بزرگوارانه اى سفارش مى فرمود و از ستم و اجحاف در حق زنان نهى مى كرد.
رسول خدا(ص) فرمود: ((ملعون ملعون من ضيع من يعول));(6)
ملعون است, ملعون است كسى كه فرد مورد تكفل خويش را تباه سازد.
تباه ساختن حق افراد زيردست و تحت تكفل, كه همسر هم يكى از آنان است, موجب استحقاق لعنت الهى مى شود.
تقسيم كار و مسووليتها نيز بايد با مراعات توان جسمى و ظرفيت وجودى و طاقت فردى باشد و از تحميل تكليفى فوق طاعت بر هر يك از آن دو پرهيز شود.
پايان اين بخش را حديثى از پيامبر اكرم(ص) و سخنى از امام صادق(ع) قرار مى دهيم.
مردى خدمت پيامبر خدا(ص) آمد و در ستايش از اخلاق همسر خود چنين گفت: من زنى دارم كه هرگاه وارد خانه مى شوم از من استقبال مى كند و به پيشوازم مى آيد و هرگاه كه از خانه بيرون مى روم, مرا بدرقه و مشايعت مى كند. هرگاه مرا اندوهگين و ناراحت مى بيند, از علت غم و اندوهم مى پرسد. پيامبر اكرم(ص) فرمود: اين زن را به بهشت بشارت بده و به او بگو كه تو يكى از كاركنان و كارگزاران خدا هستى و براى هر روز تو, اجر و پاداش هفتاد شهيد است.(7)
در سخنى ارزشمند, امام صادق(ع) فرموده است:
مرد در زندگى با همسر خود, بى نياز از سه چيز نيست:
1ـ همراهى و هماهنگى با او, تا به اين وسيله, موافقت و محبت و دوستى او را جلب كند.
2ـ رفتار نيك و حسن خلق با همسر و به دست آوردن دل او و با آراستگى و حسن ظاهر و جلوه زيبا در چشم او.
3ـ توسعه و گشايش در مسايل معيشتى.
زن نيز در زندگى با شوهرش بى نياز از سه چيز نيست, تا توافق كامل با او پديد آيد:
1ـ نگهداشتن خود از هر گونه آلودگى و ناپاكى, تا بدين وسيله دل شوهر به او اطمينان پيدا كند و در حالات خوشايند و ناپسند و خوب و بد, اطمينانش محفوظ بماند.
2ـ نگهدارى شايسته از شوهر و مراقبت از او, تا عواطف او را نسبت به خويش جلب كند و هنگام لغزش از سوى خود, آن عاطفه او را كمك كند.
3ـ اظهار عشق و محبت به شوهر و خويش را آراستن و به هيإتى زيبا درآمدن تا در چشم شوهر, زيبا جلوه كند و محبت افزون گردد.(8)
رعايت اين نكات, از نظر عاطفى و تحولات روحى در خانواده, شرايط مناسب ترى را براى برپايى ((خيمه عفاف)) پديد مىآورد و ضامن استحكام بنيان خانواده در سايه تعاليم مكتبى است.

پي نوشت :

1ـ احاديث مربوط به اين موضوع را در وسأل الشيعه, ج14, ص111 به بعد ملاحظه كنيد.
2ـ وسأل الشيعه, ج14, ص122.
3ـ نظام خانواده در اسلام, ص377 به نقل از وسأل الشيعه.
4ـ بحارالانوار, ج16, ص227.
5ـ وسأل الشيعه, ج14, ص123.
6ـ همان, ص122.
7ـ بحارالانوار, ج100, ص239.
8ـ ميزان الحكمه, ج4, ص284.

منبع: ماهنامه پيام زن شماره 101




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط