خاك در فيلمهاي آويني
فيلمسازي مستند، از طبيعت كنار نيست. در اكثر آثار مستند دنيا ردپاي عناصر اربعه ديده ميشود و اصلا همين ميشود كه به آن نام مستند ميدهد.
فيلم مستند بايد توانايي انتقال حس، طعم، بو، رنگ و عناصري از اين قبيل را داشته باشد. حال با تمهيدات سينمايي يا گفتارها و نريشنها و امثالهم.
روايت فتح، يك مجموعه مستند جنگي است كه همگي به تاثيرگذاري آن معترفند و مشهورترين يادگار بزرگمرد عرصه سينماي جنگ، مرحوم آويني به شمار ميرود. اين اثر وجوه مختلف زيادي دارد كه پرداختن به آنها، در اين مجال نميگنجد. از آنجا كه خاك، نمادي از وطن پرستي است، به بررسي اين عنصر در آثار شهيد آويني پرداختهايم.
شايد دليل توجه زياد انسان به خاك، به خاطر ساختار وجودي آدم است كه از خاك و آب به وجود آمده. شايد هم، فتح يك وجب از خاك هر كشور به منزله كوچكتر شدن آن سرزمين به اندازه حتي يك وجب باشد يا شايد... به هر حال انسان از بدو آفرينش به خاك توجه ويژهاي داشته و مسلم است كه خواهد داشت.
يكي از ويژگيهاي آثار جنگي شهيد آويني و به ويژه روايت فتح، نمايش همين خاك است.
در همه نماهاي دوربين كه به دليل ويژگي جنگي و ناامن بودن منطقه، مرتب تحرك دارد و نماهاي سردستي آن كه گاه با پناه گرفتن فيلمبردار، تنها زمين را نشان ميدهد، خاك به عنوان عنصري لاينفك ديده ميشود.
اين خاك بر چهره و لباسهاي افراد حاضر در خاكريز، سنگر، كوير، كوه و ساير فضاهايي كه در مجموعه ميبينيم، حضوري فعال و زنده دارد، به طوري كه به گونهاي غير مستقيم به سرزمين و دليل دفاع از آن اشاره ميكند.
خاك از سويي نماد زندگي و مرگ نيز هست. بدون خاك، هيچ چيز نخواهد روييد و رنگ سبز بيمعنا خواهد شد. همين خاك اجساد را در خود جاي مي دهد. نيز بر همين خاك است كه خون سربازان جاري ميشود و خاك سرخي كه قاب لحظههاي نبرد ميشود، ارزش پيدا ميكند.
در واقع، خاك؛ سبزي و سرخي مستتري در خود دارد كه مرتب تكرار ميشود و به ما تذكر ميدهد كه با خاك زندگي ميكنيم و در همين خاك جهان را وداع خواهيم كرد.
از سوي ديگر، حضور خاك، دفاع را برجسته و گوشزد ميكند كه براي از دست ندادن اين خاك و ادامه رويش سبزي كه در راه است، جاري شدن سرخي خون سربازاني بر خاك، دليلي موجه خواهد داشت.
اين ميشود كه خاك از خون گل ميشود و رنگي ديگر ميگيرد و هي سبز ميشود و هي سرخ. سبزهايي كه شكوفههاي سرخ ميدهند و سرخهايي كه از شكوفه به ميوه تبديل ميشوند و ثمره آن حفظ خاك و استقلال كشور است.
منبع: رایو فرهنگ
فيلم مستند بايد توانايي انتقال حس، طعم، بو، رنگ و عناصري از اين قبيل را داشته باشد. حال با تمهيدات سينمايي يا گفتارها و نريشنها و امثالهم.
روايت فتح، يك مجموعه مستند جنگي است كه همگي به تاثيرگذاري آن معترفند و مشهورترين يادگار بزرگمرد عرصه سينماي جنگ، مرحوم آويني به شمار ميرود. اين اثر وجوه مختلف زيادي دارد كه پرداختن به آنها، در اين مجال نميگنجد. از آنجا كه خاك، نمادي از وطن پرستي است، به بررسي اين عنصر در آثار شهيد آويني پرداختهايم.
شايد دليل توجه زياد انسان به خاك، به خاطر ساختار وجودي آدم است كه از خاك و آب به وجود آمده. شايد هم، فتح يك وجب از خاك هر كشور به منزله كوچكتر شدن آن سرزمين به اندازه حتي يك وجب باشد يا شايد... به هر حال انسان از بدو آفرينش به خاك توجه ويژهاي داشته و مسلم است كه خواهد داشت.
يكي از ويژگيهاي آثار جنگي شهيد آويني و به ويژه روايت فتح، نمايش همين خاك است.
در همه نماهاي دوربين كه به دليل ويژگي جنگي و ناامن بودن منطقه، مرتب تحرك دارد و نماهاي سردستي آن كه گاه با پناه گرفتن فيلمبردار، تنها زمين را نشان ميدهد، خاك به عنوان عنصري لاينفك ديده ميشود.
اين خاك بر چهره و لباسهاي افراد حاضر در خاكريز، سنگر، كوير، كوه و ساير فضاهايي كه در مجموعه ميبينيم، حضوري فعال و زنده دارد، به طوري كه به گونهاي غير مستقيم به سرزمين و دليل دفاع از آن اشاره ميكند.
خاك از سويي نماد زندگي و مرگ نيز هست. بدون خاك، هيچ چيز نخواهد روييد و رنگ سبز بيمعنا خواهد شد. همين خاك اجساد را در خود جاي مي دهد. نيز بر همين خاك است كه خون سربازان جاري ميشود و خاك سرخي كه قاب لحظههاي نبرد ميشود، ارزش پيدا ميكند.
در واقع، خاك؛ سبزي و سرخي مستتري در خود دارد كه مرتب تكرار ميشود و به ما تذكر ميدهد كه با خاك زندگي ميكنيم و در همين خاك جهان را وداع خواهيم كرد.
از سوي ديگر، حضور خاك، دفاع را برجسته و گوشزد ميكند كه براي از دست ندادن اين خاك و ادامه رويش سبزي كه در راه است، جاري شدن سرخي خون سربازاني بر خاك، دليلي موجه خواهد داشت.
اين ميشود كه خاك از خون گل ميشود و رنگي ديگر ميگيرد و هي سبز ميشود و هي سرخ. سبزهايي كه شكوفههاي سرخ ميدهند و سرخهايي كه از شكوفه به ميوه تبديل ميشوند و ثمره آن حفظ خاك و استقلال كشور است.
منبع: رایو فرهنگ