اصفهان مهد هنر
استان اصفهان یکی از بزرگترین مراکز تولید انواع مختلف صنایع دستی ایران بشمار میرود. این استان از دیرباز گهواره هنرهای زیبا و صنایع دستی بوده است.
به هر صورت عمر پرشکوه این صنعت در زمان صفویه بود و در اواسط عصر قاجاریه بتدریج از رونق آن کاسته شد. در زمان سلطنت شاه عباس کبیر این صنعت رونق بسزایی یافت و بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچه های قلمکار تهیه می شد و این پارچه ها در این زمان شهرت فراوان داشته و مورد توجه درباریان بود و از اینرو بیشتر لباس آنان از " قلمکارزر" یا " اکلیلی" تهیه می شد. در آن زمان محلهای مخصوصی برای تهیه لباس درباریان در بازار قیصریه اصفهان وجود داشت وپارچه های قواره ای قلمکارراکه دراصطلاح آن روز "دلگه" نامیده می شدرا از آن محلها به دست می آوردند.
در زمان سلطنت رضا شاه با امتیازات خاصی که برای صنعتگران و ارباب حرف به ویژه صنعتگران قلمکار فراهم شد بار دیگر این صنعت رونق گذشته خود را به دست آورد و عده ای از استادکاران بزرگ قدیمی مثل شیخ حریری مشهدی عبدالخالق، حاج محمدرضا و حاج محمد تقی اخوان چیت ساز، برادران بیرجندی و شیخ بهایی و چند تن دیگر شرکت تولید قلمکار را تشکیل دادند.
اگر علاقه و پشتکار عده ای از استادکاران این فن نبود، اکنون اثری از این صنعت ظریف باقی نمی ماند ولی تلاش پیگیر صنعتگران این رشته و استقبالی که از آن شد موجب شد تا بار دیگر حجم تقاضا برای اینگونه پارچه های نقش دار افزایش یابد و چون مقدار تولید و عرضه این محصول محدود بود صنعتگران را به چاره اندیشی و پیدا کردن راه حل جهت عرضه بیشتر باهمان کیفیت هنری واداشت. در این مورد تنها راه چاره را ایجاد نقوش مورد نظر را روی قالب و انتقال قالبهای مذکور روی پارچه دانستند.
معروفترین استاد قالب تراش در این رشته مرحوم استاد رحیم بیدادی بود که سالها پیش در گذشت. از استادان دیگر قالب تراش می توان از استاد اسماعیل قالب تراش و استاد مهدی اولیایی نام برد.
آثاری که از قدیم مانده نظیر درهای کاخها، رحلهای قرآن و صندوقهای مقابر خاتمکاری نشان می دهد که این هنر در زمان قدیم و به ویژه عهد صفویه رواج کامل داشته یکی ازمراکز اصلی آن هم اصفهان بوده است. اما همین معلوم می کند تا چند سالی این هنر در اصفهان رو به زوال گذاشته و تنها شیراز مرکز این صنعت شده است.
در ابتدا کار خاتم با استفاده از مثلثهای بسیار بزرگ که پهلوی هم قرار می دادند تهیه می شد ولی به تدریج با پیشرفت ذوق و تبحر هنرمندان ابعاد مثلثها ریزتر و کوچکتر شد. بهر حال هنر خاتم سازی از زمان پیدایش تا کنون تحولاتی را داشته است. صنعتگران خاتم ساز برای تهیه خاتم از مواد اولیه متنوعی استفاده می کنند که در کمتر صنعت دستی دیگری این چنین تنوعی به چشم می آید. این مواد عبارتند از: چوب فوفل، چوب گردو، چوب نارنج، چوب عناب، استخوان شتر، مفتول برنجی، لایه برنجی، سریشم گرم، سریشم سرد، فرمالین، فیبر و روغن جلا و تخته سه لایی. غیر از آن برای تکمیل ساخت از چفت و لولا و غیره نیز استفاده می کنند. از خاتم در تهیه محصولات مختلفی استفاده می شود که از آن جمله است: قاب عکس، جعبه سیگار، عصا، پیپ، جعبه لوازم آرایش، جا کلیدی، جاقلمی و جلد آلبوم.
در اصفهان علاوه بر اشیاء خاتم که به شیوه شیرازی می سازند قسمتی از مصنوعات خاتم را با نقره و مینا سازی توأم کرده اند که در شیراز وجود ندارد. مثلاً جعبه های خاتمی که رویه آن را نقاشی مینیاتور می کنند و روی آنرا روغن می زنند.
منبت کاری چوب در شهرهای گلپایگان و اصفهان رونق و رواج درخور و شایان توجه ای دارد.
حدود 25 درصد عباهای تولید شده در محل به فروش می رسد و بقیه به شهر های مشهد و قم و گاهی کشورهای عربی ارسال می شود.
نقشهایی که در سرامیک شهرضا به چشم می خورد اغلب نقش گل و بوته و ماهی است و برای رنگ کردن لعاب نیز از اکسیدهای فلزات آهن ، مس و منگنز و کبالت استفاده می شود. درشهر نطنز نیز یک کارگاه سرامیک سازی با استفاده از خاک استون ور محصولات جالبی را تولید می کند. در شهر اصفهان هم کارگاههای متعدد سفال و سرامیک سازی وجود دارد.
باید به این نکته توجه کرد که در تولید برخی از فرآورده ها چون گل سینه و گوشواره تنها ملیله سازان دخالت ندارند بلکه از مینا سازان و زرگران هم استفاده می کنند و در مقابل انجام عمل به آنان کارمزد می دهند.
مواد اولیه مورد استفاده سکمه دوزان و قلابدوزان عبارت است از:
کتان ایرانی و خارجی و نخ پنبه ای (که از تهران تهیه می شود و به صورت کلاف یا عمامه ای است)، کتان خارجی را که بیشتر هم مورد استفاده دارد و عرض آن 140 سانتیمتر است. رومیزی گرد، زیربشقابی و دستمالهای مخصوص از انواع محصولات سکمه دوزان یا قلابدوزان است.
معمولاً برای نگارگری از چوب، عاج، فیبر و استخوان استفاده می شود و هر کارگاه رأساً اقدام به تولید می کند و معمولاً برای دور قاب عکس و جعبه از خاتم و مینا استفاده می شود. ضمن آن که باید گفت عده ای از هنرمندان اصفهانی نیز در زمینه طراحی فرش، تذهیب و تشعیر هم فعالیت دارند.
رواج صنعت مینا کاری در اصفهان از دوران پهلوی و حدود سال 1310 ه.ش. است و مخصوصاً این که این هنر- صنعت به وسیله یکی از استادان هنرمند و بنام اصفهان یعنی استاد شکرا... صنیع زاده بسط و توسعه یافت و شاگردانی در این مکتب تربیت شدند که هر یک کانون دیگری در هنر مینا بوجود آوردند.
بیشتر اشیایی که مینا سازان فعلی به بازار عرضه می کنند عبارتست از گوشواره، گلوبند، انگشتر، جعبه های بزرگ و کوچک آرایش زنانه، قوطی سیگار، جعبه های خاتم کاری و مینا کاری، بشقاب مینا، گلدان مینابه اندازه های مختلف، تابلوهای بزرگ و کوچک میناکاری که با هنرهای دیگر مانند طلا کاری و خاتم کاری و مینیاتور ترکیب می شود. روی اشیاء طلایی و نقره ای هم می توان مینا کاری کرد ولی اساساً مینا کاری روی مس انجام می شود.
قلمدان ها به طور عمده از نظر جنس از سه دسته تشکیل یافته اند:
1- قلمدانهای چوبی
2- قلمدانهای فلزی
3- قلمدانهای مقوایی
به طور کلی از لحاظ اندازه قلمدانها بر چهار گونه اند:
الف) کوچک که به آن نیم بهره نیز می گویند و ابعاد آن 2*13 سانتیمتر است.
ب) قلمدان متوسط یا یک بهره که ابعاد آن7/3*21 سانتیمتر است.
ج) قلمدان عادی که دو بهره نیز نامیده می شود و ابعادش 4/4*5/23 سانتیمتر است.
د) قلمدان بزرگ که تقریباً به اندازه جعبه قلمدان است به ابعاد 5/5*28 و سه بهره نام دارد.
از قلمدان سازان معروف که قلمدان مقوایی می ساختند. که در دوره قاجار شهرت داشتند می توان به میرزا ابوالقاسم طباطبائی، مشهدی حسن تهرانی، عبدالحسین مقوا ساز اصفهانی و کریم مقوا ساز اشاره کرد.
از محصولات دیگر لاکی روغنی می توان به جلد سازی و قاب آئینه اشاره کرد.
به لاکی روغنی هایی که از جنس کاغذ تهیه می شود پاپیه ماشه هم می گویند، پاپیه ماشه که اساساً واژه ای فرانسوی است و در فرهنگهای لغت به معنی کاغذ فشرده آمده، معمولاً به اشیایی مقوایی که سطح آنها به وسیله نگارگری تزیین و با لاک مخصوص پوشش یافته است اطلاق می شود. سابقه این نوع هنر که در گذشته «نقاشی روغن» یا «لاکی» نامیده می شد، چندان روشن نیست، لیکن از آثار موجود در موزه ها چنین استنباط می شود که تا بعد از دوره سلجوقیان کلیه کتابهای خطی دارای جلد چرمی ساده یا ضربی و فاقد هر نوع تزئینات اسلیمی بوده است.
در دوره ایلخانی نیز که شهر هرات مرکز عده تحقیقات و تألیفات بوده و جلد کتاب بسیار معتبر از نوع سوخت و جلد کتاب عادی معمولاً چرمی سادهیا ضربی و فاقد هر نوع تزئینات اسلیمی بوده است.
در دوره ایلخانی که شهر هرات مرکز عمده تحقیقات و تألیفات بوده و جلد کتاب بسیار معتبر از نوع سوخت و جلد کتاب عادی معمولاً چرمی ساده یا ضرب بوده وبرای تزئین کتب علاوه برنقوش اسلیمی ازخطوط ختایی استفاده می شده و ظاهراً تا آن زمان پاپیه ماشه در ایران رواجی نداشته ولی اسناد معتبری در دست است که نشان می دهد این هنر از دوره صفویه به ایران راه یافته و به موازات سایر انواع صنایع دستی شکل گرفته و متکامل شده است.
در حال حاضر از این هنر علاوه بر کلاه برای تهیه زیر لیوانی، کمربند، کفش، جلیقه استفاده به عمل می آید. طرحهای سوزندوزان عموماً ذهنی و ملهم از برداشتها و بینشهای مشخص هنرمندان از محیط طبیعت است و بیشتر شامل گل بوته های تمثیلی می شود.
قدیمیترین نسخه های جلد شده، از روایتهای انجیل بود که مربوط به شش قرن بعد از میلاد است که در مصر نوشته و کاغذ آن از جنس پاپیروس است. که روی آن را از چرم می پوشاندند و برای بستن آن از چرم استفاده می کردند.
جلدها را از نظر نوع ساخت آن به انواع مختلف میتوان تقسیم کرد که هر کدام از روشها به مرور زمان در اثر پیشرفت هنر جلد سازی بوجود آمده است.
1- جلدهای سوخت
2- جلدهای ضربی
3- جلدهای لاکی
نکاتی که در ساخت ضریح باید رعایت شود: عامل تقدس، عدم کاربرد صورت در نقوش، کتیبه های قرآنی و طلا ، آوردن سوره های یاسین، الرحمن «آیه تطهیر ، آیه نور، عددهای بکاررفته و سمبل آنها، ذکر نام بانی و تاریخ ساخت آن، علامتی به عنوان شاخص ضریح و صاحب آن و دیگر مدفونین در ضریح.
ضریح از نظر فرم، محفظه ای است مکعب مستطیل با عرض و طول و ارتفاع متغیر که اغلب پلان آن مستطیل است و در نگاه اول چون اتاقکی فضای داخل مقبره را از اطراف جدا نموده است.
اجزاء متشکله ضریح به ترتیب: بدنه و اسکلت، پیکره های سنگی، ستونها، پایه ستون، گوی ماسوره ها، لچکی ها، ترنجها، کتیبه های نقره، حواشی برجسته کاری، کتیبه های طلامشبکهای طلایی، زهوارها، میخهای تزیینی، گلدانها، نقاشی های داخل ضریح، پارچه روی سقف مزار.
هنرهای تشکیل دهنده مجموعه هنری ضریح :
طراحی و نقاشی سنتی، درودگری، مرصعکاری و ترصیع، زرگری، سازندگی، بافت، ترمه بافی و رودوزی، قلمزنی و سبکهای مختلف آن، مینا سازی، حجاری، خطاطی.
استادان ضریح ساز شهر اصفهان عبارتند از: استاد حسین پرورش، استاد اصغر مباشرپور، استاد مهدی ذوفن، استاد حاج محمد تقی ذوفن و استاد کمیلیان، استاد محمد علی فرشید، استاد علی والیان، استاد سطوت، استاد علی حاج زرگر باشی، استاد دیناری.
قدمت فیروزه کوبی به حدود 70سال قبل می رسد و در آن زمان صنعتگری بنام«یوسف حکیمان» معروف به محمد رضا در مشهد کار فیروزه کوبی بر روی زینت آلاتی نظیر دستبند، گل سینه، گوشواره... را شروع کرد. و حدود 20 سال بعد این صنعت توسط صنعتگر دیگری بنام«حاج داداش» از مشهد به اصفهان برده شد. در حال حاضر صنعت دستی فیروزه کوبی فقط در اصفهان رایج و صنعتگران شاغل در این رشته نیز همچون تولید آن محدود است.
منبع: دانشنامه رشد
قلمکارسازی
به هر صورت عمر پرشکوه این صنعت در زمان صفویه بود و در اواسط عصر قاجاریه بتدریج از رونق آن کاسته شد. در زمان سلطنت شاه عباس کبیر این صنعت رونق بسزایی یافت و بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچه های قلمکار تهیه می شد و این پارچه ها در این زمان شهرت فراوان داشته و مورد توجه درباریان بود و از اینرو بیشتر لباس آنان از " قلمکارزر" یا " اکلیلی" تهیه می شد. در آن زمان محلهای مخصوصی برای تهیه لباس درباریان در بازار قیصریه اصفهان وجود داشت وپارچه های قواره ای قلمکارراکه دراصطلاح آن روز "دلگه" نامیده می شدرا از آن محلها به دست می آوردند.
در زمان سلطنت رضا شاه با امتیازات خاصی که برای صنعتگران و ارباب حرف به ویژه صنعتگران قلمکار فراهم شد بار دیگر این صنعت رونق گذشته خود را به دست آورد و عده ای از استادکاران بزرگ قدیمی مثل شیخ حریری مشهدی عبدالخالق، حاج محمدرضا و حاج محمد تقی اخوان چیت ساز، برادران بیرجندی و شیخ بهایی و چند تن دیگر شرکت تولید قلمکار را تشکیل دادند.
اگر علاقه و پشتکار عده ای از استادکاران این فن نبود، اکنون اثری از این صنعت ظریف باقی نمی ماند ولی تلاش پیگیر صنعتگران این رشته و استقبالی که از آن شد موجب شد تا بار دیگر حجم تقاضا برای اینگونه پارچه های نقش دار افزایش یابد و چون مقدار تولید و عرضه این محصول محدود بود صنعتگران را به چاره اندیشی و پیدا کردن راه حل جهت عرضه بیشتر باهمان کیفیت هنری واداشت. در این مورد تنها راه چاره را ایجاد نقوش مورد نظر را روی قالب و انتقال قالبهای مذکور روی پارچه دانستند.
معروفترین استاد قالب تراش در این رشته مرحوم استاد رحیم بیدادی بود که سالها پیش در گذشت. از استادان دیگر قالب تراش می توان از استاد اسماعیل قالب تراش و استاد مهدی اولیایی نام برد.
خاتم سازی
آثاری که از قدیم مانده نظیر درهای کاخها، رحلهای قرآن و صندوقهای مقابر خاتمکاری نشان می دهد که این هنر در زمان قدیم و به ویژه عهد صفویه رواج کامل داشته یکی ازمراکز اصلی آن هم اصفهان بوده است. اما همین معلوم می کند تا چند سالی این هنر در اصفهان رو به زوال گذاشته و تنها شیراز مرکز این صنعت شده است.
در ابتدا کار خاتم با استفاده از مثلثهای بسیار بزرگ که پهلوی هم قرار می دادند تهیه می شد ولی به تدریج با پیشرفت ذوق و تبحر هنرمندان ابعاد مثلثها ریزتر و کوچکتر شد. بهر حال هنر خاتم سازی از زمان پیدایش تا کنون تحولاتی را داشته است. صنعتگران خاتم ساز برای تهیه خاتم از مواد اولیه متنوعی استفاده می کنند که در کمتر صنعت دستی دیگری این چنین تنوعی به چشم می آید. این مواد عبارتند از: چوب فوفل، چوب گردو، چوب نارنج، چوب عناب، استخوان شتر، مفتول برنجی، لایه برنجی، سریشم گرم، سریشم سرد، فرمالین، فیبر و روغن جلا و تخته سه لایی. غیر از آن برای تکمیل ساخت از چفت و لولا و غیره نیز استفاده می کنند. از خاتم در تهیه محصولات مختلفی استفاده می شود که از آن جمله است: قاب عکس، جعبه سیگار، عصا، پیپ، جعبه لوازم آرایش، جا کلیدی، جاقلمی و جلد آلبوم.
در اصفهان علاوه بر اشیاء خاتم که به شیوه شیرازی می سازند قسمتی از مصنوعات خاتم را با نقره و مینا سازی توأم کرده اند که در شیراز وجود ندارد. مثلاً جعبه های خاتمی که رویه آن را نقاشی مینیاتور می کنند و روی آنرا روغن می زنند.
منبت کاری
منبت کاری چوب در شهرهای گلپایگان و اصفهان رونق و رواج درخور و شایان توجه ای دارد.
نمد مالی
گیوه بافی و گیوه دوزی
عبا بافی
حدود 25 درصد عباهای تولید شده در محل به فروش می رسد و بقیه به شهر های مشهد و قم و گاهی کشورهای عربی ارسال می شود.
سفال و سرامیک سازی
نقشهایی که در سرامیک شهرضا به چشم می خورد اغلب نقش گل و بوته و ماهی است و برای رنگ کردن لعاب نیز از اکسیدهای فلزات آهن ، مس و منگنز و کبالت استفاده می شود. درشهر نطنز نیز یک کارگاه سرامیک سازی با استفاده از خاک استون ور محصولات جالبی را تولید می کند. در شهر اصفهان هم کارگاههای متعدد سفال و سرامیک سازی وجود دارد.
پوست و پوستین دوزی
ملیله سازی
باید به این نکته توجه کرد که در تولید برخی از فرآورده ها چون گل سینه و گوشواره تنها ملیله سازان دخالت ندارند بلکه از مینا سازان و زرگران هم استفاده می کنند و در مقابل انجام عمل به آنان کارمزد می دهند.
سکمه دوزی و قلاب دوزی
مواد اولیه مورد استفاده سکمه دوزان و قلابدوزان عبارت است از:
کتان ایرانی و خارجی و نخ پنبه ای (که از تهران تهیه می شود و به صورت کلاف یا عمامه ای است)، کتان خارجی را که بیشتر هم مورد استفاده دارد و عرض آن 140 سانتیمتر است. رومیزی گرد، زیربشقابی و دستمالهای مخصوص از انواع محصولات سکمه دوزان یا قلابدوزان است.
نگارگری
معمولاً برای نگارگری از چوب، عاج، فیبر و استخوان استفاده می شود و هر کارگاه رأساً اقدام به تولید می کند و معمولاً برای دور قاب عکس و جعبه از خاتم و مینا استفاده می شود. ضمن آن که باید گفت عده ای از هنرمندان اصفهانی نیز در زمینه طراحی فرش، تذهیب و تشعیر هم فعالیت دارند.
مینا کاری
رواج صنعت مینا کاری در اصفهان از دوران پهلوی و حدود سال 1310 ه.ش. است و مخصوصاً این که این هنر- صنعت به وسیله یکی از استادان هنرمند و بنام اصفهان یعنی استاد شکرا... صنیع زاده بسط و توسعه یافت و شاگردانی در این مکتب تربیت شدند که هر یک کانون دیگری در هنر مینا بوجود آوردند.
بیشتر اشیایی که مینا سازان فعلی به بازار عرضه می کنند عبارتست از گوشواره، گلوبند، انگشتر، جعبه های بزرگ و کوچک آرایش زنانه، قوطی سیگار، جعبه های خاتم کاری و مینا کاری، بشقاب مینا، گلدان مینابه اندازه های مختلف، تابلوهای بزرگ و کوچک میناکاری که با هنرهای دیگر مانند طلا کاری و خاتم کاری و مینیاتور ترکیب می شود. روی اشیاء طلایی و نقره ای هم می توان مینا کاری کرد ولی اساساً مینا کاری روی مس انجام می شود.
کاشی سازی
لاکی روغنی
قلمدان ها به طور عمده از نظر جنس از سه دسته تشکیل یافته اند:
1- قلمدانهای چوبی
2- قلمدانهای فلزی
3- قلمدانهای مقوایی
به طور کلی از لحاظ اندازه قلمدانها بر چهار گونه اند:
الف) کوچک که به آن نیم بهره نیز می گویند و ابعاد آن 2*13 سانتیمتر است.
ب) قلمدان متوسط یا یک بهره که ابعاد آن7/3*21 سانتیمتر است.
ج) قلمدان عادی که دو بهره نیز نامیده می شود و ابعادش 4/4*5/23 سانتیمتر است.
د) قلمدان بزرگ که تقریباً به اندازه جعبه قلمدان است به ابعاد 5/5*28 و سه بهره نام دارد.
از قلمدان سازان معروف که قلمدان مقوایی می ساختند. که در دوره قاجار شهرت داشتند می توان به میرزا ابوالقاسم طباطبائی، مشهدی حسن تهرانی، عبدالحسین مقوا ساز اصفهانی و کریم مقوا ساز اشاره کرد.
از محصولات دیگر لاکی روغنی می توان به جلد سازی و قاب آئینه اشاره کرد.
به لاکی روغنی هایی که از جنس کاغذ تهیه می شود پاپیه ماشه هم می گویند، پاپیه ماشه که اساساً واژه ای فرانسوی است و در فرهنگهای لغت به معنی کاغذ فشرده آمده، معمولاً به اشیایی مقوایی که سطح آنها به وسیله نگارگری تزیین و با لاک مخصوص پوشش یافته است اطلاق می شود. سابقه این نوع هنر که در گذشته «نقاشی روغن» یا «لاکی» نامیده می شد، چندان روشن نیست، لیکن از آثار موجود در موزه ها چنین استنباط می شود که تا بعد از دوره سلجوقیان کلیه کتابهای خطی دارای جلد چرمی ساده یا ضربی و فاقد هر نوع تزئینات اسلیمی بوده است.
در دوره ایلخانی نیز که شهر هرات مرکز عده تحقیقات و تألیفات بوده و جلد کتاب بسیار معتبر از نوع سوخت و جلد کتاب عادی معمولاً چرمی سادهیا ضربی و فاقد هر نوع تزئینات اسلیمی بوده است.
در دوره ایلخانی که شهر هرات مرکز عمده تحقیقات و تألیفات بوده و جلد کتاب بسیار معتبر از نوع سوخت و جلد کتاب عادی معمولاً چرمی ساده یا ضرب بوده وبرای تزئین کتب علاوه برنقوش اسلیمی ازخطوط ختایی استفاده می شده و ظاهراً تا آن زمان پاپیه ماشه در ایران رواجی نداشته ولی اسناد معتبری در دست است که نشان می دهد این هنر از دوره صفویه به ایران راه یافته و به موازات سایر انواع صنایع دستی شکل گرفته و متکامل شده است.
سوزندوزی
در حال حاضر از این هنر علاوه بر کلاه برای تهیه زیر لیوانی، کمربند، کفش، جلیقه استفاده به عمل می آید. طرحهای سوزندوزان عموماً ذهنی و ملهم از برداشتها و بینشهای مشخص هنرمندان از محیط طبیعت است و بیشتر شامل گل بوته های تمثیلی می شود.
صحافی
قدیمیترین نسخه های جلد شده، از روایتهای انجیل بود که مربوط به شش قرن بعد از میلاد است که در مصر نوشته و کاغذ آن از جنس پاپیروس است. که روی آن را از چرم می پوشاندند و برای بستن آن از چرم استفاده می کردند.
جلدها را از نظر نوع ساخت آن به انواع مختلف میتوان تقسیم کرد که هر کدام از روشها به مرور زمان در اثر پیشرفت هنر جلد سازی بوجود آمده است.
1- جلدهای سوخت
2- جلدهای ضربی
3- جلدهای لاکی
ضریح سازی
نکاتی که در ساخت ضریح باید رعایت شود: عامل تقدس، عدم کاربرد صورت در نقوش، کتیبه های قرآنی و طلا ، آوردن سوره های یاسین، الرحمن «آیه تطهیر ، آیه نور، عددهای بکاررفته و سمبل آنها، ذکر نام بانی و تاریخ ساخت آن، علامتی به عنوان شاخص ضریح و صاحب آن و دیگر مدفونین در ضریح.
ضریح از نظر فرم، محفظه ای است مکعب مستطیل با عرض و طول و ارتفاع متغیر که اغلب پلان آن مستطیل است و در نگاه اول چون اتاقکی فضای داخل مقبره را از اطراف جدا نموده است.
اجزاء متشکله ضریح به ترتیب: بدنه و اسکلت، پیکره های سنگی، ستونها، پایه ستون، گوی ماسوره ها، لچکی ها، ترنجها، کتیبه های نقره، حواشی برجسته کاری، کتیبه های طلامشبکهای طلایی، زهوارها، میخهای تزیینی، گلدانها، نقاشی های داخل ضریح، پارچه روی سقف مزار.
هنرهای تشکیل دهنده مجموعه هنری ضریح :
طراحی و نقاشی سنتی، درودگری، مرصعکاری و ترصیع، زرگری، سازندگی، بافت، ترمه بافی و رودوزی، قلمزنی و سبکهای مختلف آن، مینا سازی، حجاری، خطاطی.
استادان ضریح ساز شهر اصفهان عبارتند از: استاد حسین پرورش، استاد اصغر مباشرپور، استاد مهدی ذوفن، استاد حاج محمد تقی ذوفن و استاد کمیلیان، استاد محمد علی فرشید، استاد علی والیان، استاد سطوت، استاد علی حاج زرگر باشی، استاد دیناری.
فیروزه کوبی
قدمت فیروزه کوبی به حدود 70سال قبل می رسد و در آن زمان صنعتگری بنام«یوسف حکیمان» معروف به محمد رضا در مشهد کار فیروزه کوبی بر روی زینت آلاتی نظیر دستبند، گل سینه، گوشواره... را شروع کرد. و حدود 20 سال بعد این صنعت توسط صنعتگر دیگری بنام«حاج داداش» از مشهد به اصفهان برده شد. در حال حاضر صنعت دستی فیروزه کوبی فقط در اصفهان رایج و صنعتگران شاغل در این رشته نیز همچون تولید آن محدود است.
منبع: دانشنامه رشد