درباره شام غریبان
شاعر: عباس براتيپور
ماند خاکستر بجا از خيمههاي سوخته
سبز شد بانگ عزا از خيمههاي سوخته
ميرود تا آسمان همراه بانگ يا حسين
شعله شور و نوا از خيمههاي سوخته
آب آب کودکان تشنه در ظهر عطش
رفته تا عرش خدا از خيمههاي سوخته
از سفير تير صيادان غزالان حرم
در بيابان شد رها از خيمههاي سوخته
در شرار آتش بيداد روئيد از جگر
شيون آل عبا از خيمههاي سوخته
درغبار آتش و اندوه ميآمد برون
سروهاي سر جدا از خيمههاي سوخته
نالهها ميداد سر بيمار دشت کربلا
نالههايي جانگزا از خيمههاي سوخته
کس در آن وادي غم جز زينب محزون نبود
تا برون آرد و را از خيمههاي سوخته
از ميان شعلههاي مرگ چون آيد برون
اهل بيت مصطفي از خيمههاي سوخته
ميتراود عطر مظلوميت خون خدا
تا ابد در کربلا از خيمههاي سوخته